لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 8 صفحه
قسمتی از متن .doc :
اوضاع خورشید و ستارگان دیگر در قرآن
سوره تکویر آیه 2 و 3 :
( إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ * وَإِذَا النُّجُومُ انکَدَرَتْ )
« و هنگامى که ستارگان تیره و بى نور شوند * و هنگامى که کوه ها را به حرکت آرند و از جا برکنند » .
سوره انفطار آیه 1 و 2 :
( إِذَا السَّماءُ انفَطَرَتْ * وَإِذَا الْکَوَاکِبُ انتَثَرَتْ ) .
« هنگامى که آسمان بشکافد * و هنگامى که ستارگان پراکنده شوند » .
آسمان عبارت از محیطى است که ما هر شب و روز بالاى سر خود مشاهده مى کنیم ، پس تمام محیط بالا با آنچه در اوست از منظومه ، کهکشان و ستارگان را شامل مى شود ، بعد از شکافته شدن تمام آن برنامه ها به هم خورده و فانى مى شوند .
دانشمندان امروز بر این عقیده اند که : مصرف تدریجى « هیدروژن » موجب افزایش حرارت مى شود ; هیدروژن خورشید که به تدریج به « هلیوم » مبدل مى شود ، قسمت مرکزى خورشید تیره تر مى گردد و در نتیجه انرژى ، کمتر از آن صادر مى شود و باانقباضى که در قشر خارجى پیش مى آید و انرژى که در قسمت درونى تولید و ذخیره مى گردد ، از ذخیره مرکزى آن پیوسته انرژى و حرارت بالا مى رود ; به این ترتیب این منبع قدرت ، پیوسته در یک حالت توازن ، نورحرارت مى دهد ; ولى این وضع براى همیشه نخواهد بود ; زیرا زمانى مى رسد که مایه هیدروژن آن ، کاهش مى کند و منبع انرژى زیر اتمى آن تمام خواهد شد و به سرعت جرم آن منقبض و تششع و حرارت آن به هم پیچیده و تاریک مى شود . با تاریک شدن خورشید ، وضع منظومه شمسى که ستارگان دیگراند ، از نظم افتاده و همه فرو خواهند ریخت و اینچنین است حال هر خورشیدى که در کهکشان فضاهاى دیگر ( غیر ازفضاى ما ) موجود است .
تذکرى دوباره
همانگونه که گفتیم مقصود ما تطبیق قرآن با گفته دانشمندان امروز نیست ; زیرا قرآن مجید داراى وضعى ثابت و مطالبى بس شگفت آور است ، که باید گذشت زمان تفسیر و ترجمه نماید ; بنابراین به همین مقدار که ما به اشارات کلى قرآن تصریح مى کنیم ، حقیقت این کتاب مقدس براى اهل نظر بیشتر روشن مى شود .
چنانچه صورت ها و پدیده هاى زنده ، همگى در معرض حوادثند ، خورشید نیز چنین است ، و هر روز در انتظار پیش آمد یک حادثه ناگهانى که موجب انفجار و سپس خاموشى آن شود مى باشد ، این گونه انفجارهاى ناگهانى را در ستاره هاى درخشان دیگر ، به وسیله دوربین هاى ستاره شناسان ، اکنون بیشتر از زمان هاى گذشته مشاهده مى کنند .
آیات دیگرى نیز بر این نکته اشاره دارند که تمام منظومه ها ، کرات و خورشید بیشتر از مدت معینى زندگى ندارند ، آن آیات عبارتند از : سوره روم آیه 8 سوره زمر آیه 8 ، سوره احقاف آیه 2 .
7 ـ خلقت انسان در قرآن
سوره علق آیه 2 :
( خَلَقَ الاِْنسَانَ مِنْ عَلَق ) .
« [ همان که ] انسان را از علق به وجود آورد » .
سوره مؤمنون آیات 12 ، 13 ، و 14 :
( وَلَقَدْ خَلَقْنَا الاِْنسَانَ مِن سُلاَلَة مِن طِین * ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِى قَرَار مَّکِین * ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً . . . ) .
« و یقیناً ما انسان را از [ عصاره و ]چکیده اى از گِل آفریدیم * سپس آن را در نطفه اى در قرارگاهى استوار [ چون رحم مادر ]قرار دادیم . * آن گاه آن نطفه را علقه گرداندیم ، پس آن علقه را به صورت پاره گوشتى درآوردیم » .
سوره حج آیه 5 :
( یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِن کُنتُمْ فِى رَیْب مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاکُم مِن تُرَاب ثُمَّ مِن نُّطْفَة ثُمَّ مِنْ عَلَقَة ) .
« اى مردم ! اگر درباره برانگیخته شدن [ پس از مرگ ] در تردید هستید ، پس [ به این واقعیت توجه کنید که ] ما شما را از خاک آفریدیم ، سپس از نطفه ، سپس از علقه » .
توضیح و تفسیر
خلقت انسان از گِل مى باشد ، اما منظور از گل ، معناى عرفى آن نیست ; بلکه چکیده و عصاره اى از گل است که در آیه به جمله « سُلالَةٌ مِن طِین » یاد شده است . پس از آنکه تحول لازم در ترکیب خاک صورت گرفت و به بیان آیه سلاله اى از آن فراهم شد ، سلاله مزبور آمادگى مى یابد تابه قدرت حق دریافت حیات کند و به نطفه مبدل شود .
لغت « نطفه » خلاصه اى از کلیه صفات طبیعى موجودات ، و ذکر آن جامعترین کلمه اى است که براى معرفى موجود زنده مى توان به کار برد .
جمله « قَرار مَکِیْن » بلیغ ترین تعریفى است که براى محل مناسب پرورش تخم و نطفه ، در جمیع موجودات نطفه دار ، اعم از تخم گذار و بچه زا ، مى توان ذکر نمود . چنانکه کلمه نطفه به صورت « نکره » در آیه ذکر شده و شامل نطفه تمام جانداران مى باشد ، براى حیوانات بچه زا « قرار مکین » رَحِمْ و براى تخم زا مناسب ترین محلى است که تخم را در آن قرار مى دهند .
اغلب مفسران « علق » را خون بسته دانسته اند و چنین مى گویند که : پروردگار ، انسان را از خون بسته خلق نمود ، این تعبیر از نظر علمى مؤید و استوار نیست ; زیرا هیچ حیوان و انسانى را سراغ نداریم که از خون آنهم از خون بسته به وجود آمده باشد(1) .
معنى « علق » با توجه به ریشه لغوى و مشتقات آن ، بستگى و پیوستگى به چیزى یا چیزهایى است که آیه ناظر به آن است . انسان ابتدا از گل آنهم از چکیده ، سپس از نطفه ، پس از آن از علق یعنى چیزى که از پیوستگى سه دوران گل و نطفه و علق است به وجود آمد ، نه این که پیوسته به معناى خون بسته باشد .
پس از این ملاحظات ، تعبیرى که براى کلمه علق مى توان کرد مجموعه اى از بستگى ها و ارتباطات است که با قرار گرفتن در رحم ، به وجود مى آید و این معنى منافات با اصل موضوع که علق یعنى کرم کوچک ذره بینى است ندارد . تشکیل این کرم کوچک بسته ، به چند دوران گل ، نطفه و علقه است .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ ناگفته نماند که : اگر مفسرانى چون علامه طباطبائى در تفسیر خلقت انسان ، از « علق » به خون بسته شده تعبیر کرده اند ; منظورشان خلقت اولیّه نیست ; بلکه منظور این است که خلقت انسان ابتدا از منى و نطفه که برگرفته از اسپرم زوج و تخمک زوجه مى باشد آغاز شده و سپس تبدیل به علقه مى شود . پس منظور آیات این نیست که انسان از همان آغاز با « علقه » خلق شده ; بلکه منظور این است که پس از آنکه نطفه تبدیل به علقه شد ، علقه تبدیل به مضغه و سپس به موجود زنده اى به نام بشر تبدیل مى شود . به عبارت دیگر « علقه » یکى از حالات و مراحل خلقت است نه ریشه آن به عنوان مثال اگر کسى در پاسخ این سؤال که : خشت از چه چیزى درست شده است ؟ بگوید : از گِلْ نمى توان ایراد گرفت که خشت از خاک و آب درست شده است . چرا که گِل مرحله اى است از مراحل وجودى آن .
نظریه دانشمندان
همه آن نطفه که در رحم ریخته مى شود انسان نمى گردد ; بلکه از زنان تخمى در نهایت خُرْدى جدا مى شود و در رحم قرار مى گیرد که به چشم دیده نمى شود و در نطفه مرد موجودات بسیار کوچکى است که آنها نیز به چشم دیده نمى شوند ; اما اگر با میکروسکوپ مشاهده شود ، داراى سرى مدور و شبیه زالو و دنباله دارند ، یکى از آنها با تخمى که از زن جدا شده متصل مى شوند و جنین از این دو تکوین پیدا مى کند .
8 ـ آثار باد و طوفان در قرآن
سوره حجر آیه 22 :
( وَأَرْسَلْنَا الرِّیَاحَ لَوَاقِحَ )
« و بادها را باردار کننده فرستادیم » .
نظریه دانشمندان
از نظر دانشمندان راه تلقیح گیاهان بر چند قسم است : به وسیله آب رودخانه ها براى گیاهان کنار رود ، به وسیله حشرات ، وزیدن باد ، و دست انسان . همین جاست که یکى دیگر از معجزات قرآن مبناى بر این که گیاهان نر و ماده هستند معلوم مى شود ( سوره لقمان آیه 10 ) .
9 ـ فتح کرات دیگر در قرآن
سوره لقمان آیه 20 :
( أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللهَ سَخَّرَ لَکُم مَا فِى السَّماوَاتِ وَمَا فِى الاَْرْضِ ) .
« آیا ندانسته اند که خدا آنچه را در آسمان ها و آنچه را در زمین است ، مسخّر و رام شما کرده » .
سوره جاثیه آیه 13 :
( وَسَخَّرَ لَکُم مَا فِى السَّماوَاتِ وَمَا فِى الاَْرْضِ جَمِیعاً ) .
« و همه آنچه را در آسمان هاست و آنچه را در زمین است از سوى خود براى شما مسخّر و رام کرد » .
نظریه دانشمندان
دانشمندان ، قبلا احتمال مى دادند که بشر بتواند به کرات آسمانى دست یابد ولى امروز این احتمال به یقین رسیده است ، تا جایى که عملا کشورهاى بزرگ سفینه هاى خود را در کره ماه پیاده کردند .
اروپاییان پس از آنکه تمام علوم فعلى را از منابع شرقى و بویژه از کشور ایران اخذ کرده و پس ازآن در عین حال که مانع پیشرفت علوم در مشرق زمین شدند ، کم کم به ترقیات شگرفى نائل آمدند ، درست در موقعى که فاصله بین علوم جدید و قدیم زیاد شد ، مدرسه « دارالفنون » در ایران تأسیس و ناگهان دانشجویان ایرانى ، علوم اروپایى را باز کرده و خواندند ، دیدند اروپاییان تمام پیشرفت ها اکتشافات علمى را به خود نسبت داده اند و علوم ایران و مسلمین را جمعاً پوچ جلوه گر ساخته اند .
این مسئله که تمام علوم ، ریشه و منشأش ما اروپاییان هستیم از آن موقع تاکنون ادامه دارد ، به طورى که ملل جهان تماماً علوم را زاییده افکار دانشمندان اروپایى مى دانند .
اى کاش جوانان بى اطلاع ما بیدار مى شدند و افتخارات گذشته فرهنگ اسلامى را در مردم قبل مشاهده مى کردند ، تا این گونه فریب دزدان فکر را نخورده و آن نسبت هاى بیهوده را به نام کشف براى اروپاییان ندانند . براى روشن شدن مطلب به بعضى از گفته هاى دانشمندان اسلامى ، در علوم مختلفى که در آن استاد بودند ذیلا اشاره مى کنیم :
قوانین انعکاس و انکسار نور
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن .doc :
حرکات خورشید و اعجاز علمی قرآن
چکیده:
قرآن کریم معجزه جاویدان حضرت محمد است. دانشمندان از دیرباز وجود گوناگونی را برای اعجاز قرآن بیان کردهاند. همزمان با کشفیات علمی در دو قرن اخیر،اعجاز علمی قرآن نیز مطرح شد. عدهای از مفسران و صاحبنظران کوشیدهاند تا با انطباق پارهای از آیات قرآن بر کشفیات جدید علوم تجربی، این ادعا را به اثبات برسانند. یکی از مواردی که این انطباق از دلیلها و قرینههای استوار برخوردار است. آیات مربوط به خورشید و حرکات آن است.
نوشتاری که پیشرو دارید که به بررسی همه جانبه این موضوع پرداخته است.
کلید واژهها : اعجاز علمی، اعجاز قرآن، علم و دین، تفسیر علمی، حرکات خورشید، کیهانشناسی در قرآن.
مقدمه
اعجاز علمی قرآن به مطالب و اسرار علمی گفته میشود که در قرآن بیان شده و در عصر نزول قرآن برای بشر ناشناخته بوده و پس از پیشرفت علوم در سدههای اخیر کشف شده است. هر چند تفسیر علمی قرآن کریم سابقهای هزار ساله دارد، ولی ادعای اعجاز علمی قرآن در دو قرن اخیر مطرح شده است. در این دوره برخی از کشفیات علوم تجربی توسط دانشمندان بر آیات قران منطبق شده و صحت و اتقان این کتاب الهی بیش از پیش به اثبات رسیده است.
با تحقیق به عمل آمده توسط نگارنده معلوم شد که مفسران و صاحبنظران در مورد اعجاز عملی قرآن بیش از 300 آیه را مورد استناد قرار داده و آنها را با علوم تجربی منطبق ساختهاند. با نقد و بررسی مطالب ارائه شده در تفسیرها و کتابهای مربوطه به این نتیجه رسیدیم که تنها شش مورد را میتوان از دلیلهای اعجاز علمی قرآن برشمرد. این شش مورد عبارتاند از: حرکت خورشید، نیروی جاذبه ، لقاح ابرها، زوجیت اشیا، ترتیب مراحل خلقت انسان و ممنوع بودن شرابخواری.1
در این مقاله، به اعجاز علمی قرآن در بیان حرکات خورشید میپردازیم.
خورشید و حرکات آن در آیات قرآن
خورشید یکی از نشانههای الهی است که خداوند در قرآن از آن و حرکتهای ان یاد کرده و به آن قسم خورده است2. از این رو ،بسیاری از مفسران و صاحبنظران و متخصصان کیهانشناسی در این مورد اظهار نظر کردهاند. آیاتی که در این مورد به آنها استناد شده عبارتاند از:
« وَآیَةُ لَهُمْ اللَّیْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهَارَ فَإِذَاهُمْ مُظْلِمُونَ وَالشَّمْسَ تَجْرِی لِمُسْتَقَرِّ لَهَا ذَلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلیِمِ.» [سوره یس(36)، آیه 37ـ38].
« نشانهای [دیگر] برای آنها شب است که روز را [مانند پوست] از آن بر میکنیم و به ناگاه آنان در تاریکی فرو میروند و خورشید به [سوی] قرارگاه ویژه خود روان است. تقدیر آن عزیز دانا این است.»
«لَا الشَّمْسُ یَنْبَغِی لَهَا أَنْ تُدْرِکَ الْقَمَرَ وَ لَا اللَّیْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَکُلُّ فِی فَلَکِ یَسْبَحُونَ» [سوره یس (36) آیه 40]
نه خورشید را سزد که به ما رسد، و نه شب به روز پیشی جوید و هر کدام در سپهری شناورند.
« وَ هُوَ الَّذِی خَلَقَ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ وَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ کُلُّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ» [ سوره انبیاء(21) آیه 43]
« اوست آن کسی که شب و روز و خورشید و ماه را پدید آورده است. هر کدام از این دو در مداری [معین] شناورند.»
« وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ کُلُّ یَجْرِی لِاَجَلِ مُسَمّیً» [سوره رعد(13)آیه 2]
« و خورشید و ماه را رام گردانید؛ هر کدام برای مدتی معین به سیر خود ادامه میدهند.»
« وَسَخَّرَ لَکُمْ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ دَائِبَیْنِ » [سوره ابراهیم(149 آیه 33]
« خداوند خورشید و ماه را در حالی که هر دو در حال حرکت هستند، به نفع شما مقهور و مسخر گردانید.
نکتههای تفسیری
1ـ آیات بالا برای معرفی نشانههای حق است و به مردم یادآوری میشود تا ایمان آنان تقویت شود: از این رو، آیات سوره یس با کلمه «وَآیَةُ لَهُمة...» شروع میشود و آیه 2 سوره رعد با جمله « لَعَلَّکُمْ بِلِقَاءِ رَبِّکُمْ تُوقِنُونَ» ؛ « امید که شما به نقادی پروردگارتان یقین حاصل کنید» پایان مییابد.
2ـ « لام» در کلمه « لمستقر» ممکن است به چند معنا باشد:
الف: لام به معنای « الی» (خورشید به سوی قرارگاه خود روان است)3؛
ب: لام به معنای «فی» (خورشید در قرارگاه خود روان است)4؛
ج: لام برای غیات «تا» باشد(خورشید تا قرارگاه خود روان است)5؛
د: لام به معنای تأکید باشد(خورشید روان است مر قرارگاه خود را).
3ـ آیه بالا به نحو دیگری نیز قراءت شده است: « وَ الشَّمْسُ تَجْرِی لامُسْتَقَرَّلَهَا » ؛ « خورشید روان است و قرارگاه ندارد.6»
4 ـ کلمه مستقر در « لمستقر » ممکن است میمی، یا اسم زمان و یا اسم مکان باشد . پس بدین معناست « خورشید به طرف قرار گرفتن خود حرکت میکند » و یا تا آن جا که قرار گیرد حرکت میکند.» یعنی تا سرآمدن اجل آن و یا زمان استقرار و یا محل استقرارش حرکت میکند7.»
این احتمال(سرآمدن اجل یا زمان اسقرار) به وسیله آیه « کُلِّ یَجْرِی لاِجَلِ مُسَمّیً » [سوره رعد(13) آیه 2] تأیید میشود؛ چرا که « لاجل مسمی» به جای « لمستقرلها» به کار رفته است. مگر آن که ادعا شود که آیه « وَالشَّمْسُ تَجْرِی لِمْسْتَقَرِّلَهَا» [سوره یس (36) آیه 38] میخواهد در مورد خورشید به مطلب تازهای اشاره کند که در آیات دیگر [سوره فاطر(35)آیه 13؛سوره رعد(13)آیه 2؛ سوره زمر(39) آیه 5] اشاره نشده بود. یعنی خورشید و ماه هر دو زمان استقرار و پایان زمانی حرکت دارند و علاوه بر آن، خورشید پایانمکانی نیز دارد.
5 ـ ابن کثیر نیز در تفسیر خود در مورد « لمستقر لها » دو احتمال را مطرح کرده است:
اول : مقصود مستقر مکانی باشد. یعنی تحت عرش الهی که نزدیک زمین است.
دوم : مقصود انتهای سیر خورشید در قیامت باشد8.
6ـ فلک در لغت به معنای کشتی است و فلک به معنای مجرای کواکب است که به سبب شباهت آن با کشتی (در شناور بودن) فلک نامیده شده است9.
تفسیر نمونه در معنای فلک نوشته است:
« کلمه فلک در لغت به معنی برآمدن پستان دختران و شکل دورانی به خود گرفتن است سپس به قطعاتی از زمین که مدور است و یا اشیای مدور دیگر نیز اطلاق شده و از همین رو به مسیر دورانی کواکب نیز اطلاق میشود.10»
سید هبة الدین شهرستانی با ذکر 14 دلیل اثبات میکند که کلمه « فلک» در اسلام به معنای مدار نجوم و مجرای کواکب است11.
7ـ یسبحون از ماده « سباحت» در اصل به معنای حرکت سریع در آب و هواست12.
8ـ دائبین از ریشه « دأب» است که به معنای « ادامه دادن به سیر » است ، و به معنای عادت مستمره هم میآید13.
البته تفسیر نمونه نوشته است: دائب از ریشه « دئوب» به معنی استمرار چیزی در انجام یک برنامه به صورت یک حالت و سنت است... ولی در معنی دائب، « حرکت در مکان » نیفتاده است؛ و لذا نورافشانی و اثر تربیتی، خورشید را مدلول دائب میکند14.»
اما به نظر میرسد که با توجه به سخن راغب اصفهانی ایشان به یکی از معانی دائب توجه نکرده است(ادامه دادن به سیر) . هر چند که تفسیرنمونه هیچ منبع لغوی را نیز در این مورد معرفی نکرده است.
خورشید و حرکات آن در تاریخ علم
خورشید ستارهای است که هر انسانی میتواند هر روز آن را ببیند و حرکت کاذب روزانه (از طرف مشرق به مغرب)15 همیشه توجه انسان را به خود جلب کرده است.
انسانها تا قرنها فکر میکردند که خورشید به دور زمین میچرخد و هیئت پیشیده بطلمیوسی نیز بر همین اساس پایهگذاری شده بود که زمین، مرکز جهان 16. حکیم مزبور کره زمین را ساکن و مرکز کلیه کرات پنداشته بود.
« سه چهارم از سطح زمین را آب فراگرفته و کره هوا به مجموع خاک و آب احاطه کرده و کره هوا را کره آتش در میان گرفته و آتش را کره قمر در آغوش دارد. (فلک قمر را جز خود ماه ستارهای نیست) و پس از فلک قمر افلاک عطارد و زهره و شمس و مریخ و مشتری و زحل به ترتیب هر فلک بعدی محیط بر فلک قبلی است و هر یک را فقط یک ستاره است که هم به نام آن نامیده میشود.
پس از فلک زحل کره هشتم یا فک ثوابت است که جمیع کواکب ثابته مانند میخ بر پیکر آن کوبیده است. پس از فلک هشتم کره نهم یا فلک اطلس است که تمام افلاک هشتگانه به ترتیبی که ذکر شد؛ در شکم آن جا دارد. (مانند پیازی که لایهلایه بر همدیگر هستند) فلک مزبور خالی از ستاره و دارای قطر نامحدود است... و در یک شبانهروز با کلیه افلاکی که در جوف آن است، به گرد زمین میچرخد.17»
هیئت بطلمیوسی هفده قرن بر فکر بشر حکومت کرد و پس از آن کپرنیک (1544 م ) هیئت جدید (هیئت کپرنیکی) را ارائه داد که بر اساس آن زمین به دور خورشید میچرخید؛ ولی شکل چرخش را دایرهای میدانست که پس از کپلر(1650 م) شکل بیضوی گردش زمین به دور خورشید را کشف کرد. سپس عقیده این دو نفر توسط گالیله ایتالیایی مدلل گردید 18 و از آن پس نظام منظومه شمسی به صورت نوین پایهگذاری شد که سیارات به دور خورشید میچرخد (عطارد ـ زهره ـ زمین ـ مریخ ـ مشتری ـ زحل ـ اورانوس ـ نپتون ـ پلوتون ).
ولی هنوز عقیده اخترشناسان (حتی کپرنیک، کپلر و گالیله) بر آن بود که خورشید ثابت ایستاده است19. حتی در ادعانامهای که علیه گالیله در دادگاه خوانده شد، او را به اعتقاد به سکون خورشید(برخلاف گفته کتاب مقدس که خورشید را که متحرک میدانست20) متهم کردند و او حاضر نشد حرکت خورشید را بپذیرد21.
در اعصار جدید روشن شد که خورشید دارای چند حرکت است:
اول: حرکت وضعی که هر 5/25 روز یک بار به دور خود میچرخد.
دوم: حرکت انتقالی از جنوب آسمان به سوی شمال آن که هر ثانیه 5/19 کیلومتر همراه با منظومه شمسی حرکت میکند.
سوم : حرکتی انتقالی که با سرعت 225 کیلومتر در ثانیه به دور مرکز کهکشان میگردد؛ که در این حرکت نیز منظومه شمسی را به همراه خود میبرد22.
البته برای خورشید حرکتهای دیگری نیز گفته شده که در « نکتههای علمی» اشاره میکنیم.
اسرار علمی در آیات مربوط به خورشید
در مورد آیات مربوط به حرکت خورشید مفسران قرآن دو گروه شدهاند:
گروه اول: مفسران قدیمی؛ مفسران قرآن کریم از دیر زمان در پی فهم آیات مربوط به حرکت خورشید بودند ولی از طرفی نظریه هیئت بطلمیوسی بر جهانیان سایه افکنده بود و از طرف دیگر، ظاهر آیات قرآن (در مورد حرکت خورشید و زمین در مدار خاص خودشان)هیئت بطلمیوسی را برنمیتافت. از اینرو، برخی از مفسران در پی آن شدند تا با توجیه خلاف ظاهری آیات قرآن را با هیئت بطلمیوسی و حرکت کاذب روزانه خورشید سازگار کنند.
طبری (310 ق) در تفسیرش حرکت خورشید را بر همان حرکت روزانه، و محل استقرار خورشید را دورترین منازل، در غروب میداند23.
طبرسی(م548 ق)، مفسر گران قدر شیعه میگوید:
« در مورد استقرار خورشید سه قول است:
یک: خورشید جریان مییابد تا این که دنیا به پایان برسد. بنابراین، به معنای این است که محل استقرار ندارد؛
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 8 صفحه
قسمتی از متن .doc :
اوضاع خورشید و ستارگان دیگر در قرآن
سوره تکویر آیه 2 و 3 :
( إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ * وَإِذَا النُّجُومُ انکَدَرَتْ )
« و هنگامى که ستارگان تیره و بى نور شوند * و هنگامى که کوه ها را به حرکت آرند و از جا برکنند » .
سوره انفطار آیه 1 و 2 :
( إِذَا السَّماءُ انفَطَرَتْ * وَإِذَا الْکَوَاکِبُ انتَثَرَتْ ) .
« هنگامى که آسمان بشکافد * و هنگامى که ستارگان پراکنده شوند » .
آسمان عبارت از محیطى است که ما هر شب و روز بالاى سر خود مشاهده مى کنیم ، پس تمام محیط بالا با آنچه در اوست از منظومه ، کهکشان و ستارگان را شامل مى شود ، بعد از شکافته شدن تمام آن برنامه ها به هم خورده و فانى مى شوند .
دانشمندان امروز بر این عقیده اند که : مصرف تدریجى « هیدروژن » موجب افزایش حرارت مى شود ; هیدروژن خورشید که به تدریج به « هلیوم » مبدل مى شود ، قسمت مرکزى خورشید تیره تر مى گردد و در نتیجه انرژى ، کمتر از آن صادر مى شود و باانقباضى که در قشر خارجى پیش مى آید و انرژى که در قسمت درونى تولید و ذخیره مى گردد ، از ذخیره مرکزى آن پیوسته انرژى و حرارت بالا مى رود ; به این ترتیب این منبع قدرت ، پیوسته در یک حالت توازن ، نورحرارت مى دهد ; ولى این وضع براى همیشه نخواهد بود ; زیرا زمانى مى رسد که مایه هیدروژن آن ، کاهش مى کند و منبع انرژى زیر اتمى آن تمام خواهد شد و به سرعت جرم آن منقبض و تششع و حرارت آن به هم پیچیده و تاریک مى شود . با تاریک شدن خورشید ، وضع منظومه شمسى که ستارگان دیگراند ، از نظم افتاده و همه فرو خواهند ریخت و اینچنین است حال هر خورشیدى که در کهکشان فضاهاى دیگر ( غیر ازفضاى ما ) موجود است .
تذکرى دوباره
همانگونه که گفتیم مقصود ما تطبیق قرآن با گفته دانشمندان امروز نیست ; زیرا قرآن مجید داراى وضعى ثابت و مطالبى بس شگفت آور است ، که باید گذشت زمان تفسیر و ترجمه نماید ; بنابراین به همین مقدار که ما به اشارات کلى قرآن تصریح مى کنیم ، حقیقت این کتاب مقدس براى اهل نظر بیشتر روشن مى شود .
چنانچه صورت ها و پدیده هاى زنده ، همگى در معرض حوادثند ، خورشید نیز چنین است ، و هر روز در انتظار پیش آمد یک حادثه ناگهانى که موجب انفجار و سپس خاموشى آن شود مى باشد ، این گونه انفجارهاى ناگهانى را در ستاره هاى درخشان دیگر ، به وسیله دوربین هاى ستاره شناسان ، اکنون بیشتر از زمان هاى گذشته مشاهده مى کنند .
آیات دیگرى نیز بر این نکته اشاره دارند که تمام منظومه ها ، کرات و خورشید بیشتر از مدت معینى زندگى ندارند ، آن آیات عبارتند از : سوره روم آیه 8 سوره زمر آیه 8 ، سوره احقاف آیه 2 .
7 ـ خلقت انسان در قرآن
سوره علق آیه 2 :
( خَلَقَ الاِْنسَانَ مِنْ عَلَق ) .
« [ همان که ] انسان را از علق به وجود آورد » .
سوره مؤمنون آیات 12 ، 13 ، و 14 :
( وَلَقَدْ خَلَقْنَا الاِْنسَانَ مِن سُلاَلَة مِن طِین * ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِى قَرَار مَّکِین * ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً . . . ) .
« و یقیناً ما انسان را از [ عصاره و ]چکیده اى از گِل آفریدیم * سپس آن را در نطفه اى در قرارگاهى استوار [ چون رحم مادر ]قرار دادیم . * آن گاه آن نطفه را علقه گرداندیم ، پس آن علقه را به صورت پاره گوشتى درآوردیم » .
سوره حج آیه 5 :
( یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِن کُنتُمْ فِى رَیْب مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاکُم مِن تُرَاب ثُمَّ مِن نُّطْفَة ثُمَّ مِنْ عَلَقَة ) .
« اى مردم ! اگر درباره برانگیخته شدن [ پس از مرگ ] در تردید هستید ، پس [ به این واقعیت توجه کنید که ] ما شما را از خاک آفریدیم ، سپس از نطفه ، سپس از علقه » .
توضیح و تفسیر
خلقت انسان از گِل مى باشد ، اما منظور از گل ، معناى عرفى آن نیست ; بلکه چکیده و عصاره اى از گل است که در آیه به جمله « سُلالَةٌ مِن طِین » یاد شده است . پس از آنکه تحول لازم در ترکیب خاک صورت گرفت و به بیان آیه سلاله اى از آن فراهم شد ، سلاله مزبور آمادگى مى یابد تابه قدرت حق دریافت حیات کند و به نطفه مبدل شود .
لغت « نطفه » خلاصه اى از کلیه صفات طبیعى موجودات ، و ذکر آن جامعترین کلمه اى است که براى معرفى موجود زنده مى توان به کار برد .
جمله « قَرار مَکِیْن » بلیغ ترین تعریفى است که براى محل مناسب پرورش تخم و نطفه ، در جمیع موجودات نطفه دار ، اعم از تخم گذار و بچه زا ، مى توان ذکر نمود . چنانکه کلمه نطفه به صورت « نکره » در آیه ذکر شده و شامل نطفه تمام جانداران مى باشد ، براى حیوانات بچه زا « قرار مکین » رَحِمْ و براى تخم زا مناسب ترین محلى است که تخم را در آن قرار مى دهند .
اغلب مفسران « علق » را خون بسته دانسته اند و چنین مى گویند که : پروردگار ، انسان را از خون بسته خلق نمود ، این تعبیر از نظر علمى مؤید و استوار نیست ; زیرا هیچ حیوان و انسانى را سراغ نداریم که از خون آنهم از خون بسته به وجود آمده باشد(1) .
معنى « علق » با توجه به ریشه لغوى و مشتقات آن ، بستگى و پیوستگى به چیزى یا چیزهایى است که آیه ناظر به آن است . انسان ابتدا از گل آنهم از چکیده ، سپس از نطفه ، پس از آن از علق یعنى چیزى که از پیوستگى سه دوران گل و نطفه و علق است به وجود آمد ، نه این که پیوسته به معناى خون بسته باشد .
پس از این ملاحظات ، تعبیرى که براى کلمه علق مى توان کرد مجموعه اى از بستگى ها و ارتباطات است که با قرار گرفتن در رحم ، به وجود مى آید و این معنى منافات با اصل موضوع که علق یعنى کرم کوچک ذره بینى است ندارد . تشکیل این کرم کوچک بسته ، به چند دوران گل ، نطفه و علقه است .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ ناگفته نماند که : اگر مفسرانى چون علامه طباطبائى در تفسیر خلقت انسان ، از « علق » به خون بسته شده تعبیر کرده اند ; منظورشان خلقت اولیّه نیست ; بلکه منظور این است که خلقت انسان ابتدا از منى و نطفه که برگرفته از اسپرم زوج و تخمک زوجه مى باشد آغاز شده و سپس تبدیل به علقه مى شود . پس منظور آیات این نیست که انسان از همان آغاز با « علقه » خلق شده ; بلکه منظور این است که پس از آنکه نطفه تبدیل به علقه شد ، علقه تبدیل به مضغه و سپس به موجود زنده اى به نام بشر تبدیل مى شود . به عبارت دیگر « علقه » یکى از حالات و مراحل خلقت است نه ریشه آن به عنوان مثال اگر کسى در پاسخ این سؤال که : خشت از چه چیزى درست شده است ؟ بگوید : از گِلْ نمى توان ایراد گرفت که خشت از خاک و آب درست شده است . چرا که گِل مرحله اى است از مراحل وجودى آن .
نظریه دانشمندان
همه آن نطفه که در رحم ریخته مى شود انسان نمى گردد ; بلکه از زنان تخمى در نهایت خُرْدى جدا مى شود و در رحم قرار مى گیرد که به چشم دیده نمى شود و در نطفه مرد موجودات بسیار کوچکى است که آنها نیز به چشم دیده نمى شوند ; اما اگر با میکروسکوپ مشاهده شود ، داراى سرى مدور و شبیه زالو و دنباله دارند ، یکى از آنها با تخمى که از زن جدا شده متصل مى شوند و جنین از این دو تکوین پیدا مى کند .
8 ـ آثار باد و طوفان در قرآن
سوره حجر آیه 22 :
( وَأَرْسَلْنَا الرِّیَاحَ لَوَاقِحَ )
« و بادها را باردار کننده فرستادیم » .
نظریه دانشمندان
از نظر دانشمندان راه تلقیح گیاهان بر چند قسم است : به وسیله آب رودخانه ها براى گیاهان کنار رود ، به وسیله حشرات ، وزیدن باد ، و دست انسان . همین جاست که یکى دیگر از معجزات قرآن مبناى بر این که گیاهان نر و ماده هستند معلوم مى شود ( سوره لقمان آیه 10 ) .
9 ـ فتح کرات دیگر در قرآن
سوره لقمان آیه 20 :
( أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللهَ سَخَّرَ لَکُم مَا فِى السَّماوَاتِ وَمَا فِى الاَْرْضِ ) .
« آیا ندانسته اند که خدا آنچه را در آسمان ها و آنچه را در زمین است ، مسخّر و رام شما کرده » .
سوره جاثیه آیه 13 :
( وَسَخَّرَ لَکُم مَا فِى السَّماوَاتِ وَمَا فِى الاَْرْضِ جَمِیعاً ) .
« و همه آنچه را در آسمان هاست و آنچه را در زمین است از سوى خود براى شما مسخّر و رام کرد » .
نظریه دانشمندان
دانشمندان ، قبلا احتمال مى دادند که بشر بتواند به کرات آسمانى دست یابد ولى امروز این احتمال به یقین رسیده است ، تا جایى که عملا کشورهاى بزرگ سفینه هاى خود را در کره ماه پیاده کردند .
اروپاییان پس از آنکه تمام علوم فعلى را از منابع شرقى و بویژه از کشور ایران اخذ کرده و پس ازآن در عین حال که مانع پیشرفت علوم در مشرق زمین شدند ، کم کم به ترقیات شگرفى نائل آمدند ، درست در موقعى که فاصله بین علوم جدید و قدیم زیاد شد ، مدرسه « دارالفنون » در ایران تأسیس و ناگهان دانشجویان ایرانى ، علوم اروپایى را باز کرده و خواندند ، دیدند اروپاییان تمام پیشرفت ها اکتشافات علمى را به خود نسبت داده اند و علوم ایران و مسلمین را جمعاً پوچ جلوه گر ساخته اند .
این مسئله که تمام علوم ، ریشه و منشأش ما اروپاییان هستیم از آن موقع تاکنون ادامه دارد ، به طورى که ملل جهان تماماً علوم را زاییده افکار دانشمندان اروپایى مى دانند .
اى کاش جوانان بى اطلاع ما بیدار مى شدند و افتخارات گذشته فرهنگ اسلامى را در مردم قبل مشاهده مى کردند ، تا این گونه فریب دزدان فکر را نخورده و آن نسبت هاى بیهوده را به نام کشف براى اروپاییان ندانند . براى روشن شدن مطلب به بعضى از گفته هاى دانشمندان اسلامى ، در علوم مختلفى که در آن استاد بودند ذیلا اشاره مى کنیم :
قوانین انعکاس و انکسار نور