لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 6 صفحه
قسمتی از متن .doc :
علی بن موسی با لقب رضا، (۱۴۸–۲۰۳ ه.ق.) امام هشتم شیعیان دوازده امامی است. ایشان از وی با عنوان «امام رضا» یاد میکنند. پدر او موسی بن جعفر هفتمین امام شیعیان و مادرش طبق روایات مختلف نامها، کنیهها و لقبهای ام البنین، نجمه، سکن و تکتم را دارد. زادنش در مدینه و مرگش در توس بود. شیعه مأمون خلیفهٔ عباسی را که رضا را ولیعهد کرده بود مسئول مرگش میداند. مقبرهٔ وی در شهر مشهد قرار دارد و سالانه مورد بازدید میلیونها مسلمان شیعه از ایران، عراق و دیگر کشورها قرار میگیرد.
علی بن موسی زادهٔ جمعه ۱۹ رمضان یا نیمه ماه رمضان یا پنج شنبه ۱۱ ذیقعده یا ۱۰ رجب سال ۱۴۸ هجری در شهر مدینه بود. او ۲۴ سال وچند ماه را با پدرش به سر برد. ولی مطابق آنچه گفته شد، عمر او در روز درگذشت پدرش ۳۵ سال یا ۲۹ سال و دو ماه بوده و پس از مرگ پدرش چنانکه در مطالب السئول نیز آمده، ۲۵ سال زیستهاست و مدت امامت او حدود ۲۰ سال طول کشید، که ۱۷ سال آن در مدینه و سه سال آخر آن در خراسان گذشت. رضا در مدینه، پس از مرگ پدر، امامت بر مردم را بر عهده گرفت، و به رسیدگی امور پرداخت، شاگردان پدر را به دور خودش جمع کرد، و به تدریس و تکمیل حوزه علمیه جدش، رییس مذهب شیعه جعفر صادق پرداخت. در طول این مدت، او در دنباله حکومت هارون الرشید را که ده سال و بیست و پنج روز بود زیست. سپس امین از سلطنت خلع شد و عمویش ابراهیم بن مهدی برای مدت بیست و چهار روز به سلطنت نشست. آنگاه دوباره امین بر علیه او شورش کرد و برای وی از مردم بیعت گرفته شد. یکسال و هفت ماه حکومت کرد ولی به دست طاهر بن حسین کشته شد. سپس عبد الله بن هارون، مامون، به خلافت تکیه زد و بیست سال حکومت کرد. در زمان حکومت مامون، آن گونه که در کتب معتبر شیعه آوردهاند او که علاقه مردم ایران به امامان شیعه را میدید تصمیم گرفت رضا را مجبور کند تا از مدینه به خراسان بیاید و او را به عنوان ولیعهد و جانشین خود معرفی کند و چنان چه شیخ مفید در کتاب مسار الشیعه آوردهاست روز اول ماه رمضان روز بیعت به ولایت عهدی رضا توسط مامون است، تا با این روش بتواند در بین مردم محبوبیت قابل ملاحظهای پیدا کند و درضمن تصمیم داشت تا رضا را نزد خود بیاورد و کارهای او را تحت نظارت کامل خود قرار دهد.
معنویت و عبادات
حرم امام رضا در مشهد
شیخ صدوق در روایتی آوردهاست: عادت امام رضا (علیه السلام) بر آن بود که شبها کم میخوابید و غالب اوقات خود را به عبادت میگذراند و در یک شبانه روز، هزار رکعت نماز میخواند و روزه بسیار میگرفت و به روزه سه روز هر ماه (یعنی پنج شنبه اول ماه و پنج شنبه آخر ماه و چهارشنبه میان ماه) مداومت داشت و میفرمود:
روزه این سه روز (یعنی پنج شنبه اول ماه و پنج شنبه آخر ماه و چهارشنبه میان ماه) برابر روزه دهر است.
او بسیار احسان میکرد و صدقه پنهانی میداد و بیشتر صدقات او در شبهای تار بود.
امام رضا (علیه السلام) شبها که در بستر میخوابید تلاوت قرآن بسیار مینمود و هر گاه به آیهای میرسید که در آن یادی از بهشت و یا آتش شده بود گریه میکرد و از حق تعالی بهشت را طلب میکرد و از آتش پناه میجست. او در هر سه روز، قرآن را ختم میکرد و میفرمود:
«
اگر بخواهم میتوانم در کمتر از سه روز قرآن را ختم کنم ولی هرگز از آیهای نمیگذرم، مگر آنکه در آن تفکر میکنم که در چه مورد و به چه هنگام نازل گشتهاست.
»
یکی از یاران و راویان امام رضا (علیه السلام) که نامش ابراهیم بن عباس است میگوید:
«
تمام سخنان امام رضا (علیه السلام) و پاسخهایی که به اشخاص میداد و مثالهایی که میفرمود، همه آنها، بر گرفته از آیات قرآن بود.
»
[ویرایش] علم و دانش
نمایی از مقبرهٔ علی پسر موسی واقع در حرم
نمایی از مقبرهٔ علی پسر موسی واقع در حرم
در کتاب منتهی الآمال از ابا صلت هروی نقل شدهاست که:
«
ندیدم عالمتری از رضا و ندید او را عالمی مگر آنکه شهادت داد مثل من، مامون بارها علمای ادیان و فقها و متکلمان را برای مناظره و تکلم با رضا جمع کرد و آن حضرت بر تمام ایشان غلبه کرد و آنها اقرار کردند بر فضیلت او.
»
و همچنین در کتاب منتهی الآمال دوباره آمدهاست موسی کاظم میفرماید:
«
شنیدم از پدرم جعفر صادق که مکرر به من میگفت که:عالم آل محمد در صلب تو است و ای کاش من او را درک میکردم، همانا او هم نام امیر مومنان علی است.
»
ابراهیم ابن عباس روایت کرده:
«
ندیدم هرگز رضا را که از او چیزی بپرسند و او نداند و از او داناتر ندیدم و علم کامل به گذشتگان داشت و مامون با هر سوالی که آن حضرت را امتحان مینمود، ایشان جواب میفرمودند و تمام سخنان آن حضرت و جوابهای ایشان و مثلهایی که میآوردند برگرفته از قرآن بود.
»
[ویرایش] جود و بخشش
رضا، بسیار احسان میکرد و صدقه میداد و بیشتر صدقات او پنهانی و در شبهای تاریک بود.
عمر بن خلاد روایت کرد: