لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
خشونت در خانواده
مقدمه:
خانواده اساسی ترین نهادی است که به اعضای خود احساس امنیت و آرامش می دهد و مهمترین فضای ارضای نیازهای طبیعی و جنسی انسانها است. این نهاد طی هزاران سال پایدارترین و مؤثرترین وسیله حفظ ویژگی های فرهنگی و عامل انتقال آنها به نسل های بعدی بوده است. اما وجود خشونت در خانواده اضطراب و ناامنی را گسترش می دهد که پیامد آن بیماریهای روان تنی، گسترش پدیده قتلهای خانوادگی، همسرکشی و کودک آزاری است. کارشناسان اجتماعی معتقدند خشونت در خانواده ، نشان رشد خشونت در سطح جامعه است.صفحات حوادث روزنامه ها، هفته نامه ها و اخبار رادیو و تلویزیون منعکس کننده صور مختلف پرخاشگری و خشونت هستند که بیشترین مخاطب را نیز دارند . این گونه رفتارها چنان روبه رشد است که گویی در جان جامعه جای گرفته و بخشی از رفتارهای معمولی افراد شده است. هر روز با انواع خشونت و پرخاشگری از قبیل قتل های خانوادگی، آدم ربایی، نوزاد دزدی، نزاعهای خیابانی و ... مواجه هستیم. در این مقاله سعی شده به سؤالاتی از این قبیل پاسخ داده شود.این که واقعاً خشونت و پرخاشگری چه مفهومی دارد؟ انواع آن کدام است؟ به چه علت یا عللی از افراد در جامعه سر می زند؟ خشونت با انسان متولد می شود یا معلول محیط و یادگیری های اجتماعی است؟تعریف خشونتمعمولاً خشونت با مفهوم پرخاشگری به کار برده می شود و در تعریف پرخاشگری آمده است اعمال خصمانه ای که از روی عمد صورت می گیرد و به افراد و اشیاء آسیب می رساند. در تعریفی دیگر خشونت پدیده جدیدی نیست اما به علت بعد گسترده آن به تازگی مورد بررسی قرار گرفته است و این بررسی ها نشان داده که خشونت در درون خانواده از دو جهت تأثیرگذار است: شخصی و اجتماعی. در جنبه شخصی، قربانی خشونت آسیب بدنی می بیند، تحقیر می شود. شخص خشونت دیده اگر کودک باشد، تا آخر عمر بقایای آثار خشونت با او همراه است.از بعد اجتماعی نیز خشونتهای خانوادگی نوعی بی اعتمادی نسبت به افراد به وجود می آورد. به طور کلی خشونت پدیده ای است که به مذهب ، به طبقه اجتماعی و سطح سواد کمتر ارتباط دارد. تظاهرات خشونتی با شرایط اجتماعی که روز به روز رو به خشونت می رود، نمود پیدا می کند.آسیب شناسان و جامعه شناسان اجتماعی عمده اختلافات خانوادگی را حول محور مسائل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و ناموسی تقسیم می کنند.اختلافاتاختلافات ناموسی نشأت گرفته از خشونتهای خانوادگی در جوامع شرقی و سنتی از لحاظ فرهنگی نمود بیشتری دارد. به طوری که دلایل عمده قتلهای ناموسی را تعصب، انگیزه انتقام شخصی، حسادت، شکاک بودن، ذهنیت بسته، وجود شخص ثالث، رهایی از دست شریک زندگی که حکم مانع را دارد و از بین رفتن آبرو تشکیل می دهد. ناگفته نماند که اختلافات ناموسی که منجر به قتل می گردد بیشتر توسط مردان صورت می گیرد، در مورد زنان کمتر دیده شده زنی به تنهایی و بدون همکاری شخصی دیگر اقدام به قتل کرده باشد.در بسیاری از مواقع، موانع حقوقی مثل عدم جدایی زن از مرد، سپردن حضانت فرزندان به مرد، اخلاق بد شوهر و ... از عواملی است که زن را به سوی ارتکاب جرم سوق می دهد.دکتر شهلا اعزازی، معتقد است که زنان بسیار متحمل هستند و بسیاری از آنان خشونت پذیرند. چون در جامعه پذیری طولانی خودشان خشونت نسبت به مادر و ... را دیده اند. ولی وقتی حامی پیدا کنند اعم از پدر، برادر یا مردی دیگر مرتکب اعمالی می شوند که منجر به حق خواهی آنها می گردد. چون به صورت هنجار یا ناهنجار(قتل، طلاق) این امر نشانگر آن است که زن واقعاً به پشتیبانی قانونی، اجتماعی و حقوقی... نیاز دارد. به طوری که اگر این کمک به جای یک فرد از طرف اجتماع باشد، زندگی زیبایی به او هدیه می شود ، شهلا اعزازی معتقد است وجود مکانهای امن برای زنان تحت ستم از بسیاری عواقب وخیم خشونتهای خانوادگی جلوگیری می کند.خشونت و هزاره سومافکار عمومی باید بپذیرند که در قرن ۲۱ دیگر خشونت جایز نیست و بشر به مرحله ای از تکامل و پیشرفت رسیده که این پیشرفتها جهانی شده است. به طوری که امروزه در جامعه به جایی رسیده ایم که دولتها در واقع دولتهای زورگو نیستند. دولتهای رفاه اجتماعی و مردم سالارند.دولت امروز خود را موظف کرده که از حقوق شهروندان دفاع کند. در محیط خانوادگی نیز دیگر نمی توان گفت «چهار دیواری اختیاری» و خانواده محیطی است خصوصی و هیچ کس حق دخالت ندارد زیرا یک تعامل میان دولت و مردم به وجود آمده است.مدرسه رفتن و واکسن زدن به بچه ها، کنترل تعداد فرزندان و ... باید بپذیریم که خشونت در خانواده یک مسأله خصوصی نیست. وقتی پدر یا مادری فرزندش را کتک می زند اثرات سوء این حرکت در نسل بعد باقی می ماند و مسأله گردش خشونت مطرح می شود. چه کودک خود قربانی پرخاشگری و خشونت باشد و چه شاهد خشونت به سایر افراد خانواده. این گردش خشونت از نسلی به نسل دیگر ادامه خواهد داشت و به این ترتیب پایانی برای خشونت وجود ندارد. برای جلوگیری از خشونت در هزاره سوم به یک عامل قدرتمند به عنوان دولت قانونمند نیاز است که در یک محدوده خصوصی که خانواده است برای جلوگیری از تبعات ویرانگر خشونت دخالت کند. اختلافات خانوادگیفقر فرهنگی یکی از عواملی است که خانواده و اعضای آن را تهدید می کند. آگاهی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 60
*فهرست مطالب:
مفهوم خانواده وخانوار..............................................................................................................
ویژگی خانواده............................................................................................................................
روابط بین هموندهای خانواده.....................................................................................................
نقش خانواده و اهمیت آن...........................................................................................................
کارکردهای خانواده....................................................................................................................
سازمان خانواده..........................................................................................................................
طبقه بندی خانواده......................................................................................................................
جامعه شناسی وآسیب شناسی خانواده های نابسامان..............................................................
خانواده های نابسامان از بعد عاطفی..........................................................................................
*فهرست مقاله های اینترنتی:
1-اثر خشونت در خانواده...............................................................................................................
2-روانشناسی(همسر آزاری).......................................................................................................
3-علل روانشناسی اعمال خشونت در خانواده از دیدگاه کارشناسان............................................
4-خشونت های روانی شایعترین خشونت علیه زنان......................................................................
5-همسر کشی؛ تبلور خشونت پنهان خانگی....................................................................................
مفهوم خانواده و خانوار :
اصطلاح خانواده را می توان در معنای مجموع اسلاف ، اخلاف و خویشان جانبی و والدین متعلق به یک دودمان و یا جمع زوجین ، و فرزندان آنان که اولین سلول و یا واحد حیات طبیعی ـ اجتماعی را تشکیل می دهند ، به کار برد .
بعضی به آن هسته ی اساسی که ساخت خانواده را در همه ی زمان ها و مکان ها بر محور رابطه « مادرـ فرزند » شکل می دهد ، می نگرند ، برخی دیگر ،این هسته اساسی را در رابطه زوجین می یابند . (دکتر ایرج ساعی ارسی،1382،ص 17-20)
از نظر مک آیور ( R.M.Mac Iver ) خانواده گروهی است که صفت ویژه آن استقرار روابط جنسی به صورتی چنان مشخص و پایاست که امکان تولید مثل و تربیت فرزندان حاصل آید . خانواده در زمره عمومی ترین سازمانهای اجتماعی است و بر اساس ازدواج بین دست کم دو جنس مخالف شکل می گیرد و در آن مناسبات خونی و واقعی یا اسناد یافته به چشم می خورد . به همراه این مناسبات شاهد پیوندهایی قراردادی مبتنی بر پذیرش فرزند نیز هستیم . خانواده معمولاً دارای نوعی اشتراک مکانی است ، هر چند همواره چنین نیست و همین نیز وجه تمایز مفاهیم خانواده و خانوار است و کارکردهای گوناگون شخصی ،جسمانی ، اقتصادی ،تربیتی و ... را به عهده دارد . بدین سان خانواده ، واحدی است اجتماعی با ابعاد گوناگون زیستی ،اقتصادی ،حقوقی ، روانی و جامعه شناختی .
خانواده نمادی اجتماعی است . چون همانند آینه ای عناصر اصلی جامعه را در خود دارد و انعکاسی ا ز نابسامانی های اجتماعی است . گذشته از این ، خانواده از اهم عوامل موثر بر جامعه است . هرگز هیچ جامعه ای نمی تواند به سلامت رسد مگر آن که از خانواده هایی سالم برخوردار باشد .
خانواده از دیدگاه دیگر معیار شناخت و سنجش آسیب های اجتماعی است . به درستی آن گاه که طلاق روبه فزونی می رود . کشمکش های درونی خانواده اوج می یابد و فرزندان در سنین نوجوانی به دور از نظر والدین در ورطه ی آلامی چون اعتیاد ، بزهکاری و ... گرفتار می آیند . در جستجوی علل عمیق اجتماعی این آسیب ها و کجروی ها باید به اعماق جامعه رسوخ کرد .
مفهوم دیگری که معمولاً به جای خانواده اشتباه تلقی می شود ، خانوار است . در آمارگیری ها و سرشماری ها به اصطلاح خانوار ( Household ) بر می خوریم . خانوار ممکن است یک نفری ( Person hosehhold ـ One ) یا خانوار دو نفری یا خانوار چند نفری باشد. ملاک تعریف آن برگرد سفره یا میز غذا نشستن است . خانوارهای دو یا چند نفری را خانوارهای ترکیبی ( هم خویشی و یک سفره ای ) یا ( Composite households ) می نامند. خانوار مجازی را ( family household ـ Non ) می گویند .
پس وجه مشخصه ی خانوار ، مشارکت در امرار معاش و زندگی مشترک غیر زناشویی است . به زبان دقیق تر خانوار یک مفهوم اقتصادی است . در صورتی که خانواده یک مفهوم زیستی است . در زمان های گذشته زندگی بر دور یک « اجاق » را خانوار می گفتند . در عصر حاضر ، شاخص های عددی خانوار به ویژه در شهرهای بزرگ صنعتی و کلان شهرها یا متروپل ها و شهرهای دانشگاهی روز افزون است .
در نتیجه خانوار ، واحدی اقتصادی و اجتماعی مرکب از افرادی است که در یک واحد مسکونی زندگی می کنند و گرد یک سفره می نشینند و هزینه های مشترک دارند . برخلاف خانواده که واحدی اجتماعی ـ زیستی است و شامل افرادی می شود که با یکدیگر روابط جنسی یا سببی دارند ، در خانوار روابط جنسی یا سببی ممکن است در برخی اعضای آن وجود نداشته باشد. تعریف خانواده :
تنوع و تحول خانواده و شکل آن ، در زمان ها و جامعه های مختلف و نیز به دلیل مشکلات مربوط به آمیختن جنبه ی زیستی خانواده با سایر خصوصیات آن یعنی ویژگی های اجتماعی ، اقتصادی ،اقتصادی و فرهنگی که این نیز همواره متغیر بوده است ، سبب شده است که تاکنون از خانواده تعریف کامل ، شامل و تام ارائه نشود و هر یک از علوم انسانی بنا بر نظرگاه های خاص خود تعریفی ابراز داشته اند .
پس پیوند ویژگی زیستی خانواده با سایر خصوصیات به ویژه فرهنگی آن که متغیر و متحول بوده است ، مشکل اصلی اظهار تعریف برای خانواده بوده است .
خانواده هم نهاد اجتماعی و هم سازمان ، هم گروه و نیز یک جامعه ی کوچک و اولیه است . ژان بودن در تعریف خانواده می نویسد : « خانواده ،جامعه ی کوچکی است مرکب از پدر ، مادر ، اطفال و مستخدمین به انضمام اموال مشترکشان » به نظر او خانواده یک جامعه طبیعی و ریشه ی سایر جامعه هاست و اولین واحد تشکیل دهنده ی کشور و دولت است .
از دیدگاه جامعه شناسی ؛ نهاد خانواده ، کلیت تام به هم بافته و تافته ای است که در آن اجزاء تابعی از یکدیگرند و از کل پدیده ی خانواده است و به عنوان هسته ی اساسی زندگانی اجتماعی تلقی می شود و علاوه بر اعمال تولید مثل و برخوردار کردن از تربیت های گونه گون ، وظیفه ی تأمین وحدت و همبستگی اجتماعی را برعهده داشته است و به بقاء نظامات اجتماعی و تقارن عمومی مدد کرده است و هدف اجتماعی کردن فرد را تعقیب نموده است ، به طوری که هیچ نهاد ، سازمان و گروهی دیگر ، نتوانسته جایگزین آن گردد ، پس خانواده نخستین واحد منسجم اجتماعی است .
برگس و لاک در اثرشان خانواده به سال 1935 می نویسند : « خانواده گروهی است متشکل از افرادی که از طریق پیوند زناشویی ، هم خونی ، و یا پذیرش به عنوان فرزند ، با یکدیگر به عنوان شوهر ، زن ، مادر ، پدر ، برادر و خواهر در ارتباط متقابلند و فرهنگ مشترکی پدیده آورده و در واحد خاصی زندگی می کنند .