لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 25 صفحه
قسمتی از متن .doc :
دروغ
بزرگترین گناهان
امیر المؤمنینعلیه السلام مىفرماید: «ان اعظم الخطایا عند الله اللسان الکذوب;
بزرگترین گناهان نزد خدا، زبان بسیار دروغ گو است.»
زبان دروغ گو داشتن، یعنى دروغ گو بودن. دروغ به وسیله زبان، وجود پیدامىکند و زبان یکى از علل وجودى دروغ است. اگر کسى دروغى بگوید، این کار بازبانش انجام مىگیرد. اگر زبانى بسیار دروغ گو باشد، دارنده آن زبان، بسیار دروغخواهد گفت.
هر گناهى با عضوى از اعضاى انسان در خارج رخ مىدهد و گناه را مىتوان به آنعضو نسبت داد; چون گناه کار گناه را به وسیله آن عضو انجام داده است. دستخیانتکار داشتن، یعنى دزد و خائن به مال بودن. چشم ناپاک داشتن، یعنى خائن بهناموس بودن. زبان دروغ گو داشتن، یعنى دروغ گو بودن.
سر آن که زبان پر دروغ، بزرگترین گناه است، در آینده روشن خواهد شد; اکنونباید معناى دروغ روشن شود.
دروغ چیست؟
دروغ، سخن بر خلاف حقیقت است و دروغ گو کسى است که بر خلاف حقیقت،خبرى مىدهد.
شما اگر گرسنه باشید و به منزل دوستخود بروید، او براى شما غذا بیاورد، شمابگویید من سیر هستم، این سخن دروغ است، چون بر خلاف حقیقت است; شما نیزدروغ گو هستید، زیرا بر خلاف حقیقتخبر دادهاید.
کم را بیش گفتن یا بیش را کم گفتن، دروغ است و گویندهاش دروغ گومىباشد، چنان که بود را نبود و یا نبود را بود خبر دادن دروغ گویى مىباشد و نیزبد را خوب و خوب را بد یا کوچک را بزرگ و بزرگ را کوچک خواندن، دروغخواهد بود.
دروغ و دروغ گویى
دروغ از صفات سخن است و دروغ گویى از صفات سخن گو و این دو همیشه باهم یار نیستند. مىشود سخنى دروغ باشد، ولى گویندهاش دروغ گو نباشد، چنان کهممکن است کسى دروغ بگوید، ولى سخنش دروغ نباشد، بلکه راست و مطابقحقیقتباشد.
شما اگر به وقوع حادثهاى اطمینان پیدا کردید، در صورتى که آن حادثه رخ ندادهباشد، هنگامى که از وقوع آن خبر مىدهید، شما دروغ گو نیستید، ولى خبر شمادروغ است. دروغ گو اگر سخن راستى بگوید که به نظرش بر خلاف حقیقتباشد،خبر او راست است، چون مطابق با واقع است، ولى خودش دروغ گفته، زیرا به نظرخودش بر خلاف حقیقت، سخن گفته است.
در زبان عربى
در زبان عربى، دروغ را کذب گویند و خبر دروغ را خبر کاذب مىخوانند،چنان که خود دروغگو را نیز کاذب مىخوانند.
پس در این زبان، کاذب بودن، هم صفتسخن مىباشد، و هم صفتسخن گو واین اشتراک، ممکن است گاهى موجب اشتباه بشود و به گمان برسد که هر جا کهخبر کاذب پیدا شود، خبر دهنده هم باید کاذب باشد، یعنى صفت گفته را به گویندهسرایتبدهند.
مراتب دروغ
جامعهای را در نظر بگیرید که دروغگویی در آن قاعده و نه استثناء باشد. زندگی در چنین جامعهای بسیار پرهزینه است. اعتماد متقابل وجود نخواهد داشت، روابط افراد کاملاً غیر اخلاقی خواهد شد، فساد و تباهی در همه سطوح رخنه خواهد کرد و نیز چنین جامعهای کمترین نزدیکی را با یک جامعه دینی و اخلاقمدار خواهد داشت. اولین گام برای رواج دروغگویی، شکسته شدن قبح دروغ است. در جامعهای که دروغگویی نوعی زرنگی تلقی شود و مردم با شنیدن سخن دروغ لبخندی حاکی از سرور و شعف بر لبان خود ظاهر سازند، طبعاً دروغگویی رواج مییابد.
عدهای فکر میکنند صداقت و راستگویی صرفاً یک مسأله اخلاقی است، و از این رو ناخودآگاه میخواهند آن را در بررسی مسائل و مشکلات اجتماعی به حاشیه برانند، اما باید گفت که صداقت و دروغگویی موضوعی کلیدی در فهم و نقد کلیه حوزههای اجتماعی است. نقش آن در اقتصاد کمتر از سرمایه و نیروی انسانی و... دیگر عوامل نیست. اما طبیعی است که در گذشته بر اهمیت آنها از منظر اخلاقی تأکید میشده است. اگر امروز جامعه ما با فساد خانمانبراندازی مواجه است که فریاد همه را درآورده، یکی از دلایل و علل اصلی بروز آن دروغ و از دروغ بدتر، تطهیر دروغ در ذیل عنوان مصلحت و تقیه است. از این رو بدون مبارزه علیه دروغ و حساسیت داشتن نسبت به آن نمیتوان کوچکترین گام موثری را علیه کاهش فساد برداشت. و به طریق اولی بیان هر نوع دروغی ولو با هدف به ظاهر خیر، جز به گسترش فساد کمکی نمیکند.
در تمامی ادیان از جمله اسلام بر قبح دروغ تأکید شده است و قرار گرفتن دروغ در ذیل عنوان گناهان کبیره معرف این اهمیت است. برای اینکه بدانیم جامعه کنونی ما با ارزشهای موردنظر اسلامی تا چه حد فاصله دارد، کافیست که به میزان رواج این گناه کبیره در سطح وسیعی از جامعه توجه کنیم.
قبل از بیان توضیحات و تحلیل خودم، ابتدا بهتر است که چند گزاره محدود از پیامبر (ص) و ائمه (ع) درباره دروغ را با هم مرور کنیم. گرچه در این زمینه احادیث فراوان است.
پیامبر (ص):
ـ دروغگو، دروغ نمیگوید مگر به سبب حقارتی که در نفس خود دارد.ـ از دروغگویی بپرهیزید، زیرا دروغگویی باعث روسیاهی است.ـ از دروغگویی بپرهیزید، در موردی که گمان میکنید نجات شما در دروغ گفتن است، بدانید که اشتباه کردهاید و هلاک شما در دروغ است.ـ از پیامبر پرسیدند: ممکن است مومن ترسو باشد؟ فرمود: بلی. ممکن است بخیل باشد؟ فرمود: بلی. ممکن است کذاب باشد؟ فرمود: نه.امام علی (ع):ـ هیچ عمل قبیحی به قبح دروغگویی نیست.امام باقر (ع):ـ کمنصیبترین فرد از سجایای مردانگی و فضایل انسانی، دروغگویان هستند.
این تأکیدات را که قطرهای از دریا هستند، با وضعیت کنونی جامعه خود مقایسه کنیم تا به عمق فاجعه پی ببریم.
دروغ مراتبی دارد. فرض کنید که پولی گم شده است و آن را فرد «الف» سرقت کرده است. اما هیچکس جز آن فرد و خدا اطلاعی از این ماجرا ندارد. انکار سرقت از جانب این فرد «دروغگویی» و عملی رذیلانه است. و بیتردید این «دروغگویی» بدتر از آن عمل سرقت است. اما در هر حال هیچکس نمیتواند با اطمینان وی را سارق و در نتیجه دروغگو بداند، تنها خداست که از حقیقت امر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 46
مقدمه
دروغ یکی از بدترین بلکه قبیح ترین گناهان است. صفتی است که آدمی را در دیده ها خوار و در نظرها بیاعتبار میسازد و موجب خجل گشتن و ریختن آبروی انسان در نزد خداوند است. متاسفانه بعضی از مردم دروغ را به حساب زرنگی و زیرکی می گذارند و راستگوترین مردم را بی سیاست و بی عرضه و ساده میپندارند در حالیکه از این نکته مهم غافلند که دروغ پردازی بر خلاف فطرت پاک و شخصیت والای انسان است و دروغ گفتن دشمنی و ستیزه جویی با خداوند متعال و بر خلاف فلسفه آفرینش است؛ زیرا او جهان را بر اساس صدق و راستی و حقیقت بنا نهاده و در سراسر جهان هستی قانون صداقت و صراحت را جاری کرده است.
دروغ گناهی است بزرگ و کلید گناهان می باشد، و از نظر ارتکاب آسانترین گناه می باشد و همه کس در خطر افتادن در آن قرار دارند، بسیاری از گناهان را هر کسی نمیتواند مرتکب شود، ارتکابش شرایطی لازم دارد، ولی دروغ را ناتوانترین اشخاص و بی شعورترین آن ها در بیشتر اوضاع و احوال میتواند مرتکب گردد، از این رو شایستگی دارد که بیش از گناهان دیگر مورد بحث قرار گیرد؛ چون خطر ارتکابش بیش از گناهان دیگر است. به گفته ی رسول خدا(ص) سه حالت و خصلت است که در هر کس باشد منافق است گرچه روزه بگیرد و نماز بخوند و به گمان خود مسلمان باشد؛ کسی که چون امینش قرار دهند، خیانت کند و چون سخن راند و خبر دهد دروغ گوید و چون وعده نماید خلف کند.
از میان کلیه رذایل اخلاقی و صفات نکوهیده، دروغگویی زشت تر و مذموم تر از همه است، راستی و صداقت باید در تمام مراحل زندگانی یگانه قصد و منظور انسان باشد و در هیچ مورد و به هیچ ملاحظه نمی توان آن را فدای اغراض و مقاصد دیگر نمود.
دروغ چیست؟
دروغ سخنی بر خلاف حقیقت است و دروغگو کسی است که بر خلاف حقیقت خبری میدهد. کم را بیش گفتن، یا بیش را کم گفتن، دروغ است و گوینده اش دروغگو می باشد، چنانکه بود را نبود و یا نبود را بود، خبر دادن دروغگویی می باشد ونیز بد را خوب و خوب را بد یا کوچک را بزرگ و بزرگ را کوچک خواندن، دروغ است.1
دروغ گفتار خلاف واقع است؛ واقعیتی درونی یا بیرونی؛ از سوی دیگر دروغ امکان دارد مربوط به امور اعتقادی باشد مثل وحدانیت خداوند متعال. دروغ گفتن و به دیگری دروغی را نسبت دادن در جلوه و اشکال مختلف ظاهر می شود؛ مثلا شهادت دروغ، اخبار دروغ و سوگند دروغ از آن جمله است ولی به هر حال هیچ کس در زشتی و ناپسندی آن تردیدی ندارد. گفتار راست با فطرت و طبیعت و طبیعت انسان سازگار و دروغ، کوچک و بزرگ، جدی و شوخی، کمتر یا بیشتر آن با سرشت اونا سازگار است. حتی دروغگویان نیز خود آن را نمی پسندند و از هر کس که بشنوند زشت میدانند. 2
قرآن کریم، نفرین دروغگویان، بیزاری و عدم رضایت خداوند متعال و از آنان این چنین اعلام مینماید.«قبل الخراصون» یعنی: کشته باد دروغگویان.3
لحن کلام نشان دهنده شدت زشتی دروغگویی است که در واقع؛ خیانت در امانت است امانتی که به نام زبان به انسان سپرده شده، استفاده نا به جا از آن کمال بی انصافی و ناسپاسی است. آثار سوء دروغگویی و زشتی آن از یک سو، ارزش و عظمت راستگویی از سوی دیگر در حدیث ذیل به وضوح به نظر میرسد:
امام باقر(ع) می فرماید: «تعلموا الصدق قبل الحدیث»
یعنی: «قبل از حدیث و روایت راستگویی را یاد بگیرید»4
ایشان این سخن را به یکی از یاران خود که برای این بار گویا برای درس و استفاده از محضر حضرت، به خدمتشان رسیده می فرماید و به او گوشزد می کند که اگر حدیث آموختی اما اگر
دروغگو بودی برای تو نفعی نخواهد داشت؛ از این هم ظریفتر این است که راستگویی در درجه بالاتری از نماز و روزهی عادی افراد است. اگر انسان از دو آزمون راستگویی و ادای امانت سربلند بیرون آید شایستهی درستی هم صحبتی و اعتماد و مشورت خواهد بود و از درستی او دیگران پی خواهند برد: اما وقتی شخص با دروغگویی خو گرفت و همیشه سخن دروغ بر زبان او جاری شد نه تنها گفته های او بلکه اعتقادات و نماز و روزه او نیز دروغین خواهدبود زیرا که جز فریب دیگران و خستگی خود او حاصلی نخواهد داشت.1
باید از هر نوع دروغ پرهیز کرد. دروغ کوچک و بزرگ و جدی و شوخی ندارد انسان اگر به دروغ کوچک عادت کند دروغ
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
اینک به بیان پاره ای از روایات در نکوهش دروغ می پردازیم
دروغ در ردیف شرک به خدا
رسول گرامی اسلام (ص) فرمود :
« آیا شما را از بزرگترین گناهان خبر ندهم ؟ بزرگترین گناه شرک به خدا و بد رفتاری نسبت به پدر و مادر و دروغ گفتن است .» « جامع السعادات ، ج2/ص322 »
دروغ کلید گناهان
حضرت امام حسن عسکری (ع) فرمود :
« تمام پلیدیها در خانه ای نهاده شده و کلید آن دروغ است. » « جامع السعادات ، ج2/ص322 »
دروغ از شراب بدتر است
حضرت امام محمد باقر (ع) فرمود :
« خداوند متعال برای شر و بدی قفلهایی قرار داده و کلید ان قفلها شراب است و دروغ از شراب هم بدتر است. » « وسائل الشیعه ، ج8/ص572 ؛ اصول کافی ؛ اصول کافی ج2/ص339، حدیث 3»
دروغ سبب خرابی ایمان
حضرت امام محمد باقر (ع) فرمود :
« دروغ ویران کننده ایمان است » « بحار الانوار چاپ بیروت ، ج 69 / ص247 »
دروغ و روسیاهی
رسول گرامی اسلام (ص) فرمود :
« از دروغ گفتن خودداری کنید زیرا انسان را روسیاه می کند » « مستدرک الوسائل ، ج2/ص100 »
دروغ با ایمان سازگار نیست
« امام رضا (ع) روایت می کند که از پیامبر اکرم (ص) سوال شد : آیا انسان با ایمان ممکن است ترسو باشد ؟ فرمود : آری . سوال شد : امکان دارد بخیل باشد ؟ فرمود : آری . آیا ممکن است دروغ گو باشد ؟ فرمود : نه . » « وسائل الشیعه ، ج 8 /ص 573 ؛ جامع السعادات ، ج 2 / ص322 »
دروغگو از درگاه خدا طرد می شود
امام سجاد (ع) در مقام نیایش می گوید :
« خدایا ! شاید مرا در جایگاه دروغگویان یافتی که به حال خود رهایم کردی .» « مفاتیح الجنان / دعای ابوحمزه ثمالی »
دروغگو مستوجب لعن فرشتگان است
رسول گرامی اسلام (ص) فرمود :
« هرگاه مومن بدون عذر دروغ بگوید هفتاد هزار فرشته او را لعنت می کنند و از قلبش بوی گندی بیرون می آید که تا به عرش می رسد ؛ آنگاه نگهبانان عرش بر او لعنت می فرستند. » « مستدرک الوسائل ، ج 2/ ص100 ؛ سفینه البحار ، ج 2 /ص474 ؛ جامع السعادات ، ج2/ص322 »
دروغ علامت نفاق است
رسول گرامی اسلام (ص) فرمود :
« سه خصلت است که در هر کس باشد منافق است هر چند روزه بگیرد و نماز بخواند و خود را مسلمان بداند :
1- در امانت خیانت کند.
2- در سخن دروغ بگوید.
3- در وعده تخلف کند. »
« محجه البیضاء ، ج5 / ص238 ؛ وسائل الشیعه ، ج11 / ص269 »
دروغ بدترین رباها
رسول گرامی اسلام (ص) فرمود :
« بدترین و بالاترین رباها دروغ است » ( زیرا در ربای اقتصادی سرمایه افراد از میان می رود لکن در دروغ اصل ایمان خدشه دار می شود. ) « مستدرک الوسائل ، ج 2/ ص100 ؛ سفینه البحار ، ج 2 /ص473 »
دروغ بدترین بیماری
حضرت علی (ع) فرمودند :
« بیماری دروغ زشت ترین بیماری است » « مستدرک الوسائل ، ج2/ص100 »
محرومیت از نماز شب
یکی از گناهانی که توفیق نماز شب را از انسان سلب می کند دروغ گفتن است
حضرت امام صادق (ع) فرمود :
« مردی که دروغ بگوید به خاطر ان از خواندن نماز شب محروم می شود. » « سفینه البحار ، ج2 / ص473 »
روزی انسان در ارتباط با دروغ
رسول گرامی اسلام (ص) فرمود :
« دروغ روزی انسان را کم می کند. » « جامع السعادات ، ج 2/ص322 »
دروغ فراموشی می آورد
حضرت صادق (ع) فرمود :
« خداوند فراموشی را بر دروغ پردازان مسلط می سازد. » « بحار الانوار ، چاپ بیروت ، ج 69/ص251 »
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
دروغ
بزرگترین گناهان
امیر المؤمنینعلیه السلام مىفرماید: «ان اعظم الخطایا عند الله اللسان الکذوب;
بزرگترین گناهان نزد خدا، زبان بسیار دروغ گو است.»
زبان دروغ گو داشتن، یعنى دروغ گو بودن. دروغ به وسیله زبان، وجود پیدامىکند و زبان یکى از علل وجودى دروغ است. اگر کسى دروغى بگوید، این کار بازبانش انجام مىگیرد. اگر زبانى بسیار دروغ گو باشد، دارنده آن زبان، بسیار دروغخواهد گفت.
هر گناهى با عضوى از اعضاى انسان در خارج رخ مىدهد و گناه را مىتوان به آنعضو نسبت داد; چون گناه کار گناه را به وسیله آن عضو انجام داده است. دستخیانتکار داشتن، یعنى دزد و خائن به مال بودن. چشم ناپاک داشتن، یعنى خائن بهناموس بودن. زبان دروغ گو داشتن، یعنى دروغ گو بودن.
سر آن که زبان پر دروغ، بزرگترین گناه است، در آینده روشن خواهد شد; اکنونباید معناى دروغ روشن شود.
دروغ چیست؟
دروغ، سخن بر خلاف حقیقت است و دروغ گو کسى است که بر خلاف حقیقت،خبرى مىدهد.
شما اگر گرسنه باشید و به منزل دوستخود بروید، او براى شما غذا بیاورد، شمابگویید من سیر هستم، این سخن دروغ است، چون بر خلاف حقیقت است; شما نیزدروغ گو هستید، زیرا بر خلاف حقیقتخبر دادهاید.
کم را بیش گفتن یا بیش را کم گفتن، دروغ است و گویندهاش دروغ گومىباشد، چنان که بود را نبود و یا نبود را بود خبر دادن دروغ گویى مىباشد و نیزبد را خوب و خوب را بد یا کوچک را بزرگ و بزرگ را کوچک خواندن، دروغخواهد بود.
دروغ و دروغ گویى
دروغ از صفات سخن است و دروغ گویى از صفات سخن گو و این دو همیشه باهم یار نیستند. مىشود سخنى دروغ باشد، ولى گویندهاش دروغ گو نباشد، چنان کهممکن است کسى دروغ بگوید، ولى سخنش دروغ نباشد، بلکه راست و مطابقحقیقتباشد.
شما اگر به وقوع حادثهاى اطمینان پیدا کردید، در صورتى که آن حادثه رخ ندادهباشد، هنگامى که از وقوع آن خبر مىدهید، شما دروغ گو نیستید، ولى خبر شمادروغ است. دروغ گو اگر سخن راستى بگوید که به نظرش بر خلاف حقیقتباشد،خبر او راست است، چون مطابق با واقع است، ولى خودش دروغ گفته، زیرا به نظرخودش بر خلاف حقیقت، سخن گفته است.
در زبان عربى
در زبان عربى، دروغ را کذب گویند و خبر دروغ را خبر کاذب مىخوانند،چنان که خود دروغگو را نیز کاذب مىخوانند.
پس در این زبان، کاذب بودن، هم صفتسخن مىباشد، و هم صفتسخن گو واین اشتراک، ممکن است گاهى موجب اشتباه بشود و به گمان برسد که هر جا کهخبر کاذب پیدا شود، خبر دهنده هم باید کاذب باشد، یعنى صفت گفته را به گویندهسرایتبدهند.
مراتب دروغ
جامعهای را در نظر بگیرید که دروغگویی در آن قاعده و نه استثناء باشد. زندگی در چنین جامعهای بسیار پرهزینه است. اعتماد متقابل وجود نخواهد داشت، روابط افراد کاملاً غیر اخلاقی خواهد شد، فساد و تباهی در همه سطوح رخنه خواهد کرد و نیز چنین جامعهای کمترین نزدیکی را با یک جامعه دینی و اخلاقمدار خواهد داشت. اولین گام برای رواج دروغگویی، شکسته شدن قبح دروغ است. در جامعهای که دروغگویی نوعی زرنگی تلقی شود و مردم با شنیدن سخن دروغ لبخندی حاکی از سرور و شعف بر لبان خود ظاهر سازند، طبعاً دروغگویی رواج مییابد.
عدهای فکر میکنند صداقت و راستگویی صرفاً یک مسأله اخلاقی است، و از این رو ناخودآگاه میخواهند آن را در بررسی مسائل و مشکلات اجتماعی به حاشیه برانند، اما باید گفت که صداقت و دروغگویی موضوعی کلیدی در فهم و نقد کلیه حوزههای اجتماعی است. نقش آن در اقتصاد کمتر از سرمایه و نیروی انسانی و... دیگر عوامل نیست. اما طبیعی است که در گذشته بر اهمیت آنها از منظر اخلاقی تأکید میشده است. اگر امروز جامعه ما با فساد خانمانبراندازی مواجه است که فریاد همه را درآورده، یکی از دلایل و علل اصلی بروز آن دروغ و از دروغ بدتر، تطهیر دروغ در ذیل عنوان مصلحت و تقیه است. از این رو بدون مبارزه علیه دروغ و حساسیت داشتن نسبت به آن نمیتوان کوچکترین گام موثری را علیه کاهش فساد برداشت. و به طریق اولی بیان هر نوع دروغی ولو با هدف به ظاهر خیر، جز به گسترش فساد کمکی نمیکند.
در تمامی ادیان از جمله اسلام بر قبح دروغ تأکید شده است و قرار گرفتن دروغ در ذیل عنوان گناهان کبیره معرف این اهمیت است. برای اینکه بدانیم جامعه کنونی ما با ارزشهای موردنظر اسلامی تا چه حد فاصله دارد، کافیست که به میزان رواج این گناه کبیره در سطح وسیعی از جامعه توجه کنیم.
قبل از بیان توضیحات و تحلیل خودم، ابتدا بهتر است که چند گزاره محدود از پیامبر (ص) و ائمه (ع) درباره دروغ را با هم مرور کنیم. گرچه در این زمینه احادیث فراوان است.
پیامبر (ص):
ـ دروغگو، دروغ نمیگوید مگر به سبب حقارتی که در نفس خود دارد.ـ از دروغگویی بپرهیزید، زیرا دروغگویی باعث روسیاهی است.ـ از دروغگویی بپرهیزید، در موردی که گمان میکنید نجات شما در دروغ گفتن است، بدانید که اشتباه کردهاید و هلاک شما در دروغ است.ـ از پیامبر پرسیدند: ممکن است مومن ترسو باشد؟ فرمود: بلی. ممکن است بخیل باشد؟ فرمود: بلی. ممکن است کذاب باشد؟ فرمود: نه.امام علی (ع):ـ هیچ عمل قبیحی به قبح دروغگویی نیست.امام باقر (ع):ـ کمنصیبترین فرد از سجایای مردانگی و فضایل انسانی، دروغگویان هستند.
این تأکیدات را که قطرهای از دریا هستند، با وضعیت کنونی جامعه خود مقایسه کنیم تا به عمق فاجعه پی ببریم.
دروغ مراتبی دارد. فرض کنید که پولی گم شده است و آن را فرد «الف» سرقت کرده است. اما هیچکس جز آن فرد و خدا اطلاعی از این ماجرا ندارد. انکار سرقت از جانب این فرد «دروغگویی» و عملی رذیلانه است. و بیتردید این «دروغگویی» بدتر از آن عمل سرقت است. اما در هر حال هیچکس نمیتواند با اطمینان وی را سارق و در نتیجه دروغگو بداند، تنها خداست که از حقیقت امر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
پرسشی در باره دروغ
بهنظر میرسدکه دروغ در جامعه ما امری نهادینه، یا هنجاری عمومی شده است و تقریبا در همه سطوح اجتماعی میتوان لایههای متنوعی از آن را مشاهده کرد. همچنین بهنظر میرسد که توصیههای مذهبی و اخلاقی برای کاستن از این موج فزاینده تاثیری نداشته است. اکنون پرسشهایی که در این مورد میتوانم طرح کنم عبارتند از:
1- آیا دروغ گویی برای پیشبرد امور زندگی چیزی لازم، ضروری و مفید است؟
به عنوان نمونه، میتوانم از کسانی یاد کنم که نیاز به شغل دارند. بهنظر میرسد اکثر کسانی که در سالهای گذشته و اکنون، برای استخدام شدن در یکی از ارگانهای رسمی کشور خود را آماده میکردند، تجربهای از دروغ گویی را در مصاحبههای استخدامی و سودمندی آن را در مورد استخدام شدن داشته باشند.
همچنین، بسیاری از مردم عادی و خردهپا که بهنحوی با پرداخت مالیاتهای مستقیم با دولت سر وکار دارند سودمندی دروغ گفتن را در میزان پرداخت مالیات تجربه کردهاند. بسیاری از دختران که خود را نیازمند داشتن دوست پسر میبینند و ارتباط پنهانی با دوست پسر برقرار میکنند، در صورتی که خطر آشکار شدن روابط پنهانی پیش آید، دروغ گفتن به والدین و مربیان را سودمند تشخیص میدهند. اینها نمونههایی آشکار از نیاز به دروغ گفتن است. بگذریم از کسانی که مثلا به نماز خواندن اعتقادی ندارند اما برای مصلحت شغلی، خانوادگی، و اجتماعیِ خویش نماز میخوانند.
2- اگر فرض اول را بپذیریم، که دروغ در پارهای موارد سودمند و ضروری است و در سرنوشت و زندگی فرد تاثیری جدی و انکار ناپذیر دارد، اکنون میتوان این پرسش را طرح کرد که کدام بخش از اجتماع، و کدام گروه سنی، و کدام طبقهی اجتماعی نیاز شدیدتری به دروغ گویی دارد؟
شاید به آسانی و بدون یک پژوهش میدانی، نتوان گفت که کدام گروه سنی و کدام طبقهی اجتماعی نیاز بیشتری به دروغ گفتن دارد، اما بهنظر میرسد که با تعریف تشخیص نیازهای ابتدایی برای هر انسانی، و موانع برآورده شدنِ آن نیازها، ضرورت دروغ گفتن آشکار میشود. بهتعبیر دیگر، همانگونه که در هنگام ضرورت، خوردنِ مردار(اکل میته) امری جایز دانسته شده است، دروغ گفتن ممکن است برای بخشی از مردم فرو دست و درمانده یک اضطرار باشد. اما این اضطرار برای کدام گروه سنی و کدام گروه اجتماعی است؟
3- عوامل باز دارندهای که از راستگویی افراد پیشگیری میکند کدام است؟
مثلا شاگرد مدرسهای که در هنگام امتحان تقلب میکند، چنانچه مراقب جلسه به او مشکوک شود و او را متهم به تقلب کند، برای شاگرد دو راه در پیش است، اگر دروغ بگوید و تقلب خود را انکار کند بههرحال نمرهای کم یا زیاد خواهد گرفت اما اگر راست بگوید و اقرار کند که تقلب کرده است معمولا با نمره صفر مواجه میشود. دختر یا پسری که روابط خود را با جنس مخالف پنهان میکند هنگامی که مورد پرسش قرار گیرد اگر راست بگوید ممکن است مورد سرزنش یا تنبیه قرار بگیرد در صورتی که اگر دروغ بگوید این سرزنش و تنبیه بهسراغش نخواهد آمد. آیا عوامل بازدارندهی راستگویی را میتوان از این دست دانست؟
4- بهنظر میرسد که همیشه هم دروغ گویی به عنوان یک ضرورت در حد خوردن گوشت مردار به هنگام ضرورت (اکل میته) نیست، یعنی ممکن است گروههایی، یا طبقهی اجتماعیِ خاصی در جامعه باشد که نه برای برآورده کردن نیازهای ابتدایی بلکه برای برآورده کردن امیال دیگری دروغ میگویند که شاید این امیال در مناسبات انسانی و در پیشگاه خردِ جمعی محکوم باشد. مثلا مانند ممکن است کسانی مانند مسئولان و مدیران ردههای بالا، یا صاحبان قدرت و صاحبان سرمایههای کلان، برای حفظ موقعیت خود، یا برای بهدست آوردن موقعیتی فراتر به دروغ گویی متوسل شوند. برای ورود به این قسمت از بحث، میتوان با انجام یک پژوهش میدانی، مشخص کرد که آیا از نظر مردم عادی، به ویژه از نگاه نسل جوان، انی گونه کسان، راستگو تلقی میشوند یا دروغگو؟.
5- آیا دروغ گویی در این شرایط که ما در آن هستیم آسیب زا هم هست؟ و اگر هست آسیب های ناشی از آن چیست و متوجه چه بخش از جامعه خواهد بود؟
6- اگر مشخص شود که دروغگویی بههرحال آسیبهایی هم دارد، به این معنی که زیانمندیِ آن بیش از منافع آن است، بنا براین نمیتوان در برابر آن بیتفاوت ماند. ممکن است این آسیبها روانی باشد، یا ممکن است اقتصادی، سیاسی و اجتماعی باشد. فرض کنید دختری روابط خود را با دوست