لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
دلایل تخریب روسازی راه
با بیان ساده عریان شدن، شکست پیوند چسبندگی بین سطح مصالح سنگی و قیر میباشد. معمولاً عریان شدن از زیر لایه آسفالتی شروع میشود و به سمت بالا حرکت میکند تا ساختمان روسازی ضعیف شود. زیرا با ترافیک ترکها ظاهر میشوند و در مراحل پیشرفته روسازی شروع به خرد شدن میکند و عامل اصلی آن آب است.
مکانیزم عمل به این ترتیب است که آب بین لایه نازک قیر و سطح مصالح سنگی دست مییابد و از آنجایی که سطح مصالح سنگی جاذبه بیشتری نسبت به آب دارند تا به قیر، پیوند چسبندگی شکسته میشود.
اتصال قیر و سنگدانهها با نیروی جاذبه بین مولکولهای غیرمشابه که آنها را محکم به هم میچسباند حاصل میشود. چسبیدن یک ماده به ماده دیگر پدیدهای سطحی است. چسبندگی به تماس نزدیک دو ماده و جاذبه دو طرفه سطوح آن بستگی دارد.
چندین تئوری چسبندگی برای تشریح پیوند یا عدم پیوند قیر به کانیهای مصالح سنگی پیشنهاد شده است. براساس عمومیترین تئوری پذیرفته شده، چسبندگی انرژی آزاد روی سطح سنگ که انرژی آزاد روی سطح مایع (قیر یا آب) را جذب میکند، به وجود میآید. این انرژی آزاد همچنین کشش سطحی نامیده میشود. برای امکان نزدیکترین تماس بین قیر و سطح مصالح سنگی، قیر باید توسط گرم شدن، امولسیون نمودن یا مخلوط شدن با حلالهای نفتی به صورت مایع درآید. توانایی قیر مایع شده به ایجاد تماس نزدیک با سطوح مصالح سنگی، قدرت پوشش مصالح نامیده میشود. قدرت پوشش قیر به مقدار زیادی با ویسکوزیته آن کنترل میشود. اگر همه شرایط یکسان باشد، ویسکوزیته کمتر، قدرت پوشش بالاتر را به همراه دارد. توانایی مصالح سنگی برای تماس کامل با یک مایع، توانایی پوشش شدن نامیده میشود.
قیر عملاً جاذبهای برای آب ندارد، از طرف دیگر، بیشتر مصالح جاذبه هم به قیر و هم به آب را دارند. بنابراین اگر یک لایه نازک آب روی سطح مصالح باشد، قیر ممکن است به راحتی ذرات مصالح را بپوشاند، اما به سطح آن نخواهد چسبید، مگر اینکه قیر جانشین لایه نازک آب شود.
قیر همچنین ممکن است ذرات سنگ پوشیده با غبار را بدون چسبیدن به آنها بپوشاند. لایه غبار از تماس قیر با سطح سنگ جلوگیری میکند. حتی اگر مصالح سنگی خشک باشند، ذرات غبار ممکن است حفرههای ریزی در لایه نازک قیر ایجاد نمایند که اجازه میدهد آب از آنها بگذرد.
در مورد قیرهای امولسیونی باید اذعان داشت که هر دو نوع قیرهای امولسیونی آنیونیک و کاتیونیک میتوانند خصوصیات چسبدگی و عمل آوری داشته باشند (با توجه به نوع مصالح). تجربه نشان داده است که امولسیونهای آنیونیک (با بار منفی روی ذرات قیر) بیشتر مناسب استفاده با مصالح سنگی که بارهای سطحی مثبت دارند میباشند. بالعکس امولسیونهای کاتیونیک (با بار مثبت روی ذرات قیر) بیشتر مناسب مصالح سنگی که دارای بارهای سطحی منفی هستند میباشد. در کاربرد قیرها امولسیونی آنیونیک یا کاتیونیک، ته نشست اولیه ذرات قیر یک واکنش الکتروشیمیایی است، اما پیوند اصلی مقاومت بین لایه نازک قیر و مصالح سنگی بعد از، تبخیر آب امولسیون و آبی که ممکن است روی سطح مصالح سنگی باشد، ایجاد میگردد. همچنین بافت سطحی مصالح، پوکی و خصوصیات جذب آنها روی چسبندگی قیر به مصالح سنگی اثر میگذارند. مصالح سنگی با سطح صاف به خوبی مصالح سنگی با سطح خشن، لایه نازک قیر را نگه نخواهند داشت. ذرات متخلخل که قیر را جذب میکنند بهتر از مصالح سنگی با سطح صاف لایه نازک قیر را نگه خواهند داشت. مصالح سنگی متخلخل قیر بیشتری نسبت به مصالح غیرمتخلخل نیاز دارند.
انواع عریان شدن
عریان شدن زمانی که پیوند بین قیر و مصالح سنگی با آب شکسته شود، اتفاق میافتد. به علت کامل خشک نشدن، آب ممکن است روی سطح مصالح یا داخل خلل و فرج سنگدانهها باشد یا ممکن است از منابع دیگری بعد از اجرا آب نفوذ کرده باشد. حداقل به 6 روش به شرح زیر ممکن است پیوند بین قیر و مصالح سنگی شکسته شود:
1- به شکل ذرات ریز و پایدار در آمدن
علت عریان شدن تحت عنوان خود به خود خرد شدن و به شکل ذرات ریز و پایدار درآمدن.
2- تفکیک
جدا شدن قیر از سطح مصالح سنگی توسط لایه نازک آب بدون شکست واضح و قابل دید در لایه نازک قیر است که نهایتاً لایه نازک قیر میتواند کاملاً از مصالح سنگی جدا شود.
3- جابجایی
این امر هنگامی است که چسبندگی قیر به سطح مصالح سنگی توسط آب ضعیف شود. در این نوع عریان شدن، آب آزاد از طریق نفوذ در پوشش قیری به سطح سنگدانهها راه مییابد. شکست ممکن است از پوشش ناکافی سنگدانهها هنگام مخلوط کردن آسفالت در کارخانه آسفالت یا گسیختگی لایه نازک قیر باشد.
4- گیسختگی لایه نازک
این پدیده نیز یک روش عریان شدن است که در واقع میتوان آنرا اولین گام در عریان شدن نامید. گسیختگی لایه نازک قیر روی ذرات مصالح سنگی عموماً بعلت اعمال تنشهای ناشی از ترافیکایجاد خرابی در لبهها و گوشههای تیز که پوشش قیر در آنها بسیار نازکتر است، اتفاق میافتد.
5- فشار آب حفرهای
این فشار عاملی برای تشدید عریان شدگی میباشد. در مخلوطهای آسفالتی با فضای خالی زائد، آب ممکن است آزادانه از میان فضاهای خالی مرتبط داخلی عبور کند. ترافیک ممکن است درصد فضای خالی روسازی را کاهش داده، مسیرهای عبور بین فضاهای خالی را ببندد و آب را محبوس نماید. به علت جریان ترافیک و عبور مکرر آب، فشار آب حفرهای به حدی میرسد که عریان شدن قیر از سطح مصالح سنگی را ایجاد مینماید.
6- جریان آب هیدرولیکی
این جریان بیشتر از لایههای سطحی روسازیهای آسفالتی و در قسمت زیرین لایه اعمال میشود. وقتی که روسازی اشباع باشد، چرخهای وسیله نقلیه آب را به درون روسازی از جلو تایرها فشار میدهند و آن را از پشت تایرها به بیرون میمکند. این حرکت آب به عریان شدن مصالح سنگی کمک میکند. همچنین غبار و ماسه و سنگدانههای رها شده در جاده نیز ممکن است با آب باران مخلوط شده و خراشیدگی لایه نازک قیر را تسریع بخشند.
علت عریان شدن
به طور کلی فقط یک علت برای عریان شدن وجود دارد: آب بین لایه نازک قیر و سطح مصالح سنگی راه یابد و جانشین قیر به عنوان پوشش مصالح سنگی شود. آب به چند طریق ممکن است به سازه روسازی برسد. از میان آنها میتوان به آب درون یا روی مصالح سنگی که کاملاً خشک نشدهاند، زه آب باران از میان شانهها، ترکها یا روسازی متخلخل، آب زیر سطحی (که از نقاط بالاتر فشار هیدرواستاتیکی تولید مینماید)، آب موئینه از بستر راه و تبخیر آب از لایههای زیرین اشاره نمود. به هر صورت آب به روشهای مختلفی ممکن است به مصالح سنگی برسد.
کاهش عریان شدن یا جلوگیری کردن از آن
برای ساخت روسازی جدید، یا روکش یا بازیافت یک روسازی قدیمی راهنماییهای زیر باید برای کاهش احتمال عریان شدن مورد توجه قرار گیرد:
1- برای روسازیهای جدید تمام آسفالتی از دانهبندی پیوسته، خوب متراکم شده، مستقیماً بر روی بستر کاملاً آماده شده استفاده شود. تحقیقات نشان میدهد، اگر این روسازیها به طور مناسب و خوب ساخته شوند حتی در بخش ترانشه هیچ آبی زیر این روسازیها جمع نمیشود. بنابراین این روسازیها به طور مؤثری در مقابل عریان شدن مقاومت مینمایند.
2- ایجاد زهکشی اصولی برای ساختمان روسازی ـ اگر آب آزاد سریعاً دفع شود یا از مخلوط مصالح سنگی و قیر دور نگه داشته شود، عریان شدن ناشی از تشکیل امولسیون، جابجایی، گسیختگی لایه نازک یا جریان آب هیدرولیکی توسعه نمییابد. آب جدا از مخلوط نگه داشته میشود که باعث مقاومت عریان شدن بیشتر مصالح سنگی شود.
3- در اکثر حالات از مخلوطهای سنگدانه و قیر با دانه بندی متراکم به جای دانهبندی باز برای لایههای میانی و اساس استفاده نمائید استفاده از مخلوطهای با دانهبندی پیوسته و خوب متراکم شده از ورود آب به لایههای روسازی جلوگیری میکند. وقتی مخلوطهای اساس با دانهبندی باز در تعمیر ترکها استفاده میشود تعبیه سیستم مناسب زهکشی جهت جلوگیری از ایجاد فشار آب حفرهای و احمال عریان شدن ضروری میباشد.
4- اطمینان نمایید که همه لایههای روسازی کاملاً متراکم شدهاند و در لایههای با دانهبندی پیوسته فضاهای خالی مرتبط برای عبور آب از میان آنها وجود نداشته باشد. روش آزمایش تجربی، «ASTM:D3637 نفوذپذیری مخلوطهای آسفالتی» روشی را برای کنترل نفوذ پذیری روسازیهای متراکم شده در صحرا را در برمیگیرد.
5- از مصالح سنگی تازه شکسته شده با مقاومت عریان شدن ضعیف استفاده نکنید. قیر از مصالح سنگی که برای یک هفته یا بیشتر انبار شدهاند کمتر لخت میشود تا نسبت به همان مصالح سنگی که بتازگی شکسته شدهاند.
6- از مصالح سنگی گرم و خشک استفاده کنید ـ اگر مصالح سنگی دارای سطح خشک باشند به طوری که هیچ رطوبتی بین مصالح سنگی و لایه نازک قیر موجود نباشد، عریان شدن کمتر اتفاق میافتد.
7- از مصالح سنگی تمیز استفاده کنید ـ از مصالح سنگی درشت با ذرات رس نظیر غبار که به طور محکم به سطح آنها چسبیده است نباید استفاده شود. حتی اگر قیر به طور کامل سنگدانه را بپوشاند، غبار از چسبیدن قیر به سطح سنگدانه جلوگیری خواهد نمود.
8- از مصالح سنگی با جاذب رطوبتی بالا در صورت در دسترس بودن انتخابهای دیگر استفاده نکنید لازم است مصالح سنگی که بیشترین مقاومت را نسبت به عریان شدن دارا میباشند، استفاده گردد. با انجام آزمایش حساسیت آبی مصالح و قیر برگزیده برای پروژه، تعیین نمایید کدام مصالح سنگی برای پروژه بهترین میباشد.
9- هنگامی که استفاده از مصالح سنگی جاذب آب اجتناب ناپذیر است، یک ماده ضد عریان شدن را به مقدار مناسب تعیین شده توسط آزمایشهای حساسیت آبی و طرح
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
امی بودن پیامبر، از مهمترین دلایل عظمت و اعجاز قرآن کریم
رسول اکرم به حکم تاریخ قطعی و به شهادت قرآن کریم و به حکم قرائن فراوانی که از تاریخ اسلام استنباط میشود، لوح ضمیرش از تعلم از بشر پاک بوده است. او انسانی است که جز مکتب تعلیم الهی مکتبی ندیده و جز از حق دانشی نیاموخته است. او گلی است که جز دست باغبان ازل دست دیگری در پرورشش دخالت نداشته است. او با آنکه با قلم و کاغذ و مرکب و خواندن و نوشتن آشنا نبود، در کتاب مقدس خویش به قلم و آثار قلم به عنوان یک امر مقدس سوگند یاد کرد و در اولین پیام آسمانی خود فرمان خواندن داد، علم و دانش و صنعت به کار بردن قلم را، پس از نعمت آفرینش، بزرگترین نعمت ارزانی شده به بشر معرفی کرد. آن کس که خود قلم به دست نگرفته بود بلافاصله پس از ورود به مدینه و ایجاد امکانات ساده، " نهضت قلم " ایجاد کرد و با آنکه خود معلمی از بشر ندیده بود و دارالعلم و دانشگاهی طی نکرده بود، خود معلم بشر و پدید آورنده دارالعلمها و دانشگاهها شد. ستارهای بدرخشید و ماه مجلس شد *** دل رمیده ما را انیس و مونس شدنگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت *** به غمزه مسأله آموز صد مدرس شدکرشمه تو شرابی به عاشقان پیمود *** که علم بی خبر افتاد و عقل بی حس شدحضرت رضا علیه السلام در مناظره خویش با ارباب ادیان خطاب به رأس الجالوت فرمود: " از جمله دلائل صدق این پیامبر این است که شخصی بود یتیم، تهیدست، چوپان، مزدکار، هیچ کتابی نخوانده و نزد هیچ استادی نرفته بود. کتابی آورد که در آن حکایت پیامبران و خبر گذشتگان و آیندگان هست ". آن چیزی که بیش از پیش عظمت و رفعت و آسمانی بودن قرآن کریم را مدلل میسازد این است که این کتاب عظیم آسمانی با اینهمه معارف در باب مبدأ، معاد، انسان، اخلاق، قانون، قصص، عبرتها، مواعظ، و با اینهمه لطف و زیبایی و فصاحت، بر زبان کسی جاری شده که خود امی بوده است. نه تنها هیچ مدرسه و دانشگاه و دارالعلمی را در همه عمر ندیده است و با هیچ دانشمندی از دانشمندان جهان روبرو نشده است، حتی یک کتاب ساده از کتابهای عصر خود را نخوانده است.
آیت و معجزهای که خداوند بر آخرین پیامبرش فرستاد از نوع کتاب و نوشته است، از نوع سخن است، از نوع فکر و احساس است، با عقل و با فکر و با دل و ضمیر سر و کار دارد. این کتاب قرنهاست که قدرت خارق العاده معنوی خود را نشان داده و نشان میدهد، روزگار نمیتواند آن را کهنه کند، میلیونها میلیون دل را به سوی خود کشیده و میکشد، نیروی حیاتی در آن موج میزند، چه عقلهای مفکری را به اندیشه و تدبر وا داشته و چه دلهایی را لبریز از ایمان و ذوق و شوق معنوی کرده و چه مرغان سحر و شب زنده دارانی را غذای روحی شده و چه اشکها را از عشق به خدا و خوف از خدا در نیمههای شب بر گونهها جاری ساخته است و چه ملتهای اسیر و به زنجیر کشیده را از چنگال ظلم و استبداد نجات داده است. نقش قرآن چونکه بر عالم نشست *** نقشههای پاپ و کاهن را شکستفاش گویم آنچه در دل مضمر است *** این کتابی نیست چیز دیگر استچونکه در جان رفت جان دیگر شود *** جان چو دیگر شد جهان دیگر شودهمچو حق پیدا و پنهان است این *** زنده و پاینده و گویاست اینآری، عنایت ازلی برای اینکه آیت بودن این کتاب و وحی بودنش بیشتر روشن شود آن را بر بندهای از بندگانش فرود آورد که یتیم، فقیر، چوپان، صحرا گرد و درس ناخوانده و مکتب نادیده بود. «ذلک فضل الله یؤتیه من یشاء و الله ذوالفضل العظیم».
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
ساعتی تفکر بهتر از شصت سال عبادتست . (حضرت محمد «ص»)
ماهیت تفکر:
آلفرد بینه روانشناس فرانسوی که بعدها بعلت تعبیه طرق آزمایش هوش مشهور گردید از پیشروان مطالعه کنندگان تفکر می باشد. بینه دو دختر خود را برای تحقیقات به کار برد و از آنها درخواست نمود که جریان تفکرات خود را برای وی شرح دهند وی دریافت که غالباً در تفکر تصویر یا شبح فکری یا مبادی حسی موجود نمی باشد. در نتیجه این تحقیقات برخلاف نظریات سابق خود به این نتیجه رسید که تصویرات و مبادی حسی برای تفکر از جمله واجبات نبوده بلکه پایه تفکر بر اجزایی است که دیگر قابل تجزیه و تحلیل نمی باشد.
در همین اوان اوزوالد کولپه و چند نفر از شاگردانش در (ورزبرک) شروع به تحقیقات علمی درباره تفکر نمودند. کولپه برخلاف نظریات رهبر روانشناسی آلمان ویلهلم ووفت اظهار داشت که جریات تفکر کاملاً مستقل از احساسات و تصویرات می باشد.
اولین آزمایش در این باره بوسیله کارل مار به انجام گردید، وی دو وزنه را به اشخاص ارائه داد و درخواست نمود که قضاوت نمایند کدام یک سنگین تر می باشد.
گرچه بیشتر قضاوتها درست بود ولی وقتی از این اشخاص سئوال می شد که آیا در قضاوت خود هیچ درون بینی به کار برده اند جواب منفی می دادند پس ماربد به این نتیجه رسید که یک نوع تجربه ای بایستی وجود داشته باشد که این اشخاص آن را برای قضاوت خود بکار برده اند و آنرا بطور مبهم (طرز تلقی وجدانی) نامید.
چندسال بعد کارل بوهلر جریان تفکر را از طریق پیچیده تر یعنی تعبیر امثال و حکم و افسانه ها مورد تحقیق قرار داد وی نیز به این نتیجه رسید که تفکر بدون تصویرات یا اشباح ذهنی و احساسات بوقوع بپیوندد.
مقارن با این تجربیات در امریکا رابرت وودورث مطالعات خود را درباره افکار بدون تصاویر ذهنی به طبع رسانید وی بیان داشت گرچه در درون بینی تصاویر ذهنی و احساسی وجود دارد ولی اینها در مورد محتوی یا مفهوم تفکر حائز اهمیت نمی باشد. وودورث در تحقیقات خود اهمیت وقوف و درک نسبتها را در تفکر بیان نموده و این درک نسبت ها را هسته جریان تفکر دانست. مکشوفات و نظریات فوق صریحاً بوسیله ادوارد تیخیر مورد مخالفت قرار گرفت.
وی تأکید نمود که در وجدان و شعور چیزی جز عواطف و احساسات و تصویرات نمی تواند وجود داشته باشد. وی اضافه نمود که تلقی وجدانی ، درک نسبتها و ترتیب ذهنی چیزی جز تصویرات و احساسات عقلانی نبوده و انواع جدید از ارکان تفکر نمی باشد.
در طول جنگ بین المللی اول مباحثه بر سر تفکرات بدون تصویرات نقصان یافت ولی آزمایشات ادامه یافت. توماس مور از دانشگاه کاتولیکی امریکا زمان بین ظهور معنی و تصویرات را در تفکر مورد مطالعه قرار داد وی دریافت که معمولاً معانی قبل از تصویرات به ظهور می رسد و در نتیجه معانی بایستی مستقل از تصویرات باشد یکی از شاگردان کولپه به نام اوتوسلتز وجود یک اصل راهنما یا طرح عمل را در تفکر دریافت این اصل را وی طرح انتظار و پیش بینی نامید.
این اصل همانند «تلقی یا تمایل ذهنی» ما به اصل «درک نسبتها» از نقطه نظر وودورث می باشد و بالاخره مباحثه درباره «تفکرات بدون تصویر» به پایان رسید و نتیجه برعلیه وونت و تیخیر بود که معتقد بودند که تفکر عبارت است از احساسات و عواطف و تصویرات ذهنی می بــاشد محتملاً بیشترروانشناسان امروزی با قول هاری هولنک ورث معتقدند که می گوید: افکار ما برحسب اشارات تجارب قبلی جریان دارد. در کتاب روانشناسی تفکر هولینک ورث می گوید: من دربارة اشیاء و حوادثی که حضور ندارند به تفکر می پردازم مثلاً دربارة عده ای از مــردم که حاضــر نیستند خــوب – بــایستی دید این تفکر را من چگونه می دهم؟ راه آسانی برای آن اینست که اشاره و گوشزدی از هرکدام در دسترس من باشد. مثلاً – کلاه یا عکس آن اشخاص و یا ممکن است من نامهای مربوطة آنها را به کاربرم یا این که در مورد تمایلات خود را در نظر گرفته و طرقی را که هرکدام از این اشخاص به روی من تأثیر گذارده اند یا عواطف خود را نسبت به آنها در نظر بیاورم. بالاخره ، عکس ، نام ، حالت صورت، تمایلات، عواطف، تصویرات همه و همه دارای معانی می باشند هر کدام از این عوامل در ذهن زنده شود شخص یا حادثه مورد نظر را مجسم می
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
ارتباط، علل، دلایل و راهکارها
نوشتار حاضر در سه بخش، تحت عناوین زیر سامان یافته است:الف) مدخل بحث
1) از دلایل انحراف در ارتباطات اجتماعی، فقدان مباحث تئوریک و عدم معرفی الگوهای مناسب و قابل تقلید از سوی نخبگان فکری، فرهنگی، حوزوی و دانشگاهی است. این مقاله در یک نگاه عقلی به تعلیل ارتباطات بین دو جنس مخالف پرداخته و با تقسیم مجموعه عوامل به دو دسته «علت» و «دلیل» نکاتی را در رابطه با هر یک به بحث گذاشته است. در انتها نیز برای پیشگیری از خطرات فراراه و چاره جویی مشکلات و دردهای موجود، نکاتی مطرح گردیده است.2) مجموعه ارتباطات دختران و پسران را می توان در یک دسته بندی دقیق و منطقی، به دو قسم هویت نوعی و صنفی تقسیم نمود:2-1 ) هویت نوعی و صنفی: هویت هر فرد در یک مبنا به سطح هویت شخصی، فکری و روحی قابل تقسیم است و در مبنای دیگر به دو سطح هویت فردی و جمعی تقسیم می شود (1). در این مقاله هویت به دو سطح نوعی و صنفی تقسیم می شود.منظور از هویت انسانی(نوعی) آن خصوصیاتی است که دختر و پسر را به عنوان انسان در بر می گیرد و از سایر حیوانات و موجودات متمایز می کند. اما در هویت صنفی (جنسی) به دنبال بیان ممیزات دختران از پسران هستیم.2-2) زن و مرد در هویت انسانی (نوعی) مشترک اند. وجه ممیز انسان از حیوانات و موجودات دیگر نیز عقل است(2). از نتایج اشتراک دختر و پسر در هویت انسانی آن است که عقلانیت، علم، آگاهی، خلاقیت و نوآوری برای زن و مرد ممکن است. و در این حوزه ها می توانند با هم رقابت کنند و ارتباط داشته باشند.مدعای دیگر این مقاله آن است که هویت جنسی (صنفی) دختر و پسر و زن و مرد متفاوتند. در نتیجه جسم این دو صنف با هم متفاوت است و رعایت نکاتی در شیوه پوشش و لباس برای هر دو لازم و ضروری است، نگاه آنها فرق دارد و.... بحث حجاب دختران نیز با بحث زیبایی آنها و لزوم حفظ زیبایی و عدم سوء استفاده دیگران از آنها و عدم عرضه ارزان زیبایی زنان قابل توجیه است(3).2-3) بحث ارتباط دختر و پسر با ارتباط زن و مرد از جهت منطقی، موارد و مصداقها رابطه عام و خاص مطلق دارد.2-4) مراد از دختر و پسر، ارتباطات دختر و پسر در مقابل والدین و ... یا دختر و پسر خردسال در مقابل هم نیست، بلکه اولا در بحث ارتباط دختر و پسر، جوهره و گلوگاه بحث به هویت جنسی و حوزه افتراقات دختر و پسر باز می گردد و نه هویت انسانی و اشتراکات. ثانیا آنچه در روابط دختر و پسر مسئله ساز و بحرانآفرین است، روابط آنها حین و پس از بلوغ و عصر مجردی و قبل از تاهل و ازدواج است. (نوجوانی و جوانی)2-5) تقسیم هویت به انسانی و جنسی اعتباری است. اگرچه نگارنده معتقد است در حیطه هویت انسانی تعامل و ترابط، بلامانع است اما رعایت حدود و قیودی برای اینکه این ارتباطات از آفتها و آسیبها مصون بماند، ضرورت دارد.ب) علل و دلایل روابط دختر و پسرهر پدیده از سه منظر قابل توجه و بررسی است؛ مقام توصیف، مقام تعلیل و مقام تجویز و توصیه. رابطه دختر و پسر نیز از هر سه منظر یادشده قابل بررسی و مطالعه است. در مقام توصیف میتوان از وضعیت موجود روابط دختر و پسر توصیفات فراوان ارائه داد، که این روابط گاه حتی به صورت نامطلوب وجود دارد.در مقام تعلیل باید چرایی ارتباط دختر و پسرمورد مداقه قرار گیرد. تا بر اساس آن ببینیم که در مقام تجویز چه باید کرد. در این قسمت عوامل موثر بر ارتباط دختر و پسر تعلیل می گردد.مجموعا عواملی که به عنوان «متغیر مستقل» می توانند بر مسئله ارتباط دختر و پسر به عنوان «متغیر وابسطه» تاثیر بگذارند به دو دسته «علت» و «دلیل» قابل تقسیم اند:1) علل روابط دختر و پسر
روابط دختر و پسر، در همه موارد متکی به علاقیت و گزینش و به عنوان گزینه مطلوب نیست ، بلکه در بسیاری از موارد علل دیگری باعث ارتباط دختران و پسران می باشد. مثلا اگر د ر خانواده و یا دانشگاه و ... با محدودیت جدی مواجه باشد ، ممکن است از خانه بگریزد و به هر بزه و جرم تن در دهد و به روابط ناسالم در باندها کشانده شوند. این گونه ارتباطات بیش از آنکه دلیل داشته باشند، علت دارند.از جمله نیازهای آدمی نیاز تعلق و محبت است اگر دختر و پسر دانشجویی با حضور در تشکل های دانشجویی دیگران او را نپذیرند و دوست نداشته باشند و این نیاز پاسخ مناسب نیابد (خلا عاطفی را هم به این مورد اضافه کنیم ) ممکن است به جنس مخالف پناه ببرد و از این طریق حتی اگر ناصواب باشد پاسخ بگیرد. اینجاست که این ارتباط روابط دختر و پسر بیشتر علت دارد تا دلیل ، و اینجاست که در آسیب شناسی روابط دختر و پسر حتما باید به این نکته که این ارتباطات از کجا منشا گرفته و خاستگاه آن کجاست و در صورتی که به عللی (مثلا خلاء محبت در خانواده، به رسمیت شناخته نشدن در خانواده، اذیت شدن در کنکور، فقر اقتصادی، سخت گیری پدر و مادر، عقده های روانی ایجاد شده در مدارس، خلاء ارایه الگوی مناسب، کم کاری مشاوران تربیتی و روان شناختی آموزش و پرورش و وزارت علوم، برخوردهای متحجرانه و ناپخته نیروهای مذهبی و ...) دختران به پسران و پسران به ارتباط با دختران پناه می آورند آن علل ریشه یابی شده و رفع شود. در غیر این صورت، تا علت هست معلول نیز وجود خواهد داشت. 2) دلایل روابط دختر و پسر دلایلی همچون تحصیل و دادو ستد های علمی ، نیاز به طرح پرسش و پاسخ ، کمک گرفتن جزوات و منابع درسی ، جهات شغلی و فعالیت های مادی ، همکار شدن دختر و پسر و ... باعث می شود که نتوان به طور کلی به عدم ارتباط کاری و سازمانی یا تحصیل زن و مرد و دختر و پسر حکم داد. البته این مدعا به معنای وجود هر گونه ارتباط لجام گسیخته در محل تحصیل ، دانشگاه و محیط کار نیست. ارتباط دختر و پسر در همه حوزه هاو مصادیقی که به هویت انسانی بر می گردد ، در جهان امروز یک ضرورت است و در دفاع از آن می توان اقامه دلیل نمود. ارتباطی که با آفت زدایی و آسیب شناسی لازم ، حدود و ثغور آن از کارتحصیلی ، به صورت قانونی و حقوق ، مدون و مضبوط شود.اما حداقل دلیل در ارتباط دختر و پسر و ضرورت آن ، رسیدن به نهاد خانواده از مجرای ازدواج است و این ارتباط البته مربوط به حوزه های هویت جنسی است. پس برای آسیب شناسی این روابط در حیطه های هویت جنسی، چند نکته قابل توجه اند:اول: ارتباط دختر و پسر برای ازدواج، در صورتی که شرایط ازدواج فراهم نباشد، از سویی باعث هدر رفتن انرژی دو فرد و مانع تحقق آرمان های بلند یک جوان می شود و از سوی دیگر مساله ساز بوده و ممکن است پس از پاسخ منفی یک طرف برای ازدواج، طرف دیگر دچار بحران روحی و فکری شود.دوم: گر چه ازدواج امری لازم و ضروری است، اما به طی شدن مراحل عادی، شفاف و روشن ( نه ارتباطات مخفیانه و پنهانی) نیاز دارد، در غیر این صورت گاهی دختر و پسر فقط در دامی که از سوی دیگری پهن گردیده می افتد. و ارتباط با جنس مخالف، جز استرس و نگرانی و خطر، چیزی برای او
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
دلایل بر لزوم معاد
"الیه مرجعکم جمیعا وعد الله حقا"در این جمله معاد را خاطر نشان مىسازد، همچنانکه جمله قبلى مبدا را تذکر مىداد، وجمله"وعد الله حقا"از باب قائم شدن مفعول مطلق مقام فعلش مىباشد، و معناى جمله: "وعده الله وعدا حقا"است، یعنى خداى تعالى وعده داده وعدهاى حق.
کلمه"حق"عبارت است از چیزى که اصل و واقعیت داشته باشد و خبر، مطابق آنواقعیتباشد.بنا بر این، خبر و یا به عبارتى وعدهاى که خداى تعالى مىدهد به اینکه معادى درپیش استحق بودنش به این معنا است که خلقت الهى به نحوى صورت گرفته که جز بابرگشتن موجودات به سوى او تام و کامل نمىشود، و از جمله موجودات یکى هم نوع بشر استکه باید به سوى خداى تعالى برگردد.و این مانند سنگى است که از آسمان به طرف زمینحرکت مىکند که با حرکتخود وعده سقوط بر زمین را مىدهد، چون حرکتش سنخهاى استکه جز با نزدیک شدن تدریجى به زمین و جز ساقط شدن و آرام گرفتن در روى زمین تمامنمىشود، اشیاء عالم نیز چنیناند، حرکتشان نهایتى دارد و آن برگشتبه خداى تعالى است، به همان مبدئى که از آنجا حرکت را آغاز کردند، آیه زیر همین معنا را خاطر نشان ساختهمىفرماید: " یا ایها الانسان انک کادح الى ربک کدحا فملاقیه" (1) دقت فرمائید.
"انه یبدؤا الخلق ثم یعیده لیجزى الذین آمنوا و عملوا الصالحات بالقسط..."این جمله، جمله"الیه مرجعکم جمیعا"را تاکید، و معناى اجمالى رجوع و معاد را کهاین جمله متضمن آن است تفصیل و شرح مىدهد.
ممکن هم هست تعلیل آن جمله متقدم باشد، و بخواهد به دو حجت و برهانى که قرآنهمواره به آن دو حجتبر اثبات معاد استدلال مىکند اشاره نماید.حجت اول را جمله: "انهیبدؤا الخلق ثم یعیده"متضمن است، به این بیان که یکى از سنتهاى جارى خداى سبحاناین است که هستى را به هر چیزى که مىآفریند افاضه مىکند، و این افاضه خود را به رحمتشآنقدر ادامه مىدهد تا آن موجود خلقتش به حد کمال و تمامیتبرسد، در این مدت آن موجود بهرحمتى از خداى تعالى موجود شده و زندگى مىکند و از آن رحمتبرخوردار مىگردد، و اینبرخوردارى همچنان ادامه دارد تا مدت معین.
بعد از آنکه آن مدت بسر آمد و موجود نامبرده به نقطه انتهاى اجل معین خود رسید اینرسیدن به نقطه نهائى فناء و هیچ شدن آن موجود نیست، زیرا معناى فانى شدنش باطل شدنرحمت الهىایست که باعث وجود و بقاء و آثار وجود یعنى حیات، قدرت، علم و سایر آثاروجودى او بود، و معلوم است که رحمت الهى بطلان نمىپذیرد.پس، رسیدن به نقطه نهائىاجل به معناى گرفتن و قبض کردن رحمتى است که بسط کرده بود.آرى، آنچه خداى تعالىافاضه مىکند وجه خدا و جلوه او است، و وجه خدا فنا پذیر نیست.
پس، اینکه مىبینیم فلان موجود از بین مىرود و اجلش بسر مىآید، این سرآمدن اجلآنطور که ما مىپنداریم فنا و بطلان آن موجود نیست، بلکه برگشتن آن به سوى خداى تعالىاست، به همان جائى که از آنجا نازل شده بود، و چون آنچه نزد خدا استباقى است، پس اینموجود نیز باقى است، و آنچه که به نظر ما، هست و نیستشدن مىباشد در واقع بسط رحمتخداى تعالى و قبض آن است، و این همان معاد موعود است.
و حجت دوم را جمله"لیجزى الذین آمنوا و عملوا الصالحات بالقسط..."متضمناست، به این بیان که عدل و قسط الهى - که یکى از صفات فعل او است - اجازه نمىدهد کهدر درگاه او دوغ و دوشاب یکسان باشد، با آن کسى که با ایمان آوردن در برابرش خضوعنموده، و اعمال صالح کرده و با آن کسى که بر حضرتش استکبار و به خود و به آیاتش کفرورزیده یک جور معامله کند.این دو طایفه در دنیا که بطور یکسان در تحتسیطره اسباب و عللطبیعى قرار داشتند، اسبابى که به اذن خدا یا سود مىرسانید، و یا ضرر اگر قرار باشد در آخرتهم بطور یکسان با آنان معامله شود ظلم خواهد بود.
پس، جز این باقى نمىماند که خداى تعالى بین این دو طایفه در زمانى که به سوى اوبر مىگردند فرق بگذارد، به این معنا که مؤمنین نیکوکار را جزاى خیر، و کفار بد کار را سزاىبد دهد، تا ببینى آنان از چه چیز لذت مىبرند، و اینان از چه چیز متالم و ناراحت مىشوند.
بنابر این، تکیه این حجتبر دو چیز است، یکى بر تفاوت این دو طائفه به خاطر ایمانو عمل صالح، و کفر و عمل ناصالح، و دیگرى بر کلمه"بالقسط"، این نکته را از نظر دور مدار.وجمله"لیجزى"بنابر آنچه از ظاهر بیان استفاده مىشود متعلق استبه جمله"الیه مرجعکمجمیعا".
البته این احتمال هم هست که جمله: "لیجزى..."متعلق باشد به جمله"ثم یعیده"، که در این صورت، کلام آن جنبه را که گفتیم یعنى جنبه فرقگذارى بین دو طائفه و بیان عدلالهى را ندارد، بلکه جنبه تعلیل دارد، و به یک حجت که همان حجت دومى است اشاره خواهدداشت.و از جهت لفظ آیه، احتمال دوم به ذهن نزدیکتر است.
"هو الذى جعل الشمس ضیاء و القمر نورا..."کلمه"ضیاء"بطورى که گفته شده - مصدر استبراى"ضاء، یضوء، ضوء و ضیاء"
همانطور که کلمه"عیاذ"مصدر استبراى"عاذ، یعوذ، عوذا و عواذا".و اى بسا که جمع باشدبراى کلمه"ضوء"، همانطور که کلمه"سیاط"جمع استبراى"سوط"و این عبارت چیزىدر تقدیر دارد که مضاف کلمه"ضیاء"است، و تقدیر آن"جعل الشمس ذات