انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

دانلود پروژه دوستی و نیروی محبت

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

خلاصه مطالب

از عوامل موثر در ایجاد دوستی: نیروی محبت از نظر اجتماعی نیروی عظیم و موثری است بهترین اجتماع آن است که با نیروی محبت اداره شود. محبت زعیم و زمامدار به مردم و محبت و ارادت مردم به زعیم و زمامدار.

مردم آنگاه قانونی خواهند بود که از زمامدارشان علاقه ببینند و آن علاقه هاست که مردم را به پیروی و اطاعت می کشد.

تیغ حلم از تیغ آهن تیزتر

عشق و محبت یک عامل بزرگ بل زصد لشکر ظفر انگیزتر

عشق و محبت یک عامل بزرگ اخلاقی و تربیتی است در ایجاد دوستی مشروط به اینکه خوب هدایت شود و بطور صحیح مورد استفاده واقع گردد.

و در کل آیا روی زمین حتی یک نفر عاقل هست که تلاشی در جهت صداقت و اخلاص و عدالت و عشق و سخاوت و امانت و عاطفه و ترحم نداشته باشد؟ و آیا انسانی به مفهوم واقعی کلمه وجود دارد که قلبش از ناله بیچارگان و اشکلهای ستمدیدگان فشرده نشود؟ و دیگر دارد بودن اخلاق خوب که از بقیه مهمتر است اخلاق خوب موجب شرافت، عزت و شخصیت انسان می گردد.

قال علی(ع) اکرم الحسب حسن الخلق.

بالاترین شرافت و بزرگی انسان اخلاق نیکوی است که از نتایج ارزشمند اخلاق نیک جذب مردم است.

دیگر دارا بودن خلق سجاوت و کرامت و مودت است که خدا خود در روز قیامت از فرزند انسان سوال می کند. و در خاتم دعا

امیدوارم به برکت قرآن کریم، اسلام و رزمندگان اسلام ظفرمند و پیروز باشند، به برکت قرآن کریم دلهای ما ظرف معارف قرآن و اولیاء الهی قرار بگیرد خداوند ارواح شهدای اسلام را با انبیاء و اولیای الهی محشور فرماید. رهبر عظیم الشان انقلاب و ریاست محترم جمهوری اسلامی به محجوب قلب است در سایه ولی عصر ارواحنا فدا از امدادهای غیبی برخوردار بفرماید. مطمئن و مولفین و علوم الهی را غریق رحمت خود بفرماید. آمین

به نام خالق هستی

پیامبر اکرم(ص) فرمود: به همدیگر هدیه بدهید تا محبت میان شما بسیار گردد و کنیه ها از میان برود.

مقدمه:

در مقدمه جا دارد از ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران جناب آقای دکتر احمدی نژاد به جهت خلاقیت، تفکر جدید ایشان به جهت ایجاد انگیزه جامعه فرهنگیان و دانش آموزان برای مطالعه- تحقیق و پژوهش و از ایشان به جهت این کار خداپسند از که موجب انس بیشتر به کتاب شد، و از تشویق و هدیه ایشان در پاسخ پرسش قبل صمیمانه متشکرم در پاسخ به این پرسش که چه کنیم که یکدیگر را دوست داشته باشیم؟

با مطالعه چندین کتاب یک جمع بندی از مطالب را عنوان می کنم.

پیامبر اکرم(ص): فرمود: به همدیگر هدیه بدهید تا محبت میان شما بسیار گردد و کنیه ها از میان برود.

و بطور اجمال عنوان های مطرح شده در این پاسخ که به صورت تحقیق از چند کتاب گرفته شد به شرح زیر می باشد.

1- نقش عشق و محبت در ایجاد درستی و درست داشتن بیشتر یکدیگر

2- نقش سجارت و انفاق در ایجاد مودت و دوستی

3- دارا بودن نیروی جاذبه در انسان جهت ایجاد درستی

4- نقش اخلاق در ایحاد دوستی

5- خدا را شاهد و ناظر اعمال خود بدانیم

6- دارا بودن نیروی جاذبه

از خواص محبت

محبت بور مشابهت و مشاکلت می راند و قدرت آن سبب می شود که محبت به شکل محبوب درآید، محبت مانند برقی است که از وجود محبوب به محب وصل می گردد. و صفات محبوب را به وی منتقل می سازد و اینجاست که انتخاب محبوب اهمیت اساسی دارد.

بشر به اکسیر محبت نیکان و پاکان سخت نیازمند است، که محبت بورزد و محبت پاکان او را با آنها همرنگ و همشکل قرار دهد.

تاثیر نیروی محبت و ارادت در زایل کردن رذائل اخلاقی از دل از قبیل تاثیر مواد شیمیایی بر روی فلزات است. مثلا یک کلیشه ساز با تیزاب اطراف حروف را از بین می برد نه با ناخن و یاسر چاقو و یا چیزی از این قبیل اما تاثیر نیروی عقل در اصلاح مفاسد اخلاقی مانند کار کسی است که بخواهد ذرات آهن را از خاک با دست جدا کند. چه قدر رنج و زحمت دارد؟ اگر یک آهنربای قوی در دست داشته باشد ممکن است با یک گردش همه آنها را جدا کند. نیروی ارادت و محبت مانند آهنربا صفات رذیله را جمع می کند و دور می ریزد. بعقیده اهل عرفان، محبت و ارادت پاکان وکملین همچون دستگاه خودکاری، خود به خود رذائل را جمع می کند و بیرون می ریزد.

حالت مجذوبیت اگر بجا بیفتد از بهترین حالات است، و اینست که تصفیه گر و نبوغ بخش است، آری آنانکه این را، رفته اند، اصلاح اخلاق را از نیروی محبت می خواهند و بقدرت عشق و ارادت تکیه می کنند. تجربه نشان داده است که آن اندازه مصاحبت نیکان و ارادت و محبت آنان در روح موثر افتاده است خواندن صدها جلد کتاب اخلاقی موثر نبوده است.

مولوی پیام محبت را به ناله ی تعبیر کرده است می گوید

همچو نی زهری و تر باقی که دید

همچونی دمساز و مشتاقی که دید

هر که را جامه ز عشقی چاک شد

امروز حرض و عیب کلی پاک شد

شاد باش ای عشق خوش سودای ما

ای طبیب جمله علتهای ما

گاهی بزرگانی را می بینیم که ارادتمندان آنان حتی در راه رفتن و لباس پوشیدن و برخوردها و ژست سخن از آنان تقلید می کنند، این تقلید اختیاری نسب خود به خود و طبیعی است نیروی محبت و ارادت است که در تمام ارکان هستی محب اثر می گذارد. و در هر حال او را همرنگ محبوب می سازد. اینست که هر انسانی باید برای اصلاح خویش دنبال اهل حقیقتی بکردد و به او عشق بورزد تا راستی بتواند خویش را اصلاح کند.

اگر در سرت هوای وصال است حافظا

باید که خاک دردی اهل هنر شوی

انسان که قبلا هر چه تصمیم می گرفت عبادت یا عمل خیری انجام می دهد بازسستی در ارکان همتش راه می یافت وقتی که محبت و ارادت آمد دیگر آن سستی و رخوت می رود و عزمتش راسخ و همتش نیرومند می گردد.

مهر خوبان دل و دین از همه بی پروا بود

رخ شطرنج نبرد آنچه رخ زیبا برد

تو مپندار که مجنون سر قود مجنون شد

از کمک تا به کماکش کشش لیلی برد

من به سرچشمه خورشید نه خود بردم راه

ذزه ای بودن و عشق تو مرا بالا برد

خم ابروی تو بود و کف میندی تو بود

در این بزم بگردید و دل شیدا برد

علامه طباطبایی

تاریخ بزرگانی را سراغ دارد که عشق و ارادت به کملین- لاقل در پندار اردتمندان- انقلابی در روح و روانشان بوجود آورده است. ملای رومی یکی از آن افراد است او از اول اینچنین سوخته پر هیجان نبود، مروی دانشمند بود اما سرد و خاموش در گوشه شهر مشغول تدریس بود، از روزی که با شمس تبریزی برخورد کرد و ارادت به او دل و جانش را فرا گرفت دگوگونش ساخت و آتش در درونش بر افروخت و همچون جرقه ای بود که در انبار باروت افتاده است شعله ها افروخت. او خود ظاهرا مردی است اشعری ملک، ولی مثنوی او بی شک یکی از بزرگترین کتابهای جهافت، اشعار این مرد همه اش مرج است و حرکت دیوان شمس را به یاد مراد و محبوب خویش سروده است. در مثنوی نیز از او یاد می کند. انسان اگر تحت تاثیر عواطف عالی انسانی خویش قرار گیرد. محبوب و معشوق در نظرش احترام و عظمت پیدا می کند، سعادت او را می خواهد، آماده است خود را فدای خواسته های او بکند، اینگونه عواطف صفا و صمیمیت و لطف و رحمت و از خود گذشتگی بوجود می آورد.



خرید و دانلود دانلود پروژه دوستی و نیروی محبت


چرا نماز می خوانیم

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

موضوع : در جواب دوستی که بپرسد «چرا نماز می خوانیم ؟» می گویم ...

نویسنده : ریحانه عشقی مدرسه راهنمایی امام حسین (ع) پایه سوم

سال تحصیلی 86-85

در جواب دوستی که بپرسد «چرا نماز می خوانیم ؟» می گویم نماز پلی است میان خالق و مخلوق. در نماز با سجده بر پست ترین چیزها ، عالی ترین معانی را تجسم می بخشیم ، حقارت و کوچکی خود را با سجودی عاشقانه به رخ فرشتگان ایرادگیرِ پرودگار می کشیم . همان فرشتگانی که انسان را فسادگر و خونریز خواندند و اکنون فهمیدند که چگونه موجودی به نام انسان که تمام نیروهای جهان در وجود او خلاصه شده با انتخابی آگاهانه و از سرشوق در مقابل خداوند به خاک می افتد . همان انسانی که آنگونه در ستایش خالق خود ، به رکوع می رود و سپس با تمام فروتنی سر به خاک می گذارد و مخلصانه با خدای خود راز و نیاز می کند ، آیا حاضر است در مقابل انسانی مانند خودش یا صدها برابر قوی تر آنگونه با اخلاص سجده کند؟ مطمئناً هرگز ، تنها چیزی که این ملت را در صفوف نماز جماعت آرام نگه می دارد ،‌خدا و دین خداست ، خدایی که ما را آفریده و هدایتگر همه ما در مسیر تکامل است . اوست که مایه حرکت و راه یابی و رشد و تکامل را در وجود همه موجودات قرار داده است . آیا کسی قادر به خلق موجودی ظریف ، زیبا و نابغه مانند انسان هست ؟ آیا کسی می تواند موجودی را زنده کند؟ آیا هیچ انسانی که خود خالقی داشته و دارد می تواند هم نوع یا موجودی را زنده کند ؟‍ آیا کسی می تواند از گلی بی جان انسان پدید آورد و از جان خود در او بدمد و آن را زنده گرداند؟

هرگز ؛ هرگز این اتفاق نخواهد افتاد . چون آن موجود هم که مدعی بر نیرومندی و قدرت است خالقی دارد و آن هم خداست . خداست که ما را هنگامی که هنوز حتی ذره ای نبودیم در رحم مادر جای داد و خداست که در آن شرایط به ما به وسیله خون مادر ، آب و غذا می داد و ما را در رحم مادر که هیچ کس را نداشتیم شکل داد واقعاً جنین چگونه می تواند خود به انسان کامل تبدیل شود؛ چطور می تواند راه برود ؟ قلب یک انسان چطور می تواند ده ها سال بدون هیچ توقفی بطپد ،‌آیا کسی هست که بتواند این چنین موجودی بسازد ، آیا کسی می تواند مغزی را بسازد که منشأ تمام افکار و تخیلات و احساسات آدمی است ؟ می تواند چنین هماهنگی میان تمام اجزاء ، سلولها و اعضای بدن پدید آورد؟ چگونه می تواند اینها را بسازد هنگامی که قادر به پدید آوردن یک اتم بسیار کوچک نیست. واقعاً فکر کرده اید این اتم را که ما بوسیلة‌ میکروسکوپ های فوق قوی فقط می توانیم آن را لمس کنیم چطور می خواهیم آن را بسازیم ، چطور می خواهیم هسته اتم را تشکیل دهیم هنگامی که قادر به تشکیل پیوند میان پرتون ها و نوترون های آن نیستیم ولی خدا همه این ذرات ، موجودات و کهکشانها را آفریده ،‌خداست که می تواند در یک لحظه تمام هفت کهشکان را که ما حتی هنوز قادر به دیدن سومین کهکشان نیستیم نابود کند . پس آیا با این همه قدرت و عظمت خدا نمی تواند هنگامی که ما گناه می کنیم و با این کارهایمان خدا و روح پیامبران و مردان خدا را آزرده می کنیم ما را نابود کند؟ آیا نمی تواند برای چند لحظه، فقط چند لحظه هوا را که لازم ترین چیز برای انسان است از ما بگیرد آیا ما زنده خواهیم ماند؟ آیا خدا نمی تواند زنان و مردانی را که باعث می شوند عرش خدا به لرزه درآید به فجیع ترین شکل نابود کند ؟ خدا می تواند ، اما نمی کند. چون ما انسان هستیم و به انسان هم قدرت تفکر عطا کرده تا خود راه آینده اش را انتخاب کند ولی هنگامی که انسان بمیرد و روح از جسمش جدا شود دیگر هیچ اختیاری ندارد و نمی تواند به دنیا باز گردد آنجاست که خدا انتقام تمام کارهایی که ما در دنیا به اختیار خود انجام داده ایم را می گیرد و آنجاست که هر انسان گناه کاری پشیمان و نا امید از رحمت خدا افسوس عمری را می خورد که در دنیا به بطالت گذرانده ولی دیگر سودی به حالش ندارد سپس به خدا می گویند خدایا ما را به دنیا بازگردان ما اکنون به پیامبران ایمان آورده ایم اما به آنها گفته می شود کلّا ، هرگز .

پس خدا به فرشتگانش می گوید : اینها را بگیرید و در غل و زنجیرشان کنید و به دوزخ بیاندازیدشان.

ما هنوز در این دنیا هستیم . ما هنوز نفس می کشیم و هنوز قدرت تفکر و اختیار و اراده از آن ماست . حالا چه می کنید آیا می خواهید جزء نادمین و اصحاب شمال باشید یا جزء گروهی که در بهشت تا ابد در لذت و آسایش هستند ؟ آیا این دنیا ارزش از دست دادن لذت ابدی را دارد ؟ دنیایی که بعد از مرگ در چشم همه ، نیم روزی کوتاه بیش نبوده . ما باید شکر این خالق بی همتا را بجای آوریم و برای او سر به خاک عبودیت بگذاریم و به کرم خدا امیدوار باشیم و از او بخواهیم با عدل خود با ما رفتار نکند بلکه با رحمت بی کرانش ما را ببخشاید و در جوار قرب خود مسکن بدهد .



خرید و دانلود  چرا نماز می خوانیم


دوستی و دوستیابی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 90

 

دوستی و دوست یابی

مقدمــــه

اگر اندکی دقت کنید ، متوجه خواهید شد که شما آگاهانه و یا ناخود آگاه به دنبال دوست هستید. اما آیا تا کنون فکر کرده اید که دوستی چیست و دوستی حقیقی کدام است؟ از آنجا که انسان موجودی اجتماعی است ، صرف نظر از اینکه در چه جامعه ای زندگی می کند طبعاً به دنبال یافتن یاران و دوستان و همراهانی برای خود است . البته چون این گزینش در میان اقوام و ملل مختلف ، شکل های متنوعی پیدا می کند و با انگیزه های گوناگون یا بر اساس احساسات متفاوت عقلانی ، عاطفی و غیر از آن به وجود می آید ، تعاریف مختلفی نیز از این واژه ارائه شده است. گروهی دوستی را صرفاً به معنای " معاشرت" دانسته اند. گروهی دیگربراین باورند که دوستی عبارت است از یک نوع ارتباط خاص که در مقاطع مختلف و یا در زمانی خاص ، میان افراد پیدا می شود. برخی دیگر نیز معتقدند که دوستی یک نوع قرار داد اخلاقی است که با انگیزه های خاص دنیوی و اخروی بین افراد به وجود می آید. ● دوستی یعنی چه ؟

در تفسیر المیزان درتوضیح کلمه " أَخِلاّء" دوستی چنین تعریف شده است: " کلمه أخلاّء جمع خلیل به معنای دوست است. و اگر دوست را خلیل گفته اند بدان جهت است که آدمی ، خُلّت یعنی حاجت خود را به او می گوید. و ظاهراً مراد از اخلاّء ، مطلق کسانی است که به یکدیگر محبت می کنند. چه متقین و اهل آخرت که دوستی شان با یکدیگر به خاطر خداست ( نه به خاطر منافع مادی) و چه اهل دنیا که دوستی هایشان به منظور منافع مادی است در کتاب " المحجّهٔ البیضاء " ، دوستی چنین تعریف شده است: " دوستی یعنی همنشینی ، معاشرت و گفتگوی انسان با افرادی که به آنها علاقه و محبت دارد ، زیرا با غیر دوست معمولاً کسی قصد معاشرت ندارد. این دوستی و ارادت و محبت ، یا لِذاته است (یعنی به خودی خود مطلوب است ) و یا مجازی و واسطه ای است که انسان به وسیله آن به دوست حقیقی برسد."

بنابراین دوستی ها ممکن است براساس منافع مادی و خواهش های نفسانی و اغراض و احساسات باشد و یا بر اساس یک انگیزه صحیح . با استفاده از آنچه گذشت ، دوستی صحیح بر اساس معیارهای دینی را این چنین تعریف می شود :

محبت ، علاقه ، ارتباط روحی ، حسن معاشرت و گفتگو میان دو فرد و یا بین افراد جامعه با ملاک صحیح و انگیزه های الهی ، به طوری که دوستان بر اساس آن بتوانند نیازهای فردی و اجتماعی و احتیاجات دنیوی و اخروی خود را تأمین کنند.

● دوستی حقیقی

این نوع از دوستی مخصوص اولیاء و مؤمنان واقعی است که تمام ارادت و انس و محبت خود را نسبت به خداوند تبارک و تعالی و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام صرف نموده اند. آری اینان نخبگان عالم و کسانی هستند که از غیر دوست رسته ، و به دوست پیوسته اند و آنچنان لذت این دوستی را چشیده اند که حاضر نیستند دنیا و آنچه در آن است را با لحظه ای انس و محبت و مناجات با خدای تعالی و ارادت به ساحت معصومین علیهم السلام عوض کنند. زیرا آنها خود مصداق واقعی این آیه هستند

" والّذینَ آمَنوُا أَشَدُّ حُبًّا لِلّه" آنان که ایمان دارند بیشترین محبت و عشقشان به خداست .

● دوستی مجازی

بر پایه آنچه تا بدین جا در تعریف دوستی گفته شد روشن می شود که هر علاقه و محبتی که انسان به غیر از خداوند تبارک و تعالی و ائمه معصومین علیهم السلام دارد ، دوستی مجازی است. حال اگر این دوستی برخاسته از خواهش های نفسانی و شر و فساد باشد ، رهزن آدمی است و انسان را به منجلاب فساد می کشد و اصولاً چنین دوستی هایی ناپایدار خواهد بود. اما اگر این دوستی ، دارای معیار صحیح بوده و از انگیزه الهی و فطرت انسانی نشأت گرفته باشد ، ضمن آنکه پایدار می ماند ، سرانجام انسان را به سعادت رهنمون خواهد شد. بی شک یک مسلمان که با نگاه دینی ، روش زندگی خود را ترسیم می کند و تمام مراحل و ابعاد آن را حرکت به سوی کمال می داند ؛ در انتخاب دوست- که سهم عظیمی در سعادت و شقاوت دارد و نقش مهمی در زندگی بایفا می کند- دقت کامل را به عمل می آورد و دوستانی را جهت معاشرت و زندگی برمی گزیند که در این مسیر یار و مددکار او باشند. در این صورت است که این نوع دوستی و محبت مجازی ، به بستر و واسطه ای برای رسیدن به آن حقیقت مطلق تبدیل می شود.

آنچه در این جمل ، با استفاده از رهنمودهای انسان ساز پیشوایان معصوم علیهم السلام بیشتر به آن خواهیم پرداخت ، این نوع از دوستی است.

● بهترین دوستان

نخستین نکته ای که در اینجا باید بر آن تأکید شود این است که دوستی و محبت دارای مراتب و درجاتی است. نباید تصور کرد که دوستی بین افراد ، یکسان است. حقیقت این است که دوستان مراتب مختلفی دارند ؛ بعضی به عنوان دوست کامل شناخته می شوند ؛ زیرا از همه ی ویژگی ها و شرایط یک دوست کامل برخوردارند و بعضی شرایط کمتری را در



خرید و دانلود  دوستی و دوستیابی


امامت و ولایت 15 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 18

 

مزد رسالتم مودّت و دوستی با نزدیکان من است.

...بگو: از شما بر این رسالت مزدی، جز محبت خویشاوندانم، نمی طلبم... شوری: 33

همة مفسران شیعه و بزرگانی از اهل سنت معتقدند که منظور از ذوی القُربی نزدیکان پیامبر صلی الله علیه و آله است. نکتة قابل توجه این که قرآن مجید در سورة شعراء و در پنج آیه (109 و 127 و 145 و 164 و 180) از قول حضرت نوح و هود و صالح و لوط و شعیب علیهم السلام نقل می کند که ما هیچ اجر و پاداشی از شما نمی خواهیم؛ اجر و پاداش ما بر پروردگار عالمیان است؛ اما در آیة مورد بحث پیامبر گویا اجر و پاداشی برای خود مشخص کرده اند؛ و آن علاقة شدید به خویشاوندان اوست؛ و در آیة 57 سورة فرقان می فرماید: اجر و پاداش من گزینش راه خدا و حرکت در آن مسیر است.

از جمع این آیات می توان نتیجه گرفت که پیامبر اسلام نیز، مانند سایر پیامبران الهی، اجر و پاداشی برای شخص خود از مردم نخواسته است؛ بلکه مودت، یعنی محبت شدید به ذوی القربای او، راهی به سوی خدا و لطفی دیگر به امت است؛ و این مودّت آنان را به منشأ عصمت و ولایت و امامت، که ذات مقدس احدیت است، هداست می کند.

به امامت سوگند/ نسزد شعر پر از مدح و ثنا/ ریختن پای امام/ و ندانستن و پی نابردن/ راه کو، چاه کدام؟/ بلکه بایست که راهش را رفت/ سخنش را بشنفت/ هدف زندگی اش را باید/ بهر این مردم گفت.-جواد محدثی.

ولایت پذیری و دوستی اهل بیت به سود شماست

بگو هر مزدی که از شما خواسته ام [که دوستی خاندانم باشد] به سود خود شماست. پاداش من جز بر عهدة خدا نیست...

اهل بیت علیهم السلام برای دوستان و محبان حقیقی در دنیا الگوهای عملی و عینی انسان کامل اند و آنان را از سرگردانی و حیرت در ادای تکلیف در عرصه های مختلف زندگی نجات می دهند و به نوعی آنان را به آرامش می رسانند؛ و دوستی و ولایت آنان در عالم قبر و برزخ و قیامت سودمند است. زمخشری و فخر رازی و قرطبی، سه تن از مفسران طراز اول اهل سنت، در تفاسیر خود در ذیل این آیة شریف حدیثی از رسول خدا در ذکر آثار و فواید محبت اهل بیت در بعد از مرگ نقل کرده اند. حدیث به این شرح است: «هرکس با محبت آل محمد (ص) بمیرد شهید از دنیا رفته است... بخشوده است، با توبه از دنیا رفته است، مؤمن کامل الایمان از دنیا رفته است، فرشتة مرگ او را بشارت به بهشت می دهد و نکیر و منکر نیز به او بشارت می دهند، او را با احترام به سوی بهشت می برند، هم چنان که عروسی را به خانة داماد می برند، د قبرِ او دو در به سوی بهشت گشوده می شود، قبر او را فرشتگانِ رحمت زیارت می کنند، بر سنت پیامبر و جماعت اسلام از دنیا رفته است؛ و هر کسی بغض و عداوت با آل محمد داشته باشد و از دنیا برود روز قیامت در حالی وارد عرصة محشر می شود که بر پیشانی او نوشته شده مأیوس از رحمت خدا و کافر از دنیا می رود و بوی بهشت را استشمام نخواهد کرد.»

اصول امامت در یک آیة قرآن

و [به یاد آر] هنگامی که ابراهیم را پروردگارش به اموری بیازمود. پس او همه را به نحو کامل انجام داد. پروردگارش گفت: همانا تو را بر مردم امام و پیشوا کردم. ابراهیم گفت: و از اولاد من چه طور؟ گفت: پیمان من به ستمکاران نمی رسد. بقره:124

آنچه از این آیه استفاده می شود عبارت است از:

1) مقام امامت برتر و بالاتر از نبوت است، زیرا خداوند بعد از نبوت ابراهیم علیه السلام او را کاملاً آزمود و با او سخن گفت و او را امام قرار داد؛

2) مقام امامت انتصاب خداوند است، نه انتخاب مردم (اِنّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ اِماماً)؛

3) مقام امامت غیر از مقام نبوت است و با وجود پیامبران علیهم السلام، بشر از داشتن امام بی نیاز نیست؛

4) امام ریاست عامه بر همة مردم دارد (لِلنّاسِ)؛

5) امامت عهدی است بین خدا و مردم باید با تبعیت از امام، به عهد خویش با خدا وفا کنند (عَهْدی)؛

6) امامِ معصوم علیه السلام از هر گناه و خطایی مبراست (لا یَنالُ عَهْدی الظّالِمینَ).

در هر عصر و زمانی، مردم باید پیشوای آسمانی داشته باشند.

... جز این نیست که تو بیم دهنده ای؛ و هر قومی را رهبری است. رعد:7

آنچه در ابتدا از این آیة شریفه استفاده می شود این است که زمین هیچ گاه از هدایت کننده ای که مردم را به سوی حق رهبری کند خالی نبوده است و نخواهد بود، یا باید پیامبری باشد و یا هادی دیگری که به امر خدا هدایت کند. این حقیقت محکم در حدیثی زیبا از امام صادق علیه السلام که از جدشان، حضرت سجاد علیه السلام نقل کرده اند، آمده است:



خرید و دانلود  امامت و ولایت 15 ص


تحقیق درباره معنی نوع دوستی و محبت به نظر کنفوسیوس (فایل word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

معنی نوع دوستی و محبت به نظر کنفوسیوس

کنفوسیوس مربی و دانشمند بزرگ چین در تدریس روش خاصی داشت. شاگرانش جداگانه مطالعه می کردند و هروقت مشکلی برایشان پیدا می شد یا سوالی داشتند با استاد در میان می نهادند و کنفوسیوس ایشان را راهنمائی می کرد و جواب پرسششان را می داد. روزی یکی از شاگردان از او پرشید: استد بفرمایید معنی مهر و محبت و نوع دوستی چیست؟ کنفوسیوس جواب داد: معنایش مردم دوستی است.

روز دیگر شاگرد دیگری همین سوال را مطرح ساخت و کنفوسیوس جواب داد: نوع دوستی و محبت به معنای آنست که آنچه برخود روانمی داری بردیگران نیز نپسندی. روز سوم شاگرد دیگری سوال مذکور رامکرر کرد و کنفوسیوس جواب داد : به معنای آنست که انسان باید بتواند جلوی خود را بگیرد و همه اعمالش آمیخته به ادب باشد.

شاگردانی که در کنار استاد بودند، از این جوابهای مختلف به سوال واحد، تعجب کردند و به او گفتند: ای استاد! سوال یکی بود چرا جوابهای گوناگون به آن دادید؟ کنفوسیوس جواب داد: بلی سوال یکی بود، اما سوال کننده یکی نبود. کسانی بودند با تفکرات و نظرات مختلف، و من به هر کدام برطبق حالات و تفکراتش جواب دادم.

اندازه سخن ، شاگردی از استاد موجائی فیلسوف بزرگ چین از اندازه سخنگوئی پرسید. استاد جواب داد: اندازه سخن، به جا بودن سخن است. اگر حرف به جا باشد، بسیار بودنش عیب ندارد،اما اگر بیجا باشد یک کلمه آن هم خارج از اندازه است. قورباغه تمام روز به بانگ بالند آواز برمی آورد، اما فقط باعث درد سر و بیزاری مردم می شود، در حالیکه خروس فقط در سپیده دم آواز خوش و نزم برمی آورد و مردم سراسر جهان به آواز و به فرمان او از جا برمی خیزند و از خواب نوشین بامدادی دل برمی دارند.

 

 

ـ طریق وصول به محبت الهى

 محبت الهى و راه رسیدن به آن

 

«یا مُحَمَّدُ؛ وَجَبَتْ مَحَبَّتی لِلْمُتَحابّینَ فیّ وَ وَجَبَتْ مَحَبَّتی لِلْمُتَقاطِعینَ(1) فیّ وَ وَجَبَتْ مَحَبَّتی لِلْمُتَواصِلینَ فیّ وَ وَجَبَتْ مَحَبَّتی لِلْمُتَوَّکِّلینَ عَلَىَّ وَ لَیْسَ لَِمحَبَّتی عَلَمٌ وَ لا نِهایَةٌ وَ کُلَّما رَفَعْتُ لَهُمْ عَلَماً وَضَعْتُ لَهُمْ عَلَماً...»

 

خداى متعال رسولش را مورد خطاب قرار داده، مى فرماید: محبّت من بر چهار دسته از مردم واجب است (این وجوب از قبیل وجوب تکلیفى نیست، بلکه ثبوت قطعى محبّت خدا را مى رساند):

دسته اول: کسانى که یکدیگر را به جهت من دوست داشته باشند.

دسته دوم: کسانى که براى من از دوستى وارتباط با کسانى که نمى پسندم، دست بردارند و رابطه خود را با دشمنان من قطع کنند. به دیگر سخن، اگر بر اساس هواى نفس و بر خلاف رضاى پروردگار ارتباطى بین آنها برقرار شد، به انگیزه عشق به خدا چنین پیوند و ارتباطى را قطع کنند.

دسته سوم: افرادى که به جهت من با یکدیگر رابطه برقرار کنند (و اگر چنانچه کدورت و تیرگى بینشان وجود دارد، آن را فراموش کنند و در ایجاد ارتباط و پیوند همه جانبه تلاش و همت نمایند.)

دسته چهارم: گروهى که بر من توکل داشته باشند.

پیداست که خداوند در مقام برانگیختن افراد به سوى کارهایى است که موجب سعادت و تقربشان به اوست. البته کسى برانگیخته مى شود که به خداوند محبّت

 

1- در نسخه ارشادالقلوب دیلمى، (باب 54) «المتعاطفین» ضبط شده است.

داشته باشد، نه آنکه بى تفاوت و غافل باشد. براى کسى که واقعاً به محبّت خداوند دست یافته است، محبّت خداوند نزد او بیشتر ارزش دارد از کسى که در بیابان راه را گم کرده و زاد و توشه اش تمام شده و در آستانه مرگ است و انتظار مى کشد تا نان و آبى به او برسانند و او را از سرگشتگى در بیابان و گمراهى نجات دهند. چون کسى که در آستانه مرگ و از دست دادن زندگى زودگذر دنیاست و آرزو دارد چند روز دیگر زنده بماند، مى خواهد راه را پیدا کند تا چند صباحى دیگر در این دنیا زندگى کند و این هرگز قابل مقایسه با ارزش و اهمیّت محبّت خدا به بنده اش نیست که از هر جهت مفید و ثمربخش و سازنده و در عین حال جاودانه است.

پر واضح است که بشر تلاش مى کند تا در این دنیا محبّت دیگران را به خود جلب کند، و البته همت ها متفاوتند: افراد بلند همت درصددند که در دل مردم جاى گیرند، دیگران به آنها محبّت و عنایت داشته باشند؛ ولى اهل آخرت تنها به این نوع محبّت بسنده نمى کنند و در تکاپوى کسى هستند که محبّتش بیش از همه جهان، فایده و ارزش دارد و براى تحصیل و دست یابى به آن از همه چیز و همه دنیاى خود مى گذرند. ولى افسوس که جز براى اندکى، ارزش محبّت الهى ناشناخته است.

پى بردن به اهمیّت محبّت خدا، به نوبه خود درجه اى از شناخت و معرفت ذات اقدس خداوند است و لااقل با این حد از معرفت، ما دچار جهل مرکّب نشده ایم. حال وقتى تا این حد این معنا را درک کردیم، باید در جهت تحصیل چنین امر عظیم و ارزش مندى همّت گماریم و در این راه از همه امکانات خود بهره جوییم، تا محبّت الهى به معناى واقعى در ما پدید آید.

اینکه در این حدیث شریف آمده است: «وَجَبَتْ مَحَبَّتی لِلْمُتحابین فیّ» (کسانى که یکدیگر را به جهت من دوست داشته باشند، محبّت من بر آنان واجب مى گردد)، بدان جهت است که دوست داشتن یکدیگر در واقع محبّت ورزیدن به خداست،

چه آن که دوستى با دوستان خدا، نوعى اظهار مودت و محبّت به خداوند است. طبیعى است اگر محبّت به کسى یا چیزى تعلق گرفت به متعلقات او نیز سرایت خواهد کرد، اگر کسى به خدا علاقه داشت به مقربان و نزدیکان او نیز علاقه مند است و این از آثار تکوینى محبّت است، زیرا نمى توان به کسى محبّت داشت، اما نسبت به آثار و متعلقات او بى تفاوت بود. از این رو اگر شخصى به خداوند محبّت داشت به هر که به خدا نزدیکتر است، بیشتر محبّت خواهد ورزید ولذا چنین افرادى در وهله اول به وجود مقدس پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و ائمه اطهار(علیهم السلام) محبّت مى ورزند و سپس به شیعیانى که به آنها نزدیکترند و راه آنان را بهتر از دیگران پیموده اند و به دستورات و فرامین آنها بیش از دیگران عمل مى کنند.

 

طریق وصول به محبّت الهى

هر کس بر اساس ایمان به خدا، به دیگران محبت داشته باشد و دیگرى را به جهت عبودیت و بندگى او در برابر خدا و به سبب تقوى و پرهیزگاریش، دوست بدارد، باید به خود امیدوار باشد، چون محبّت بندگان و دوستان خدا وسیله اى است که انسان را به راه خدا مى کشاند و از آنچه او را از خدا و دوستان خدا دور مى کند باز مى دارد. افزون بر این، با عمل خویش، محبّت خداوند را تحصیل خواهد کرد و به آرزوى دیرینه خود دست مى یابد؛ زیرا تنها آرزوى هر محب این است که محبوبش نیز به او محبّت داشته باشد. بدین جهت خداوند، در قرآن کریم درباره تحصیل محبّت الهى و یا اینکه چگونه انسان مى تواند محبوب خدا شود، مى فرماید.

«اِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونى یُحْبِبْکُمُ اللّهُ»(1)

اگر خدا را دوست دارید پس از دستورات من پیروى کنید تا خدا نیز شما را دوست بدارد.

 

1- آل عمران/29.

حال اگر کسى در تکاپوى وصول به محبّت الهى است طریق آن، تمسک به راه پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) است، باید راه او را تعقیب کرد تا همانگونه که او حبیب الله است و خدا او را دوست مى دارد، با پیروى او، شعاعى از محبّتى که خدا به پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)دارد به ما نیز بتابد. بنابراین یکى از مهمترین راههاى جلب محبّت خدا، ارتباط نزدیک با رسول خداست، چون او محبوب مطلق خداست و شاید بتوان گفت، سایر محبّتهاى خدا در سایه محبّتى است که به این محبوبش دارد. این سخن گزافى نیست؛ چرا که همه موجودات امکانى در موجودى که از همه کامل تر است جمعند، بالطبع چنین موجودى، اصالتاً و در بادى امر مورد محبّت و توجه خدا قرار مى گیرد.

پس باید سعى کرد دوستى با دیگران براساس رابطه آنها با خدا باشد و باید افرادى را که پیوند و ارتباطشان با خدا و رسولش قویتر است شناسایى کرد و با آنان رابطه برقرار ساخت، تا محبّت الهى محقّق گردد.

از سوى دیگر، حتى المقدور باید ملاک محبّتهاى دنیوى و جاذبه هایى را که تنها مربوط به این جهان است، از دلمان دور سازیم، چون اگر بر سر امور دنیوى و لذّتهاى دنیوى و ملاکهاى ارزشى آن، به یکدیگر محبّت کنیم، دل ما مملوّ از محبّتهایى خواهد شد که از سنخ محبّت دنیوى است و دیگر جایى براى محبّت الهى باقى نمى ماند.

انسان بطور طبیعى به چیزى که داراى کمال است، علاقه مى ورزد، ولى اگر توجه اش به چیز کامل ترى جلب گردید، رفته رفته از امور فروتر، چشم مى پوشد و محبّت آنها از دلش خارج مى شود. براى اینکه محبّتهاى الهى به دل انسان راه یابد و محبّتهاى دنیوى رخت بربندد، باید کمالى را که فراى دنیا و امور دنیایى است، شناخت و پى برد که سرچشمه و مبدء همه کمالات؛ کمالات را در حد بى نهایت

داراست و هر جمال و کمالى که موجب محبّت و علاقه مى شود، در حد بى نهایت در او وجود دارد.

از آنجا که در ابتدا معرفتهاى ما از طریق امور مادى به دست مى آید، در آغاز آفرینش و شروع زندگى و نیز درگذر آن، به امور دنیوى بیشتر تعلق داریم. گرچه انسان هاى معصوم از آغاز به امور معنوى توجه



خرید و دانلود تحقیق درباره معنی نوع دوستی و محبت به نظر کنفوسیوس (فایل word)