انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

رابطه عقل و دین 37 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 37

 

رابطه عقل و دین :

سپاس خداى را که رداى عقل را بر قامت رساى انسان برافراشت و با عنصر عقل و نور وحى، او را بر سایر کاینات برترى داد. مسئله ى عقل و دین، عقل و وحى، نقل و عقل، عقل و ایمان و خرد و شریعت، از کهن ترین و پرسابقه ترین موضوعات کلامى است که تاریخ بر سابقه ى دیرین آن گواهى مى دهد. در چالش هاى بین فیلسوفان و متکلمان، حکیمان و عارفان و اهل حدیث و متکلمان و نزاع اشراقیان و مشائیان در تاریخ دین پژوهى مسیحیت و اسلام و نیز در دوران ترجمه ى آثار فلسفى یونان به زبان عربى شاهد بوده ایم که ریشه ى تمام مسائل کلامى به مسئله ى عقل و دین باز مى گردد. در دوران معاصر نیز با عقلانیت جدید از جمله عقلانیت روشن گرى، عقلانیت ابزارى، عقلانیت مدرنیته و عقلانیت انتقادى رو به رو هستیم و به ناچار باید رابطه ى دین با مدل هاى جدید عقلانیت را بازگو کنیم.

چیستى عقل :

تبیین موضوع مسئله ى عقل و دین و ایمان و وحى، تا حد زیادى محقق را از اشتباه و مغالطه باز مى دارد; به ویژه واژه اى مانند عقل که از معانى اصطلاحى گوناگونى برخوردار است.

الف. عقل در لغت

عقل در لغت عرب به معناى حبس و ضبط و منع و امساک است; وقتى در مورد انسان به کار مى رود به معناى کسى است که هواى نفس خویش را حبس کرده است.[1] به انسانى که زبان خود را محفوظ نگه دارد، گفته مى شود که زبان خود را عقال کرده است.[2]عقل به معناى تدّبر، حسن فهم، ادراک و انزجار نیز استعمال شده است.[3] نتیجه آن که عقل در معناى لغوى، همان عقال کردن و بستن هواى نفس است تا انسان به تمییز حق از باطل و فهم صحیح نایل آید. هم چنین عقل در لغت به معناى علمى است که توسط قوه ى عقل به دست مى آید; یعنى مدرکات قوه ى عاقله. معناى دیگر آن، کارى است که قوه ى نفس انجام مى دهد; یعنى ادراک. این واژه به معناى قوه ى نفس که وظیفه ى ادراک را به عهده دارد، نیز استعمال شده است. هم چنین در معناى عملى که مقدمه ى انجام خیرات و اجتناب از بدى ها است، به کار رفته است

ب. عقل در اصطلاح حکیمان و متکلمان

عقل در اصطلاح حکیمان و متکلمان نیز از معانى مختلفى برخوردار است :

ـ عقل غریزى: عقل به این معنا، فصل ممیّز انسان از حیوان و وسیله ى کسب علوم نظرى است و همه ى انسان ها نسبت به آن از سهم یک سانى برخوردار نیستند

ـ عقل نظرى: عقل در مقابل عقل عملى، قوه اى است از قواى ادراکى نفس که هست ها و حقایقى را که مربوط به افعال آدمى نیستند، درک مى کند.[6] عقل نظرى انسان از مراتب چهارگانه ى عقل هیولانى، عقل بالملکه، عقل بالفعل و عقل مستفاد تشکیل شده است.[7] کارکردهاى عقل نظرى عبارتند از: استدلال و استنباط، تعریف و تحدید شىء، ادراک کلیات اعم از تصورات و تصدیقات کلى، تطبیق مفاهیم بر مصادیق، تطبیق کبرى بر

صغرى و تقسیم و تحلیل

ـ عقل عملى: قوه اى از قواى نفس آدمى که بایدها و حقایقى را که مربوط به افعالى آدمى است، درک مى کند.

ـ عقل، بر ادراک معقولات و بر عاقل یعنى ذات موصوف به تعقل و معقولات و مدرکات نیز اطلاق مى شود

ـ عقل در اصطلاح متکلمان، به معناى مشهوراتى است که نزد جمیع یا اکثر انسان ها اشتراک دارد; یعنى قضایاى که واجب القبول اند

ـ عقل به معناى قضایاى یقینى که تشکیل دهنده ى مقدمات برهان اند; اعم از این که آن قضایا بدیهى باشند یا نظرى

ـ عقل جوهرى: موجودى مجرد که ذاتاً و فعلا تجرد دارد

ـ عقل به کلیه ى معلومات و معارفى اطلاق مى شود که از راه هاى عادىِ کسب معرفت و علم یعنى از راه حس و تجربه ـ اعم از حس ظاهرى و حس باطنى و تفکر و استدلال ـ حاصل آمده است; بدین معنا، عقل علاوه بر ادراکات کلى، ادراکات حسى و تجربى را شامل مى شود

ـ عقل هدف ساز: عقلى که هدف نهایى زیستن را مشخص مى کند.

ـ عقلانیت ابزارى: جایگاه یک عقل در شبکه اى از مقاصد و برنامه هایى که انسان را به هدف مى رساند. این مفهوم از عقلانیت کاملا نسبت به ارزش ها خنثى است و از خوب و بد سخن نمى گوید.

جامعه شناسانى چون ماکس وبر، در تبیین نظام سرمایه دارى، از عقلانیت ابزارى در مقابل عقلانیت ذاتى استفاده مى کنند.

ج. عقل در کتاب و سنت

عقل در کتاب و سنت نیز به کار رفته و نسبت به آن سفارش شده است; بنا بر این، دانستن معناى آن نیز لازم است. بى شک، معناى لغوى عقل که حبس و ضبط نفس است، در اکثر موارد قرآنى و روایى مورد توجه قرار گرفته است. و اما در زمینه ى معانى اصطلاحى عقل، صاحب نظران به بحث و گفت و گو پرداخته اند; صدر المتألهین معانى عقل نظرى و عقل عملى و عقل جوهرى را در روایات به عقل نسبت مى دهد.[16] غزالى در «احیاء علوم الدین» عقل را به معناى عقل عاقبت اندیش مى داند;[17] ولى با توجه به این که راه شناخت مفاهیم الفاظ قرآن، تبادر و تفاهم عرفى است و معناى عرف زمان نزول ملاک است پس بى شک نمى توان از عقل قرآنى، عقول اربعه و عقل نظرى را استنباط کرد; زیرا عقل به این معنا در عرف آن زمان نبوده است. با دقت در معانى ده گانه، روشن مى شود که مراد از عقل در مسئله ى رابطه ى عقل و دین، عقل برهانى است که بر قضایاى یقینى مبتنى مى باشد; یعنى آیا معلومات یقینى و برهانى با دین تعارضى دارند؟ و در نتیجه، آیا معلومات غیر یقینى با آموزه هاى دینى یا ایمان دینى تعارض دارند؟ و در این جا عقل به معناى عقلانیت ابزارى و مطلق معلومات بشرى در نظر گرفته



خرید و دانلود  رابطه عقل و دین  37 ص


دین زرتشت 23 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 23

 

مقدمه :

زَرتُشت، زردشت، زردهُشت یا زراتُشت(در اوستا زَرَثوشْتَرَ به تعبیری به معنی «دارنده روشنایی زرین‌رنگ» و به تعبیری دیگر «دارنده شتر زردفام» و سرانجان به معنای «ستاره زرین») نام پیامبر ایرانی و بنیادگذار دین زرتشتی‌گری یا مزداپرستی و سراینده گاهان (کهنترین بخش اوستا) است. بعضی پژوهشگران بر این باورند که زرتشت در روز ششم فروردین زاده شده ولی درباره تاریخ زایش او دیدگاه‌های فراوانی وجود دارد. برآوردها از ششصد تا چندین هزار سال پیش از میلاد تفاوت دارند. تولد زرتشت را در شمال غربی ایران در نزدیکی دریاچه چیچست (ارومیه) در روستای انبی دانسته‌اند. پس از اعلام پیامبری در سن ۳۰ سالگی، زندگی بر زرتشت در منطقه شمال غربی ایران سخت شد و او ناچار به کوچ به شمال شرقی ایران آن روزگار یعنی منطقه بلخ شد. در آنجا زرتشت از پشتیبانی گشتاسب‌شاه برخوردار شد و توانست دین خود را گسترش دهد. زرتشت در سن ۷۷ سالگی در روز پنجم دی ماه در نیایشگاه بلخ بدست یک تورانی به نام توربراتور کشته شد.

معنی اسم زرتشت

بیشتر از ده شکل برای اسم زرتشت در زبان فارسی موجود است. زارتشت، زارهشت، زاردشت، زارهوشت، زردهشت، زراتشت، زرادشت، زرتهشت، زرهتشت، زره‌دست و زره‌هشت از این قبیل است ولی او خود را در گاتها زرتشتر می‌نامد و گاه نیز اسم خانوادگی را که «سپیتمه» باشد افزوده می‌شود و به صورت «زرتشتر سپیتمه» ذکر می‌شود.البته این اسم خانوادگی را امروزه سپنتمان و یا اسپنتمان می‌گویند. ظاهراً معنی آن از نژاد سفید و یا از خاندان سفید است.

از بیشتر از دو هزار سال پیش تا به امروز هرکس به خیال خود معنی از برای کلمه زرتشت تصور کرده‌است.دینون یونانی آنرا به «ستاینده ستاره» ترجمه کرده‌است.آنچه که مشخص است این است که این اسم مرکب است از دو جزء «زرت» و «اشترا» هرچند که در سر زرت اختلاف بسیار است.انواع و اقسام معنی برای آن درست کرده‌اند که شرح همه آنها موجب طول کلام خواهد شد.البته اکثر تاریخ شناسان معتقدند زرد و زرین و پس از آن پیر و خشمگین معانی نزدیک تری هستند.بارتولومه جزء اول را «زرنت» ثبت کرده و «دارنده شتر پیر» معنی کرده‌است و دار «زراتو» دانسته و آن را «زرد» ترجمه کرده‌است.شاید هیچکدام درست نباشد زیرا کلمه زرد در خود اوستا «زیریت» است.البته «زرات» به معنی پیر آمده‌است ولی اینکه چرا در ترکیب با اشترا تبدیل به «زرت» شد باعث اختلاف نظر شده‌است.

در جزء دوم این اسم اختلاف نظری نیست زیرا هنوز کلمه شتر و یا اشتر در زبان فارسی باقی است و هیچ شکی نیست که اسم پیغمبر مانند بسیاری از اسامی قدیم ایرانی که با اسب و شتر و گاو مرکب است با کلمه شتر ترکیب یافته و «دارنده شتر» معنی می‌دهد و به همان معنی است که امروز در فارسی می‌باشد.مثل فراشتر به معنی دارنده شتر راهوار و یا تندرو است.اسم پدر زرتشت پوروش اسپ بوده که مرکب است از پوروش به معنی دو رنگ و سیاه و سفید و اسپ.پوروش اسپ معنی دارنده اسپ سیاه و سفید را می‌دهد.[1]

زردشت دهقان زاده‌ای بوده که اصلیت آن به مادها بازمی گردد.پیام‌های او به وسیلهٔ سروده‌هایش که گات یاگاهان نامیده می‌شوند به مارسیده‌است منابع:تاریخ جامع ادیان

تبار و خانواده زرتشت

جد پدری زرتشت شخصی بود به نام پیترگتراسپه. نام خانوادگی زرتشت اسپنتمان بود. مادر او دُغدو و پدر وی پوروشسب نام داشتند. پوروشَسْب اِسپَنْتْمان مردی دانشور و درستکار بود. دغدو دختر فری‌هیم‌رَوا از خاندان نژادگان (اشراف) و دینور بود. حاصل ازدواج پوروشسب و دغدو پنج پسر بود و زرتشت سومین آنهاست. زرتشت از همسر خود به نام هووی شش فرزند داشت. نام سه پسر ایشان ایسَت‌واسْتَرَه، اورْوْتَتْ‌نَرَه، هْوَرْچیثْزَه و نام سه دخترشان فرینی، ثریتی و پوروچیستا بود. یکی از هفت شاگرد اصلی زرتشت به نام مَیدیوماه پسرعموی پیامبر بود.

هر یک از فرزندان زرتشت وظایفی عمده بردوش داشتند. به عبارت دیگر پسر ارشد او روحانی، پسر دوم جنگجو و پسر سوم شبان بوده‌است.

لفظ اشو که به معنی مقدس روحانی و جسمانی راستی و درستی است و در اوستا زیاد آمده‌است صفت یا عنوان پیغمبر می‌باشد. به طوری که در اکثر جاهای اوستا آمده صفت اشو از جانب اهورا مزدا به زرتشت اختصاص یافته و دیگر مقامی بالاتر از ان نیست که مخلوقی از جانب خالق بخشنده، به خطاب اشوئی مخاطب شود. اشوزرتشت را از سلسله مه‌آبادیان نامیده‌اند.

ظهور زرتشت

در فضائی که کاهنان، ساحران، آتشبانان بی شمار به بهانه وساطت صدها خدا و خدای نما مردم ساده را گوسفندوار به کنار قربانگاهها، معابد و آتشگاه ها میکشیدند و با اوراد و آداب و اعمال اسرار گونه به جلب توجه قدرتهای ساختگی مافوق بشری تظاهر می نمودند؛ در محیطی که انسانها با وحشت و هراس به هر پدیده طبیعی مینگریستند و در هر گوشه ای به انتظار برخورد با موجودات عجیب و مافوق الطبیعه بودند. در دورانی که بشر خود را اسیر نیروهای خارق العاده و رام نشدنی میدانست و امیدوار بود سرنوشت خویش را با شرک و بت پرستی، نیایش مردگان و هراس از زندگانی که با خرافات و شعائر و آداب بدوی آمیخته شده بود تحول بخشد. ابرمردی ظهور کرد که پیام نافذ یگانه توحیدش و صدای پر طنین حق پرستیش مرزهای زمان و مکان را در هم ریخت و از لابلای قرون و اعصار تاریخ جهل را در نوردید و به فضاها و مکانهای دور پراکند.



خرید و دانلود  دین زرتشت 23 ص


تحقیق در مورد دین در زندگی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 14 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

دین

تعریف دین، کار بسیار دشواری است و تعریف مشخصی از دین وجود ندارد که همه دینداران و بیدینان بتوانند بر روی آن توافق نظر داشته باشند ولی نزدیک ترین تعریف به دین می‌تواند این باشد:

دین، باور به موضوعات ایزدی، فراطبیعی است که به نیایش و پرستش می‌‌انجامد و بر ایمان مبتنی است. به خود آن پرستش یا نمودهای نهادینه یا فرهنگی آن پرستش یا آمیزه‌ای از این دو نیز دین می‌گویند. به زبانی دیگر دین آن چیزی است که انسان را به‌حقیقت پیوند ‌می‌زند. هر دینی در نهایت دارای دو جز‌ء اساسی است که بر آنها بنا شده است: آموزش و روش .

واژه‌های دیگری مانند کیش و مذهب گاه به همان معنی دین و گاه به معنی زیرشاخه‌هایی از یک دین بکار میروند.

از بزرگ‌ترین دینهای جهان می‌توان از دینهای ابراهیمی نام برد. دینهای ابراهیمی که همه از یک ریشه و منطقهٔ خاور میانه سرچشمه می‌گیرند عبارت‌اند از اسلام، مسیحیت و یهودیت. دین‌های بابی و بهائی نیز ادیان نوینی هستند ولی در ادیان سامی ریشه دارند.

از دینهای بزرگ دیگر در جهان می‌توان از بوداگرایی، هندوگرایی و آیین کنفوسیوسگرایی نام برد. ادیان لزوماً خدامحور نیستند ولی به نظر میرسد تمام ادیان معتقد به ماوراء طبیعت باشند.

دینهای کهن فراوان دیگری نیز وجود دارد مانند زرتشتی‌گری، مانی‌گری، مهرپرستی و جز اینها.

ریشه‌شناسی واژهٔ دین

واژهای دین از واژه اوستایی دَئِنا ریشه می‌گیرد. خود واژه دئنا به ریشه کارواژه «دا» به معنی اندیشیدن و شناختن میرسد. در اوستا واژه دئنا به معنی دین و نیز نیروی ایزدی بازشناسی نیک از بد گزارش شده است. در زبان اوستایی و نیز پارسی میانه به همکردها (ترکیب ها)یی گوناگونی از این واژه بر میخوریم مانند: دین آگاهی، دین بُرداری (نمایش دینی)، دینکرد (کردار دینی)، دین یشت (نام شانزدهمین یَشت از یشتهای بیست و یک گانه اوستا) و جز اینها.

البته نظریه دیگری نیز می گوید که از واژه دئنا گرفته شده است که به معنای وجدان استزرین کوب در کتاب قلمروی وجدان در مورد دین بحثی می کند که دین در اصل همان وجدان انسان ها است.

اهمیت دین

پیوند دین و انسان، پیوندی دیرین و پایدار بوده، اما این رابطه، در گذر زمان چه در وجه فردی دین و چه در بعد اجتماعی آن، همواره دستخوش تغییرات چشمگیری شده است. هرچند دین نقش و عملکردی همواره یکسان نداشته، اما از نخستین جوامع انسانی تا امروز، عنصری اساسی و بنیادین از هر اجتماع انسانی را تشکیل داده و یکی از اصلی‌ترین محورهای صف بندی‌ها و دسته بندی‌ها در درون جوامع یا تمایز ملل از یکدیگر بوده است. در جهان امروز نیز، به رغم همه اختلاف نظرها، مجادلات و مبارزات، مباحث و تفسیرهای متفاوتی که از ماهیت و وظایف دین به دست داده شده، به نظر نمی‌رسد که از اهمیت و میزان گسترش و حضور آن در حوزه‌های خصوصی و عمومی زندگی بشری کاسته شده باشد.

مذهب، عامل احساس هویت

بر اساس پژوهشی که موسسه بین المللی نظرسنجی گالوپ، انجام داده، پس از ملیت، مذهب، دومین عامل احساس هویت در جهان به شمار می‌رود. اما دین چیست و آیا با وجود آیین‌ها و مذاهب گوناگونی که هر یک قصد دارند پیروان خود را به شکلی ویژه به مقصدی خاص رهنمون شوند، می‌توان تعریفی واحد از آن ارایه کرد؟ ارایه تعریفی جامع و مانع از مفهومی به گستردگی دین، چه از منظری درون دینی و چه از چشم اندازی برون دینی، دشوار به نظر می‌‌رسد. با این همه در تعریفی حداقلی، شاید دین مجموعه‌ای از آموزه‌هایی باشد که در ذات خود معطوف به "امر قدسی" اند. از سوی دیگر، مشکل تنها ارایه تعریفی فراگیر و مقبول از مفهوم دین نیست. آنچه در عمل مشاهده شده، آن است که در بسیاری از موارد، ادیان به رغم آموزه هایشان در مورد وحدت و مهربانی، خود یکی از عوامل جدایی، تفرقه و جنگ و دشمنی بوده اند. بسیاری از پژوهشگران در پاسخ به این سوال که در چنین وضعیتی، رسالت و نقش دین را چگونه باید تبیین کرد؟ می‌گویند که آنچه باید بیش از هر چیز دیگر مورد توجه قرار گیرد، ذات و جوهره ادیان و صبغه معنوی و فرهنگی آنهاست. فارغ از چنین مباحثی، به نظر می‌‌رسد که در جهان امروز، در این نکته نمی‌توان تردید کرد که نقش و اهمیت سیاسی و اجتماعی دین از چند دهه پیش به این سو، به صورت فزاینده‌ای افزایش یافته است. در این اقبال مجدد، به نظر می‌‌رسد که برداشت‌های بنیادگرایانه از دین، با سرعت بیشتری گسترش یافته‌اند و اکنون به عنصری مهم در مناسبات و معادلات سیاسی و اجتماعی بدل شده اند.

در جهان امروز، به همان اندازه که دین مهم است و عاملی هویت بخش به شمار می‌رود، رهبران و مراجع دینی نیز، از موقعیت و اهمیتی قابل توجه برخوردارند. بر اساس پژوهش موسسه گالوپ مردم جهان امروز بیش از هر مرجع دیگری، به رهبران و مراجع مذهبی اعتماد دارند. قدرت یابی مجدد دین، به عنوان عاملی تعیین کننده در حوزه زندگی عمومی، پیامدهایی ویژه نیز به همراه خواهد داشت و از جمله می‌تواند به گسترش و تعمیق اختلاف‌ها در برداشت‌ها و تفسیرهای پیروان ادیان و مراجع مذهبی بینجامد.

یونگ :مذهب به معنای احترام از روی وجدان و با کمال توجه به عوامل غیر عقلانی روان و سرنوشت فرد یا به عنوان رعایت دقیق و به حساب آوردن برخی عوامل نادیدنی و غیر قابل کنترل , یک نگرش غریزی خاص انسان است .

جایگاه دین در زندگی امروز

انقلا بها و جنبش های سیاسی همیشه برای مقابله با بی عدالتی ظلم و ستم به وجود آمده اند .در ایران تا قبل از ظهور اسلام اگر فردی در طبقه اجتماعی خاصی متولد می شد تا آخر عمر علی رغم داشتن توانایی استعداد و لیاقت نمی توانست از یک سطح اجتماعی به سطحی دیگر آزادانه حرکت کند و حق پیشرفت و ترقی از او گرفته می شد .

با ظهور اسلام و سر دادن شعار برابری و آزادی و شکسته شدن مرزهای طبقاتی ایرانیان با آغوش باز اسلام را پذیرفتند. اسلام نقش آگاه کردن توده ها را بر عهده داشت و مردم با گوش سپردن به فرامین اسلام و درک روح آنها به مبارزه و اصلاح حکومت های زمانه خود می پرداختند .در طول تاریخ معاصر نیز اعتقادات مردم نقش اساسی در شکل گیری نهضت های مختلف داشت از جمله مشروطه یا نهضت جنگل....اما پس از انقلاب اسلامی و تشکیل حکومت اسلامی دین در کنار حکومت قرار گرفت



خرید و دانلود تحقیق در مورد دین در زندگی


تحقیق در مورد دین در ایران باستان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .DOC ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 34 صفحه

 قسمتی از متن .DOC : 

 

دین

دین ایران باستان بیشتر به سبب قلت اسناد و شواهد امری است راز گونه و مشکل. چون به اشارات و کنایات متون اخیر توجه کنیم شاید به سطحی از اعتقادات بدوی دینی پی ببریم. "خدایان طبیعی" پرستش می شد. شاید این خدایان در محیطی از اندیشه وتفکرات مناسب و وظایف فرمانیفرمایان که محدود به جنگ و با روری یا تناسل بود شایستگی داشتند. میان دین کهن ایرانیان و هندویان پیوندهای فکری مشاهده می شود که مربوط به زمانی پیش از مهاجرت این دوگروه هند و اروپائی. بعضی خدایان پدید آمدند ک نماینده مفهوم نام خویشوند مانند میترا که به معنی پیمان است. کرامات اخلاقی به گروهی زا خدایان که در ایران به نام اوراها شناخته شدند اختصاص یافت. در چنین محیطی زرتشت به جهان گام نهاد. روایات و شواهد زبانی, زمان زندگی او را حدود 600 پ. م. و جایگاه موعظه و ارشاد او را در شرق ایران مشخص می کند.تصادفا به چشم و پشتاسب پادشاه ما قبل تاریخ پایگاهی یافت. اما مضمون سخنان و آموزش های او چه بود؟

آیین زرتشت هنوز هم دینی است زنده و اقلیتی کوچک در ایران وپارسیان هند بدان ایمان دارند.از گروه ها پاره هایی از نوشته های مقدس باستانی که مجموعاً به نام اوستا خوانده می شود بدست آمده است با بعضی تفسیرهای کهن. اگر از روی تفاوتهای مهم و چشمگیر زبانو تخیل و تصور داوری کنیم قطعه های اوستا از زمان زندگی رزتشت تا دوران ساسانیان پدیدار گشته است. پنج مجموعه شعر به نام گاتها به سبب کهنگی زبان و گویش شرقی ایرانی به نظر برجسته جلوه می کند. بنابراین شاید این ها بدوران زندگی پیامبر متعلق باشد و مضمون آن ها هم بعضی از آموزشهای اساسی او را نمودار می سازد. در میان پرستده و خدای متعالی و جهانی اهورامزدا پیمانی تازه و فدری پدیدار می کند. دیگر یک ثنویت اساسی نیکی و بدی تصور شده است .این دو اصل همواره با هم در پیکارند چه در معنویات وچه در مادیات . اما روز داوری فرا می رسد که خوبی پیروز می شود . اینک پیکار ادامه دادر .

اهورامزدا (که بعدها اهرمزد شد ) با نیروهای جاودانی دیگر وروان پاک انگر مینیو (که بعدها اهریمن شد) با دیوان پیروانش که در میان ایشان بسیاری از خدایانی که در گذشته محبوب مدرم بودند از دوسو پیکار می کنند. وظیفه هر کس در جهان آن سات که بر نیروی پلیدی و دروغ گزندرساند و بدین شیوه به پیروزی ملکوت مزدا یاری رساند. پیام اخلاقی زرتشت در اینجا جلوه می کند که نیکمدران باید به کارهای نیک به ویژه کشت زمین پدرازند اندیشه نیک و گفتار نیک و کار نیک آنچنانکه زرتشتیان امروز هم بدان معتقدند مومنان را مصون می دادر. پاداش کسانی که اصول اخلاقی زرتشتی را آنچنانکه باید به کار بسته اند همانا جاودان زیستن در بهشت است و بدکاران محکومند به تحمل کیفر در جایگاه دروغ و ناراستی.

آیین پاک زرتشتی در محیط دین اصلاح نشده ایرانی که خدایان بسیار داشت و برای عناصر طبیعت سپاس و احترام داشت و اسب قربانی می کدر چون عاملی در فضای ناساز پدیدار شد. با اینهمه بعضی از اصول آن به ویژه اهمین فراوان اهورامزدا و ثنویت نیکی و بدی (یا ارته و درستکاری و دروخ و دروغ) رایج شد (یا بلکه هم بود؟) میان اندیشه های دینی زرتشت و شاهان هامنشی همانندیهای شگرفی وجود دادر. هم زرتشت وهم شاهان هخامنشی اهورامزدا را پصرستش می کدرند و بنابراین "مزدیسنایی" بودند. نزدیک پایان فرمانروائی هخامنشیان پیوندی استوار گویا میان آیین زرتشت و آیین پرستشی که کاست روحانی مغان تجویز می کدرند پدید آمه بود. تاریخ طولانی مغان از زمان پدید آمدنشان همچون قبیله ای یا بهتر بگوئیم طبقه خاصی در میان مادها که به وظیفه کهانت دین اصلاح نشده ایرانی می پدراختند آغاز شد. ایشان همواره خویشتن را از یک قبیله می پنداشتند و بسیار دربند رسوم و تشریفات بودند. بزودی رسالت خود را در سراسر اینران گستدرند. سرانجام هنگامی که آیین زرتشتی در زمان ساسانیان دین رسمی ایران گشت مغان رهبری معنوی آن گشتند. تشخیص اینکه اینان در گذشته تا چه پایه از آیین زرتشتی پشتیبانی می کدرند امری است دشوار. اما شاید بعضی از ایشان از این آیین پشتیبانی کدرند و آنرا رواج دادند.

پاره های اخیر کتاب مقدس زرتشتیان "خدره اوستا" تفاوتهای بسیاری از نظر اندیشه های دینی و مجموعه خدایان و عوامل الهی با تعلیمات زرتشت دادر. گذشته از خدایان برشمدره در گاتها از میترا, خدای پیمان و روشنای واناهیتا, الهه آب و باروری و ورثر غنه, خدای جنگ و پیروزی و فروشی ها, روانهای نگهبان نام بدره شده است. در وندیداد که همانا قوانین ضد دیو باشد از قوانین زرتشتی دوانهای اخیر یاد می کند که مجموعه قواعد و آیین های مربوط به رسومی است که گویا مغان آ،ها را مراعات و به کار می بدرند. پلیدیها و گناهان با توبه کاریها و وسایل رسیدن به پاکی به تفصیل همچون روش سفر لاویان در کتاب مقدس یاد شده است. برای بسیاری از گناهان کیفرهایی از پنج تا هزار زخمه تازیانه تجویز شده است. گناهان جرایم و آدمکشی و پلیدی حاصل از فی المثل مس مدره یا اشیا مدره را شامل می شود. شیوه رفتار با سپیکر مدرگان آیین خاص دادر. مدرگان ار باید در دخمه های برآودره با آجر که به نام "برج خاموشی" معروفند گذاشت تا گوشتشان طعمه مرغان شکاری شود. آنگاه استخوانها را در ستودانیها گذارند. پلید ساختن عناصر زمین و آتش یا بهخاک سپدرن یا سوختن سخت نهی شده است. آب نیز عنصری مقدس بود و پرستش آتش به ویژه در روزگارهای اخیر آیین زرتشتی از خصوصیات آن گشت.

شواهدی از وجود اندیشه های کلی "مزده یسنایی" در ایران سلوکی و پارتی دیده می شود. ولی از رفتار و عمل بدان کمتر بروزاتی مشاهده شده است. به کار بستن ماه ها و نام هایی که از آ، طنین آیین زرتشت به گوش می رسد مانند hwrmzdyk (هرمزدیک) و dynmzdk (دنی مزدک) چه بسا که دلیل بر وجود محیطی زرتشتی



خرید و دانلود تحقیق در مورد دین در ایران باستان


تحقیق در مورد دین و معنویت 28 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 29 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

دین و معنویت

بسم الله الرحمن الرحیم

 تعریف دین واقسام آن:

مراد ازدین مکتبی است که از مجموعه عقاید، اخلاق و قوانین ومقررات اجرائی تشکیل شده است وهدف آن، راهنمائی انسان برای سعادتمندی است. دین به این معنا بردو قسم است : دین بشری ودین الهی .

دین بشری ، مجموعه عقاید ،اخلاق و قوانین ومقرراتی است که بشر با فکر خود وبرای خویش تدوین و وضع کرده است. ازاین رو ،این دین در راستای همان خواسته ها،انتظارات اورا برآورده می سازد واسیر هوس وابزار دست همان انسان است و انسان به گونه ای آن را تنظیم نموده که تمام قوانین ومقرراتش به سود اوباشد وچیزی را بر او تحمیل نکند.1

 پیامدهای دین بشری2 :

پیامدهای عمده دینی که بر اساس خواست انسان شکل بگیرد.

رهائی وعدم تعهد ومسئولیت:

اگر بشر به تدوین وتنظیم دین بپردازد چون اصل کلی این است که هرکس بر اساس ساختار روانی و بدنی خود می اندیشد وعمل می کند

 

« کل یعمل علی شاکلته »3

 

اگر خدای او هوسش باشد دین اومجموعه هواها وافکار هوس مدارانه اوست وهرکس بر اساس هوس عمل کند هرگز خود رامسئول نمی داند.

 

واکنش در برابر دین الهی:

انسان تنظیم کننده وتدوینگر دین ، بر ضد دین الهی واکنش نشان می دهد وبه مبارزه برضد آن بر می خیزد ودرنهایت ، آن را تکذیب می کند یا آورنده آن را به قتل می رساند چنان که قرآن کریم می فرماید:

 

« کلما جائهم رسول بما لاتهوی أنفسهم فریقا کذبوا وفریقاً یقتلون »4

 

دین الهی مجموعه عقاید و اخلاق وقوانین ومقررات اجرائی است که خداوند آن را برای هدایت بشرفرستاده است تا انسان در پرتو تعالیم آن ،هوا وهوس خود را کنترل وآزادی خود را تأمین کند . چرا که دین الهی است که به حقیقت انسان ونیازهای اوتوجه دارد وبرنامه کامل و همه جانبه ای ارائه می کند که انتظارات او را از همه نظر بر آورده سازد که مصداق اتم واکمل دین الهی ، دین مبین اسلام است.5

 

نکته قابل توجه درتعریف دین الهی این است که دین الهی علاوه بر اینکه آزادی را برای زندگی بشر به ارمغان می آورد ، هوس های اورا نیز در حد اعتدال نگه می دارد. بنابراین اگر به دین و دستورات آن درست عمل شود که آرزوی خیلی از افراد است وادعا می کنند که دین محدودیت است وسلب آزادی ازانسان جامه عمل پوشیده می شود، البته آزادی حقیقی و تا منظوراز آزادی چه باشد. آیا آزادی بی قید وبندی است که بدنبال آن هزاران مشکل ومفسده سد راه انسان را فراگیرد که اورا از حرکت بسوی کمال بازدارد ؟ یا آزادی تأمین آنچه که انسان را از قید هوس ها شهوت رانی ها واسیر هواها بودن آزاد کند ومرغ جان را از قفس تن رها کند و اورا در مسیر کمالش سوق دهد؟!

 

 

انتظارات متقابل انسان ودین:

ازآنان که به ستیزه جوئی ومبارزه با دین خود را مشغول می کنند ودرمقابل دین ودستورات رهایی بخش وسعادتمندانه آن می ایستند باید پرسید مگر اینان از دین چه انتظاراتی دارند وآیا دین الهی چه کاستی در زندگی بشر گذارده است که ایشان در پی تأمین آن کاستی بر آمده ودرمقابل دین از خود مقاومت نشان می دهند.

 

برخی انتظار بشر از دین را به سر رجوع انسان به دین معناکرده اند. چنانکه درگذشته متکلمان گفته اند: چرا انسان باید به دین رجوع کند؟ واغلب می گفتند: وجوب شکر منعم ودفع ضرر محتمل ، ما را وا می دارد تا دین را بشناسیم وآن رابپذیریم وبه محتوای آن عمل کنیم.6

 

انتظار انسان ازدین به معنای تقاضای انسان ازدین است. چنان که بیمار از طبیب انتظار دارد وتقاضا می کند که بیماریش را بشناسد و راه دفع و پیش گیری از بیماری وراه دفع و پیش گیری از بیماری وراه دفع ودرمان آن را بشناسد واورا راهنمایی کند که چگونه باید بیماری را دفع ورفع نماید. اما انتظاری که دین از انسان دارد به معنای اقتضا و فرمان است زیرا دین پیام



خرید و دانلود تحقیق در مورد دین و معنویت 28 ص