انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

روایتی دیگر پیرامون داروهای نیروزا و دوپینگ 22 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 22

 

روایتی دیگر پیرامون داروهای نیروزا و دوپینگ

پایگاه اطلاع رسانی پزشکان ایران

در طول تاریخ بسیاری از داروهای گیاهی و صنعتی برای افزایش توانایی جسمی و ورزشی مورد استفاده قرار گرفته اند و هر کدام پس از مدتی بخاطر عوارض جانبی مختلف کنار گذاشته اند و هنوز اکسیر موثر و بی خطری پیدا نشده است.

برخی ورزشکاران از حدود 40 سال پیش از هورمونهای جنسی مردانه و مشتقات آنها برای نیروزایی استفاده میکرده اند که امروزه بسیاری دچار عوارض آنها از جمله سرطان کبد شده اند.اخیراً داروهای جدیدتری مورد استفاده برخی ورزشکاران قرار میگیرد که هنوز حتی اثر بخشی آنها در افزایش نیروی جسمی مورد مطالعه علمی دقیق قرار نگرفته است و عوارض بسیاری از آنها هنوز ناشناخته اند.به همین دلیل برای حفظ سلامت جسمی ورزشکاران و پیشگیری از عوارضی که آنان ناآگاهانه دچار میشوند،کمیته بین المللی المپیک استفاده بسیاری از آنها را ممنوع کرده است و آزمایشات متعددی برای اطمینان از این امر برروی ورزشکاران رقابتهای رسمی انجام میدهد.

کاربرد غیر مجاز داروها در ورزش(دوپینگ)

تاریخچه:

به معنی آیین غسل تعمید مسیحی گرفته شده است.قدمت doop دوپینگ از واژه های هلندی دوپینگ در ورزش به دو هزار سال قبل از میلاد برمیگردد،جایی که هومر در نوشته های خود به مصرف قارچهای غنی از پروتئین توسط گروهی از ورزشکاران یونان باستان اشاره نموده است.کاربرد واژه دوپینگ کمتر از صد سال قدمت دارد.نخستین مورد مرگ بر اثر مصرف دارو در سال 1886 میلادی در یک مسابقه محلی دوچرخه سواری اتفاق افتاد.در سال 1910 میلادی دوپینگ برای اولین بار جنبه رسمی و قانونی پیدا کرد بطوریکه در این سال،در یک مسابقه اسب سواری،اسبهای مسابقه از نظر مصرف مواد نیروزا مورد آزمایش قرار گرفتند.در المپیک 1954 گزارشاتی مبنی بر استفاده از دارو توسط ورزشکاران شوروی سابق انتشار یافت.مرگ کورت انمار جانسون دوچرخه سوار دانمارکی در سال 1960 رم خبری تکان دهنده برای جهان ورزش بود.تا اینکه اولین آزمایشات دارویی در المپیک به سال 1968 در المپیک زمستانی فرانسه به عمل آمد

تعریف:طبق تعریف کمیسیون پزشکی کمیته بین المللی المپیک دوپینگ عبارتست از تجویز یا مصرف یک ماده خارجی-یا ماده درون زای بدن،با مقادیر غیر عادی و یا راه استعمال غیر طبیعی توسط شخص سالم با هدف افزایش کارآیی ورزشی.از سوی دیگر در سالهای اخید پدیده ای بنام«پارا دوپینگ» نیز پا به عرصه وجود نهاده است که عبارتست از دادن دارو به یک ورزشکار توسط حریف جهت کاهش کارآیی وی و یا بدنام کردن ورزشکار .

دوپینگ در عصر جدید:در سالهای اخیر همگام با پیشرفت دانش پزشکی و داروسازی در کنار استفاده صحیحی از کشفیات روزافزون ای علوم،متاسفانه عده ای با افراد سودجویانه استفاده نابجا از داروها را در جامعه اشاعه میدهند.یکی از عرصه های این سودجویی کاربرد غیر از داروها در ورزش و ترویج آن بوده است که اهداف اقتصادی،اجتماعی و حتی سیاسی در ورای این موارد استفاده نابجا وجود دارد.موارد فراوان خلع مدال،عوارض زیانبار گسترده جسمی و روحی گزارش شده از ورزشکاران و بالاخره موارد مرگ و میر قابل توجه ناشی از ارتکاب دوپینگ،حاکی از گسترش تکان دهنده این ضد ارزش در صحنه ورزش میباشد.در سال1981 یک بررسی در بین دانش آموزان ورزشکار آمریکایی نشان داد که 80 درصد افراد تحت مطالعه حداقل یک مورد سابقه استفاده از الکل،20 درصد از آنها سابقه مصرف ماری جوانا و 2 درصد از لین افراد تجربه مصرف استروئیدهای آنابولیزان را داشته اند.در یک بررسی دیگر بر روی رشته های دیگر ورزشی کمترین میزان کاربرد داروها در رشته هاکی روی چمن و بیشترین میزان کاربرد در رشته های وزنه برداری و دومیدانی ثبت شده است.در حال حاضر تمامی سازمانهای اجرایی ورزش و در راس آنها کمیسیون پزشکی کمیته بین المللی المپیک که از سال 1976 فعالیت رسمی خود را شروع کرده مسئولیت مبارزه با دوپینگ را در سراسر جهان برعهده دارند.این سازمانها تدوین و انتشار فهرستهایی همراه با تجدید نظر مداوم را در برنامه کار خود قرار داده اند و به انتشار این فهرستها همراه با انتشارات آموزشی دیگر و نیز انجام آزمایشات دارویی روی نمونه های گرفته شده از ورزشکاران نسبت به ریشه کنی دوپینگ اقدام مینمایند

کاربرد غیر مجاز داروها در جوانان

دوران جوانی:مرحله قدرت و آسیب پذیری زیاد شناخته شده است.طغیان احساسات جوانی و طلب شهرت و مقام میتواند جوانان ورزشکار را در برخی از موارد تشویق به کاربرد غیر مجاز دارو نماید.در نتیجه یک مطالعه بر روی جوامع غربی،داروها و موارد کاربرد غیرمجاز،برحسب میزان مصرف آنها به ترتیب الکل،ماری جوآنا،دخانیات،آمفتامین ها،داروهای توهم زا و کوکائین،ویتامین ها و بالاخره استروئیدهای آنابولیزان گزارش شده اند.

به دلیل حساسیت سنی ویژه،ایجاد مقاومت درونی در جوانان از طریق ارائه آموزشهای مفید در خصوص داروها و عوارض مخاطره آمیز آنها،بهتر از منع مستقیم و اعمال مجازاتهای شدید است،گرچه اتخاذ شیوه های قانونی نیز در جای خود در مورد افراد ضرورت دارد.

دلایل منع دوپینگ

دوپینگ خود به دلایل اساسی زیر ممنوع شناخته شده است:

دلایل فیزیکی:کاربرد داروها طیفی از اثرات جانبی ناخواسته و زیانبار را برای بدن فرد بر جای می گذاردکه می توانند در پاره ای از موارد برگشت ناپذیر باشد و از این رو،صدمات جبران ناپذیری را یر روی سلامتی ورزشکار وارد نمایند.

دلایل اخلاقی: دوپینگ با اهداف عالیه ورزش که سالم سازی جسم و روح میباشد منافات دارد.از طرف دیگر این پدیده زمینه ای برای کشانده شدن چوانان ورزشکار بسوی بلای خانمانسوز اعتیاد را فراهم می آورد.

دلایل قانونی: دوپینگ به دلیل ایجاد برتری غیر منصفانه در صحنه ورزش،بر خلاف مقررات جاری سازمانهای اجرایی ورزش می باشد و ارتکاب آن جرم شناخته میشود

قوانین جاری:

همچنین که در بخشهای پیشین ذکر شد اتکا به مقررات و اعمال مجازاتهای شدید برای مرتکبین دوپینگ،در کنار برنامه های مدون آموزشی و پرورشی فکری جوانان ورزشکار برای مبارزه با این ضد ارزش ضروری میباشد.سازمانهایی نظیر کمیسیون پزشکی کمیته بین المللی المپیک،کمیته المپیک ایالات متحده و سایر سازمانهای اجرایی و بین المللی،همگی با محکوم نمودن دوپینگ در ورزش،مقررات خاصی را در



خرید و دانلود  روایتی دیگر پیرامون داروهای نیروزا و دوپینگ  22 ص


مقاله درمورد پَرخاشگَری

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

پَرخاشگَری، در روانشناسی و دیگر علوم رفتاری و اجتماعی، به معنی رفتاری است که منجر به آزار و درد می‌شود.

طرفداران ذاتی بودن پرخاشگری

گروهی از صاحب نظران علوم رفتاری نظیر فروید۱ و لورنز۲ معتقدند که پرخاشگری یک رفتاری است که ریشه در ذات و فطرت انسان دارد. این دو معتقدند که پرخاشگری به عنوان یک نیروی نهفته در انسان دارای حالت هیدرولیکی است که به تدریج در شخص متراکم و فشرده می‌شود و سرانجام نیاز به تخلیه پیدا می‌کند. به نظر لورنز اگر چنین انرژی به شکل مطلوب و صحیح مثلاً در طرق ورزش‌ها و بازیها تخلیه شود جنبه سازندگی خواهد داشت. در غیر اینصورت به گونه‌ای تخلیه می‌شود که مخرب خواهد بود و ممکن است اعمالی از قبیل قتل، ضرب و شتم ، تخریب و نظایر آن را در برداشته باشد. از نظر فروید پرخاشگری در انسان نماینده غریزه مرگ است که در مقابل غریزه زندگی در فعالیت است، یعنی همچنان که غریزه زندگی مارا در جهت ارضای نیازها و حفظ هدایت می‌کند غریزه مرگ به صورت پرخاشگری می‌کوشد به نابود کردن و تخریب کردن بپردازد این غریزه چنانچه بتواند دیگران را نابود می‌کند و از بین میبرد و اگر نتواند دیگران را هدف پرخاشگری و تخریب خود قرار دهد به جانب خود متوجه شده و به صورت خودآزاری و خودکشی جلوه گر می‌شود، بنابراین از نظر وی پرخاشگری حالتی مخرب و منفی دارد.(اکبری سال ۱۳۸۱-ص ۱۹۱).

طرفداران منشاء اجتماعی پرخاشگری

عده‌ای دیگر در مقابل ذاتی بودن پرخاشگری اعتقاد دارند که فکر ذاتی بودن پرخاشگری برای انسان خطرناک و مخرب است زیر داشتن چنین فکری سبب می‌شود که پرخاشگری مانند میل به غذا یک واکنش اجتناب ناپذیر تلقی شود بنابراین انسان در کنترل یا کاهش آن نمی‌تواند نقش داشته باشد همچنین این گروه دلائل فراوانی را مبتنی براینکه پرخاشگری منشاء غریزی و ذاتی نمی‌تواند داشته باشد ارائه داده‌اند به همین دلیل از نظر اجتماعی هم قابل آموزش است هم قابل پیشگیری و کنترل این گروه دلائل خود را در این باره این طور برمی شمرند:

۱: دشمنی ذاتی بین حیوانات وجود ندارد و آنچه ما در این مورد می‌بینیم آموزش‌هایی است که والدین این حیوانات به آنها داده‌اند. ۲: وجود کرومزوم اضافی را نمی‌توان دلیلی برذاتی بودن پرخاشگری دانست، کروموزم اضافی سبب افزایش و درشتی اندام می‌شود ولی چه بسا وجود اندام قوی و قد بلند از نظر اجتماعی خود یک امتیاز است و این گونه افراد را به عنوان مأمون، آدم کش که حالت‌های پرخاشگرانه را به وجود می‌آورند باشند حال میتوان عده‌ای از پرخاشگران را یافت که فاقد کروموزم اضافی نیز هستند. ۳: تحریک الکتریکی هیپوتالاموس در مورد حیوان وقتی موجب رفتار پرخاشگرانه می‌شود که او در برابر حیوان ضعیف تر از خود قرار گرفته باشد اگر حیوان در مقابل او قویتر از وی باشد واکنش او فرار و ترس است نه پرخاشگری. در انسان نیز حالت هیچانی عصبانیت و پرخاشگری بر طبق نظریه تحریکی- شناختی ناشی از شناخت فرد از کلمات و مفاهیم به عنوان ابزار عصبانی کننده و توهین آمیز استفاده کرد به همین دلیل ممکن است از دو فرد یکی در برابر شنیدن کلمه‌ای عصبانی نشود و دیگری در برابر شنیدن همان کلمه عصبانی شود حال آنکه اگر پرخاشگری ذاتی بود بایستی هر دو نفر عصبانی میشدند. گذشته از دو گروه اصلی مطرح شده، گروهی معتقدند که رفتار پرخاشگری ریشه در عدم فرصت یادگیری دارد، یعنی کودک به علت اینکه فرصت یادگیری نداشته و یک موجود ناپخته‌است، نمی‌داندکه نسبت به یک محرک چگونه عمل کند لذا ممکن است به صورت پرخاشگری از خود واکنش نشان دهد. لذا این کودک باستی به مرور یادبگیرد تا چگونه پاسخ محرکات را به صورت مناسب دهد. (نوابی نژاد سال ۷۳ ص ۴۲و۴۳). گاهی رفتارهای پرخاشگرانه ناشی از یک احساس ناامنی است که در حقیقت این رفتار یک پاسخ دفاعی به وضعیت ناامنی است که در آن قرار گرفته‌است. یک کودک با ابزار دفاعی که یک حرکت پرخاشگرانه‌است از خود دفاع می‌کند تا وضعیت ناامن را زا بین ببرد.(نوابی نژاد سال ۷۳ ص۴۸)

فرضیه ناکامی – پرخاشگرانه

گرچه پاسخ افراد نسبت به ناکامی بسیار متفاوت است زیرا عوامل ناکام کننده و شخصیت فرد ناکام شونده دامنه بسیار گسترده‌ای دارند در مجموع میتوان گفت که پاسخ ناکامی پرخاشگری یعنی رفتار دشمنانه و تند به هنگام عدم سازگاری با موفقیت در این رفتار در زندگی روزمره ارتباط بسیار نزدیک با ناکامی دارد مثلاً کودکی که از بازی کردن منع می‌شود در اثر خشم اخم می‌کند یا پاهای خود را بر زمین می‌کوبد. چیزی که ثابت شده‌است این است که ناکامی پرخاشگری را افزایش می‌دهد پرخاشگری می‌تواند ناکامی‌های فشرده را رها سازد و نوعی تسکین موقتی برای فرد مزاحم آورد اما پایان آن معمولاً رضایت بخش نیست به هنگام مواجه شدن با ناکامی باید آنرا به صورت یک مساله مطرح کرد و به دنبال آن راه چاره افتاد. پرخاشگری ممکن است مستقیما خود مانع را هدف قرار دهد.(فرقان رئیسی سال ۱۳۷۶ ص ۸۳و ۸۴) جان والر و همکارانش فرضیه پرخاشگری در کلمه پاسخ به ناکامی را ارائه نمودند که در آن پرخاشگری همیشه در پی ناکامی خواهد بود(والر دوب-مورد سیرز-۱۹۳۹) این افراد مانند فروید پرخاشگری را در حکم عامل تصفیه می‌دانستند پیداست که فرضیه ناکامی- پرخاشگریها می‌توانند واکنشی در برابر ناکامی باشد اما عوامل دیگری نیز می‌تواند در پرخاشگر بودن یا نبودن یک کودک موثر باشد افزون بر آن ناکامی یا سایر تحریکهای عاطفی همیشه موجب پرخاشگری نمی‌شود(ریتا ولکسی نلسون، سال ۱۳۶۹ ص ۵۲۲- ۵۲۷)

علل و عوامل پرخاشگری

عوامل خانوادگی پرخاشگری

عوامل خانوادگی به عنوان یکسری از عوامل محیطی در بررسی عوامل تربیتی افراد موثر میباشند، چرا که خانواده به عنوان اولین محیط اجتماعی زندگی افراد بسیار حائز اهمیت میباشد و خیلی از چیزها را افراد در سالهای اولیه حیات اجتماعی خود در آن می‌آموزند. خانواده میتواند از جهات مختلف موجب بروز یا تشدید پرخاشگری شود که مهم‌ترین این عوامل عبارت‌اند از: ۱) نحوه برخورد والدین با نیازهای کودک: معمولاً کودکی که وسایل و اسباب بازی مورد علاقه خود را در دست دیگری می‌بیند برانگیخته می‌شود و در صدر گرفتن آن حتی با اعمال خشونت می‌شود.تجربه نشانگر آن است که چنانچه در کودکی همیشه توقعات و انتظارات فرد برآورده شده باشد او بیشتر از کسانی که توقعات و انتظاراتشان برآورده نشده‌است خشمگین وپرخاشگر می‌شود. ۲) وجود الگوهای نامناسب، داشتن الگوی مناسب در زندگی یکی از نیازهای انسان است زیرا انسان‌ها علاقه مند هستند که رفتار و کردار خود را مطابق با کسی که مورد علاقه خودشان است انجام دهند و چنین کسانی را راهنما و الگوی زندگی خود قرار دهند بررسی‌های انجام شده نشان می‌دهد که بیشتر کودکان پرخاشگر والدین خشن و متخاصمی داشته‌اند یعنی نه تنها کودک آنها از محبت لازم برخوردار نبود از الگوی پرخاشگری موجود در خانواده نیز تأثیر پذیرفته بود. دیکتاتوری خانواده‌هایی که تابع اصول دیکتاتوری هستند معمولاً رشد فرزندانشان را محدود می‌کند در این نوع از خانواده یک نفر حاکم بر اعمال و رفتار دیگران است که غالبا پدر چنین نقشی را دارد اما گاهی اوقات مادر، خواهران و برادران بزرگ‌تر نیز با دیکتاتوری رفتار می‌کنند در این گونه خانواده‌ها فرد دیکتاتور تصمیم می‌گیرد، هدف تعیین می‌کند، راه نشان می‌دهد، وظیفه معلوم می‌کند، برنامه می‌ریزد و همه باید به طور مطلق مطابق میل او رفتار کند و حق اظهارنظر از آن اوست. بچه‌هایی که در محیط دیکتاتوری پرورش پیدا می‌کنند ظاهراً حالت تسلیم و اطاعت در رفتارشان مشاهده می‌شود و همین حالت آنهارا به هیجان و اضطراب وا می‌دارد. این بچه‌ها در مقابل دیگران حالت دشمنی و خصومت به خود میگیرند و به بچه‌های هم سن و سال خود یا کمتر از خود صدمه می‌رسانند این افراد از تعصب خاصی نیز برخوردارند و از به سر بردن با دیگران عاجز هستند، در کارهای گروهی نمی‌توانند شرکت کنند و از اعتماد به نفس ضعیفی برخوردارند و در امور زندگیشان بی لیاقتی خود را نشان میدهند و اغلب در کارها با شکست روبرو می‌شوند. ۳) تأثیر رفتار پرخاشگرانه: عده‌ای از افراد پرخاشگر و زورگویی را تقبیح نمی‌کنند بلکه آنرا نشانه شهامت و قدرت خود می‌دانند این افراد اعمال پرخاشگرانه خود و دیگران را مثبت موجه و حتی لازم می‌دانند و به آن صحه می‌گذارند. ۴) تشویق رفتار پرخاشگرانه: در مواقعی که رفتار پرخاشگرانه توسط والدین و دیگر افراد سبب تقویت مثبت و تثبیت این رفتار می‌شود. گاه با والدین یا مربیانی روبرو می‌شویم که به بهانه آموزش دفاع از خود به کودکی می‌گویند «از کی نخوری» «توسری نخوری» و... که به طور وضوح به جای نشان دادن رفتارهای منطقی در مقابل برخورد با موانع شخصی را به پرخاشگری بی مورد تشویق می‌کنند. ۵) تنبیه والدین و مربیان: والدین و مربیان که در برابر پرخاشگری و خشونت کودک عصبانی می‌شوند به صورت پرخاشگرانه اورا تنبیه می‌کنند از تشدید این رفتار در او موثرند درچنین مواقعی تنبیه عامل فزاینده و تقویت کننده پرخاشگری است زیرا علاوه بر اینکه سبب خشم و احتمالاً پرخاشگری کودک می‌شود، شخص تنبیه کننده الگوی نامناسبی برای پرخاشگری کودک می‌شود.(اکبری-۸۱ ص۱۹۷و۱۹۸)

عوامل محیطی (اجتماعی – فرهنگی)

عواملی که در پیرامون زندگی انسان هستند می‌توانند در بروز یا تشدید پرخاشگری و تخفیف یا تعدیل آن اثر گذار باشند، برخی از اینگونه عوامل عبارت‌اند از: ۱) زندگی در ارتفاع خیلی بلند و تغذیه ناقص؛ پژوهش‌های به عمل آمده در میان سرخپوستان قبیله کولا در میال آندورپرو، که به پرخاشگرترین انسان‌های روی زمین شهرت دارند حاکی از آن است که پرخاشگری این قبیله سه دلیل دارد: الف: زندگی در ارتفاعات خیلی بلند کمبود مواد غذایی و بالاخره تغذیه ناقص. ب: جویدن برگ کوکا که محتوی کوکائین و نوع مخدر است و سبب می‌شود مصرف کنندگان آن موقتا احساس آرامش می‌کنند اما



خرید و دانلود مقاله درمورد پَرخاشگَری


تحقیق در مورد دیگر پسری نخواهد بود

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 4 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

دیگر پسری نخواهد بود

حذف تصاویر و رنگ‌ها | تاریخ ارسال: 14/7/1383 | نویسنده: جواد زوار رضا | 

ترجمه : جواد زوار رضا کول برن و همکارانش که در مؤسسه تحقیقاتی حیات وحش در واشنگتن دی سی فعالیت می کنند، اطلاعاتی را گردآوری کرده اند که نشان می دهد مواد شیمیایی گوناگونی به دستگاه هورمونی ما حمله  می کنند، به باروری مردان آسیب می رسانند و حتی خطر ابتلا به سرطان بیضه را افزایش می دهند. به علاوه اطلاعات وی نشان می دهد که بر تعداد و مقدار این ترکیبات روز به روز افزوده می شود.

کول برن بیش از چهارده سال است که به طوری جدی از آلاینده هایی صحبت می کند که اثرات هورمون های انسانی را تقلید یا متوقف می کنند. از این رو آنها را اخلال گران دستگاه هورمونی می نامند. با وجود این، بعضی از محققان براین باورند که هیچ ارتباط ثابت شده ای بین اخلالگران دستگاه هورمونی و مشکلات مربوط به زاد آوری انسان وجود ندارد. اما کول برن و همکارانش معتقدند که این مواد شیمیایی، حتی در مقادیر کم نیز می توانند اثرات جانبی شدیدی داشته باشند.

تا این اواخر، بحث ها روی مقلدین استروژن یعنی مواد شیمیایی که اثرات شبیه هورمون های زنانه دارند، متمرکز بود. گروهی از محققان این مواد شیمیایی را به کاهش تعداد اسپرم در مردان و افزایش تعداد مبتلایان به سرطان مرتبط می دانند، در حالی که بعضی دیگر به شدت این ارتباط را نفی می کنند. این مجادلات هنوز ادامه دارند، ولی اکنون بحث ها پیرامون گروه جدیدی از مواد شیمیایی داغ است که آنها را اخلالگران آندروژن می نامند. این مواد شیمیایی عمل هورمون های جنسی مردانه از جمله تستوسترون را مهار یا تقلید می کنند. از لحاظ نظری این مواد نسبت به مقلدین استروژن، اثرات شدیدتری روی باروری مردان دارند. آیا ما باید نگران باشیم؟

نخستین نشانه ها که آلایند های محیط زیست ممکن است در عمل هورمون های مردانه تداخل ایجاد  کنند، حدود ۲۰ سال قبل به دست آمدند. یک ماهی شناس در دانشگاه سن فورد به نام «مایک هاول» کشف کرد پشه ماهی های ماده ای که در رودخانه های فلوریدا زندگی می کنند، به تدریج به پشه ماهی های نر تبدیل می شوند. او ماهی های ماده ای در پایین دست یک کارخانه کاغذ سازی یافت که به طور اسرارآمیزی باله مخرجی بزرگتری داشتند. این نوع باله در حالت عادی مشخصه پشه ماهی های نر است و در عمل جفت گیری استفاده می شود. از آن زمان به بعد، ماده های نر نما در سایر گونه های ماهی ها در رودخانه های آمریکا، کانادا و اروپا ظاهر شده اند.

جواب این راز خاص تنها در سال گذشته به دست آمد. گروه تحقیقاتی  هاول نمونه های آب های آلوده را که از پایین دست کارخانه کاغذ سازی دیگری به دست آمده بودند، بررسی کرد. آنان مقادیر بسیار اندکی از چند نوع آندروژن را یافتند که ابتدا در محیط زیست پیدا شده بودند. یکی از این آندروژن ها «آندروستن دیون» (پیش ساز تستوسترون و یک استروئید آنابولیک دلخواه بدن سازان) بود. این هورمون به این دلیل در آب ظاهر شده بود که کارخانه خمیر کاغذ را به داخل رودخانه ریخته بود. باکتری های آب، استرول های خمیر چوب کاج را به آندرستن دیون تبدیل کرده بودند.

گروه تحقیقاتی هاول معتقد است ممکن است فرایند های زیستی مشابهی مقادیر بسیار بیشتری آندروژن به محیط زیست وارد کنند.

اما تنها آندروژن ها نگران کننده نیستند، بلکه مواد ضد آندروژن (مواد شیمیایی که اعمال هورمون های جنسی مردانه را مهار می کنند) نیز نگران کننده اند. ضد آندروژن ها می توانند اثرات خود را به چندین طریق نشان دهند: توقف تولید تستوسترون، مهار توانایی تستوسترون در انتقال پیام به سلول ها برای شروع رونویسی ژن های کلیدی آنها و یا حتی سرکوب مستقیم ژن هایی که تستوسترون آنها را روشن می سازد.

از آنجا که تستوسترون برای تکوین عادی  اندام های جنسی مردانه ضروری است، این مسایل نگران کننده اند. حدود هشت سال پیش «ارل گری» در آژانس حفاظت محیط زیست ایالات متحده ( EPA ) این مواد ضد آندروژن را در محیط زیست کشف کرد. این مواد شیمیایی می توانند به طور ناخواسته به شکل قارچ کش هایی که به طور معمول روی میوه ها و سبزی ها اسپری می شوند، وارد غذای ما شوند. این گروه تحقیقاتی دریافت قارچ کشی مانند «ونیکلوزین» تکوین جنسی جنین های موش را در رحم متوقف می کند. روز به روز بر تعداد این ضد آندروژن ها افزوده می شود و موادی که پیش از این اثرات شبه استروژنی آنها شناخته شده بود نیز به این فهرست اضافه شده اند. «فتالات ها» (که به عنوان نرم کننده پلاستیک ها استفاده می شوند) و DDE (یک فرآورده حشره کش DDT ) نیز می توانند به عنوان ضد آندروژن عمل کنند. مطالعه روی جانوران نشان می دهد که آنها می توانند این مشکلات را به وجود آورند. برای مثال، علف کش «لیندرون» ضد آندروژنی است که می تواند سبب ناباروری در موش های نری که در دوران جنینی در معرض آن قرار گرفته اند، شود. محققان دیگری نیز دریافته اند که این ماده در نمو سلول های جنینی به صورت اسپرم تداخل می کند.

لیندرون می تواند به بیضه های در حال رشد نیز آسیب برساند تا حدی که می تواند موش های بالغ را نابارور کند و باعث تحلیل بیضه های آنها شود. موش های نری که در معرض فتالات ها قرار گرفته بودند، تعداد اسپرم بسیار پایینی داشتند و خطر ایجاد سرطان بیضه در آنها بالابود. البته، در آزمایش های تحقیقاتی، از مقادیر بالای ضد آندروژن ها استفاده می شود. برای مثال در مورد فتالات ها این مقدار ۳۰۰ برابر مقداری است که مردم به طور معمول در معرض آن قرار دارند.

یکی دیگر از اخلال گران دستگاه هورمونی «دی اتیل استیبو سترول» (یک استروژن مصنوعی که تا سال های ۱۹۷۰ برای کاهش خطر سقط جنین برای زنان باردار تجویز می شد) است. زنانی که مادران آنان دی اتیل استیبو استرول دریافت کرده بودند، مشکلات باروری داشتند و نرخ سرطان های مربوط به زنان در آنان بالا بود. مساله مورد اختلاف این است که آیا اخلال گران دستگاه هورمونی می توانند در مقادیر پایین نیز مشکلی ایجاد کنند؟

افراد شکاک استدلال می کنند که مقدار اخلالگران دستگاه هورمونی که ما معمولاً با آنها در تماس هستیم، بسیار کم تر از آن است که اثرات خطرناکی داشته باشند. در عین حال غذای ما ترکیبات طبیعی زیادی دارد که اعمال هورمون ها را تقلید یا مهار می کنند و هیچ ضرری نیز به ما نمی رسانند. به نظر «استفن سیف» (سم شناس دانشگاه ایالتی تگزاس) تقریباً هر چیزی که ما می خوریم، از نظر هورمونی فعال است. اما این که ماده ای یک فعالیتی دارد بدین معنا نیست که همه چیز را به هم خواهد ریخت و باید بررسی شود که آیا اثرات جانبی شدیدی دارد یا نه. اما گروه دیگری از محققان استدلال می کنند که اگر اخلالگران دستگاه هورمونی در مرحله بسیار مهمی در نمو اندام های جنسی اختلال ایجاد می کنند، اثرات آنها پایدار خواهد بود.

مساله دیگری که وجود دارد این است که بسیاری از این ترکیبات از بدن دفع نمی شوند و به تدریج در بافت های بدن تجمع می کنند. برای مثال، براساس گزارش مرکز بیماری و پیشگیری ایالات متحده در آتلانتا، میزان فتالات ها در زنان آمریکایی که در سن باروری هستند، بیشتر از سایر سنین و یا مردان همسن است. اکثر ما در بافت های بدنمان به خصوص بافت چربی صدها ترکیب متنوع مصنوعی داریم. هنگامی که چربی در بدن می سوزد، این مواد در خون رها می شوند. این عمل هم در اوایل بارداری و هم در دوران شیر دهی اتفاق می افتد. کسی نمی داند که چگونه مواد شیمیایی که در این مجموعه وجود دارند، با یکدیگر تعامل می کنند و باعث کاهش و یا افزایش اثر کلی آنها بر سلامتی ما می شوند.

محققان با مقدار کم این مواد نیز آزمایش هایی را روی جانوران انجام داده اند، اما نتایج این آزمایش ها هنوز جای بحث دارد. به هرحال برخی از زیست شناسان معتقدند که این مواد در مقادیر بسیار کم نیز سبب ناهنجاری در رشد و نمو دستگاه تولید مثل می شوند. یکی از محققان که اثرات ماده ای بنام «بیس فنل A » را در موش ها بررسی کرده است، این ماده را که در همه چیزی از پتوی پلاستیکی تا شیشه شیر بچه به کار می رود را «تنباکوی ثانی» نامیده است. به هرحال صنایع شیمیایی تولید کننده یا مصرف کننده این مواد یا یافته ها را انکار می کنند.

آیا جمعیت انسانی به واقع تحت تاثیر این اخلال گران دستگاه هورمونی قرارگرفته است؟ به نظر می رسد که قوی ترین مدرکی که در این زمینه وجود دارد، مربوط به یافته هایی است که نشان می دهند نرخ سرطان بیضه  در دنیای غرب از سال ۱۹۶۰ به بعد دو برابر شده است. این نرخ به ویژه در دانمارک بالاست. محققانی که در این زمینه کار می کنند می گویند که مسایل تولید مثلی مردان از جمله سرطان بیضه، نقص آلت تناسلی و کاهش تعداد اسپرم ها، همگی با هم افزایش یافته و بنابر این با یکدیگر رابطه دارند. آنان عقیده دارند که این عوارض نتیجه نوعی اختلال در رشد و نمو بیضه ها است که «سندرم نابودی بیضه» یا TDS نامیده می شود به نظر می رسد که یک عامل در پس تمام این اختلالات وجود دارد.

اما اگر اخلال گران دستگاه هورمونی مقصر هستند، شما باید انتظار داشته باشید که اختلالات تولید مثلی در کشورهایی که مصرف این مواد شیمیایی مرسوم هستند، افزایش یابد، ولی چنین چیزی وجود ندارد در عوض تفاوت های منطقه ای زیادی در نرخ سرطان بیضه مشاهده می شود. برای مثال نرخ سرطان بیضه در دانمارک چهار برابر کشور مجاورش فنلاند است. اکنون محققان تلاش می کنند دلیل این تفاوت ها را در نرخ سرطان بین دانمارک و فنلاند بیابند. طی چهار سال گذشته محققان غلظت این مواد را در شیر مادران و خون زنان باردار اندازه گیری کرده اند. آنان تاکنون چند هزار نوزاد را بررسی کرده اند، ولی هنوز یافته های خود را آنالیز نکرده اند.

دلیل احتمالی دیگر که نقش این مواد را در باروری اثبات می کند بیماری «هیپوسپریا» است. این بیماری یک نقص مادرزادی شایع در میان پسران است که در آن آلت تناسلی به طور صحیح رشد پیدا نمی کند و پیشابراه ممکن است در همه جایی از آلت و یا حتی در کیسه بیضه باز شود. در ایالات متحده از هر ۱۲۵ پسری که به دنیا می آیند، یک نفر درجات مختلفی از این بیماری را نشان می دهد.

شیوع این بیماری در سال های اخیر افزایش یافته است. براساس نظر مرکز کنترل و پیشگیری بیماری، نرخ این بیماری در میان آمریکائیان بین سال های ۱۹۶۸ تا ۱۹۹۳ دو برابر شده است. در همین زمان، میزان تولید ترکیبات شیمیایی ضد آندروژن نیز افزایش یافته است. چند کشور اروپایی از جمله نروژ، سویس، انگلستان، ولز، هلند، دانمارک، ایتالیا و فرانسه افزایش نرخ بیماری هپپوسپریا را در دهه های ۶۰ ، ۷۰ و ۸۰ گزارش کرده اند. اما تفاوت های جغرافیایی موضوع را پیچیده تر می کند. در خارج از ایالات متحده، افزایش نرخ هیپوسپریا در نروژ و دانمارک قابل توجه بوده، در حالی که در بریتانیا، کانادا و ایرلند جنوبی بعد از سال ۱۹۸۵ تغییر چندانی نکرده است.

«لاری باسکین» اورولوژیست دانشگاه کالیفرنیا در سان  فرانسیسکو می گوید: که ما دقیقاً نمی دانیم چه عواملی در ۹۵درصد از بچه ها باعث هیپوسپریا می شوند. اما وی عقیده دارد که اکثر این نقص ها در اثر قرار گرفتن در معرض مواد ضد آندروژن و شاید هم مقلدین استروژن طی دوران بارداری بوجود می آیند.

به هرحال توضیح قانع کننده ای برای تفاوت های منطقه ای ارایه نشده است. اما بدون دلیل قانع کننده، مشکل است که سیاستی را تعیین کرد و برای اجرا به صنعت داد. تاکنون تعداد اندکی از ۱۵۰۰۰ ماده شیمیایی که در بالاترین حجم در ایالات متحده تولید می شوند، برای اثرات ضد آندروژنی آزمایش شده اند. برآورد هزینه و تحریم تمامی این مواد شیمیایی حداقل به خاطر این که ما به تولیداتی وابسته هستیم که از آنها ساخته می شوند، غیر عملی است.

ما چگونه این مشکل پیچیده را حل کنیم؟ بزرگترین مشکلی که در این راه وجود دارد این است که وقتی دانشمندان اخلال گران دستگاه هورمونی را روی حیوانات آزمایش می کنند، در تعداد اندکی از آنها اثرات تولید مثلی ایجاد می شود. ما به روش های جدیدی نیاز داریم تا بتوانیم اثرات مخرب و غیرقابل پیش بینی این مواد را شناسایی کنیم. به رغم مشکلاتی که در اثبات ارتباط بین بیماری های انسانی و این گروه ترکیبات وجود دارد، رویکرد احتیاطی ضروری و لازم به نظر می رسد و زمان آن رسیده است که ما بحث و جدل را کوتاه کنیم و در مورد موادی که به محیط زیست آزاد می کنیم، با احتیاط بیشتر عمل نماییم.

Newscientist 29 June 2002



خرید و دانلود تحقیق در مورد دیگر پسری نخواهد بود


تحقیق در مورد دیگر اندیشه های فارابی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 6 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

دیگر اندیشه های فارابی

      ما خدا را از روی‌ موجوداتی‌ که‌ از او صادر می‌شود می‌شناسیم‌ و شناخت‌ ما نسبت‌ به‌ همین‌ موجودات‌ صادره‌ از او، استوار از شناختی‌ است‌ که‌ نسبت‌ به‌ ذات‌ واجب‌ داریم. همه‌ چیز از خدا صادر می‌شود، و علم‌ او عبارت‌ از قدرت‌ عظیم‌ اوست‌ و چون‌ او درباره‌ی‌ ذات‌ خویش‌ تعقل‌ می‌کند عالم‌ از او صادر می‌گردد. و علت‌ هستی‌ همه‌ی‌ اشیأ تنها اراده‌ی‌ آفریدگار توانا نیست، بلکه‌ علت‌ همه‌ی‌ این‌ امور علم‌ اوست‌ به‌ صدور آنچه‌ از او واجب‌ می‌آید. صور و مثل(1)(امپدوکلس ودموکریتوس هردو به این امرتوجه کرده بودندکه گرچه درجهان طبیعی همه چیز «روان»است،حتماً «چیزی»هم وجودداردکه هیچ وقت تغییرنمی کند{«چهاراصل» یا «اتمها»}.افلاطون این قضیه را پذیرفت-اما به شیوه ای کاملاً متفاوت.افلاطون عقیده داشت که هرچیزملموس درطبیعت «روان»است.پس «جوهر»ی وجودندارد که تجزیه نشود.تمامی چیزهای« جهان مادی»از ماده ای ساخته شده است که دراثرزمان سایش و فرسایش می یابد،ولی چیزهایی که از «قالب»یا «صورت»بی زمان ساخته شده اند جاودانه و تغییرناپذیرند.چرا اسبهاهمه یکساندد؟شاید هم بگویید اصلا یکسان نیستند.ولی یک چیزی هست که اسبهاهمه مشترک دارند،چیزی که ماراقادرمی سازد آنهارا اسب بدانیم.یک اسب خاص طبعاً«متغیر»است.ممکن است پیرولنگ باشد،مریض شودوبمیرد.ولی «صورت»اسب جاودان و تغییرناپذیراست.بدین قرار،درنظرافلاطون ،چیزی که جاودانی و تغییرناپذیراست جوهر مادی اولیه ی مورد اشاره ی امپدوکلس و دموکریتوس نیست .مفهوم موردنظرافلاطون الگوهای جاودانه و تغییرناپذیراست ، الگوهایی ذاتاً معنوی و مجرد، که تمام چیزهاازروی آنهاساخته شده اند.بگذاراین جوری بگویم:فیلسوفان پیش از سقراط برای تغییرات طبیعت توضیحی نسبتاً خوب داده بودند،بدون آن که واقعاً قائل به «تغییر»باشند.به نظر آنها ،درمیان دایره ی طبیعت عناصری بسیار بسیار کوچک،جاودانه و تغییرناپذیر، وجوددارد که تجزیه ناپذیراست .تااینجا درست!اما آنها توضیح معقولی نداشتند که این «عناصربسیار بسیار کوچک»که زمانی ،مثلاً،قطعات سازنده ی یک اسب بودند چگونه ناگهان چهارصد یاپانصدسال بعدمی توانند درهم بیامیزندوخودرابه شکل اسب کاملاً تازه ای درآوردند.یا به همین منوال، به شکل فیل یا سوسمار درآیند.نکته ی موردتوجه افلاطون این بودکه چرااتمهای دموکریتوس هیچوقت به شکل یک «فیلمار»یا یک«سوسفیل»درنمی آیند!وهمین بودکه اندیشه های فلسفی افلاطون رابرانگیخت.افلاطون درشگفت شدچگونه همه ی پدیده های طبیعی چنان شبیه هم اند،ونتیجه گرفت علت امربایداین باشدکه در«ورای»هرچیز پیرامون ما شماری معدودصورت یا الگوست.افلاطون این صورتها رامثال خواند. درپشت هراسب،هرخوک ،هرانسان،«اسب مثالی»،«خوک مثالی» و «انسان مثالی ِ» بی مثالی است. {درست مانند نان شیرینی پزی، که می تواند آدمکهای نان قندی،اسبهای نان قندی،وخوکهای نان قندی درست کند.چون شیرینی فروشهای معتبر قالبهای متعددی دارند.ولی برای هرنوع نان قندی بیش از یک قالب لازم نیست.}افلاطون به این نتیجه رسید که درورای «جهان مادی »باید حقیقتی نهان باشد.این حقیقت را عالم مثال خواند،دراین عالم ،درپشت هرپدیده ی طبیعت، «الگو» یی جاودانی و تغییرناپذیر وجوددارد.این پندارشگرف نظریه ی مثل افلاطون نامیده شده است.افلاطون عقیده داشت حقیقت به دوبخش تقسیم شده است :

      یک بخش جهان محسوسات است، که شناخت ما از آن از راه کاربرد حواس پنجگانه (ناقص یا تقریبی ) است و بنابراین نمی تواند چیزی جز ناقص یاتقریبی باشد.دراین جهان حسی «همه چیز روان است» وهیچ چیز ثابت و دائمی نیست.درجهان محسوسات هیچ چیز هستی ندارد،چیزهامی آیندو می روند.

      بخش دیگر عالم مثال است، که نسبت بدان با کاربرد عقل می توان شناخت حقیقی داشت .عالم مثال را نمی توان با حواس ادراک کرد،اما مثالها «یاصورتها»جاودانی و تغییرناپذیرند.)(2) از ازل نزدخداست.و از روز ازل‌ مثال‌ او که‌ «وجودثانی» یا «عقل‌ اول»(3)(عقل اول = آنچه که نخستین بار ازذات حق صادرشده{باصطلاح فلسفه ی مشاء}؛ نوراول،نوراقرب{باصطلاح فلسفه ی اشراق})(4)نامیده‌ می‌شود فیضان‌ می‌یابد، و همین‌ «عقل‌ اول» محرک‌ «فلک‌ اکبر» است.       ‌پس‌ از این‌ عقل، عقول‌ افلاک‌ هشتگانه‌ می‌آیند، که‌ به‌ ترتیب‌ یکی‌ از دیگری‌ صادر می‌شوند، و هر یک‌ از آنها نوعی‌ جداگانه‌ است. و این‌ عقول‌ که‌ اجرام‌ سماوی‌ از آنها صادر می‌گردد، عبارت‌ از مرتبه‌ی‌ «وجود ثانیه» یا «عقل‌ اول» است‌ که‌ فارابی‌ آنها را با فرشتگان‌ آسمان‌ یکی‌ می‌داند.       ‌در مرتبه‌ی‌ سوم‌ «عقل‌ فعال»(5)(عقل فعال =عقل دهم، عقل فیاض،روح القدس{باصطلاح شرع})(6)در انسان‌ پیدا می‌شود، که‌ او را «روح‌ القدس» نیز گویند، و اوست‌ که‌ عالم‌ بالا را به‌ جهان‌ پایین‌ مربوط‌ می‌کند. ‌در مرتبه‌ی‌ چهارم‌ نفس‌ قرار دارد هر یگ‌ از عقل‌ و نفس‌ پیوسته‌ در یک‌ حالت‌ نمی‌ماند، بلکه‌ به‌ تکثر افراد انسان‌ زیاد می‌شود(7).

پاورقی :

      تا جایی که این حقیر اطلاع داره دراصطلاح علما از ملائک تعبیربه عقول می شه.که  علما برای اونها مراتب وجودی قائلند اعم از طولی و عرضی و... .ولی نتونستم منبعی که این اطلاعات در اون گنجانده شده باشه پیداکنم تا بتونم این گفته ی خودمو به اون منبع ارجاع بدم.بااین حال شاید این اندک که من به عرضتون رسوندم  بتونه کمک کوچیکی باشه درجهت فهم راحت تر مطلب.(مولف)

منابع:

۱-کانون ایرانی پژوهشگران فلسفه و حکمت ـ ابونصرفارابی(ارسطوی دوم)

۲-یوستین گردر،دنیای سوفی(داستانی درباره ی تاریخ فلسفه)،ترجمه ی حسین کامشاد

۳-کانون ایرانی پژوهشگران فلسفه و حکمت ـ ابونصرفارابی(ارسطوی دوم)

۴-دکترمحمد معین ، فرهنگ فارسی ،تهران ، جلد ۲

۵-کانون ایرانی پژوهشگران فلسفه و حکمت ـ ابونصرفارابی(ارسطوی دوم)

۶-دکترمحمد معین ، فرهنگ فارسی ،تهران ، جلد ۲

۷-کانون ایرانی پژوهشگران فلسفه و حکمت ـ ابونصرفارابی(ارسطوی دوم)

 

 

نظرات  | شنبه، 29 اردىبهشت، 1386 - آنیتا  |لینک به نوشته

 

دیگراندیشه های فارابی

     فارابی بر آن است که هرموجودی یا واجب الوجوداست یا ممکن الوجود؛وجزاین دونوع وجودی نیست.(1)

     [واجب الوجود= موجودی که وجودش از نفس ذاتش باشد.(خدا)

ممتنع الوجود= آن است که عدمش ضروری باشد.

ممکن الوجود=آنست که نه وجودش ضروری بودونه عدم آن؛وآن شامل مخلوقات است؛آن موجودرا که وجود او بغیر است ممکن الوجودخوانند ... ](2)

     وچون لازم است که هر ممکنی را علتی به وجود آورد ممکن نیست که علت ها الی غیرالنهایه تسلسل یابند،چاره ای نداریم جزاینکه به وجودواجب الوجود قائل شویم که وجود اورا علتی نیست وذاتا ً کامل است واو از ازل - بالفعل - به ذات خویش قائم است و تغییررا دراو راه نیست.وهموراست غایت کمال و جمال و بهأ (=روشنی)،ونیز برترین شادی ها اوراست؛وجوداورا برهانی نیست،بلکه او برهمه ی اشیاء برهان است.وهمو علت نخستین برای موجدات دیگراست وماهیت او عین ذات اوست.

     ومعنی وجودواجب درذات خویش حامل برهان وحدانیت اونیز هست وبرهان آن این است که اورا شریکی نیست،چه اگر دوموجودبدین صفت باشد،هریک از آن دو واجب الوجودهست ، وازیک جهت باهم متفق اندواز جهتی متباین ، ودرآنچه اتفاق دارند غیرآن چیزی ست که درآن تباین دارند،پس هریک از آن دو بالذات واحدنیستند.واین موجود نخستین راما خدامی نامیم،وچون اوذاتا ً واحداست ازین رودراو ترکیبی نیست؛وچون جنسی ندارد تعریف او امکان ندارد،جزاینکه انسان خودبهترین نام هایی را که دال برمنتهای کمال است برای خدااثبات می کند؛وهرگاه اورا به صفت هایی صفت می کنند ،آن صفات دلالت برمعانی ای ندارد که میان مردم جاری است بلکه دال برشریف ترین و عالی ترین معانی آن الفاظ است، که ویژه ی اوست.(3)

     ازنظر فارابی همان طور که خداوند وجودی مستقل دارد،دارای رتبه ای خاص نیزهست که هیچ موجودی بااوبرابرنیست .زیرا وجودموجودات هم تراز برای خداوند به منزله ی نقص وجودی برای اوست.وجودممتازومستقلی که فارابی برای خداوند ثابت می داند بواسطه ی وحدتی است که عین ذات اوست.ومعنای وحدتی که خداوندبه آن متصف می گردد به عدم وجودماده دراوتعریف می شود.زیرا ازنظر حکما ماده مانع جدی برای «عقل»بودن شیء است وچون جوهر الهی «عقل محض»است،اورامخالطت باماده نیست.(4)

منابع :

1- کانون ایرانی پژوهشگران فلسفه و حکمت - ابونصرفارابی(ارسطوی دوم)

2- دکترمحمد معین ، فرهنگ فارسی ،تهران ، جلد 4

3- کانون ایرانی پژوهشگران فلسفه و حکمت - ابونصرفارابی (ارسطوی دوم)

4- شباهت های دوفیلسوف مسلمان مشایی

نظرات  | شنبه، 8 اردىبهشت، 1386 - آنیتا  |لینک به نوشته

 

بازهم ابونصرفارابی

درحق فارابی گفته اند:«فارابی دردولت عقل همچون شاهان زندگی می کرد؛درحالی که اواز لحاظ مادی بسیار مفلوک بود.»(1)



خرید و دانلود تحقیق در مورد دیگر اندیشه های فارابی


کاربرد ریاضی در علوم دیگر 25 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 25

 

کاربرد ریاضی در علوم دیگر

( چکیده مقاله )

بسیار پیش می آید که دانش آموزان پس از تدریس یک درس ، از ما می پرسند که این درس که امروز خواندیم ،به چه درد ما می خورد؟و کجامی توانیم ازآن استفاده کنیم ؟ ریاضیات به عنوان یک درس اصلی است که داشتن درک درست از آن در آینده ی تحصیلی دانش آموزان و طبعاً پیشرفت علمی کشور نقش مهمی دارد . همچنین شامل کلیه ارتباطات ریاضی با زندگی روزمرّه ، سایر علوم و کاربردهایی در زندگی علمی آینده ی دانش آموزاست .به این ترتیب دربرنامه درسی و آموزشی ، برقرار کردن پیوند ریاضیات با کاربردهایش در زندگی و سایر علوم از قبیل :هنر،علوم طبیعی ،علوم اجتماعی و . . . . باید مدّ نظر قرار گیرد . در صورتی که این موارد در آموزش دیده نشود ، این سؤ ال همیشه در ذهن دانش آموز باقی می ماند که: « به چه دلیل باید ریاضی خواند ؟ » و « ریاضی به چه درد می خورد ؟ » دراین مقاله سعی شده است که ارتباط دروس کتب ریاضی راهنمایی با سایر علوم و همچنین کاربرد آنها در دنیای امروز ی تا حدودی بررسی شود و ارائه گردد . مقدمه بین رشته های علمی ، که بشر در طول هزاران سال به وجود آورده ، ریاضیّات جای مخصوص و ضمناٌ مهمّی را اشغال کرده است . ریاضیّات با علوم فیزیک ، زیست شناسی ، اقتصاد و فنون مختلف فرق دارد . با وجود این به عنوان یکی از روشهای اصلی در بررسیهای مربوط به کامپیوتر ، فیزیک ، زیست شناسی ، صنعت واقتصاد بکار می رود ودرآینده بازهم نقش ریاضّیات گسترش بیشتری می یابد. با وجود این مطلب ، برای آموزش جوانان هنوز از همان روشی استفاده می شود که سقراط و افلاطون ، حقایق عالی اخلاقی را برای شیفتگان منطق و فلسفه و برای علاقمندان سخنوری و علم کلام بیان می کردند . در حقیقت در درسهای حساب ، هندسه و جبر ،هرگز لزوم یادگیری آنها برای زندگی عملی خاطر نشان نمی شود. هرگز از تاریخ علم صحبتی به میان نمی آید. نظریه های سنگین علمی ، ولی هیچ نتیجه ای جز این ندارد که دانش آموزان را از علم بری کند و عدّه ی آنها را تقلیل دهد . یکی ازراههای جدی برای حلّ مسئله توجه به تاریخ علم، گفتگو در باره ی مردان علم و ارتباط ریاضی با عمل است ، ارتباطی که در تمام دوران زندگی بشر هرگز قطع نشده است . کاربرد ارقام در زمانهای قدیم هر قدمی که در راه پیشرفت تمدّن برداشته می-شد، بر لزوم استفاده از اعداد می افزود . اگر شخصی گله ای از گوسفندان داشت ، می خواست آن را بشمرد ،یا اگر می خواست معبد یا هرمی بسازد ، باید می دانست که چقدر سنگ برای آن لازم دارد . اگر دارای زمین بود ، می خواست آن رااندازه گیری کند . اگر قایقش را به دریا می راند ، می خواست فاصله ی خود را از ساحل بداند . و بالاخره در تجارت و مبادله ی اجناس در بازارها ، باید ارزش اجناس حساب می شد.هنگامی که آدمی محاسبه با ارقام را آموخت ، توانست زمان ، فاصله مساحت ، حجم را اندازه گیری کند . با بکار بردن ارقام ، انسان بردانش و تسلّط خود بر دنیای پیرامونش افزود . کاربرد توابع و روابط بین اعداد کاربرد روابط بین اعداد و توابع و نتیجه گیریهای منطقی در نوشتن الگوریتمها و برنامه نویسی کامپیوتری است . مفهوم تابع یکی از مهمترین مفاهیم ریاضی است و در اصل تابع نوعی خاص از رابطه های بین دو مجموعه است . و با توجه به این که دنباله ها هم حالت خاصی از تابع است – تابعی که دامنه آن مجموعه ی اعداد { . . . و 2 و 1 و 0 } است – دنباله های عددی در ریاضی و کامپیوتر کاربرد فراوان دارند . برای ساخت یک برنامه اساساٌ چهار مرحله را طی می کنیم : 1- تعریف مسئله 2- طراحی حل 3- نوشتن برنامه 4- اجرای برنامه لازم به ذکر است که گردآیه هایی که در مرحله دوم حاصل می شود را اصطلاحاٌ الگوریتم می نامیم .که این الگوریتمهابه زبان شبه کد نوشته می شود ،که شبیه زبان برنامه نویسی است وتبدیل آنها به زبان برنامه نویسی را برای ما بسیار ساده می کند . « هیچ دانسته ی بشر را نمی توان علم نامید، مگر اینکه از طریق ریاضیّات توضیح داده شده و ثابت شود . » ( لئو ناردو داوینچی ) کاربرد معادله و دستگاه معادلات خطی دستگاه های معادلات خطی اغلب برای حساب کردن بهره ی ساده ،پیشگویی ، اقتصاد و پیدا کردن نقطه ی سر به سر به کارمیرود. معمولاً هدف از حل کردن یک دستگاه معادلات خطی ، پیدا کردن محل تقاطع دو خط می باشد.در مسائل دخل و خرج که درمشاغل مختلف وجود دارد ، پیداکردن نقطه تقاطع معادلات خط یعنی همان پیدا کردن نقطه ی سر به سر.* در اقتصاد هم نقطه تقاطع معادلات خطی ، عبارتست از : قیمت بازار یا نقطه ای که در آن عرضه و تقاضا با هم برابر باشند. کاربرد تقارنها (محوری و مرکزی ) و دَوَرانها مباحث تقارنها ودورانها که به تبدیلات هندسی معروف هستند،درصنعت و ساختن وسائل و لوازم زندگی استفاده می شوند . مثلاً در بافتن قالی و برای دادن نقش و نگار به آن از تقارن استفاده می شود . در کوزه گری و سفالگری از دوران محوری استفاده می - شود . همچنین در معماریهای اسلامی اغلب از تقارنها کمک گرفته می شود . چرخ گوشت ، آب میوه گیری ، پنکه ، ماشین تراش ُبادورانی که انجام می دهند ، تبدیل انرژی می کنند . علاوه بر آن تبدیلات هندسی برای آموزش مطالبی از ریاضی استفاده می شوند ،مانند : مفهوم جمع و تفریق اعداد صحیح با استفاده از بردار انتقال موازی محور.

-------------------------------------------------------------------

ریاضیات نقش گسترده ای در زندگی آینده افراد داراست ، ریاضیات قادر است با اثر گذاری بر شخصیت انسان آنها را در برابر مشکلات آینده زندگی مقاوم تر کند. مطالعه ریاضیات و تفکر در مسائل ریاضی انسان را خلاق و پویا کرده و قادر است از او شخصیتی بسازد که بهتر در مورد مسائل روزمره زندگی خود استلال و تفکر کند.

آیا ما به عنوان یک مدرس ریاضیـات تـوانسته ایم این بعد ریاضی را به دانش‌آموزان خود آموزش دهیم ؟

آیا توانسته ایم به او بفهمانیم که میتواند فکر کند و او قادر است استدلال کند؟

گـویا تنهـا تـدریس ریـاضیات شده است ارائـه تعاریف ، مثالـهـا و حـل تمرینات‌ موجود ‌کتاب و ... .

در ریاضیات دبیرستانی دانش آموز مایل است بداند که آنچه می خواند در کجای زندگی او کاربرد دارد ؟

آیا برای او پاسخی داریم؟ یا اینکه سؤال او و ما یکسان است !

چرا باید در کلاسهای خود به جبر ، ریاضی تدریس کنیم؟ چرا به جبر از آنها تمرین و پاسخ بخواهیم ؟

چرا او خود بدنبال یادگیری ریاضیات نیست و تنها این مائیم که با ترفندهای گوناگون او را مجبور به یادگیری و شاید حفظ کردن مفاهیم میکنیم.

چرا نباید متعلم داوطلبانه در فرایند یادگیری شرکت کند ؟

آیا راه کاری وجود دارد و یا راه کارها عملی هستند؟



خرید و دانلود  کاربرد ریاضی در علوم دیگر 25 ص