لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 49
آداب و رسوم خراسان
چهارشنبه سوری
نوروز
آبستنی و زایمان
ختنهسوران
عروسی
مرگ و عزا
شب چله
چهارشنبه سورى
بختگشائی
شب چهارشنبهٔ آخر سال، یکى از شبهاى بسیار دلپذیر و شیرین ایرانى است. در این شب مردم شادىها مىکنند و مجالس سور و سرور برپا مىسازند و آداب و مراسم مخصوصى انجام مىدهند که از هر جهت دلانگیز و زیبا است. این آداب و مراسم در هر نقطه و در هر شهرى رنگى مخصوص به خود مىگیرد و مطابق ذوق و سلیقهٔ اهالى هر محل بهطرز خاصى اجراء مىگردد. در این شب در تمام شهرها و دهات، ایرانیان آتش مىافروزند و با خواندن اشعار شیرین و گرفتن فال و انجام مراسم دیگر نحوست و بدبختى و پلیدى را از خود دور مىسازند و در عوض خوشبختى و تندرستى و طالع نیک براى خود آرزو مىکنند. از آنجا که آتش از قدیمالایام در نزد ایرانیان مقدس و مظهر فروغ یزدان بوده، ایرانیان معتقد هستند که قبل از تحویل سال باید آتش افروخت و زشتى و پلیدىهاى سال کهنه را سوزانید و مسکن خود را از نحوست پاک نمود. اما در باب اینکه چرا ایرانیان شب چهارشنبه را براى اینکار انتخاب کردهاند، روایات مختلفى هست، ولى آنچه در خراسان بیشتر مشهور مىباشد و تقریباً اکثر خراسانىها به آن معتقد هستند این است که مختار سردار معروف عرب وقتى از زندان خلاصى یافت و به خونخواهى شهداى کربلا قیام کرد براى اینکه موافق و مخالف را از هم تمیز دهد و برکفار بتازد دستور داد که شیعیان بر بالاى بام خانهٔ خود آتش روشن کنند و این شب مصادف بود با شب چهارشنبهٔ آخر سال و از آن به بعد مرسوم شد که ایرانیان مراسم آتشافروزى را در شب چهارشنبهٔ آخر سال اجراء کنند.
به عقیدهٔ استاد پور داود افتادن این آتشآفروزى به شب چهارشنبهٔ آخر سال علت دیگرى داشته است. وى در اینباره مىنویسد: ”آتشافروزى ایرانیان در پیشانى نوروز از آئین دیرین است و همهٔ جشنهاى باستانى با آتش که فروغ ایزدى است پیشباز مىشود... شک نیست که افتادن این آتشافروزى به شب آخرین چهارشنبهٔ سال پس از اسلام است. چه ایرانیان شنبه و آدینه نداشتند، هر یک از دوازده ماه نزد آنان بىکم و بیش سى روز بود و هر روز به نام یکى از ایزدان خوانده مىشد، چون هرمزد روز ـ بهمن روز ـ اردیبهشت روز و جز اینها. روز چهارشنبه یا یومالاربعاء نزد عربها روز شوم و نحسى است جا حظ در المحاسن و الاضداد (چاپ مصر ۱۳۵۰ ص ۲۷۷) آورده: ”والاربعاء یوم ضنک و نحس“. شعر منوچهرى گویاى همین روز تنگى و سختى و شومى است:
چهارشنبه که روز بلا است باده بخور بسا تکین مىخور تا به عافیت گذرد
این است که ایرانیان آئین آتشافروزى پایان سال خود را به شب آخرین چهارشنبه انداختند تا پیشآمد سال نو از آسیب روز پلیدى چون، چهارشنبه برکنار ماند. (استاد پور داود، اناهیتا، به کوشش مرتضى گرجی، از انتشارات امیرکبیر سال ۱۳۴۳ ص ۷۳ و ۷۴).
آداب چهارشنبه سورى بر دو قسم است:یکى آداب عمومى که همه در آن شرکت مىکنند و مهمترین آنها آتش افروزى در شب مزبور مىباشد و دیگر آداب خصوصى که مخصوص زنها است و مردها حق شرکت در آنرا ندارند.
اول مراسم عمومى ـ خراسانىها در شب چهارشنبه سورى نزدیک عروب آفتاب هفت بوته (یا سه بوته) آتش در وسط کوچه و یا در صحن حیاط گذاشته و به اصطلاح خودشان ”بته روشن مىکنند“ سپس پیر و جوان و کوچک و بزرگ از روى بوتههاى آتش مىپرند و براى دفع پلیدىها این شعر را مىخوانند: زردى ما از تو سرخى تو از ما
زنهائى که بچهٔ کوچک و شیرخوار دارند، بچههاى قنداقى را در بغل گرفته شادىکنان و قهقهزنان آنها را از روى آتش رد مىکنند. در دهات اطراف خراسان در موقع پریدن از روى آتش مىگویند:
آلا٭ بدر بلا بدر دزد حیز از دها٭ بدر
”آلا“ یعنى آلها و آل، زنى است بسایر لاغر و قد بلند و سرخروى که بینى او از گل و کار او دزدیدن جگر زائوها است (از عقاید کلثوم ننه).
٭ (deha) یعنى دهها.
پس از آن آتش را مىگذارند تا آخر بسوزد زیرا خاموش کردن آتش و فوت کردن به آنرا بد مىدانند. وقتى آتش تا آخر سوخت و خاکستر شد یکى از اعضاء خانواده خاکستر آن را برمىدارد مىبرد سر چهار راه مىریزد تا باد ببرد.٭ این مراسم تقریباً در تمام ایران با مختصر تفاوتى اجراء مىشود و تفاوت آن بیشتر در شعرى است که موقع پریدن از روى آتش خوانده مىشود. پس از مراسم آتشافروزى براى دفع قضا و بلا مقدارى ذغال (که علامت سیاهبختى است) و اندکى نمک (که علامت شورچشمى است) و یک سکهٔ دهشاهى (کوچکترین سکهٔ رایج کشور ـ علامت تنگدستی) در کوزهٔ سفالینى که قبلاً براى این کار تهیه کردهاند انداخته و هر یک از افراد خانواده یکبار کوزه را دور سر مىچرخاند و نفر آخرى آن کوزه را به بالاى بام مىبرد و از آنجا به میان کوچه پرتاب کرده مىگوید:
”درد و بِلایِ خَنَهْ رَهْ رِخْتُمْ به تویِ کوچه٭“ و به این طریق سیاهبختى و شورچشمى و تنگدستى را از خانهٔ خود دور مىسازند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
آداب و رسوم و اعیاد مردم گیلان و چهارشنبه سوری در گیلان:
شب پاسی (شب بازی) ، جشن بود که بمناسبت مولود تازه ی هر خانواده بر پا می شد که هفت شبانه روز ادامه داشت ، اقوام بیشتر زنان و کودکان در این جشن شرکت می نمود . در این شب ها بازی ها و تفریحاتی نیز اجرا می گشت . هفت سین پهن کردن سفره ای پیش از حلول هر سال نور و در شب آخرین چهارشنبه هر سال و سبزه و ماهی ... انواع اجیل ، بنام آجیل مشکل گشا هنوز معمول است. گل گل چهارشنبه با برافروختن بوته و غیره در شب چهارشنبه آخر سال از روی آن می پرند. اسفند خریدن و دود کردن نیز مراسم خاصی دارد. دختران دم بخت را چند ساعتی از خانه بیرون می کردند به نیت آنکه بزودی به خانه شوهر بروند.
خانه تکانی و شکستن کاسه و کوزه و غیره بعلامت دور ساختن نجسی ... و در کردن ترقه معمول است . در برخی روستاها درباره ی درختانی که میوه نمی دهند. یکی از افراد خانواده تبری بدست گرفته بطرف درخت می رفت و با صدای رسا می گفت : می خواهم درخت را قطع کنم ، در این وقت شفاعت کرده و می گفتند تا سال دیگر میوه خواهد داد و دهقان قانع شده تبر را کنار می گذاشت ...
فالگوش : در شب های چهارشنبه سوری زن و مرد برای تشخیص اقبال و ادبار سال جدید خود سر چهارراهها و گذرگاهها پنهانی سخنان عابران را گوش می دادند و از مفاد گفتار آنان توفیق و ناکامی خود را احدس می زند.
عروس گوله: از شب چهارشنبه سوری به بعد در رشت و حومه های شهر موجودی به نام عروس گوله با لباس های زیبا و زینت های فراوان ترتیب داده می شد و عده ای از کودکان همراهش به رقص و پایکوبی و دست افشانی می پرداختند و ...
نوروز و نو سال: پانزده روز مانده به عید دسته های دو سه نفری به در خانه های ثروتمندان می رفتند و اشعاری وایر به حلول سال نو می خواندند و از صاحب خانه ها مژدگانی می خواستند.
عید بینی : برگذاری مراسم جشن نوروز مهم ترین رسوم متداول گیلان بود خوانچه های آجیل و شیرینی و میوه جات و ظرف آب آلبالو و آلو و تخم مرغ های پخته رنگین و حلواهای خانگی ... آنها که امکانات مالی داشتند فراهم می کردند.
نواختن بوغ در طلیعه عید نوروز ، قلندران و درویشان در نزدیکی خانه ثروتمندان چادر می زدند و بساط خود را به صدا در می آوردند ... و از این راه پولی بدست می آوردند.
سیزده بدر: روز سیزده هر ماه مخصوصاً سیزده صفر را بوم می پنداشتند و طبق یک رسم قدیمی در روز 13 نوروز خانه ها را ترک کرده بداهان صحرا می رفتند و به بازی ها و تفریحات مختلف می پرداختند.
عید در استان آذربایجان شرقی:
سابقاً یک هفته عید را دید و بازدید داشتند و بزرگ ها به کوچک ها عید می دادند.
چهارشنبه سوری: اول شب در پشت بام با حیاط خانه آتش روشن کرده از روی آن پریده و جملاتی به ترکی می گویند که حاکی از ریختن درد و بلا بآب و آتش باشد.
عید در استان آذربایجان غربی : بزرگترین عید نزد این ایل عید قربان است و بهترین لباس را می پوشند . هر کس به فراخور خود گاو یا گوسفند قربانی و میان مستمندان تقسیم می کند و سه روز تعطیل عمومی می دادند. بعد از عید قربان به عید فطر اهمیت می دهند اما به عید نوروز چندان اهمیتی نمی دهند. ولی برای چهارشنبه سوری بیش از عید نوروز اهمیت می دهند. در این شب بهترین غذاها را می پزند و آتشبازی بر پا می کنند و تا نیمه شب زنها برقص و پایکوبی با دهل و سونا می پردازند. عید استان باختران نعوران قلخانی عید نوروز را که عید جمشیدی می گویند. در شب عید سال نو آتش روشن کرده . رقص های محلی تا نیمه شب برقرار است. عید نوروز در گوران یکی از بخش های مهم شهرستان اسلام آباد (شاه آباد غرب) و شال بخش کردند می باشند. مرد گوران بزبان کردی تکلم میکنند و از پیژان اهل حق و علی اللهی هستند. چند روز پیش از عید ، خانواده ها برای برگزاری جشن نوروز خود را آماده و برای خربید پوشاک و سایر لوازم به شهر سفر می کند و معتقدند که فراهم کردن نیازمندیهای زندگی برای نخستین روز عید سبب فراوانی نعمت در سراسر سال خواهد شد. یک روز پیش از عید دختران و پسران برای گرد آوردن بوته و گون به تپه های اطراف ده می روند. در آخر و زهردان ده بکنار نزدیک ترین جشمه می روند و در اطاقک نئین با آبی که در دیگ کرده اند خود را می شویند و زنان نیز پس از مردان به سرچشمه می روند و دست و پای خود را پس از شستشو حنا می بندند. مردم ده پیش از عید دو تن نوازنده ساز و (هل را به ده دعوت می کنند تا پیش از تحویل سال برای ایشان نواز زندگی کنند. در این روز مردم در میان ده گرد می آیند و هماهنگ نوازندگان برقص و پایکوبی می پردازند. پدرها و مادرها فرزندان خود را به
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
آداب و رسوم بختیاری
آداب سوگواری بختیاری ها
از آنجا که مردم بختیاری ذاتاً مردمی مهربان و عمخوار هستند به محض از دست دادن عزیزی ار اقوام، برای دلداری و تسلی خاطر بازماندگان به خانه آنها می روند و با تمام وجود به همدردی و عزاداری می پردازند- بر طبق سنتی قدیمی پیرزنان بختیاری در غم از دست دادن جوانان ترانه ای غم انگیز و سوزناک را به زبان شیرین لری بختیاری زمزمه می کنند و بقیه زنان هم او را همراهی می نمایند این آواز غم انگیز به نام «گاگریو» معروف که نوای حزن انگیز آن به همراه ساز چپ خبر از روزی غم انگیز دارد. رسم است که اقوام هم در پرداخت هزینه های مراسم سوم – هفته و چهلم به بازماندگان کمک مالی کرده و تا جائیکه در توان دارند به بازماندگان یاری می رسانند. اگر به سرزمین بختیاری سفر کرده باشید حتماً شیرهای سنگی را بر مزار آنها دیده اید که بازهم بر طبق آدابی قدیمی بر سر خاک مردان دلیر بختیاری به نشانه دلاوری آنها شیر سنگی را نصب می کنند که به نام «بردسنگی» معروف می باشد.
آداب مخصوص مردان بختیاری در پوشش
سالهاست که مردان بختیاری از چوقا که گاهی هم چوخا نامیده می شود استفاده می کنند که نوعی عبای دهقانی است و زنان بختیاری با سلیقه خاصی آنرا از پشم سفید طبیعی می بافند و در بافت آن از خطوط عمدی آبی تیره یا مشکی استفاده می کنند، یک قرن پیش یکی از خوانین بختیاری چوقا را به میان مردم بختیاری آورد که پیرزنی از توابع لرستان به او هدیه داده بود و پس از آن پوشیدن چوقا در بین مردمان بختیاری متداول شد.
مادة اولیه چوقا پشم است که زنان بختیاری آن را به گونه ای نازک و ظریف می ریسند و روی دستگاههای ساده بافت، نواری با عرض حدود 50 تا70 سانتیمتر و طول 5/2 متر می بافند که این نوار از دو قسمت مساوی و متفاوت تشکیل می شود. قسمت بالا را «تهده نشقه» و قسمت پایین آنرا «تهده ساده» می نامند. بلندی چوقا حدوداً تا سر زانو می رسد و جلوی آن کاملاً باز است در حال حاضر بهترین نوع چوقا توسط زنان طایفة «کیارسی» بافته می شود. بافت یک چوقا حدود 20 تا30 روز طول می کشد.
شلوار دبیت هم از دیگر اجزا لباسهای محلی مردان بختیاری است شلواری بسیار گشاد از جنس دبیت سیاه رنگ که در دوخت آن5/2 متر پارچه استفاده می شودو خیاطان محلی آنرا به صورت کیسه ای دولنگه می دوزند که در بالای آن سه راه کش دارد و 3متر کش را درآن می کنند.
شال مردان بختیاری به اندازه 8متر از پارچه چلواری سفید است که به صورت شال در آورده و دور کمر می پیچانند و گره های ریزی برای نمای آن از سر خود همان پارچه درست می کنند. کلاه نمدی هم یکی دیگر از اجزای لباس محلی مردان بختیاری است همینطور گیوه ملکی که برای پوشش پاها مورد استفاده قرار می دهند.
و اما زنان پر تلاش بختیاری هم از لباسهای محلی زیبایی استفاده می کنند، که از بهترین پارچه ها دوخته می شوند برای دوخت پیراهن زنان بختیاری 4متر پارچه استفاده می شود که به صورت مدل چاک دار آنرا می دوزند که از دو قسمت کمر چاک دارد و پایین آن به صورت کلوشی است. شلوار زنان بختیاری به قدری چین دار د گشاد است که مثل دامنی به چشم می خورد در دوخت این شلوار 10 متر پارچه استفاده می شود از دیگر لباسهای محلی
می توانیم به می نا و لچک و جلیقه و کلجه که به صورت کت است و از بهترین و از بهترین مخملها درست می شود اشاره کنیم.
ایزابلا بیشوت سفرنامه نویس اروپایی در خصوص آداب لباس پوشیدن بختیاریها در کتاب از بیستون تا زردکوه بختیاری می نویسد:
«معمولاً مردان بختیاری از نوعی پارچه زیرکتانی پیرهن می پوشند و از یک پارچه مشکی رنگ شلوار به پا می کنند که هر پارچه شلوار تقریباً دویاردو بلندی آن تا روی گیوه می رسد. آنان یک عبای قدی هم روی لباس خود می پوشند که که به زبان محلی چوخا نام دارد همه بختیاریها یک نوع کلاه غدی به سر می گذاردند که رنگ آن یا قهوه ای – مشکی و گاهی شیری می باشد.»
آداب عقد و ازدواج در بختیاری
به طور کلی ازدواج در قوم بختیاری رسومی دارد یا به صورت ناف بران که دختر و پسر را از همان کودکی برای هم نامبر می کنند و وقتی به سن ازدواج رسیدند رسم و رسوم نامزدی و عقد را به جا می آورند که امروزه آداب ناف بران کم رنگ شده، امروزه بستگان داماد برای نامزدی به خانه عروس می روند و رسماً مراسم خواستگاری انجام می شود و مادر داماد روسری زیبایی روی سر عروس خانم می کند که مانند همان انگشتری نامزدیست و نشانه نامزدی آنان است. خانواده عروس هم نبات و شیرینی را به معنی قبول پیشنهاد به اقوام داماد می دهند، یکی از رسوم قدیمی بختیاریها هنگام ازدواج این است که دختران نامزد شده شروع به بافتن قالیچه می کنند تاهنگام عروسی همراه خود به خانه داماد ببرند، نوع قالیچه، کیفیت و زیبایی آن حکایت از هنرمندی عروس خانم دارد برای همین دخترکان بختیاری سعی می کنند این قالیچه را در نهایت زیباییو خوب ببافند.
یکی دیگر از آداب کهن ازدواج در بختیاری مربوط به شب عروسی است که اقوام و بستگان داماد پس از صرف شام به خانه عروس خانم می روند و در حین اینکه آئینه و شمعدان آنها به دستان اقوام عروس خانم را با شور و نشاط و هلهله راهی خانه داماد می کنند که در بیشتر روستاهای بختیاری عروس را سوار بر اسب می کردند و بقیه پیاده به طرف خانه راه می افتادند.در مراسم ازدواج بختیاری ها صدای ساز و دهل- رقص محلی و ترکه بازی- خواندن ترانه های شاد آهای گل و دوال آل هم از دیگر آداب اصیل این مراسم است، یکی دیگر از آداب اصیل که هنوز هم در بعضی دهات بختیاری انجام می شود اینست که ئقتی عروس را به خانه داماد می برند اطرافیان به طور شوخی دستبردی به اثاثیه منزل عروس یا داماد می زنند که دقت و هوش اقوام طرف مقابل را امتحان می کنند مثلاً وقتی اقوام داماد به دنبال عروس خانم می روند یکی از زنان بستگان داماد لیوان یا سینی و یا گلدانی را از خانه عروس خانم دستبرد می زند، اگر اقوام عروس خانم متوجه نشوند آن شی را با خود می برند و فردای آن روز به خانه عروس می فرستند وقتی عروس به درخانه داماد رسید – آتش بزرگی را فراهم می کنند و عرو.س خانم را چندبار به دور آتش می چرخانند و سپس خونریزی می کنند و سر میش یا بره ای را می برند.
اما فردای شب عروسی مراسم پشت پرده یا پاتختی اجرا مکی شود به این صورت که مادر عروس ظرفی از برشتوک و غذاهای تزئین شده و خلعتی را برای عروس و داماد به خانه داماد می فرستند که همراه این هدایا چند نفر از بستگان عروس هم به خانه عروس و داماد می روند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
آداب و رسوم بختیاری
آداب سوگواری بختیاری ها
از آنجا که مردم بختیاری ذاتاً مردمی مهربان و عمخوار هستند به محض از دست دادن عزیزی ار اقوام، برای دلداری و تسلی خاطر بازماندگان به خانه آنها می روند و با تمام وجود به همدردی و عزاداری می پردازند- بر طبق سنتی قدیمی پیرزنان بختیاری در غم از دست دادن جوانان ترانه ای غم انگیز و سوزناک را به زبان شیرین لری بختیاری زمزمه می کنند و بقیه زنان هم او را همراهی می نمایند این آواز غم انگیز به نام «گاگریو» معروف که نوای حزن انگیز آن به همراه ساز چپ خبر از روزی غم انگیز دارد. رسم است که اقوام هم در پرداخت هزینه های مراسم سوم – هفته و چهلم به بازماندگان کمک مالی کرده و تا جائیکه در توان دارند به بازماندگان یاری می رسانند. اگر به سرزمین بختیاری سفر کرده باشید حتماً شیرهای سنگی را بر مزار آنها دیده اید که بازهم بر طبق آدابی قدیمی بر سر خاک مردان دلیر بختیاری به نشانه دلاوری آنها شیر سنگی را نصب می کنند که به نام «بردسنگی» معروف می باشد.
آداب مخصوص مردان بختیاری در پوشش
سالهاست که مردان بختیاری از چوقا که گاهی هم چوخا نامیده می شود استفاده می کنند که نوعی عبای دهقانی است و زنان بختیاری با سلیقه خاصی آنرا از پشم سفید طبیعی می بافند و در بافت آن از خطوط عمدی آبی تیره یا مشکی استفاده می کنند، یک قرن پیش یکی از خوانین بختیاری چوقا را به میان مردم بختیاری آورد که پیرزنی از توابع لرستان به او هدیه داده بود و پس از آن پوشیدن چوقا در بین مردمان بختیاری متداول شد.
مادة اولیه چوقا پشم است که زنان بختیاری آن را به گونه ای نازک و ظریف می ریسند و روی دستگاههای ساده بافت، نواری با عرض حدود 50 تا70 سانتیمتر و طول 5/2 متر می بافند که این نوار از دو قسمت مساوی و متفاوت تشکیل می شود. قسمت بالا را «تهده نشقه» و قسمت پایین آنرا «تهده ساده» می نامند. بلندی چوقا حدوداً تا سر زانو می رسد و جلوی آن کاملاً باز است در حال حاضر بهترین نوع چوقا توسط زنان طایفة «کیارسی» بافته می شود. بافت یک چوقا حدود 20 تا30 روز طول می کشد.
شلوار دبیت هم از دیگر اجزا لباسهای محلی مردان بختیاری است شلواری بسیار گشاد از جنس دبیت سیاه رنگ که در دوخت آن5/2 متر پارچه استفاده می شودو خیاطان محلی آنرا به صورت کیسه ای دولنگه می دوزند که در بالای آن سه راه کش دارد و 3متر کش را درآن می کنند.
شال مردان بختیاری به اندازه 8متر از پارچه چلواری سفید است که به صورت شال در آورده و دور کمر می پیچانند و گره های ریزی برای نمای آن از سر خود همان پارچه درست می کنند. کلاه نمدی هم یکی دیگر از اجزای لباس محلی مردان بختیاری است همینطور گیوه ملکی که برای پوشش پاها مورد استفاده قرار می دهند.
و اما زنان پر تلاش بختیاری هم از لباسهای محلی زیبایی استفاده می کنند، که از بهترین پارچه ها دوخته می شوند برای دوخت پیراهن زنان بختیاری 4متر پارچه استفاده می شود که به صورت مدل چاک دار آنرا می دوزند که از دو قسمت کمر چاک دارد و پایین آن به صورت کلوشی است. شلوار زنان بختیاری به قدری چین دار د گشاد است که مثل دامنی به چشم می خورد در دوخت این شلوار 10 متر پارچه استفاده می شود از دیگر لباسهای محلی
می توانیم به می نا و لچک و جلیقه و کلجه که به صورت کت است و از بهترین و از بهترین مخملها درست می شود اشاره کنیم.
ایزابلا بیشوت سفرنامه نویس اروپایی در خصوص آداب لباس پوشیدن بختیاریها در کتاب از بیستون تا زردکوه بختیاری می نویسد:
«معمولاً مردان بختیاری از نوعی پارچه زیرکتانی پیرهن می پوشند و از یک پارچه مشکی رنگ شلوار به پا می کنند که هر پارچه شلوار تقریباً دویاردو بلندی آن تا روی گیوه می رسد. آنان یک عبای قدی هم روی لباس خود می پوشند که که به زبان محلی چوخا نام دارد همه بختیاریها یک نوع کلاه غدی به سر می گذاردند که رنگ آن یا قهوه ای – مشکی و گاهی شیری می باشد.»
آداب عقد و ازدواج در بختیاری
به طور کلی ازدواج در قوم بختیاری رسومی دارد یا به صورت ناف بران که دختر و پسر را از همان کودکی برای هم نامبر می کنند و وقتی به سن ازدواج رسیدند رسم و رسوم نامزدی و عقد را به جا می آورند که امروزه آداب ناف بران کم رنگ شده، امروزه بستگان داماد برای نامزدی به خانه عروس می روند و رسماً مراسم خواستگاری انجام می شود و مادر داماد روسری زیبایی روی سر عروس خانم می کند که مانند همان انگشتری نامزدیست و نشانه نامزدی آنان است. خانواده عروس هم نبات و شیرینی را به معنی قبول پیشنهاد به اقوام داماد می دهند، یکی از رسوم قدیمی بختیاریها هنگام ازدواج این است که دختران نامزد شده شروع به بافتن قالیچه می کنند تاهنگام عروسی همراه خود به خانه داماد ببرند، نوع قالیچه، کیفیت و زیبایی آن حکایت از هنرمندی عروس خانم دارد برای همین دخترکان بختیاری سعی می کنند این قالیچه را در نهایت زیباییو خوب ببافند.
یکی دیگر از آداب کهن ازدواج در بختیاری مربوط به شب عروسی است که اقوام و بستگان داماد پس از صرف شام به خانه عروس خانم می روند و در حین اینکه آئینه و شمعدان آنها به دستان اقوام عروس خانم را با شور و نشاط و هلهله راهی خانه داماد می کنند که در بیشتر روستاهای بختیاری عروس را سوار بر اسب می کردند و بقیه پیاده به طرف خانه راه می افتادند.در مراسم ازدواج بختیاری ها صدای ساز و دهل- رقص محلی و ترکه بازی- خواندن ترانه های شاد آهای گل و دوال آل هم از دیگر آداب اصیل این مراسم است، یکی دیگر از آداب اصیل که هنوز هم در بعضی دهات بختیاری انجام می شود اینست که ئقتی عروس را به خانه داماد می برند اطرافیان به طور شوخی دستبردی به اثاثیه منزل عروس یا داماد می زنند که دقت و هوش اقوام طرف مقابل را امتحان می کنند مثلاً وقتی اقوام داماد به دنبال عروس خانم می روند یکی از زنان بستگان داماد لیوان یا سینی و یا گلدانی را از خانه عروس خانم دستبرد می زند، اگر اقوام عروس خانم متوجه نشوند آن شی را با خود می برند و فردای آن روز به خانه عروس می فرستند وقتی عروس به درخانه داماد رسید – آتش بزرگی را فراهم می کنند و عرو.س خانم را چندبار به دور آتش می چرخانند و سپس خونریزی می کنند و سر میش یا بره ای را می برند.
اما فردای شب عروسی مراسم پشت پرده یا پاتختی اجرا مکی شود به این صورت که مادر عروس ظرفی از برشتوک و غذاهای تزئین شده و خلعتی را برای عروس و داماد به خانه داماد می فرستند که همراه این هدایا چند نفر از بستگان عروس هم به خانه عروس و داماد می روند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
آداب و رسوم و اعیاد مردم گیلان و چهارشنبه سوری در گیلان:
شب پاسی (شب بازی) ، جشن بود که بمناسبت مولود تازه ی هر خانواده بر پا می شد که هفت شبانه روز ادامه داشت ، اقوام بیشتر زنان و کودکان در این جشن شرکت می نمود . در این شب ها بازی ها و تفریحاتی نیز اجرا می گشت . هفت سین پهن کردن سفره ای پیش از حلول هر سال نور و در شب آخرین چهارشنبه هر سال و سبزه و ماهی ... انواع اجیل ، بنام آجیل مشکل گشا هنوز معمول است. گل گل چهارشنبه با برافروختن بوته و غیره در شب چهارشنبه آخر سال از روی آن می پرند. اسفند خریدن و دود کردن نیز مراسم خاصی دارد. دختران دم بخت را چند ساعتی از خانه بیرون می کردند به نیت آنکه بزودی به خانه شوهر بروند.
خانه تکانی و شکستن کاسه و کوزه و غیره بعلامت دور ساختن نجسی ... و در کردن ترقه معمول است . در برخی روستاها درباره ی درختانی که میوه نمی دهند. یکی از افراد خانواده تبری بدست گرفته بطرف درخت می رفت و با صدای رسا می گفت : می خواهم درخت را قطع کنم ، در این وقت شفاعت کرده و می گفتند تا سال دیگر میوه خواهد داد و دهقان قانع شده تبر را کنار می گذاشت ...
فالگوش : در شب های چهارشنبه سوری زن و مرد برای تشخیص اقبال و ادبار سال جدید خود سر چهارراهها و گذرگاهها پنهانی سخنان عابران را گوش می دادند و از مفاد گفتار آنان توفیق و ناکامی خود را احدس می زند.
عروس گوله: از شب چهارشنبه سوری به بعد در رشت و حومه های شهر موجودی به نام عروس گوله با لباس های زیبا و زینت های فراوان ترتیب داده می شد و عده ای از کودکان همراهش به رقص و پایکوبی و دست افشانی می پرداختند و ...
نوروز و نو سال: پانزده روز مانده به عید دسته های دو سه نفری به در خانه های ثروتمندان می رفتند و اشعاری وایر به حلول سال نو می خواندند و از صاحب خانه ها مژدگانی می خواستند.
عید بینی : برگذاری مراسم جشن نوروز مهم ترین رسوم متداول گیلان بود خوانچه های آجیل و شیرینی و میوه جات و ظرف آب آلبالو و آلو و تخم مرغ های پخته رنگین و حلواهای خانگی ... آنها که امکانات مالی داشتند فراهم می کردند.
نواختن بوغ در طلیعه عید نوروز ، قلندران و درویشان در نزدیکی خانه ثروتمندان چادر می زدند و بساط خود را به صدا در می آوردند ... و از این راه پولی بدست می آوردند.
سیزده بدر: روز سیزده هر ماه مخصوصاً سیزده صفر را بوم می پنداشتند و طبق یک رسم قدیمی در روز 13 نوروز خانه ها را ترک کرده بداهان صحرا می رفتند و به بازی ها و تفریحات مختلف می پرداختند.
عید در استان آذربایجان شرقی:
سابقاً یک هفته عید را دید و بازدید داشتند و بزرگ ها به کوچک ها عید می دادند.
چهارشنبه سوری: اول شب در پشت بام با حیاط خانه آتش روشن کرده از روی آن پریده و جملاتی به ترکی می گویند که حاکی از ریختن درد و بلا بآب و آتش باشد.
عید در استان آذربایجان غربی : بزرگترین عید نزد این ایل عید قربان است و بهترین لباس را می پوشند . هر کس به فراخور خود گاو یا گوسفند قربانی و میان مستمندان تقسیم می کند و سه روز تعطیل عمومی می دادند. بعد از عید قربان به عید فطر اهمیت می دهند اما به عید نوروز چندان اهمیتی نمی دهند. ولی برای چهارشنبه سوری بیش از عید نوروز اهمیت می دهند. در این شب بهترین غذاها را می پزند و آتشبازی بر پا می کنند و تا نیمه شب زنها برقص و پایکوبی با دهل و سونا می پردازند. عید استان باختران نعوران قلخانی عید نوروز را که عید جمشیدی می گویند. در شب عید سال نو آتش روشن کرده . رقص های محلی تا نیمه شب برقرار است. عید نوروز در گوران یکی از بخش های مهم شهرستان اسلام آباد (شاه آباد غرب) و شال بخش کردند می باشند. مرد گوران بزبان کردی تکلم میکنند و از پیژان اهل حق و علی اللهی هستند. چند روز پیش از عید ، خانواده ها برای برگزاری جشن نوروز خود را آماده و برای خربید پوشاک و سایر لوازم به شهر سفر می کند و معتقدند که فراهم کردن نیازمندیهای زندگی برای نخستین روز عید سبب فراوانی نعمت در سراسر سال خواهد شد. یک روز پیش از عید دختران و پسران برای گرد آوردن بوته و گون به تپه های اطراف ده می روند. در آخر و زهردان ده بکنار نزدیک ترین جشمه می روند و در اطاقک نئین با آبی که در دیگ کرده اند خود را می شویند و زنان نیز پس از مردان به سرچشمه می روند و دست و پای خود را پس از شستشو حنا می بندند. مردم ده پیش از عید دو تن نوازنده ساز و (هل را به ده دعوت می کنند تا پیش از تحویل سال برای ایشان نواز زندگی کنند. در این روز مردم در میان ده گرد می آیند و هماهنگ نوازندگان