لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 17 صفحه
قسمتی از متن .doc :
آداب و رسوم و اعیاد مردم گیلان و چهارشنبه سوری در گیلان:
شب پاسی (شب بازی) ، جشن بود که بمناسبت مولود تازه ی هر خانواده بر پا می شد که هفت شبانه روز ادامه داشت ، اقوام بیشتر زنان و کودکان در این جشن شرکت می نمود . در این شب ها بازی ها و تفریحاتی نیز اجرا می گشت . هفت سین پهن کردن سفره ای پیش از حلول هر سال نور و در شب آخرین چهارشنبه هر سال و سبزه و ماهی ... انواع اجیل ، بنام آجیل مشکل گشا هنوز معمول است. گل گل چهارشنبه با برافروختن بوته و غیره در شب چهارشنبه آخر سال از روی آن می پرند. اسفند خریدن و دود کردن نیز مراسم خاصی دارد. دختران دم بخت را چند ساعتی از خانه بیرون می کردند به نیت آنکه بزودی به خانه شوهر بروند.
خانه تکانی و شکستن کاسه و کوزه و غیره بعلامت دور ساختن نجسی ... و در کردن ترقه معمول است . در برخی روستاها درباره ی درختانی که میوه نمی دهند. یکی از افراد خانواده تبری بدست گرفته بطرف درخت می رفت و با صدای رسا می گفت : می خواهم درخت را قطع کنم ، در این وقت شفاعت کرده و می گفتند تا سال دیگر میوه خواهد داد و دهقان قانع شده تبر را کنار می گذاشت ...
فالگوش : در شب های چهارشنبه سوری زن و مرد برای تشخیص اقبال و ادبار سال جدید خود سر چهارراهها و گذرگاهها پنهانی سخنان عابران را گوش می دادند و از مفاد گفتار آنان توفیق و ناکامی خود را احدس می زند.
عروس گوله: از شب چهارشنبه سوری به بعد در رشت و حومه های شهر موجودی به نام عروس گوله با لباس های زیبا و زینت های فراوان ترتیب داده می شد و عده ای از کودکان همراهش به رقص و پایکوبی و دست افشانی می پرداختند و ...
نوروز و نو سال: پانزده روز مانده به عید دسته های دو سه نفری به در خانه های ثروتمندان می رفتند و اشعاری وایر به حلول سال نو می خواندند و از صاحب خانه ها مژدگانی می خواستند.
عید بینی : برگذاری مراسم جشن نوروز مهم ترین رسوم متداول گیلان بود خوانچه های آجیل و شیرینی و میوه جات و ظرف آب آلبالو و آلو و تخم مرغ های پخته رنگین و حلواهای خانگی ... آنها که امکانات مالی داشتند فراهم می کردند.
نواختن بوغ در طلیعه عید نوروز ، قلندران و درویشان در نزدیکی خانه ثروتمندان چادر می زدند و بساط خود را به صدا در می آوردند ... و از این راه پولی بدست می آوردند.
سیزده بدر: روز سیزده هر ماه مخصوصاً سیزده صفر را بوم می پنداشتند و طبق یک رسم قدیمی در روز 13 نوروز خانه ها را ترک کرده بداهان صحرا می رفتند و به بازی ها و تفریحات مختلف می پرداختند.
عید در استان آذربایجان شرقی:
سابقاً یک هفته عید را دید و بازدید داشتند و بزرگ ها به کوچک ها عید می دادند.
چهارشنبه سوری: اول شب در پشت بام با حیاط خانه آتش روشن کرده از روی آن پریده و جملاتی به ترکی می گویند که حاکی از ریختن درد و بلا بآب و آتش باشد.
عید در استان آذربایجان غربی : بزرگترین عید نزد این ایل عید قربان است و بهترین لباس را می پوشند . هر کس به فراخور خود گاو یا گوسفند قربانی و میان مستمندان تقسیم می کند و سه روز تعطیل عمومی می دادند. بعد از عید قربان به عید فطر اهمیت می دهند اما به عید نوروز چندان اهمیتی نمی دهند. ولی برای چهارشنبه سوری بیش از عید نوروز اهمیت می دهند. در این شب بهترین غذاها را می پزند و آتشبازی بر پا می کنند و تا نیمه شب زنها برقص و پایکوبی با دهل و سونا می پردازند. عید استان باختران نعوران قلخانی عید نوروز را که عید جمشیدی می گویند. در شب عید سال نو آتش روشن کرده . رقص های محلی تا نیمه شب برقرار است. عید نوروز در گوران یکی از بخش های مهم شهرستان اسلام آباد (شاه آباد غرب) و شال بخش کردند می باشند. مرد گوران بزبان کردی تکلم میکنند و از پیژان اهل حق و علی اللهی هستند. چند روز پیش از عید ، خانواده ها برای برگزاری جشن نوروز خود را آماده و برای خربید پوشاک و سایر لوازم به شهر سفر می کند و معتقدند که فراهم کردن نیازمندیهای زندگی برای نخستین روز عید سبب فراوانی نعمت در سراسر سال خواهد شد. یک روز پیش از عید دختران و پسران برای گرد آوردن بوته و گون به تپه های اطراف ده می روند. در آخر و زهردان ده بکنار نزدیک ترین جشمه می روند و در اطاقک نئین با آبی که در دیگ کرده اند خود را می شویند و زنان نیز پس از مردان به سرچشمه می روند و دست و پای خود را پس از شستشو حنا می بندند. مردم ده پیش از عید دو تن نوازنده ساز و (هل را به ده دعوت می کنند تا پیش از تحویل سال برای ایشان نواز زندگی کنند. در این روز مردم در میان ده گرد می آیند و هماهنگ نوازندگان برقص و پایکوبی می پردازند. پدرها و مادرها فرزندان خود را به
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 4 صفحه
قسمتی از متن .docx :
چهارشنبه سوری
یکی از آئینهای سالانه ایرانیان چهارشنبه سوری یا به عبارتی دیگر چارشنبه سوری است. ایرانیان آخرین سه شنبه سال خورشیدی را با بر افروختن آتش و پریدن از روی آن به استقبال نوروز می روند.
چهارشنبه سوری، یک جشن بهاری است که پیش از رسیدن نوروز برگزار می شود.
مردم در این روز برای دفع شر و بلا و برآورده شدن آرزوهایشان مراسمی را برگزار می کنند که ریشه اش به قرن ها پیش باز می گردد.
مراسم ویژه آن در شب چهارشنبه صورت می گیرد برای مراسم در گوشه و کنار کوی و برزن نیز بچه ها آتش های بزرگ می افروزند و از روی آن می پرند و ترانه (سرخی تو از من ، زردی من از تو ) می خوانند.
ظاهرا مراسم چهارشنبه سوری برگرفته از آئینهای کهن ایرانیان است که همچنان در میان آنها و با اشکال دیگر در میان باقی بازماندگان اقوام آریائی رواج دارد.
اما دکتر کورش نیکنام موبد زرتشتی و پژوهشگر در آداب و سنن ایران باستان، عقیده دارد که چهارشنبه سوری هیچ ارتباطی با ایران باستان و زرتشتیان ندارد و شکل گیری این مراسم را پس از حمله اعراب به ایران می داند.
در ایران باستان هفت روز هفته نداشتیم.در ایران کهن هر یک از سی روز ماه، نامی ویژه دارد، که نام فرشتگان است. شنبه و یکشنبه و... بعد از تسلط اعراب به فرهنگ ایران وارد شد. بنابراین اینکه ما شب چهارشنبه ای را جشن بگیریم( چون چهارشنبه در فرهنگ عرب روز نحس هفته بوده ) خودش گویای این هست که چهارشنبه سوری بعد از اسلام در ایران مرسوم شد."
"برای ما سال ۳۶۰ روز بوده با ۵ روز اضافه ( یا هر چهار سال ۶ روز اضافه ). ما در این پنج روز آتش روشن می کردیم تا روح نیاکانمان را به خانه هایمان دعوت کنیم."
"بنابراین، این آتش چهارشنبه سوری بازمانده آن آتش افروزی ۵ روز آخر سال در ایران باستان است و زرتشتیان به احتمال زیاد برای اینکه این سنت از بین نرود، نحسی چهارشنبه را بهانه کردند و این جشن را با اعتقاد اعراب منطبق کردند و شد چهارشنبه سوری."
بخش کردن ماه به چهار هفته در ایران ،پس از ظهور اسلام است و شنبه و یک شنبه و دوشنبه و ........نامیدن روز های هفته از زمان رواج آن .شنبه واژه ای سامی و درآمده به زبان فارسی و در اصل "شنبد" بوده است.
"سور "در زبان و ادبیات فارسی و برخی گویش های ایرانی به معنای "جشن"،"مهمانی"و "سرخ" آمده است
مراسم چهارشنبه سوری
بوته افروزی
در ایران رسم است که پیش از پریدن آفتاب، هر خانواده بوته های خار و گزنی را که از پیش فراهم کرده اند روی بام یا زمین حیاط خانه و یا در گذرگاه در سه یا پنج یا هفت «گله» کپه می کنند. با غروب آفتاب و نیم تاریک شدن آسمان، زن و مرد و پیر و جوان گرد هم جمع می شوند و بوته ها را آتش می زنند. در این هنگام از بزرگ تا کوچک هر کدام سه بار از روی بوته های افروخته می پرند، تا مگر ضعف و زردی ناشی از بیماری و غم و محنت را از خود بزدایند و سلامت و سرخی و شادی به هستی خود بخشند. مردم در حال پریدن از روی آتش ترانه هایی می خوانند.
زردی من از تو ، سرخی تو از من
غم برو شادی بیا ، محنت برو روزی بیا
ای شب چهارشنبه ، ای کلیه جاردنده ، بده مراد بنده
خاکستر چهارشنبه سوری، نحس است، زیرا مردم هنگام پریدن از روی آن، زردی و ییماری خود را، از راه جادوی سرایتی، به آتش می دهند و در عوض سرخی و شادابی آتش را به خود منتقل می کنند. سرود "زردی من از تو / سرخی تو از من"
هر خانه زنی خاکستر را در خاک انداز جمع می کند، و آن را از خانه بیرون می برد و در سر چهار راه، یا در آب روان می ریزد. در بازگشت به خانه، در خانه را می کوبد و به ساکنان خانه می گوید که از عروسی می آید و تندرستی و شادی برای خانواده آورده است.
در این هنگام اهالی خانه در را به رویش می گشایند. او بدین گونه همراه خود تندرستی و شادی را برای یک سال به درون خانه خود می برد. ایرانیان عقیده دارند که با افروختن آتش و سوزاندن بوته و خار فضای خانه را از موجودات زیانکار می پالایند و دیو پلیدی و ناپاکی را از محیط زیست دور و پاک می سازند. برای این که آتش آلوده نشود خاکستر آن را در سر چهارراه یا در آب روان می ریزند تا باد یا آب آن را با خود ببرد.
مراسم کوزه شکنی
مردم پس از آتش افروزی مقداری زغال به نشانه سیاه بختی،کمی نمک به علامت شور چشمی، و یکی سکه دهشاهی به نشانه تنگدستی در کوزه ای سفالین می اندازند و هر یک از افراد خانواده یک بار کوزه را دور سر خود می چرخاند و آخرین نفر ، کوزه را بر سر بام خانه می برد و آن را به کوچه پرتاب می کند و می گوید: «درد و بلای خانه را ریختم به توی کوچه» و باور دارند که با دور افکندن کوزه، تیره بختی، شور بختی و تنگدستی را از خانه و خانواده دور می کنند .همچنین گفته میشود وقتی میتراییسم از تمدن ایران باستان در جهان گسترش یافت،در روم وبسیاری از کشورهای اروپایی ،روز 21 دسامبر ( 30 آذر ) به عنوان تولد میترا جشن گرفته میشد.ولی پس از قرن چهارم میلادی در پی اشتباهی که در محاسبه روز کبیسه رخ داد . این روز به 25 دسامبر انتقال یافت
فال گوش نشینی
زنان و دخترانی که شوق شوهر کردن دارند، یا آرزوی زیارت و مسافرت، غروب شب چهارشنبه نیت می کنند و از خانه بیرون می روند و در سر گذر یا سر چهارسو می ایستند و گوش به صحبت رهگذران می سپارند و به نیک و بد گفتن و تلخ و شیرین صحبتکردن رهگذران تفال می زنند. اگر سخنان دلنشین و شاد از رهگذران بشنوند، برآمدن حاجتو آرزوی خود را برآورده می پندارند. ولی اگر سخنان تلخ و اندوه زا بشنوند، رسیدن به مراد و آرزو را در سال نو ممکن نخواهند دانست.
قاشق زنی
زنان و دختران آرزومند و حاجت دار، قاشقی با کاسه ای مسین برمی دارند و شب هنگام در کوچه و گذر راه می افتند و در برابر هفت خانه می ایستند و بی آنکه حرفی بزنند پی در پی قاشق را بر کاسه می زنند. صاحب خانه که می داند قاشق زنان نذر و حاجتی دارند، شیرینی یا آجیل، برنج یا بنشن و یا مبلغی پول در کاسه های آنان می گذارد. اگر قاشق زنان در قاشق زنی چیزی به دست نیاورند، از برآمدن آرزو و حاجت خود ناامید خواهند شد. گاه مردان به ویژه جوانان، چادری بر سر می اندازند و برای خوشمزگی و تمسخر به قاشق زنی در خانه های دوست و آشنا و نامزدان خود می روند.
آش چهارشنبه سوری
خانواده هایی که بیمار یا حاجتی داشتند برای برآمدن حاجت و بهبود یافتن بیمارشان نذر می کردند و در شب چهارشنبه آخر سال «آش ابودردا» یا «آش بیمار» می پختند و آن را اندکی به بیمار می خوراندند و بقیه را هم در میان فقرا پخش می کردند.
تقسیم آجیل چهارشنبه سوری
زنانی که نذر و نیازی می کردند در شب چهارشنبه آخر سال، آجیل هفت مغز به نام «آجیل چهارشنبه سوری» از دکان رو به قبله می خریدند و پاک می کردند و میان خویش و آشنا پخش می کردند و می خورند. به هنگام پاک کردن آجیل، قصه مخصوص آجیل چهارشنبه، معروف به قصه خارکن را نقل می کردند. امروزه، آجیل چهارشنبه سوری جنبه نذرانه اش را از دست داده و از تنقلات شب چهارشنبه سوری شده است.
گرد آوردن بوته، گیراندن و پریدن از روی آن و گفتن عبارت "زردی من از تو، سرخی تو از من" شاید مهمترین اصل شب چهارشنبه سوری است. هر چند که در سالهای اخیر متاسفانه این رسم شیرین جایش را به ترقه بازی و استفاده از مواد محترقه و منفجره خطرناک داده است
پس امیدورام دوستان عزیز با خواندن این مطالب قشنگی این رسم را با انجام کارهای خطرناک و استفاده از ترقه های خطرناک خراب نکنند
مراسم دیگری مانند توپ مروارید ، فال گوش ، آش نذری پختن ، آب پاشی ، بخت گشائی دختران ، دفع چشم زخمها ، کندرو خوشبو ، قلیا سودن ، فال گزفتن هم در این شب جزو مراسمات جالب و جذاب می باشد
تحریف آیین چهارشنبه سوری
یافته های پزوهشی نشان می دهد که تمامی آیین ها و یادمان هایی که مردم ایران در هنگامه گوناگون بر پا می داشتند و بخشی از آنها همچنان در فرهنگ این سرزمین پایدار شده است ، با منش ، اخلاق و خرد نیاکان ما در آمیخته بود و در همه آنها ، اعتقاد به پروردگار ، امید به زندگی ، نبرد با اهریمنان و بدسگالان و مرگ پرستان ، در قالب نمادها ، نمایش ها و آیین های گوناگون نمایشی گنجانده شده بود .
رفتار خشونت آمیز و مغایر با عرف و منش جامعه نطیر آنچه که امروزه تحت نام چهارشنبه سوری شاهد آن هستیم ، در هیچکدام از این آیین ها دیده نمی شود .
بهتر است بگوییم ، کسانی که با منفجر کردن ترقه و پراکندن آتش سلامتی مردم را هدف می گیرند ، با تن دادن به رفتاری آمیخته به هرج و مرج روحی ، آیین چهارشنبه سوری را تحریف کرده اند
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
آداب و رسوم و اعیاد مردم گیلان و چهارشنبه سوری در گیلان:
شب پاسی (شب بازی) ، جشن بود که بمناسبت مولود تازه ی هر خانواده بر پا می شد که هفت شبانه روز ادامه داشت ، اقوام بیشتر زنان و کودکان در این جشن شرکت می نمود . در این شب ها بازی ها و تفریحاتی نیز اجرا می گشت . هفت سین پهن کردن سفره ای پیش از حلول هر سال نور و در شب آخرین چهارشنبه هر سال و سبزه و ماهی ... انواع اجیل ، بنام آجیل مشکل گشا هنوز معمول است. گل گل چهارشنبه با برافروختن بوته و غیره در شب چهارشنبه آخر سال از روی آن می پرند. اسفند خریدن و دود کردن نیز مراسم خاصی دارد. دختران دم بخت را چند ساعتی از خانه بیرون می کردند به نیت آنکه بزودی به خانه شوهر بروند.
خانه تکانی و شکستن کاسه و کوزه و غیره بعلامت دور ساختن نجسی ... و در کردن ترقه معمول است . در برخی روستاها درباره ی درختانی که میوه نمی دهند. یکی از افراد خانواده تبری بدست گرفته بطرف درخت می رفت و با صدای رسا می گفت : می خواهم درخت را قطع کنم ، در این وقت شفاعت کرده و می گفتند تا سال دیگر میوه خواهد داد و دهقان قانع شده تبر را کنار می گذاشت ...
فالگوش : در شب های چهارشنبه سوری زن و مرد برای تشخیص اقبال و ادبار سال جدید خود سر چهارراهها و گذرگاهها پنهانی سخنان عابران را گوش می دادند و از مفاد گفتار آنان توفیق و ناکامی خود را احدس می زند.
عروس گوله: از شب چهارشنبه سوری به بعد در رشت و حومه های شهر موجودی به نام عروس گوله با لباس های زیبا و زینت های فراوان ترتیب داده می شد و عده ای از کودکان همراهش به رقص و پایکوبی و دست افشانی می پرداختند و ...
نوروز و نو سال: پانزده روز مانده به عید دسته های دو سه نفری به در خانه های ثروتمندان می رفتند و اشعاری وایر به حلول سال نو می خواندند و از صاحب خانه ها مژدگانی می خواستند.
عید بینی : برگذاری مراسم جشن نوروز مهم ترین رسوم متداول گیلان بود خوانچه های آجیل و شیرینی و میوه جات و ظرف آب آلبالو و آلو و تخم مرغ های پخته رنگین و حلواهای خانگی ... آنها که امکانات مالی داشتند فراهم می کردند.
نواختن بوغ در طلیعه عید نوروز ، قلندران و درویشان در نزدیکی خانه ثروتمندان چادر می زدند و بساط خود را به صدا در می آوردند ... و از این راه پولی بدست می آوردند.
سیزده بدر: روز سیزده هر ماه مخصوصاً سیزده صفر را بوم می پنداشتند و طبق یک رسم قدیمی در روز 13 نوروز خانه ها را ترک کرده بداهان صحرا می رفتند و به بازی ها و تفریحات مختلف می پرداختند.
عید در استان آذربایجان شرقی:
سابقاً یک هفته عید را دید و بازدید داشتند و بزرگ ها به کوچک ها عید می دادند.
چهارشنبه سوری: اول شب در پشت بام با حیاط خانه آتش روشن کرده از روی آن پریده و جملاتی به ترکی می گویند که حاکی از ریختن درد و بلا بآب و آتش باشد.
عید در استان آذربایجان غربی : بزرگترین عید نزد این ایل عید قربان است و بهترین لباس را می پوشند . هر کس به فراخور خود گاو یا گوسفند قربانی و میان مستمندان تقسیم می کند و سه روز تعطیل عمومی می دادند. بعد از عید قربان به عید فطر اهمیت می دهند اما به عید نوروز چندان اهمیتی نمی دهند. ولی برای چهارشنبه سوری بیش از عید نوروز اهمیت می دهند. در این شب بهترین غذاها را می پزند و آتشبازی بر پا می کنند و تا نیمه شب زنها برقص و پایکوبی با دهل و سونا می پردازند. عید استان باختران نعوران قلخانی عید نوروز را که عید جمشیدی می گویند. در شب عید سال نو آتش روشن کرده . رقص های محلی تا نیمه شب برقرار است. عید نوروز در گوران یکی از بخش های مهم شهرستان اسلام آباد (شاه آباد غرب) و شال بخش کردند می باشند. مرد گوران بزبان کردی تکلم میکنند و از پیژان اهل حق و علی اللهی هستند. چند روز پیش از عید ، خانواده ها برای برگزاری جشن نوروز خود را آماده و برای خربید پوشاک و سایر لوازم به شهر سفر می کند و معتقدند که فراهم کردن نیازمندیهای زندگی برای نخستین روز عید سبب فراوانی نعمت در سراسر سال خواهد شد. یک روز پیش از عید دختران و پسران برای گرد آوردن بوته و گون به تپه های اطراف ده می روند. در آخر و زهردان ده بکنار نزدیک ترین جشمه می روند و در اطاقک نئین با آبی که در دیگ کرده اند خود را می شویند و زنان نیز پس از مردان به سرچشمه می روند و دست و پای خود را پس از شستشو حنا می بندند. مردم ده پیش از عید دو تن نوازنده ساز و (هل را به ده دعوت می کنند تا پیش از تحویل سال برای ایشان نواز زندگی کنند. در این روز مردم در میان ده گرد می آیند و هماهنگ نوازندگان برقص و پایکوبی می پردازند. پدرها و مادرها فرزندان خود را به
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
چهارشنبه سوری
یکی از آئینهای سالانه ایرانیان چهارشنبه سوری یا به عبارتی دیگر چارشنبه سوری است. ایرانیان آخرین سه شنبه سال خورشیدی را با بر افروختن آتش و پریدن از روی آن به استقبال نوروز می روند.
چهارشنبه سوری، یک جشن بهاری است که پیش از رسیدن نوروز برگزار می شود.
مردم در این روز برای دفع شر و بلا و برآورده شدن آرزوهایشان مراسمی را برگزار می کنند که ریشه اش به قرن ها پیش باز می گردد.
مراسم ویژه آن در شب چهارشنبه صورت می گیرد برای مراسم در گوشه و کنار کوی و برزن نیز بچه ها آتش های بزرگ می افروزند و از روی آن می پرند و ترانه (سرخی تو از من ، زردی من از تو ) می خوانند.
ظاهرا مراسم چهارشنبه سوری برگرفته از آئینهای کهن ایرانیان است که همچنان در میان آنها و با اشکال دیگر در میان باقی بازماندگان اقوام آریائی رواج دارد.
اما دکتر کورش نیکنام موبد زرتشتی و پژوهشگر در آداب و سنن ایران باستان، عقیده دارد که چهارشنبه سوری هیچ ارتباطی با ایران باستان و زرتشتیان ندارد و شکل گیری این مراسم را پس از حمله اعراب به ایران می داند.
در ایران باستان هفت روز هفته نداشتیم.در ایران کهن هر یک از سی روز ماه، نامی ویژه دارد، که نام فرشتگان است. شنبه و یکشنبه و... بعد از تسلط اعراب به فرهنگ ایران وارد شد. بنابراین اینکه ما شب چهارشنبه ای را جشن بگیریم( چون چهارشنبه در فرهنگ عرب روز نحس هفته بوده ) خودش گویای این هست که چهارشنبه سوری بعد از اسلام در ایران مرسوم شد."
"برای ما سال ۳۶۰ روز بوده با ۵ روز اضافه ( یا هر چهار سال ۶ روز اضافه ). ما در این پنج روز آتش روشن می کردیم تا روح نیاکانمان را به خانه هایمان دعوت کنیم."
"بنابراین، این آتش چهارشنبه سوری بازمانده آن آتش افروزی ۵ روز آخر سال در ایران باستان است و زرتشتیان به احتمال زیاد برای اینکه این سنت از بین نرود، نحسی چهارشنبه را بهانه کردند و این جشن را با اعتقاد اعراب منطبق کردند و شد چهارشنبه سوری."
بخش کردن ماه به چهار هفته در ایران ،پس از ظهور اسلام است و شنبه و یک شنبه و دوشنبه و ........نامیدن روز های هفته از زمان رواج آن .شنبه واژه ای سامی و درآمده به زبان فارسی و در اصل "شنبد" بوده است.
"سور "در زبان و ادبیات فارسی و برخی گویش های ایرانی به معنای "جشن"،"مهمانی"و "سرخ" آمده است
مراسم چهارشنبه سوری
بوته افروزی
در ایران رسم است که پیش از پریدن آفتاب، هر خانواده بوته های خار و گزنی را که از پیش فراهم کرده اند روی بام یا زمین حیاط خانه و یا در گذرگاه در سه یا پنج یا هفت «گله» کپه می کنند. با غروب آفتاب و نیم تاریک شدن آسمان، زن و مرد و پیر و جوان گرد هم جمع می شوند و بوته ها را آتش می زنند. در این هنگام از بزرگ تا کوچک هر کدام سه بار از روی بوته های افروخته می پرند، تا مگر ضعف و زردی ناشی از بیماری و غم و محنت را از خود بزدایند و سلامت و سرخی و شادی به هستی خود بخشند. مردم در حال پریدن از روی آتش ترانه هایی می خوانند.
زردی من از تو ، سرخی تو از من
غم برو شادی بیا ، محنت برو روزی بیا
ای شب چهارشنبه ، ای کلیه جاردنده ، بده مراد بنده
خاکستر چهارشنبه سوری، نحس است، زیرا مردم هنگام پریدن از روی آن، زردی و ییماری خود را، از راه جادوی سرایتی، به آتش می دهند و در عوض سرخی و شادابی آتش را به خود منتقل می کنند. سرود "زردی من از تو / سرخی تو از من"
هر خانه زنی خاکستر را در خاک انداز جمع می کند، و آن را از خانه بیرون می برد و در سر چهار راه، یا در آب روان می ریزد. در بازگشت به خانه، در خانه را می کوبد و به ساکنان خانه می گوید که از عروسی می آید و تندرستی و شادی برای خانواده آورده است.
در این هنگام اهالی خانه در را به رویش می گشایند. او بدین گونه همراه خود تندرستی و شادی را برای یک سال به درون خانه خود می برد. ایرانیان عقیده دارند که با افروختن آتش و سوزاندن بوته و خار فضای خانه را از موجودات زیانکار می پالایند و دیو پلیدی و ناپاکی را از محیط زیست دور و پاک می سازند. برای این که آتش آلوده نشود خاکستر آن را در سر چهارراه یا در آب روان می ریزند تا باد یا آب آن را با خود ببرد.
مراسم کوزه شکنی
مردم پس از آتش افروزی مقداری زغال به نشانه سیاه بختی،کمی نمک به علامت شور چشمی، و یکی سکه دهشاهی به نشانه تنگدستی در کوزه ای سفالین می اندازند و هر یک از افراد خانواده یک بار کوزه را دور سر خود می چرخاند و آخرین نفر ، کوزه را بر سر بام خانه می برد و آن را به کوچه پرتاب می کند و می گوید: «درد و بلای خانه را ریختم به توی کوچه» و باور دارند که با دور افکندن کوزه، تیره بختی، شور بختی و تنگدستی را از خانه و خانواده دور می کنند .همچنین گفته میشود وقتی میتراییسم از تمدن ایران باستان در جهان گسترش یافت،در روم وبسیاری از کشورهای اروپایی ،روز 21 دسامبر ( 30 آذر ) به عنوان تولد میترا جشن گرفته میشد.ولی پس از قرن چهارم میلادی در پی اشتباهی که در محاسبه روز کبیسه رخ داد . این روز به 25 دسامبر انتقال یافت
فال گوش نشینی
زنان و دخترانی که شوق شوهر کردن دارند، یا آرزوی زیارت و مسافرت، غروب شب چهارشنبه نیت می کنند و از خانه بیرون می روند و در سر گذر یا سر چهارسو می ایستند و گوش به صحبت رهگذران می سپارند و به نیک و بد گفتن و تلخ و شیرین صحبتکردن رهگذران تفال می زنند. اگر سخنان دلنشین و شاد از رهگذران بشنوند، برآمدن حاجتو آرزوی خود را برآورده می پندارند. ولی اگر سخنان تلخ و اندوه زا بشنوند، رسیدن به مراد و آرزو را در سال نو ممکن نخواهند دانست.
قاشق زنی
زنان و دختران آرزومند و حاجت دار، قاشقی با کاسه ای مسین برمی دارند و شب هنگام در کوچه و گذر راه می افتند و در برابر هفت خانه می ایستند و بی آنکه حرفی بزنند پی در پی قاشق را بر کاسه می زنند. صاحب خانه که می داند قاشق زنان نذر و حاجتی دارند، شیرینی یا آجیل، برنج یا بنشن و یا مبلغی پول در کاسه های آنان می گذارد. اگر قاشق زنان در قاشق زنی چیزی به دست نیاورند، از برآمدن آرزو و حاجت خود ناامید خواهند شد. گاه مردان به ویژه جوانان، چادری بر سر می اندازند و برای خوشمزگی و تمسخر به قاشق زنی در خانه های دوست و آشنا و نامزدان خود می روند.
آش چهارشنبه سوری
خانواده هایی که بیمار یا حاجتی داشتند برای برآمدن حاجت و بهبود یافتن بیمارشان نذر می کردند و در شب چهارشنبه آخر سال «آش ابودردا» یا «آش بیمار» می پختند و آن را اندکی به بیمار می خوراندند و بقیه را هم در میان فقرا پخش می کردند.
تقسیم آجیل چهارشنبه سوری
زنانی که نذر و نیازی می کردند در شب چهارشنبه آخر سال، آجیل هفت مغز به نام «آجیل چهارشنبه سوری» از دکان رو به قبله می خریدند و پاک می کردند و میان خویش و آشنا پخش می کردند و می خورند. به هنگام پاک کردن آجیل، قصه مخصوص آجیل چهارشنبه، معروف به قصه خارکن را نقل می کردند. امروزه، آجیل چهارشنبه سوری جنبه نذرانه اش را از دست داده و از تنقلات شب چهارشنبه سوری شده است.
گرد آوردن بوته، گیراندن و پریدن از روی آن و گفتن عبارت "زردی من از تو، سرخی تو از من" شاید مهمترین اصل شب چهارشنبه سوری است. هر چند که در سالهای اخیر متاسفانه این رسم شیرین جایش را به ترقه بازی و استفاده از مواد محترقه و منفجره خطرناک داده است
پس امیدورام دوستان عزیز با خواندن این مطالب قشنگی این رسم را با انجام کارهای خطرناک و استفاده از ترقه های خطرناک خراب نکنند
مراسم دیگری مانند توپ مروارید ، فال گوش ، آش نذری پختن ، آب پاشی ، بخت گشائی دختران ، دفع چشم زخمها ، کندرو خوشبو ، قلیا سودن ، فال گزفتن هم در این شب جزو مراسمات جالب و جذاب می باشد
تحریف آیین چهارشنبه سوری
یافته های پزوهشی نشان می دهد که تمامی آیین ها و یادمان هایی که مردم ایران در هنگامه گوناگون بر پا می داشتند و بخشی از آنها همچنان در فرهنگ این سرزمین پایدار شده است ، با منش ، اخلاق و خرد نیاکان ما در آمیخته بود و در همه آنها ، اعتقاد به پروردگار ، امید به زندگی ، نبرد با اهریمنان و بدسگالان و مرگ پرستان ، در قالب نمادها ، نمایش ها و آیین های گوناگون نمایشی گنجانده شده بود .
رفتار خشونت آمیز و مغایر با عرف و منش جامعه نطیر آنچه که امروزه تحت نام چهارشنبه سوری شاهد آن هستیم ، در هیچکدام از این آیین ها دیده نمی شود .
بهتر است بگوییم ، کسانی که با منفجر کردن ترقه و پراکندن آتش سلامتی مردم را هدف می گیرند ، با تن دادن به رفتاری آمیخته به هرج و مرج روحی ، آیین چهارشنبه سوری را تحریف کرده اند
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 17 صفحه
قسمتی از متن .doc :
آداب و رسوم و اعیاد مردم گیلان و چهارشنبه سوری در گیلان:
شب پاسی (شب بازی) ، جشن بود که بمناسبت مولود تازه ی هر خانواده بر پا می شد که هفت شبانه روز ادامه داشت ، اقوام بیشتر زنان و کودکان در این جشن شرکت می نمود . در این شب ها بازی ها و تفریحاتی نیز اجرا می گشت . هفت سین پهن کردن سفره ای پیش از حلول هر سال نور و در شب آخرین چهارشنبه هر سال و سبزه و ماهی ... انواع اجیل ، بنام آجیل مشکل گشا هنوز معمول است. گل گل چهارشنبه با برافروختن بوته و غیره در شب چهارشنبه آخر سال از روی آن می پرند. اسفند خریدن و دود کردن نیز مراسم خاصی دارد. دختران دم بخت را چند ساعتی از خانه بیرون می کردند به نیت آنکه بزودی به خانه شوهر بروند.
خانه تکانی و شکستن کاسه و کوزه و غیره بعلامت دور ساختن نجسی ... و در کردن ترقه معمول است . در برخی روستاها درباره ی درختانی که میوه نمی دهند. یکی از افراد خانواده تبری بدست گرفته بطرف درخت می رفت و با صدای رسا می گفت : می خواهم درخت را قطع کنم ، در این وقت شفاعت کرده و می گفتند تا سال دیگر میوه خواهد داد و دهقان قانع شده تبر را کنار می گذاشت ...
فالگوش : در شب های چهارشنبه سوری زن و مرد برای تشخیص اقبال و ادبار سال جدید خود سر چهارراهها و گذرگاهها پنهانی سخنان عابران را گوش می دادند و از مفاد گفتار آنان توفیق و ناکامی خود را احدس می زند.
عروس گوله: از شب چهارشنبه سوری به بعد در رشت و حومه های شهر موجودی به نام عروس گوله با لباس های زیبا و زینت های فراوان ترتیب داده می شد و عده ای از کودکان همراهش به رقص و پایکوبی و دست افشانی می پرداختند و ...
نوروز و نو سال: پانزده روز مانده به عید دسته های دو سه نفری به در خانه های ثروتمندان می رفتند و اشعاری وایر به حلول سال نو می خواندند و از صاحب خانه ها مژدگانی می خواستند.
عید بینی : برگذاری مراسم جشن نوروز مهم ترین رسوم متداول گیلان بود خوانچه های آجیل و شیرینی و میوه جات و ظرف آب آلبالو و آلو و تخم مرغ های پخته رنگین و حلواهای خانگی ... آنها که امکانات مالی داشتند فراهم می کردند.
نواختن بوغ در طلیعه عید نوروز ، قلندران و درویشان در نزدیکی خانه ثروتمندان چادر می زدند و بساط خود را به صدا در می آوردند ... و از این راه پولی بدست می آوردند.
سیزده بدر: روز سیزده هر ماه مخصوصاً سیزده صفر را بوم می پنداشتند و طبق یک رسم قدیمی در روز 13 نوروز خانه ها را ترک کرده بداهان صحرا می رفتند و به بازی ها و تفریحات مختلف می پرداختند.
عید در استان آذربایجان شرقی:
سابقاً یک هفته عید را دید و بازدید داشتند و بزرگ ها به کوچک ها عید می دادند.
چهارشنبه سوری: اول شب در پشت بام با حیاط خانه آتش روشن کرده از روی آن پریده و جملاتی به ترکی می گویند که حاکی از ریختن درد و بلا بآب و آتش باشد.
عید در استان آذربایجان غربی : بزرگترین عید نزد این ایل عید قربان است و بهترین لباس را می پوشند . هر کس به فراخور خود گاو یا گوسفند قربانی و میان مستمندان تقسیم می کند و سه روز تعطیل عمومی می دادند. بعد از عید قربان به عید فطر اهمیت می دهند اما به عید نوروز چندان اهمیتی نمی دهند. ولی برای چهارشنبه سوری بیش از عید نوروز اهمیت می دهند. در این شب بهترین غذاها را می پزند و آتشبازی بر پا می کنند و تا نیمه شب زنها برقص و پایکوبی با دهل و سونا می پردازند. عید استان باختران نعوران قلخانی عید نوروز را که عید جمشیدی می گویند. در شب عید سال نو آتش روشن کرده . رقص های محلی تا نیمه شب برقرار است. عید نوروز در گوران یکی از بخش های مهم شهرستان اسلام آباد (شاه آباد غرب) و شال بخش کردند می باشند. مرد گوران بزبان کردی تکلم میکنند و از پیژان اهل حق و علی اللهی هستند. چند روز پیش از عید ، خانواده ها برای برگزاری جشن نوروز خود را آماده و برای خربید پوشاک و سایر لوازم به شهر سفر می کند و معتقدند که فراهم کردن نیازمندیهای زندگی برای نخستین روز عید سبب فراوانی نعمت در سراسر سال خواهد شد. یک روز پیش از عید دختران و پسران برای گرد آوردن بوته و گون به تپه های اطراف ده می روند. در آخر و زهردان ده بکنار نزدیک ترین جشمه می روند و در اطاقک نئین با آبی که در دیگ کرده اند خود را می شویند و زنان نیز پس از مردان به سرچشمه می روند و دست و پای خود را پس از شستشو حنا می بندند. مردم ده پیش از عید دو تن نوازنده ساز و (هل را به ده دعوت می کنند تا پیش از تحویل سال برای ایشان نواز زندگی کنند. در این روز مردم در میان ده گرد می آیند و هماهنگ نوازندگان برقص و پایکوبی می پردازند. پدرها و مادرها فرزندان خود را به