لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
«فهرست مطالب»
عنوان
صفحه
مقدمه
از تولد تا سه سالگی
از سه سالگی تا هفت سالگی
بازی کودک
رشد کودک
منظور کودک از گریه کردن
و در آخر
مقدمه
مظاهر طبیعت و تمام موجودات از اجداد به وجود آمده اند، هیچ موجودی با موجود دیگر همسان نیست، آیا هرگز فکر کرده اید؛ برای تولد انسان با تولد سایر موجودات همسان نیست؟ و برای چه نوزادی گنجتشک ها، مورچه ها و سایر حیوانات مانند انسان به دنیا نمی آیند؟ برای چه ماهیان برای تکثیر جنس خود تخم ریزی می کنند و اگر انسان هم مثل مورچه ها به دنیا می آمد چه عیبی داشت؟ و بالاخره برای چه تمام عوامل طبیعت همسان نیستند و هر کدام برای خودشان مقرراتی جداگانه دارند؟
البته ما نمی توانیم به اسرار خلقت اعتراض کنیم. زیرا چیزی نمی دانیم و آن چه را که می دانیم ناقص و بدون دلیل است، اما لا اقل حق آن را داریم که علت بسیاری از این ناهمسانی ها را بدانیم و لااقل برای چه نوزادهایی انسان وقتی به دنیا می آینئد هیچ چیز منی دانند، هوش و عقل و ادراک ندارند و اگر پدر و مادر از این نوزادان پرستاری نکنند خودشان قدرت حفظ نگهداری خود را ندارند در حالی که حیوانات به طور کلی این طور نیستند. و به محض اینکه به دنیا می آیند و یا بعد ازدو سه روز به اطراف خود نگاه می کنند، یعنی همه چیز را می بینند در صورتی که نوزاد انسان با این که چشم دارد هیچ چیز را نمی بینند.
حیوانات بعد از به دنیا آمدن هوشیا رو با احساس هستند، اگر به آن ها نزدیک شویم احساس ترس می کنند و به گوشه ای فرار می کنند. نوزاد انسان کسی را نمی شناسند و پدر و مادرش را با دیگران فرق نمی گذارد، راه را از چاه تشخیص نمی دهند و به سر راهش هزاران خطر موجود است.
کودک شش ماهه پدر و مادرش را می شناسد و در حالی که یکی دو ماه پیش هیچ کس را نمی شناخت و همه برای او یکسان بودند.
در این دنیای جدید احساس او تبدیل به ادراک می شود، مادرش را می بیند و او را می شناسد، و او را با وجود دیگر فرق می گذارد، و به پدر و به مادر و به کسانی خود آشنا شده است. در حالی که در روز های پیش چیزی نمی دید. موجود نابینایی بود که با وجود داشتن چشم چیزی را نمی دید. اما چون چندی گذشت همه چیز را می بیند ولی آنها را نمی شناسد و چند ماه دیگر که گذشت هم می بیند و هم آنها را می شناسد و درک می کند. و دیگر مانند سابق مداد یا قلم را به دهان نمی گذارد . زیرا می داند که مواد خوردنی نیست اما شیر را می نوشد و اگر مادر او را ترک کند بنای گریه می گذارد. از دوری او رنج می برد و چون زبان دارد با گریه و بی تابی مادرش را صدا می کند. در روزهای پیش دستش را به آتش می گذاشت. برای اینکه نمی دانست آتش او را می سوزاند.اما امروز آتش را می شناسد و اگر او را به آتش نزدیک کنید فرار می کند. و با گریه و زاری مادرش را مجبور می کند که آتش را از او دور سازد، احساس خطر می کند، مادرش را دوست دارد زیرا احساس محبت می کند.
از تولد تا سه سالگی
نوزاد دارای تحریکات حسی و توانایی مختلف می باشد. زندگی او برخلاف تصور بسیاری از لحظه تولد آغاز نشد. و در واقع بیش از نه .ماه از سن او می گذرد. نوزاد پاسخ های حرکتی مختلفی نیز نشان می دهد و توانایی ظاهر نمودن رفتارهای متعدد را دارد. به همین ترتیب پاسخ های عاطفی مانند گریستن از لحظه تولد آشکار است.
نیازهای نوزاد عبارتند از: گرسنگی و تشنگی، خواب، دفع، تنظیم حرارت ونیاز به اکسیژن.
دستگاه های بدن او توانایی ارتباط با محیط را به بهترین وجهی دارا می باشند و از این روی ثابت بودن فعالیت های زیستی و تعادلی حیاتی را نشان می دهد، با این همه نوزاد باید با کمک مادرش و در محیطی مناسب نیازهای خود را مرتفع سازد.
تکمی انفرادی شامل کیفیات مختلفی می شوند که عبارتند از:
الف: رشد جسمانی که در دو سال اول زندگی سریع می باشد ب) رشد مهارتهای حسی- حرکتی (در سالهای اولیه زندگی یادیگری و رسیدگی در ظهور مهارت های مزبور اهمیت دارند) لمس و نگهداری اشیا- کابرد انگشتان- حرکت- ادراک- عمق و ابعاد سه گانه نیز در همین سال ها به تدریج آشکار شده و مورد کار برد طفل قرار می گیرد ج) تغییرات تکاملی در نیازهای ابتدایی- این تغییرات شامل تکامل تغذیه، خواب، دفع، جنسیت، هیجان ها، مفاهیم ذهنی، مفاهیم ادراکی، زبان، و شخصیت می گیرند. کودک برای به دست آوردن توانایی سازگاری با محیطباید از چند دوره رشد بگذرد. دوره حسی- حرکتی از تولد تا دو
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
«فهرست مطالب»
عنوان
صفحه
مقدمه
از تولد تا سه سالگی
از سه سالگی تا هفت سالگی
بازی کودک
رشد کودک
منظور کودک از گریه کردن
و در آخر
مقدمه
مظاهر طبیعت و تمام موجودات از اجداد به وجود آمده اند، هیچ موجودی با موجود دیگر همسان نیست، آیا هرگز فکر کرده اید؛ برای تولد انسان با تولد سایر موجودات همسان نیست؟ و برای چه نوزادی گنجتشک ها، مورچه ها و سایر حیوانات مانند انسان به دنیا نمی آیند؟ برای چه ماهیان برای تکثیر جنس خود تخم ریزی می کنند و اگر انسان هم مثل مورچه ها به دنیا می آمد چه عیبی داشت؟ و بالاخره برای چه تمام عوامل طبیعت همسان نیستند و هر کدام برای خودشان مقرراتی جداگانه دارند؟
البته ما نمی توانیم به اسرار خلقت اعتراض کنیم. زیرا چیزی نمی دانیم و آن چه را که می دانیم ناقص و بدون دلیل است، اما لا اقل حق آن را داریم که علت بسیاری از این ناهمسانی ها را بدانیم و لااقل برای چه نوزادهایی انسان وقتی به دنیا می آینئد هیچ چیز منی دانند، هوش و عقل و ادراک ندارند و اگر پدر و مادر از این نوزادان پرستاری نکنند خودشان قدرت حفظ نگهداری خود را ندارند در حالی که حیوانات به طور کلی این طور نیستند. و به محض اینکه به دنیا می آیند و یا بعد ازدو سه روز به اطراف خود نگاه می کنند، یعنی همه چیز را می بینند در صورتی که نوزاد انسان با این که چشم دارد هیچ چیز را نمی بینند.
حیوانات بعد از به دنیا آمدن هوشیا رو با احساس هستند، اگر به آن ها نزدیک شویم احساس ترس می کنند و به گوشه ای فرار می کنند. نوزاد انسان کسی را نمی شناسند و پدر و مادرش را با دیگران فرق نمی گذارد، راه را از چاه تشخیص نمی دهند و به سر راهش هزاران خطر موجود است.
کودک شش ماهه پدر و مادرش را می شناسد و در حالی که یکی دو ماه پیش هیچ کس را نمی شناخت و همه برای او یکسان بودند.
در این دنیای جدید احساس او تبدیل به ادراک می شود، مادرش را می بیند و او را می شناسد، و او را با وجود دیگر فرق می گذارد، و به پدر و به مادر و به کسانی خود آشنا شده است. در حالی که در روز های پیش چیزی نمی دید. موجود نابینایی بود که با وجود داشتن چشم چیزی را نمی دید. اما چون چندی گذشت همه چیز را می بیند ولی آنها را نمی شناسد و چند ماه دیگر که گذشت هم می بیند و هم آنها را می شناسد و درک می کند. و دیگر مانند سابق مداد یا قلم را به دهان نمی گذارد . زیرا می داند که مواد خوردنی نیست اما شیر را می نوشد و اگر مادر او را ترک کند بنای گریه می گذارد. از دوری او رنج می برد و چون زبان دارد با گریه و بی تابی مادرش را صدا می کند. در روزهای پیش دستش را به آتش می گذاشت. برای اینکه نمی دانست آتش او را می سوزاند.اما امروز آتش را می شناسد و اگر او را به آتش نزدیک کنید فرار می کند. و با گریه و زاری مادرش را مجبور می کند که آتش را از او دور سازد، احساس خطر می کند، مادرش را دوست دارد زیرا احساس محبت می کند.
از تولد تا سه سالگی
نوزاد دارای تحریکات حسی و توانایی مختلف می باشد. زندگی او برخلاف تصور بسیاری از لحظه تولد آغاز نشد. و در واقع بیش از نه .ماه از سن او می گذرد. نوزاد پاسخ های حرکتی مختلفی نیز نشان می دهد و توانایی ظاهر نمودن رفتارهای متعدد را دارد. به همین ترتیب پاسخ های عاطفی مانند گریستن از لحظه تولد آشکار است.
نیازهای نوزاد عبارتند از: گرسنگی و تشنگی، خواب، دفع، تنظیم حرارت ونیاز به اکسیژن.
دستگاه های بدن او توانایی ارتباط با محیط را به بهترین وجهی دارا می باشند و از این روی ثابت بودن فعالیت های زیستی و تعادلی حیاتی را نشان می دهد، با این همه نوزاد باید با کمک مادرش و در محیطی مناسب نیازهای خود را مرتفع سازد.
تکمی انفرادی شامل کیفیات مختلفی می شوند که عبارتند از:
الف: رشد جسمانی که در دو سال اول زندگی سریع می باشد ب) رشد مهارتهای حسی- حرکتی (در سالهای اولیه زندگی یادیگری و رسیدگی در ظهور مهارت های مزبور اهمیت دارند) لمس و نگهداری اشیا- کابرد انگشتان- حرکت- ادراک- عمق و ابعاد سه گانه نیز در همین سال ها به تدریج آشکار شده و مورد کار برد طفل قرار می گیرد ج) تغییرات تکاملی در نیازهای ابتدایی- این تغییرات شامل تکامل تغذیه، خواب، دفع، جنسیت، هیجان ها، مفاهیم ذهنی، مفاهیم ادراکی، زبان، و شخصیت می گیرند. کودک برای به دست آوردن توانایی سازگاری با محیطباید از چند دوره رشد بگذرد. دوره حسی- حرکتی از تولد تا دو
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
روانشناسی رشد
روانشناسی رشد شاخهای از علم روانشناسی است که به توصیف و تبیین تغییرات در طول زندگی فرد میپردازد و از رشتههای مختلف زیستشناسی، جامعهشناسی، تعلیم و تربیت و پزشکی کمک میگیرد. اگر چه روانشناسی رشد به تمام مراحل زندگی انسان از تولد تا مرگ میپردازد، اما بر کودکی و نوجوانی تأکید دارد.
روانشناسان رشد در پی آن هستند تا چگونگی رشد انسان را در طول زمان تعیین کنند، برای تحقق این هدف روانشناسان رشد، رفتار افراد را در سنین مختلف به دقت مورد مشاهده قرار میدهند. از سوی دیگر روانشناسان رشد به تبیین رشد میپردازند که در آن دو الگوی عمومی و اختصاصی را مد نظر دارند. سومین هدف روانشناسی رشد این است که حاصل مطالعات توصیفی و تبیینی خود را در مورد رشد در جهت مثبت رشد انسان به کار بگیرد و رشد انسانها را به حداکثر برساند. این جنبه کاربردی رشد خصوصاً به کودکان و نوجوانانی که به دلایلی دچار نارسایی در رشد شدهاند، میپردازد.
روانشناسی رشد
رشد از دیدگاه اسلام
نگاه اجمالی
رشد جسمی(Physical Development) یکی از مهمترین فرایندهای رشدی است . این رشد زمینه را برای بدست آوردن توانائیها و مهارتهای دیگر فراهم میآورد. در واقع در نقش تاثیرگذاری در رشد حرکتی بدست آوردن مهارتها و رشد شناختی و...دارد. این قسمت از رشد شامل رشد مغز ، رشد عضلات ، رشد استخوانها ، رشد دندانها ، رشد اندام درونی ، رشد اندام بیرونی و ... میشود.
رشد مغز
مغز از چند میلیارد نورون (Neuron) تشکیل شده است که باهم سیستم عصبی را تشکیل میدهند. رشد سیستم اعصاب بیش از تولد و تا سه تا چهار سالگی بسیار سریع است . البته رشد دوران جنینی شامل بوجود آمدن سلولهای عصبی جدید میشود و در مرحله رشد پس از تولد کمتر سلول عصبی تازهای بوجود میاید. اندازه گیریها نشان میدهد که رشد مغز انسان تا چهارده سالگی بسیار سریع است و از 4 تا 8 سالگی از سرعت آن کاسته میشود. سپس به کندی رشد میکند تا اینکه در 16 سالگی ، مغز به اندازه کامل خود میرسد. از لحاظ وزنی مغز نوزاد در حدود 350 گرم است. در حالیکه وزن مغز انسان بالغ بین 1400 تا 1600 گرم است. اگرچه در موارد استثنایی مغزهای کمتر از 1400 گرم نیز دیده شده است.
رشد عضلات
عضلات در تنظیم فعالیتهای اعضای اصلی بدن مانند قلب ، دستگاه گوارش و غدد داخلی نقش بسیار مهمی دارند. همچنین عضلات عهدهدار حفظ نیروی بدن و هماهنگی فعالیتهای مختلف هستند. هنگام تولد ، بافتهای عضلانی هنوز تکامل نیافتهاند و به همین دلیل نوزاد ضعیف و ناتوان بوده و در فعالیتهایش ناهماهنگی وجود دارد. پس از تولد همانند مغز ، بافت عضلانی دیگری بوجود نمیآید. ولی همان بافتها از لحاظ بزرگی و شکل تغییر میکنند. عضلات همچنین از لحاظ طول ، عرض و ضخامت نیز رشد میکنند و همگام با این رشد بر وزنشان نیز افزوده میشود. این افزایش بقدری است که وزن عضلات یک فرد بالغ چهل برابر وزن عضلات در موقع تولد است. عضلات تا پنج سالگی به صورت معمولی رشد میکنند، ولی پس از پنج سالگی جهش در عضلات دیده میشود، بطوریکه 75% از افزایش وزن کودک در این سنین در نتیجه رشد عضلات است. پس از این رشد عضلات به کندی صورت میگیرد، تا اینکه در دوران بلوغ رشد عضلات برای مدتی با سرعت زیاد انجام میگیرد.
رشد استخوانها
رشد استخوانها شامل رشد و تغییر تعداد استخوانها و تغییر در نحوه پیوند آنها میباشد. از نظر تعداد استخوان ، کودک هنگام تولد دارای تقریبا 2700 قطعه استخوان است، تا اینکه در آغاز بلوغ این تعداد به 350 قطعه میرسد. ولی بتدریج از رشد استخوانها کاسته میشود. بطوریکه استخوانبندی فرد بالغ 206 قطعه است. برای مثال در مچ دست کودک دو ساله 2 تا 3 قطعه ، در 6 سالگی 6 تا 7 قطعه استخوان وجود دارد. در حالیکه بین 12 تا 15 سالگی تعداد استخوانهای مچ دست به 8 قطعه میرسد.
از لحاظ پیوند بین استخوانها به دلیل نرمی استخوانها در سالهای اول زندگی ، این پیوند ضعیف است و خوب به هم نچسبیدهاند. حتی در بعضی نقاط استخوان وجود ندارد، بلکه در آن مکانها ماده غضروفی وجود دارد که بعدا به استخوان تبدیل خواهند شد. چون استخوانهای کودک نرم هستند، او میتواند بدن خود را به وضعیتهای شگفتاوری درآورد. همچنین در این سنین استخوانهای کودک به آسانی به شکلهای نادرست در میآیند. برای مثال اگر نوزاد بیشتر به پشت بخوابد، پشت جمجمهاش پهن میشود و اگر روی شکم بخوابد، سینهاش زیادتر از حد طبیعی مسطح میشود.
رشد دندانها
انسان دو رشته دندان دارد که شامل دندانهای شیری و دندانهای ثابت است. این دو از چند لحاظ باهم تفاوت دارند.
تعداد دندانهای شیری 20 و دندانهای ثابت 32 است. همچنین دندانهای شیری کوچکتر از دندانهای ثابت بوده و دندانهای ثابت دارای کیفیت بهتر و در نتیجه دوام بیشتری هستند. رشد دندانها فرایند مداومی است که از سه ماهگی (زمان بوجود آمدن دندانهای شیری در لثه) شروع میشود و در 21 تا 25 سالگی با درآمدن دندان عقل پایان میپذیرد.
درآمدن دندانهای شیری همراه با درد است که معمولا اشتهای کودک را مختل و او را عصبانی میکند. اما دندانهای ثابت بدون ناراحتی در میآیند. از لحاظ زمانی اولین دندان شیری بین 6 تا 8 ماهگی ظاهر میشود. کودک در سال اول زندگی بین 4 تا 6 دندان دارد و در دو سالگی این تعداد به 16 دندان میرسد. دندانهای ثابت نیز از حدود 6 تا 7 سالگی شروع به در آمدن میکنند. بطوریکه کودک 7 ساله یک تا دو عدد و کودک 8 ساله ده عدد و ... دندان ثابت دارد.
با این حال زمان در آمدن دندانها متغیر است و به عواملی از قبیل وراثت ، سلامت ، تغذیه و جنس بستگی دارد. نکته مهم در در آمدن دندانها مرتب و ردیف بودن دندانهای شیری است. اگر دندانها نامنظم باشند، ممکن است وضع آرواره را به هم بزنند و این اختلال شکل قسمت پایین صورت را تغییر میدهد و سبب میشود دندانهای ثابت نیز بطور نامنظم درآیند.
رشد حرکتی
نگاه اجمالی
نوزاد در موقع تولد هیچ گونه کنترلی بر اعضا و اندام خود ندارد ولی کودک توسط فرایند «رشد حرکتی» (Motor Development) که هفته به هفته و ماه به ماه در او بوجود آمده و پیشرفت میکند در به حرکت در آوردن ارادی بدن تواناییهای لازم را به دست میآورد. به حرکت در آوردن ارادی هر یک از اعضای بدن مستلزم رشد عضلات آن قسمت از بدن است و قبل از رشد عضلات حرکاتی که در اعضا و اندام دیده میشود تصادفی ، غیر ارادی و بعضی مواقع بازتابی است.
در فرایند رشد حرکتی و به کنترل در آوردن اعضای بدن کودک ابتدا به حرکات ناحیه سر مسلط میشود و سپس به حرکات دستها و بازوها و بعد به حرکات تنه و در نهایت به حرکات
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
رشد جسمانی
مشخصه اولین سال زندگی کودک رشد جسمانی سریع اوست. کودکان سالمی که خوب تغذیه شده اند از تولد تا یک سالگی 50 درصد به قدشان و تقریبا 200 درصد به وزنشان اضافه می شود. میزان رشد در شش ماه اول زندگی سریعتر از بقیه سالهای زندگی است. ولی همه قسمتهای بدن به یک میزان رشد نمی کنند و لزوما هیچ رابطه ای بین رشد اندازه سر و رشد ماهیچه ها وجود ندارد. غالب دانشمندان معتقدند که در طول شش ماه اول زندگی، نوزادان طبقات فرهنگی و اجتماعی مختلف از لحاظ وزن و قد رشد نسبتا یکسانی دارند. ولی بعد از شش ماه رشد نوزادان خانواده های مرفه به دلیل تغذیه بهتر و رعایت معیارهای بهداشتی سریعتر است. بعد از سال اول زندگی از سرعت رشد کاسته می شود و به دنبال آن افزایش قد و وزن تا زمان نوجوانی حالت یکنواخت و تقریبا خطی دارد.
از سه سالگی به بعد می توان قد دوران بزرگسالی را در کودک پیش بینی کرد. بین قد یک کودک در سه سالگی و در هنگام بزرگسالی حدود 7% است. هم چنان که کودک بزرگ می شود پاها نسبت به تنه درازتر می شود و تنه نیز به نسبت پهنای کودک درازتر می شود. از این رو بدن گرد کودک نوزاد کم کم کشیده تر می شود.
رشد عاطفی
عواطفی که بر آنها نام ترس، لذت غمگینی، تنهایی و گناه می گذاریم اسامی مجموعه ای از امور بیرونی خاص، افکار و نیز تغییراتی است که در احساسات درون ما ایجاد می شود؛ تغییراتی که اساس آن فیزیولوژیکی است. امر بیرونی ممکن است منظره گاوی باشد که در حال حمله کردن است، افکار ممکن است شامل پیش بینی زخم ناشی از حمله گاو باشد و تغییرات فیزیولوژیکی شامل افزایش ادرنالین یا ضربان قلب است. به مجموعه این حالات«ترس» می گویند. به عنوان مثالی دیگر، هنگامی که شخص اخمی بر چهره دوستش می بیند، انتظار بی اعتنایی دارد و متوجه بالا رفتن ضربان قلب خود می شود این حالت هیجانی را می توان«اضطراب اجتماعی» نامید.
اندازه گیری عواطف
والدین غالبا از رفتار کودک پی به حالات عاطفیش می برند گاهی نیز از رفتار کودک در ارتباط با وضعیتی که کودک با آن روبروست پی به حالتش می برند. برای مثال، اگر خواهر بزرگتر اسباب بازی خواهر کوچکتر را بگیرد و بچه گریه کند مادر چنین استنباط می کند که کودک عصبانی و کلافه است. روان شناسان واکنشهای رفتاری را به عنوان یکی از شاخصهای عواطف به کار می برند، البته آنان پاسخ های فیزیولوژیکی را نیز اندازه گیری می کنند. آنان در مورد کودکان بزرگتر و بزرگسالان می کوشند تا جزء سومی که درباره آن توضیح دادیم، یعنی افکار شخص یا حالاتش و ارزیابی کنند.
برای طبقه بندی کردن یک حالت روانی هیچیک از این اندازه گیریها به تنهایی کافی نیست. اول این که، هیچ رفتار یا واکنش. فیزیولوژیکی را نمی توان به تنهایی به عنوان شاخصی برای حالات عاطفی به کار برد، زیرا هر واکنشی ممکن است نشانگر حالات عاطفی متفاوتی باشد. بالا رفتن ضربان قلب ممکن است همراه با گریه یا خنده باشد. دوم این که، یک رفتار قابل مشاهده ممکن است همراه با واکنشهای فیزیولوژیکی درونی یا افکار متفاوتی باشد. کودکانی که تهدید به تنبیه می شوند ممکن است همگی سرشان را پایین بیندازند و قیافه بغض آلودی به خود بگیرند، ولی ممکن است یکی ضربان قلبش بالا رود، دیگری دچار انقباض معده شود و سومی دچار انقباض عضلانی شود. بنابراین، ارزیابی کامل یک حالت عاطفی مستلزم تهیه اندازه های رفتاری و روان شناختی ما و در صورت امکان تهیه گزارشی است از خود شخص در توصیف آنچه حس می کند.
خودآگاهی
همه ما این تجربه را داشته ایم که به افکار و احساساتمان بیندیشیم و می توانیم تشخیص دهیم که آیا قادر به حل مشکل خاصی هستیم و آیا می توانیم یک سلسله رفتارهای جهت دار آغاز یا مانع بروز آن شویم به عبارت دیگر، همه ما از خصوصیات و تواناییهای خود برای انجام اعمال آگاهیم.
کودکان در نیمه آخر سال دوم تولدشان از خصوصیات، حالات و تواناییهای خود آگاه می شوند. مشاهداتی که از کودکان فرهنگهای مختلف شده است معلوم می کند که در همه کودکان رفتارهای خاصی ظاهر می شود که حکایت از خودآگاهی آنان دارد. منبع و ماهیت این خود آگاهی دیرزمانی است که موضوع بحث در میان فیلسوفان بوده است. عیب شناسان معاصر معتقدند که بالاخره می توانند این حالت را چنین توجیه کنند که محصول الگوهای پیچیده«تخلیه نورونی» در دستگاه عصبی مرکزی است.
جهت دادن به رفتار دیگران
کودک از دو سالگی به جهت دادن رفتار دیگران می کند. گوشی یک تلفن اسباب بازی را جلوی گوش مادرش می گیرد، به نحوی به او می فهماند که از او می خواهد جایش را عوض کند، برای حل مسئله ای از او کمک می خواهد، و یا از مادرش می خواهد که با او بازی کند. کودک با این کارها قصد ندارد که چیز مادی خاصی به دست آورد، او شیرینی یا اسباب بازی نمی خواهد ظاهرا نهی نمی کردند منطقی است که بپذیریم که کودکان می دانند که در دیگران تاثیر و نفوذ دارند.
حرف زدن کودک در ضمن عمل کردن
کودکان از دومین سال تولد شروع به حرف زدن می کنند و جمله های 2 یا 3 کلمه ای می سازند که فعل دارد در همین موقع ضمن این که کاری انجام می دهند، درباره آن حرف هم می زنند، کودک ضمن این که از صندلی بالا می رود می گوید«برو بالا» و ضمن این که می کوشد تا برخی از مکعبهای چوبی را که خراب شده است درست کند می گوید«درست کنم»، و ضمن این که به طرف آشپزخانه می رود می گوید«شیرینی می خواهم». از آنجا که کودکان کارهای خود را بیش از رفتار دیگران توضیح می دهند، فرض را بر این می گیریم که بیشتر به خود مشغولند تا به دیگران هنگامی که کودکان تازه شروع به حرف زدن می کنند، بیشتر مایلند اسامی اشیایی را بر زبان آورند که تازه آموخته اند، گویی که دانستن نام چیزی هیجان انگیز است و باعث می شود که کودک آن را به طور خود بخودی ابراز کند. کودکان از دو سالگی در مورد تواناییهای خود در کارها و نفوذ در دیگران و رعایت استانداردهایی که خود وضع کرده اند بینش و آگاهیهای تازه ای به دست می آورند.
بازشناسی خود
کودکان از سال دوم زندگی با نگاه کردن در آینه خود را بازشناسی می کنند که همین نشانه رشد خودآگاهی در آنان است بعضی از تحقیقات که نمایانگر بازشناسی خود و خودآگاهی کودک است.
احساس مالکیت
از تعامل های اجتماعی بین کودکان بیشتر می توان به خودآگاهی آنان پی برد. دو پسر 3 ساله که کاملا با هم غریبه بودند در دو طرف اتاقی ناآشنا در حضور مادرشان بازی می کردند. در 20 دقیقه اول یکی از پسرها به نام جک چهار بار در موقعیتهای مختلف از پسر دیگر که اسمش بیل بود اسباب بازی ها را می گرفت بیل در هیچ کدام از آن دفعات کاری نمی کرد، نه گریه می کرد و نه به طرف مادرش می رفت. ولی بار چهارم اسباب بازیش را رها کرد، به طرف جک رفت اسباب بازی ای را که جک قبلا با آن بازی کرده بود برداشت و به محل بازی خودش آورد چند دقیقه بعد ضمن این که بیل با واگنی بازی می کرد، جک سعی می کرد آن را از او بگیرد. ولی بار بیل آنرا محکم گرفت و مانع او شد.
چرا بیل در بار پنجم مقاومت کرده حال آن که چهار بار چنین نکرد؟ شاید یکی از دلایل آن این باشد که چندین بار اسباب بازیها را از دست داد و همین در او ایجاد احساس مالکیت کرد، هر چند که اولین بار بود که با این اسباب بازیها بازی می کرد. وقتی که کودک اسباب بازیش را گم می کند یا آن را از او می گیرند سعی می کند احساس مالکیتش را از طریق مقاومت یا گرفتن اسباب بازی از دست کودک دیگر ثابت کند.
همدلی
خودآگاهی کودک با توانایی او در درک احساسات و ادراکات دیگران همراه است. در مطالعه ای به کودکان 18 ماهه تا 27 ماهه و 36 ماهه عینکهایی دارند که با آنها بازی کنند. شیشه بعضی از این عینکها کدر بود و کسی که آن را به چشم می زد احساس نابینایی می کرد روز بعد، این کودکان همراه با مادرانشان در وضعیتی آزمایشگاهی قرار گرفتند و دیدند که مادرانشان از این عینکهای کدر به چشم دارند. کودکان 2 و 3 ساله قبلا این عینکها را امتحان کرده بودند طوری رفتار کردند که انگار مادرانشان نمی توانند چیزی را ببیند. سعی کردند عینکها را از چشم آنها بردارند و در برابر آنها هیچ حالت خاصی به خود نمی گرفتند. از این رفتارهای کودکان معلوم می شود که آنها بر این موضوع آگاهی داشتند که مادرانشان همان حالتی را تجربه می کنند که خود قبلا تجربه کرده اند. از رفتار کودکان به هنگامی که با فرد آسیب دیده یا رنجوری روبرو می شوند می توان به توانایی آنان در درک حالات عاطفی دیگران پی برد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
مقدمه:
رشد کودک
نیازهای کودکان و نحوه برآورده کردن آنها:
در گذشته چنین تصور می شد که نیازهای تحولی به صورتی سلسله مراتبی ظاهر می شدند.
به صورتی که اساسی ترین آنها (مثل نیاز به غذا و آب) صرفا برای بقا ضروری هستند. و تنها پس از ارضای آنها به صورت رضایت بخش نیازهای والاتری (همچون نیاز به رابطتی ظریف پیچیده و مستمر در محبت آمیز) پدیدار می شوند. اما اکنون چنین تلقی می شوند. که تمامی نیازهای بشر به صورت در هم تنیده و به هم مرتبطند. به عنوان مثال امکان دارد کودکی که غمگین باشد غذا را پس بزند و حتی اگر آن را خرد ببرد. نتواند غذا را هضم کند یا آنکه ممکن است کودکی از ترس اینکه مادر یا پدرش خانه را ترک کنند. از خوابیدن امتنان کنند. در گذشته چنین باور داشتند که دلبستگی کودک به مادر خود از آنجا ناشی می شود. که مادر تغذیه کودک را بر عهده دارد شواهد نشانگر آن است که این نظریه محبت ناشی از طمع حتی در بین میمونها نیز دیگر توجیه پذیر نیست عواطف و یادگیری را جنبه های یادگیری را جنبه های تحولی جداگانه ای در نظر می گرفتند در واقع این دیگاه هنوز هم به ویژه نسبت به کودکان نسل قبل به میزان زیادی حفظ شده است.
در واقع یادگیری در گسترده ترین مفهوم خود و عاطفه جنبه های شناختی و عاطفی تحول عقل و احساسات چنان ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند که تقریبا از بدو تولد غیر قابل تفکیکند. برای یادگیری و پیشرفت علاوه بر توان بلقوه برای رشد امکان بالندگی و وجود فرصتهای محیطی مناسب در زمانهای مناسب و داشتن اراده و انگیزه نیز ضروری است نیروی محرکه اشتیاق به یادگیری در کیفیت روابطی ریشه دارد که درست از ابتدای زندگی در مورد کودک اعمال می شود.
به منظور کاربردهای عملی طبقه بندی چهارگانه زیر کافی به نظر می رسد نیاز به عشق و امنیت به تجارب جدید به تحسین و قدردانی و به مسئولیت پذیری این نیازها باید از همان ابتدایی ترین و مرحله های زندگی کودک برآورده شود. و تحقق آنها به میزانی کمتر یا بیشتر در سرآسر بزرگسالی ادامه بیابد. البته اهمیت نسبی این نیازها همراه راه های برآورده شدن آنها طی مراحل مختلف تحول متغییر است.
نیازهای کودکان:
چهار نیاز عمده عاطفی وجود دارد که باید از همان روزهای آغازین زندگی برآورده شوند. تا کودک بتواند از یک نوزاد درمانده به بزرگسالی و رشد یافته بالغ تبدیل شود. این نیازها عبارتند از 1- عشق و امنیت2- کسب تجارب جدید. 3- تحسین و قدردانی 4- مسئولیت پذیری
در طول مراحل مختلف تحول اهمیت نسبی این نیازها به حساب می آید چون شالوده تمامی روابط آتی نتها در خانواده بلکه با دوستان و همکاران و سرانجام در زندگی زناشویی تشکیل می دهد. نیاز به جهت و امنیت نیازی است که رشد سالم شخصیت توانایی محبت کردن و پاسخ دهی به محبت و بالاخره توانایی پدر یا مادری دلسوز و مهربان بودن و به آن وابسته است کودک این نیاز را از لحظه تولد به بعد از طریق تجربه روابط محبت آمیز قابل اعتماد و پیوسته بادگیران شخصیت با مادر بعد با پدر و بعد ازریق دایره رو به گسترش و بزرگسالان و همسالان برآورده می شود. امنیتی که در خانواده هیا صمیمی موجود است. برنامه های آشنا و معلوم آن به کمک امکان می دهد که در جهانی که در آن که باید پا به پدیده های بسیاری که برای او تازگی دارند و در حال تغییر اند. کنار بیاید و احساس کند که وقایع پیوسته و قابل پیشبینی هستند همچنین زندگی با تبات خانواده در کودک حساس یکپارچگی شخصیت احساس اینکه دارای گذشته و آینده است و هویتی منسجم و پایدار به وجود می آورد.
نیاز به تجرب جدید.:
ذهن کودک تنها در صورتی به گونه ای مطلوب تحول پیدا می کند که این نیاز در کودکی و نوجوانی به خوبی ارضا شود. همانگونه که انسان برای رشد جسمانی به غذا نیاز دارد و همانگونه که رژیم غذایی متعادل برای رشد طبیعی انسان ضروری است کسب تجارب جدید . هم برای رشد ذهن ضروری است در اوایل دوران کودکی بازی اصلی ترین عناصر برآورده ساختن این نیازها هستند کودک به واسطه این دو دنیای پیرامون خود را کشف می کند و یاد می گیرد که چگونه با مشکلات مقابله کند این موضوع به همان اندازه که در مورد واقعیتها دنیای عینی صادق است در مورد احساسات و اندیشه های دنیای ذهنی نیز صدق می کند کسب تجارب جدید یادگیری یکی از مهمترین درسهای اوایل زندگی را تسهیل می کند یعنی یادگیری این که چگونه و یادگیری اینکه تسلط یافتن بر هر موضوعی احساس موفقیت و لذت در پی دارد آموزش پذیری نتنها به استعداد ذاتی کودک بلکه کم و بیش به تشویق و خدمت های محیطی او نیز بستگی دارد جو عاطفی و فرهنگی خانواده و نیز دلمشغولی ها یا آرمانهای والدین می توانند در تقویت کردن محدود ساختن یا رشد ذهنی کودک نقشی موثر داشته باشند.
بازی کردن به دو شیوه عمده نیاز به کسب تجارب جدید را برآورده می سازد نخست کودک را قادر می سازد تا در مورد دنیای پیرامون خود مطالبی را بیاموزد.دوم به کودکامکان می دهد تا با مسلط ساختن خیاپردازی به واقعیت و منطق با هیجانهای متعرض خود کنار بیاید و آنها را حل و فصل کند.
احتمالا تنها عامل و یا به طور کلی مهمترین عامل ارتقای رشد ذهنی کودک کیفیت محیط زبانی اوست البته منظور کمیت گفتار کودک نیست بلکه منظور کیفیت گفتار و پربار و واضح و مربوط به موضوع بودن آن است زبان در فراگیری استدلال و تفکر و نیز در برقرار کردن ارتباط با دیگران به کودک کمک می کند.