لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 61
مقدمه
کیش زردشت و آیین ودیک هردو دارای یک ریشه و منشأ واحد هستند. هنگامی که صحرانوردان قبایل هند و اروپایی در هزاره دوم قبل از میلاد در مکانی از سواحل شرقی دریای خزر از یکدیگر جدا شدند یک قسمت آنها به سوی هند رو آوردند و عدهای دیگر به آذربایجان و ارمنستان داخل شدند. و این جدایی، دو فرهنگ جداگانه بوجود آورد. ساکنان ایران در این کشور بایر و عریان با آب و هوایی خشک خوی و خلقی خاص گرفتند و مردمی واقعبین، باهوش و مستعد و کارپیشه گشتند و شبانی و کشاورزی را انتخاب کردند. و آریانهای هند در آب و هوای مرطوب و گرم جای گرفتند و اوضاع زندگانی اقتضا می کرد که به آسایش جسمانی و رخوت و کمکاری و خیالات فلسفی و افکار شاعرانه بگرایند.
در ایران فکر و اندیشه در حول و حوش ضروریات زندگی دور می زد و تنازع بقاءو کشمکش حیات بیشتر واقعیت داشت بنابراین دین و مذهب بر پایه خلق و منش قرار گرفت و سعی و عمل در اندیشه ایرانیان به جای ریاضت و عزلت هندوان مستقر شد. و دین هند و دین زردشت دو ماهیت مختلف حاصل کردند و در دو قطب متضاد قرار گرفتند.
شرح و بیان پیدایش مذهب زرتشت کار آسانی نیست و مأخذ موجود برخلاف منابع آیین ودا چندان روشن و موثق نیست. کتاب مقدس زرتشتیان اوستاست که مجموعهای است از مطالب مختلف بدون ارتباط با هم و در حقیقت باقیمانده یک ادبیات باستانی کهنسال است.
مهمترین قسمت اوستا یسناست که مشتمل برگاتها میباشد یعنی سرودهای زرتشت با لهجه محلی و از آن اطلاعات موثق درباره حیات و اندیشههای زردشت به دست میآید. قسمتهای دیگر ویسپرد، وندیداد، یشتها و خرده اوستاست که از نظر اعتبار به پای یسنا نمیرسند.
دین عامه مردم ایران هنگام ظهور زرتشت همان آیین وداها بوده یعنی اکثر خلایق قوای طبیعت را میپرستیدهاند و به آنها دیو میگفتند، تجسم نیروهای طبیعی مانند آفتاب و ماه و ستارگان و خاک و آتش و آب و باد هستند. در میان این قوا اینتار یا ایندرا از همه برجستهتر است زیرا که کشنده اژدها و آورنده باران است ولی برخلاف آریانهای هند خدای خدایان نیست در ایران ایندرا تحتالشعاع میترا قرار گرفته که خدای عالم است و همة قبایل او را می ستودند. در خرده اوستا میترا مانند خدایی که پادشاهان قبل از آغاز جنگ نزد او نماز میبردهاند یاد شده. نام خدای دیگر در عرض میترا ذکر شده او را واناشیل است که خدای گنبد آسمان و نگهبان نظم جهان است. خلاصه ایرانیان این قوای الهی و بعضی دیگر را پرستش میکردند و در پیشگاه آنها در زیر آسمان صاف و در کنار محرابها با حضور موبدان قربانیها و هدایا میگذرانیدهاند و آتش را میپرستیده و شربتی آسمانی و سکرآور که از فشرده گیاهی مقدس به نام هوما میگرفتهاند و برای کسب خیر و برکت مینوشیدهاند.
حیات زرتشت
ظاهراً زرتشت دهقانزادهای بوده از ریشه آریایی نام او زورواستر و اصل آن زراتشتر کلمه آریایی کهنه است. و جزء اخیر آن اشترا به معنی شتر است.
تاریخی حقیقی تولد زرتشت بسیار مجهول است. روایات ایرانی تولد او را در حدود 660 ق م نشان میدهد. و عدهای تاریخ قدیمیتر یعنی حدود 1000 ق م را تاریخ تولد او میدانند. محل تولد او نیز مجهول است. عدهای میگویند در ناحیه ماد (آذربایجان) شمال غرب ایران است و بعضی معتقدند در بلخ شرق ایران است. ولی از قرار معلوم او در غرب ایران زاییده شده و در شرق به کار دعوت خود پرداخته است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 61
مقدمه
کیش زردشت و آیین ودیک هردو دارای یک ریشه و منشأ واحد هستند. هنگامی که صحرانوردان قبایل هند و اروپایی در هزاره دوم قبل از میلاد در مکانی از سواحل شرقی دریای خزر از یکدیگر جدا شدند یک قسمت آنها به سوی هند رو آوردند و عدهای دیگر به آذربایجان و ارمنستان داخل شدند. و این جدایی، دو فرهنگ جداگانه بوجود آورد. ساکنان ایران در این کشور بایر و عریان با آب و هوایی خشک خوی و خلقی خاص گرفتند و مردمی واقعبین، باهوش و مستعد و کارپیشه گشتند و شبانی و کشاورزی را انتخاب کردند. و آریانهای هند در آب و هوای مرطوب و گرم جای گرفتند و اوضاع زندگانی اقتضا می کرد که به آسایش جسمانی و رخوت و کمکاری و خیالات فلسفی و افکار شاعرانه بگرایند.
در ایران فکر و اندیشه در حول و حوش ضروریات زندگی دور می زد و تنازع بقاءو کشمکش حیات بیشتر واقعیت داشت بنابراین دین و مذهب بر پایه خلق و منش قرار گرفت و سعی و عمل در اندیشه ایرانیان به جای ریاضت و عزلت هندوان مستقر شد. و دین هند و دین زردشت دو ماهیت مختلف حاصل کردند و در دو قطب متضاد قرار گرفتند.
شرح و بیان پیدایش مذهب زرتشت کار آسانی نیست و مأخذ موجود برخلاف منابع آیین ودا چندان روشن و موثق نیست. کتاب مقدس زرتشتیان اوستاست که مجموعهای است از مطالب مختلف بدون ارتباط با هم و در حقیقت باقیمانده یک ادبیات باستانی کهنسال است.
مهمترین قسمت اوستا یسناست که مشتمل برگاتها میباشد یعنی سرودهای زرتشت با لهجه محلی و از آن اطلاعات موثق درباره حیات و اندیشههای زردشت به دست میآید. قسمتهای دیگر ویسپرد، وندیداد، یشتها و خرده اوستاست که از نظر اعتبار به پای یسنا نمیرسند.
دین عامه مردم ایران هنگام ظهور زرتشت همان آیین وداها بوده یعنی اکثر خلایق قوای طبیعت را میپرستیدهاند و به آنها دیو میگفتند، تجسم نیروهای طبیعی مانند آفتاب و ماه و ستارگان و خاک و آتش و آب و باد هستند. در میان این قوا اینتار یا ایندرا از همه برجستهتر است زیرا که کشنده اژدها و آورنده باران است ولی برخلاف آریانهای هند خدای خدایان نیست در ایران ایندرا تحتالشعاع میترا قرار گرفته که خدای عالم است و همة قبایل او را می ستودند. در خرده اوستا میترا مانند خدایی که پادشاهان قبل از آغاز جنگ نزد او نماز میبردهاند یاد شده. نام خدای دیگر در عرض میترا ذکر شده او را واناشیل است که خدای گنبد آسمان و نگهبان نظم جهان است. خلاصه ایرانیان این قوای الهی و بعضی دیگر را پرستش میکردند و در پیشگاه آنها در زیر آسمان صاف و در کنار محرابها با حضور موبدان قربانیها و هدایا میگذرانیدهاند و آتش را میپرستیده و شربتی آسمانی و سکرآور که از فشرده گیاهی مقدس به نام هوما میگرفتهاند و برای کسب خیر و برکت مینوشیدهاند.
حیات زرتشت
ظاهراً زرتشت دهقانزادهای بوده از ریشه آریایی نام او زورواستر و اصل آن زراتشتر کلمه آریایی کهنه است. و جزء اخیر آن اشترا به معنی شتر است.
تاریخی حقیقی تولد زرتشت بسیار مجهول است. روایات ایرانی تولد او را در حدود 660 ق م نشان میدهد. و عدهای تاریخ قدیمیتر یعنی حدود 1000 ق م را تاریخ تولد او میدانند. محل تولد او نیز مجهول است. عدهای میگویند در ناحیه ماد (آذربایجان) شمال غرب ایران است و بعضی معتقدند در بلخ شرق ایران است. ولی از قرار معلوم او در غرب ایران زاییده شده و در شرق به کار دعوت خود پرداخته است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
مقدمه
کتابی که امروزه به عنوان کتاب دینی زرتشتیان با نام «اوستا» در دنیا مشهور است، مجموعهایست از سرودهای آسمانی اشو زرتشت، نمازها، سرودهای حماسی، مراسم و آداب دینی، اما تنها آن قسمت از اوستا که به «گاثاها» مشهور است، پیام آسمانی و از سرودهای اشو زرتشت میباشد، و هرگاه به دیانت زرتشتی در دوران اولیه اشاره شود، هرگونه برداشتی جز از گاتها از اشو زرتشت نیست، بلکه منسوب به وی است.
کتاب اوستا تنها کتابی است به زبان اوستایی که ما را از فرهنگ و باور و اندیشه نیاکانمان آگاه میسازد. بسیاری از این باورها و اندیشهها به نگهداری سینه به سینه در گذر زمان سبب بوجود آمدن کتابهای دیگر از جمله بندمش، دینکر، خدای نامک و ... گردید که شادروان فردوسی طوسی با الهام از آنها بخصوص خدای نامک توانست شاهنامه را به نظم درآورد و تاریخ و فرهنگ و زبان ایران را زنده کند. بنابراین وظیفه هر ایرانی میهنپرستی است که از تمدن و فرهنگ نیاکانش آگاهی داشته و با افزودن به آگاهیهای خود این پرچم پرافتخار را همیشه برافراشته دارد.
درود بر فروهر پاک اندیشمندانی چون ابوریحان بیرونی، سهروردی، ابراهیم پورداود، بهرام فرهوشی و .... که برای شناساندن فرهنگ این مرز و بوم از هیچ کوششی دریغ نورزیدند.
نظارهای کوتاه به زندگی، زمان، مکان تولد و نوع تولد اشور زرتشت
زندگی
نوشتن و پرداختن به شرح حال بزرگانی چون پیامبران، شاعران و شخصیتهای تاریخی، در واقع کاری بسیار بس دشوار و سخت است. این دشواری درباره اندیشهها و افکار و عقایدشان، در پیچیدگی بیشتر آشکار میشود، اما آنچه که روشن و محقق است، نگارش شرح حال و یا به اصطلاح پرداختن سیرهای برای زرتشت از همه پیامبران و بزرگان روزگار گذشته دشوارتر و بلکه ناممکن میباشد.
این دشواری که انجام کار را به محال میکشد، به موجب کهنه بودن و قدمت زیادی است که زمان زرتشت داشته است.
بزرگترین سند ما درباره زرتشت گاثاها یا سرودهای وی میباشد. در این سرودها که با زبانی بسیار کهن گفته شده، از نام و نشان و آموزشها و برپایی یک دگرگونی ژرف و اندیشه دینی و اجتماعی آن زمانه آگاه میشویم.
مختصری از تولد تا پایان عمر وی
پیش از زایش وی شگفتیهایی به ظهور میرسد. مقدمات تولدش از آسمانها و توسط خداوند و فرشتگان معین میشود. دیوان و جاد و ان درصدد برمیآیند تا نابودش کنند، اما بارها میآزمایند و موفق نمیشوند تا آنکه سرانجام میبالد و بزرگ میشود. رویدادها و نگرش اوضاع و احوال به اندیشه و تفکر برمیانگیزدش. به کوهی پناه میبرد تا در سکوت و تنهایی بیاندیشد. ده سال این گوشهگیری و اندیشیدن به طول میانجامد . چون پایه و شالوده فراخواندن را تدوین کرده. به میان مردم بازگشته و پیام اهورا مزدا خداوندگار بزرگ و یکتا را بر مردم میخواند.
در راه بازگشت به پیرمردی برمیخورد که به او میگوید که آموزش این مردم فایدهای ندارد. وی بیاعتنا رو به شهر میرود. در شهر شروع به سخن گفتن مینماید، اما این سخنرانی به جایی نمیرسد و مردم به او اعتنایی نمیکنند و زرتشت به این نتیجه میرسد که در میان جامعه خداوند مرده است.
مردمان را از پرستش خدایان بسیار و دروغین و قربانی و مراسم پرطول و تفصیل عبادت منع میکند. «گوی»ها و «گرپن»ها که کاهنان مردم بودند، با وی از در ستیز برمیآیند و بارها قصد جانش را میکنند، اما خداوند و فرشتگانش او را حفظ و پشتیبانی کرده و حمایتش میکنند. در آغاز امر، خواندن به پرستش خدای یکتا به دشواری انتشار مییابد. به دربار شاه رفته و دین تازه را توصیف و تشریح مینماید. شاه فرمان میدهد تا بزرگان و دانشمندان با وی در نشستهایی گفت و شنود کرده و حقانیت گفتهها و ادعاهایش را بیازمایند و دانش وی را بسنجند.
در چند دور طولانی و پس از روی دادن حوادث و وقایعی، شاه و به پیروی از وی، بزرگان دربار و مردمان، دین نوین را میپذیرند. به زودی آیین مزدایی زرتشتی انتشار پیدا میکند، اما بر سر این پذیرش و دینآوری، میان دو گروه از ایرانیان جنگ درمیگیرد. گروهی از ایرانیان (=تورانیان) حاضر به قبول دین زرتشت نشده و «ویشتاسپ» شاه را که دین پذیرفته و از آیین دیرینه روگردانده نکوهش کردند و به ترک دین و مجازات دینآوران فرمان میدهند. چون شاه چنین نمیکند، جنگ در میگیرد. یک جنگ طولانی که سرانجام پیامبر زرتشت این بزرگمرد ایرانی بوسیله دشمنان کشته میشود. این بود چکیدهای کوتاه از زندگی زرتست.
زمان
همانطور که میدانید به دلیل دوری این بزرگمرد تاریخ ایران به سادگی نمیتوان زمان زندگی او را تخمین زد، اما «خسانتوس» این دوران درخشان را در حدود 6000 سال قبل از حمله خشایارشاه به یونان تخمین زده که این عدد دور از باور است، اما استاد پورداود معتقد است که خبر خسانتوس رقم 6000 سال پیش از حملهی خشایار شاه به یونان (480 پیش از میلاد) نمیباشد، بلکه 600 بوده که توسط کاتب و نسخهبردار صفری افزوده شده است. با این حساب زمان زرتشت 1080 سال پیش از میلاد میشود.
میهن زرتشت در خاور ایران و بلخ بود. در اوستا زادگاه وی «ایران ویج» یاد شده است. به موجب سنت در ماخذ اخیر، زرتشتیان در خرداد روز (روز ششم) از ماه فروردین زاده شد. فره ایزدی از ستارگان به آتشگاه خاندان «فراهیم» فرود آمد آنگاه این فره به «دغدو» دختر «فراهیم» که با «پو رو شسپ» عروسی کرده بود منتقل گشت و زرتشت با آن فره به دنیا آمد. هنگامی که زاده شد، خندید که موجب شگفتی همگان شد.
بدان که صبح زمان دیمه داد زراتشت فرخ ز مادر بزاد
بخندید چون شد ز مادر جدا درخشان شد از خنده او سرا
عجب ماند در کار او باب او وزان خنده و خوبی و آب او
به دل گفت کاین فره ایزدیست جز این هر که از مادر آمد گریست
دریشت سیزدهم موسوم به فروردین یشت و یشت نوزدهم ـ زامیاد یشت و پرگرد نوزدهم وی ـ دثو دات به مطالبی درباره زایش زرتشت و رستاخیز طبیعت و مسایلی دیگر اشاره شده است. در بندهای 93 تا 95 فروردین یشت، با زیبایی و شعری لطیف که ژرفای رسالت پیامبر را نمودار میسازد، آمده است:
«به گاه زایش و نشو و نمایش، آبها و گیاهان شادمان شدند. به گاه نشو و نمایش، آبها و گیاهان بالیدند. به گاه زایش و نشو و نمای او، همهی آفریدگان سپنتامینیو به خود مژدهی رستگاری دادند (این چنین):
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
مقدمه :
زَرتُشت، زردشت، زردهُشت یا زراتُشت(در اوستا زَرَثوشْتَرَ به تعبیری به معنی «دارنده روشنایی زرینرنگ» و به تعبیری دیگر «دارنده شتر زردفام» و سرانجان به معنای «ستاره زرین») نام پیامبر ایرانی و بنیادگذار دین زرتشتیگری یا مزداپرستی و سراینده گاهان (کهنترین بخش اوستا) است. بعضی پژوهشگران بر این باورند که زرتشت در روز ششم فروردین زاده شده ولی درباره تاریخ زایش او دیدگاههای فراوانی وجود دارد. برآوردها از ششصد تا چندین هزار سال پیش از میلاد تفاوت دارند. تولد زرتشت را در شمال غربی ایران در نزدیکی دریاچه چیچست (ارومیه) در روستای انبی دانستهاند. پس از اعلام پیامبری در سن ۳۰ سالگی، زندگی بر زرتشت در منطقه شمال غربی ایران سخت شد و او ناچار به کوچ به شمال شرقی ایران آن روزگار یعنی منطقه بلخ شد. در آنجا زرتشت از پشتیبانی گشتاسبشاه برخوردار شد و توانست دین خود را گسترش دهد. زرتشت در سن ۷۷ سالگی در روز پنجم دی ماه در نیایشگاه بلخ بدست یک تورانی به نام توربراتور کشته شد.
معنی اسم زرتشت
بیشتر از ده شکل برای اسم زرتشت در زبان فارسی موجود است. زارتشت، زارهشت، زاردشت، زارهوشت، زردهشت، زراتشت، زرادشت، زرتهشت، زرهتشت، زرهدست و زرههشت از این قبیل است ولی او خود را در گاتها زرتشتر مینامد و گاه نیز اسم خانوادگی را که «سپیتمه» باشد افزوده میشود و به صورت «زرتشتر سپیتمه» ذکر میشود.البته این اسم خانوادگی را امروزه سپنتمان و یا اسپنتمان میگویند. ظاهراً معنی آن از نژاد سفید و یا از خاندان سفید است.
از بیشتر از دو هزار سال پیش تا به امروز هرکس به خیال خود معنی از برای کلمه زرتشت تصور کردهاست.دینون یونانی آنرا به «ستاینده ستاره» ترجمه کردهاست.آنچه که مشخص است این است که این اسم مرکب است از دو جزء «زرت» و «اشترا» هرچند که در سر زرت اختلاف بسیار است.انواع و اقسام معنی برای آن درست کردهاند که شرح همه آنها موجب طول کلام خواهد شد.البته اکثر تاریخ شناسان معتقدند زرد و زرین و پس از آن پیر و خشمگین معانی نزدیک تری هستند.بارتولومه جزء اول را «زرنت» ثبت کرده و «دارنده شتر پیر» معنی کردهاست و دار «زراتو» دانسته و آن را «زرد» ترجمه کردهاست.شاید هیچکدام درست نباشد زیرا کلمه زرد در خود اوستا «زیریت» است.البته «زرات» به معنی پیر آمدهاست ولی اینکه چرا در ترکیب با اشترا تبدیل به «زرت» شد باعث اختلاف نظر شدهاست.
در جزء دوم این اسم اختلاف نظری نیست زیرا هنوز کلمه شتر و یا اشتر در زبان فارسی باقی است و هیچ شکی نیست که اسم پیغمبر مانند بسیاری از اسامی قدیم ایرانی که با اسب و شتر و گاو مرکب است با کلمه شتر ترکیب یافته و «دارنده شتر» معنی میدهد و به همان معنی است که امروز در فارسی میباشد.مثل فراشتر به معنی دارنده شتر راهوار و یا تندرو است.اسم پدر زرتشت پوروش اسپ بوده که مرکب است از پوروش به معنی دو رنگ و سیاه و سفید و اسپ.پوروش اسپ معنی دارنده اسپ سیاه و سفید را میدهد.[1]
زردشت دهقان زادهای بوده که اصلیت آن به مادها بازمی گردد.پیامهای او به وسیلهٔ سرودههایش که گات یاگاهان نامیده میشوند به مارسیدهاست منابع:تاریخ جامع ادیان
تبار و خانواده زرتشت
جد پدری زرتشت شخصی بود به نام پیترگتراسپه. نام خانوادگی زرتشت اسپنتمان بود. مادر او دُغدو و پدر وی پوروشسب نام داشتند. پوروشَسْب اِسپَنْتْمان مردی دانشور و درستکار بود. دغدو دختر فریهیمرَوا از خاندان نژادگان (اشراف) و دینور بود. حاصل ازدواج پوروشسب و دغدو پنج پسر بود و زرتشت سومین آنهاست. زرتشت از همسر خود به نام هووی شش فرزند داشت. نام سه پسر ایشان ایسَتواسْتَرَه، اورْوْتَتْنَرَه، هْوَرْچیثْزَه و نام سه دخترشان فرینی، ثریتی و پوروچیستا بود. یکی از هفت شاگرد اصلی زرتشت به نام مَیدیوماه پسرعموی پیامبر بود.
هر یک از فرزندان زرتشت وظایفی عمده بردوش داشتند. به عبارت دیگر پسر ارشد او روحانی، پسر دوم جنگجو و پسر سوم شبان بودهاست.
لفظ اشو که به معنی مقدس روحانی و جسمانی راستی و درستی است و در اوستا زیاد آمدهاست صفت یا عنوان پیغمبر میباشد. به طوری که در اکثر جاهای اوستا آمده صفت اشو از جانب اهورا مزدا به زرتشت اختصاص یافته و دیگر مقامی بالاتر از ان نیست که مخلوقی از جانب خالق بخشنده، به خطاب اشوئی مخاطب شود. اشوزرتشت را از سلسله مهآبادیان نامیدهاند.
ظهور زرتشت
در فضائی که کاهنان، ساحران، آتشبانان بی شمار به بهانه وساطت صدها خدا و خدای نما مردم ساده را گوسفندوار به کنار قربانگاهها، معابد و آتشگاه ها میکشیدند و با اوراد و آداب و اعمال اسرار گونه به جلب توجه قدرتهای ساختگی مافوق بشری تظاهر می نمودند؛ در محیطی که انسانها با وحشت و هراس به هر پدیده طبیعی مینگریستند و در هر گوشه ای به انتظار برخورد با موجودات عجیب و مافوق الطبیعه بودند. در دورانی که بشر خود را اسیر نیروهای خارق العاده و رام نشدنی میدانست و امیدوار بود سرنوشت خویش را با شرک و بت پرستی، نیایش مردگان و هراس از زندگانی که با خرافات و شعائر و آداب بدوی آمیخته شده بود تحول بخشد. ابرمردی ظهور کرد که پیام نافذ یگانه توحیدش و صدای پر طنین حق پرستیش مرزهای زمان و مکان را در هم ریخت و از لابلای قرون و اعصار تاریخ جهل را در نوردید و به فضاها و مکانهای دور پراکند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 62
مقدمه
کیش زردشت و آیین ودیک هردو دارای یک ریشه و منشأ واحد هستند. هنگامی که صحرانوردان قبایل هند و اروپایی در هزاره دوم قبل از میلاد در مکانی از سواحل شرقی دریای خزر از یکدیگر جدا شدند یک قسمت آنها به سوی هند رو آوردند و عدهای دیگر به آذربایجان و ارمنستان داخل شدند. و این جدایی، دو فرهنگ جداگانه بوجود آورد. ساکنان ایران در این کشور بایر و عریان با آب و هوایی خشک خوی و خلقی خاص گرفتند و مردمی واقعبین، باهوش و مستعد و کارپیشه گشتند و شبانی و کشاورزی را انتخاب کردند. و آریانهای هند در آب و هوای مرطوب و گرم جای گرفتند و اوضاع زندگانی اقتضا می کرد که به آسایش جسمانی و رخوت و کمکاری و خیالات فلسفی و افکار شاعرانه بگرایند.
در ایران فکر و اندیشه در حول و حوش ضروریات زندگی دور می زد و تنازع بقاءو کشمکش حیات بیشتر واقعیت داشت بنابراین دین و مذهب بر پایه خلق و منش قرار گرفت و سعی و عمل در اندیشه ایرانیان به جای ریاضت و عزلت هندوان مستقر شد. و دین هند و دین زردشت دو ماهیت مختلف حاصل کردند و در دو قطب متضاد قرار گرفتند.
شرح و بیان پیدایش مذهب زرتشت کار آسانی نیست و مأخذ موجود برخلاف منابع آیین ودا چندان روشن و موثق نیست. کتاب مقدس زرتشتیان اوستاست که مجموعهای است از مطالب مختلف بدون ارتباط با هم و در حقیقت باقیمانده یک ادبیات باستانی کهنسال است.
مهمترین قسمت اوستا یسناست که مشتمل برگاتها میباشد یعنی سرودهای زرتشت با لهجه محلی و از آن اطلاعات موثق درباره حیات و اندیشههای زردشت به دست میآید. قسمتهای دیگر ویسپرد، وندیداد، یشتها و خرده اوستاست که از نظر اعتبار به پای یسنا نمیرسند.
دین عامه مردم ایران هنگام ظهور زرتشت همان آیین وداها بوده یعنی اکثر خلایق قوای طبیعت را میپرستیدهاند و به آنها دیو میگفتند، تجسم نیروهای طبیعی مانند آفتاب و ماه و ستارگان و خاک و آتش و آب و باد هستند. در میان این قوا اینتار یا ایندرا از همه برجستهتر است زیرا که کشنده اژدها و آورنده باران است ولی برخلاف آریانهای هند خدای خدایان نیست در ایران ایندرا تحتالشعاع میترا قرار گرفته که خدای عالم است و همة قبایل او را می ستودند. در خرده اوستا میترا مانند خدایی که پادشاهان قبل از آغاز جنگ نزد او نماز میبردهاند یاد شده. نام خدای دیگر در عرض میترا ذکر شده او را واناشیل است که خدای گنبد آسمان و نگهبان نظم جهان است. خلاصه ایرانیان این قوای الهی و بعضی دیگر را پرستش میکردند و در پیشگاه آنها در زیر آسمان صاف و در کنار محرابها با حضور موبدان قربانیها و هدایا میگذرانیدهاند و آتش را میپرستیده و شربتی آسمانی و سکرآور که از فشرده گیاهی مقدس به نام هوما میگرفتهاند و برای کسب خیر و برکت مینوشیدهاند.
حیات زرتشت
ظاهراً زرتشت دهقانزادهای بوده از ریشه آریایی نام او زورواستر و اصل آن زراتشتر کلمه آریایی کهنه است. و جزء اخیر آن اشترا به معنی شتر است.
تاریخی حقیقی تولد زرتشت بسیار مجهول است. روایات ایرانی تولد او را در حدود 660 ق م نشان میدهد. و عدهای تاریخ قدیمیتر یعنی حدود 1000 ق م را تاریخ تولد او میدانند. محل تولد او نیز مجهول است. عدهای میگویند در ناحیه ماد (آذربایجان) شمال غرب ایران است و بعضی معتقدند در بلخ شرق ایران است. ولی از