لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 31
تجارت سهام در طول زمان (در تمام ساعات)
رشد آتی بازارهای جهانی الکترونیکی
نوشتة: ویلیام سی فروند
در مورد احتمالات بازارهای الکترونیکی بویژه حقوق تجاری در سراسر دنیا و زمانهای مختلف نوشته های بسیاری وجود دارد. ایدة کامپیوتری کردن بازار و تجارت محبوبیت خاصی میان عموم دارد زیرا جادوی الکترونیکی مدرن اینطور تصور شده که می تواند سفارشات را در جایی که مردم در حال فریاد زدن و موج زدن و دویدن در سکوی تجاری هستند به طور مؤثر و آرام اداره نماید.
این پدیده زمینه ای از تکنولوژی را در بردارد که در دهة آخر قرن بیستم بسیار مورد استفاده و مناسب است. همچنین این پدیده با پیشرفت های دیگری در زمینة ارتباطات و بهبود سرمایه گذاریهای متعدد و متحد الشکل که در جامع از بازارهای مالی در نیویورک توکیو، فرانکفورت، زوریخ، آمستردام، بروکسل و دیگر مراکز مالی فعالیت می کنند کاملاً مطابقت دارد.
زمان در سکوهای تجاری بسیار محدود است. عملکرد سکوهای تجاری بستگی به مردمی دارد که آنجا حضور پیدا می کنند و این افراد دارای بنیه ای محدود هستند و نمی توانند در یک روز کاری معمولی به آسانی عمل کنند.
می توان گفت اشتیاق طبیعی افراد در این بازارها سبب دگرگونی شدید قیمتها نسبت به درصد کل قیمت ها می شود و این هم سبب می شود تا هر پیشرفت قابل توجه در ساعتهای عادی کاری متوقف شود.
بازارهای الکترونیکی تجاری پیشرفتی برای آینده محسوب نمی شوند. آنها در بازارهای مختلف که در حال کار کردن هستند موجودند. این تکنولوژی کاملاً شناخته شده است؟
موانع تکنولوژیکی که از میان برداشته شوند تعدادشان اندک است. کامپیوتری کرده کامل تجارت یک واقعیت خواهد بود. اما سؤالی که اینجا مطرح می شود این است که تحت چه شرایطی و چه حداقل زمانی این دو مسیر است.
در مورد موفقیت یا عدم موفقیت بازارهای الکترونیکی برای بهضی (افراد این تصور موجود می آید که چون ابزار و تجهیزات تکنولوژی امروزه موجود است پس این امر در زمان کوتاهی قابل دسترسی است. اما چنین پیش بینی را بیشتر می توان اتفاقی داشت تا بر اساس تجزیه و تحلیل موقعیت ها که لازمة تجارت خودکار و موفق است.
قبول این واقعیت که کامپیوتری کردن تجارت امری است قریب الوقوع زیرا اولاً تکنولوژی امروزه وجود دارد و دوماً تجارت جهانی در حال پیشرفت و افزایش است، امری است که باید مورد آزمایش و بررسی قرار گیرد. تا زمانیکه برنامه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
امام زمان ( عج) (زندگینامه و ولادت و غیبت او)
« و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین/ و نمکن لهم فی الارض و نری فرعون و هامان و جنود هما منهم ما کانوا یحذرون »
« و ما اراده می کنیم بر کسانی که در زمین ضعیف گردیده اند منت گذاریم، و آنان را روی زمین حکومت بخشیم و آنچه را که فرعون و هامان و لشگریانشان را بیم داده بودیم از آنان بنمایانیم. »
در بخش سوم «نهج البلاغه» مولا علی بن ابیطالب علیه السلام چنین آمده: لتعطفن الدنیا علینا بعد شماسها عطف الضروس علی ولدها: پس از آنکه دنیا مانند شتر تند خوئی که از فرزند خود میگریزد از ما گریخت سرانجام به سوی ما باز خواهد گشت.
۩ آیات۲
پس از این بیان حضرت علی علیه السلام آیه زیر را تلاوت فرمودند: و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین /« وعد الله الذین امنوا و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض – کما استخلف الذین من قبلهم – و لیمکنن لهم دینهم الذی ار تضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم امنا یعبد و ننی لایشکرون بی شیئا و من کفر بعد ذلک فاولئک هم الفاسقون»
در تفسیر (مجمع البیان) طبرسی و (تفسیر عیاشی) و تفاسیر دیگر آمده که حضرت امام علی بن الحسین علیه السلام این آیه را خواند، آنگاه فرمودند: « آنان – به خدا قسم – شیعیان ما اهل البیت هستند که خدای تعالی این خلقت بخشیدن به آنان را به دست مردی از خاندان ما – که مهدی این امت باشد – انجام خواهد داد. مهدی همان کسی است که رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره اش فرمود: اگر از دنیا جز یک روز باقی نمانده باشد، خدای تعالی آن را آنقدر طولانی سازد تا آنکه مردی از عدل و داد پر کند، آنگونه که از ظلم و جور پر شده باشد»
۩ آیات٣
« و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون »« و ما در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان صالح ما به ارث میبرند. »گو آنکه مفسران در معنای « زبور » اختلاف نموده اند و نیز درباره کلمه « ذکر » نیز فی الجمله اختلافاتی وجود دارد؛ این اختلافات، اساسی و ریشه ای نیست. خواه مقصود از «زبور» اینجا کتاب آسمانی نازل شده بر پیامبر خدا حضرت داوود علیه السلام باشد و خواه هر نوع کتاب آسمانی که بر انبیا نازل گردیده است – همچنین این که مراد از کلمه « ذکر » در این آیه، تورات باشد یا قران و یا لوح محفوظ – به هر حال معنی آیه در حد قول مفسران این است: ما در کتابهایی که بر انبیا نازل کردیم – یا در زبوری که بر حضرت داوود نازل کردیم – پس از آوردن در ذکر – یا در ام الکتابی که در آسمان بوده که یا لوح محفوظ است یا تورات و یا قرآن – نوشتیم که : محققاً زمین را بندگان صالح ما به ارث میبرند. طبرسی و دیگران در تفسیر این آیه از حضرت ابو جعفر امام محمد بن علی الباقر علیهما السلام روایت مینمایند که ایشان فرمودند : «آنان یاران مهدی علیه السلام در آخر الزمان اند».
حکمت غیبت
باید بدانیم غیبت حضرت ولی عصر(عج) طبق تقدیری است که از جانب خدای سبحان مقدر شده و حکمت هایی دارد، شاید یکی از علتها مساعد نبودن موقعیت زمانی باشد، همان طور که پیامبران برای ارشاد امت خود قیام کرده ولی به علت جهالت آنان با خطرهای جدی مواجه شدند و بالاجبار از امت خویش دوری گزیدند؛ مانند حضرت رسول اکرم(ص) که از ترس جان خود، مدتی را در شعب ابوطالب عموی بزرگوارشان گذراندند.
حضرت ادریس(ع) نیز مدت بیست سال از ترس امت گمراه خود که دعوت او را رد کرده بودند غیبت کردند. حضرت موسی(ع) هم مدتی را دور از امت خویش سپری کردند به امید آن که فرصتی پیش آید تا ایشان بتوانند حق را احقاق کرده و باطل را ریشه کن نمایند.
اصولا انبیا و اولیا هدفشان به اجرا گذاشتن قانون الهی بوده است، به همین دلیل برای حفظ جان خود سعی می کردند تا در زمان مناسب به اهداف خود دست پیدا کرده و سپس تسلیم سرنوشت شوند.
خداوند متعال نیز حضرت مهدی(عج) را برای ریشه کردن هر نوع ظلم و ستم حاکم ذخیره کرده و آن حضرت را تا فرا رسیدن اجل حتمی از بلا محفوظ خواهند داشت و بر خلاف گذشته، ستمگران کوچک و بزرگ فرصتی نخواهند یافت تا خدشه ای به وجود نازنین آن یگانه حجت عالم وارد سازند.
دلیل دیگری که می توان برای غیبت ایشان قایل شد، کثرت گناه و عدم اتحاد و انسجام در میان مسلمانان جهان است، و دیگر، عدم شناخت و نداشتن اطلاعات لازم در مورد آن سرور که سبب تاخیر در ظهور می شود، و علت دیگری که می توان در مورد غیبت در نظر گرفت، عدم شایستگی و توبه عده ای از افراد و طلب نکردن آن حضرت از جانب خدای منان است، در واقع هر حرکت سویی، سبب تاخیر در ظهور می شود و هر چه غیبت به تاخیر افتد مصیبت و گرفتاریهای مردم جهان هم بیشتر خواهد شد.
علت دیگری برای غیبت حضرت مهدی(عج) آزمایش همگان است که خداوند برای دوست و دشمن قرار داده است و بدون شک غیبت آن حضرت تا پایان آزمایشات الهی و احقاق نتیجه باقی خواهد ماند.
در غیبت، نعمانی از محمد بن خلاد روایت می کند که گفت: از حضرت موسی کاظم(ع) شنیدم که فرمود:
« احسب الناس ان یترکوا ان یقولو وهم لا یفتنون »
« آیا مردم گمان کردند که (خداوند) آنان را به حال خود می گذارد که بگویند ایمان آوردیم و امتحانی هم ندهند؟ »
سپس (حضرت از من در مورد این آیه شریفه پرسید) مقصود چه امتحانی است؟ عرض کردم: قربانت گردم به نظر ما مقصود آزمایش در امر دین است. حضرت فرمود: « مانند طلا امتحان می شوند؛ همچون طلا خالص می گردند.»
روایت است: خداوند مرگ و حیات را قرار داده تا مردم را امتحان کند و معلوم شود کدام یک از بندگان از حیث عمل بهتر هستند. باید توجه کرد که بر سر دوراهی ها و تردیدها، آن که مخالف هوای نفس و نزدیک به رضای الهی است انتخاب شود؛ زیرا امتحان سنت الهی است و همه در دنیا امتحان می شوند حتی بندگان خوب خدا.
حضرت امیرالمومنین علی(ع) در این باره می فرمایند:
« و حتی لا یبقی منکم الا کالکحل فی العین!. هیهات، هیهات، لا یکون فرجنا حتی یذهب الکدر و یبقی الصفو.»
« تا از شما باقی نباشد جز به مقدار سرمه در چشم! هیهات، هیهات که فرج ما واقع نمی شود مگر بعد از آن که تیره ها از بین بروند و فقط صاف ها بمانند.»
امام جواد(ع) می فرمایند: « امام بعد از من، پسرم (امام هادی) است که امر او، امر من و گفته او، گفته من و اطاعت او، اطاعت من است و امام بعد از او پسرش حسن(امام حسن عسگری) است که امر او، امر پدرش، گفته او، گفته پدرش و اطاعت او، اطاعت پدرش می باشد (آنگاه امام جواد سکوت کردند) عرضه شد: ای فرزند رسول خدا! امام بعد از حسن کیست؟ (امام جواد) به شدت گریست و فرمود: بعد از حسن، پسر او قائم و منتَظر است.
گفته شد: چرا به او «قائم» گفته می شود؟ فرمود: زیرا او بعد از آنکه یادش از بین می رود، قیام می کند و پس از آن که بیشتر قایلان به امامتش از اعتقاد خود بازگردند او ظهور می کند.
گفته شد: چرا به او «منتَظر» می گویند؟ فرمود: زیرا برای او غیبتی طولانی هست که مومنان مخلص، ظهور او را انتظار می کشند و صاحبان شک او را انکار می کنند و منکران نام و یاد او را مسخره می نمایند، (بدانید) هر کس وقت تعیین کند دروغ می گوید، هرکس شتاب کند هلاک می شود، هرکس تسلیم اراده خدا شود نجات می یابد.»
در حدیث دیگر نقل شده است:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 99
باسمه تعالی
اسلام و مقتضیات زمان
برای روشنفکران مسلمان در عصر ما که از نظر کیفیت زبدهترین طبقات اجتماعی میباشند و از نظر کمیت خوشبختانه قشر قابل توجهی به شمار میروند، مهمترین مسأله اجتماعی «اسلام و مقتضیات زمان» است.
دو ضرورت فوری، مسئولیتی سنگین و رسالتی دشوار بر دوش این طبقه میگذارد. یکی ضرورت شناخت صحیح اسلام واقعی به عنوان یک فلسفة اجتماعی و یک ایدئولوژی الهی و یک دستگاه سازندة فکری و اعتقادی همه جانبه و سعادتبخش، و دیگر ضرورت شاخت شرائط و مقتضیات زمان و تفکیک واقعیات ناشی از تکامل علم و صنعت از پدیدههای انحرافی و عوامل فساد و سقوط.
برای یک کشتی که میخواهد اقیانوسها را طی کند و از قارهای به قاره دیگر برود وجود قطب نما برای جهتیابی و هم لنگر محکم برای محفوظ ماندن و غرق نشدن و زیر پا گذاشتن جزر و مدها ضروری است، همچنانکه شناخت وضع و موقعیت جغرافیایی دریا در هر لحظهای امری حتمی است. ما باید از طرفی اسلام را به عنوان یک راهنمای سفر و یک لنگر محکم و نگهدارنده از غرق شدن در جزر و مدها، و هم شرایط خاص زمان را به عنوان مناطق و منازل بین راه که باید مرتباً به آنها رسید و گذشت کاملاً بشناسیم تا بتوانیم در اقیانوس متلاطم زندگی به سر منزل مقصود برسیم.
از نظر گروه نامبرده در اینجا مشکل لاینحلی وجود ندارد، فقط آشنا نبودن با حقایق اسلام و یا تمیز ندادن میان عوامل توسعه و پیشروی زمان و میان جریانها و پدیدههای انحرافی که لازمة طبیعت بشری است ممکن است مسئله را به صورت معما جلوه دهد.
ولی افراد و طبقاتی هستند که این مسئله را واقعاً به صورت یک معمای لاینحل و به صورت یک تضاد آشتیناپذیر مینگرند و معتقدند «اسلام» و «مقتضیات زمان» دو پدیدة غیر متوافق و ناسازگارند و از این دو حتماً یکی را باید انتخاب کرد، یا باید به اسلام و تعلیمات اسلامی گردن نهاد و از هرگونه نوجوئی و نوگرائی پرهیز کرد و زمان را از حرکت بازداشت و یا باید تسلیم مقتضیات متغیر زمان شد و اسلام را به عنوان پدیدهای متعلق به گذشته به بایگانی تاریخ سپرد. روی سخن در این مقاله با اینگونه افراد است.
استدلال این گروه اینست که اسلام به حکم اینکه دین است بویژه که دین خاتم است و دستوراتش جنبة جاودانگی دارد و باید همانطور که روز اول بوده برای همیشه باقی بماند، یک پدیدة ثابت و لایتغیر است و اما زمان در طبع خود متغیر و کهنه و نوکن است، طبیعت زمان اقتضای دگرگونی دارد و هر روز اوضاع و احوال و شرائط جدیدی خلق میکند مغایر با شرائط پیشین. چگونه ممکن است چیزی که در ذات خود ثابت و لایتغیر است با چیزی که در ذات خویش متغیر و سیال است توافق و هماهنگی داشته باشند؟ آیا ممکن است تیرهای برق و تلفن که در منطقة معینی در کنار جادهها نصب میشوند با اتومبیلهائی که مرتباً از جادهها عبور میکنند و در دو لحظه در یک نقطه نیستند توافق و هماهنگی داشته باشند؟ آیا ممکن است جامهای که برای یک کودک دو ساله دوخته میشود تا بیست سالگی او مورد استفاده قرار گیرد در حالی که جامه در طول بیست سال همان است که بوده و تن کودک ماه به ماه و سال به سال رشد میکند و بر ابعادش افزوده میگردد؟!