لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
اندیشة انتظار و جهانیشدن امام زمان
چکیده
مسألة «انتظار ظهور» و «جهانی شدن» از موضوعاتی است که امروزه مورد توجه اندیشمندان درحوزة مطالعات دینی- سیاسی است؛ به همین دلیل، در فرهنگ و ادبیات معاصر، از این عصر، با عنوان «عصر انتظار» و «عصر جهانی شدن» تعبیر میشود.
بررسی رابطة انتظار ظهور منجی موعود با مسألة جهانی شدن، موضوعی است که این مقاله به طرح و بررسی آن پرداخته است. نگارنده، ضمن تبیین ماهیت، ویژگیها و آثار کاربردی اندیشة انتظار، ضرورت جهانیسازی نظریة مهدویت و انتظار را مطرح کرده است. سپس با اشاره به بایستههای جهانیسازی اندیشة انتظار، به بررسی مقوله جهانی شدن و تعامل و همسازی آن با موضوع مهدویت پرداخته و برنقش راهبردی و بسترساز موضوع جهانیشدن در جهانیسازی نظریة مهدویت و انتظار، تأکید کرده است.
کلید واژهها: انتظار، ظهور، اندیشة انتظار، جهانیشدن، جهانیسازی، نظریه، راهبرد، گفتمان.
مهدی منتظر (عج) و سیر تاریخی و نشانههای ظهور
ارتباط مهدی (عج) با پایان سیر تاریخ
بیشتر فلاسفهی پوزیتیویسم به ویژه مارکسیستها در سدهی نوزدهم و بیستم، دربارهی سنتها و مرحلههای تاریخ به بحث پرداختهاند .
بهترین دست آوردی که مارکسیسم، به اندیشهی بشری تقدیم کرد، اصل جبر تاریخی (1) و کوشش برای کشف سنتها و مراحل تاریخ، نیز اهمیتشناخت قوانین آن برای پیشبینی مسیر حرکت تاریخ و پیآمدهای آن بود . مارکسیسم دربارهی شناختسنتهای تاریخ و نقش آن در ارتقای بینش و آگاهی انسان و تاثیر فعالیتهای مثبت در رویکرد مرحلهی تاریخی که انتظار آن میرود، نیز کاوش میکند .
اما مارکسیسم با انکار وجود خدای متعال و تحریف دین الهی در برخورد و تعامل با پیامبران، گرفتار لغزش شد، که پیآمد آن، عدم موفقیت در کشف مراحل کلی حرکت تاریخ و شناختسنتهایی است که مقطع کنونی و گذار را به مرحلهی آینده انتقال میدهد و در پایان محتومی نگه میدارد .
علت رجعت
چگونه مهدى منتظر در آخر الزمان مى تواند مردگان را زنده کند، و مؤمنین را عزیز بدارد و فاسقین را عذاب نماید؟ و اصولا آیا اعتقاد به رجعت پشتوانه علمى دارد در حالیکه جزء اعتقادات مسلمین نمى باشد، چرا که عقلا ممکن نیست و دلیل بر آن نداریم.
/
مهدویت: کارشناس مباحث مهدویت از برقراری آرامش و امنیت برای ساکنان زمین به عنوان یکی از دستاوردهای حکومت حضرت مهدی (عج) در عصر ظهور یاد کرد.
به گزارش القائم نیوز به نقل از خبرگزاری شبستان، دکتر ایراندوست، کارشناس مباحث مهدویت در برنامه "او خواهد آمد" که 29 آذر از رادیو معارف پخش شد، به تشریح خصوصیات و ویژگی های عصر ظهور پرداخت و از برقراری آرامش و امنیت برای ساکنان زمین به عنوان یکی از دستاوردهای حکومت حضرت مهدی (عج) در عصر ظهور یاد کرد و گفت: وجود امام معصوم در میان جامعه بشری بنا بر روایات اسلامی موجب آرامش مردم است ولی با ظهور حضرت مهدی (عج) آسایش و آرامش وصف ناپذیری بر بشریت حکم فرما می شود به طوری که حضرت هر جا قدم می گذارند، امنیت آنجا را فرا می گیرد.وی از آرامش و امنیت به عنوان گوهری گران بها و از ویژگی های حکومت حضرت مهدی (عج) یاد کرد و افزود: در معجم الاحادیث در بیان و علایم ظهور حضرت مهدی (عج) آمده است که وقتی حضرت ظهور می کنند، بشریت صاحب امن و امان هستند و همه به خاطر این حکومت امن به او محلق می شوند.بنابراین گزارش، در ادامه این برنامه استاد نیلی پور یکی دیگر از کارشناسان مباحث مهدویت به بیان ویژگی ها و مفاهیم انتظار پرداخت و از اصلاح طلبی به عنوان یکی از ارکان مفاهیم انتظار یاد کرد و اظهار داشت: همان گونه که یکی از القاب حضرت قائم (عج) مصلح، آن هم مصلح کل است، بنابراین منتظر واقعی حضرت نیز باید در خود زمینه اصلاح گری و اصلاح طلبی را فراهم کند و این اصلاح طلبی و اصلاح گری نه تنها در رفتار فردی بلکه باید نسبت به شرایط زندگی و نسبت به آینده جهان و بشریت نیز باشد.وی حضرت مهدی (عج) را مظهر اصلاح گری توحیدی دانست و خاطرنشان کرد: انسان های منتظر در آخرالزمان به قدری از فساد در روی زمین خسته و به ستوه می آیند که به دنبال گمشده ای هستند تا در پرتو وجود او نظم و گشایشی در زندگی فردی و نیز در کل جهان به وجود آورده و با برنامه های جدید خود زمینه ساز تحول در هستی شود.
مرحوم ثقة الاسلام نورى در بیان اسماء شریفه امام عصر (علیه السلام)، با استناد به آیات و روایات و کتب آسمانى پیشین و تعبیرات راویان و تاریخ نگاران تعداد یکصد و هشتاد و دو اسم و لقب براى حضرت مهدى(علیه السلام)ذکر مى کند و مدّعى است که در این مقام، از استنباط هاى شخصى و استحسان هاى غیر قطعى خوددارى نموده است که در غیر این صورت چندین برابر این اسماء و القاب، قابل استخراج از کتب مختلفه بود. که از آن جمله است:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 59
باسمه تعالی
اسلام و مقتضیات زمان
برای روشنفکران مسلمان در عصر ما که از نظر کیفیت زبدهترین طبقات اجتماعی میباشند و از نظر کمیت خوشبختانه قشر قابل توجهی به شمار میروند، مهمترین مسأله اجتماعی «اسلام و مقتضیات زمان» است.
دو ضرورت فوری، مسئولیتی سنگین و رسالتی دشوار بر دوش این طبقه میگذارد. یکی ضرورت شناخت صحیح اسلام واقعی به عنوان یک فلسفة اجتماعی و یک ایدئولوژی الهی و یک دستگاه سازندة فکری و اعتقادی همه جانبه و سعادتبخش، و دیگر ضرورت شاخت شرائط و مقتضیات زمان و تفکیک واقعیات ناشی از تکامل علم و صنعت از پدیدههای انحرافی و عوامل فساد و سقوط.
برای یک کشتی که میخواهد اقیانوسها را طی کند و از قارهای به قاره دیگر برود وجود قطب نما برای جهتیابی و هم لنگر محکم برای محفوظ ماندن و غرق نشدن و زیر پا گذاشتن جزر و مدها ضروری است، همچنانکه شناخت وضع و موقعیت جغرافیایی دریا در هر لحظهای امری حتمی است. ما باید از طرفی اسلام را به عنوان یک راهنمای سفر و یک لنگر محکم و نگهدارنده از غرق شدن در جزر و مدها، و هم شرایط خاص زمان را به عنوان مناطق و منازل بین راه که باید مرتباً به آنها رسید و گذشت کاملاً بشناسیم تا بتوانیم در اقیانوس متلاطم زندگی به سر منزل مقصود برسیم.
از نظر گروه نامبرده در اینجا مشکل لاینحلی وجود ندارد، فقط آشنا نبودن با حقایق اسلام و یا تمیز ندادن میان عوامل توسعه و پیشروی زمان و میان جریانها و پدیدههای انحرافی که لازمة طبیعت بشری است ممکن است مسئله را به صورت معما جلوه دهد.
ولی افراد و طبقاتی هستند که این مسئله را واقعاً به صورت یک معمای لاینحل و به صورت یک تضاد آشتیناپذیر مینگرند و معتقدند «اسلام» و «مقتضیات زمان» دو پدیدة غیر متوافق و ناسازگارند و از این دو حتماً یکی را باید انتخاب کرد، یا باید به اسلام و تعلیمات اسلامی گردن نهاد و از هرگونه نوجوئی و نوگرائی پرهیز کرد و زمان را از حرکت بازداشت و یا باید تسلیم مقتضیات متغیر زمان شد و اسلام را به عنوان پدیدهای متعلق به گذشته به بایگانی تاریخ سپرد. روی سخن در این مقاله با اینگونه افراد است.
استدلال این گروه اینست که اسلام به حکم اینکه دین است بویژه که دین خاتم است و دستوراتش جنبة جاودانگی دارد و باید همانطور که روز اول بوده برای همیشه باقی بماند، یک پدیدة ثابت و لایتغیر است و اما زمان در طبع خود متغیر و کهنه و نوکن است، طبیعت زمان اقتضای دگرگونی دارد و هر روز اوضاع و احوال و شرائط جدیدی خلق میکند مغایر با شرائط پیشین. چگونه ممکن است چیزی که در ذات خود ثابت و لایتغیر است با چیزی که در ذات خویش متغیر و سیال است توافق و هماهنگی داشته باشند؟ آیا ممکن است تیرهای برق و تلفن که در منطقة معینی در کنار جادهها نصب میشوند با اتومبیلهائی که مرتباً از جادهها عبور میکنند و در دو لحظه در یک نقطه نیستند توافق و هماهنگی داشته باشند؟ آیا ممکن است جامهای که برای یک کودک دو ساله دوخته میشود تا بیست سالگی او مورد استفاده قرار گیرد در حالی که جامه در طول بیست سال همان است که بوده و تن کودک ماه به ماه و سال به سال رشد میکند و بر ابعادش افزوده میگردد؟!
علت تغییر مقتضیات زمانها
انا عرضنا الامانه علی السموات و الارض و الجبال فابین ان یحملنها و اشفقن منها و حملها الانسان انه کان ظلوماً جهولاً.
این آیه شریفه قرآن که تلاوت شد از آیات بسیار پرمعنی قرآن کریم است. اینکه عرض میکنم پر معنی است، با اینکه همة آیات قرآن پر معنی میباشد، از این نظر است که بعضی از آیات قرآن به شکلی مطلب را عرضه میدارد که مردم را وادار به تفکر و تعمق میکند.
قرآن کریم زیاد به تفکر دعوت میکند یا به طور مستقیم و یا غیر مستقیم. دعوتهای مستقیم قرآن کریم به تفکر همان آیاتی است که رسماً موضوع تفکر را عنوان کرده است، بیفکری را مذمت و ملامت کرده است: ان شرالدواب عندا… الصم البکم الذین لا یعقلون بدترین جنبندگان در نظر خدا کدامند؟ آیا آنهائی هستند که ما آنها را نجس العین میخوانیم؟ یا بدترین حیوانات آنهائی هستند که ضربالمثل کودنی هستند؟ نه، بدترین جنبندگان در نظر خدا و با مقیاس حقیقت عبارت است از انسانهائی که گوش دارند و کرند، زبان دارند و گنگ و لالند، قوة عقل و تمیز به آنها داده شده است ولی آن را به کار نمیاندازند و فکر نمیکنند. نظیر این آیه که دعوت به تعقل شده است در قرآن زیاد است.
یک سلسله آیات داریم که غیر مستقیم مردم را به تعقل دعوت کرده است. آنها هم چند دستهاند و نمیخواهیم همة آنها را عرض کنیم چون از مطلبی که در نظر گرفته ام دور میمانیم. یک دسته از این آیات آیاتی است که مطلبی را با شکل و صورتی طرح میکند که عقل را بر میانگیزد به تفکر کردن و تأمل کردن. این خود یک روش خاصی است که برای تحریک عقول به کار برده شده است. از جمله همین آیه است. در این آیه که در موضوع انسان است، به شکلی مطلب بیان شده که انسان وقتی این آیه را تلاوت میکند فوراً چند علامت سؤال در جلو خودش میبیند. انا عرضنا الامانه علی السموات و الارض و الجبال فابین ان یحملنها و اشفقن منها و حملها الانسان انه کان ظلوماً جهولاً. ما امانت را بر آسمانها و زمین عرضه کردیم. این امانت چیست؟ کدام امانت است؟ چگونه عرضه کردیم؟ بر کی عرض کردیم؟ بر آسمانها و بر زمین و کوهها. چگونه امانتی را میشود بر آسمان و زمین و کوه عرضه کرد؟ امانت را ما عرضه داشتیم بر آسمانها، بر زمین و بر کوهها اما آنها از اینکه این امانت را بپذیرند امتناع کردند. کلمه ابین یحملنها آمده است، یعنی امتناع کردند از اینکه این امانت را به دوش بگیرند. معلوم میشود نوع امانت نوعی است که این موجودات که این امانت بر آنها عرضه شده است باید تحمل بکنند، به دوش بگیرند، نه صرف اینکه بپذیرند. شما در امانتهای معمول میگوئید که فلانی فلان امانت را پذیرفت، نمیگوئید به دوش گرفت. اما اینجا قرآن کریم میفرماید اینها امتناع کردند از اینکه این امانت را به دوش بگیرند. این «امانت به دوش گرفتن» موضوعی در ادبیات عربی و فارسی شده است. حافظ میگوید:
آسمان بار امانت نتوانست کشید قرعة فال به نام من دیوانه زدند
و حملها الانسان اما انسان این امانت را به دوش گرفت. فوراً این سؤال پیش میآید که ما همة انسانها را میبینیم ولی روی دوش آنها چیزی نمیبینیم. کدام بار است که بر دوش انسانها گذاشته شده است؟ پس معلوم میشود این شکل دیگری است، یک امانت جسمانی نبوده است که خدا یک جسمی را عرضه بدارد به زمین، بگوید نه؛ به کوهها، بگوید نه؛ به آسمانها، بگوید نه؛ ولی به انسان بگوید تو، انسان بگوید بلی من حاضرم.
بعد میفرماید: انه کان ظلوماً جهولاً انسان که تنها موجودی بود که حاضر شد این امانت را به دوش بگیرد ظلوم است. «ظلوم» از مادة ظلم است. ظلم یعنی ستمگری. ظلوم مبالغه در ظالم بودن است. این موجودی که این امانت را به دوش گرفت بسیار ستمگر است. جهل به
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
اسماء پیامبر در قرآن کریم
پیامبرمکرم اسلام(ص) با اسماء و القاب مختلفی در قرآن مورد خطاب قرارگرفته است تاجایی که برخی منابع بیش از سیصد عنوان را برای ایشان ذکر کرده اند.
در کتاب های مختلف که درباره پیامبر(ص) به جا مانده 300 اسم، لقب و صفت برای آن حضرت، ذکر شده است. نام هایی که برای پیامبراسلام(ص) در قرآن ذکر شده از نگاه برخی تا چهل اسم عنوان شده است.
محمد و احمد
مشهورترین نام پیامبر، محمد (ص) است. اسم شریف « محمد(ص)» در سوره های آل عمران (آیه 144)، احزاب (آیه 40)، محمد (آیه 2) و فتح بارها آمده است.
نام احمد تنها یک بار در قرآن در سوره مبارکه صف ذکر شده است. در تفسیر مجمع البیان آمده است که خداوند، نام محمد و احمد را که از اسامی مقدس خود برگرفته است برای او برگزید. در تفسیر نمونه عنوان شده است که نام « محمد (ص)» را عبدالمطلب، جد پیامبر برای ایشان انتخاب کرده و نام « احمد» را آمنه، مادر پیامبر برای او انتخاب کرد. همچنین ابوطالب، عموی پیامبر نیز از پیامبر(ص) با نام«محمد(ص) و احمد» یاد کرده است. در حدیث معراج نیز خداوند یک بار با «یا محمد» و چندین بار با «یا احمد» رسولش را مورد خطاب قرار داده است.
معنای محمد و احمد
«محمد» از ریشه «حمد» به معنای ستوده و ستایش شده است.«احمد» یعنی کسی که بیشترین حمد الهی را در بین جمیع مخلوقات دارد. «محمد» نام زمینی پیامبر(ص) و « احمد» نام آسمانی آن حضرت است. در روایتی آمده است که برخی از یهودیان از آن حضرت پرسیدند: چرا شما به این دو نام، نامگذاری شده اید؟ حضرت فرمودند: همانا من در زمین ستایش شده و در آسمان ستایش شده تر، هستم یعنی در آسمان، بیشتر از زمین، مورد ستایش اهل آسمان قرار گرفته ام. با تأسی به همین معانی است که دوستداران آن حضرت، نام آن بزرگوار را برای خود برمی گزینند. همچنین امام رضا (ع) از پیامبرمکرم اسلام(ص) روایت کرده است: هرگاه نام فرزند خود را محمد نهادید، او را گرامی دارید.
نبی و رسول
واژه رسول و نبی و مشتقات آن دو در آیات بسیاری تکرار شده و در بیشتر این موارد برای پیامبر (ص) به کار رفته اند. « نبی» کسی است که بر او وحی نازل می شود و حامل خبری از غیب است. پیام الهی را بیان می کند، هر چند مأمور به دعوت و تبلیغ علنی نیست. « رسول» کسی است که علاوه بر مقام نبوت، مأمور به دعوت و تبلیغ به سوی آیین الهی است. رسالت، مقامی بالاتر از نبوت است. « نبی» کسی است که در خواب می بیند، او وحی الهی را از این طریق دریافت می کند و صدای (فرشته) را می شنود ولی فرشته وحی را نمی بیند. ولی«رسول» کسی است که هم صدا را میشنود و هم فرشته وحی را می بیند و در خواب و بیداری با وحی در ارتباط است.
با توجه به معنای لغوی این دو، روشن می شود که بین آنها در مفهوم، اشتراکی نیست. نبوت چه به معنای « رفعت» و چه به معنای « باخبر بودن» باشد، به مفهوم رسالت نیست. هر چند لازمه رسالت که داشتن پیامی از طرف خداوند است، این است که رسول از آن پیام، باخبر باشد از این رو مفهوم نبوت اعم از رسالت است. از نظر مصداق نیز با توجه به آیات و روایات، بین نبوت و رسالت، نسبت عموم و خصوص مطلق است.
در میان انبیا، رسول کسی است که دارای رسالت خاصی باشد، گاه پیامبران به طور کلی به پرستش و اطاعت خدا و پیمودن راه حق که همان راه بندگی خداوند است، دعوت می کنند ولی گاه پیام خاصی را از سوی خداوند برای امت خویش به ارمغان می آورند. بنابراین به کسی که پیام مخصوصی از طرف خداوند دارد، رسول می گویند و به این دلیل که به طور کلی، مردم را به راه حق فرا می خواند، او را«نبی» مینامند از جمله نکاتی که می تواند دلیلی بر عظمت پیامبر (ص) باشد، این است که خداوند او را با نام خطاب نکرده است ولی انبیای دیگر را به اسم آنان، مورد خطاب قرار داده است. مانند: "یا موسی، یا داود و..." ولی درباره حضرت محمد (ص) میفرماید: «یا ایها النبی»،« یا ایها الرسول»؛ زیرا مقام رسول اعظم (ص) بالاترین مقام ها است.
عبد
این صفت، در سوره های متعددی از قرآن کریم، آمده است. از جمله سوره انفال، آیه 41، سوره اسراء، آیه یک، سوره کهف آیه یک، سوره فرقان آیه یک و... قرآن در ستایش انبیا، بعد از کلمه « عبد» و یا قبل از آن، نام خاص انبیا را می برد، مانند: "عبدنا ایوب" و... ولی درباره پیامبر خاتم (ص)، این کلمه همواره به صورت مطلق و بدون ذکر نام یا قرینه دیگری به کار رفته است. در قرآن کریم در هیچ موردی کلمه "عبد" بدون اسم یا قید ذکر نشده است جز در مورد پیامبر خاتم (ص). این شیوهی بیان، نشانگر عبد مطلق بودن پیامبر(ص) است. عبد و بنده الهی بودن از ارزش های والای انسانی است بلکه والاترین ارزش انسانی است. بندگی خداوند، زمینه ساز دریافت کمالات معنوی است.
عبودیت، مقدمه پرواز و عروج است و بدون خروج از صفات رذیله و کسب صفات فضیلت، امکان ندارد، از این رو کمال عبودیت که به مفهوم کمال رهایی از غیر خداست از مختصات پیامبر گرامی اسلام (ص) است.
خاتم النبیین
این نام که در سوره احزاب، آیه 40 آمده، از ریشه « ختم» به معنی«پایان» گرفته شده است. « خاتم» چیزی است که با آن پای نامهها، اسناد و دفاتر را مهر می زدند. از آنجا که مهر زدن در خاتمه و پایان، قرار می گیرد، نام خاتم بر وسیله مهر زدن، گذارده شده است. اگر یکی از معانی خاتم، نگین انگشتر است به خاطر این است که نقش مهرها را روی انگشترها نیز میکندند و به وسیله آنها، نامه ها و رسایل را مهر می زدند و یا به خاطر آن است که کار گذاشتن نگین انگشتر، آخرین عملی است که در ساختن انگشتر انجام می گیرد و این اشکال شبهه افکنان که پیامبر (ص) چون نگین انگشتری در میان انبیا است، نه پایان بخش آنان، وارد نیست.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 6 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مدیریت کار و زمان
مقدمه
زمان همیشه به عنوان یک منبع مهم قلمداد شده است. اما ما عادت کردهایم که اتلاف وقت را بیشتر به گردم دیگران بیندازیم و خودمان را در آن مقصر ندانیم. ما از کمبود وقت بیشتر به عنوان پوششی استفاده میکنیم که فقدان برنامهریزی یا دوراندیشی، تأخیرها و فقدان ضربالعجلهای تعیین شده قبلی در کارمان را از نظر دور دارد. اما واقعیت این است که ما در یک دنیای آرمانی زندگی نمیکنیم و بدین ترتیب مجبوریم با زمان و دیگر منابعی که در اختیار داریم به بهترین نتایج دست یابیم.
مدیریت صحیح زمان، عاملی اساسی در موفقیت هر سازمان محسوب می شود چیزی که تاکنون توجه چندانی به آن مبذول نشده است. مدیریت زمان و مدیریت کار، اساساً معطوف به انضباط فردی است. نظامی که انتخاب میکنیم تا ما را در استفاده بهتر از وقتمان یاری رساند، به نوعی ارتباط با این هدف است. عملکرد صحیح هر نظام با عملکرد صحیح کاربران آن سنجیده میشود. هیچ چوب جادویی باعث نمیشود که ما به طور اتفاقی از زمانی که در اختیار داریم به طور صحیح استفاده کنیم. صرفاً کافی است تصمیم بگیریم که اولویتهای ما کدامند و سپس به آنها بپردازیم.
برنامهریزی و الویتبندی اهداف
زمان همانند پول است که ما مقدار مشخصی از آن را در اختیار داریم و برای استفاده بهتر از آن باید برنامه مشخصی، چه در چگونگی مصرف کردن آن و چه درباره تنظیم هزینهها، داشته باشیم.
در محیط کار، شما باید انتظاراتی را برآورده کنید و براساس نتایجی که ارایه میدهید، مورد قضاوت قرار میگیرید. موارد مشخصی وجود دارند که جزء وظایف شغلی شما محسوب میشوند، اما کار شما لزوماً با آنها قیاس نمیشود. مثلاً ممکن است شما در جلسهای حضور پیدا کنید. اما حضور در جلسات، در ارزیابی پایان سال شما ملاحظه نخواهد شد. جملاتی مثل «آفرین کارولین! بودجه را تنظیم کردی، اما امسال در 405 جلسه شرکت نمودهای!» چیزی نیست که دوست داشته باشید از مدیرتان بشنوید.
در هر کاری که به ما محول میشود، وظایف متعدد و متنوعی گنجانده شده است، بعضی از آنها مهماند و عدم انجامشان موجب از دست دادن شغل میگردد. بعضی از آنها هم چندان مهم نیستند، اما باید انجام شوند، چرا که بخشی از رویههای داخلی کار محسوب میشوند. بعضی از آنها نسبتاً بیاهمیتاند و باید توسط دیگران انجام شوند. و در نهایت، بعضی از کارها اصلاً اهمیت ندارند و لزومی به انجام آنها نیست، ما این وظایف را انجام میدهیم، چون نوشتهای که روی میزمان قرار دارد انجام آنها را گوشزد میکند و احساس میکنیم که چارهای جز انجام آنها نداریم.
توانایی تفکیک بین انواع مختلف وظایفی که انتظار میرود شما انجام دهید، اولین قدم به سوی برنامهریزی و الویتبندی مؤثر است. همین کار در انجام امور خانه هم مصداق دارد. بعضی کارها مانند پختن غذا و شستشوی لباس و ظروف باید حتماً انجام شوند. بعضی از کارهای دیگر را لازم نیست انجام دهید و انجام آنها صرفاً به علاقه و تمایل شما بستگی دارد. (مثل تمیز کردن اتاق زیرشیروانی)
همه با، با وجود آنکه کارهای مختلفی انجام میدهیم، در راستای اهداف سازمان حرکت میکنیم. اساساً تمام اهداف شغلی با اهداف بخشها و اهداف کلی سازمان تناسب دارند. شما باید به طور مشخص از اهداف واحدها و سازمان اطلاع کامل داشته باشید. اهداف را یادداشت کنید، آنها را از نظر مدیرتان بگذرانید و از تأیید او مطمئن شوید.
شناخت تعهدات زمانی
وقتی به سازمانی ملحق میشوید، شرح کاری در اختیار شما قرار میگیرد که حوزههای مورد مسئولیتتان به تفصیل درآن مشخص شده است. شرح کار شما حداقل یک بار در سال باید به روز شود و زمان انجام کارهای خاص نیز باید در آن قید گردد. به عبارت دیگر، اهداف و وظایف فهرستشده در شرح کار شما آن چیزهایی هستند که سازمان در قبال انجامشان به شما حقوق میپردازد. این وظایف باید تعهدات اولیه اشتغال را برآورده سازند. آنها تعهدات زمانی شما را هم شامل میشوند.
اگر شرح وظیفه کاری ندارید، آنچه را که فکر میکنید در حوزه وظایف کاریتان قرار دارد بنویسید. آنها را در اختیار مدیرتان قرار دهید و نظر او را جویا شوید که آیا این وظایف همان تعهدات کاری شما هستند یا خیر. ممکن است به مواردی برخورد کنید که دور از تصورتان باشد!
به همین گونه، اگر مسئول گروهی هستید که فاقد شرح وظیفه است یا لازم است که شرح وظایفش تغییر یابد و به روز شود، از اعضای تیم بخواهید که شرح وظایفش تغییر یاید و به روز شود، از اعضای تیم بخواهید که شرح وظایف مورد نظرشان را بنویسند و در باره مطالب اظهار شده بحث کنید.
اگر شخصی که کارهای مربوط به شغلش را انجام میدهد شرح وظایف شغلی خود را خودش بنویسد، نتیجه بهتر میشود چرا که آنان بهتر از شما به جزئیات این امر واقف هستند.
رضایت از کار و سبک مدیریت
او کارش را دوست داشت. کارش را بلد بود. وقتی شروع به کار میکرد با چنان علاقهای، تمام وجودش را وقف کار میکرد که اغلب، گذر زمان را احساس نمیکرد.
او کارش را دوست داشت. کارش را بلد بود. وقتی شروع به کار میکرد با چنان علاقهای، تمام وجودش را وقف کار میکرد که اغلب، گذر زمان را احساس نمیکرد.
به چیزی به نام «اضافهکار» اعتقادی نداشت، برایش این مهم بود که آن بخش از کار را که امروز به عهده گرفته بود تمام کند یا لااقل به سامانی برساند. اما همیشه مانعی وجود داشت. همیشه اتفاقی غیرمنتظره میافتاد که او را خسته میکرد.
همیشه کسی بود که شوق و عشق او را از بین ببرد و احساس شور و شادی او را تبدیل به خستگی کند و این که «برای امروز دیگر بس است. باید بروم خانه» جمله تکراری و هر روزهای بود که به ذهنش میرسید. آن مانع خستهکننده حضور یک فرد به نام «مدیر» بود که به نظر او اصلاً این عنوان برازندهاش نبود.
طیفی از مدیران با غرور کاذب تسخیر شدهاند. حتی زمانی که نمیدانند چه کنند، نیاز به اعمال قدرت و کنترل دارند. زمانی که برای همه واضح است که در اشتباهند بر درستی و بر حق بودن خود پافشاری میکنند. این افراد معمولاً از کارمندان خود، حمایت چندانی نمیکنند. حتی زمانی که کسی نسبت به شغلش علاقهمند باشد. او را با عناوینی مثل ناهماهنگی با مجموعه کنار میگذارند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 12 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مدیریت زمان برای مادران شاغل
1. اهداف خود را تعیین کنیداین کار برای زنان شاغل بسیار مهم است. از خودتان بپرسید آیا فقط کار می کنید که درآمدتان کمک هزینه زندگی تان باشد یا هدف تان رسیدن به پست و موقعیت شغلی خاصی است؟ می خواهید چه مقدار از وقت تان را صرف کار و حرفه تان و چه مقدار صرف امور منزل و خانواده بکنید؟ مایلید چه قدر خودتان را درگیر فعالیت ها و مسائل فرزندان تان بکنید؟ اگر بخواهید آخر هفته تان را صرف بردن فرزندتان برای شرکت در مسابقه ورزشی بکنید باید اطمینان حاصل کنید که حرفه شما نیاز به کار در روزهای آخر هفته یا تعطیل ندارد. همه اهداف تان را به عنوان یک زن شاغل و به عنوان یک مادر روی برگه ای بنویسید. می توانید یک ستون جداگانه به هر یک اختصاص دهید.2. اهداف تان را به وظایف کوچک تر تقسیم کنیداهداف تان را به کارهای کوچک تر تقسیم کنید و برای دستیابی به هر یک ضرب الاجل تعیین کنید. اهداف کلی تر را به اهداف جزئی تر، ملموس تر و کوچک تر تقسیم کنید. سپس باید به سراغ هر یک از کارها بروید و زمانی برای به انجام رساندن آن ها تعیین کنید. اگر تنها یک هدف بزرگ داشته باشید و یک مهلت یک ساله برای رسیدن به آن به خودتان بدهید، بدانید که تا یازده ماه آینده حتی به آن فکر نخواهید کرد! به همین دلیل تقسیم اهداف به کارهای کوچک تر با زمان مشخص اهمیت ویژه ای دارد.3. اولویت های خود را تعیین کنیدلیست اهداف تان را اولویت بندی کنید. این به خود شما بستگی دارد که چه کاری از نظرتان مهم تر باشد یا بخواهید به چیزی زودتر از بقیه چیزها دست پیدا کنید. مجبور نیستید در لیست اولویت بندی تان تک تک موارد را به ترتیب بچینید. می توانید مقیاسی بین یک تا سه برای خودتان داشته باشید و مهم ترین کارها را در اولویت یک قرار بدهید و اهداف بعدی را در اولویت دو یا سه.4. زمانی برای برنامه ریزی در نظر بگیریددر هر هفته یا ماه زمانی را به برنامه ریزی اختصاص دهید. برنامه فعالیت هایی که به نوعی با هم ناسازگار هستند اصلاح کنید یا اگر برنامه قبلی در مورد شما جواب نمی دهد در برنامه تجدید نظر کنید. اگر فرزندان تان به اندازه کافی بزرگ هستند و در کارهای شان قدرت انتخاب دارند در مورد برنامه ریزی فعالیت هایی که هر دو به نوعی در آن ها شرکت دارید اجازه دهید بچه ها نیز اظهارنظر کنند.5. به دیگران محول کنید.اگر می بینید سر کار با انبوهی از کارهایی مواجه هستید که سر موقع باید انجام شوند فراموش نکنید که فرزندتان به موقع باید به کلاس تقویتی یا ورزشی اش برسد. با همسر، مادر یا دوست تان تماس بگیرید و از آن ها بخواهید اگر می توانند این کار را انجام دهند.6. برنامه انعطاف پذیر داشته باشید.در برنامه تان فضای قابل توجهی را به مسائل غیرمترقبه اختصاص دهید. در این صورت مثلا اگر کودک تان مریض شود می توانید یک روز مرخصی بگیرید. برنامه شما باید به شما کمک کند نه این که به صورتی خشک و غیرقابل انعطاف شما را به دنبال خود بکشد.7. یک سیستم برنامه ریزی برای خودتان داشته باشیددر سررسید یا تقویم رومیزی خود برنامه تان را بنویسید و پیگیری کنید. بهتر است برنامه تان در دسترس سایر اعضای خانواده نیز باشد. حتی می توانید از بچه ها