انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

مرگ و زندگی بعد از آن

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

مرگ و زندگی بعد از آن

گفتارى در اینکه‏روح در قرآن به چه معنا است(گفتارى در باره معناى روح و مراتب آن در قرآن)

در قرآن کریم کلمه"روح" - که متبادر از آن مبدا حیات است - مکرر آمده، و آن رامنحصر در انسان و یا انسان و حیوان به تنهایى ندانسته، بلکه در مورد غیر این دو طایفه نیزاثبات کرده، مثلا در آیه"فارسلنا الیها روحنا" (1) ، و در آیه"و کذلک اوحینا الیک روحا من‏امرنا" (2) ، و در آیاتى دیگر در غیر مورد انسان و حیوان استعمال کرده پس معلوم مى‏شود روح یک‏مصداق در انسان دارد، و مصداقى دیگر در غیر انسان.

و در قرآن چیزى که صلاحیت دارد معرف روح باشد نکته‏اى است که در آیه"یسئلونک عن الروح قل الروح من امر ربى" (3) است، که مى‏بینیم آن را به طور مطلق و بدون‏هیچ قیدى آورده، و در معرفیش فرموده: روح از امر خداست، آنگاه امر خدا را در جاى دیگرمعرفى کرده که"انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون فسبحان الذى بیده ملکوت‏کل شى‏ء" (4) ، و فرموده که امر او همان کلمه و فرمان ایجاد است، که عبارت است از هستى‏اما نه از این جهت که(هستى فلان چیز و) مستند به فلان علل ظاهرى است، بلکه از این‏جهت که منتسب به خداى تعالى است و قیامش به اوست.

و به این عنایت است که مسیح(ع)را به خاطر اینکه از غیر طرق عادى وبدون داشتن پدر به مریم داده شده کلمه او و روحى از او معرفى نموده، فرموده: "و کلمته‏القیها الى مریم و روح منه" (5) و قریب به همین عنایت است آیه زیر که مى‏فرماید: "ان مثل

(1)روح خود را به سوى مریم گسیل داشتیم.سوره مریم، آیه 17.

(2)و این چنین وحى کردیم به تو، روحى از امر خود را.سوره شورى، آیه 52.

(3)از تو در باره"روح"سؤال مى‏کنند، بگو روح از فرمان پروردگار من است.سوره اسراء، آیه 85.

(4)تنها امر او در هنگامى که اراده چیزى کرده باشد این است که به آن چیز بگوید باش و آن چیزموجود شود، پس منزه است‏خدایى که ملکوت هر چیزى به دست او است.سوره یس، آیات 82 و 83.

(5)و کلمه(مخلوق)او است که او را به مریم القا نمود و روحى از طرف او بود.سوره نساء، آیه 171.

عیسى عند الله کمثل ادم خلقه من تراب ثم قال له کن فیکون" (1) چون در این آیه داستان‏عیسى را تشبیه کرده به داستان پیدایش آدم.

و خداى تعالى هر چند این کلمه را در اغلب موارد کلامش با اضافه و قید ذکرکرده، مثلا فرموده: "و نفخت فیه من روحى" (2) ، و یا فرمود: "و نفخ فیه من روحه" (3) ، و یافرموده: "فارسلنا الیها روحنا" (4) ، و یا فرموده: "و روح منه" (5) ، و یا فرموده: "و ایدناه بروح‏القدس" (6) ، و آیاتى دیگر(که در آنها تعبیر کرده به"روحم"، "روح خود"، "روحمان"، "روحى از او"، "روح القدس"و غیره).

لیکن در بعضى از موارد هم بدون قید ذکر کرده، مثلا فرموده: "تنزل الملئکة و الروح‏فیها باذن ربهم من کل امر" (7) ، که از ظاهر آن بر مى‏آید روح موجودى مستقل و مخلوقى‏آسمانى و غیر ملائکه است.و نظیر این آیه به وجهى آیه زیر است که مى‏فرماید: "تعرج‏الملئکة و الروح الیه فى یوم کان مقداره خمسین الف سنة" (8) .

و اما روحى که متعلق به انسان مى‏شود از آن تعبیر کرده به"من روحى - از روح‏خودم"و یا"من روحه - از روح خودش"، و در این تعبیر کلمه"من"را آورده که بر مبدئیت‏دلالت دارد، و نیز از تعلق آن به بدن انسان تعبیر به نفخ کرده، و از روحى که مخصوص به‏مؤمنینش کرده به مثل آیه"و ایدهم بروح منه" (9) و یا تعبیر نموده و در آن حرف"باء"را بکاربرده که بر سببیت دلالت دارد، و روح را تایید و تقویت‏خوانده، و از روحى که خاص‏انبیائش کرده به مثل جمله"و ایدناه بروح القدس" (10) ، تعبیر نموده، روح را به کلمه"قدس"

(1)مثل عیسى در نزد خدا، همچون مثل آدم است که او را از خاک آفرید و سپس به او فرمودموجود باش او هم فورا موجود شد.سوره آل عمران، آیه 59.

(2)و در او از روح خود دمیدم.سوره حجر، آیه 29.

(3)و در او از روحش دمید.سوره سجده، آیه 9.

(4)سوره مریم، آیه 17.

(5)سوره نساء، آیه 171.

(6)و او را به وسیله روح القدس تایید نمودیم.سوره بقره، آیه 87.

(7)ملائکه و روح در شب قدر به اذن پروردگارشان و از هر امرى نازل مى‏شوند.سوره قدر، آیه 4.

(8)ملائکه و روح در روزى که مقدارش پنجاه هزار سال است به سوى او عروج مى‏کنند.سوره معارج، آیه 4.

(9)و آنها را با روحى از جانب خود تایید کرد.سوره مجادله، آیه 22.

(10)سوره بقره، آیه 87.

اضافه نموده که به معناى نزاهت و طهارت است، و این را هم تایید انبیاءخوانده.

و اگر آیه سوره قدر را ضمیمه این آیات کنیم معلوم مى‏شود نسبتى که روح مضاف دراین آیات با روح مطلق در سوره قدر دارد، نسبتى است که افاضه به مفیض و سایه به چیزى که‏به اذن خدا صاحب سایه شده است دارد.

و همچنین روحى که متعلق به ملائکه است، از افاضه روح به اذن خداست، و اگر درمورد روح ملک تعبیر به تایید و نفخ نفرموده، و در مورد انسان این دو تعبیر را آورده، در موردملائکه فرموده: "فارسلنا الیها روحنا"و یا فرموده: "قل نزله روح "، و یا فرموده: "نزل به‏الروح الامین" (2) ، براى این بود که ملائکه با همه اختلافى که در مراتب قرب و بعد از خداى‏تعالى دارند، روح محضند، و اگر احیانا به صورت جسمى به چشم اشخاصى در مى‏آیند تمثلى‏است که به خود مى‏گیرند، نه اینکه به راستى جسم و سر و پایى داشته باشند، همچنان که‏مى‏بینیم در داستان مریم(ع)مى‏فرماید: " فارسلنا الیها روحنا فتمثل لها بشراسویا" (3) ، و ما در سابق یعنى در ذیل همین آیه بحثى در باره تمثیل داشتیم.

به خلاف انسان که روح محض نیست بلکه موجودى است مرکب از جسمى مرده، وروحى زنده، پس در مورد او مناسب همان است که تعبیر به نفخ(دمیدن)بکند، همچنان که‏در مورد آدم فرمود: "فاذا سویته و نفخت فیه من روحى" (4) .

و همانطور که اختلاف روح در خلقت فرشته و انسان باعث‏شد تعبیر مختلف شود، ودر مورد فرشته به نفخ تعبیر نیاورد، همچنین اختلافى که در اثر روح یعنى حیات هست که ازنظر شرافت و خست مراتب مختلفى دارد، باعث‏شده که تعبیر از تعلق آن مختلف شود، یکجاتعبیر به نفخ کند، و جاى دیگر تعبیر به تایید نماید، و روح را داراى مراتب مختلفى از نظراختلاف اثرش بداند.



خرید و دانلود  مرگ و زندگی بعد از آن


دانلود پروژه زندگی سالمندان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

زندگی سالمندان

عادت به طریقه صحیح زندگی(healthy lifestyles )و فعالیت در تمام سنین نقش بسیار مهم در مراقبت از خود دارد .یکی از مسائل دوران سالمندی عدم توانایی در عادت به چنین lifestyles در سنین بالا می باشد.انجام فعالیتهای ورزشی «مصرف غذاهای سالم «عدم استعمال دخانیات « مصرف الکل و داروها به صورت عاقلانه در سنین بالا از بروز بیماریها کاهش فعالیت پیشگیری نموده و منجر به افزایش طول عمر و بهبود کیفیت زندگی می شود.

بخش عظیمی از سالمندان از نظر مالی وضعیت باثباتی دارند: اصلاحات نظام بازنشستگی در سال 1957 باعث شد که این نسل بیش‌ازپیش از رفاه عمومی بهره‌ مند شود. امروزه آنان حتا می‌ توانند به فرزندان خود برای تشکیل خانواده از نظر مالی کمک کنند. با این‌که فقر در میان سالمندان به‌طورکامل برچیده نشده ولی خطر فقر در میان این نسل به‌ مراتب کم‌تر از نسل‌ های پیشین است.امروزه به ندرت اتفاق می افتد که سه نسل از یک خانواده در زیر یک سقف زندگی کنند. ولی بین فرزندان بالغ و والدینشان، هم چنین بین پدربزرگ و مادر بزرگ و نوادگان ارتباط عاطفی عمیقی وجود دارد. دولت فدرال قصد دارد در یک پروژه ی آزمایشی روابط بین نسل ها را بیش از پیش تحکیم بخشد.

مصرف دخانیات

سیگار کشیدن مهمترین ریسک فاکتور قابل اصلاح و مهمترین عامل قابل پیشگیری مرگ در کلیه سنین می باشد .سیگار کشیدن نه تنها ریسک بیماریها یی مانند سرطان ریه را افزایش می دهد بلکه با تشدید فاکتورهایی ظرفیتهای حیاتی فرد را نیز کاهش می دهد . به عنوان مثال سیگار کشیدن دانسیته استخوانها «قدرت عضلانی و فونکسیون ریوی را کاهش می دهد .تحقیقات نشان داده است که نه تنها فاکتور خطر در افزایش بسیاری از بیماریها می باشد بلکه اثر بیماریزایی آن در طی زمان وبا مقدار مصرف سیگار ارتباط مستقیم دارد .یک پیام حیاتی برای جوانان این است ‹‹ اگر می خواهید به سنین سالمندی برسید سیگار نکشید ›› یا اینکه اگر می خواهید بیشتر عمر کنید و شانس زندگی بهتری داشته با شید سیگار نکشید.فواید ترک سیگار بسیار وسیع و در تمام سنین کار برد دارد .هیچوقت برای ترک سیگار دیر نیست . احتمال سکته های مغزی پس از دو سال ترک سیگار کاهش می یابد و پس از پنج سال همانند افرا دی که هرگز سیگار نکشیده اند می شود. برای بیماریهای دیگر مانند سرطان ریه و بیماریهای انسدادی ریوی ترک سیگار احتمال این بیماریها را با سرعت کمتری کاهش میدهد. چون اثرات سیگار طولانی مدت و تجمعی می باشد لذا تماس اخیر نشان دهنده احتمال بروز بیماری در آینده نیست و به تماسهای گذشته توجه شود .(Doll 1999 ).

سیگار با مصرف داروها نیز تداخل می یابد .دود سیگار دست دوم نیز برای سلامت افراد سالمند مضر می باشد به خصوص بیماریهایی مانند آسم و بیماریهای تنفسی دیگر.اغلب سیگاریها از سنین جوانی شروع به کشیدن سیگار می کنند و به نیکوتین سیگار معتاد می شوند .بنابر این مهمترین استراتژی در کنترل سیگار تلاش در جهت پیشگیری از مصرف دخانیات در کودکان و جوانان می باشد.همزمان طرحهای جامع در جهت کاهش مصرف سیگار در بزرگسالان مانند وضع مالیات و محدودیت تبلیغات سیگار و کمک به آنها در قطع مصرف سیگار صورت گیرد .مطالعات نشان داده است که در کشورهایی با درامد متوسط و کم کنترل مصرف دخانیات هزینه اثربخشی خوبی دارد.مطالعات محافظه کارانه در چین نشان داده است که افزایش ده درصد در مالیات سیگار منجر به 5 در صد کاهش مصرف سیگار و 5 در صد افزایش درامد مالیاتی می گردد.این مقدار درامد برای تهیه برنامه های بهداشتی برای یک سوم مردم فقیر چین کافی می باشد(World Bank 1999 ).

فعالیتهای بدنی

(Physical Activity)

مشارکت در فعالیتهای منظم « متوسط بدنی کاهش اعمال حیاتی بدن را به تاخیر میاندازد.این عمل منجر به تعویق افتادن شروع بیماریهای مزمن در سالمندان سالم و بیمار میشود. به عنوان مثال فعالیت بدنی متوسط منجر به25-20 کاهش مرگ به علت بیماریهای قلبی مابین بیماران قلبی ثابت شده می گردد.and Forrester1997) (Merz . آن همچنین منجر به کاهش ناتواناییهای همراه با بیماریهای قلبی و دیگر بیماریهای مزمن دیگر می گردد . (U.S Preventive Service Task Force 1996 ) .زندگی با فعالیت بدنی منجر به بهبود عملکرد مغز شده و اغلب منجر به بهبود ارتباطات اجتماعی می گردد. فعال بودن منجر به طولانی شدن زمان عدم وابستگی سالمندان میگردد . آن منجر به کاهش حوادث ناشی از افتادن و سقوط در سالمندان می شود .بنابر این از نظر اقتصادی فعالیت بدنی سالمندان بسیار سودمند می باشد .هزینه های درانی در سالمندانی که فعالیت بدنی دارند به مراتب کمتر می باشد .(WHO1998) .

علارغم چنین فوایدی اغلب سالمندان در اغلب کشورهای جهان زندگی بدون تحرکی را دارند . جوامعی با درامد پایین «سطوح اجتماعی پایین و سالمندان با ناتوانی بیشتر در معرض عدم تحرک می باشند.سیاستها و برنامه ها باید مردم کم تحرک را تشویق کنند که با افزایش سن فعلیت بدنی داشته باشند و فرصتهای لازم را نیز در اختیارشان قرار دهند. همچنین بسیار مهم است که محلهای سالمی برای پیاده روی سالمندان در نظر گرفته شود و حمایت فرهنگی از اجتماعات فعال مناسبی که فعالیت بدنی را تشویق نموده و توسط افراد سالمند سازمان دهی گردد.توصیهای تخصصی در خصوص ‹‹انجام هر کاری از بی کاری بهتر است ››و برنامه های باز توانی که به افراد سالمند کمک می کند که مشکلات حرکتی خود را بهبود بخشند هم موثر و هم هزینه اثر بخشی (cost-effective ) دارد.در جوامع کمتر توسعه یافته برعکس می باشد. در این کشورها افراد در کارهای سنگین بدنی درگیر می شوند که سیر بروزناتوانی ها را تسریع نموده «منجر به صدمات و بدتر شدن عواقب آنها بخصوص با افزایش سن می گردد. آن ممکن است مسئولیتهای مراقبتی از بیماران و اقربای در حال مرگ باشد . ارتقای سلامت در این مناطق باید بر رفع وظایف سخت و دائمی و تعدیل در حرکات بدنی غیر سالم در محیط کار باشد که منجر به کاهش صدمات و درد میگردد . افراد سالمندی که در گیر کارهای سنگین می باشند نیازمند تفریح و استراحت کافی می باشند.

مصرف غذای بهداشتی 

(Healthy Eating)

مسائل غذا و امنیت غذایی در تمام سنین شامل کم خوری و پر خوری می باشد . در سالمندان سوء تغذیه ممکن است به علت محدودیت دسترسی به غذا «مشکلات اقتصادی و اجتماعی «عدم آگاهی در مورد تغذیه صحیح «انتخاب غذایی نامناسب مانند مصرف غذاهای چرب « بیماریها و درمانهای دارویی « نبودن دندان« تنهایی «مسائل شناختی و ناتواناییهای بدنی که توانایی فرد را در خرید و تهیه غذا مختل میکند«مشکلات اورژانسی و نقص فعالیت بدنی .افزایش مصرف انرژی احتمال چاقی «بیماریهای مزمن و ناتوانی را با افزایش سن افزایش می دهد .رژیم غذایی با چربی و نمک بالا «میوه و سبزی کم و مقادیر ناکافی فیبرو ویتامین در غذا همراه با زندگی کم تحرک فاکتورهای خطر برای بیماریهایی مانند دیابت «بیماریهای قلبی عروقی «افزایش فشار خون «چاقی و بعضی کنسرها میباشد.کمبود کلسیم و ویتامین D منجر به کاهش تراکم استخوانها در افراد سالمند شده و در نتیجه منجر به درد «شکستگیهای استخوانی پر هزینه و ناتوان کننده به خصوص زنان سالمند می شود.در جوامعی با احتمال بالای شکستگی های استخوانی در دسترس قرار دادن کافی کلسیم و ویتامین D این مشکل را کاهش می دهد.

رژیم غذایی عمل مهم تعیین کننده در نسبت بالایی از سرطانها بویژه معده و روده و رحم کیسه صفرا و کبد می باشد.اصلاح رژیم غذایی باعث کاهش نرخ میرایی سرطانها تا 35% نیز می گردد.پی امدهای الگوی مصرف مواد غذایی پرکالری و کم فیبر(همراه با کاهش فعالیت بدنی) شامل افزایش وزن و فشار خون« هیپر لیپیدمی «افزایش مرگ به علت بیماریهای ایسکمی قلبی و مغزی ›دیابت «پوسیدگی دندانها «یبوست و سرطان کلون می گردد.

سلامت دهانی

(Oral Health)

بهداشت نامناسب دهانی مراقبت نامناسب دندانها «بیماریهای دهانی «از دست دادن دندانها و کنسرهای دهان منجر به مشکلات دیگردر اعضای دیگر بدن می گردد.این مسئله منجر به بار مالی بر فرد و جامعه گشته و اعتماد به نفس و کیفیت زندگی فرد را کاهش می دهد.مطالعات نشان داده است که بهداشت نامناسب دهان منجر به سوء تغذیه و در نتیجه احتمال بسیاری از بیماریهای غیر واگیر را افزایش می دهد . ارتقاء بهداشت دهان و پیشگیری از ایجاد پوسیدگی دندان مردم را تشویق می کند که دندانهای طبیعی خود را حفظ نموده که نیازمند شروع مراقبتها از دوران کودکی بوده و در تمام عمر ادامه یابد.به علت درد و کاهش کیفیت زندگی همراه با مسائل دهانی دسترسی به دندانپزشک و درمانهای اولیه دندانی لازم می باشد.

الکل

در حینی که تمایل افراد سالمند به الکل با افزایش سن کاهش می یابد «تغییرات متابویسم در آنها منجر به اقزایش حساسیت آنها به بیماریهای وابسته به الکل مانند سوء تغذیه و بیماریهای کبد« معدهو پانکراس می گردد .همچنین سالمندان مستعد صدمات و سقوط ناشی از مصرف الکل می باشند«کما اینکه مضرات مصرف توام داروها و الکل نیز بیشتر دیده می شود.سرویسهای درمانی مشکلات الکل باید در دسترس افراد سالمند همانند افراد جوان قرار گیرد.بر اساس مطالعات اخیر WHO شواهدی مبنی بر اثر محافظت کننده الکل با مصرف یک بار در روز « بر روی بیماریهای قلبی «عروقی و سکته مغزی در افراد با سن 45 سال و به بالا مشاهده گردیده است .ولی به طور کلی لزوم خویشتن داری بیش از اندازه و مضرات مصرف الکل اثر محافظتی الکل را بر بیماریهای قلبی عروقی بخصوص در افراد در معرض خطر بیماریها تحت الشعاع قرار می دهد.(Jernigan et al .2000)

درمانهای دارویی 

Medication

 

به علت اینکه بسیاری از افراد سالمند در گیر بیماریهای مزمن می باشند لذا مسلما نسبت به افراد جوان داروهای بیشتری را مصرف می کنند.در اغلب جوامع افراد سالمند با درامد پایین یا اصلادسترسی به خدمات بیمه ای نداشته و یا این دسترسی بسیار کم می باشد .لذا یا بدون دارو مانده و یا قسمت اعظم درامد خود را صرف هزینه دارو می نمایند .در عوض بسیاری از افراد سالمند( بخصوص زنان با استطاعت مالی و یا تحت پوشش بیمه) بیش از حد مورد نیاز دارو تجویز می گردد. عوارض جانبی وابسته به دارو و سقوط ناشی از آن (بخصوص در مصرف داروهای خواب آور و آرام بخش ) علت اساسی مضرات و هزینه های قابل پیشگیری پذیرش در بیمارستانها می باشد .

عوارض ناشی از خدمات پزشکی و درمانی

Iatrogenesis

مشکلات بهداشتی ناشی از درمانها و تشخیصها به وسیله مصرف داروها در سنین سالمندی بعلت تداخل داروهای مصرفی « مقادیر ناکافی دارو وعوارض غیر قابل پیش بینی با مکانیسمهای ناشناخته شایع می باشد .با پیشرفتهای بسیاری از در مانهایی اخیر « نیاز بیشتری به استقرار سیستمی در جهت پیشگیری از عوارض جانبی داروها و افزایش اطلاعات عامه مردم ومتخصصین بهداشتی در خصوص هر دو« فواید و مضرات در مانهای مدرن مشاهده می شود.

پیروی از دستورات

Adherence

دسترسی به درمانهای مورد لزوم به خودی خود« بجز با پیروی از درمانهای طولانی مدت برای بیماریهای مزمن وابسته به سن کافی نمی باشد. پیروی از دستورات شامل عادت کردن و نگهداری طیف وسیعی از رفتارها (مانند رژیم غذایی مناسب «فعالیت بدنی و عدم استعمال دخانیات ) و درمانهایی که توسط پزشک توصیه شده است. در کشورهای توسعه یافته پیروی از درمانهای طولانی مدت 50% تخمین زده می شود .در کشورهای در حال توسعه از این هم کمتر است.چنین پیروی بشدت اثر بخشی درمانها را تهدید کرده و کیفیت زندگی را بدتر نموده و به سرویسهای بهداشتی بار مالی وارد می کند .دستیابی به اهداف بهداشتی فقط زمانی با داده های درمانی قابل پیش بینی می باشد که اطلاعات میزان پیروی از دستورات پزشکی در اختیار متخصصین بهداشتی و برنامه ریزان قرار داشته باشد .بدون سیستمی که نشان دهنده میزان پیروی باشد پیشرفت در تکنیکهای بیو مدیکال امکان پذیر نیست.



خرید و دانلود دانلود پروژه زندگی سالمندان


آئین بودا و زندگى نامه او 15 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

بسعه تعالی

آئین بودا و زندگى نامه او

بیوگرافى و شرح حال

بودا؟ نام اصلى او سیدرتا است ، مردى از خاندان کاشاتریا از شاهزادگان و اشراف هند که در منطقه بنارس به دنیا آمد. پدرش چون اثار حمل در همسر خود مشاهده کرد، برهمنان ایالت بنارس را فراخواند و از آینده کودک از آنان سئوال کرد. برهمنان مى گویند که این بوداى بیدار کننده جهان خواهد بود و راهبى بزرگ و پرشهرت خواهد شد. پدر از چنین پیشگوئى اى سخت نگران شد؛ چرا که فرزندى مى خواست تا قدرت و ثروت او را به ارث برد و حاکم بر سرنوشت رعایا باشد، نه اینکه راهب و تارک دنیا گردد. وقتى کودک متولد شد، براى او شرایط زندگى ویژه اى تدارک دید تا با پیشگوئى راهبان بستیزد و سرنوشت بودا را عوض ‍ کند. براى وصول به این مطلوب کلیه روابط او را محدود ساخت تا هیچگونه تماسى با راهبان و مرتاضان و تارکان دنیا نداشته باشد. این وضع تا 16 سالگى سیدرتا ادامه داشت . بودا از زندگى یکنواخت در کاخ خسته شد، لذا روزى از پیرمرد قصه گویش مى خواند تا او را به گردش ببرد. اولین برخورد سیدرتا در این گردش با پیرمردى قد خمیده با موهاى سفید و حالى پریشان است . و این چهره تازه و جدیدى است که سیدرتا در وراى دیوارهاى قصر مى دید. این کیست ؟ قصه گویش مى گوید: این مرد مانند من و تو جوانى داشته و اکنون چنین پیر و فرتوت شده است .سیدرتاتوضیح بیشترى مى خواهد. قصه گو ادامه مى دهد: این مرحله اى است که همه باید به آن برسند، من نیز در آینده چنین پیر خواهم شد. سیدرتا مى گوید: این پیرى و کهولت در من هم پدیدار خواهد شد؟ قصه گویش پاسخ مى دهد: آرى در شما نیز پدید خواهد آمد. مى گوید: حتما باید پیر شوم ؟ قصه مى گوید: حتما پیر خواهى شد. بودا حالتش ‍ دگرگون مى شود و دستور مى دهد تا او را به کاخ بازگرداند. بودا دگرگون شده بود و در فکر فرو رفته بود، در اندیشه پیرى هیولاى وحشتناکى که در آینده در انتظار او است . این کابوس زندگى بودا را دچار بحران کرد. بودا چند روز بعد نیز به سیاحت رفت . این بار بودا مردى بیمار و از پا افتاده را دید که با مرگ دست و پنجه نرم مى کرد. از قصه گو پرسید: این کیست ؟ قصه گو مى گوید: این مرد بیمار و ناتوان است . بودا مى پرسد: بیمارى چیست ؟ جواب مى شنود که : بیمارى نوعى گرفتارى و تحول جسمى است که در آدمیان پدید مى آید و سلامتى را سلب مى کند. بودا مى پرسد: آیا ممکن است این بیمارى در من راه یابد؟ قصه گو پاسخ مى دهد: آرى به سراغ تو نیز خواهد آمد. بودا مى پرسد: آیا من نیز چنین زار و نزار خواهم شد؟ قصه گو مى گوید: آرى تو نیز چنین خواهى شد. سیدرتا مى گوید: مرا به خانه بازگردانید، امروز گردش مرا بس است . دوران خلوت و انزواى بودا آغاز شد. وى به پیرى بیمارى و عواقب آن مى اندیشید. بار دیگر بودا راهى سیاحت مى شود و این بار مرده اى را مى بیند و دوباره سئوالات او آغاز مى شود: این کیست و چیست ؟ چرا مرده ؟ آیا من نیز خواهم مرد؟ از سرنوشت او مى پرسد، جواب مى شنود که در آن جهان دیگر کسى را ندارد، و کسى او را نمى شناسد، و... بودا برخود مى لرزد، مى ترسد و به کاخ باز مى گردد. دوران امساک بودا شروع مى شود، از همه کس و همه چیز جدا مى شود، سخت در اندیشه پیرى بیمارى و مرگ فرو رفته است . بار دیگر به سیاحت مى رود و این بار فرد فقیر ژنده پوشى را مى بیند که در عالم خلسه فرو رفته ، با سرى تراشیده و حالتى متغیر، همچون کوه استوار و محکمم که گوئى با تمام مظاهر مادى دنیا در حال جنگ است و در آستانه پیروزى بر دنیا و مافیها قرار دارد. سئوالات بودا آغاز مى شود: این کیست ؟ چرا چنین کرده ؟ با مردم قهر است ؟ با زندگى چى ؟ و جواب مى شنود که او مردى راهب است ، مرتاض است ، ریاضت مى کشد. و سئوالات بودا: مرتاض ؟ ریاضت ؟ آرى ریاضت یعنى مبارزه با غرایز و بریدن از جاذبه هاى مادى و دنیوى و پیوستن به دنیائى دیگر... سخنان قصه گوى بودا در او اثر عمیقى مى کند. تقاضا مى کند که وى را به نزد مرتاض ببرد تا از سخنان او درسى بیاموزد. در این دیدار، زندگى آرام و بى دغدغه راهب تاءثیر شگرفى بر بودا گذاشت و میسر زندگى او را به طور کلى دگرگون کرد و سرانجام از او شخصیت و آئینى ساخت که امروز در چند کشور بزرگ جهان پیروان فراوانى دارد.بودا در کاپیلاواستودر جنوب نپال درسال 560 یا 563 ق .م متولد شد. نام قبیله و خاندان او گوتما بود، لذا وى را ملقب به سکیا مونسى یعنى داناى قبیله ساکیا کردند. و چون بعدا به ارشاد وهدایت مردم جامعه خویش پرداخت ، او را بودا یعنى نور و درخشان گفته اند. این نام ولقب تا به امروز در میان جوامع بشرى به رسمیت شناخته شده و تعالیم او نیز به همین عنوان بودائیسم بودائى نامیده مى شود. پدر بودا یکى از پادشاهان یک ایالت هند بود. در قلمرو سلطنت او، افکار برهمنى و فلسفه هاى مختلف هندى حضور داشت . محور این آراء و افکار فلسفى همان گونه که در مباحث گذشته آمد، بر تزکیه و نجات انسان درتلقى هندى آن استوار بود. و آنگونه که گذشت ، پدر هراسان از سرنوشت فرزند چنا ن تدابیرى اندیشید و مراقبت هائى معمول داشت . اما دیدیم که بودا از کاخ مجلل پاى به بیرون نهاد و دگرگون شد. محققان تاریخ ادیان برآنند که دو حادثه مهم در کاخ زندگى بودا او را متحول نمود. این دو حادثه به لحاظ محتوى همان برخوردهاىخارج از کاخ را در بردارد. حادثه نخست بیمارى یک رقاصه است که توجه بودا را به خود جلب کرد، رقاصه اى که مبتلا به بیمارى سل بود و سرنوشت دردناک خود و خواهرش را که او نیز از بیمارى سل در گذشته بود، براى بودا باز گفته بود. حادثه دوم وصیت این رقاصه درحال مرگ به بودا است که از فقر و پیرى مادرش براى او گفته بود. پیش گوئى برهمنان درباره سیدرتا والدین او را نگران ساخته بود. طرح ازدواج بودا تلاشى براى رهائى از خلوت گزینى او است . اما بودا دیگر متعلق به این دنیا نیست و ازدواج نتوانست او را از تفکر و اندیشه باز دارد و خلاء وجودى او را پر کند. سیدرتا همچنان درخلوت خویش ، غرق در دناى دیگرى است . مشاهدات بودا (پیرى بیمارى فقر، مرگ ،ریاضت و...) سخت او را به خود مشغول کرده است . او از مرتاض آموخته بود که باید رنج را رها کرد و بى بى رنجى رسید؛ به بى رنگى ، به بى نیازى و... مرتاض به اینها رسیده بود و بودا در اندیشه شدن ، رسیدن و رهائى ازرنج . اینکه بودا فرزندى دارد. و در شب تصمیم و سرنوشت به اتاق همسر و فرزندش مى رود، مادر و فرزند خوابیده بودند، بودا آن دو را از خواب بیدار نمى کند و با آنان وداع مى کند. از تاریکى شب استفاده کرد و راهى جنگل شد .اندکى بعد اسبش را نیز رها مى کند تا یادگار اشرافیت را با خود نداشته باشد. در انبوه جنگل گم مى شود، مى رود و مى رود تا به پنج برهمن کهنسال مى رسد. به جمع آنان مى پیوندد. ریاضت بودا آغاز شد. او در این راه آنچنان کوشید که در آستانه نیروانا قرار گرفت . تا آنجا متعالى شد که بر همه پارسایان روزگار خویش پیشى جست . او دیگر سیدرتا کاشاتریا و... نیست، بوداست که تارک تمام لذات مادى و تجملات دنیوى است . بودا از شهرت رنج مى برد و بار دیگر از جامعه فاصله مى گیرد. در کنار درختى منزل مى کند و تصمیمى مى گیرد در زیر همین درخت بماند تا بمیرد. این درخت بو بود. بودهى از ریشه بیدار شدن و آگاه شدن ، روشن شدن ، اشراق وعرفان است . بودا سالها در کنار درخت بومى ماند تا پیروز مى شود،نجات مى یابد و به حقیقت مى رسد. آنگاه لباس بودائى بر تن مى کند. گویند نام اواز همین درخت بودهى گرفته شده است .در پاى همین درخت به نیرواناحقیقت مطلق رسید. از زیر همین درخت به زادگاهش برگشت ، ژنده پوش ، برهنه پا، درویش وار و در هیبت یک مرتاض. ابتدا مردم زادگاهش را دعوت مى کند، برخى از مردم دعوت او را پذیرفتند و برخى دیگر زندگى مادى را ترجیح دادند. بودا در سال 483 ق .م . در سن هشتاد سالگى درگذشت . آخرین کلام وى خطاب به راهبان این بود: هر چه مرکب است ، دستخوش تباهى و فنا است . پیروان اولیه بودا، نخستین معبد بودائى سانگهارا بنا کردند و دعوت خود را درشمال هند آغاز نمودند .

افسانه هاى بودا؛

گویند روزى که بودا در زیر درخت بو به تفکر و خلسه فرو رفته بود، بازرگانى با قافله و کالاى تجارى خود از آنجا عبور مى کردد. بازرگان را نظر به بودا افتاد، او و همراهانش به دیدار وى شتافتند و صدقاتى در کنارش یا در کشکولش انداختند. این کشکول بعدها سمبل ریاضت کشان بودائى شد.بازرگان مزبور و یاران او در کنار بودا نشستند و به او غذا تعارف کردند. بودا به آرامى غذا خورد. دو بازرگان که تاپوسا و بهالى کا نام داشتند، در مقابل او زانو زده و گفتند: اى بوداى مقدس ! ما به تو و آئین تو پناه مى آوریم و از تو مى خواهیم که ما را تا پایان عمر از پیروان خود بشمار آورى این دو بازرگان از نخستین پیروان بودا بشمار مى روند. بازرگانان از نزد بودا برخاسته به سوى آن پنج راهب رفتند، راهبان به آنان توجهى نکردند. وقتى بودا به نزدشان آمد، به استقبال او شتافتند. چون بودا جلوس کرد، راهبان به دورش حلقه زدند. راهبان پرسیدند: آیا سرانجام به مقصود خود دست یافتى و به درک حقیقت نائل شدى بودا گفت : آرى مرتاضان با تردید گفتند: اى گوتاما! چگونه به معرفت و نجات راه یافتى در صورتى که زهد و ریاضت را ترک گفتى و به زندگى مادى پرداختى (مقصود خوردن غذاى بازرگانان بود)! بودا گفت : جویندگان حقیقت هرگز در دام مادیان و لذائذ دنیا گرفتار نمى شوند. گوش فرا دهید! تا هنگامى که چرخ زمان بگردد و آدمى زندگى کند، عمل نیز وجود خواده داشت . و چون بذر نیکى کاشتى ، ثمر خوب درو مى شود، و چون اعمال بد باشد، جز بدى و رنج چه انتظارى مى توان داشت . پس ‍ باید تا مى توان ، نیکى کرد و از پلیدى و بدى دورى جست و از علائق و شهوات خود را دور نگاه داشت . چنین افرادى مرگ برایشان زندگى جاوید و پر از سعادت است که از این رهگذر به نیروانا نائل مى شوند، زیرا هر گاه خواهش و تمنائى وجود نداشت ، رنج و گرفتارى نیز نخواهد بود. برخورد منفى بودا با متون مقدس وداها، اعتبار و قداست آنها را در جامعه هند پائین آورد. بودا درباره متون ودائى مى گوید: مى گویند وداها کتب مقدسه ، معلم ربانى و سرمشق زندگى هستند، اما من مى



خرید و دانلود  آئین بودا و زندگى نامه او 15   ص


دانلود پروژه خوش اخلاقی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

  خوش اخلاقی در زندگی آثار زیادی در پی خواهد داشت که عبارتست از :

1 – ایجاد انس و محبت 2 – از بین رفتن زمینه های اختلاف* ایجاد انس و محبت : یکی از آثار خوش اخلاقی در زندگی ایجاد انس و محبت است، وقتی پدر و مادر در زندگی و مهمتردر محیط خانواده از اخلاق خوش برخوردار باشند، زندگی را برای یکدیگر خوش آیند می سازند، صلح و آرامش را در زندگی ایجاد می شود و در نتیجه افراد با یکدیگر انس زیاد پیدا کرده و به یکدیگر محبت و عشق می ورزند. امام علی (علیه السلام)می فرمایند : خوش خلق باش که برایت محبت جذب می کند. امام علی (علیه السلام)می فرمایند : در اثر نرم خویی، دیگران با انسان مأنوس می شوند.  

  • از بین رفتن اختلافات :

به طور کل در زندگی، انسان با رفتارهایی رو به رو می شود که در بعضی اوقات میل اوست که در نتیجه، تشکر و قدردانی وی را می طلبد و در بعضی اوقات مطابق با میل او نمی باشد که در نتیجه می بایت با خوش اخلاقی آن را اصلاح کرد نه اینکه در مقابل آن واکنش بد نشان داد که نتیجه آن رفتارهای بدتر خواهد بود.انسانی که خوش اخلاق باشد، با رفتارش می تواند دیگران را اصلاح کند و اختلافات زیادی را حل و فصل بنماید.• امام علی (علیه السلام)می فرمایند : با خوش اخلاقی، زندگی شیرین و نیکو می شود.

• امام علی (علیه السلام)می فرمایند : هر کس اخلاقش نیکو شود، زندگی اش پاک و نیکو می شود.

امام باقر علیه‏السلام فرمود: در بنی اسرائیل مرد عاقل متمولی بود که یک زن عفیفه داشت و از او پسری شبیه به خود داشت و یک زن غیرعفیفه داشت از او هم دو پسر داشت. چون وقت احتضارش رسید گفت: اموال من مال یکی از شماها باشد.چون از دنیا رفت آن سه پسر هر یک مدعی شدند که پدر مالش را به او داده، و با یکدیگر مخاصمه کردند، پس ترافع نمودند خدمت قاضی، او گفت: بروید نزد سه برادری که از آل بنی غانم هستند از آنها سئوال کنید.رفتند نزد یکی از آنها دید پیرمرد افتاده‏ایست، از او سئوال کردند، گفت: بروید نزدم برادر بزرگ‏ترم و از او سئوال کنید. آمدند نزد برادر وسطی، دیدند مرد میانه سالی است، گفت: بروید نزد برادرم که بزرگ‏تر از من است از او سئوال کنید. رفتند نزد او دیدند او به نظر کوچک‏تر از هر دو اینها می‏رسد. تعجب کردند و علت را پرسیدند.گفت: برادر اولی که نزدش رفتید از هر دوی ما سنش کمتر است لکن زوجه بداخلاقی دارد. برادر وسطی زوجه‏ای دارد که گاهی او را از اذیت می‏کند و گاهی او را مسرور می‏کند، اما من زوجه‏ای دارم که همه اوقات مرا مسرور می‏کند و ابدا مکروهی از او به من نرسیده لذا شباب و جوانی من محفوظ مانده.

پیامبر اکرم مصداق زیبایی اخلاقی در اسلام هستند و برای آنکه بتوان به خوبی و شایستگی ویژگیها و خصوصیات اخلاقی ایشان را الگو قرار داد، باید به شناختی عمیق از آن حضرت نائل شد . محمد عمومی پژوهشگر پژوهشکده باقرالعلوم در گفتگو با خبرنگار مهر، اظهار داشت: در دین اسلام پیامبر اکرم(ص)، به عنوان الگو، درس های خداوند را برای ما که در کتاب قرآن از طرف خداوند فرستاده شده است، بیان کرد و خود نیز معلم این کتاب آسمانی شد، وظیفه ما این است که از پیامبر)ص) سرمشق بگیریم، هر شخصی که حضرت و خصوصیات اخلاقی ایشان را بشناسد خود را از جهت معرفت و اخلاق کامل کرده است. وی افزود: در گام اول از الگو قرار دادن رفتار پیامبر(ص)، در زندگی این امر مستلزم آن است که همه ابعاد وجودی ایشان برای ما قابل درک باشد و هنگامی که عمق وجودی پیامبر اکرم(ص) شناخته شد به طور ناخودآگاه تمام رفتارها شبیه رفتار پیامبر می شود لذا موضوع شناخت ویژگی های اخلاقی پیامبر(ص) بسیار مهم است. محمد عمومی با تأکید بر ضرورت شناخت پیامبر خوش خلقی را یکی از ویژگیهای بارز و ارزشمند آن حضرت عنوان کرد و یادآور شد: در مرحله بعد از شناخت خصوصیات اخلاقی پیامبر(ص)، ابعاد خوش خلقی از نظر مفهومی باید مورد بررسی قرار گیرند تا مصداقهای آن دچار اشتباه نگردند تا بدانیم که آیا تبسم داشتن بر لب خوش خلقی محسوب می شود یا اینکه معنای عمیق تری دارد. وی با اشاره به اینکه درون زیبا، و سیره و باطن نیک داشتن در بروز حسن خلق مؤثر است، تصریح کرد: با توجه به اینکه پیامبر اکرم(ص) درونی زیبا داشتند و بعد از شناخت این مطلب و روشن شدن قضیه، اراده و عزم مهم است هنگامی که شخص اراده و عزم می کند که پیامبر را الگوی خود قرار دهد آنگاه می تواند موفق باشد در واقع تا زمانی که اراده قوی وجود نداشته باشد کسی قادر نیست پیامبر را به عنوان الگو برای خود در نظر داشته باشد. وی گفت: در زمانی که پیامبر اکرم(ص) زندگی می کردند چه بسیار افرادی بودند که ایشان را به طور کامل می شناختند اما به این دلیل که اراده بهره گیری از حضرت را نداشتند هرگز نتوانستند پیرو بوده و در برخی موارد حتی گمراه نیز شدند و همچنین برعکس این قضیه نیز وجود داشت. وی با اشاره به مرحله بعدی از شناخت خوش خلقی پیامبر(ص)، اظهار داشت: مسئله دیگری که در زمینه شناخت بعد خوش خلقی پیامبر الزامی است مسئله استمرار و یک نوع نظارت و در اصل مراقبت از این ویژگی است که در مراحل بالا بدست آمده است بکارگیری و بهره مندی از این صفت نیازمند استمرار و محافظت از آن است. وی با اشاره به آثار بهره مندی از خوش خلقی، یادآور شد: اگر چنانچه قدم به قدم ویژگی خوش خلقی به کار گرفته شد، آثار فراگیر فراوانی در وجود فرد ظاهر می شود که در درونش آرامش ایجاد کرده، به او وسعت وجود بخشیده و وجودش را دریا دل می کند

حسن خلق آن است که فرد به اخلاق و صفات پسندیده انسانی و اسلامی مزین شده باشد و به خوی خوش و اخلاق نیکو اعمال و کردار خود را تطبیق دهد و نحوه برخورد و روابط خود را با دیگران تنظیم کند. اهمیت این خصیصه به قدری است که خداوند تبارک و تعالی پیامبرش را چنین توصیف کرده: وَ اِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیم ( سوره قلم ، آیه 4 )



خرید و دانلود دانلود پروژه خوش اخلاقی


تحقیق درباره؛ زندگی نامه مولانا

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 55

 

 

زادگاه مولانا:

جلال‌الدین محمد درششم ربیع‌الاول سال604 هجری درشهربلخ تولد یافت. سبب شهرت او به رومی ومولانای روم، طول اقامتش‌ و وفاتش درشهرقونیه ازبلاد روم بوده است. بنابه نوشته تذکره‌نویسان وی درهنگامی که پدرش بهاءالدین از بلخ هجرت می‌کرد پنجساله بود. اگر تاریخ عزیمت بهاءالدین رااز بلخ  در سال 617 هجری بدانیم، سن جلال‌الدین محمد درآن هنگام قریب سیزده سال بوده است. جلال‌الدین در بین راه در نیشابور به خدمت شیخ عطار رسید و مدت کوتاهی درک محضر آن عارف بزرگ را کرد.

چون بهاءالدین به بغدادرسیدبیش ازسه روزدرآن شهراقامت نکرد و روز چهارم بار سفر به عزم زیارت بیت‌الله‌الحرام بر بست. پس از بازگشت ازخانه خدا به سوی شام روان شد و مدت نامعلومی درآن نواحی بسر برد و سپس به ارزنجان  رفت. ملک ارزنجان آن زمان امیری ازخاندان منکوجک بودوفخرالدین بهرامشاه‌نام داشت، واو همان پادشاهی است حکیم نظامی گنجوی کتاب مخزن‌الاسرار را به نام وی به نظم آورده است. مدت توقف مولانا در ارزنجان قریب یکسال بود.

بازبه قول افلاکی، جلال‌الدین محمددرهفده سالگی ‌درشهرلارنده به‌امرپدر، گوهرخاتون دخترخواجه لالای سمرقندی را که مردی محترم و معتبر بود به زنی گرفت و این واقعه بایستی در سال 622 هجری اتفاق افتاده باشد و بهاءالدین محمد به سلطان ولد و علاءالدین محمد دو پسر مولانا از این زن تولد یافته‌اند.

مولانا و خانواده او

مولانا جلال الدین محمد مولوی  در سال 604 روز ششم ریبع الاول هجری قمری متولد شد.هر چند او در اثر خود فیه مافیه اشاره به زمان پیش تری می کند ؛ یعنی در مقام شاهدی عینی از محاصره و فتح سمرقند به دست خوارزمشاه سخن می گوید .در شهر  بلخ زادگاه او بود و خانه آنها مثل یک معبد کهنه آکنده از روح ،انباشته از فرشته سر شار از تقدس بود .کودک خاندان خطیبان محمد نام داشت اما در خانه با محبت و علاقه ای آمیخته به تکریم و اعتقاد او را جلال الدین می خواندند –جلال الدین محمد .پدرش بهاء ولد که یک خطیب بزرگ بلخ ویک واعظ و مدرس پر آوازه بود از روی دوستی و بزرگی او را ((خداوندگار)) می خواند خداوندگار برای او همه امیدها و تمام آرزوهایش را تجسم می داد .با آنکه از یک زن دیگر ـدختر قاضی شرف – پسری بزرگتر به نام حسین داشت ،به این کودک نو رسیده که مادرش مومنه خاتون از خاندان فقیهان  وسادات سرخس بود ـ ودر خانه بی بی علوی نام داشت- به چشم دیگری می دید.خداوندگار خردسال برای بهاءولد که در این سالها از تمام دردهای کلانسالی رنج می برد عبارت از تجسم جمیع شادیها و آرزوها بود .سایر اهل خانه هم مثل خطیب سالخورده بلخ ،به این کودک هشیار ،اندیشه ور و نرم و نزار با دیده علاقه می نگریستند .حتی خاتون مهیمنه مادربهاء ولد که در خانه ((مامی)) خوانده می شد و زنی تند خوی،بد زبان وناسازگار بود ،در مورد این نواده خردسال نازک اندام و خوش زبان نفرت وکینه ای که نسبت به مادر او داشت از یاد می برد. شوق پرواز در ماورای ابرها از نخستین سالهای کودکی در خاطر این کودک خاندان خطیبان شکفته بود .عروج روحانی او از همان سالهای کودکی آغاز شد –از پرواز در دنیای فرشته ها ،دنیای ارواح ،و دنیای ستاره ها که سالهای کودکی او را گرم وشاداب و پر جاذبه می کرد . در آن سالها رؤیاهایی که جان کودک را تا آستانه عرش خدا عروج می داد ،چشمهای کنجکاوش را در نوری وصف ناپذیر که اندام اثیری فرشتگان را در هاله خیره کننده ای غرق می کرد می گشود .بر روی درختهای در شکوفه نشسته خانه فرشته ها را به صورت گلهای خندان می دید . در پرواز پروانه های بی آرام که بر فراز سبزه های مواج باغچه یکدیگر را دنبال می کردند آنچه را بزرگترها در خانه به نام روح می خواندند به صورت ستاره های از آسمان چکیده می یافت .فرشته ها ،که از ستاره ها پائین می مدند با روحها که در اطراف خانه بودند از بام خانه به آسمان بالا می رفتند  طی روزها وشبها با نجوایی که در گوش او   می کردند او را برای سرنوشت عالی خویش ،پرواز به آسمانها ،آماده می کردند –پرواز به سوی خدا .

موقعیت خانواده و اجتماع در زمان رشد مولانا

-پدر مولانا بهاء ولد پسر حسین خطیبی در سال (546) یا (542)هجری قمری در بلخ  خراسان آنزمان متولد شد.خانواده  ای مورد توجه خاص و عام و نه بی بهره از مال و منال و همه شرایط مهیای ساختن انسانی متعالی .کودکی را پشت سر می گذارد و در هنگامه بلوغ انواع علوم و حکم را فرا می گیرد .محمد بن حسین بهاء الدین ولد ملقب به سلطان العلما (متولد حدود 542ق/1148میا کمی دیر تر )از متکلمان الهی به نام بود . بنا به روایت نوه اش ؛شخص پیامبر (ص)این اقب را در خوابی که همه عالمان بلخ در یک شب دیده بودند ؛به وی اعطا کرده است .بهاء الدین عارف بود و بنا بر برخی روایات ؛او از نظر روحانی به مکتب احمد غزالی (ف.520ق/1126م)وابسته است .با این حال نمی توان قضاوت کرد که عشق لطیف عرفانی ؛ آن گونه که احمد غزالی در سوانح خود شرح می دهد ؛چه اندازه بر بهاءالدین و از طریق او بر شکل گیری روحانی فرزندش جلال الدین تاثیر داشتهاست .اگر عقیده افلاکی در باره فتوایی بهاء الدین ولد که: زناءالعیون النظر صحت داشته باشد ؛ مشکل است که انتساب او به مکتب عشق عارفانه غزالی را



خرید و دانلود تحقیق درباره؛ زندگی نامه مولانا