لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
سخن نخست
سخن گفتن و یا نوشتن از انقلاب ایران کار چندان سادهای نیست زیرا نه تنها، همانطور که دیگران هم گفتهاند، هرگونه بررسی و تحلیلیاز یک واقعه تاریخی عظیم لاجرم از پشت عینک باورها و تفکراتتحلیل کننده انجام خواهد شد و چه بسا رنگ و صبغهای از چنینبرداشتهایی را بخود بگیرد و ناگزیر از جاده واقعبینیِ صرف و تحلیلمنصفانه و بیطرفانه خارج شود، بلکه همچنین بجرأت میتوان گفت کهجوامع جهان سوم نوعاً از یک عارضه همگانی رنج میبرند و آن ابتلابه یک فضای فرهنگی ـ اجتماعی قبول و یا ردّ کامل آراء موافق یامخالف هریک از رویدادهای اجتماعی ـ تاریخی بوجود آمده در فضایاجتماعی آنهاست، عادتِ مذمومی که نه تنها بر قضاوتهای تاریخی،اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، بلکه بر روابط فردی و قضاوتهای شخصیآحاد مردم آن جوامع نیز حکمفرماست و همگان بسهولت قضاوتهایمثبت و منفیِ ارزشی میکنند و بر امری یا صد درصد مهر تأیید وتصدیق میزنند و یا اینکه کاملاً آن را رّد و تکذیب میکنند، پدیدهایکه در کشورهای اسلامی همجوار خود در مورد قضاوت درباره حرکتاخوان المسلمین در مصر، و یا ناسیونالیسم عربی ناصر، یا بقدرترسیدن حزب بعث در عراق و سوریه، و بالاخره راجع به انقلاباسلامی ایران بوضوح مشاهده میکنیم.
و اما در مورد انقلاب عظیم اسلامی ایران و بررسی ریشههایاقتصادی، سیاسی و ... آن مطالب زیادی در ایران و کشورهای غربینوشته شده و حق هم همین بوده است، چرا که بنابر سخن آنتونیپارسونز، سفیرکبیر انگلیس در ایران در زمان انقلاب، انقلاب ایران ازلحاظ عمق و دامنة شمول بسهولت با انقلاب کبیر فرانسه و یا انقلابکبیر روسیه، قابل مقایسه است و انقلابی است که، بنابر گفته استادشهید مرتضی مطهری، بخلاف بسیاری از انقلابات تاریخی دیگر که ازلحاظ تنها یک بُعد اقتصادی، یا مذهبی، یا سیاسی و غیره اهمیت دارند،دارای ابعاد برجسته گوناگون میباشد.
و اما در یک تحلیل کلی از کتب و مقالاتی که راجع به انقلاباسلامی ایران نوشته شده میتوان تقسیمبندی زیر را بدست داد:
الف: کتب و مقالاتی که توسط صاحبنظران و علماء و سیاستمدارانایرانی ( در داخل و یا خارج کشور) نوشته شدهاند.
ب: کتب و مقالاتی که توسط پژوهشگران و اندیشمندان خارجی(عمدتاً غربی و بخصوص آمریکایی) به رشته تحریر درآمدهاند.
از آنجائیکه مجموعه آثار دسته اول عمدتاً از خصیصة تأیید و یاتکذیب کامل که پیش از این گفتیم برخوردارند، لذا در ادامه ایننوشتار عمده تاکید و ارجاعات خویش را بر روی آثار و نوشتههایعلمای مغرب زمین و تحلیل ایشان از علل و عوامل و زمینههای وقوعانقلاب اسلامی در ایران قرار میدهیم تا خدای ناکرده به صفت"خودگویی و خودخندی" و قضاوت جانبدارانه متهم نشویم.
و اما در مورد تحلیل علل و عوامل و ریشههای وقوع انقلاباسلامی در ایران مایلیم این عوامل را به سه دسته و یا گروه زیر تقسیمکنیم، هر چند که این نحوه تقسیمبندی به هیچ وجه جامع و مانع نبوده وصرفاً بمنظور تسهیل در پیشبرد بحث میباشد.
1. عوامل صنعتی ـ اقتصادی.
2. عوامل اجتماعی ـ فرهنگی.
3. عوامل سیاسی ـ مذهبی.
عوامل صنعتی ـ اقتصادی
در بُعد علل و عوامل صنعتی ـ اقتصادی انقلاب اسلامی ایران بطورکلی دو نظر عمده در مغرب زمین ابراز شده است: یکی اینکه وقوعانقلاب در ایران به خاطر سرعت بیش از حد و غیر قابل تحمل صنعتیکردن جامعه توسط شخص شاه و رژیم پهلوی بوده است، و دیگریاینکه، سوای سایر مسائل و مشکلات فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، ومذهبی، حتی خود این صنعتی کردن و یا به اصطلاح امروزی نوسازیصنعت ایران و به تبع آن رشد و شکوفایی اقتصادی کشور در دورانحکومت پهلوی دستخوش مشکلات و چالشهای جدی بوده است.
طبیعی است که ما با نظر اول، هر چند معدود طرفدارانی هم در بینعلماء و متفکرین مغرب زمین دارد، بهیچوجه نمیتوانیم موافقت داشتهباشیم. چرا که وقتی نویسندهای مثل امین سِیْکَل (Amin Saikal)مینویسد:
«در نتیجه، به خوبی روشن شد که سیاستهای کلی شاه در زمینه توسعهاقتصادی ـ صنعتی و نظامی در حدی است که بالاتر از قدرت جذبایرانیان، در آن سطح که شاه پیشبینی کرده بود قرار دارد.»
پذیرش سخن وی بدین معناست که تصور کنیم در آن زمان عموم ویا اکثریت مردم ایران افرادی عقبمانده و غیر آشنا به مفاهیم نوینصنعتیسازی و توسعه اقتصادی بودهاند و لذا از درک ماهیت سیاستهایمثبت رژیم عاجز مانده و در مقابل آن به مقاومت و مخالفتبرخاستهاند. در حالی که حقیقتاً چنین نبوده و بلکه بطوریکه ذیلاًخواهیم دید برنامههای مزبور بشدت توام با مفاسد و نابهنجاریهای متعددبودهاند و همین نیز زمینه مخالفت و بالمآل انقلاب مردم را فراهم آوردهاست. و اما اشکالات عمدهای که در نگاه اول در برنامههای توسعهصنعتی ـ اقتصادی شاه بچشم میخورند عبارتند از:
1. سوءاستفادههای کلان مادی
بنظر میرسد دامنه سوءاستفادههای مالی درباره اطرافیان شاه، وصاحبان قدرت و نفوذ در دستگاه پهلوی از کل پروژههای صنعتی،کشاورزی، ساختمانی، راهسازی و نظامی زمان رژیم گذشته تا آن حدگسترده و وسیع بوده است که نه تنها از دید هیچ یک از پژوهشگرانخارجی که علل و عوامل انقلاب اسلامی ایران را بررسی کردهاند پنهاننمانده است، بلکه حتی خواص اطرافیان و نزدیکان شاه سابق نیز اجباراًبه آن اعتراف کردهاند، چنانچه اشرف پهلوی درکتاب "چهرهها درآیینه"(ص 103) و پرویز راجی در کتاب "خاطرات آخرین سفیرشاه در لندن" (صص 186، 230، 269، و غیره) بدان اشاره کردهاند.علاوه بر این، خود شاه نیز در کتاب "پاسخ به تاریخ"چنین مطلبی رااذعان میکند. آنتونی پارسونز سفیر کبیر انگلیس نیز در خاطرات دورانسفارت خود در ایران که مصادف با سالهای انقلاب بوده است در ذکرعوامل سقوط رژیم پهلوی از استبداد، فساد مالی، سرکوب، و خشونترژیم نام میبرد و در جای دیگری (ص 28 کتاب فوقالذکر)میگوید که بیشترین موارد فساد مالی مربوط به خانواده پهلوی ودربارشاه بود.
2. اسراف و تبذیر
از جمله نارسائیهای اقتصادی که ناظران و پژوهشگران خارجی درمورد نحوه اجرای پروژههای صنعتی دوران رژیم گذشته ذکر کردهاندیکی هم مسأله اسراف و تبذیر در هزینه انجام پروژهها و یا بعضی ازبرنامههای دربار پهلوی نظیر برگزاری جشنهای دو هزار و پانصد سالهشاهنشاهی و نظایر آنها میباشد بهگونهای که بنابر نقل یکی از اینمنابع مطالعاتی، گاهی هزینه صوری اجرای یک طرح و یا پروژه صنعتیبه چندین برابر هزینه واقعی آن بالغ میگردید. بدیهی است وقتیهیچگونه بازرسی و رسیدگی حقیقی نسبت به درآمد و مخارج و درنتیجه ثروت هنگفت دربارپهلوی وجود نداشت و سیستم حکومتی وسیاسی آن روز ایران به کسی اجازه نمیداد تا در این زمینهها اظهار نظر،چه رسد به تحقیق و تفحّص، نماید و سررشته مصرف درآمد کشور