لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 33 صفحه
قسمتی از متن .doc :
غدیر از دیدگاه اهل سنت
فهرست :
عنوان صفحه
پیش گفتار
فصل اول : داستان غدیر
عید
غدیر
غدیر خم
گزارشى از حجة الوداع
مراسم تبریک و تهنیت
نصب على به خلافت , در روز غدیر
فصل دوم : خلافت و وصایت
خلیفه بر حق
1ـ حکومت ظاهرى
2ـ حکومت معنوى
دلایل صریح بر خلافت على (ع )
1ـ حدیث یوم الدار
2ـ حدیث منزلت
وصى
وارث
فصل سوم : معیارها
1ـ محبت
عنوان صفحه
2ـ آزار على , آزار رسول (ص )
3ـ سب على , سب رسول (ص )
4ـ جدایى از على , جدایى از رسول
5ـ جنگ با على , جنگ با پیامبر
6ـ پرچم هدایت
7ـ على و حق
8ـ حق و على
9ـ على , حق و قرآن
10ـ على و قرآن
11ـ على (ع ) به منزله کعبه
12ـ على (ع ) باب آمرزش
13ـ میزان ایمان
14ـ جدا کننده حق از باطل
15ـ نشانه ایمان
فصل چهارم : یک آسمان فضیلت
1ـ اشتراک گوهرى با رسول مکرم اسلام (ص )
2ـ تربیت على (ع )
3ـ سابقه در اسلام
4ـ علم و آگاهى
فصل پنجم : آداب و سنن غدیرى
سابقه عید غدیر در میان مسلمانان
آداب و اعمال عید غدیر
عنوان صفحه
آداب عید غدیر در چند محور کلى عمل صالح
عبادت
روزه
جشن و سرور
محور دعاهاى غدیر
عقد اخوت
عقد اخوت در روز غدیر
آثار عقد اخوت
عقد اخوت بین زنان
کتابنامه
منبع وماخذ
پیش گفتار
بـدون شـک شخصیت على بن ابى طالب (ع ) پس از رسول گرامى اسلام (ص ) ارزنده ترین وجودى است که پا به عرصه وجود نهاده و عالم امکان را با حضور خویش آراسته است .شـخـصـیـت تابناک آن حضرت چنان در بلنداى انسانیت مى درخشد, که عقول بشرى را در طول تاریخ , مبهوت وحیران خود کرده است ره یافتن به ساحت قدس آن شخصیت عظیم الهى , هر چند ذائقـه طـبـع را تحریک و واهمه عقل را تشویق مى کند, ولى راهى است که جز به قدم عشق نتوان پیمود.آنـچـه تا کنون بر قلم و زبان اهل ذوق و فضل , در شرح آن جمال نورانى گذشت , در حقیقت قدر معرفت ماست , نه حد شخصیت او ما با اعتراف و اذعان به بى کرانگى آن روح پاک , برآنیم که از طور حدیث نبوى , قبساتى برگرفته راه تقربى به ساحتش یابیم .هـر چـنـد هدف اصلى در این نوشتار, اثبات عید بودن غدیر و بیان بخشى از آداب این روز مبارک است , به مناسبت فراتر رفته فصلى در شرح شخصیت آن جناب گشوده ایم و در آینه سخنان رسول مکرم اسلام , به تماشاى جمال پرفروغ على بن ابى طالب (ع ) مى نشینیم امید آنکه ما و خوانندگان را از این سیر معنوى بهره اى وافر باشد.در پـایـان تـذکـر چند نکته ضرورى است بیشتر مطالب این تحقیق , از کتب معتبر اهل سنت است محل نقل
هرحدیث یا واقعه در کتابهاى مورد استناد, با ذکر مجلد هر صفحه تعیین , و در کتابنامه مشخصات هر کتاب از قبیل مؤلف , مترجم , ناشر, و تاریخ و محل نشر آمده است .در مـواردى انـدک که کتب اهل سنت از ذکر مطلبى غفلت کرده اند, به کتب معتبر شیعه مراجعه شده و آنها نیز همانندکتب اهل سنت به طور دقیق معرفى شدند در مواردى که در ذیل یک حدیث بـه ذکـر یـک یـا چـنـد آدرس بـسنده شده , به این معنا نیست که آن حدیث در مراجع دیگر یافت نمى شود, بلکه تنگى مجال باعث شده است که به همین مقداراکتفا کنیم .متن احادیث را بدون تغییر آورده ایم و در موارد لازم , توضیح و بیانى در ذیل حدیث افزوده ایم .از آنـجـا کـه تالیف به زبان فارسى است , بیشتر به ترجمه احادیث اهتمام ورزیدم , و در مواردى که عبارت عربى راضرورى مى دانستم , از ذکر متن اصلى دریغ نشده است .فصول پنجگانه این نوشتار عبارتند از:.فصل اول : داستان غدیر.فصل دوم : خلافت و وصایت .فصل سوم : معیارها.فصل چهارم : یک آسمان فضیلت .فصل پنجم : آداب و سنن غدیرى .امید داریم این تحقیق کوتاه , قطره اى از فیض اقیانوس غدیر را در خود جاى داده باشد.
فصل اول : داستان غدیر
عید
اهل لغت ((عید)) را از مشتقات ماده ((عود)) مى دانند, و عود به معناى بازگشت است بنابراین هر عید به پاس رجعتى برگزار مى شود. مـاه مـبـارک رمـضـان مـوقـعـیـتـى اسـت که سالک روزه دار توفیق مى یابد با مقاومت در مقابل بادهاى سرکش تعلقات , آتش عشق الهى را که در یخبندان مادیت , خموده شده دوباره روشن کند و مـراقـبـت نماید تا زبانه کشیده تمام هستى اش را گرم , و ناخالصى هاى وجودش را ذوب کند, تا عبودیت ناب تجلى کند و غایت آفرینش محقق شود آنگاه عید ((فطر)) است .حـج نـیـز فـرصـتى دیگر است که حاجى پس از طى مراحل متعددى توفیق مى یابد غیر دوست را درمـسـلـخ منى به تیغ کشد, و جان در بند کشیده خویش را آزاد کرده پا به قوس صعودى حرکت انسانى گذارد, و به
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
امام مهدى(عج) در قرآن، سنت و تاریخ
بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم
الحمدلله رب العالمین و الصلوة و السلام على اشرف الأَنبیاء المرسلین سیدنا و نبینا ابىالقاسم محمدصلى الله علیه وآله و على اهل بیته علیهم السلام الطیبین الطاهرین المعصومین و من اهتدى بهداه الى یوم الدین. مطالبى را که تهیه کردهام به صورت فشرده، خیلى مختصر و فهرست وار عرض مىکنم. اگر فایدهاى در این مطالب باشد، همان مختصر و فهرست کافى است.مطلع بحث«وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِى الزَّبورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبَادِىَ الصَّلِحُونَ، إِنَّ فى هَذا لَبَلغاً لِّقَوْمٍ عَبِدینَ وَ مآ أَرْسَلْنَکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِّلْعَلَمِینَ.»(75)سوره انبیا مکى است؛ خداوند و پیامبرصلى الله علیه وآله آینده اسلام را تبیین کردهاند و حال آن که هنوز اسلام نو پا بود.سخن ما به صورت فشرده درباره حضرت مهدى(عج) حول سه محور است: قرآن، سنت و تاریخ.امام مهدى (عج) در قرآن کریماین مسئله در قرآن تحت سه عنوان مطرح است:عنوان اوّلیکى مسأله «وراثت ارض» است که در آیه مذکور با دقایق و لطایفى مطرح شده است؛ مانند مسأله کتابت و وراثت آن هم وراثت ارض. خداوند مىفرماید: «....وَ کُنَّا نَحْنُ الْورِثِینَ.»(76) در حقیقت عاقبت جهان به دست افراد صالح مىافتد. در واقع این اشاره به همان عقیدهاى است که در بین مسلمانها رواج دارد مبنى بر اینکه در آخرالزمان و در پایان جهان و قبل از قیامت، حضرت ظهور مىکند. از این کلام که «عباد صالح وارث هستند»، در مىیابیم عابدین باید خودشان را آماده، و این برنامه را تهیه کنند. این برنامه همان برنامه پیغمبر(ص) است: «وَ مَآ اَرْسَلْنکَ إلَّا رَحْمَةً لِّلْعَلَمِینَ.»(77) همان برنامه جهانى است. پیغمبر (ص) براى جهان رحمت بود؛ ولى این مأموریت به دست مهدى(عج) و اصحاب صالحش انجام مىگیرد. در این زمینه مرحوم طبرسى روایتى نقل کرده است. عن ابوجعفرعلیه السلام: «هُمْ اصحابُ المهدى(عج)(78)».عنوان دوّمعنوان دوم، غلبه دین است بر همه ادیان که تاکنون محقق نشده است. درست است از لحاظ علمى حجت و برهان اسلام قوىتر است؛ اما بالاخره نه آن رحمة للعالمین محقق شده نه تسلط و غلبه آشکار و ملموس دین بر همه ادیان. در اینجا، سه آیه به یک مضمون آمده است:«هُو الّذى أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُو عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ.»(79)عنوان سومعنوان سوم، «استخلاف» است. خدا وعده کرده است:آیه دوم «وَعَدَاللَّهُ الَّذِینَ، امَنُوا مِنکُمْ وَ عَمِلُواْ الصَّلِحَتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فىِ الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِى ارْتَضَى لَهُمْ...»(80)این آیه اشاره به یک حقیقتى است که تا حالامحقق نشده است. اگر فرض مىکردیم هیچ روایتى نداشتیم و ما بودیم و این آیات، جاى این سخن بود که استخلاف تا حالا محقق نشده است و چون وعده خدا است، بىتردید تحقق مىیابد. وقتى خدا وعده کرده است این دین را به دست عباد صالح خودش در سراسر جهان نشر بدهد، عاقبت انجام خواهد شد. کلمات استخلاف وارثین اشاره به مسأله حکومت هم دارد. استخلاف یعنى همین عباد صالح خدا خلیفه بشوند براى خدا در روى زمین. هر دو آیه ارض دارد؛ یعنى کل زمین. البته کلمه «مهدى(عج)» با این لفظ در قرآن نیامده، اما در روایات آمده است و بیشتر به امامت و رهبرى آن حضرت اشاره دارد. ما نمىدانیم نحوه حکومت آن حضرت چگونه است. شاید اینگونه باشد که آن حضرت رهبر جهان به شمار آید و کشورها و حکومتهاى صالح دیگر هم وجود داشته باشند. اینها باهم منافات ندارد؛ همه حکومتهاى دیگر صالح هستند و از آن حضرت دستور مىگیرند.امام مهدى (عج) در سنت و حدیث :محور دوم، بررسى مسأله در سنت و حدیث است. مرحوم طبرسى، در ذیل آیه «...کتبنا فى الزبور...(81)»، مىگوید: «و یدل على ذلک ما رواه الخاص و العام عن النبى (ص).(82)» پیامبرصلى الله علیه وآله فرمود:«لو لم یبق من الدنیا إلاّ یومٌ واحد لَطَوَّلَ اللَّهُ ذلکَ الیوم حتّى یَبْعَثُ رجلاً من اهل بیتى یَملاءُ الارضَ عدلاً و قسطاً کَما مُلِئَتْ جوراً و ظلماً.»(83)بعد مىگوید روایات وارده از طریق فریقین در این زمینه فراوان است و این روایت را از سنن بیهقى نقل مىکنند. خاطرم مىآید درحدود چهل و پنج سال قبل، شاید هم بیشتر، در خدمت مقام آیتاللَّه صدر (رض) بودم و صحبت از کتاب المهدى(عج) به میان آمد. ایشان گفتند در مجلسى بحث شد که آیا روایات راجع به حضرت از طریق اهل سنت هم آمده است یا نه، من گفتم: بله، هست؛ و در این باره کتاب «المهدى(عج)» رانوشتم. یک نسخه را هم به من هدیه دادند که در آن نوشتهام این را مؤلف به من اهدا کرده است. ایشان روایات مرتبط با حضرت مهدى(عج) را از طُرُق اهل سنت جمعآورى کرده است. در این زمینه خیلى هم کار انجام شده است. یکى از کارهایى که انصافاً باید از آن تقدیر کرد، کتابى است به نام «منتخب الاثرفى الامام الثانى عشر» که حضرت آیت اللَّه صافى نوشتهاند. بعد از آن هم دائرة المعارف راجع به حضرت مهدى(عج) نوشته شده است.ما در روایات، تواتر معنوى داریم. منتها در روایات شیعه و نیز روایاتى که آیتاللَّه صدر نقل کردهاند، حتى مواردى مانند اینکه مهدى(عج) از فرزندان حسینعلیه السلام و از فرزندان سجادعلیه السلام است، نیز وجود دارد. اینها را هم یک مقدارى از «ینابیع الموده» و جاهاى دیگر نقل کردهاند. البته آیت اللّه العظمى آقاى صافى (دام عزّه) خیلى بیشتر از اینها تحت این عناوین روایت ذکر کرده است. این مطالب در روایات شیعه بیشتر است و روایات زیادى هم از اهل سنت در کتابهایى که احتمالاً مؤلفش هم شیعه بوده مثل «ینابیع الموده» و موارد دیگر نقل شده است. همین طور که آیت اللَّه عسکرى فرمودند، روایات ما روشنتر است. آنقدر که قضیه در روایات ما روشن است، در روایات اهل سنت نیست؛ ولى در عین حال اگر همین دو کتاب را ملاحظه کنید، در مىیابید جزئیات، [براى مثال حضرت از نسل کیست]، در روایات اهل سنت نیز نقل شده است. این نکته را مىخواستم عرض کنم که ما همه جا «مهدى(عج)» داریم. البته این هدایت همان هدایت واقعى است. منتها در دین یهود از او تعبیر به مسیح کردهاند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه
صنعت مبلمان ، از سنت به مدرن
صنعت چوب که با قدمت تاریخ بشر ، از انسان بدوی با انسان مدرن همگام با قافله تمدن بشری طی طریق کرده ، امروز با گذشت هزاران سال پررنگ تر از گذشته جایگاه اصیل خود را دربدنه اقتصاد مدرن جهان حفظ کرده است .
صنعت بهره برداری از چوب با هدف تولید فرآورده های مورد نیاز بشر ، در مقاطع مختلف تاریخ با پیشرفت ها وجهش های علمی و تکنولوژیک انسان هماهنگ و همراه شد و ضعیتی را پدید آورد که ارزش تولیدات انواع مبلمان چوبی جهان به ارقام میلیاردی رسید .
صنعت تولید مبلمان و مصنوعات چوبی که تا اواسط قرن بیستم به عنوان یکی از اصناف تولیدی هر کشور ، صرفاً منطبق با فرهنگ و نیاز بومی آن کشور به تولیدات محصولات مورد نیاز مردم می پرداخت ، رفته رفته به یکی از مهمترین شاخه های صنعتی مولد اشتغال و ثروت در درون کشورهای در حال توسعه و نیز یکی از شاخه های مهم تجارت بین الملل تبدیل شد .
بنابرگفته کارشناسان ، تاریخ کهن چوب ایران حاکی از آن است که صنایع چوبی ، ریشه در تاریخ چن هزارساله این کشور دارد .
50 سال گذشته گذری بر خط سیر صنعت چوب و مبلمان ایران در 40 خورشیدی به صورت نشان می دهد این صنعت که تا اواسط دهه سنتی دنبال می شد به تدریج تحت تأثیرجهش های علمی و تکنولوژیک بهره برداری از چوب و تولید مبلمان در جهان ، حرکت رو به رشدی را آغاز کرد و کمتر از یک دهه ظهور و بروز جدیدی را درعرصه صنعت و اقتصاد ایران به نمایش گذاشت .
70 رشد ونمو مجدد اقتصاد ایران آغاز و پس ازبا آغازدهه باز سازی زیرساخت های اقتصاد کشور در این دهه ، شرایط رشد و توسعه مجدد صنعت چوب ومبلمان در ایران فراهم شد .
روش های تبلیغاتی و بازاریابی :
عنوان
تعداد
مبلغ (ریال )
آگهی روزنامه
کارت تبلیغاتی
بروشور
تلویزیون
بازاریاب
1
1
1
1 (آگهی )
__
000/5
000/4
000/10
000/000/1
15% قیمت فروش
جمع کل
000/019/1
توجیه اقتصادی :
ما با راه اندازی این سبک و کار و سرمایه ای معادل 000/781/143 ریال و هزینه های معادل 000/019/17 ریال توانسته ایم به مبلغ 000/981/2 ریال کسب کنیم .
اما ، ما با استفاده از دستگاه های دقیق خارجی می توانستیم تولید خود را بهبود بخشیم و درنتیجه در آمد وسودی بیش تر کسب خواهیم کرد .
روش تأمین منابع مالی :
ما از طریق موجودی های بانکی خود توانسته ایم سرمایه اولیه را فراهم کنیم وبرای سرمایه گذاری مجدد از وام های بانکی و درصورت نیاز از قرض الحسنه فامیلی نیز استفاده کردیم .
مشخصات نیروی انسانی :
عنوان سمت
تاریخ تولد
سابقه کاری
تحصیلات
مدیر
حسابدار
فروشنده
سرپرست
کارگر1
کارگر 2
کارگر 3
کارگر 4
بازاریاب
3/4/42
27/10/57
29/5/61
7/2/57
2/7/60
4/9/67
9/1/64
10/4/66
14/7/64
20 سال
4 سال
1 سال و 2 ماه
5 سال
1 سال
1سال و 1 ماه
2 سال
1 سال
1 سال
دیپلم
کارشناسی
دیپلم
کارشناس
سیکل
دیپلم
دیپلم
سیکل
فوق دیپلم
چارت تشکیلاتی و سازماندهی :
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
انقلاب اسلامی، تحجر و سنت
مقدمه
انقلاب، به عنوان راهکاری سریع برای ایجاد تحولی بنیادین و همه جانبه در ساختار سیاسی جامعه، از ویژگی هایی برخوردار است که مهمترین آن «شالوده شکنی» است. شالوده شکنی به معنی در هم ریختن نرمها، نماد ها، نهادها و ساختارهای حاکم بر یک جامعه، شرط لازم و ضرور شکل گیری یک انقلاب پیروز است. در هر انقلابی، گستره، عمق و عرصه های این شالوده شکنی، متفاوت است. در برخی انقلاب ها، تنها شالوده های سیاسی و ساختار نظم حاکم بر جامعه دچار تحول و دگرگونی می شود، ولی برخی انقلاب ها، عرصه های فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی را هم در معرض تحول عمیق قرار داده، و شالوده شکنی را به این عرصه ها هم گسترش می دهند.
از همین روی، انقلاب ها سنت شکن تلقی می شوند و مقابله با سنت های دیرپای جامعه، در همان عرصه هایی که انقلاب در آن ها روی می دهد، امری است که گویا لازمه ی ذاتی انقلاب ها شمرده می شود. اما انقلاب اسلامی ایران از نگاه محققان و جامعه شناسان برجسته ی انقلاب، اگر چه انقلابی جامع و عمیق بود، ولی از نظر مواجهه با سنت های ریشه دار جامعه، نه تنها با آن ها تقابل نداشت، بلکه اساسا با تکیه بر باورها، ارزشها، نهادها، و نمادهایی شکل گرفت که در عرف جامعه شناسی، «سنت» تلقی می شود. البته می توان گفت شالوده شکنی انقلاب اسلامی، عمدتا در عرصه ی قالب ها، نماد ها و گفتمان های متحجرانه و جمودگرایانه ظهور و بروز پیدا کرد.
در این مقاله بر آنیم نسبت انقلاب اسلامی با مقوله ی تحجر و سنت را ارزیابی کرده و میزان توفیق آن را در تقابل با تحجر بررسی کنیم.
از نگاه کسانی که سنت و تحجر را مترادف می انگارند، این یک تعبیر تناقض نما تلقی می شود که انقلاب اسلامی ایران، ضمن برخورداری از روح سنت گرایی و تلاش برای احیای ارزشها و آرمان های دینی، در عین حال، جهت گیری ضد متحجرانه و اصلاح گرایانه داشته باشد. این تلقی، ناشی از یکی دانستن مفهوم سنت و تحجر و برخاسته از این برداشت نادرست است که هر چه ریشه در سنت های جامعه داشته باشد، متحجرانه و ایستا است و آن چه به دوران مدرن تعلق دارد پویا و مترقی است، بنابراین تبیین دقیق و شفاف دو مفهوم «سنت» و «تحجر» برای این بحث، ضرور است.
چیستی سنت و تحجر
سنت در لغت به معنی طریقت، شیوه و روش می باشد.
در ادبیات اجتماعی معاصر، «سنت» در برابر «تجدد» مطرح شده است، گرچه در تبیین دقیق این واژه، اختلاف نظرهای عمیقی به چشم می خورد، ولی غالبا از سنت، کلیه مبانی، ارزشها، روشها، هنجارها و باورهای متعلق به گذشته اراده می شود که در دوران تجدد مورد مناقشه و طرد قرار گرفته و اعتبار خود را از دست داده اند. به نظر می رسد تبیین رابطه ی این دو معنی از سنت، و این که در کاربرد آن، کدام یک را اراده می کنیم، نکته ی مهمی است. از آن جا که معنی ریشه داری از سنت در فرهنگ و منابع اصیل دینی مان سراغ داشته و جایگاه والا و مهمی برای آن ـ هم در تکوین و هم در تشریع ـ قایل هستیم، قاعدتا باید چنین معنی بومی از «سنت» اراده شود، ولی کاربرد فراوان این واژه به معنی دوم و خلط آن با معنی اول، که گاه بدون توجه به لوازم و اقتضائات هر یک از آن دو رخ می دهد، موجب بدفهمی و منشا نزاع های لفظی می گردد که غالبا به اختلافات عمیق فکری و اجتماعی نیز تأویل و تحویل می شود! البته برخی از ویژگی های سنت ـ در برابر تجدد ـ در سنت به معنی بومی و اصیل آن هم وجود دارد، ولی نمی توان این دو اصطلاح را یکی دانست. سنت به معنی نخست، مقوله ای است که بسیاری از عناصر و مصادیق آن، با تحولات تاریخی و دوران های مختلف زندگی اجتماعی انسان، هیچ تعارضی نداشته و اساسا فراتاریخی تلقی می شود. به عنوان مثال اگر از پیروزی نهایی حق در برابر باطل، به عنوان یک «سنت الهی» یاد می شود، این حقیقتی است که در شکل گیری حرکت تاریخ نقش دارد. در حقیقت سنت ها به این معنی، عامل شکل گیری دوران های مختلف تاریخ بشرند نه معلول آن، لذا گذار جامعه بشری از دوران سنت به معنی دوم به دوران تجدد یا فراتجدد، هرگز این سنت ها را بی اعتبار و از رده خارج نمی سازد. «تحجر» سنگ شدن، سخت شدن و به صورت سنگ در آمدن است، ولی در اصطلاح به معنی ایستائی، جمود، سختی نشان دادن و مقاومت در برابر هر نوع تحول و هر امر تازه ای است. تحجر یک ویژگی فرهنگی اجتماعی است که کم و بیش در اشکال و قالب های گوناگون شکل می گیرد. تعصب های جاهلانه، تعلقات قبیله ای و ملی، عدم درک حقایق و سنت های حاکم بر حرکت جوامع، از عوامل شکل گیری و پایداری تحجرند، ولی مهمترین عامل تحجر، عدم تفکیک بین اصول و پایه های ثابت و ضرور زندگی بشر با جنبه های متغیر و متحول آن است. اغلب از نسبت بین سنت و تجدد بحث می شود و کمتر از نسبت بین سنت و تحجر، سخن به میان می آید، حال آن که تامل در این نسبت، می تواند برخی از جنبه های نسبت بین سنت و تجدد را هم آشکار کند و این نکته ی مهم را روشن سازد که آن چه به ظاهر، تعارضی آشتی ناپذیر با تجدد دارد، تحجر است نه سنت.
اگر چه ویژگی ثبات و پایایی، ظاهرا بین دو مقوله سنت و تحجر، مشترک به نظر می رسد، ولی عنصر ثبات در سنت ها، ناشی از ریشه داری حقیقی آن ها در حیات انسان و نقش آفرینیشان به عنوان «اصول ثابت» است و در تحجر، ناشی از سکون، ایستایی و عدم تحرک ثبات سنت ها، ناظر به اصول، مبانی، چارچوب ها و ارزش های کلان است و ثبات در تحجر، برخاسته از عادت، آداب، راهکارها، روش ها و قالب ها است. گاه ممکن است در دریافت و درک سنت های تشریعی و چگونگی بهره برداری از آن ها، تحجر حاکم شود و حتی برخی سنت ها را از کارکرد حقیقی خود در تعالی و رشد انسان ها باز دارد. متاسفانه گاه، سنت های پویا و تحول آفرین دینی، تحت تاثیر تحجر، به ابزارهای ضد دینی تبدیل شده و دین گریزی را زمینه سازی می کنند.
شالوده شکنی انقلاب اسلامی و مهمترین عرصه های آن
انقلاب اسلامی در مراحل تکوین و شکل گیری خود با موانع اساسی و بزرگی مواجه بود که یکی از مهمترین آن ها را می توان «تحجر» دانست. شالوده شکنی انقلاب اسلامی، قبل از آن که نظام سیاسی حاکم بر جامعه را هدف قرار دهد، باید «تحجر» دیرپا و مزمن حاکم بر عرصه های سیاسی و دینی جامعه را به چالش می طلبید و پوسته های سخت و منجمدی را که مانع تحرک و پویایی بود، می شکست. این پوسته ها که در دوران غربت و مظلومیت اسلام و با همکاری نانوشته بین دستگاه های استبدادی و نهاد های دینی نمای جامعه، به تدریج شکل گرفته بود، با ورود تجدد به عنوان یک کالای وارداتی توسط دلالان به ظاهر متجدد، افزایش و ضخامت یافت. امام خمینی (ره)، غربت اسلام را در دهه 1340 اینگونه تصویر می کند: «استعمارگران برای رسیدن به مطامع استعماری خود لازم دیدند که زمینه هایی فراهم سازند تا اسلام را نابود کنند... به وسایل مختلف بر ضد اسلام تبلیغ و دسیسه کردند. مبلغینی که در حوزه های روحانیت درست کردند و عمالی که در دانشگاه ها و موسسات تبلیغات دولتی یا بنگاه های انتشاراتی داشتند و مستشرقینی که در خدمت دولت های استعمارگر هستند، همه دست به دست هم داده، در تحریف حقایق اسلام کار کردند، به طوری که بسیاری از مردم و افراد تحصیل کرده نسبت به اسلام، گمراه و دچار اشتباه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
انقلاب اسلامی، تحجر و سنت
مقدمه
انقلاب، به عنوان راهکاری سریع برای ایجاد تحولی بنیادین و همه جانبه در ساختار سیاسی جامعه، از ویژگی هایی برخوردار است که مهمترین آن «شالوده شکنی» است. شالوده شکنی به معنی در هم ریختن نرمها، نماد ها، نهادها و ساختارهای حاکم بر یک جامعه، شرط لازم و ضرور شکل گیری یک انقلاب پیروز است. در هر انقلابی، گستره، عمق و عرصه های این شالوده شکنی، متفاوت است. در برخی انقلاب ها، تنها شالوده های سیاسی و ساختار نظم حاکم بر جامعه دچار تحول و دگرگونی می شود، ولی برخی انقلاب ها، عرصه های فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی را هم در معرض تحول عمیق قرار داده، و شالوده شکنی را به این عرصه ها هم گسترش می دهند.
از همین روی، انقلاب ها سنت شکن تلقی می شوند و مقابله با سنت های دیرپای جامعه، در همان عرصه هایی که انقلاب در آن ها روی می دهد، امری است که گویا لازمه ی ذاتی انقلاب ها شمرده می شود. اما انقلاب اسلامی ایران از نگاه محققان و جامعه شناسان برجسته ی انقلاب، اگر چه انقلابی جامع و عمیق بود، ولی از نظر مواجهه با سنت های ریشه دار جامعه، نه تنها با آن ها تقابل نداشت، بلکه اساسا با تکیه بر باورها، ارزشها، نهادها، و نمادهایی شکل گرفت که در عرف جامعه شناسی، «سنت» تلقی می شود. البته می توان گفت شالوده شکنی انقلاب اسلامی، عمدتا در عرصه ی قالب ها، نماد ها و گفتمان های متحجرانه و جمودگرایانه ظهور و بروز پیدا کرد.
در این مقاله بر آنیم نسبت انقلاب اسلامی با مقوله ی تحجر و سنت را ارزیابی کرده و میزان توفیق آن را در تقابل با تحجر بررسی کنیم.
از نگاه کسانی که سنت و تحجر را مترادف می انگارند، این یک تعبیر تناقض نما تلقی می شود که انقلاب اسلامی ایران، ضمن برخورداری از روح سنت گرایی و تلاش برای احیای ارزشها و آرمان های دینی، در عین حال، جهت گیری ضد متحجرانه و اصلاح گرایانه داشته باشد. این تلقی، ناشی از یکی دانستن مفهوم سنت و تحجر و برخاسته از این برداشت نادرست است که هر چه ریشه در سنت های جامعه داشته باشد، متحجرانه و ایستا است و آن چه به دوران مدرن تعلق دارد پویا و مترقی است، بنابراین تبیین دقیق و شفاف دو مفهوم «سنت» و «تحجر» برای این بحث، ضرور است.
چیستی سنت و تحجر
سنت در لغت به معنی طریقت، شیوه و روش می باشد.
در ادبیات اجتماعی معاصر، «سنت» در برابر «تجدد» مطرح شده است، گرچه در تبیین دقیق این واژه، اختلاف نظرهای عمیقی به چشم می خورد، ولی غالبا از سنت، کلیه مبانی، ارزشها، روشها، هنجارها و باورهای متعلق به گذشته اراده می شود که در دوران تجدد مورد مناقشه و طرد قرار گرفته و اعتبار خود را از دست داده اند. به نظر می رسد تبیین رابطه ی این دو معنی از سنت، و این که در کاربرد آن، کدام یک را اراده می کنیم، نکته ی مهمی است. از آن جا که معنی ریشه داری از سنت در فرهنگ و منابع اصیل دینی مان سراغ داشته و جایگاه والا و مهمی برای آن ـ هم در تکوین و هم در تشریع ـ قایل هستیم، قاعدتا باید چنین معنی بومی از «سنت» اراده شود، ولی کاربرد فراوان این واژه به معنی دوم و خلط آن با معنی اول، که گاه بدون توجه به لوازم و اقتضائات هر یک از آن دو رخ می دهد، موجب بدفهمی و منشا نزاع های لفظی می گردد که غالبا به اختلافات عمیق فکری و اجتماعی نیز تأویل و تحویل می شود! البته برخی از ویژگی های سنت ـ در برابر تجدد ـ در سنت به معنی بومی و اصیل آن هم وجود دارد، ولی نمی توان این دو اصطلاح را یکی دانست. سنت به معنی نخست، مقوله ای است که بسیاری از عناصر و مصادیق آن، با تحولات تاریخی و دوران های مختلف زندگی اجتماعی انسان، هیچ تعارضی نداشته و اساسا فراتاریخی تلقی می شود. به عنوان مثال اگر از پیروزی نهایی حق در برابر باطل، به عنوان یک «سنت الهی» یاد می شود، این حقیقتی است که در شکل گیری حرکت تاریخ نقش دارد. در حقیقت سنت ها به این معنی، عامل شکل گیری دوران های مختلف تاریخ بشرند نه معلول آن، لذا گذار جامعه بشری از دوران سنت به معنی دوم به دوران تجدد یا فراتجدد، هرگز این سنت ها را بی اعتبار و از رده خارج نمی سازد. «تحجر» سنگ شدن، سخت شدن و به صورت سنگ در آمدن است، ولی در اصطلاح به معنی ایستائی، جمود، سختی نشان دادن و مقاومت در برابر هر نوع تحول و هر امر تازه ای است. تحجر یک ویژگی فرهنگی اجتماعی است که کم و بیش در اشکال و قالب های گوناگون شکل می گیرد. تعصب های جاهلانه، تعلقات قبیله ای و ملی، عدم درک حقایق و سنت های حاکم بر حرکت جوامع، از عوامل شکل گیری و پایداری تحجرند، ولی مهمترین عامل تحجر، عدم تفکیک بین اصول و پایه های ثابت و ضرور زندگی بشر با جنبه های متغیر و متحول آن است. اغلب از نسبت بین سنت و تجدد بحث می شود و کمتر از نسبت بین سنت و تحجر، سخن به میان می آید، حال آن که تامل در این نسبت، می تواند برخی از جنبه های نسبت بین سنت و تجدد را هم آشکار کند و این نکته ی مهم را روشن سازد که آن چه به ظاهر، تعارضی آشتی ناپذیر با تجدد دارد، تحجر است نه سنت.
اگر چه ویژگی ثبات و پایایی، ظاهرا بین دو مقوله سنت و تحجر، مشترک به نظر می رسد، ولی عنصر ثبات در سنت ها، ناشی از ریشه داری حقیقی آن ها در حیات انسان و نقش آفرینیشان به عنوان «اصول ثابت» است و در تحجر، ناشی از سکون، ایستایی و عدم تحرک ثبات سنت ها، ناظر به اصول، مبانی، چارچوب ها و ارزش های کلان است و ثبات در تحجر، برخاسته از عادت، آداب، راهکارها، روش ها و قالب ها است. گاه ممکن است در دریافت و درک سنت های تشریعی و چگونگی بهره برداری از آن ها، تحجر حاکم شود و حتی برخی سنت ها را از کارکرد حقیقی خود در تعالی و رشد انسان ها باز دارد. متاسفانه گاه، سنت های پویا و تحول آفرین دینی، تحت تاثیر تحجر، به ابزارهای ضد دینی تبدیل شده و دین گریزی را زمینه سازی می کنند.
شالوده شکنی انقلاب اسلامی و مهمترین عرصه های آن
انقلاب اسلامی در مراحل تکوین و شکل گیری خود با موانع اساسی و بزرگی مواجه بود که یکی از مهمترین آن ها را می توان «تحجر» دانست. شالوده شکنی انقلاب اسلامی، قبل از آن که نظام سیاسی حاکم بر جامعه را هدف قرار دهد، باید «تحجر» دیرپا و مزمن حاکم بر عرصه های سیاسی و دینی جامعه را به چالش می طلبید و پوسته های سخت و منجمدی را که مانع تحرک و پویایی بود، می شکست. این پوسته ها که در دوران غربت و مظلومیت اسلام و با همکاری نانوشته بین دستگاه های استبدادی و نهاد های دینی نمای جامعه، به تدریج شکل گرفته بود، با ورود تجدد به عنوان یک کالای وارداتی توسط دلالان به ظاهر متجدد، افزایش و ضخامت یافت. امام خمینی (ره)، غربت اسلام را در دهه 1340 اینگونه تصویر می کند: «استعمارگران برای رسیدن به مطامع استعماری خود لازم دیدند که زمینه هایی فراهم سازند تا اسلام را نابود کنند... به وسایل مختلف بر ضد اسلام تبلیغ و دسیسه کردند. مبلغینی که در حوزه های روحانیت درست کردند و عمالی که در دانشگاه ها و موسسات تبلیغات دولتی یا بنگاه های انتشاراتی داشتند و مستشرقینی که در خدمت دولت های استعمارگر هستند، همه دست به دست هم داده، در تحریف حقایق اسلام کار کردند، به طوری که بسیاری از مردم و افراد تحصیل کرده نسبت به اسلام، گمراه و دچار اشتباه