انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

تحقیق در مورد شان نزول سوره بقره 22ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 22 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

شان نزول سوره بقره

بسم الله الرحمن الرحیم

شان نزول ایات 41 , 42 , 75, 76, 77 , 89, 97, 98, 114, 115, 120, 121 , 142 , 158, 178, 187 , 189, 190 , 204, 205 , 206, 207 , 212, 214, 217 , 221, 232 , 238, 239, 256 , 267, 272 , 273, 278 سوره بقره را بخوانید.

آیات 41 و 42 سوره بقره

41. وَ آمِنُوا بِما أَنْزَلْتُ مُصَدِّقاً لِما مَعَکُمْ وَ لا تَکُونُوا أَوَّلَ کافِرٍ بِهِ وَ لا تَشْتَرُوا بِآیاتِی ثَمَناً قَلِیلاً وَ إِیَّایَ فَاتَّقُونِ.

42. وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَکْتُمُوا الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ.

41. و بدانچه نازل کرده‏ام ـ که مؤید همان چیزی است که با شماست‏ ـ ایمان آرید؛ و نخستین منکر آن نباشید، و آیات مرا به بهایی ناچیز نفروشید، و تنها از من پروا کنید.

42. و حق را به باطل درنیامیزید، و حقیقت را ـ با آنکه خود می‏دانید ـ کتمان نکنید.

در شأن نزول این آیات آمده که: «حی بن اخطب و کعب اشرف» و سایر علماء یهود از جانب یهودیان دارای مقرری بودند و از آن ارتزاق می‌نمودند و نمی‌خواستند منافع آنها به خاطر نبوت پیامبر از بین برود؛ به همین جهت آیاتی را که در تورات بود و از پیامبر در آن ذکری شده بود تغییر و «ثمن قلیل» که در این آیه شریفه ذکرشده همان مقرری احبار است.

آیات 75 تا 77 سوره بقره

75. أَفَتَطْمَعُونَ أَنْ یُؤْمِنُوا لَکُمْ وَ قَدْ کانَ فَرِیقٌ مِنْهُمْ یَسْمَعُونَ کَلامَ اللَّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ.

76. وَ إِذا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلا بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ قالُوا أَ تُحَدِّثُونَهُمْ بِما فَتَحَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ لِیُحَاجُّوکُمْ بِهِ عِنْدَ رَبِّکُمْ أَ فَلا تَعْقِلُونَ.

77. أَ وَ لا یَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ ما یُسِرُّونَ وَ ما یُعْلِنُونَ.

75. آیا طمع دارید که [اینان‏] به شما ایمان بیاورند؟ با آنکه گروهی از آنان سخنان خدا را می‏شنیدند، سپس آن را بعد از فهمیدنش تحریف می‏کردند، و خودشان هم می‏دانستند.

76. و [همین یهودیان‏] چون با کسانی که ایمان آورده‏اند برخورد کنند، می‏گویند: «ما ایمان آورده‏ایم‏.» و وقتی با همدیگر خلوت می‏کنند، می‏گویند: «چرا از آنچه خداوند بر شما گشوده است‏، برای آنان حکایت می‏کنید تا آنان به [استناد] آن‏، پیش پروردگارتان بر ضد شما استدلال کنند؟ آیا فکر نمی‏کنید؟»

77. آیا نمی‏دانند که خداوند آنچه را پوشیده می‏دارند، و آنچه را آشکار می‏کنند، می‏داند؟

این آیات در مورد یهودیانی است که وقتی اشخاص مثل سلمان، ابوذر و مقداد را ملاقات می‌‌نمودند می‌گفتند: ما هم مانند شما ایمان آوردیم، چون اوصاف پیامبر شما را خداوند در تورات برای ما بیان فرموده است و وقتی با یکدیگر خلوت می‌نمودند بزرگترهاشان به آنها می‌گفتند این چه کاری بود کردید و چه اظهاری بود به مسلمان نمودید؛ شما نباید اوصاف پیامبرشان را که در تورات آمده به آنها خبر می‌دادید تا در پیشگاه خداوند با شما محاجّه نکنند و نگویند شما اوصاف و علایم او را دانستید و مشاهده و تطبیق نمودید، پس چرا ایمان نیاوردید و اطاعت نکردید.

آیه 89 سوره بقره

89. وَ لَمَّا جاءَهُمْ کِتابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِما مَعَهُمْ وَ کانُوا مِنْ قَبْلُ یَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِینَ کَفَرُوا فَلَمَّا جاءَهُمْ ما عَرَفُوا کَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْکافِرِینَ.

89. و هنگامی که از جانب خداوند کتابی که مؤید آنچه نزد آنان است برایشان آمد، و از دیرباز [در انتظارش‏] بر کسانی که کافر شده بودند پیروزی می‏جستند؛ ولی همین که آنچه [که اوصافش‏] را می‏شناختند برایشان آمد، انکارش کردند. پس لعنت خدا بر کافران باد.

در شأن نزول این آیه نقل شده که یهودیان در کتب خود دیده بودند که مکان هجرت حضرت محمد (ص) ما‌بین دو کوه «عیر و احد» است که در دو طرف مدینه قرار دارد به همین خاطر از سر‌زمین خویش بیرون آمدند و به جستجوی سر‌زمین مهاجرت پیامبر پرداختند و به کوهی به نام «حداد» رسیدند و گمان کردند که این همان کوه احد است، به همین دلیل در آنجا پراکنده شدند و مسکن گزیدند؛ ولی بعد متوجه شدند، مدینه سر‌زمینی است که میان دو کوه احد و عیر قرار دارد پس به برادران خود و سایر یهود نوشتند که ما دارالهجرة را یافتیم شما هم به سوی ما کوچ کنید و خودشان هم به مدینه نقل مکان نمودند و ماندند تا آنکه یکی از پادشاهان یمن به نام تُبع به قصد تسخیر مدینه حرکت کرد و آنجا را محاصره نمود و اینها با او سازش کردند و سبب اقامت خودشان را به او گفتند و او دو طایفه اوس و خزرج را مأمور به اقامت در مدینه نمود برای آنکه وقتی پیامبرآمد او را یاری کنند. آن دو قبیله پس از چند سال زیاد شدند و معترض اموال یهود شدند. یهودیان به آنها می‌‌گفتند وقتی پیامبر مبعوث شود شما را از دیار خود بیرون می‌کنیم و اموالمان را پس خواهیم گرفت؛ ولی وقتی پیامبر مبعوث شد اوس و خزرج که به نام انصار معروف شدند به پیامبر ایمان آوردند و یهود کافر شدند.

به این دلیل که آنها از نسل حضرت اسحاق بودند و پیامبر از نسل حضرت اسماعیل و آنها حسد بردند و تسلیم وسوسه شیطان شدند. و علماءِ آنها هم برای حفظ مقامات خودشان انکار اوصاف پیامبر را در تورات نمودند.

آیات 97 و 98 سوره بقره

97. قُلْ مَنْ کانَ عَدُوًّا لِجِبْرِیلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلى قَلْبِکَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ وَ هُدىً وَ بُشْرى لِلْمُؤْمِنِینَ.

98. مَنْ کانَ عَدُوًّا لِلَّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ رُسُلِهِ وَ جِبْرِیلَ وَ مِیکالَ فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِلْکافِرِینَ.

97. بگو: «کسی که دشمن جبرئیل است [در واقع دشمن خداست‏] چرا که او، به فرمان خدا، قرآن را بر قلبت نازل کرده است‏، در حالی که مؤید [کتابهای آسمانی‏] پیش از آن‏، و هدایت و بشارتی برای مؤمنان است‏.»

98. هر که دشمن خدا، و فرشتگان و فرستادگان او، و جبرئیل و میکائیل است [بداند که‏] خدا یقینا دشمن کافران است‏.

زمانی که پیامبر وارد مدینه شد «عبدالله‌بن صوریا» که یکی از علمای یهود بود خدمت آن حضرت رسید و سؤالات چندی نمود و می‌خواست نشانه‌هایی را که دلیل بر نبوت پیامبر بود جستجو نمود. یکی از سؤالات او این بود که ای محمد خواب تو چگونه است؟ پیامبر فرمود: چشمم خواب است و دلم بیدار گفت: راست گفتی و پس از سؤالات متعدد دیگر گفت: یک سؤال باقی مانده اگر به آن جواب درست بدهی به تو ایمان می‌اوریم. بگو نام آن فرشته‌ای که بر تو نازل می‌ شود چیست؟ پیامبر فرمود: جبرئیل. ابن‌ صوریا گفت: جبرئیل دشمن ماست چون دستورهای مشکل در مورد قتل و جنگ می‌آورد اما میکاییل همیشه واسطه سرور



خرید و دانلود تحقیق در مورد شان نزول سوره بقره 22ص


تحقیق در مورد سوره نباء

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 13 صفحه

 قسمتی از متن .docx : 

 

ه آیه رحمت این سوره ، وحی به مرتبه اش آشکار است به طوریکه خدایی خدا از عوالم خدایی بر عوالم خلقتی یه خبری بزرگ بوده است . در این آیه ، حقیقت محمدی (ص) ، پنج میمش به م محمدی (ص) آن حقیقت به غیب لاهوتی به سیر بی زمانی است . پس الله – الله به نمود خدا – اللهی به معرفت می رود . در عوالم خلقتی نام الله به عنوان بالاترین کلمه بارز می شود که این آن خبر بزرگ است که الله اکبر است . پس خلقت به خالی به نمایش است که این خبر ، آن را به گسترش دقت الهی می برد پس خلقتی دیگر بارز می شود . بنابراین عوالم خدایی به رؤیا ، دوباره وارد می شود چون تصور در تصور الهی وارد شده است که بهانه ی این خلقت باز هم محمد (ص) به حم حقیقت محمدی (ص) است . ملکوت لاهوتی ، سیما کلام ناسوت لاهوتی را بارز می نماید و جسمان کلام آن به دقت الهی بارز شود ، آنچنانکه مردگان زنده می شوند .

این سوره متضمن خبر از آمدن یوم الفصل و صفات آن و استدلال بر حقیقت آن ، و تردید ناپذیرى آن است ، و از اینجا آغاز مى شود که مردم از یکدیگر از خبر قیامت مى پرسند، آنگاه در سیاق جواب و با لحنى تهدیدآمیز مى فرماید: به زودى از آن آگاه خواهند شد، و سپس براى ثبوت آن به این دلیل استدلال مى کند که نظام مشهود در عالم با تدبیر حکیمانه اى که در آن است ، بهترین و روشن ترین دلالت را دارد بر اینکه بعد از این نشاه دنیاى متغیر و فنا پذیر، نشاه ثابت و باقى هست ، و به دنبال این خانه اى که در آن عمل هست و جزا نیست ، خانه اى هست که در آن جزا هست و عمل نیست ، پس در این میان روزى هست که نظام جارى در این عالم از آن خبر مى دهد.سپس آن روز را با ذکر حوادثش توصیف مى کند که مردم همگى در آن احضار مى شوند، و همه یکجا جمع مى گردند، طاغیان به سوى عذابى دردناک و متقین به سوى نعیمى مقیم منتقل مى شوند، و در آخر، کلام را با یک جمله تهدید آمیز ختم مى کند. و این سوره به شهادت سیاق آیاتش در مکه نازل شده .

: نبا ء : مشرف شدن به خانه ی خدا – محا سبه در روز قیامت به اندا زه ی  نوشتن سوره خواهد بود – رفتن به بهشت – دفع شپش – قدرت و هیبت یافتن – به خواب نرفتن – حفظ در برابر حوادث

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ گذاری سوره نب

چکیده

�� بر طبق روش تاریخ گذاری قرآن سوره نباء، دارای یک واحد نزول است وآیات آن متحد السیاق می‌باشد و در مکی بودن آیات آن اختلافی وجود ندارد؛ در این سوره تصریح یا اشاره به حوادث زمانمند وجود ندارد لذا برای تعیین سال نزول از روایات ترتیب نزول کمک گرفته شد وبا توجه به روایات ترتیب نزول و میانگینی که بر حسب تعداد آیات و کلمات بود برآمد که این سوره در سال سیزدهم بعثت نازل شده است.

مقدمه

�� با توجه به نزول تدریجی قرآن، شناخت دقیق تاریخ نزول هر سوره و فضای حاکم بر آن کمک شایانی در جهت فهم بهتر مراد متکلم خواهد کرد؛ و بسیاری از ابهامات و تناقضات ذکر شده در تفاسیر را پاسخ خواهد گفت.

در همین راستا این بررسی در صدد تعیین تاریخ نزول سوره مبارکه نباء می باشد که برای دستیابی به این هدف پاسخ به هفت سوال زیر ضروری است:

1. تعیین تعداد واحد های نزول (سوره دفعی النزول است یا تدریجی النزول )

2.  بررسی آیات منسوب به تاریخ های مختلف

3.  شناسایی آیات تاریخدار سوره مورد بحث

4.  شناسایی آیات تاریخدار سوره های قبل یا بعد

5.  شناسایی میانگین تاریخ نزول سوره مورد بحث

6.  تفسیر موضوعی تاریخی

7.  توضیح بستر تاریخی نزول سوره

محتواى سوره:

اصولا اکثریت قریب به اتفاق سوره‏هاى جزء آخر قرآن در �مکّه� نازل شده، و بیش از همه چیز روى مسأله مبدأ و معاد، و بشارت و انذار تکیه مى‏کند.

محتواى این سوره حول چند موضوع است:

الف ـ سؤالى که در آغاز سوره، از حادثه بزرگ (نبأ عظیم) یعنى روز قیامت مطرح شده است.

ب ـ سپس به بیان نمونه‏هائى دال بر امکان معاد و رستاخیزمى‏پردازد.

ج ـ� در بخش دیگر قسمتى از نشانه‏هاى آغاز رستاخیز را بیان مى‏دارد.

د ـ� در بخش دیگرى گوشه‏اى از عذابهاى دردناک طغیانگران را مطرح می کند.

هـ به دنبال آن قسمتى از نعمتها و مواهب بهشتى را بیان می‌کند. سر انجام با انذار شدیدى از عذاب قریب، و سپس ذکر سرنوشت غم‏انگیز کافران سوره پایان مى‏گیرد.

ضمنا نامگذارى این سوره به خاطر تعبیرى است که در آیه دوم آن آمده است، و گاه از آن به عنوان سوره �عمّ� به تناسب آیه نخستین آن تعبیر مى‏شود.

تعیین واحدهای نزول سوره نباء��

��� از آنجا که بین تمام آیات این سوره دارای ارتباط لفظی ومعنوی است باید گفت که این سوره دارای یک فقره است یعنی دفعی النزول است . دستیابی به این نتیجه که سوره دفعی النزول است یا تدریجی النزول باعث می شود که روایات شان نزول واسباب النزول مورد نقد وبررسی قرار گیرد. وادعاهایی راجع به� اینکه آیاتی از سوره مثلا در مکه و بخشی از آیات سوره در مدینه نازل شده در صورت دفعی النزول بودن سوره نمی‌تواند مورد قبول باشد.

�بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏عَمَّ یتَساءَلُونَ (1)عَنِ النَّبَإِ الْعَظیمِ (2)لفظی جواب عم میباشد

الَّذی هُمْ فیهِ مُخْتَلِفُونَ (3)لفظی الذی صفت دوم نباء

کَلاَّ سَیعْلَمُونَ (4)لفظی کلا حرف ردع

ثُمَّ کَلاَّ سَیعْلَمُونَ (5)لفظی با حرف عطف ثم

أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهاداً (6) معنوی� مواردی را که باید بدانند را بیان میکند

وَ الْجِبالَ أَوْتاداً (7)لفظی با حرف عطف واو

وَ خَلَقْناکُمْ أَزْواجاً (8) لفظی با حرف عطف واو

وَ جَعَلْنا نَوْمَکُمْ سُباتاً (9) لفظی با حرف عطف واو

وَ جَعَلْنَا اللَّیلَ لِباساً (10) لفظی با حرف عطف واو

وَ جَعَلْنَا النَّهارَ مَعاشاً (11) لفظی با حرف عطف واو

وَ بَنَینا فَوْقَکُمْ سَبْعاً شِداداً (12) لفظی با حرف عطف واو

وَ جَعَلْنا سِراجاً وَهَّاجاً (13) لفظی با حرف عطف واو

وَ أَنْزَلْنا مِنَ الْمُعْصِراتِ ماءً ثَجَّاجاً (14) لفظی با حرف عطف واو

لِنُخْرِجَ بِهِ حَبًّا وَ نَباتاً (15)لفظی� هدف وعلت آیه قبل را بیان می کند .

وَ جَنَّاتٍ أَلْفافاً (16) لفظی با حرف عطف واو

إِنَّ یوْمَ الْفَصْلِ کانَ میقاتاً (17)معنوی آیات قبل اشاراتی به دلایل مختلف معاد بود این آیه نوعی نتیجه گیری است

یوْمَ ینْفَخُ فِی الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْواجاً (18)لفظی یوم بدل از یوم الفصل آیه قبل است .

وَ فُتِحَتِ السَّماءُ فَکانَتْ أَبْواباً (19) لفظی با حرف عطف واو

وَ سُیرَتِ الْجِبالُ فَکانَتْ سَراباً (20) لفظی با حرف عطف واو

إِنَّ جَهَنَّمَ کانَتْ مِرْصاداً (21) معنوی بعد بیان برخی دلایل معتد وقسمتی از حوادث رستاخیز به سراغ سرنوشت دوزخیان وبهشتیان می رود

لِلطَّاغینَ مَآباً (22)لفظی جار ومجرور متعلق به مرصاد آیه قبل

لابِثینَ فیها أَحْقاباً (23)لفظی جمله حالیه

لا یذُوقُونَ فیها بَرْداً وَ لا شَراباً (24)معنوی گوشهای از عذابهای بزرگ جهنم را بیان می کند .

إِلاَّ حَمیماً وَ غَسَّاقاً (25)لفظی حمیم بدل از برد وسلام

جَزاءً وِفاقاً (26)معنوی.بیان می کند که این مجازات نتیجه عمل آنان است .

إِنَّهُمْ کانُوا لا یرْجُونَ حِساباً (27)معنوی علت این مجازات را بیان می کند .

وَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا کِذَّاباً (28) لفظی با حرف عطف واو

وَ کُلَّ شَی‏ءٍ أَحْصَیناهُ کِتاباً (29) لفظی با حرف عطف واو

فَذُوقُوا فَلَنْ نَزیدَکُمْ إِلاَّ عَذاباً (30) لفظی با حرف عطف فاء

إِنَّ لِلْمُتَّقینَ مَفازاً (31) معنوی؛ بعد از بیان سرنوشت دوزخیان به بیان سرنوشت بهشتیان روی آورد.

حَدائِقَ وَ أَعْناباً (32)لفظی حدایق بدل از مفازا

وَ کَواعِبَ أَتْراباً (33) لفظی با حرف عطف واو

وَ کَأْساً دِهاقاً (34) لفظی با حرف عطف واو

لا یسْمَعُونَ فیها لَغْواً وَ لا کِذَّاباً (35)لفظی حال

جَزاءً مِنْ رَبِّکَ عَطاءً حِساباً (36) معنوی ؛بیان اینکه این پاداشها موهبتی از جانب خدا به علت عمل آنان است .

رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَینَهُمَا الرَّحْمنِ لا یمْلِکُونَ مِنْهُ خِطاباً (37)لفظی رب بدل از من ربک

یوْمَ یقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلائِکَةُ صَفًّا لا یتَکَلَّمُونَ إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ قالَ صَواباً (38) معنوی ؛نشان می دهد که این جزاءها در چه زمانی رخ می دهد .

ذلِکَ الْیوْمُ الْحَقُّ فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلى‏ رَبِّهِ مَآباً (39)لفظی ؛ضمیر اشاره مرجع آن یوم آیه قبل

إِنَّا أَنْذَرْناکُمْ عَذاباً قَریباً یوْمَ ینْظُرُ الْمَرْءُ ما قَدَّمَتْ یداهُ وَ یقُولُ الْکافِرُ یا لَیتَنی‏ کُنْتُ تُراباً (40)معنوی تاکید روی مساله مجازات مجرمان .

��� بین تمامی آیات این سوره ارتباط لفظی ومعنوی وجود دارد مواردی که اتصال لفظی قطع شده ولفظ صلاحیت آغاز کلام را داشت مثل ان للمتقین مفازا از حیث محتوا به ماقبل مربوط می شد, لذا این سوره دارای یک واحد نزول است ودفعی النزول می باشد.



خرید و دانلود تحقیق در مورد سوره نباء


تحقیق در مورد سوره قیامت

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 20 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

سوره قیامت [75].

این سوره در ((مکه )) نازل شده و داراى 40 آیه است .

محتواى سوره :.

هـمـان گـونه که از نام سوره پیداست مباحث آن بر محور مسائل مربوط به معادو روزقیامت دور مـى زند, جز چند آیه که درباره ((قرآن مجید)) و مکذبین به آن سخن مى گوید, و اما بحثهائى که در مورد قیامت در این سوره آمده روى هم رفته در چهارمحور است .1ـ مـسـائل مربوط به اشراط الساعة و حوادث عجیب و بسیار هول انگیزى که در پایان این جهان و آغاز قیامت روى مى دهد.2ـ مسائل مربوط به وضع حال نیکوکاران و بدکاران در آن روز.3ـ مسائل مربوط به لحظات پراضطراب مرگ و انتقال از این جهان به جهان دیگر.4ـ بحثهاى مربوط به هدف آفرینش انسان و رابطه آن با مساله معاد.

فضیلت تلاوت سوره :.

در حدیثى از پیغمبر اکرم (ص ) مى خوانیم : ((کسى که سوره قیامت را بخواند من و جبرئیل براى او در روزقـیـامـت گـواهى مى دهیم که او ایمان به آن روز داشته ,ودرآن روز صورتش از صورت سایر مردم درخشنده تر است )).و در حـدیـثـى از امام صادق (ع ) مى خوانیم : ((کسى که تداوم بر سوره ((لااقسم ))(سوره قیامت ) کـنـد و بـه آن عـمـل نـمـایـد خـداوند این سوره را در قیامت همراه او ازقبرش با بهترین چهره برمى انگیزد, و پیوسته به او بشارت مى دهد و در صورتش مى خندد تا از صراط و میزان بگذرد)).قـابـل تـوجـه ایـن کـه آنـچه را از قرائن در فضیلت تلاوت سوره هاى قرآن در موارددیگر استفاده مى کردیم در اینجا صریحا در متن روایت آمده است زیرا مى فرماید:هرکسى بر آن مداومت کند, و به آن عمل نماید.بنابراین همه اینها مقدمه عمل کردن و به کار بستن مضمون آن است .به نام خداوند بخشنده بخشایشگر.(آیه )ـ.

سوگند به روز قیامت و وجدان ملامتگر؟.

ایـن سـوره بـا دو سوگند پرمعنى آغاز شده , مى فرماید: ((سوگند به روز قیامت ))(لا اقسم بیوم القیمة ).(آیـه )ـ ((و سـوگـنـد به (نفس لوامه و) وجدان بیدار و ملامتگر)) (ولا اقسم بالنفس اللوامة ) که رستاخیز حق است و همه شما در قیامت برانگیخته مى شوید وبه سزاى اعمالتان مى رسید!.در مـورد رابـطـه ایـن دو سـوگـنـد با هم باید بگوییم : حقیقت این است که یکى ازدلائل وجود ((مـعـاد)) وجـود ((مـحکمه وجدان )) در درون جان انسان است که به هنگام انجام کار نیک روح آدمـى را مـملو از شادى و نشاط مى کند, و از این طریق به اوپاداش مى دهد, و به هنگام انجام کار زشت یا ارتکاب جنایت روح او را سخت درفشار قرار داده و مجازات و شکنجه مى کند, به حدى که گاه براى نجات از عذاب وجدان اقدام به خودکشى مى کند.وقـتـى ((عـالـم صـغـیر)) یعنى وجود انسان در دل خود محکمه و دادگاه کوچکى دارد, چگونه ((عالم کبیر)) با آن عظمتش محکمه عدل عظیمى نخواهد داشت ؟.و از اینجاست که ما از وجود ((وجدان اخلاقى )) پى به وجود ((رستاخیز وقیامت )) مى بریم و نیز از همین جا رابطه جالب این دو سوگند روشن مى شود, و به تعبیر دیگر سوگند دوم دلیلى است بر سوگند اول .(آیـه )ـ سـپس در این آیه به عنوان یک استفهام انکارى مى افزاید: ((آیاانسان مى پندارد که هرگز استخوانهاى او را جمع نخواهیم کرد))؟ (ایحسب الا نسـان الن نجمع عظـامه ).(آیـه )ـ ((آرى ! قـادریم که (حتى خطوط سر) انگشتان او را موزون و مرتب کنیم )) (بلى قـادرین على ان نسوى بنـانه ).این تعبیر مى تواند اشاره لطیفى به خطوط سر انگشت انسانها باشد که مى گویند کمتر انسانى در روى زمین پیدا مى شود که خطوط سر انگشت او بادیگرى یکسان باشد.(آیـه )ـ در ایـن آیـه بـه یکى از علل حقیقى انکار معاد اشاره کرده ,مى فرماید: انسان شک در معاد نـدارد ((بـلکه او مى خواهد (آزاد باشد و بدون ترس ازدادگاه قیامت ) در تمام عمر گناه کند))! (بل یرید الا نسـان لیفجر امـامه ).او مى خواهد از طریق انکار معاد, کسب آزادى براى هرگونه هوسرانى و ظلم و بیدادگرى و گناه بـنماید, هم وجدان خود را از این طریق اشباع کاذب کند, و هم دربرابر خلق خدا مسؤولیتى براى خود قائل نباشد.(آیه )ـ و لذا به دنبال آن مى افزاید: ((مى پرسد قیامت کى خواهد



خرید و دانلود تحقیق در مورد سوره قیامت


تحقیق در مورد سوره حجرات

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 8 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

این سوره در مدینه نازل شده و دارای هجده آیه و به نام سوره حجرات یا سوره آداب و اخلاق نامیده شده است.

حجرات جمع ”حُجره“ است و چون در این سوره نام حجره‌های پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله (که بسیار ساده و از گل و سقف آن از چوب و شاخه‌های خرما بود) برده شده، این سوره حجرات نامیده شده است. در این سوره مسائلی مطرح شده که در سوره‌های دیگر نیست. از جمله:

۱. پیشی نگرفتن از پیامبر صلی الله علیه و آله و آداب برخورد با آن حضرت و هشدار به آسانی که بی‌ادبند.

۲. مسخره کردن و نام بد نهادن، سوءظن، تجسّس و غیبت که در یک جامعه ایمانی حرام است، در این سوره از آنها نهی شده است.

۳. اُخوّت و برادری، دستور اصلاح، بسیج عمومی بر ضد یاغی، میانجی‌گری عادلانه، تحقیق درباره خبرهای رسیده از افراد مشکوک و تعیین ملاک برتری که در یک جامعه ایمانی لازم است، در این سوره آمده است.

۴. در این سوره، جامعه ایمانی که در آن درجات مسلمین از مؤمنین مشخّص و ملاک ارزشها، تقوی و آنچه محبوب است، ایمان و آن چه مورد تنفّر است، کفر و فسق و گناه بیان شده و محور جامعه را قسط و عدل می‌داند.۵. جامعه ایمانی در این سوره، وام دار خدا و عاشق پیامبر صلی الله علیه و آله است که واسطه هدایت او شده و هرگز ایمان خود را منتّی بر خدا و رسول صلی الله علیه وآله نمی‌داند.

۶. در جامعه ایمانی این سوره، مردم باید تابع پیامبر باشند و هرگز توقّع تبعیّت پیامبر از مردم را نداشته باشند.

خداوند در قرآن کریم می فرماید: «قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم ...»؛ به مردان مومن بگو دیده فرو نهند و پاکدامنی خود را حفظ کنند. (سوره نور، آیه 30) در این آیه کلمه " ابصار " که جمع بصر است به کار رفته است. فرق است بین کلمه " بصر " و کلمه " عین "، همانطوری که در فارسی هم فرق است بین کلمه " دیده " و کلمه " چشم ". " عین " که فارسی آن " چشم " است نام عضو مخصوص و معهود است با قطع نظر از کار آن، ولی کلمه " بصر " و همچنین فارسی آن " دیده " از آن جهت به چشم اطلاق می شود که کار مخصوص " دیدن " یا " ابصار " از آن سر می زند. لذا این دو کلمه اگر چه اسم یک عضو می باشد ولی مورد استعمال آنها تفاوت دارد. وقتی که یک شاعر می خواهد تناسب و زیبائی چشم معشوق را توصیف کند و نظر به عمل دیدن ندارد، لفظ چشم را به کار می برد. در این مورد استعمال لفظ دیده صحیح نیست زیرا در اینجا عنایت به خود چشم است، به درشتی و ریزی و مشکی یا میشی یا خماری بودن آن است. ولی وقتی عنایت به کار چشم یعنی عمل دیدن باشد، کلمه " دیده " را به کار می برد. در آیه مورد بحث، چون عنایت به کار چشم یعنی عمل دیدن است کلمه " أبصار " به کار رفته است نه کلمه " عیون ".

غض و غمض

کلمه دیگری که در این آیه به کار رفته است، کلمه " یغضوا " است که از ماده " غض " است. غض و غمض دو لغت است که هر دو در مورد چشم به کار می رود و برخی آن دو را با هم اشتباه می کنند. باید معنای این دو کلمه را نیز مشخص کنیم: غمض به معنای برهم گذاردن پلکها است. می گویند غمض عین کن. کنایه است از اینکه صرف نظر کن. چنانکه ملاحظه می کنید این لغت با کلمه عین همراه می شود نه با کلمه بصر. ولی در مورد کلمه غض می گویند غض بصر و یا غض نظر و یا غض طرف. غض به معنای کاهش دادن است و غض بصر یعنی کاهش دادن نگاه.

در سوره لقمان آیه 19 از زبان لقمان به فرزندش می گوید: «و اغضض من صوتک»؛ صدای خودت را کاهش بده. (ملایم کن، فریاد نکن.)در آیه 3 از سوره حجرات می فرماید: «ان الذین یغضون اصواتهم عند رسول الله اولئک الذین امتحن الله قلوبهم للتقوی»؛ آنانکه صدای خود را (هنگام سخن گفتن) در حضور پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ملایم می کنند، (یعنی فریاد بر نمی آورند) آنان کسانی هستند که خداوند دلهایشان را برای تقوا آزمایش کرده است.

در حدیث معروف هند بن ابی هاله که اوصاف و شمائل رسول اکرم را توصیف کرده چنین آمده است:

«و اذا فرخ غض طرفه»؛ یعنی وقتی که خوشحال می شد چشمها را به حالت نیم خفته در می آورد. بدیهی است که مقصود این نیست که چشمها را روی هم می گذاشت و یا به طرف مقابل نگاه نمی کرد.

علامه مجلسی در " بحارالانوار " این جمله را اینطور تفسیر می کند: " ای کسره و اطرق و لم یفتح عینه. و انما یفعل ذلک لیکون ابعد من الاشر و المرح؛ یعنی پلک چشم را می شکست و سر را به پائین می انداخت و چشمها را نمی گشود. چنین می کرد تا از حالت شادی زدگی دور باشد. " معمولا افرادی که مغلوب احساسات خود هستند هنگامی که شادی به آنها رو می آورد بی اختیار چشمها را گشاد می کنند و قهقهه سر می دهند و به هیجان می آیند، برخلاف افراد سنگین و با وقار. امام علی علیه السلام در توصیه معروفش به فرزند خود محمد ابن حنفیه، هنگامی که در جنگ جمل پرچم را به او داد فرمود: "کوهها اگر از جا کنده شوند تو سر جای خود باش، دندانها را روی هم فشار بده تا خشم و غضبت تحریک شود سر خود را به خداوند عاریه بده و پاها را در زمین میخکوب کن." آنگاه در آخر اضافه فرمود:



خرید و دانلود تحقیق در مورد سوره حجرات


تحقیق در مورد سوره احزاب 32 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 32 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

مقدمه:

سورهء احزا ب متضمن پنج خطاب به حضرت پیامبر اکرم (ص) یعنی هدایتگر امت و راهبر آن ا ست. پس از هر خطاب اموری را بیان میدارد که اجرای آن توسط پیامبر برای ایشان و همه امت مطلوب است.

1. اولین خطاب:«یا ایّها النّّبیّ اتق الله و لاتطع الکافرین و المنافقین انّ الله کان علیماحکیما. و اتّبع ما یوحی الیک من ربّک ا نّ الله کان بما تعملون خبیرا.و توکل علی الله و کفی بالله وکیلا»(ای پیامبر،از خدا بترس و از کافران و منافقان اطاعت مکن ، زیرا خدا دانا و حکیم است . از هر چه از پروردگار وحی می شود اطاعت مکن ، زیرا خدا به آنچه می کنید آگاه است. به خدا توکل کن ،زیرا خدا کار سازی بسنده است .)

امر و نهی، هر دو متوجه پیامبر اکرم است . این دو برای تثبیت هر چه بیشتر اوست. همان گونه که شما به کسی که در حال پیشرفت است می گویید کسل مشو ،و یا به هر طرف برتر- در مسابقه میگویید سست مشو ! او که پیامبر خداست در تقوا کوتاهی نکرد ،و با کفر و نفاق نرمش به خرج نداد و جزاز وحی که بر او نازل شد از چیزد یگری پیروی ننمود،و از نامهای این پیامبر گرانقدر متوکل است. پس اگر به توکل امر میشود در واقع استمرار حالتی است که در میان مردم به آن معروف شده است.

2.دومین خطاب در این سوره چنین است:« یا ایّها ا لنّبیّ قل لأ زواجک إ ن کنتنّ تردن الحیاة الدنیا و زینتها فتعالین أمتعکن و أسرّحکن سرلحا جمیلا»(ای پیامبر، به زنانت بگو : اگر خواهان زندگی دنیا وزینتهای ان هستید ،بیایید تا شما را بهرمند سازم و به وجهی نیکو رهایتان کنم.)

خانه پیامبر کاخ پادشاه نیست ،او در خانه خود به آسا نترین و کمترین اثاثیه اکتفا می کرد . در این بیت که خانه وحی است ، امکان اطاعت از شهوات و پیروی از لذتهای بیهوده وجود ندارد.

پیامبر اکرم (ص) زیر سلطه شکمش نبود ،ودر زندگی او مجالی برای فزونی طلبی وزیاده روی در غذاهای نیکو و زندگی مرفه وجود نداشت ،ولی همشرا نش از خانهای برزگان و ثروتمندان آمده بودند و به زندگی مرفه عادت داشتند ، لذا خیلی زود همه همسران گرد آمدند و خواستار نفقهای بیشتر و امکانات مرفه تر شدند ! وحی نازل شد تا همه این خواسته ها را از میان بردارد.

3.سو مین خطاب در این سوره چنین است :« یا ایّها الّنبیّ انّا ارسلناک شاهدا و مبشرأ و نذیرا و داعیا الی الله بإ ذنه و سراجاً منیرا» ( ای پیامبر، ما تو را فرستادیم تا شاهد و مژده دهنده و بیم دهنده باشی. و مردم را به فرمان خدا به سوی او بخوانی و چراغی تابناک باشی.)

پیش از محمد (ص) نبو ت عامه ای که برای تمام بشریت باشد وجود نداشته است!در گذشته هر یک از پیامبران به طور ویژه فقط برای قوم خود مبعوث می گر دیدند . اما نور ی که بر همه هستی تابیدن گرفت آفتاب تابان آخرت نبوت بود .

لذا قران کریم ، این کتاب جاودانه الهی، اساس رسالت او شد. که در همان حال معجزه او نیز بود . قرآ ن خطابی است بر همه انسانها تا آنکه قیامت بر پا شود. طبیعت این خطاب گواهی می دهد که از جانب خداوند بی همتاست ، و حضرت محمد (ص) هیچ نقشی در آن ندارد مگر دریافت آن از سوی پروردگار و ابلا غش به مردم و اسوه حسنه بودن برای آنها.

4.چهار مین خطاب در سوره احزاب طبقاتی را در بر میگیرد که امهات المؤمنین از آنان انتخاب می شوند. نه هر زنی شایسته آن است که همسر انسانی عظیم الشأن گردد.

انسان با کرامت و بزرگوار به فردی مانند خود نیاز دارد تا مجبور نشود به او بگوید:

ذریتی فإن الشُّحَّ یا ام مالک لصالح اخلاق الرجال سروق!

(ای ام مالک مرا رها مکن که تنگدستی اخلا ق نیک مردان را می رباید)یا اینکه ان گونه که حاتم به همسرش می گوید:

اما ویَّ إنّ المال غاد و رائحٌ و تبقی من المال الأ حادیثُ و الذکر!!

(بدرستی که مال و ثروت مانند پول و دارایی از بین رفتنی است ، و صرفاً از آنها صحبتها و خاطراتی بر جای می ماند .)

باید که زن همسرش را در آنچه بدان مکلف شده یاری کند. پس اگر یار او نیست لااقل باری بر دوشش نباشد!!

5.آخرین ندا ، این فرمایش خداوند متعال است:« یا ایّها ا لنّبیّ قل لا زواجک و بتاتک و نساء المؤ منین ید نین علیهنّ من جلا بیهنّ ذلک أدنی أ ن یعرفن فلا یؤذین و کان الله غفوراً رحیما»(ای پیامبر ،به زنان و دختران خود و زنان مومنان بگو که چدار خود را بر خود فرو پوشند . این مناسبتر است ، تا شناخته شوند و در مورد آزار واقع نگردند. و خدا آمرزنده و مهربا ن است .) آیات بعدی دلیل این فرمان را شرح می دهند.

 



خرید و دانلود تحقیق در مورد سوره احزاب  32 ص