لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن .doc :
تصویری از قیامت بر مبنای قرآن:
در بسیاری از آیات قرآن, تصویری روشن از قیامت ترسیم شده است. برای مثال در سوره تکویر که در پایین آورده شده است. لازم به ذکر است که تصاویر زیر تماما نمادین بوده و به هیچ وجه نشاندهنده عظمت این واقعه نیستند
« به نام آنکه باز گشت همه ما به سوی اوست»
قیامت همان روزی است که در قرآن کریم در مورد آن این چنین آمده است ،روزی که آسمانها و کرات و سایر مخلوقات به هم می خورند ،دریا ها آتش می گیرندو کوه ها متلاشی می شوند.
قیامت همان روزی است که مومنان از خوشحالی در پوست خود نمی گنجند و کفار از ترس در میان بارش آتش میخکوب می شوند.
آن روزسخت کی خواهد رسید؟
درست زمانی که کوه پر قدرتی چون امام زمان (ع) دیگر در این دنیای فانی نباشند قیامت با همهعذاب هایش خواهد رسید.
همانطور که اگر کوه ها که میخ های نگهدارنده زمین هستند وجود نداشتند
« زمین در حرکت انتقالی اش که در هرثانیه چهار فرسخ را طی می کند»
از هم می پاشید، دنیا هم اگرامام (ع) لحظه ای در آن نباشد از هم می پاشد.
و روزی که قلب انسان از ترس در گلویش گیر می کند از را ه می رسد وهمه آنهایی که به قیامت یقین داشتند و آنهایی که این روز بزرگ را تکذیب می کردند به نتیجه اعمالشان دست پیدا می کنند.
اگر شماازآن دسته آدم های باشید که هیچ اعتقادی به قیامت ندارندوفقط در اثر گفته های دیگران احتمال می دهند که شاید روزی وجود داشته باشد که در آن تمام اعمال اش از کوچک و بزرگ به همه نشان داده خواهد شدوآبرویی که پشت پرده ها حفظ کرده بود ریخته خواهد شد.به ندای عقلتان که می گوید:احتیاط کن،مراقب اعمالت باش و حق دیگران را زیر پا نگذار،گوش می دهید.
تصور کنید که کودکی به شما بگوید عقربی در پشت کت شما است و دارد از آن بالا می رود،چه می کنید؟ حرفش را نشنیده می گیرید و به کار خود می رسید؟ نه هرگز این کار را نمی کنید.
شما بیدرنگ کت خود را در می آوریدو عقرب را جستجو می کنید.حال اینکه به حرف آن کودک یقین پیدا نکرده بودید و فقط احتمال دادیدکه شاید راست بگوید.
عقل تو چون احتمال خطر بزرگی را حس کرد به تو دستور داد که احتیاط کنی و به دنبال عقرب بگردی،حالاینکه عقربی هم وجود نداشته باشد.
حال چطور می توانی به سخن صد و بیست و چهار هزار پیامبر که همه رسیدن روز رستاخیز را خبر می دادند نادیده بگیری وخود را برای آن روز آماده نکنی؟
گر تو را طفلی بگوید کی فلان عقربی در جامه ات دیدم بدان
بی تحاشی جامه را بیرون کنی پیروی بر قول هر مجنون کنی
آن یکی گوید دراین ره هشت روز آب نبود هست ریگ پای سوز
و آن دگر گوید دروغ است این بدان که به هر شب چشمه ای بینی روان
حزم آن باشد که برگیری تو آب تا رهی از کین و باشی در ثواب
گر بود در راه آب آن را بریز ور نباشد وای بر مرد ستیز
« در قیامت هر کس به شکلی که اعمالش برایش درست کرده است ظاهر خواهد شد.»
سخن چینان و دو به هم زنان، به شکل میمون در می آیند.
« هر که عیب دیگرا ن نزد تو آورد و شمرد بیگمان عیب تو را نزد کسی خواهد برد»
آنهایی که مال حرام خورده اند« ربا خواری کرده اند و دست به کم فروشی زده اند » به خوک تبدیل می شوند.
وآنهایی که دست و پا بریده وارد محشر می شوند کسانی هستند که به همسایه خود آزار رسانده اند.
در آن روز متکبرا ن چون مورچه ها زیر پاها له می شوند.
حالا حتما می خواهید بدانید که چه کسی در آن روز بزرگ از ترس و عذاب خدا در امانند؟
کسی که در راه اسلام موئی سفید کرده باشد و آن را بزرگ بدارد آن روز در امان است.و کسی که نفس خود را دشمن خود بداند و عیب های کوچک دیگران را بزرگ نشمارد در قیامت از عذاب خدا ایمن است.
« همه عیب خلق دیدن نه مروت است و مردی نظری به خویشتن کن که همه گناه داری »
خداوند به کسی که در دنیا فریاد رس گرفتاران است مژده داده که در قیامت فریاد رس او باشد.وهر کس که در مکه و مدینه بمیرد یا درآنجا دفن شود از فزع قیامت در امان خواهد بود.
ازجمله ایمنین آنهایی هستند که اگر شهوت و گناهی پیش آید،فقط از ترس خدا نه از ترس آبرو واز دست دادن مال،ازآن گناه خودداری کند.
شماهم اگر می خواهید در روز قیامت پشیمان و پریشان در میان کوه های متلاشی شده و آسمانها و زمین آتش گرفته گرفتار نشوید،دو قطره اشک پشیمانی برای خدا هدیه ببرید و از او طلب بخشش کنید چون اشک ازروی ندامت آتش جهنم را خاموش می کند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 27 صفحه
قسمتی از متن .doc :
علامتهاى قیامت
تألیف محمود رجب حمادی الولید
مقدمه
باب اول بحثها در موضوع قیامت
بحث اول روز قیامت
بحث دوم علامتهاى قیامت
باب دوم ظهور علامتهاى قیامت
بحث اول
بحث دوم
بحث سوم
بحث چهارم علامتهاى زمان تابعین
بحث پنجم علامتهاى بعد خیر القرون واقع شده
بحث ششم انکار حجت بودن سنت
بحث هفتم
بحث هشتم تغیر یافتن حالت مردم
بحث نهم سختها ومضبتها
بحث دهم
باب دوم فصلها در موضوع فتنه
فصل اول معناى فتنه
فصل دوم در زمان فتنه حفظ ایمان مشکل گردد
فصل سوم فرختن دین به عوض دنیا
فصل چهارم به عمل آخرت دنیا طلب کرده شود
باب سوم علامتهاى کبرا
فصل اول خروج مهدى
فصل دوم ظاهر شدن معدن طلا درفرات
فصل سوم فتح روم
فصل چهارم دجال
فصل پنجم قتال یهود
فصل ششم نزول عیسى علیه السلام
بحث در مورد عیسى علیه السلام
فصل هفتم یأجوج ومأجوج
فصل هشتم برامدن آفتاب از مغرب
فصل نهم دابة زمین
فصل دهم ظاهر شدن دود
فصل یازدهم نسیم خوش
فصل دوازدهم ظاهر شدن آتشى
مقدمه
الحمد لله رب العالمین والصلاة والسلام على رسوله محمد وعلى آله وأصحابه أجمعین.
این کتاب از دلایل جمع کردة مؤلف "کشف المنن فی علامات الساعة والملاحم والفتن" تألیف محمود رجب حمادی الولید ترتیب داده شده, در آن علامتهاى قیامت در اساس آیات الهى وسنت نبوى واقوال سلف بیان مى گردد. آنچه ما انجام داده ایم این ترتیب بابها وفصلها, بحث ومناظره ها وتخریج احادیث مى باشد. دعا مى کنیم, که الله سبحانه وتعالى کتاب را براى ما وتمام استفاده برندگان مفید بگرداند آمین یا رب العالمین وصلى الله على رسوله محمد وعلى آله وأصحابه ومن تبعهم بإحسان إلى یوم الدین.
محمد صبور " البخارى"
فهرست
باب اول: بحثها در موضوع قیامت
بحث اول: روز قیامت
س: آن وقتى را, که در آن قیامت واقع مى شود چه مى نامند؟ ج: آن را به عربى "الساعة" مى گویند. س: ساعت یا قیامت کى واقع مى شود؟ ج: در این موضوع الله تعالى مى فرماید: ﴿ یَسْأَلُونَکَ عَنْ السَّاعَةِ أَیَّانَ مُرْسَاهَا فِیمَ أَنْتَ مِنْ ذِکْرَاهَا إِلَى رَبِّکَ مُنتَهَاهَا إِنَّمَا أَنْتَ مُنذِرُ مَنْ یَخْشَاهَا کَأَنَّهُمْ یَوْنَهَا لَمْ یَلْبَثُوا إِلا عَشِیَّةً أَوْ ضُحَاهَا ﴾ (النازعات: 42-46) ترجمه: ﴿ ترا مى پرسند, که قیامت کى واقع شود؟ تو از دانستن آن در چه مقام قرار گرفتة؟ منتهایش به سوى پروردگار تو است. ( یعنى آن علم غیب بوده تو وغیر تو هیچ کسى آن روز را نداند) جز این نیست, که تو براى کسانى, که از آن روز مى ترسند بیم دهنده مى باشى. ( از شدت آن روز) در نظرشان چنین ظاهر شود, که گویا در دنیا جز مقدار وقت شام گاهى یا وقت صبحى درنگ نکرده اند﴾ یعنى بسیار وقت اندکى حیات به سر برده اند.
س: این آیت الهى به چه دلالت مى کند؟ ج: به چند امر مهمى:1- روز واقع شدن قیامت را به جز الله تعالى هیچ کسى حتى پیغمبر (ص) هم نمى دانند او تنها به این مأمور گردیده, که از علامتها وسختیهاى آن روز خبر و بیم بدهد. 2- این خبر وبیم تنها به کسانى منفعت مى رساند, که به واقع شدن آن روز ایمان داشته و از رسواى در آن خوف کنند. 3- روز قیامت آنچنان روز سخت ودشوارى است, که حیات چندین سالة انسان در نظرش بسیار اندک وناچیز مى نماید. یعنى تمام لذتها وخوشیهاى دردنیا ازسر گذرانیده را ناچیز وبى ارزش مى سازد. س: در این موضوع رسول الله (ص) چه گفته اند؟ج: درآخرحدیث مشهور به حدیث ایمان, اسلام واحسان جبریل(علیه السلام) از رسول الله (ص) چنین پرسیده اند: [ فأخبرنی عن الساعة؟ قال: ما المسؤل عنها بأعلم من السائل ] (متفق علیه) ترجمه: مرا از روز واقع شدن قیامت خبر دار نما, که کدام روز مى باشد؟ رسول الله (ص)در پاسخ چنین گفته اند: در این موضوع سوال شده از سوال کننده بیشتر خبر ندارد. یعنى آن روز را نه من مى دانم و نه تو. س: از این حدیث شریف چه را دانسته مى شود؟ ج: دانسته مى شود, که آن روز را الله تعالى به مقربترین ونزدیکترین بندگانش مثل جبریل (علیه السلام) ازفرشتگان ومحمد (ص) ازپیشواى پیغمبران خبر نکرده آن را به ذات خود اختصاص داده است.
س: ازموضوع گذشته چه خلاصه براورده مى شود؟ ج: الله سبحانه وتعالى آن روز را به هیچ شخصى, حتى به نزدیکترین فرشته وبزرگترین پیغمبرخبر نداده است. کسى دعوا کند, که آن روز را مى داند, دروغگو وکذاب بوده چنین دعوا دعواى دانستن علم غیب مى باشد, که او را از دین خارج مى کند.
فهرست
بحث دوم: علامتهاى قیامت
س: مراد از علامتهاى قیامت چیست؟ ج: مراد از آن کارهاى مى باشد, که قبل ازقیامت واقع گردیده به نزدیک شدن آن روز دلالت نماید. س: آن علامتها چند قسم مى باشند؟ ج: دوقسم:1- علامتهاى صغرا یعنى کوچک. 2- کبرى یعنى بزرگ. س: علامتهاى صغرا چند قسم اند؟ ج: سه قسم:1- علامتهاى, که ظاهر شده وبه انتها رسیده اند. 2– علامتهاى, که ظاهرشده وتا امروز ادامه دارد. 3- علامتهاى, که قبل از علامات کبرا در آینده واقع شوند. س: آن علامتهاى, که قبل از علامتهاى کبرا واقع گردند کدامهایند؟ ج: اینهایند: 1- ظاهر شدن پرچمهاى سیاه, که از برامدن مهدى خبرمى دهند.2- ظاهر شدن معدن تلا در زیر دریاى فرات وبراى آن آتش گرفتن جنگ 3- درگیرهاى بین مهدى ودشمنانش.4- فروبردن زمین لشکرسفیانى را در ذوالحلیفه. 5- رهبرمسلمانان انتخاب گردیدن مهدى وبیعت بزرگان شام وعراق با وى.
س: علامتهاى کبراى قیامت چند قسم مى باشند؟ ج: دو قسم: 1- مألوف ومراد ازآن خروج دجال, نزول عیسى (علیه السلام) وخروج یأجوج ومأجوج مى باشد. 2- غیر مألوف, یعنى برامدن آفتاب از جاى نشستنش, برامدن دابه یعنى جانورى, دود, یعنى فراگرفتن دودى اطراف واکناف عالم را وفروکشهاى زمین.
س: آیاغیر این علامتهاى صغرا وکبرا فرا رسیدن قیامت دیگر نشانها نیز دارد یا خیر؟ ج: آرى! از جمله ویران کردن خانة کعبه, ترک کردن مردم مدینة نبوى را, برداشته شدن قرآن از دلها ومصحفها وغیره.
فهرست
باب دوم: ظهور علامتهاى قیامت
بحث اول: اولین علامتهاى قیامت
س: اولین علامت نزدیک شدن قیامت کدام است؟ ج: این ظاهر شدن پیغمبرى محمد (ص) مى باشد, که در سال 610 ملادى به وقوع پیوسته است. س: با کدام دلیل مى گوید, که آشکار شدن پیغبرى محمد (ص) از نزدیک شدن قیامت خبرمى دهد؟ ج: در این موضوع رسول (ص) چنین گفته اند: [ بعثت أنا والساعة کهاتین کفضل إحداهما على الأخرى وضم السبابة والوسطى ] ( رواه البخاری والترمذی و صححه وقد صححه الألبانی فی صحیح سننه ج: 2/ص 480/ حدیث: 2214) ترجمه: زمان پیغمبرى من وبرپا شدن قیامت مثل (فرق درازى) این دو انگشت مى باشد. این را گفت ودو انگشت خود یعنى سبابه وانگشت در مابین بوده را با هم جمع کرد. درحدیث دیگر چنین آمده است: قال عون بن مالک أتیت النبی (ص) فی غزوة تبوک وهو فی قبة من أدم فقال: [إعدد ستا بین یدی الساعة: موتی ثم فتح بیت المقدس ثم موتان یأخذفیکم کعقاص الغنم ثم استفاضة المال حتى یعطى الرجل مائة دینار فیظل ساخطا ثم فتنة لا یبقى بیت من العرب إلا دخلته ثم هدنة تکون بینکم وبین بنی الأسفر فیغدرون فیأتونکم من ثمانین غایة تحت کل غایة اثنا عشر ألفا] ( رواه البخاری) ترجمه: عون بن مالک مى گوید: در چنگ "تبوک" نزد رسول الله (ص) آمدم که او در بناى به شکل گنبد ساخته شده بوده گفت: شش واقعه اى را, که عن قریب قیامت واقع گردند بشمار: 1- وفات من. 2- بعد آن فتح بیت "المقدس". 3- موتان یعنى مرگى اشخاص بسیار مثل بیمارى عقاص گسفندان, که مثل وبا بوده عدد بسیار انسانها در آن هلاک گردند. 4- بعد این پول ومال آن چنان بسیار گردد, که به کسى صد دینار داده شود بازهم ( آن را ناچیز دانسته) ناراض بماند. 5- بعد آن فتنة به پا خیزد, که هیچ خانة عربى از آن آرام نماند. 6- بعد این بین شما وبین بنى اسفر یعنى رومیها صلح مى شود, که آنان غدر کرده پیمان را مى شکنند وزیر هشتاد پرچم یعنى لشکر هشتاد دولت بالاى شما ناگهان حمله مى کنند. در زیر پرچم هر دولتى دوازده هزار عسکر مى باشد.
س: ازاین بحث چه خلاصه براورده مى شود؟ ج: اولین علامت نزدیک شدن قیامت آشکار شدن پیغمبرى محمد (ص)بوده ووفات رسول الله (ص) نیزازاین علامتها دانسته مى شود.
فهرست
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
سیاحت در قیامت
قرآن کریم، آفرینش آسمان و زمین و بقاء آنها را به شکل کنونی، محدود به وقت معینی کرده است و این آیات حاکی از این است که در صورت تمام شدن آن مدت، بساط این جهان برچیده می شود، نظیر آیه : «...و سخرالشمس و القمر کل یجری لاجل مسمی...» (خداوند خورشید و ماه را برای بهره مندی شما، مسخر ساخته و همه آنها برای مدتی معین در جریان هستند(بنابراین از همان ابتدا موقت بودن نظام کنونی خلقت با کلمه «اجل مسمی» اعلام شده است و آن اجل هنگامی است که قرار است قیامت برپا شود و در آن هنگام همانگونه که قبلا اشاره شد دو نفخ صور خواهد شد که یکی به نام «نفخه اماته» و دیگری «نفخه احیاء» می باشد. (در شماره قبل شرح آنها گذشت(اما در بیان کیفیت این دو نفخه در قرآن کریم آیات زیادی وجود دارد. قرآن کریم در بیان وضعیت آسمان، خورشید، ماه، کوه ها و دریا ها و... در زمان نفخه صور اول می فرماید:»به محض این که یک بار در صور دمیده شود و زمین و کوه ها از جا برداشته شوند و یک باره درهم کوبیده و متلاشی گردند در آن روز آن واقعه عظیم روی می دهد و آسمان از هم می شکافد و سست می گردد و فرو می ریزد«) حاقه، آیات 13تا16 («روزی که آسمان را چون طوماری درهم می پیچیم. «(انبیا، آیه 104)»در آن هنگام که زمین به شدت به لرزه در می آید و کوه ها در هم کوبیده می شود و به صورت غبار پراکنده درمی آید«این حوادث در یک لحظه، یک لحظه ناگهانی و غیرمنتظره صورت می گیرد و هر کس در هر کاری در یک آن متوقف می شود. در روایات نیز آمده:»وقتی قیامت برپا می شود که مردم سرگرم کار و زندگی خود هستند و بساط کار و کسب خود را چیده و سرگرم آن می باشند ولی قبل از آن که بساط خود را جمع کنند قیامت شده است. و ای بسا که اشخاص لقمه را برداشته به طرف دهان می برند و قیامت در این مدت کوتاه فرا می رسد و از رسیدن لقمه به دهانشان جلوگیری می کند و...» اما در این مرگ همگانی عده ای را مستثنی ساخته اند «...الامن شاءالله» که آنها ذوات مقدسه رسول خدا(ص)، حضرت زهرا(س) و ائمه هدی(ع) می باشند. در این موت همگانی حتی خود اسرافیل هم می میرد.رسول خدا(ص) فرمود: (وقتی که قیامت فرا می رسد خداوند عزوجل به ملک الموت می فرماید: ای ملک الموت، قسم به عزت و جلال و رفعت و برتریم، مرگ را بر تو می چشانم همانطور که به بندگانم چشانیدی.) به هر حال پس از این که نظام فعلی حاکم بر جهان مادی متلاشی شد، جهان دیگری ساخته می شود که بحث خود را پیرامون آن ادامه می دهیم.با از بین رفتن نظام فعلی آفرینش، طرحی تازه در کائنات افکنده شده و نظامی جدید، جایگزین آنها می شود، نظامی که متناسب با سیر تکاملی جهان در بازگشت به خالق ازلی خود باشد. نفخه دوم در واقع نفخ قیام و برپا گشتن قیامت است. خداوند در طی آیاتی به حقیقت این روز اشاره می کند و می فرماید:«سپس بار دیگر در آن (صور) دمیده می شود و به ناگاه آنان برپای ایستاده می نگرند. « (سوره زمر، آیه68)«در آن روز که این زمین به زمین دیگر و آسمان ها به آسمان های دیگر مبدل می شوند. « (سوره ابراهیم، آیه 48)»و از تو درباره کوه ها سوال می کنند، بگو: پروردگارم آنها را (متلاشی و پراکنده کرده) و بر باد می دهد، سپس زمین را صاف و هموار و بی آب و گیاه رها می سازد، به گونه ای که در آن هیچ پستی و بلندی نمی بینی. « (سوره طه، آیات 105 تا 107)«روزی که از قبرهایشان به سرعت خارج می شوند گویی به سوی علامت نصب شده و نشانداری روانه می شوند. در حالی که از چشمانشان خشوع و ترس می بارد و بر روهایشان گرد ذلت نشسته است، آن است همان روزی که به آنها وعده داده شده بود. « (سوره معارج، آیات 43 و 44)امام سجاد(ع) در روایتی پس از توصیف نفخ صور اول و لوازم آن، به نفخ دوم اشاره وبعضی از آثار آن را چنین بازگو می فرماید:«...خداوند جبار، خود در صور، یک نفخه می دمد و از آن جهتی که به سمت آسمان ها است، صدایی خارج می شود که هیچ کس در آسمان ها نمی ماند، مگر آنکه زنده می شود و بر پای می ایستد و قیام می کند، همان گونه که بود و فرشتگان حامل عرش برمی گردند و بهشت و جهنم حاضر می شوند و همه مخلوقات برای حسابرسی محشور می گردند. «راوی می گوید: «امام سجاد(ع) هنگامی که بدین جا رسیدند، گریه شدیدی کردند. «شیخ کلینی نیز از امام صادق(ع) روایت کرده که( مثل مردم، روز قیامت در وقتی که ایستاده اند برای امر پروردگار عالمین، مانند تیر است در ترکش. یعنی همچنان که تیرها را دسته کرده در ترکش جای می دهند به حدی که از تنگی جا تکان نمی خورند، همین طور جای آدمی نیز تنگ است در آن روز، به حدی که نیست از برای او مگر موضع قدم او و قدرت ندارد که از محل خود جدا شود ) .
نامهای قیامت کبری
یکی از مراحل حیات جاوید، قیامت کبری است. قیامت کبری بر خلاف عالم برزخ که مربوط به فرد است و هر فردی بلافاصله وارد عالم برزخ می گردد، مربوط است به جمع، یعنی به همه افراد و همه عالم، حادثه ای است که همه اشیاء و همه انسانها را در بر می گیرد و واقعه ای است که برای کل جهان رخ می دهد، کل جهان وارد مرحله جدید و حیات جدید و نظام جدید می گردد. قرآن کریم که ما را از حادثه بزرگ قیامت آگاه کرده است ظهور این حادثه بزرگ را مقارن با خاموش شدن ستارگان، بی فروغ شدن خورشید، خشک شدن دریاها، هموار شدن ناهمواریها، متلاشی شدن کوهها و پیدایش لرزشها و غرشهای عالمگیر و دگرگونیها و انقلابات عظیم و بی مانند بیان کرده است. مطابق آنچه از قرآن کریم استفاده می شود تمامی عالم به سوی انهدام و خرابی می رود و همه چیز نابود می شود و بار دیگر جهان نوسازی می شود و تولیدی دیگر می یابد و با قوانین و نظامات دیگر که با قوانین و نظامات فعلی جهان تفاوتهای اساسی دارد، ادامه می یابد و برای همیشه باقی می ماند. نامهای قرآنقیامت در قرآن کریم با نامها و عنوانهای مختلف خوانده شده است که هر کدام نشان دهنده وضع مخصوص و نظام مخصوص حاکم بر آن است. مثلا از آن جهت که همه اولین و آخرین در یک سطح قرار می گیرند و ترتیب زمانی آنها از بین می رود، روز حشر یا روز جمع یا روز تلاقی خوانده شده است و از آن جهت که باطنها آشکار و حقایق بسته و پیچیده باز می شوند، «یوم تبلی السرائر» یا روز نشور نامیده شده است و از آن جهت که فنا ناپذیر است و جاوید است، «یوم الخلود»، و از آن جهت که انسانهایی سخت در حسرت و ندامت فرو می روند و احساس غبن می کنند که چرا خود را برای چنین مرحله ای آماده نکرده اند، «یوم الحسرة» یا «یوم التغابن»، و از آن جهت که بزرگترین خبرها و عظیم ترین حادثه هاست «نبأ عظیم» خوانده شده است.
قیامت کبری از منظر ملاصدرا نویسنده: مهدی دوستان در باب قیامت کبری ، بسیاری از عبارات ملاصدرا را می توان یافت که ظاهر آنها مشعر به این نکته است زمان قیامت کبری همان زمان دنیاست. یعنی ما همین اکنون در زمان قیامت قرار داریم و احوال و اتفاقات آن در حال اتفاق افتادن هستند در توضیح این سخن لازم به ذکر است که وقتی می گوییم الان در قیام قرار داریم مراد آن نسبتی نیست که بین دنیا و آخرت قائل شدیم یعنی نمی خواهیم بگوییم که زمان قیامت چون مرتبه ای بالاتر از دنیا است پس می توان به یک معنا گفت که اکنون در قیامت هستیم(سخنی که در باب آخرت گفته بودیم) بلکه منظور آن است که قیامت همین حالاو در همین زمان و مکان دنیوی در حال وقوع است. البته به نظر می رسد تعبیرات دنیوی قرآن در خصوص قیامت، مانند افول ماه و خورشید و امثال آن در چنین برداشتی بی تاثیر نیست. از جمله عباراتی که دارای چنین ظاهری هستند می توان موارد زیر را برشمرد: ایشان در تفسیر سوره واقعه آیه (اذا رجت الارض رجا و بست الجبال بسا فکانت هباء منبثا( )1) توضیحاتی در علوم طبیعی می دهند تا نشان دهند که در طول زمان زمین در حال از بین رفتن و کوه ها نیز در حال از دست دادن مواد خود و متلاشی شدن هستند ولذا اگر از جهت چندین هزار سال زمان نگاه کنیم وقوع وعده های آیات فوق را در زمان حال (دنیوی) تصدیق و تائید خواهیم نمود و همچنین بدین جهت است که (رجت الارض) برای اهل یقین دائمی است و همواره آن را به عین الیقین می بینند.(2) در کتاب اسرار الایات نیز نسبت قیامت کبری به قیامت صغری؛ کلیت و جزئیت معرفی شده است.(3) می دانیم که پسوند مصدرساز (میت) چه به کلمات (کل) و (جزء) و چه به کلمات (کلی ) و (جزیی) اضافه شود حاصل عبارات (کلیت و جزئیت) خواهد بود و از آنجا که کلی و جزیی مربوط به مفاهیم و کل وجزء در ارتباط با اشیاء خارجی هستند می توان سخن فوق را به دو گونه تفسیر کرد که البته در هر دو حال نتیجه آن چنین است که قیامت کبری به مجموعه زمان های خاص قیامت های صغری اطلاق می گردد. چرا که اگر در خصوص مفهوم قیامت کبری و صغری صحبت کنیم بدین معنا خواهد بود که قیامت کبری مفهومی عام و کلی است که شامل تمام مصادیق قیامت صغری می شود و اگر مراد قیامت کبری و صغری در خارج باشد معنای آن تشکیل یافتن قیامت کبری از مجموعه قیامت های صغری به عنوان اجزای آن خواهد بود. این معنی دوم در کتاب مهم اسفار نیز چنین بیان شده است که نسبت این دو قیامت نسبت یوم به ساعات است (که یوم از مجموع علت ها تشکیل می یابد) و در توضیح آن آمده است که همه اشیا با حرکات جوهری و تبدلات خود به سوی غایاتشان در حرکتند اما زمان تبدل جزیی و متناهی، متناهی بوده و زمان تبدل کلی غیرمتناهی نیز غیرمتناهی است. ولی سنخ دیگری از عبارات نیز در کلام صدرالمتالهین وجود دارند که مانند اعتقاد عامه زمان قیامت کبری را آخر دنیا دانسته اند که از جمله آنها می توان به صفحه 381 از کتاب مبدا و معاد، 305 از کتاب شواهد و 172 از تفسیر سوره طارق اشاره نمود. اما در نهایت در چند مورد از اقوال شیخ صدرا توضیحات خاصی در این خصوص ملاحظه می شود که شاید بتوان ادعا کرد که هم سخن اصلی و نهایی ایشان است و هم به نوعی دو عبارت قبلی را با هم جمع و در خود حل می کند یعنی آنها را نیز دربرمی گیرد. دیدیم که ایشان نسبت قیامت کبری به قیامت صغری را نسبت کل و جزء (یاکلی و جزیی) و نسبت یوم و ساعت معرفی کردند. اما در کلامی که شاید مکمل این توضیح باشد معتقد می شوند که درست است که قیامت شامل تمام روزها و مکان هاست اما این جمع جمعی عادی نیست چرا که مجموع زمان ها زمان ندارد(4) این سخن تصریح در این نکته است که مراد ملاصدرا آن نیست که قیامت به معاد جمع زمان های 1،t2t و ... نبوده و خود خالی از زمان است. توجه داریم که استدلال مطوی دراین کلام شبیه استدلال مشهوری است که در بحث قدم و حدوث عالم و وجود زمانی موهوم قبل از خلقت اولین مخلوق مطرح می شود بدین ترتیب که اگر مجموع زمان ها دارای زمان باشد لازم می آید که خود این زمان نیز در زمان دیگری واقع شود و همین طور هر کدام از این زمان ها خود احتیاج به زمانی بالاتر دارند که این امر تا بی نهایت ادامه داشته و بنابر استحاله تسلسل محال است. در نتیجه قیامت که مجموع زمان هاست خود دارای زمان نیست. این حقیقت در جای دیگر بدین ترتیب ذکر شده است (5) که همه اشیا بنابر اصل حرکت جوهری در حرکتی هستند که به غایتی منتهی می گردد اما این غایات در نهایت امر به غایتی منجر می شوند که همه غایات در آن جمع اند این غایت (قیامت) یوم واحد الهی و بلکه لحظه یا حتی کمتر از لحظه ای است که حاوی جمیع اوقات و ازمنه و آیات می باشد که تمام نهایات در آن واقع می گردند. همچنین در کتاب اسفار (6) امر قیامت را به انبساط قوای نفس ناطقه به بدن و سپس رجوع این انوار به همان ذات واحد بسیط و در آخر انبعاث دوباره قوا در درون ذات به نحو تقومی، تشبیه نموده اند که ظاهرا عبارت مشعر به این معاس که خلق مثل انبساط قوا، قیامت معادل رجوع قوا به بدن و آخرت همچون انبعاث دوباره قواست. از همه این عبارات چنین استنباط می شود که قیامت کبری مرتبه ای از مراتب هستی است که به نحو اطلاق سعی و وجودی شامل وحاوی همه ازمنه و امکنه می باشد زیرا در نظام وجودی صدرایی تنها مراتب بالاتر هستی را می توان شامل مرتبه پایین تر از خود دانست بدون اینکه لازم باشد وجوه عدمی یا نقصی مرتبه پایینی (مثل زمان) را نیز داشته باشد. وجه جمع این نظریه با نظر اول که قیامت را مجموع زمان ها معرفی می کرد با توجه به اطلاق سعی قیامت نسبت به زمان و مکان دنیوی واضح است . اما درباره کیفیت جمع آن با نظر دوم یا ظاهر دین و اعتقاد عامه، مبنی بر اینکه قیامت آخر دنیاست باید گفت که بنابر توضیحات فوق این عبارات یا از باب مما شات با قوم مطرح شده اند (چنانکه اینچنین رویکردی در کتب ملاصدرا بسیار است) و یا اینکه این عبارت ها ناظر به قیامت صغری طرح گردیده اند بدین معنی که هر شیئی در نهایت عمر دنیوی خود وارد قیامت شده و به اصطلاح “قامت قیامته”، پس می توان گفت که قیامت آخر دنیاست. اما شاید بهترین نحوه جمع این دو قول با توجه به رای آخوند متاله ما در خصوص حدوث عالم میسور باشد. وی در این باره معتقد به حدوث زمانی عالم است اما نه مثل متکلمین که قائل به خلق و ایجاد عالم و همین طور زمان در یک زمان موهوم (زیرا هنوز زمان تحقق نیافته است) می باشند. بلکه او می گوید که چون کل عالم مابه ازای علی حده ای از اجزای آن ندارد پس با توجه به اینکه تک تک اشیای عالم وجودشان مسبوق به عدمشان است می توان گفت که کل عالم (البته عالم خلق و نه عالم امر) وجود مسبوق به عدم داشته و حادث زمانی است (7) با مقایسه این نظریه با بحثی که در این نوشتار مورد نظر است می توان سخن ملاصدرا را در خصوص اینکه قیامت کبری آخر جهان است چنین تعبیر و تفسیر نمود که چون کل عالم غیر از مجموع اجزای آن نیست پس با توجه به اینکه قیامت هر جزء با مرگش واقع می شود که همان آخر زندگی دنیوی است، قیامت کبری نیز همان آخر دنیاست. نکته آخر اینکه راجع به این همانی یا غیریت بین آخرت و قیامت (که هر دو را مرتبه ای بالاتر از عالم مادی دانستیم باید به این موضوع توجه داشت که هم در لسان شروع و هم در آرای فوق الذکر ملاصدرا قیامت دارای جنبه هایی از مادیت که مربوط به همین عالم حاضر است می باشد، در حالی که آخرت خالی از این جنبه است . مراد از این جنبه مادیت وجود مباحث مربوط به ماکولات، حسیات و حور العین و امثال آن نیست چرا که این امور در آخرت نیز متحققند هر چند که بنابر مبانی صدرایی ماده آخرت با اینکه ماده است از سنخ مواد این عالم نیست ولی در هر حال می توان آن را مادی دانست (بنابر تعریف ماده به ذوالابعاد الثلاثه. ) آنچه که مختص بحث قیامت است اشاره به تغییراتی مادی در همین عالم حاضر محدوث مثل تغییرات حاصله در خورشید و ماه، کوه ها ، زمین و ... و به همین جهت بود که حکیم صدرالمتالهین قیامت را مجموع امکنه و ازمنه دانست و تنها این مطلب را بر آن افزود که مجموع زمان ها زمان ندارد. یعنی با اینکه قیامت به دلیل زمان مند نبودن مرتبه ای بالاتر از عالم مادی است اما مرتبه ای است که خود دربرگیرنده و شامل و حاوی این عالم زمان مند است ولذا ادعای نگارنده این سطور آن است که در نظریه شیخ شیرازی ما قیامت کبری مرتبه ای از هستی است که بالاتر از جهان ماده و پایین تر از عالم آخرت واقع شده است و در نتیجه غیر از آن دو است . پس از بعدیت غیرزمانی و از جهت پایین به بالارا در نظر بگیریم می توانیم بگوییم که قیامت بعد از دنیا و آخرت نیز بعد از قیامت است و این خود وجه جمعی بین تئوری صدرا در این باره با ظاهر شریعت و اعتقاد عامه مسلمین می باشد.
آخرالزمان
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
پرش به: ناوبری, جستجو
برای اثبات پذیری کامل این مقاله به منابع بیشتری نیاز است.لطفاً با توجه به سیاست ویکی پدیا در قبال منابع با ارائهٔ منابع معتبر این مقاله را بهبود بخشید.مطالب بی منبع ممکن است در آینده حذف شوند.
آخر الزمان اعتقادی است که در فرهنگ ادیان بزرگ دنیا دیده میشود و در دینهای ابراهیمی از اهمیت و برجستگی ویژهای برخوردار است. عقاید آخر الزمان بخشی از مجموعه عقایدی است که به پایان این جهان و پیدایش جهان دیگر مربوط میشود و ادیان بزرگ درباره آن پیشگوئی کردهاند. آخرالزمان در دیدگاه مسلمانان دوره نبوت پیامبر اسلام تا ظهور امام زمان است و شیعیان بخصوص دوران غیبت کبری را آخرالزمان میخوانند.[نیازمند منبع]
فهرست مندرجات
[مخفی شود]
۱ در دین یهود
۲ در دین مسیح
۳ در آیین زرتشت
۴ در آیین اسلام
۵ اعتقادات برخی از شیعیان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
حادثهاى بنام نفخ صور
قرآن کریم از حادثهاى به نام «نفخ صور» گزارش مىدهد، که در دو نوبت رخ خواهد داد:
الف: نفخ صورى که مایه مرگ همه جانداران در آسمان و زمین مىگردد (مگر آن کس که خدا بخواهد);
ب - نفخ صورى که سبب احیاى مردگان و حضور آنان در پیشگاه الهى مىشود. چنانکه مىفرماید:
(و نفخ فى الصور فصعق من فى السموات و من فى الارض الا من شاء الله ثم نفخ فیها اخرى فاذا هم قیام ینظرون) (زمر / 68): در صور دمیده مىشود، و بر اثر آن، جز آنکه خداى بقاى او را خواسته است، هر که در آسمانها و زمین استیکسر مدهوش مرگ مىشوند، سپس بار دیگر صور دمیده مىشود و ناگهان مردمان (از خواب مرگ)برخاسته و در صحنه محشر نظاره گر (سرنوشتخود) مىگردند.
قرآن کریم در خصوص حشر و نشر انسانها در روز رستاخیز مىگوید: (یخرجون من الاجداث کانهم جراد منتشر) (قمر / 7): مردگان بسان ملخهاى پراکنده از قبرها بیرون مىآیند.
کیفیت نفخ صور و حکمرانی خداوند در عرصه قیامت در کلام امام سجاد «ع»
در «تفسیر علی بن ابراهیم » در ذیل آیة صعق آیه 68 سوره زمر از حضرت سجاد علی بن الحسین علیهما السلام روایت کرده است که : از آن حضرت سؤال شد: فاصلة زمانی مابین دو نفخة صور (نفخة اماته و نفخة احیاء) چقدر است ؟ حضرت فرمود: به قدری که خداوند اراده کند.
به آن حضرت گفته شد: ای فرزند رسول خدا! به ما خبر ده چگونه در صور دمیده میشود؟ فرمود: اما در نفخ اول ، خداوند به اسرافیل امر میکند که به دنیا فرود آید. و با إسرافیل صوری است ، و آن صور یک سر و دو طرف دارد؛ و فاصلة بین هر طرفی از سر آن صور تا طرف دیگر به اندازة دوری آسمان و زمین است .
ملائکة آسمان چون ببینند که اسرافیل به دنیا فرود آمده است و با او صور است میگویند: اینک خداوند در مرگ و هلاکت و فنای اهل آسمانها و اهل زمین اذن و اجازه داده است .
اسرافیل از آسمان به زمین فرود می آید، و در حظیرة القدس بیت المقدس رو به کعبه می ایستد. و چون مردم روی زمین نظرشان به اسرافیل افتد با خود میگویند: خداوند همین اکنون اجازة فنا و هلاکت اهل دنیا را داده است .
در این حال اسرافیل در صور میدمد، و از آن طرفی که بسوی زمین است صدائی خارج میشود که هیچ زنده و ذی روحی در زمین نمی ماند مگر آنکه هلاک میشوند و می میرند.
و از آن طرفی که بسوی آسمانهاست صدائی خارج میشود بطوریکه هیچ زنده و ذی روحی نمی ماند مگر آنکه هلاک میشوند و می میرند؛ مگر اسرافیل .
آنوقت به قدری که خداوند اراده کند، مکث و درنگ می کنند. در این حال خداوند به اسرافیل خطاب میکند: مُتْ؛ بمیر، اسرافیل هم می میرد.
آنوقت به قدری که خداوند اراده کند مکث و درنگ می کنند. و سپس خداوند به آسمانها امر میکند و آنها به تموج و اضطراب می افتند، و به کوهها فرمان میدهد و آنها به حرکت در می آیند؛ و این است مفاد کریمة شریفة : یَوْمَ تَمُورُ السمَآءُ مَوْرًا * وَ تَسِیرُ الْجِبَالُ سَیْرًا. (آیه 9 از سوره طور)؛ یعنی تَبْسُطُ، باز و منبسط میگردد، و مفاد کریمة شریفة : تُبَدلُ الاْرْضُ غَیْرَ الاْ رْضِ. (آیه 48 از سوره ابراهیم)؛ زمین تبدیل میشود به زمین دیگری ، یعنی زمینی که بر روی آن گناه نشده است ، زمینی مسطح و یکپارچه که در آن نه کوهی است و نه گیاهی ، همانطور که خداوند در اولین مرحله زمین را آفرید و گستراند. و در این حال عرش خدا بر آب عودت میکند و عالم مشیت و ارادة خدا بر وجود منبسط و مجرد که از هر لون و شکلی منزه است بر میگردد؛ و پروردگار در کاخ عظمت و قدرت مستقر خواهد شد.
در این هنگام خداوند جبار جل جلاله با صدای بلندِ جَهوَری بطوریکه تمام اقطار آسمانها و زمین ها بشنوند ندا میکند: لِمَنِ الْمُلْکُ الْیَوْمَ؟ (آیه 16 از سوره غافر)؛ «امروز سلطنت و فرمانروائی حقة مطلقه برای کیست ؟»
هیچکس نیست که در پاسخ خدا چیزی گوید. و خداوند جبار جل جلاله در این وقت خود، به خود پاسخ میدهد: لِلهِ الْوَحِدِ الْقَهارِ؛ «سلطنت و حکومت اختصاص به خداوند واحد قهار دارد.»
منم که با قدرت قهریه و با اسم القهارِ خود بر جمیع مخلوقات چیره شدم و همه را میراندم .
إنی أَنَا اللَهُ، لاَ إلَهَ إلا أَنَا وَحْدِی ؛ لاَ شَرِیکَ لِی وَ لاَ وَزِیرَ لِی . أَنَا خَلَقْتُ خَلْقِی بِیَدِی ، وَ أَنَا أَمَتهُمْ بِمَشِیتِی ، وَ أَنَا أُحْیِیهِمْ بِقُدْرَتِی ؛ «بدرستیکه حقاً منم خدا، هیچ معبودی در هیچیک از عوالم جز من نیست . من در کار خود و در اسم و صفت خود و در ذات خود شریک و معاونی ندارم . و من مخلوقات را تنها به دست قدرت خود آفریدم ، و من تنها آنها را به مشیت و ارادة خود میراندم ، و من تنها به قدرت خودم آنانرا زنده میگردانم .»
خداوند جبار، خود در صور یک نفخه میدمد، و از آن طرفی که به سمت آسمانهاست صدائی خارج میشود که هیچکس در آسمانها نمی ماند مگر آنکه زنده میشود و بر پا می ایستد و مانند وَهَلاتِ اولین قیام میکند، و فرشتگانِ حاملینِ عرش همه بر میگردند، و بهشت و دوزخ حاضر میشوند، و جمیع خلائق برای حساب محشور میشوند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
روز قیامت
روز قیامت پروردگار متعال اعمال و رفتار افراد بشر را با معیار عدل و یا فضل خود بررسی می کند و به آنان برطبق آنچه انجام داده اند کیفر و پاداش می دهد و این مسأله به قدری مهم است که در آیات و روایات از روز رستاخیز به «یوم الحساب» تعبیر شده است. ولی برخی از مردم به مقتضای حکمت بالغه الهی و فضل عظیمش بی حساب به بهشت قدم می گذارند از جمله افرادی که اعمال آنان بررسی نمی شود و اهل نجات هستند انسان های بردبارند.
امام باقر(ع) در این مورد می فرمایند: هرکس هنگام دلدادگی، و به گاه ترس و زمان خشم بر خود چیره باشد خدا پیکرش را بر آتش حرام فرماید. امام صادق نیز در همین باره می فرماید: هرکس خشم خویش را از مردم باز دارد خداوند هم عذاب روز قیامت را از او باز می دارد.
علائم قیامت
هنگامی که موئمنان به بهشت, نزدیک می شوند درهای آن گشوده می شود و فرشتگان رحمت به استقبال آنان میآیند و با سلام و احترام, مژده سعادت ابدی به ایشان می دهند.
از قرآن کریم استفاده می شود که بر پایی جهان آخرت, تنها به زنده شدن مجدد انسانها نیست بلکه اساساً نظام این جهان, دگرگون می شود و جهان دیگری با ویژگیهای دیگری بر پا می گردد, جهانی که برای ما قابل پیش بینی نیست و طبعاً شناخت دقیقی هم از ویژگیهای آن نمی توانیم داشته باشیم. و آنگاه همه انسانها از آغاز تا پایان خلقت با هم, زنده می شوند و به نتایج اعمالشان می رسند و جاودانه در نعمت یا عذاب می مانند.
و چون آیات مربوط به این بحث, فراوان است و بررسی آنها به درازا می کشد از این رو, تنها به ذکر فشرده مضامین آنها بسنده می کنیم .
● وضع زمین و دریاها و کوهها
در زمین, زلزله عظیمی پدید میآید۱ و آنچه در اندرون آن است بیرون می ریزد۲ و اجزای آن, متلاشی می گردد,۳ و دریاها شکافته می شوند,۴ و کوهها به حرکت در میآیند۵ و درهم کوبیده می شوند۶ و مانند تل شنی می گردند۷ و سپس به صورت پشم حلاجی شده در میآیند۸ و آنگاه در فضا, پراکنده می شوند۹ و از سلسله کوههای سر به آسمان کشیده, جز سرابی باقی نمی ماند.۱۰
● وضع آسمان و ستارگان
ماه۱۱ و خورشید۱۲ و ستارگان عظیمی که بعضی از آنها میلیونها بار از خورشید ما بزرگتر و پر فروغتر است به تیرگی و خاموشی می گرایند,۱۳ و نظم حرکت آنها به هم می خورد,۱۴ و از جمله ماه و خورشید به هم می پیوندند۱۵ و آسمانی که هم چون سقف محفوظ و محکمی بر این جهان, احاطه کرده است سست و متزلزل می شود۱۶ و می شکافد و از هم می درد۱۷ و طومار آن درهم می پیچد,۱۸ و اجرام آسمانی به صورت فلز مذابی در میآید۱۹ و فضای جهان پر از دود و ابر می شود.۲۰
● شیپور مرگ
در چنین اوضاع و احوالی است که شیپور مرگ, نواخته می شود و همه موجودات زنده می میرند۲۱ و در جهان طبیعت, اثری از حیات نمی ماند, و وحشت و اضطراب بر جانها سایه می افکند۲۲ مگر کسانی که از حقایق و اسرار هستی, آگاهند و دلهایشان غرق معرفت و محبت الهی است .
● شیپور حیات و آغاز رستاخیز
سپس جهان دیگری که قابلیت بقا و ابدیت داشته باشد, بر پا می شود,۲۳ و صحنه گیتی با نور الهی روشن می گردد,۲۴ و شیپور حیات به صدا در میآید۲۵ و همه انسانها (بلکه حیوانات نیز)۲۶ در یک لحظه, زنده می شوند۲۷ و سراسیمه و هراسان۲۸ همانند ملخها و پروانگانی که در هوا منتشر می شوند۲۹ با سرعت,۳۰ به سوی محضر الهی روانه می گردند و همگی در صحنه عظیمی فراهم میآیند۳۲ و غالباً می پندارند که توقفشان در عالم برزخ به اندازه یک ساعت یا یک روز و یا چند روز بوده است .۳۳
● ظهور حکومت الهی و انقطاع سببها و نسبها
در آن عالم, حقایق آشکار می شود۳۴ و حکومت و سلطنت الهی, ظهور تام می یابد۳۵ و چنان هیبتی بر خلایق, سایه می افکند که هیچ کس را یاری بلند سخن گفتن نیست,۳۶ و هر کسی به فکر سرنوشت خویش است و حتی فرزندان از پدر و مادر; و خویشان و نزدیکان از یکدیگر, فرار می کنند,۳۷ و اساساً رشته نسبها و سببها می گسلد۳۸ و دوستیهایی که بر پایه منافع و معیارهای دنیوی و شیطانی بوده تبدیل به دشمنی می گردد,۳۹ و حسرت و پشیمانی از تقصیرهای گذشته, دلها را فرا می گیرد.۴۰
● محکمه عدل الهی
آنگاه دادگاه عدل الهی, تشکیل می شود و اعمال همه بندگان حاضرمی گردد۴۱ و نامه های اعمال, توزیع می شود۴۲ و انتساب هر کاری به فاعل آن, چنان آشکار است که دیگر نیازی نیست که از کسی بپرسند چه کرده ای؟۴۳
در این دادگاه, فرشتگان و پیامبران و برگزیدگان خدا به عنوان شهود, حضور دارند۴۴ و حتی دست و پا و پوست بدنها گواهی می دهد۴۵ و حساب همه مردم به دقت, رسیدگی و با میزان الهی, سنجیده می شود۴۶ و براساس عدل و قسط درباره ایشان داوری می گردد,۴۷ و هر کس نتیجه سعی و کوشش خود را می یابد,۴۸ و به نیکوکاران, ده برابر پاداش داده می شود,۴۹ و هیچ کس بار دیگری را نمی کشد,۵۰ اما کسانی که دیگران را گمراه کرده اند علاوه بر گناهان خودشان, معادل گناهان گمراه شدگان را نیز بر دوش می کشند.۵۱ (بدون اینکه از گناهان آنان کاسته شود) هم چنین عوض و بدلی ازکسی پذیرفته نمی شود۵۲ و شفاعت کسی مقبول نمی گردد۵۳ مگر شفاعت کسانی که از طرف خدای متعال, ماذون باشند و براساس معیارهای مرضی خدا شفاعت کنند.۵۴
● بسوی اقامتگاه ابدی
سپس حکم الهی اعلام شده۵۵ نیکوکاران و تبهکاران از یکدیگر جدا می شوند۵۶ و موئمنان, روسفید و شاد و خندان بسوی بهشت ۵۷; و کافران و منافقان, روسیاه و