لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 50
اقتصاد سیاسی قدرت نمادین بوردیو
خبرگزاری فارس: این مقاله خصوصیات اصلی جامعهشناسی فرهنگ پییر بوردیو را به لحاظ سهم بالقوه انها در جامعهشناسی دین بررسی میکند. بوردیو خود توجه اندکی به مطالعه مذهب معطوف داشته است.اما خصوصیات عمده رویکرد او به مطالعه فرهنگ، ملهم از ماتریالیسم کارل مارکس و بهخصوص جامعهشناسی دین ماکس وبر است.
این مقاله خصوصیات اصلی جامعهشناسی فرهنگ پییر بوردیو را به لحاظ سهم بالقوه انها در جامعهشناسی دین بررسی میکند. بوردیو خود توجه اندکی به مطالعه مذهب معطوف داشته است.اما خصوصیات عمده رویکرد او به مطالعه فرهنگ، ملهم از ماتریالیسم کارل مارکس و بهخصوص جامعهشناسی دین ماکس وبر است.
برقراری ارتباط بین مطالعه فرهنگ و دین
اقتصاد سیاسی قدرت نمادین بوردیو
بوردیو جامعهشناسی قدرت نمادین را مطرح میکند، و در آن به موضوع مهم رابطه بین فرهنگ، قشربندی (اجتماعی) و قدرت میپردازد. او معتقد است که مبارزه برای شناسایی اجتماعی، بعدی اساسی از کل حیات اجتماعی است. در این مبارزه، منابع، فرایندها و نهادهای فرهنگی، افراد و گروهها را در سلسله مراتب رقابتی و دائمی سلطه نگه میدارند. او این ادعای جسورانه را مطرح میکند که همه رسوم و نمادهای فرهنگی از سلایق هنری، سبک لباس و عادات غذاخوردن گرفته تا دین، علم و فلسفه ـــ در واقع تا خود زبان ـــ دربرگیرنده منافع هستند و کارکرد آنها افزایش تمایزات اجتماعی است. بوردیو به اینکه چگونه این مبارزات اجتماعی از طریق طبقهبندی نمادین تجزیه میشوند، چگونه رسوم فرهنگی افراد و گروهها را در مراتب سلسله مقامی و طبقاتی رقابتی قرار میدهند، چگونه میدانهای نسبتاً مستقل تضاد، افراد و گروهها را در مبارزه بر سر منابع ارزشمند به هم متصل میکند، چگونه بازیگران مبارزه میکنند و به دنبال راهبردهایی برای دستیابی به منافع خود در درون این میدانها هستند و چگونه در چنین کنشی، بازیگران ناآگاهانه نظام قشربندی اجتماعی را بازتولید میکنند، بر این اساس فرهنگ عاری از محتوای سیاسی نیست بلکه نمودی از آن است.
بوردیو در رویکرد خود به فرهنگ، اقتصاد سیاسی رسوم نمادین را مطرح میکند که شامل نظریه منافع نمادین، نظریه سرمایه فرهنگی و نظریه قدرت نمادین است. این نظریهها، مباحث نظری منظم و معین نیستند بلکه موضوعاتی توجیهی هستند که با یکدیگر تداخل میکنند و در هم ادغام میشوند. این موضوعات متأثر از مکاتب متنوعی از جمله مارکسیسم، ساختارگرایی، پدیدارشناسی هستند. اما همچنان که بروبیکر1 (1985) خاطرنشان میسازد بوردیو در آثار خود بیش از همه تحت تأثیر ماکس وبر از مکتب جامعهشناختی کلاسیک است. بررسی تمام پیچیدگی این نظریهها یا پوشش دادن به گستره کامل نوآوریهای مفهومی بوردیو در این مقاله کوتاه امکانپذیر نیست.(2) با وجود این، میتوان نشان داد که چگونه بوردیو از مارکس و جامعهشناسی دین وبر برای ایجاد و بسط جامعهشناسی رسوم فرهنگی کمک میگیرد.
فراگذشتن از آرمانگرایی و مادیگرایی
در کانون طرح فکری بوردیو به مدتی بیش از سی سال، این مسئله اساسی اندیشه اجتماعی غرب از زمان مارکس قرار دارد، یعنی بحث بین آرمانگرایی فرهنگی و مادیگرایی تاریخی، جامعهشناسی بوردیو، با ارائه روایتی مادیگرایانه ولی نه تقلیلگرایانه از حیات فرهنگی، نشاندهنده تلاشی جسورانه برای یافتن راهی از میان دو قطب مخالف و قدیمی یعنی ماتریالیسم - ایدهآلیسم است. اندیشه او ابتدا از مارکس ولی سپس اساساً از وبر تأثیر میپذیرد.(3)
مارکس
بوردیو همچون مارکس بر اولویت مبارزه و نابرابری اجتماعی مبتنی بر طبقه در جوامع مدرن تأکید میکند، ولی به شدت منتقد روایتهای تقلیلگرایانه اجتماعی از حیات فرهنگی و مذهبی است. بوردیو یک ماتریالیست است به این معنا که او ریشه آگاهی بشری را در حیات اجتماعی واقعی میجوید. او همچنین نگران اشکال آگاهی کاذب یا به بیان او "شناسایی نادرست" روابط مبتنی بر قدرت است. او این ایده مارکسی را میپذیرد که نظامهای نمادین، کارکردهای اجتماعی سلطه و بازتولید نابرابری طبقاتی را انجام میدهد. اما او از این دیدگاه از ایدئولوژی که عمدتاً به کارکردهای اجتماعی رسوم و کالاهای نمادین میپردازد بدون اینکه نشان دهد چگونه آنها، خصوصیات ضروری قانون رسوم اجتماعیاند، انتقاد میکند.
در حالی که بوردیو این ادعای مارکسیستی را میپذیرد که مذهب، ایدئولوژی است اما به تفکیک بعد نمادین حیات اجتماعی بهعنوان جزیی مجزا و مشتق از اجزای مادی بنیادیتر حیات اجتماعی مخالف است. بهطور خلاصه، او تمایز مفهومی زیرساخت / روساخت مارکسیستی را که ریشه در دوگانگی آرمانگرایی / مادیگرایی قدیمی دارد نمیپذیرد و معتقد است که باید فراتر از این دوگانگی رفت. در اینجاست که بوردیو از مارکسیسم ساختارگرایی لوئی آلتوسر (1970)، که یکی از منابع فکری مهم بوردیو در دهههای 1970 و 1960 بود، جدا میشود. بوردیو با نظریه، مادیگرایانه اولیه آلتوسر و تأکید او بر استقلال نسبی دین و فرهنگ از اقتصاد و سیاست موافق است. با این حال، موضع بوردیو اساساً آلتوسری نیست. بوردیو (1984a: 467)، با الهام گرفتن از رساله نخست مارکس درباره فوئر باخ، که تأکید بر وحدت اساسی کل حیات اجتماعی بهعنوان فعالیتی عملی دارد، این ایده را که موجودیت اجتماعی را میتوان تقسیم و بهصورت سلسله مراتبی به عرصههای متمایزی چون عرصههای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی سازماندهی کرد، نمیپذیرد. بوردیو، به جای بررسی اشکال متنوع بیان زیرساخت و روساخت آلتوسریها، استدلال میکند که این دو قلمرو اولاً نباید از هم جدا باشند. بوردیو میکوشد یک علم عمومی از رسوم را به رشته تحریر درآورد که ابعاد نمادین و مادی را به هم بپیوندد و بدینسان بر وحدت بنیادی حیات اجتماعی تأکید میکند. معهذا دغدغه اصلی بوردیو با مسئله روابط بین ابعاد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 33
مقاله ای در مورد نگاهى به دیدگاههاى سیاسى امام خمینى(ره(
اشاره :
فلسفه سیاسى انقلاب اسلامى ایران, با فلسفه سیاسى امام(س) پیوندى ناگسستنى دارد; چرا که اصول و آئین سیاسى اش بر آرإ و اندیشه هاى امام مبتنى است . قوام این نظام سیاسى به دوام اندیشه هاى سیاسى امام بازمى گردد . اینکه گفته مى شود;این انقلاب, بى نام خمینى در هیچ کجاى جهان شناخته شده نمى باشد(1) ,به این دلیل است که محتواى این انقلاب, اندیشه هاى اصیل و محکم امام است. بدین جهت, هرگاه محصول بنیادین این انقلاب (که به رهبرى امام خمینى(س) به پیروزى رسیده است; یعنى جمهورى اسلامى, از خصوصیات و ویژگیهاى اصلى و ماهیتى اش جدا گردد, در آن صورت, انقلاب از محتواى ذاتى و اساسى اش تهى شده است. براى اینکه معیار درست و واقعى داشته باشیم و از طریق آن, به سنجش و تطبیق بپردازیم, صحیح ترین راه و منطقى ترین روش, بازخوانى و تدوین دقیق اندیشه هاى امام از بدو تا ختم است. در یک نگاه کلى, اصول و آئین زیر, (2) نماد اساسى فلسفه سیاسى امام است; که به نحوى محتواى بنیادین انقلاب اسلامى و چارچوب عملى سیستم سیاسى - جمهورى اسلامى نیز به شمار مى رود: 1- حاکمیت قوانین الهى; 2- حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش و نقش بنیادین آنان در تمام امور کشور(از رهبرى تا دهدارى);3- رهبرى فقیه عادل و عالم; 4- اصل خدمت نه ریاست و سلطه; 5- ابتنإ و اتکاى نظام سیاسى اسلامى به رإى مردم; 6- لغو هرگونه امتیاز, انحصار و اشراف; 7- نفى هرگونه استبداد, زور و دیکتاتورى; 8- آزادى به عالى ترین و طبیعى ترین شکل; 9- منع هر گونه شخصیت محورى و بت سازى; 10 - رعایت حقوق همه مردم; 11- نظارت مردم در تمام مراحل سیاسى و حضور واقعى مردم در تمام صحنه ها; 12- تإکید بر اصل انتخاب و میزان بودن رإى مردم; 13- عدالت اجتماعى; 14- نفى و مقابله هرگونه سلطه طلبى و سلطه پذیرى در بعد خارجى و داخلى; 15- مبارزه با ظلم و ستم و استکبار; 16- تإکید برشناختن و شناساندن اسلام ناب محمدى (ص) و رد هرگونه تحجر, مقدس مآبى و نفى اسلام آمریکایى; 17- وحدت میان همه نسلها و قشرها و فرق; خصوصا دو مرکز مهم دانشگاه و حوزه. بدین لحاظ, فراموش نکردن و زیر پانگذاشتن اندیشه هاى مترقى, نجات بخش و معزانه امام خمینى(س) یکى از شرایط مهم حفظ نظام سیاسى مستقر و پاسبانى از محتواى واقعى و حقیقى آن است. بازخوانى و قرائت همراه با تإنى اندیشه هاى سیاسى امام, که در طول اقامتشان در فرانسه مطرح شده است, از اولویت بیشترى برخوردار است. به دلایل مختلف, تبیین نظریات ایشان در این دوره, مهم است; اول اینکه, اصلى ترین آراى سیاسى و غایت اصلى فلسفه سیاسى اش در این دوره مطرح و در دوره هاى بعد تکمیل شده است. دوم آنکه, این دوره از اندیشه هاى امام دو خصوصیت منحصر به فرد دارد; یکى, ارائه دلایل سیاسى براى نفى رژیم سلطنتى و دیکتاتورى; دوم, بیان آرإ و نظریات سیاسى براى استقرار نظام سیاسى اسلامى و ترسیم سلوک و غایت آن. سوم اینکه, اندیشه هاى امام را قبل از استقرار حکومت جدید و کسب قدرت سیاسى مى نمایاند و لذا به خوبى نشان مى دهد که امام به عنوان رهبر مردم ایران, چه اهداف و غایاتى براى استقرار یک نظام سیاسى جدید و انحلال رژیم استبدادى شاه دارد. چهارم اینکه, امام در این دوره چهار ماهه (14 مهر 57 تا 11 بهمن 57) (3) برخلاف دوره هاى قبل و بعد از آن, مورد پرسش خبرنگاران مختلف جهان واقع شدند و به مهمترین سوالات سیاسى و حساس ترین مفاهیم سیاسى پاسخ دادند. (113 مصاحبه مطبوعاتى, به جز پیامهاى مکتوب و سخنرانیها)(4)نگارنده این مقاله, عزم آن دارد تا خلاصه و فشرده اندیشه هاى امام دراین دوره پرالتهاب و بحرانى را مورد بررسى قراردهد. براى رعایت دقت و تإمل لازم و تدوین صحیح و عملى, تمام آرإ و نظریات امام اعم از مصاحبه ها, اعلامیه ها, پیامها, سخنرانیها و نیز اغلب حوادث و تحلیلهاى این ایام را مطالعه و فیش بردارى نموده و در نهایت آن را در 10 فصل تدوین کرده است و اینک خلاصه آن را به صورت زیر ارائه مى نماید. (5)مهمترین مفاهیم و مسائلى که امام در پاریس مطرح نمودند, شامل موارد زیر است: (6)1- نقد و نفى نظام سلطنتى; 2- قرائت و تفسیر امام از اسلام به عنوان دین دنیا و آخرت; 3- ابعاد نهضت اسلامى ایران; 4- غایات و خواسته هاى انقلاب اسلامى; 5- ماهیت و خصوصیات حکومت اسلامى; 6- حق حاکمیت مردم;
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
ابعاد سیاسى فلسفه اسلامى
صادق حقیقت کتاب ابعاد سیاسى فلسفه اسلامىThe political Aspects of Islamic philosophy) ) مجموعه مقاله هایى است که به افتخار آقاى محسن مهدى تدوین و گردآورى شده است. گردآورندهء مقاله ها, چارلز.اى. باترورث مى باشد. ناشر کتاب مرکز مطالعات خاورمیانه دانشگاه هاروارد, و سال نشر آن 1992 است. کتاب فوق مجموعا 406 صفحه دارد و از یک مقدمه و نه مقاله تشکیل شده است. در خاتمه کتاب, مجموعه منشورات محسن مهدى از سال 1957 تا1990 آمده است. مقدمه (چارلز.اى. باترورث) در غــرب از زمان توماس آکویناس (قرن سیزدهم) تا اصحاب دائره المعارف (قرن شانزدهم) و بالاخره تا قرون هفدهم تا نوزدهم گرایش هایى به فلسفه اسلامى وجود داشته است. این تمایلات امروزه شکل جهانى به خود گرفته است. متاسفانه به ابعاد سیاسى فلاسفه اسلامى کم تر پرداخته شده است. برخى معتقدند ارزش ها و تفکرات غربى هیچ گونه جایگاهى در کشورهاى اسلامى ندارد. این گونه سوال ها ما را به ریشه هاى تفکر بشر متوجه مى سازد. خداوند جهانیان نمى تواند وحى خود را به زبان و رسوم و سرزمین خاصى محدود سازد. این گونه سوال ها موضوع مقاله هاى کنفرانسى را تشکیل داد که در پاییز سال 1988 برگزار شد. اندیشه سه دسته فلاسفه اسلامى مورد بحث واقع گشت: دسته اول مربوط به سنت فلسفه اسلامى دوره میانه است و شامل ابویوسف یعقوب کندى, ابوبکر رازى, ابونصر محمد فارابى و ابن سینا مى شود. دسته دوم از ابن سینا متاثرند ولى عمدتا اندیشه اشراقى دارند, همانند شهاب الدین سهروردى, ابویعقوب سجستانى و قطب الدین شیرازى و محى الدین ابن عربى. دسته سوم شامل مرزهاى غربى جهان اسلام همانند ابن باجه, ابن طفیل و ابن رشد مى شود. فارابى کسى بود که براى نخستین بار فلسفه سیاسى را در فرهنگ اسلامى وارد ساخت و متفکرانى همانند ابن سینا, ابن باجه, ابن طفیل و ابن رشد از او متاثر شدند. مریام گالستون در مقاله سوم به خوبى سعادت بشر از دیدگاه فارابى را بااستفاده از کلیه منابع موجود بررسى کرده است. جیمز موریس نیز بدین شیوه افکار ابن سینا را توضیح مى دهد. استفن هاروى در مقاله چهارم سعى مى کند ارتباط زندگى دنیایى ابن باجه و رساله غیردنیایى او (تدبیرالمتوحدین) را تبیین نماید. او با ارجاع تفکرات ابن باجه به فارابى, خواننده را به تعارض فوق راهنمایى مى کند. هیلل فراکین در مقله ششم روش فهم حى بن یقظان ابن طفیل را به عنوان داستانى فلسفى تبیین مى نماید. میشل بلاستین روش خطادى کتاب ابن رشد (نقد خطابه ارسطو) را توضیح مى دهد. اگر تعلیمات صحیحى پشت خطابه وجود نداشته باشد, دروغ جایگزین آن مى شود. وى نشان مى دهد که چگونه ابن رشد در خطابه فراسوى ارسطو رفته است. این کتاب ها تفاسیرى جدید از اندیشه سیاسى فلاسفه اسلامى به دست مى دهد. چارلز.اى .باترورث و پاول .اى .واکر سعى مى کنند رهیافت سیاسى کندى و رازى را بررسى نمایند و نشان دهند به چه دلایلى آن ها فیلسوف سیاسى نامیده شده اند. کندى علاقه مند به سازوکار تصمیم انسان در مقابل تفکراتaided وunaided مى باشد. و اگر به موضوع پیش گویى در اندیشه رازى علاقه مند است. مباحثات ابوبکر رازى و ابوحاتم رازى مشخص مى کند که چرا ابوبکر رازى یک فیلسوف سیاسى تمام عیار نامیده شده است. در مقاله آخر کتاب به متفکرین شرق مى پردازد. حسین ضیایى بحث خود را بر سهروردى متمرکز مى کند. به اعتقاد او در این بحث ما به هانرى کربن مدیون هستیم. کربن مجموعه آثار سهروردى را تصحیح نموده است. ضیایى علاوه بر آن توانسته است اندیشه سهروردى را استخراج نماید. جان وال بریج کلیه کتاب هاى قطب الدین شیرازى را بررسى کرده, و عکس العمل وى در مقابل سه گرایش فارابى, خواجه نظام الملک و خواجه نصیرطوسى را نشان داده است. پروفسور محسن مهدى, فردى شاخص در فلسفه اسلامى است و در اروپا و خاورمیانه و آمریکا از این جهت معروف مى باشد. وى رهیافت منظمى در تحقیقات خود دارد. او هم چنین رساله هاى مختلفى را در این موضوع راهنمایى کرده است. او در 21 ژوئن 1926 در کربلاى عراق زاده شد. پس از گذران تحصیلات متوسطه راهى دانشگاه آمریکایى بیروت شد و در آن جا به تحصیل فلسفه پرداخت. سپس براى تحصیل در رشته اقتصاد به دانشگاه شیکاگو رفت و از محضر اساتیدى هم چون نابیا اکبوت و لئواستراوس کسب فیض کرد. وى در سال 1954 تحصیلات دوره دکترا را در دانشگاه شیکاگو به پایان رساند. رساله دکتراى او درباره فلسفه تاریخ از دیدگاه, ابن خلدون بود. وى سپس به بغداد بازگشت و در عین حال با دانشگاه شیکاگو همکارى نمود. وى در سال 1969 دعوت دانشگاه هاروارد را پذیرفت. مقاله اول: کندى و آغاز فلسفهسیاسى اسلامى )Charles.E Butterworth) ابویوسف یعقوب ابن اسحاق کندى متولد بصره و تحصیل کرده بغداد است. او تقریبا به سال 252 ه. ق. (866م) زاده شد. او در کلیه علوم زمان خود متبحر بود. او حدود 270 کتاب به رشته تحریر در آورده است, ولى کم تر از یک دهم آن ها در اختیار ما مى باشد. مهم ترین آن ها عبارت است از: فى الفلسفه العلیا, الرساله الکبرى فى الریاسه, رساله فى ریاسه الامه و رساله فى کمیه کتب ارسطاطالیس. قرائت ارسطو توسط کندى در کتاب حجیم رساله فى کمیه کتب ارسطاطالیس تبیین شده است. تمایل کندى به ارسطو بیش از دیگر فلاسفه است. به اعتقاد او علوم بشرى در درجات پایین ترى نسبت به علوم الهى قراردارند. او کتاب هاى ارسطو را به چهار دسته تقسیم کرده است. آثار اخلاقى ارسطو, اهداف زندگى بشر را به خوبى ترسیم مى نماید. به اعتقاد کندى انسان به کمک فلسفه مى تواند همانند پیامبر(ص) شود. کندى در بحث غم و شادى, ابتدا معناى غم و علل آن را بررسى مى کند و تاثیر عادت و عمل را در آن نشان مى دهد. به نظر او مردم با از دست دادن عادت هاى خود, دچار غم مى شوند. اگر مایملک خود را از آن خدا بدانیم و اعتقاد داشته باشیم هرگاه خواست مى تواند آن ها را از ما بگیرد, غمگین نمى شویم. وى به ترتیب, کشتى و مسافران و ناخداى آن را به بدن انسان ها, ارواح آن ها و خداوند تشبیه مى کند و مى گوید: کشتى بدن وظیفه دارد مسافران خود را به سرمنزل مقصود برساند. مسافران هر چند برکشتى سوارند, ولى حوادث دریا برآن ها تاثیر مستقیم ندارد. در این سفر دریایى برخى عادت ها مانع از رسیدن به ساحل نجات مى شوند. ما باید خود را از لذت هاى جسمانى برهانیم. او همانند سقراط تعادل را در عدالت مى بیند و عقل را به عنوان ابزار جهان و وجود اخروى معرفى مى کند. قوى ترین مردم (اقوى الناس) کسى است که بر روح خود چیره تر باشد. کندى از این بحث است که به حقوق و سیاست کشیده مى شود. او به هرحال مباحث ناقصى درباب سیاسیات دارد. کندى به زندگى فیلسوفانه معتقد است. براى فهم عقاید او بهتراست ارتباط فارابى و رازى را با ارسطو و افلاطون بررسى کنیم. مقاله دوم: استلزامات سیاسىفلسفه رازى)Paul E Walker)کتاب ((فیلسوف رى: محمد بن زکریاى رازى)) که توسط انجمن آثار ملى ایران در سال 1974 به چاپ رسیده, آثار مختلف او را یک جا گردآورى کرده است. رازى در زمان المکتفى از خلفاى عباسى مى زیست و به سال 313ه.ق (925م) در رى چشم از جهان فروبست. او علاوه بر فلسفه, در طب نیز تبحر عجیدى داشت و ریاست بیمارستان عضدى را برعهده گرفت. رازى فیلسوفى سیاسى نبود و به این موضوع علاقه نداشت. در عین حال لوازمى سیاسى از کلام او قابل استنتاج مى باشد. از این جهت که او طبیب بوده است, دیدى فیزیکى به جهان داشت. از دیدگاه او نظم سیاسى مناسب باید با قانون طبیعت هم آهنگ باشد. شاید او معتقد به حقوق طبیعى بوده است. براى رازى, معلم و فیلسوف واقعى, سقراط بود. یکى از اصول بدیهى او عدم تساوى ارزش هاى فردى است. عدالت در فلسفه سیاسى رازى معناى مبهمى است که برعدم تساوى انسان ها نیز صدق مى کند. او به شهر و ملت به عنوان مقولات سیاسى نمى پردازد و از این لحاظ فیلسوفى سیاسى محسوب نمى شود. ابوحاتم رازى برضرورت تاریخى و استدامه پیش گویى تاکید دارد. لازمه این سخن آن است که هر ارزش عقلانى یونان قدیم باید از وحى پیامبر مشتق گردد. زکریاى رازى در مقابل این اندیشمند اسماعیلى قد علم کرد و مدعى شد که دلیلى وجود ندارد مثل موسى بر مثل افلاطون برترى داشته باشند. البته موضع او در مقابل حضرت محمد(ص) و اسلام از این جهت مشخص نیست. درعین حال او در این مورد که پیامبران در قانون گذارى و ساختن اجتماع به نکاذى دسترسى دارند که فیلسوفان را بدان راه نیست, ساکت مى باشد. همان طور که ابوحاتم گفته, مذهب رازى فقط و فقط فلسفه است. مقاله سوم: ابعاد عملى و نظرىسعادت در رساله هاى سیاسى فارابى )Miriam Galston) اراده و انتخاب, دو اصل فلسفه عملى هستند. انتخاب یعنى قبول سعادت و راه هاى آن مفسرین فارابى در این باره که آیا سعادت شکل عملى یا نظرى یا ترکیدى از آن دو است, اختلاف نظر دارند. به اعتقاد ابن باجه, فارابى ادعا کرده که زندگى اخروى وجود ندارد و سعادت چیرى جز شکل سیاسى آن نیست. برعکس, ابن طفیل تفسیرى متناقض از فارابى به دست مى دهد. به اعتقاد او مدینه فاضله فارابى در ارتباط مستقیم با سعادت اخروى است. فارابى در تحصیل السعاده تصریح مى کند که تکامل مستلزم فلسفه عملى و نظرى است. به اعتقاد او تعالى فکرى و اخلاقى و عملى تفکیک ناپذیرند. کسى که در این سه جهت سرآمد باشد, کامل ترین و سعادت مند ترین شخص خواهد بود. اجتماع عقلانى محل اتحاد و تلاقى عقل و عاقل و معقول است. چون سعادت, ترکیدى از تکامل عملى و نظرى است, فیلسوف شاه بیش از دیگران از سعادت بهره مند است.او از این نکته طفره مى رود که نتیجتا فیلسوف شاه است که موجب سعادتمندى
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
بهرهگیرى از ابعاد سیاسى حج
حج در اسلام، ذخیرهاى ارزشمند، بلند پایه و جاوید و چشمهاى همیشه جوشان با جویبارهاى گوارا، زلال و یک مکتب سازنده و بالنده است و همواره تشنگان را به سوى خود مىطلبد تا به آنها حیات و نشاط ببخشد.
با کمال تأسف، بیشتر حاجیان، از حج تنها به پوستهاى از آن قناعت کرده و مغز آن را به دور افکندهاند، و یا این که حج را وسیله تفریح و سیر و سیاحت و یا تظاهر و تهیه وسائل مادى و شخصى خود قرار دادهاند، و هرگز به روح آن توجه نمىکنند. روشن است که چنین حجى، حج ابراهیمى و حج محمدى(ص) نخواهد بود.
حج، تنها یک عبادت محض و خودسازى بدون توجه به اجتماع نیست؛ بلکه حج:
در عین آن که خودسازى است، وسیله جامعهسازى است.
و در عین آن که موجب ارتقاء فضائل اخلاقى است، وسیلهاى براى سامان بخشیدن سیاست اسلامى است.
و در عین آن که گناهزدائى است، وسیلهاى براى امام شناسى، و حرکت در مسیر جهتگیرى امام بر حق است.
با کمال تأسف، بیشتر حاجیان، از حج تنها به پوستهاى از آن قناعت کرده و مغز آن را به دور افکندهاند، و یا این که حج را وسیله تفریح و سیر و سیاحت و یا تظاهر و تهیه وسائل مادى و شخصى خود قرار دادهاند، و هرگز به روح آن توجه نمىکنند. روشن است که چنین حجى، حج ابراهیمى و حج محمدى(ص) نخواهد بود.
حج در اسلام در عین این که پاکترین و عمیقترین عبادت براى تطهیر و شستشوى روح و روان از هر گونه آلودگى است، مؤثرترین وسیله براى تبیین و پیشبرد اهداف سیاسى است، و اصولاً نمىتوان حج را از دو خصیصه «عبادت» و «سیاست» جدا کرد، که این دو تار و پود حج را تشکیل مىدهند، چرا که روح عبادت، توجه به خدا است، و روح سیاست توجه به خلق خدا، و این دو در مراسم حج آنچنان به هم آمیختهاند که جدا کردن هر یک، مساوى با نابودى اصل حج است، به عبارت روشنتر امور سیاسى در سطح عالى و کامل، آنچنان در یکایک دستورهاى حج، جریان دارد، که خون در پیکر انسان جارى و سارى است، و آنان که منهاى توجه به جنبههاى سیاسى حج، به انجام مراسم حج مىپردازند، و تنها به پوستهاى از ظواهر عبادى حج قناعت مىکنند، قطعاً بدانند که حج را از محتوایش خارج کرده، و هیچ گونه بهره صحیح از آن نخواهند برد، براى دریافت این مطلب به روایت زیر توجه کنید:
امام باقر علیه السلام همراه یکى از روشندلان به نام ابوبصیر، در مراسم حج شرکت نمود، ابوبصیر، ناله و فریاد و صداى گریه بسیار شنیده گفت: «ما اَکْثَرَ الْحَجیجُ وَ اَعْظَمَ الضَّجِیجُ»؛ «چقدر حاجى زیاد است، و گریه مردم، عظیم و گسترده مىباشد.»
عصر امام باقر علیه السلام بود، طاغوتیان بنىامیه بر سراسر نقاط اسلامى حکومت مىکردند، اکثر مردم دنباله رو آنها بودند، و از اسلام جز پوستى دیده نمىشد، حج آنها نیز همان حج طاغوتى بود، در ظاهر طواف کعبه مىکردند و فریاد لبیک
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 33
مقاله ای در مورد نگاهى به دیدگاههاى سیاسى امام خمینى(ره(
اشاره :
فلسفه سیاسى انقلاب اسلامى ایران, با فلسفه سیاسى امام(س) پیوندى ناگسستنى دارد; چرا که اصول و آئین سیاسى اش بر آرإ و اندیشه هاى امام مبتنى است . قوام این نظام سیاسى به دوام اندیشه هاى سیاسى امام بازمى گردد . اینکه گفته مى شود;این انقلاب, بى نام خمینى در هیچ کجاى جهان شناخته شده نمى باشد(1) ,به این دلیل است که محتواى این انقلاب, اندیشه هاى اصیل و محکم امام است. بدین جهت, هرگاه محصول بنیادین این انقلاب (که به رهبرى امام خمینى(س) به پیروزى رسیده است; یعنى جمهورى اسلامى, از خصوصیات و ویژگیهاى اصلى و ماهیتى اش جدا گردد, در آن صورت, انقلاب از محتواى ذاتى و اساسى اش تهى شده است. براى اینکه معیار درست و واقعى داشته باشیم و از طریق آن, به سنجش و تطبیق بپردازیم, صحیح ترین راه و منطقى ترین روش, بازخوانى و تدوین دقیق اندیشه هاى امام از بدو تا ختم است. در یک نگاه کلى, اصول و آئین زیر, (2) نماد اساسى فلسفه سیاسى امام است; که به نحوى محتواى بنیادین انقلاب اسلامى و چارچوب عملى سیستم سیاسى - جمهورى اسلامى نیز به شمار مى رود: 1- حاکمیت قوانین الهى; 2- حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش و نقش بنیادین آنان در تمام امور کشور(از رهبرى تا دهدارى);3- رهبرى فقیه عادل و عالم; 4- اصل خدمت نه ریاست و سلطه; 5- ابتنإ و اتکاى نظام سیاسى اسلامى به رإى مردم; 6- لغو هرگونه امتیاز, انحصار و اشراف; 7- نفى هرگونه استبداد, زور و دیکتاتورى; 8- آزادى به عالى ترین و طبیعى ترین شکل; 9- منع هر گونه شخصیت محورى و بت سازى; 10 - رعایت حقوق همه مردم; 11- نظارت مردم در تمام مراحل سیاسى و حضور واقعى مردم در تمام صحنه ها; 12- تإکید بر اصل انتخاب و میزان بودن رإى مردم; 13- عدالت اجتماعى; 14- نفى و مقابله هرگونه سلطه طلبى و سلطه پذیرى در بعد خارجى و داخلى; 15- مبارزه با ظلم و ستم و استکبار; 16- تإکید برشناختن و شناساندن اسلام ناب محمدى (ص) و رد هرگونه تحجر, مقدس مآبى و نفى اسلام آمریکایى; 17- وحدت میان همه نسلها و قشرها و فرق; خصوصا دو مرکز مهم دانشگاه و حوزه. بدین لحاظ, فراموش نکردن و زیر پانگذاشتن اندیشه هاى مترقى, نجات بخش و معزانه امام خمینى(س) یکى از شرایط مهم حفظ نظام سیاسى مستقر و پاسبانى از محتواى واقعى و حقیقى آن است. بازخوانى و قرائت همراه با تإنى اندیشه هاى سیاسى امام, که در طول اقامتشان در فرانسه مطرح شده است, از اولویت بیشترى برخوردار است. به دلایل مختلف, تبیین نظریات ایشان در این دوره, مهم است; اول اینکه, اصلى ترین آراى سیاسى و غایت اصلى فلسفه سیاسى اش در این دوره مطرح و در دوره هاى بعد تکمیل شده است. دوم آنکه, این دوره از اندیشه هاى امام دو خصوصیت منحصر به فرد دارد; یکى, ارائه دلایل سیاسى براى نفى رژیم سلطنتى و دیکتاتورى; دوم, بیان آرإ و نظریات سیاسى براى استقرار نظام سیاسى اسلامى و ترسیم سلوک و غایت آن. سوم اینکه, اندیشه هاى امام را قبل از استقرار حکومت جدید و کسب قدرت سیاسى مى نمایاند و لذا به خوبى نشان مى دهد که امام به عنوان رهبر مردم ایران, چه اهداف و غایاتى براى استقرار یک نظام سیاسى جدید و انحلال رژیم استبدادى شاه دارد. چهارم اینکه, امام در این دوره چهار ماهه (14 مهر 57 تا 11 بهمن 57) (3) برخلاف دوره هاى قبل و بعد از آن, مورد پرسش خبرنگاران مختلف جهان واقع شدند و به مهمترین سوالات سیاسى و حساس ترین مفاهیم سیاسى پاسخ دادند. (113 مصاحبه مطبوعاتى, به جز پیامهاى مکتوب و سخنرانیها)(4)نگارنده این مقاله, عزم آن دارد تا خلاصه و فشرده اندیشه هاى امام دراین دوره پرالتهاب و بحرانى را مورد بررسى قراردهد. براى رعایت دقت و تإمل لازم و تدوین صحیح و عملى, تمام آرإ و نظریات امام اعم از مصاحبه ها, اعلامیه ها, پیامها, سخنرانیها و نیز اغلب حوادث و تحلیلهاى این ایام را مطالعه و فیش بردارى نموده و در نهایت آن را در 10 فصل تدوین کرده است و اینک خلاصه آن را به صورت زیر ارائه مى نماید. (5)مهمترین مفاهیم و مسائلى که امام در پاریس مطرح نمودند, شامل موارد زیر است: (6)1- نقد و نفى نظام سلطنتى; 2- قرائت و تفسیر امام از اسلام به عنوان دین دنیا و آخرت; 3- ابعاد نهضت اسلامى ایران; 4- غایات و خواسته هاى انقلاب اسلامى; 5- ماهیت و خصوصیات حکومت اسلامى; 6- حق حاکمیت مردم;