لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
مدیریت پیامبر برای پس از رحلت
پیامبر اسلام برای دوران پس از رحلت خود علامت هایی را نصب کرد تا مردم دچار انحراف نشوند به جند نمونه توجه کنید:
یک جا فرمود فاطمه پاره تن من است رضای او رضای من و غضب او غضب من است این را تمام فرقه های اسلامی قبول دارند با این بیان به مردم بعد از خود اعلام کرد که هر گاه در افراد بعد از من شک کردید توجه شما به موضع گیری فاطمه(ع) باشد . علامت دوم جهت گیری ابوذر بود پیامبر فرمود زیر اسمان راستگو تر از او نیست .این حدیث را نیز شیعه وسنی قبول دارند با این حدیث به مردم اعلام کرد که بعد از من در رهبری جامعه شک نکنید و نگاه شما به ابوذر راستگو باشد
سومین علامت شخص عمار بود . پیامیر فرمود: ای عمارهر کس که تو را بکشد ستمگر است و چون عمار در صفین به دست لشکر معاویه کشته شد معلوم می شود که لشکر معاویه باطل است.
کارنامه پیامبر
پیامبر شرک را به توحید تبدیل کرد ننگ بودن دختران را به عزت بدل کرد و برای زن حق مالکیت و انتخاب همسرو ارث وتحصیل وشرکت در جمع وجمعه و جماعت و رسیدن به کمالات علمی و فرهنگی و اقتصادی و سیاسی را پذیرفت.
الگو بودن نسل او
نسل ان حضرت نیز اسوه است در میان چهارده معصوم بک الگوی زن لازم بود زیرا اگر تمامی معصومین مرد بودند ان همه سفارشاتی که ویژه بانوان است نظیر همسر داری خانه داری بچه داری حجاب وعفاف صبر وتسلیم در برابر نا ملایمات همه در دنیای لفظ و توصیه بود و شاید زنان ما پیش خود می گفتند :اگر در میان معصومین یک زن بود خبر از حال ما رو داشت و این همه توصیه برای ما نمی شد.وجود حضرت زهرا (ع) الگویی بود که به زنان ثابت شود انچه اسلام می گوید قابل عمل است نه تنها حضرت زهرا بلکه دخترش حضرت زینب نیز الگوی زنان تاریخ است .
وظیفه ما
شناختن او بدانیم که او طبیب و کتا بش شفای ما و خودش الگوی ما در دنیا وشفیع ما در قیامت است بعد از شناخت به او ایمان اوردیم و با او همراه باشیم و مزد رسالتش را که مودت اهل بیت اوست بپردازیم و بدانیم ثمره این مودت به خود ما بر می گردد.
رسالت جهانی پیامبر
(اوحی الی القران لا نذرکم ومن بلغ)
این قران به من وحی شد تا شما و هر که را پیام به او برسد هشدار دهم
در روایات خواندیم پیامبر فرمود من مبعوث به هر سفید وسیاه وسرخ پوستی هستم از نشانه های دیگر رسالت جهانی پیامبر اسلام حدیث معروفی است که می فر ماید : حلال محمد تا روز قیامت حلال و حرام محمد تا روز قیامت حرام استـ)
سیره تبلعغی پیامبر
هنگامی که ایه شعرا نازل شد(انذر عشیرتک الا قربین ) پیامیر اکرم بستگانش رابه مهمانی دعوت کرد و پس از پذیرایی سخن خود را اغاز کرد و انان را از شرک و بت پرستی نهی فرمود . اری دعوت باید همراه با عواطف ومهربانی باشد و از نزدیکان شروع شود زیرا اولا پذیرش دعوت از طرف نزدیکان زمینه را برای پذیرش دیگران
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
نگاهی به سیره های پیامبر اعظم
مقدمه : ظهور نور
شب یخبندان زمین بود جهان راغباری از جهل ونومیدی فرا گر فته بود واندیشه های گمراه در زمین روان بود ند بت ها در هیبت های گوناگون سر بلند میکردند انسان ها بسان رمه های بی شبان در کج راهه های بی مقصود زمین سر گردان بودندبیش از همه سر زمین سوخته حجاز بود که در اتش ایین های پوسیده جاهلی می سوخت اسمان را خورشیدی دو باره می بایست تا ذوب کند یخبندان زمین را کی خواهد امد ان پیام اور اخلا ق وسعادت تا جان های تشنه را با فرمان های زلال اسمانیش سیراب کند همان رسولی که پیامبران پیشین وعده امدنش را داده بودند وشب در راه رسیدن به طلوع صبح جمعه 17 ربیع اول بود مصادف با همان سالی که اصحاب فیل قصد ویرانی کعبه کردند وبه سنگ سجیل معذب شدند که ناگهان زمین لرزید جهان تیره وتار شد گویی زمین خسته از ستم در تلاتم تولدی بزرگ بود ابلیس قصد رفتن بکرد تا خبر از این دگر گونی بگیرد که باشهاب تیر هابی نورانی رانده شد وندا امد که دیگر جایی در هیچ اسمانی ندارد ابلیس که پس از تولد حضرت عییسی ع به هفت اسمان میرفت پس از تولد ان حضرت از سه اسمان منع شده بود به یارانش گفت بگردند در زمین وعلی ن دگر گونی را که باعث منع او ا زچهار اسمان شده بود بیابند چون برفتند وبی خبر باز گشتند خود در پی ان حادثه بزرگ رفت ودر ان صبح در خشان بود که بت ها در هر جای زمین به رو افتادند ایوان کسرا بلرزید و14 کنگره ان سر نگون شد اتشکده فارس از پس 1000 سال افروختن به خاموشی گرایید دریاچه ساوه که دوران درازی مورد پرستش بود فرو رفت وخشکید وادی خشک وبرهوت "سماوه" را اب گرفت پادشاهان اقالیم زمین لال شدند وتخت هایشان واژگون شدند علم کاهنان سر نگون شد سحر ساحران باطل وندای از اسمان در گوش زمینیان طنین انداخت (جاء الحق وذهق الباطل انم الباطل کان ذهوقا ) وسر انجام چشم انتظاری به سر رسید و محمد (ص) پایان پیامبران برگزیده متولد شد شب یخ بندان زمین از خورشید وجودش گرم شد اندیشه های یخین ذوب شدند وملائک مهربان هستی پراکنده های زمین راجمع کردند تا شان انسانی در چاه جاهلیت سقوط نکند
نگاهی به سیره های پیامبر از نظر الف : اجتماعی ب : اقتصادی ج : جهاد? : مدیریتی الف : اجتماعی : قران کریم شخصیت پیامبر اسلا م را " اسوه" معرفی میکند ومسلمانان را به پیروی از ایشان فرا میخواند (( لقد کان لکم فی رسول اله اسوه حسنه : پیامبر برای شما الگوی نمونه است ))دسترسی به چنان الگوی والا مسلمانان را از تقلید های خود سری ها بی برنامگی ها ونیز سر در گمی ها در بی راهه ها نجات می دهد وانها را با را ه ورسم درست زنگی اشنا میسازد نااشنایی با زندگانی پیشوایان اسمانی سبب می شود مسلمانان از روش های دیگر متاثر شوند وراه وروش ناب اسلامی را با ادات واداب وسنن ملی وقومی غلط وانواع بدعت ها بیالایند نمونه های
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 67 صفحه
قسمتی از متن .doc :
نقش اخلاق در سیره عملى پیامبر اسلام (ص)
یکى از شاخصه هاى پر اهمیت در پیشرفت اسلام اخلاق نیک و کلامدلاویز و پرجاذبه پیامبر اکرم (ص) با انسانها بود، این خلق نیکوتا بدان حدى بود که معروف شد سه چیز در پیشرفت اسلام نقش بهسزایى داشت:1- اخلاق پیامبر (ص) 2- شمشیر و مجاهدات حضرت على (ع) 3- انفاق ثروت حضرت خدیجه (س) در قرآن مجید، به نقش اخلاق پیامبر (ص) درپیشرفت اسلام و جذب دلها تصریح شده است، آن جا که مىخوانیم: «فبما رحمة من اللهلنت لهم و لو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک فاعف عنهمو استغفر لهم و شاورهم فى الامر; اى رسول ما! به خاطر لطف ورحمتى که از جانب خدا، شامل حال تو شده، با مردم مهربانگشتهاى، و اگر خشن و سنگدل بودى، مردم از دور تو پراکندهمىشدند، پس آنها را ببخش، و براى آنها طلب آمرزش کن، و درکارها با آنها مشورت فرما.» ازاین آیه استفاده مىشود که : 1- نرمش و اخلاق نیک، یک هدیه الهى است، کسانى که نرمش ندارند،از این موهبت الهى محرومند; 2- افراد سنگدل و سختگیر نمىتوانند مردمدارى کنند، و به جذبنیروهاى انسانى بپردازند; 3- رهبرى و مدیریت صحیح با جذب و عطوفت همراه است; 4- باید دستشکستخوردگان در جنگ و گنهکاران شرمنده را گرفت وجذب کرد (با توجه به این که شان نزول آیه مذکور در موردندامت فراریان مسلمان در جنگ احد نازل شده است); 5- مشورت با مردم از خصلتهاى نیک و پیوند دهنده است که موجبانسجام مىگردد. پیامبر اسلام (ص) علاوه بر این که ارزشهاى اخلاقى را بسیار ارجمىنهاد، خود در سیره عملىاش مجسمه فضایل اخلاقى و ارزشهاى والاىانسانى بود، او در همه ابعاد زندگى با چهرهاى شادان و کلامىدلاویز با حوادث برخورد مىکرد.به عنوان مثال، درتاریخ آمدهاست:در سال نهم هجرت هنگامى که قبیله سرکش طى بر اثر حملهقهرمانانه سپاه اسلام شکست خوردند، عدى بن حاتم که از سرشناساناین قبیله بود به شام گریخت، ولى خواهر او که «سفانه» نامداشت به اسارت سپاه اسلام درآمد. سفانه را همراه سایر اسیران به مدینه آوردند و آنان را درنزدیک مسجد در خانهاى جاى دادند، روزى رسول خدا (ص) از آناسیران دیدن کرد، سفانه از موقعیت استفاده کرده و گفت: «یا محمد هلک الوالد و غاب الوافد فان رایت ان تخلى عنى، و لا تشمت بى احیاء العرب، فان ابى کان یفک العانى، و یحفظ الجار، و یطعمالطعام، و یفشى السلام، و یعین على نوائب الدهر; اى محمد!پدرم (حاتم) از دنیا رفت، و نگهبان و سرپرستم (عدى) ناپدید شدو فرار کرد، اگر صلاح بدانى مرا آزاد کن، و شماتت و بدگویىقبیلههاى
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
امانت دارى در سیره پیامبر
وسعت معناى امانت و اهمیت آن در اسلام
امانت دارى از نظر قرآن و سیره پیامبر(ص)
اهمّیت امانت دارى در روایات
نمونههایى از سیره پیامبر(ص) و امامان (ع) در امانت دارى
وسعت معناى امانت و اهمیت آن در اسلام
یکى از خصلتهاى بسیار مهم فردى و اجتماعى، امانتدارى است. امانت دارى به معناى حفظ و سالم نگهداشتن آن از خطر و آسیب است. واژه امانت در اصل از «امن» و آرامش و اطمینان گرفته شده ؛ چنان که امانت دارى موجب امنیت، اعتماد و سلامتى جامعه از انحرافات و خطرها خواهد شد.
قیّومى صاحب لغت نامه «المصباح المنیر» مىنویسد:
«امانت در اصل از امن به معناى سکونت و آرامش قلب است و از نظر لفظ و معنا مانند واژه سلِمَ است: «اَمِنَ مِنَ الاسد، مثل سَلِمَ مِنهُ»، یعنى از گزند شیر ایمن شد، مرادف است با از گزند شیر به سلامت ماند»، [1]
ضد امانت، خیانت است که زشتترین خصلت از نظر عقل و دین مىباشد.
گرچه در میان مردم وقتى از امانت دارى سخن به میان مىآید، غالب مردم به امانت در امور مالى توجّه مىکنند، ولى بر اساس معناى لغوى و آیات و روایات بسیارى که در این راستا آمده، امانت دارى معناى وسیع و شاخههاى مختلفى دارد که هر کدام در جاى خود مهم است.
به طور کلى در وهله اول، امانت را مىتوان به دو شاخه: معنوى و مادى تقسیم کرد هر کدام از این دو نیز داراى شاخههاى متعدد و آثار متناسب با خود دارند.
امانتهاى معنوى مانند: اسلام، ایمان،قرآن، نماز، ولایت، مقام و...
امانتهاى مادى مانند: ودیعه مالى، قرض الحسنه، بیت المال، سپردههاى گوناگون، در نزد اشخاص حقیقى و حقوقى، بانکها و...
حتى یک سوزن ته گرد و یک نخ هم در نزد افراد و یا مسؤولان دولتى، یک نوع امانت است. از امام صادق و امام باقر (علیهما السلام) نقل شده که فرمودند: «امانتهاى خداوند، اوامر و نواهى او است و امانتهاى بندگان خدا، امانتهاى مالى است که به همدیگر مىسپارند». [2]
کوتاه سخن آن که در بررسى آیات و روایات چنین بر مىآید که بزرگترین امانت الهى همان تکلیف و مسئولیت است که خداوند در پرتو آزادى و ارادهاى که به انسان داده، در اختیارش نهاده است، بر همین اساس حضرت على (ع) نقل مىکند که پیامبر (ص) یک ساعت قبل از رحلتش خطاب به من فرمود: «یا اَباالحسن اَدّ الامانة اِلَى البرّ والفاجِرِ فى ما قَلَّ و جَلَّ حَتّى فى الخیط وَالمخیط؛ اى ابوالحسن! امانت را چه مربوط به شخص نیکوکار باشد یا بدکار، چه کم باشد، چه زیاد، حتى امثال نخ و سوزن هم به صاحبش برگردان». [3]
از اهمّیت امانت دارى و رد کردن به موقع آن به صاحبش، همین بس که امام سجّاد (ع) فرمود: «بر شما باد به دادن امانت به صاحبش، سوگند به آن کسى که محمّد (ص) را به حق به پیامبرى مبعوث کرد، اگر قاتل پدرم حسین (ع) همان شمشیرى را که با آن پدرم را شهید کرد، به عنوان امانت به من مىسپرد، (و من آن را مىپذیرفتم) در امانت دارى آن خیانت نمىکردم». [4]
امام صادق(ع) نیز فرمود: «هر کسى که او را مسئول امانتى کردهاند و او آن را به صاحبش برگرداند، هزار گره از گرههاى آتش دوزخ را از گردنش گشوده است، بنابراین به اداى امانت پیشى گیرید و آن را جدّى بگیرید، زیرا هر کسى که حریم امانت را رعایت کند، شیطان صد نفر از شیاطین گمراهگر را بر آدمى گمارد، تا او را وسوسه و گمراه کنند» [5]
این حدیث بیان گر آن است که امانت دارى و رعایت حریم امانت به طور کامل، بسیار کار دشوارى است و انسان در این راستا باید بسیار جدى و مراقب باشد تا در کمند شیطان قرار نگیرد. چنین کسى باید با اراده نیرومند، در برابر القائات شیطان، استوار بوده و مقاومت کند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 67
نقش اخلاق در سیره عملى پیامبر اسلام (ص)
یکى از شاخصه هاى پر اهمیت در پیشرفت اسلام اخلاق نیک و کلامدلاویز و پرجاذبه پیامبر اکرم (ص) با انسانها بود، این خلق نیکوتا بدان حدى بود که معروف شد سه چیز در پیشرفت اسلام نقش بهسزایى داشت:1- اخلاق پیامبر (ص) 2- شمشیر و مجاهدات حضرت على (ع) 3- انفاق ثروت حضرت خدیجه (س) در قرآن مجید، به نقش اخلاق پیامبر (ص) درپیشرفت اسلام و جذب دلها تصریح شده است، آن جا که مىخوانیم: «فبما رحمة من اللهلنت لهم و لو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک فاعف عنهمو استغفر لهم و شاورهم فى الامر; اى رسول ما! به خاطر لطف ورحمتى که از جانب خدا، شامل حال تو شده، با مردم مهربانگشتهاى، و اگر خشن و سنگدل بودى، مردم از دور تو پراکندهمىشدند، پس آنها را ببخش، و براى آنها طلب آمرزش کن، و درکارها با آنها مشورت فرما.» ازاین آیه استفاده مىشود که : 1- نرمش و اخلاق نیک، یک هدیه الهى است، کسانى که نرمش ندارند،از این موهبت الهى محرومند; 2- افراد سنگدل و سختگیر نمىتوانند مردمدارى کنند، و به جذبنیروهاى انسانى بپردازند; 3- رهبرى و مدیریت صحیح با جذب و عطوفت همراه است; 4- باید دستشکستخوردگان در جنگ و گنهکاران شرمنده را گرفت وجذب کرد (با توجه به این که شان نزول آیه مذکور در موردندامت فراریان مسلمان در جنگ احد نازل شده است); 5- مشورت با مردم از خصلتهاى نیک و پیوند دهنده است که موجبانسجام مىگردد. پیامبر اسلام (ص) علاوه بر این که ارزشهاى اخلاقى را بسیار ارجمىنهاد، خود در سیره عملىاش مجسمه فضایل اخلاقى و ارزشهاى والاىانسانى بود، او در همه ابعاد زندگى با چهرهاى شادان و کلامىدلاویز با حوادث برخورد مىکرد.به عنوان مثال، درتاریخ آمدهاست:در سال نهم هجرت هنگامى که قبیله سرکش طى بر اثر حملهقهرمانانه سپاه اسلام شکست خوردند، عدى بن حاتم که از سرشناساناین قبیله بود به شام گریخت، ولى خواهر او که «سفانه» نامداشت به اسارت سپاه اسلام درآمد. سفانه را همراه سایر اسیران به مدینه آوردند و آنان را درنزدیک مسجد در خانهاى جاى دادند، روزى رسول خدا (ص) از آناسیران دیدن کرد، سفانه از موقعیت استفاده کرده و گفت: «یا محمد هلک الوالد و غاب الوافد فان رایت ان تخلى عنى، و لا تشمت بى احیاء العرب، فان ابى کان یفک العانى، و یحفظ الجار، و یطعمالطعام، و یفشى السلام، و یعین على نوائب الدهر; اى محمد!پدرم (حاتم) از دنیا رفت، و نگهبان و سرپرستم (عدى) ناپدید شدو فرار کرد، اگر صلاح بدانى مرا آزاد کن، و شماتت و بدگویىقبیلههاى