لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 39 صفحه
قسمتی از متن .doc :
بخش اول کلیات:
پدیده موسوم به شرکتهای چند ملیتی در چند سال اخیر اذهان را به خود جلب کرده است با توسعه مراودات بازرگانی بین المللی، سرمایه گذاری نیز از حدود و ثغور مرزهای سیاسی خارج شده و جنبه بین المللی به خود گرفته است و از آنجا که اصولا سرمایه وطن مشخصی ندارد سرمایه گذاران در هر کجای دنیا که به امکانات تازهای دسترسی پیدا کرده، نسبت به کسب سود اطمینان حاصل نمایند، دست به سرمایه گذاری میزنند. لیکن به ندرت اتفاق افتاده است که یک شخص حقیقی خارجی به تنهایی در کشور بیگانهای اقدام به سرمایه گذاری کند و در واقع برای سرمایه گذاری در خارج از کشور معمولا شخصیتهای حقوقی عرض وجود مینمایند.
نقطه آغاز توضیح در مورد این پدیده لفظ شرکت چند ملیتی است. در شرکت چند ملیتی دو عنصر تشکیل دهنده که در وهله اول مخالف و شاید متضاد یکدیگر به نظر میرسند میتوان تشخیص داد: وحوت و کثرت. ابتدا با یک شرکت مواجه هستیم یعنیمجموعهای که خصوصیت یک سازمان مرکب و پیچیده را دارا است. خصوصیت اصلی آن وحدت است یعنی وحدت در تصمیم گیری، وحدت در عمل، وحدت در منابع انسانی، مالی و فنی. چنین وحدتی مبین داشتن هویت مشخص است. شرکت دارای شخصیتمعین ومتمایز از هرنهاد دیگری است. شرکت مادر، شعب یا شرکتهای فرعی و سایر موسساتی که احتمالا ایجاد میشوند مجموعه واحدی را تشکیل میدهند. بنابراین شرکت را میتوان یک سیستم ارتباطی و پیچیده دانست که عناصر متشکله آن دارای ارتباط ارگانیک هستند.
در تالیفات و پژوهشهای مربوط به شرکتهای چند ملیتی همیشه صحبت از استراتژی «مشترک» که عامل اساسی نیز محسوب میگردد به میان میآید. چنین برداشتی فی النفسه نادرست نیست ولی ممکن است در ذهن ایجاد اشتباه نماید. بدین معنی که تصور شود رابطه برابر (از نظر افقی)، بین واحدهای متشکله وجود دارد. در حقیقت شرکت چند ملیتی یک مجموعه دارای سلسله مراتب است، رابطه اصلی بین واحدهای آن یک رابطه عمودی است یعنی یک رابطه تبعیت، علی رغم وجود رده بندیهایی که مورد لزوم رویههای جدید مربوط به مدیریت است، روند تصمیم گیری در شرکت چند ملیتی هرمی است. وحدت شرکتهای چند ملیتی در وجود یک مرکز تصمیم گیری متجلی است که فرماندهی این مرکز واحد (لفظ فرماندهی ازنظر نظریهپردازان مدیریت جدید مطلوب نیست) تعیین کننده روش آحاد و افراد و عوامل شرکت است.
«استراتژی مشترک» شرکتهای چند ملیتی چیزی جز مجموعه تصمیم گیریهایی که در مرکز صورت میگیرد نیست. این ارتباط بین مرکز و پیرامون، یکی از خصوصیات اصلی شرکتهای چند ملیتی است. حقوق و همچنین اقتصاد و اصول مدیریت باید این مجموعه را با دقت مورد ارزیابی قرار دهد. در حقوق ارتباط مذکور را با مفهوم سلطه میتوان بیان نمود. لفظ معمول و آشنای کنترل را نیز میتوان برگزید، منظور رابطه عملی یا حقوقی است که بین دو «شخص» وجود دارد و تصمیم گیری یکی از این اشخاص تعیین کننده خط مشی دیگری است. مفهوم فوق دو مزیت دارد: یکی تلقین فکر وجود رابطه نابرابر بین مرکز و پیرامون و تا حدی وجود اختلاف بین آن دو، و دیگریعدم وجود وحدت کامل و هویت واحد و بی ابهام. اهمیت مفهوم سلطه یا کنترل وقتی روشن میگردد که به عنصر دوم وجود وحدت کامل و هویت واحد و بی ابهام. اهمیت مفهوم سلطه یا کنترل وقتی روشن میگردد که به عنصر دوم تشکیل دهنده شرکتهای چند ملیتی بذل توجه شود. چند ملیتی بودن این پدیده به معنای حضور شرکت در خاک چند کشور است. شرکت چند ملیتی از حالت کثرت به طور مضاعف برخوردار است، اولا ازتعدادی کم و بیش زیاد شرکت تشکیل یافته است که شخصیت حقوقی مشخص دارند یعنی شرکت چند ملیتی در واقع گروهی از شرکت است. ثانیا این شرکتها به موجب حقوق داخلی کشورهای مختلف تشکیل شدهاند و بنابراین دارای «تابعیت» های مختلف هستند.
از بعضی دیدگاهها چه اقتصادی و چه حقوقی کثرت مضاعف فوق، فقط جنبه ظاهری دارد. با وجود اشکال حقوقی فوق، این خود شرکت چند ملیتی است که در بیش از یک سرزمین حضور دارد، اما در عین حال، تعدد و کثرت، فی المجموع واقعیت خود را حفظ میکنند. چون علاوه بر شخصیت حقوقی صوری هر یک از شعبات، واحدهای مذکور غالبا خصوصیات و مشخصاتی دارند. یعنی واجد نوعی هویت هستند که ایجاد ارتباط بین آنها میکند ولی متمایز از یکدیگر نیز هستند.
مسئلهحضور در یک سرزمینآن چنان که دربرخورد اول ساده به نظر میرسد ساده نیست. مباحثات عقیدتی راجع به انواع خاص استقرار که ویژه شرکتهای چند ملیتی استنشانه مشکلات تئوریک مسئله حضور است. اغلب تعاریف رایج درباره شرکتهای چند ملیتی بر این موضوع تاکید دارند که استقرار مزبور باید از طریق واحدهایی که دارایشخصیت حقوقیمشخص هستند و تاسیسات تولیدی و نه صرفا تجارتی دارند، صورت گیرد. به همین دلیل برای درک بهتر مفهوم حضور، باید به مفهوم سلطه (یا کنترل) رجوعنمود که همانرابطه دیالکتیک اصلیبین دو خصوصیت متضاد شرکتهای چند ملیتی است. به این ترتیب میتوان گفت که یک شرکت در یک سرزمین وقتی حضور دارد که در آن سرزمین، موسسات مشخصی که تحت سلطه و کنترل مرکز تصمیم گیری شرکت هستند، ایجاد نموده باشد.
بنابراین کوچکی حضور شرکت چند ملیتی با چگونگی سلطه یا کنترل از طرف مرکز تصمیم گیری بستگی خواهد داشت. نوع رایجتر از همه، یعنی نمونه سلطه و کنترل یک شرکت برشرکت دیگر (بهخصوص هنگامی که شرکت چندملیتی مطرحباشد) مشارکت صددرصد شرکت مادر در سرمایه شعبه آن شرکت است. مشارکت در اکثریت سهام نیز یکی از انواع سلطه است که شبیه کنترل و سلطه قبلی است در هر دو حالت وجود کنترل وسلطه بهسادگی مشاهده میشود، هرچند که اشکال خاص اجرای چنین کنترل و سلطهای متعدد و گاهی پیچیده است. مشارکت محدود یا کمتر از نصف به صورت