لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 82
منظور از مطالعات حاضر بررسی و شناخت تحقیقات آب و هوایی و تعیین اقلیم حوضه مذکور می باشد که برای رسیدن به این مقصود لازم است آمار و اطلاعات ایستگاه های هواشناسی مجاور آن مورد بررسی و تجزیه قرار گیرد. برای تعیین پارامترهای هواشناسی از ایستگاه کلیماتولوژی فریدونشهر که در فاصله 30 کیلومتری شمالشرقی ونزدیکترین و کاملترین ایستگاه به حوضة مربوطه می باشد استفاده شده است و این ایستگاه در ارتفاع 2490 متری نسبت به سطح آزاد دریا و بین طول 0 عرض و 0 در 170 کیلومتری غرب اصفهان قرار دارد لذا پس از تحقیق و بررسی و تکمیل آمار 25 سالة فریدونهشر(1355 – 1354 الی 1379 – 1378) پارامتر های هواشناسی، محاسبه و نتیجة آن در جدول شمارة(1) درج شده است.
نگاهی به موقعیت طبیعی منطقه و عوامل اصلی که سازند های بنیادی بشمار می آیند مشخص می سازد که آب وهوای منطقة مطالعاتی متأثر از دو ویژگی اصلی است.
الف- کوهستانی بودن منطقه که تقریباً بر تمامی پدیده های هواشناسی اثر می گذارد و فاکتور اصلی تنوع اقلیمی آن به شمار می آید.
ب- بخش های غربی منطقه در معرض جریانهای مرطوبی است که از بخش شمال غربی، غرب، و جنوب غربی، منطقه را تحت تأثیر قرار می دهد و در صعود هوا بر دامنة کوه ها بخش اعظم بار رطوبتی آن، بصورت نزولات جوی برف و باران تخلیه می گردد.
ج- بخش شرقی در معرض ریزشهای هوایی است که در بخش غربی، تحت تأثیر فرسایش رطوبتی پشگفته قرار گرفته است و بدین دلیل میزان بارش از غرب به شرق کاهش می یابد. بطورکلی اساس گردشهای جوی اختلاف در جه حرارت بین قطبین و استواست. محرک های اصلی جریانهای هوا در ایران مراکز کم فشار و پرفشاری هستند که نیمکره شمالی و برروی فلات ایران تشکیل می شوند مرکز پرفشار بعنوان مرکز هدایت و صدور جریانات جوی مراکز کم فشار بعنوان مرکز مکش و جذب آنها عمل می کنند. معمولاً در عرض های جغرافیایی متوسط، حرکت توده ها و جریانات هوا از باختر به خاور می باشد وکشور ایران به دلیل قرار گرفتن در عرض جغرافیایی متوسط دارای جریانات کلی باختری می باشد که سیستم فشار زیاد دینامیکی جنب حاره بر روی آن کاملاً گسترش می یابد.
4-2- ریزشهای جوی ماهیانه:
یکی از پارامترهای اساسی در مطالعات آبخیزداری بررسی و شناخت ریزشهای جوی ماهیانه بوده که با استفاده از آن در مدیریت آبخیزداری می توان پوشش گیاهی، آب و خاک را با برنامه ریزی و اجرای طرح های مناسب رشد و توسعه داد.
برای محاسبات ریزشهای جوی میانگین ماهیانه و سالیانه از ایستگاه کلیماتولوژی فرویدونشهر استفاده شد است. لذا بررسی توزیع بارندگی ماهیانه که نشان دهنده رژیم بارندگی هر منطقه می باشد بیانگر مدیترانه ای بودن رژیم بارندگی منطقه است این رژیم در بهار و پائیز بر بخش وسیعی از ایران حاکم است بطور کلی در این رژیم، بارندگی ماهیانه کاهش یافته و بالاخره در فروردین ماه و اردیبهشت ماه بارنگی منظم در منطقه خاتمه می یابد. از این رو حجم عمده ریزشهای جوی در فصل پائیز و زمستان متمرکز می باشد و فصل خشک سال از اواخر اردیبهشت ماه تا اوایل مهر می باشد. توزیع و تغییرات بارندگی ماهیانه و فصلی فریدونشهر در جدول(3) و نمودارهای (1) و (2) رسم شده است.
بررسی این نتایج که معرف رژیم بارندگی منطقه می باشد، نشان می دهند که بطور کلی بیشترین میزان بارندگی غالباً در اسفندماه ریزش می نماید و در برخی موارد بهمن ماه بعنوان پرباران ترین ماه شناخته شده است.
جدول شماره(4) ریزشهای جوی ماهیانه فردونشهر از سال آبی 55-1354 الی 79-1378 درج شده است. براساس این جدول بیشترین بارندگی ماهیانه در آذرماه به میزان 270 میلیمتر و کمترین میزان بارندگی ماهیانه در ماههای فصل تابستان که بسیار ناچیز است. همچنین طی این دوره آماری سال آبی 72-1371 میلیمتر بارندگی مرطوبترین سال و سال آبی 64- 1363 با 9/292 میلیمتر خشکترین سال می باشد.
در نمودارهای شماره(3) و (5) به ترتیب تغییرات ماهیانه حداقل، متوسط وحداکثر بارش – درصد تجمعی بارش ماهیانه و ضریب تغییرات بارش ماهیانه فریدونشهر ترسیم شده است.
جدول شماره(3): توزیع بارندگی ماهیانه و فصلی ایستگاه فریدونشهر
ماه
Mm بارندگی
درصد ماهیانه%
Mm بارندگی فصلی
درصد فصلی %
فروردین
2/68
9/12
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
بررسی و شناخت چالش های فناوری اطلاعات در آموزش و پرورش
ورود فناوری به مدارس ، منتج به آموزش یادگیری بیش تر و بهتر می شود
چکیده :
هدف فناوری اطلاعات در آموزش و پرورش ایجاد نظام های آموزشی نو به منظور افزایش بهره یادگیری و در نتیجه تأکید بر یادگیری است . استفاده بهینه از فناوری آموزشی در جریان تدریس و یادگیری می تواند به سبب فعال کردن حواس دانش آموزان ، امر آموزش را واقعی تر و عملی تر کند و حتی با غنی کردن کیفیت تدریس و یادگیری کارایی تعلیم و تربیت را ارتقاء دهد ، منظور از فناوری آموزشی طراحی ، اجرا و ارزشیابی کل فرایند یاد دهی – یادگیری است که موجبات تسهیل یادگیری و فراگیرندگان را فراهم می آورد ، با توجه به اینکه آموزش فناوری در کنار آموزش علم ضروری است و با توجه به خصوصیات فناوری و خصوصیات سیستم های آموزشی به کمک رایانه و بخصوص با توجه به تحولات سریعی که در فناوری ها در حال اتفاق افتادن است بسیاری از نیاز های آموزش فناوری به وسیله سیستم آموزشی به کمک رایانه مرتفع می شود و خصوصیاتی از فناوری که باعث ایجاد ابهام در آموزش آن می شود ، ( از جمله مهمترین خصوصیات تغییر با توانایی های سیستم های آموزشی به کمک رایانه تطابق دارد از این رو می توان از این سیستم ها در این نوع از آموزش و حتی بیشتر از آموزش علم ، به نحو مطلوب سود جست ، توجه به موانع بهره گیری از فناوری آموزشی در فرایند یاددهی – یادگیری در نظام آموزش و پرورش از ضروریات است لذا در این مقاله سعی شده است چالش های فناوری اطلاعات در آموزش و پرورش بررسی شود .
کلید واژه ها چالش ها ، فناوری ، آموزش و پرورش
مقدمه :
هدف فناوری اطلاعات در آموزش و پرورش ، ایجاد نظام آموزشی نو به منظور افزایش بهره یادگیری و در نتیجه تأکید بر یادگیری است فناوری آموزشی را می توان به طور خیلی ساده « چیزهای مربوط به یادگیری » تعریف کرد . به باور عموم مردم ، فناوری آموزشی ترکیبی از سخت افزار و نرم افزار در یک طیف است که ترکیب آن از یک سوی طیف تا سوی دیگر آن متغیر است ، اما فناوری ترکیبی از ابزار فیزیکی و دانش فنی برای ساخت با استفاده از ابزار است ( جوزف اف ، کالاهان و لئونارداچ علارک ) مدارس پیشرفته دنیا خصوصاً در 20 بیست سال اخیر میلیون ها دلار برای تجهیز مدارسشان با آخرین فناوری صرف کرده اند اما اغلب آنها بدون یک طرح متفکرانه ، تنها بر مبنای تأثیر فناوری های پیشرفته ( مانند رادیو تلویزیون و تصاویر ویدیوی ) بر تدریس و یاد گیری بنا شده از وقتی سیر جهش رایانه وارد آموزش شد انتظار می رفت که در راستای ساده سازی و هیجان بخشیدن به آموزش پیش رود . اما از آن جا که کاربرد فناوری آموزشی به استفاده از سخت افزار ها تجهیزات آموزشی و ارتباطات اینترنتی محدود نمی شود ، این سوال پیش می آید که تکنیک ها و راه کارهای بهینه سازی آموزشی که در مباحث فناوری آموزشی می آید ، چگونه با برنامه های متنوع آموزشی ، ارتباط و انسجام می یابد ؟ یا آیا طرح های آموزشی به صورتی است که دانش آموز بتوانند از فناوری در راه فهم محتوا و توسعه دانش خویش در دنیای پیرامون خود بهره بگیرند ؟ استمولمن معتقد است کاربرد کامپیوتر وضعیتی را ایجاد می کند که تاکید بیش تری بر یادگیری دانش آموز می شود ، مثلا استفاده بیش تر از آموزش در گروه کوچک دانش آموزان و تغییر نقش معلم از ناشر اطلاعات به تسهیل کننده ی فرایند کسب اطلاعات ، از نتایج ورود فناوری های جدید در آموزش و پوروش است ( استولمن 1994 )
متن
چالش های فناوری اطلاعات در نظام آموزشی کشور :
با توجه به نو ظهور بودن فناوری اطلاعات و آغاز حضور آن در تار و پود حیات اجتماعی و تأثیر بلامنازع در نظام ها آموزشی شواهد تجربی و تاریخی بسیار اندکی در مورد نحوۀ تاثیر این فناوری بردسترسی به آموزش وجود دارد خاصه آنکه وجود دسترسی به آموزش در ایران با جنبه های این موضوع در سایر کشورها به شدت متفاوت است . در کشور های توسعه یافته اطلاعاتی هدف از کاربرد فناوری اطلاعات در نظام های آموزشی ، متنوع کردن شیوه های آموزشی و ایجاد بستری مناسب برای تعمیق
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 40
شناخت مختصرى از زندگانى امیرالمومنین على (ع)
حضرت على (ع) در سیزده رجب سال 30 عام الفیل در کعبه به دنیا آمد مادرش فاطمه بنت اسد و پدرش ابوطالب نام داشت. در بیست و یکم ماه رمضان سال 40 هجرى در شهر کوفه به درجه شهادت رسید. قبر مطهرش در نجف اشرف قرار دارد/
بخشهاى زندگانى على (ع)
با توجه به اینکه امیرمومنان ده سال پیش از بعثت پیامبر (ص) دیده به جهان گشود و در حوادث تاریخ اسلام هموارده در کنار پیامبر اسلام (ص) قرار داشت و پس از درگذشت آن حضرت نیز سى سال زندگى نمود، مىتوان مجموع عمر 63 ساله او را به پنج بخش زیر تقسیم نمود: 1- از ولادت تا بعثت پیامبر اسلام، 2- از بعثت تا هجرت پیامبر به مدینه، 3- از هجرت تا درگذشت پیامبر اسلام، 4- از رحلت پیامبر اسلام تا آغاز خلافت آن حضرت،5- دوران خلافت آن بزرگوار/
1- از ولادت تا بعثت پیامبر اسلام ص
چنانکه اشاره کردیم، اگر مجموع عمر على (ع) را به پنج بخش تقسیم کنیم، نخستین بخش آن را زندگى امام پیش از بعثت پیامبر تشکیل مىدهد. مقدار عمر امام در این بخش از ده سال تجاوز نمىکند زیرا زمانى که على (ع) دیده به جهان گشود، بیش از سى سال از عمر پیامبر نگذشته بود و پیامبر در چهل سالگى به رسالت مبعوث گردید، بنابراین على (ع) در موقع بعثت پیامبر بیش از ده سال نداشت.
در آغوش پیامبر
على (ع) در این دوره که دوره حساس شکلگیرى شخصیت و دوره پذیرش تربیتى و روحى او بود، در خانه حضرت محمد (ص) و تحت تربیت او به سربرد. مورخان اسلامى در این زمینه مىنویسند:
یک سال، قحطى بزرگى در مکه رخ داد. در آن زمان ابوطالب عموى پیامبر داراى عائله زیاد و هزینه سنگینى بود. حضرت محمد (ص )به عموى دیگر خود «عباس» که از ثروتمندترین افراد بنى هاشم بود، پیشنهاد کرد که هر کدام از ما یکى از فرزندان ابوطالب را به خانه خود ببریم تا فشار مالى ابوطالب کم شود، عباس موافقت کرد، و هر دو نزد ابوطالب رفتند و موضو(ع) را با او در میان گذاشتند. ابوطالب با این پیشنهاد موافقت کرد. در نتیجه عباس، «جعفر» و حضرت محمد ص «على» را به خانه خود برد. على (ع) همچنان در خانه آن حضرت بود تا آنکه خداوند او را به نبوت مبعوث فرمود و على (ع) او را تصدیق کرد و از او پیروى نمود. پیامبر اسلام (ص) پس از گرفتن على (ع) فرمود: همان را برگزیدم که خدا او را براى من برگزید
از آنجا که حضرت محمد (ص) در سنین کودکى - پس از درگذشت عبدالمطلب - در حانه عمویش ابوطالب و تحت کفالت او بزرگ شده بود، مىخواست با تربیت یکى از فرزندان او، زحمات وى و همسرش فاطمه بنت اسد را جبران کند و از میان فرزندان او نظر به على (ع) داشت/ على (ع) در دوران خلافت خود، در خطبه «قاصعه» به این دوره تربیتى خود اشاره نموده و مىفرماید:«شما (یاران پیامبر) از خویشاوندى نزدیک من با رسول خدا و موقعیت خاصى که با آن حضرت داشتم آگاهید و مىدانید موقعى که من خردسال بودم، پیامبر مرا در آغوش مىگرفت و به سینه خود مىفشرد و مرا در بستر خود مىخوابانید به طورى که من بدن او را لمس مىکردم، بوى خوش آن را مىشنیدم و او غذا در دهان من مىگذارد/
من همچون بچهاى که به دنبال مادرش مىرود، همه جا همراه او مىرفتم، هر روز یکى از فضائل اخلاقى خود را به من تعلیم مىکرد و دستور مىداد که از آن پیروى کنم.
2- از بعثت تا هجرت پیامبر
دومین قسمت از زندگانى على (ع) را بخش از بعثت تا هجرت به مدینه تشکیل مىدهد که از نظر زمانى سیزده سال مىشود. این بخش از زندگانى امام شامل یک سلسله خدمات و مجاهدات درخشان و اقدامات بزرگ و برجسته على (ع) در راه پیشرفت اسلام مىباشد که در تاریخ اسلام نصیب کسى جز او نشده است/
نخستین کسى که اسلام آورد
نخستین افتخار على (ع) در این دوران پیشگام بودن وى در پذیرفتن اسلام، و یا به عبارت صحیحتر، ابراز و اظهار اسلام دیرینه خویش است زیرا على (ع) از کوچکى یکتاپرست بود و هرگز آلوده به بت پرستى نبودتا اسلام او به معناى دست کشیدن از بت پرستى باشد (در حالى که در مورد سایر یاران پیامبر چنین نبود/پیشگام بودن در پذیرفتن اسلام، ارزشى است که قرآن مجید روى آن تکیه کرده و صریحا اعلام نموده است که کسانى که در گرایش به اسلام پیشگام بودهاند، در پیشگاه خدا ارزش والایى دارند، آنجا که مىفرماید: «و پیشگامان، پیشگام، آنان مقربانند.» توجه خاص قران به موضو(ع) «سبقت در گروش به آیین اسلام» به حدى است که حتى کسانى را که پیش از فتح مکه ایمان آورده و جان و مال خود را در راه خدا بذل نمودهاند، ز افرادى که پس از پیروزى مسلمانان برمکیان، ایمان آورده و جهاد کردهاند، برتر شمرده است چه رسد به کسانى که پیش از هجرت و در سالهاى نخست ظهور اسلام، مسلمان شدهاند، آنجا که مىفرماید:
«کسانى از شما که پیش از پیروزى (فتح مکه) در راه خدا انفاق کردند و سپس به جهاد پرداختند، با کسانى که بعد از آن در راه خدا انفاق و جهاد کردند، یکسان نیستند، بلکه آنان در پیشگاه خدا مقامى برتر دارند و خداوند به هر دو وعده نیک داده است...»
علت برترى امیان مسلمانان پیش از فتح مکه (که در سال هشتم هجرى صورت گرفت) این است که آنان در موقعى ایمان آورند که اسلام در جزیره العرب به اوج عظمت نرسیده بود و هنوز پایگاه بت پرستان یعنى شهر مکه به صورت دژ شکست ناپذیرى باقى بود و خطرهایى از هر طرف جان و مال مسلمانان را تهدید مىکرد. البته مسلمانان پس از مهاجرت به مدینه و گرایش اوس و خزرج و قبایل اطراف مدینه به اسلام، از پیشرفت و ایمنى نسبى برخوردار بودند و در بسیارى از درگیریهاى نظامى غالب و پیروز مىشدند، ولى خطر هنوز بکلى برطرف نشده بود. بنابراین در صورتى که گروش به اسلام و بذل مال و جان در چنین شرائطى، از ارزش خاصى برخوردار باشد، قطعا اظهار ایمان و اسلام در آغاز دعوت پیامبر که قدرتى جز قدرت قریش و نیرویى جز نیروى بت پرستان در کار نبود، ارزش بالاتر و بیشترى خواهد داشت. از این نظر سبقت در اسلام در میان یاران پیامبر، از افتخارات مهم بشمار مىرفت/
با این توضیح میزان ارزش پیشگامى على (ع) در اسلام بخوبى روشن مىگردد/
دلائل پیشگامى على (ع) در اسلام
دلائل و شواهد پیشگامى على (ع) در متون اسلامى به قدرى فراوان است که بیان همه آنها از حد گنجایش این کتاب بیرون است ولى به عنوان نمونه تعدادى از آنها را ذیلا مىآوریم:
الف- پیش از همه، خود پیامبر اسلام (ص) به پیشقدم بودن على (ع) تصریح کرده و در میان جمعى از یاران خود فرمود:
«نخستین کسى که در روز رستاخیز با من در کنار حوض (کوثر) ملاقات مىکند پیشقدمترین شما در اسلام، على بن ابى طالب است.»
ب - دانشمندان و محدثان نقل مىکنند:
حضرت محمد (ص) روز دوشنبه به نبوت مبعوث شد و على (ع) فرداى آن روز (سه شنبه) با او نماز خواند.
ج- امام در خطبه «قاصعه» مىفرماید: «آن روز اسلام جز به خانه پیامبر و خدیجه راه نیافته بود و من سومین نفر آنها بودم. نور وحى و رسالت را مىدیدم، و بوى نبوت را مىشنیدم.»
د- امام در جاى دیگر از سبقت خود در اسلام چنین یاد مىکند:«خدایا من نخستین کسى هستم که به سوى تو بازگشت، و پیام تو را شنید و به دعوت پیامبر تو پاسخ گفت و پیش از من جز پیامبر اسلام کسى نماز نگزارد.»
ه' على (ع) مىفرمود: من بنده خدا و برادر پیامبر و صدیق اکبرم، این سخن را پس از من جز دروغگوى افترأ ساز، نمىگوید. من هفت سال پیش از مردم با رسول خدا نماز گزاردم .
و- عفیف بن قیس کندى مىگوید:من در زمان جاهلیت بازرگان عطر بودم. در یکى از سفرهاى تجارتى وارد مکه شدم و مهمان عباس (یکى از بازرگانان بزرگ مکه) شدم، در یکى از روزها در مسجدالحرام در کنار عباس نشسته بودم، در این هنگام که خورشید به اوج رسیده بود، جوانى به مسجد در آمد که صورتش همچون قرص ماه نورانى بود، نگاهى به آسمان کرد و سپس رو به کعبه ایستاد و شروع به خواندن نماز کرد، چیزى نگذشت که نوجوانى خوش سیما به وى پیوست و در سمت راست او ایستاد. سپس زنى که خود را پوشانده بود، آمد و در پشت سر آن دو نفر قرار گرفت و هر سه با هم مشغول نماز و رکوع و سجود شدند/من (از دیدن این منظره که در مرکز بت پرستان، سه نفر آیین دیگرى غیر از مرام بت پرستى را برگزیدهاند) در شگفت ماندم، رو به عباس کرده و گفتم: حادثه بزرگى است! او نیز این جمله را تکرار کرد و افزود: آیا این سه نفر را مىشناسى؟ گفتم: نه. گفت: نخستین کسى که وارد شد جلوتر از هر دو نفر ایستاد، برادر زاده من محمد بن عبدالله (ص)، و دومین فرد، برادرزاده دیگر من على بن ابى طالب (ع)، و سومین شخص همسر محمد است. و او مدعى است که آیین وى از طرف خداوند نازل شده است و اکنون در روى زمین، جز این سه نفر کسى از این دین پیروى نمىکند.(17)
این قضیه بخوبى نشان مىدهد که در آغاز دعوت پیامبر اسلام (ص) غیر از همسرش خدیجه، تنها على (ع) آیین او را پذیرفته بوده است/
3- از هجرت تا وفات پیامبر (ص)
على (ع) برادر پیامبر (ص)
اخوت اسلامى و پیوند برادرى از اصول اجتماعى آیین اسلامى است. پیامبر اسلام به صورتهاى مختلف و گوناگون در ایجاد و استوار ساختن این پیوند، کوشش نموده است. از آن جمله پس از ورود به مدینه تصمیم گرفت میان مسلمانان مهاجر و انصار پیمان برادرى منعقد سازد، به این منظور روزى در اجتما(ع) مسلمانان بپاخاست و فرمود: «تآخوا فى الله اخوین اخوین»: در راه خدا، دو تا دوتا برادر شوید. آنگاه مسلمانان دوبدو دست یکدیگر را به عنوان برادرى فشردند و بدین ترتیب وحدت و همبستگى بین آنان استوارتر گردید/البته در این پیمان نوعى هماهنگى و تناسب افراد با یکدیگر از نظر ایمان و فضیلت و شخصیت اسلامى رعایت مىشد. این معنا با دقت در وضع و حال افرادى که با هم برادر شدند بخوبى روشن مىگردد/
پس از آنکه براى هر یک از حاضران برادرى تعیین گردید، على (ع) که تنها مانده بود، با چشمان اشکبار به حضور پیامبر عرض کرد: بین من و کسى پیوند برادرى برقرار نساختى. پیامبر فرمود: تو برادر من در دو جهان هستى. (25)آنگاه بین خود و على (ع) عقد برادرى خواند.(26)این موضوع میزان عظمت و فضیلت على (ع) را بخوبى نشان مىدهد و روشن مىسازد که وى تا چه حد به رسول خدا نزدیک بوده است.
در جبهههاى جنگ
زندگى على (ع) از هجرت تا وفات پیامبر، شامل حوادث و رویدادهاى فراوان بویژه فداکاریهاى بزرگ آن حضرت در جبهههاى جنگ است. پیامبر اسلام پس از هجرت به مدینه، بیست و هفت «غزوه»(27)با مشرکان و یهود و شورشیان داشت که على (ع) در بیست و شش غزوه از این غزوات شرکت داشت و فقط در غزوه «تبوک» به علت حساسیت شرائط که بیم آن مىرفت منافقان در غیاب پیامبر در مرکز حکومت اسلامى دست به توطئه بزنند، به دستور پیامبر (ص) در مدینه ماند. از آنجا که بررسى همه این غزوات از حد گنجایش این کتاب بیرون است، ما براى نمونه تنها نقش على (ع) را در چهار جهاد بزرگ در زمان پیامبر (ص) ذیلا منعکس مىکنیم:
الف - در جنگ بدر
مىدانیم که جنگ بدر نخستین جنگ کامل العیار میان مسلمانان و مشرکان بود و به همین دلیل نخستین آزمایش نظامى بین طرفین به شمار مىرفت و از این پیروزى هر یک از طرفین در این جنگ بسیار مهم بود/
این جنگ در سال دوم هجرت رخ داد. پیامبر (ص) در این سال آگاهى یافت که کاروان بازرگانى قریش به سرپرستى ابوسفیان، دشمن دیرینه اسلام، از شام عازم بازگشت به مکه است، و چون مسیر کاروان از نزدیکیهاى مدینه رد مىشد،پیامبر اسلام با 313 نفر از مهاجران و انصار به منظور ضبط کاروان به سوى منطقه بدر که مسیر طبیعى کاروان بود، حرکت کرد/ هدف پیامبر ازاین حرکت آن بود که قریش بدانند خط بازرگانى آنها در دسترس نیروهاى اسلام قرار دارد و اگر آنها از نشر و تبلیغ اسلام و آزادى مسلمانان جلوگیرى کنند، شریان حیات اقتصادى آنان به وسیله نیروهاى اسلام قطع خواهد شد/از طرف دیگر ابوسفیان چون از حرکت مسلمانان آگاهى یافت، با انتخاب یک راه انحرافى از کنارههاى دریاى سرخ، کاروان را بسرعت از منطقه خطر دور کرد و همزمان با این عمل، از سران قریش در مکه استمداد کرد/به دنبال استمداد ابوسفیان، تعداد 950 تا 1000 نفر از مردان جنگى قریش به سوى مدینه حرکت کردند. در روز 17 رمضان این گروه با مسلمانان رو در رو قرار گرفتند، در حالى که نیروى شرک سه برابر نیروى اسلام بود/در آغاز نبرد، سه تن از دلاوران قریش که تا دندان مسلح بودند، به نامهاى: «عتبه» (پدر هند، همسر ابوسفیان) برادر بزرگ او «شیبه» و «ولید» (فرزند عتبه) فریاد کشان به وسط میدان جنگ آمدند و هماورد خواستند. در این هنگام سه نفر از دلاوران انصار براى نبرد با آنان وارد میدان شدند و خود را معرفى کردند. قهرمانان قریش که از جنگ با آنان خوددارى نموده فریاد زد: اى محمد! افرادى که از اقوام ما، همشان ما هستند، براى جنگ با ما بفرست/در این هنگام رسول خدا (ص) به «عبیده بن حارث بن عبدالمطلب»، «حمزه بن عبدالمطلب» و «على بن ابیطالب (ع) »دستور داد به جنگ این سه تن بروند، این سه مجاهد شجا(ع)، روانه رزمگاه شدند و خود را معرفى کردند. آنان هر سه نفر را براى مبارزه پذیرفتند و گفتند: همگى همشان ما هستند. از این سه تن «حمزه» با،«شیبه»، «عبیده» با «عتبه» و «على» که جوانترین آنها بود، با «ولید»، دایى معاویه، روبرو شدند و جنگ تن به تن آغاز گردید. «على» و «حمزه» هر دو، هماورد خود را بسرعت به قتل رساندند ولى ضربات متقابل میان «عبیده» و «عتبه» هنوز ادامه داشت و هیچ کدام بر دیگرى غالب نمىشد، از این رو «على» و «حمزه» پس از کشتن رقیبان خود، به کمک، «عبیده» شتافتند و عتبه را نیز به هلاکت رساندند.
على (ع) بعدها در یکى از نامههاى خود به معاویه با اشاره به این حادثه نوشت: شمشیرى که آن را در یک جنگ بر جد تو(عتبه) و دایى تو(ولید) و برادرت حنظله فرود آوردم، هم اکنون نزد من است.
پس از پیروزى سه قهرمان بزرگ اسلام بر دلاوران قریش که اثر خرد کنندهاى در روحیه فرماندهان سپاه شرک داشت، جنگ همگانى آغاز شد و منجز به شکست فاحش ارتش شرک گردید، به طورى که هفتاد نفر اسیر گشتند/
در این جنگ بیش از نیمى از کشته شدگان با ضربت شمشیر على (ع) از پاى درآمدند/ مرحوم شیخ مفید، سى و شش تن از کشه شدگان مشرکین در جنگ بدر را نام مىبرد و مىنویسد:«راویان شیعه و سنى به اتفاق نوشتهاند که این عده را على بن ابى طالب (ع) شخصا کشته است، بجز کسانى که در مورد قاتل آنان اختلاف است و یا على در کشتن آنان با دیگران شرکت داشته است.»
شجاعت بى نظیر در جبهه احد
روحیه قریش بر اثر شکست در جنگ بدر سخت افسرده شد، و براى گرفتن انتقام کشته شدگان خود و جبران این شکست بزرگ تصمیم گرفتند با نیروى فراوان و مجهز به مدینه حمله کنند/
عوامل اطلاعاتى پیامبر اسلام (ص) تصمیم قریش را در این زمینه به آن حضرت گزارش کردند. پیامبر براى مقابله با دشمن شوراى نظامى تشکیل داد. گروهى از مسلمانان نظر دادند که بهتر است ارتش اسلام از مدینه بیرون رود و در بیرون شهر با دشمن بجنگد/پیامبر با هزار نفر مدینه را به سوى کوه احد در سمت شمال شهر ترک گفت/در بین راه سیصد نفر از هوادان عبدالله بن ابى، منافق مشهور، به تحریک وى به مدینه بازگشتند و تعداد نیروهاى اسلام به هفتصد نفر کاهش یافت. بامداد روز هفتم شوال از سال سوم هجرت در دامنه کوه احد دو لشکر در برابر هم صف آرایى کردند/پیامبر اسلام پیش از آغاز جنگ، با یک دید نظامى، میدان جنگ را مورد بررسى قرار داد و نظرش به نقطهاى جلب شد که ممکن بود دشمن در گرماگرم جنگ از آن نقطه نفوذ کرده از پشت سر به مسلمانان حمله کند. از این نظر افسرى بنام «عبدالله بن جبیر» را با پنجاه نفر تیرانداز روى تپهاى مستقر ساخت تا از رخنه احتمالى دشمن از آن نقطه جلوگیرى کنند و دستور داد به هیچ وجه نباید آن نقطه حساس را ترک کنند و چه مسلمانان پیروز شوند و چه شکست بخورند/از طرف دیگر در جنگهاى آن زمان، پرچمدار، نقش بسیار بزرگى داشت و از اینرو پرچم را همیشه به دست افرادى دلیر و توانا مىسپردند. استقامت و پایدارى پرچمدار و اهتزاز پرچم در رزمگاه، موجب دلگرمى جنگجویان بود، و برعکس، کشته شدن پرچمدار و سرنگونى پرچم مایه تزلزل روحى آنان مىگردید، به همین جهت پیش از آغاز جنگ به منظور جلوگیرى از شکست وحى سربازان، چند نفر از شجاعترین رزمندگان به عنوان پرچمدار تعیین مىگردید/در این جنگ نیز قریش به همین ترتیب عمل کردند، و پرچمدارانى از قبیله «بنى عبدالدار» که به شجاعت معروف بودند، انتخاب کردند ولى پس از آغاز جنگ پرچمدار آنان یکى پس از دیگرى به دست تواناى على (ع) کشته شدند و سرنگونى پى در پى پرچم باعث ضعف و تزلزل روحى سپاه قریش گردید و افرادشان پا به فرار گذاشتند/از امام صادق (ع) نقل شده است که فرمود: «پرچمداران سپاه شرک در جنگ احد نه نفر بودند که همه آنها به دست على (ع) به هلاکت رسیدند».
ابن اثیر نیز مىگوید: «کسى که پرچمداران قریش را شکست داد، على (ع) بود.»
به روایت مرحوم شیخ صدوق، على (ع) در احتجاجهاى خود در شوراى شش نفرى که پس از مرگ عمر، جهت تعیین خلیفه تشکیل گردید، روى این موضو(ع) تکیه نمود و فرمود:
شما را به خدا سوگند مىدهم آیا در میان شما کسى جز من هست که نه نفر از پرچمداران بنى عبدالدار را (در جنگ احد) کشته باشد؟
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 26 صفحه
قسمتی از متن .doc :
شناخت قرآن
شناخت قرآن، برای هر فرد عالم به عنوان یک عالم و برای هر فرد مؤمن به عنوان یک مؤمن، ضروری است. برای یک عالم انسان شناس و جامعه شناس، از آن جهت ضروری است که این کتاب در تکوین سرنوشت جوامع اسلامی و بلکه در تکوین سرنوشت بشریت مؤثر بوده است و از آنجا که با توجه به تاریخ، هیچ کتابی به اندازه قرآن بر جوامع بشری و بر زندگی انسان ها تأثیر نگذاشته است، قرآن خود به خود وارد حوزه بحث جامعه شناسی می شود. معنای این سخن این است که تحقیق درباره جهان و به خصوص شناخت جوامع اسلامی در این چهارده قرن، بدون شناخت قرآن میسر نیست.
ضرورت شناخت قرآن برای یک مؤمن مسلمان از آن جهت است که منبع اصلی دین و ایمان و اندیشه یک مسلمان و آنچه که به زندگی او حرارت و معنی می دهد، قرآن است.
قرآن مثل بعضی کتابهای مذهبی نیست که یک سلسله مسائل رمزی در مورد خدا و خلقت مطرح نموده و حداکثر یک سلسله اندرزهای ساده اخلاقی هم ضمیمه کرده باشد و بس، به طوری که مؤمنین ناچار باشند دستورها و اندیشه ها را از منابع دیگر اخذ کنند، قرآن اصول اندیشه هایی را که برای یک انسان با ایمان و صاحب عقیده لازم است و نیز اصول تربیت و اخلاق و نظامات اجتماعی و خانوادگی را بیان کرده و تنها تفسیر و توضیح و احیاناً اجتهاد و تطبیق اصول بر فروغ را بر عهده سنت و یا اجتهاد، گذاشته است. استفاده از هر منبع دیگر، موقوف به شناخت قبلی قرآن است. قرآن معیار و مقیاس سنجش همه منابع دیگر، از جمله حدیث و سنت است. رسول اکرم( و ائمه اطهار علیه السلام می فرمودند: «احادیث ما را به قرآن عرضه بدارید، اگر بر قرآن منطق نبود، بدانید ساختگی و جعلی است.»
اقسام شناخت قرآن
الف ـ شناخت سندی یا انتسابی: در این نوع شناخت می خواهیم بدانیم که انتساب کتاب مورد نظر به نویسنده آن چه اندازه قطعی است. اولین مرحله در شناخت یک کتاب، این است که ببینیم آنچه در دست ماست، از نظر اِسناد به نویسنده اش، چقدر اعتبار دارد. آیا اَسناد همه آن درست است، یا آنکه فقط درصدی از آن از نظر انتساب قابل تأیید است؟ بعلاوه به چه دلیل می توان بعضی را قطعاً نفی و بعضی را قطعاً اثبات و پاره ا ی را مشکوک تلقی کرد؟
قرآن از این نوع شناخت بی نیاز است و از این نظر کتاب منحصر به فرد جهان قدیم محسوب می شود. در میان کتاب های قدیمی، کتاب دیگری نمی توان یافت که پس از قرن ها تا این حد بدون شبهه باقی مانده باشد. قرآن بر نسخه و نسخه شناسی پیشی گرفته و جای کوچک ترین تردیدی نیست که آورنده همه این آیات، محمدبن عبدالله( است که آنها را به عنوان معجزه و کلام الهی آورده و کسی نمی تواند ادعا کند و یا احتمال بدهد که نسخه دیگری از قرآن وجود داشته و یا دارد.
هیچ مستشرقی نیز قرآن شناسی و مقایسه نسخه های قدیمی را شروع نکرده، چرا که برای قرآن چنین نیازی نیست. قرآن گذشته از اینکه یک کتاب مقدس آسمانی بوده، اساسی ترین برهان صدق دعوی پیامبر( و بزرگترین معجزه او محسوب می شود. بعلاوه قرآن بر خلاف تورات، به تدریج در طول بیست و سه سال نازل شد و از همان آغاز نزول، مسلمین آیات قرآن را فرا می گرفتند و حفظ و ضبط می کردند و چون آن را کلام خدا می دانستند نه سخن بشر، برایشان مقدس بود و به خود اجازه تغییر کلمات و یا پس و پیش کردن آن را نمی داند. با توجه بـه آیاتی نظیر « وَ لَوتَقَو”َلَ علینا بَعضَ ألأَقاوِیلِ لأخذنَا مِنهُ بِالیَمینِ ثمً لَقَطَعنا مِنهُ
ألوَتِینَ»1 و آیات دیگری که عظمت دروغ بستن بر خدا را آشکار می کند، احدی اجازه دست بردن در آیات قرآن را به خود نمی داد. از سوی دیگر جنبه ادبی و هنری فوق العاده قوی قرآن، که از آن به فصاحت و بلاغت تعبیر می شود، باعث جلب توجه مردم و اهتمام به فراگیری آن می گردید. همچنین پیامبر اکرم( از همان روزهای اول، عده ا ی از نویسندگان را برای کتاب قرآن انتخاب کردند که به «کتاب وحی » معروفند. نگارش کلام خدا از همان آغاز از جمله علل قطعی حفظ و مصون ماندن آن از تحریف بود. به این ترتیب قرآن قبل از آن که تحریف در آن راه یابد، متواتر شد و به مرحله ا ی رسید که دیگر انکار یا کم و زیاد کردن حتی یک حرف از آن، غیر ممکن شد.
یادآوری یک نکته لازم است که در اثر توسعه سریع قلمرو اسلام و دور بودن عامه مسلمین از مدینه که مرکز صحابه و حافظان قرآن بود، خطر تحریف عمدی یا اشتباه نسخه های قرآنی در نقاط دور افتاده وجود داشت، ولی هوشیاری مسلمین مانع این کار شد و در همان نیم قرن اول با استفاده از صحابه و حافظان قرآن، نسخه هایی تصدیق شده از مدینه به اطراف فرستادند و جلو اشتباه کاری را مخصوصاً از طرف یهود که قهرمان چنین کارهایی به حساب می آیند برای همیشه گرفتند.
ب ـ شناخت تحلیلی: در این مرحله، تشخیص اینکه این کتاب مشتمل بر چه مطالبی است و چه هدفی را تعقیب می کند، و در آن دو دسته سؤال مطرح است: دسته اول پرسش ها مربوط می شود به نگرش این کتاب نسبت به جهان، انسان، حیات، مرگ وغیره یا به عبارت جامع تر، به جهان بینی
کتاب و به اصلاح فلسفه خودمان، « حکمت نظری » که می توان به « دید کتاب » نیز تعبیر کرد.
دسته اول سوال ها درخصوص این است که کتاب چه طرحی برای آینده انسان دارد وانسان وجامعه را براساس چه الگویی می خواهد بسازد ، که ازاین الگو به « پیام کتاب » تعبیر می شود.
این نوع شناخت ، مربوط به محتوا است ودرباره هر کتابی می توان از این منظر بحث کرد . ممکن است کتابی از « دید » و « پیام » خالی باشد ویا تنها « دید » داشته باشد ونه پیام ویا آنکه هر دورا دارا باشد.
درباب شناخت تحلیلی قرآن ، چگونگی عرضه مطالب ونوع استدلال ها وسبک ارائه مطالب نیز مطرح است ؛ یعنی اینکه مثلاً آیا دیدی فیلسوفانه ویا به اصطلاح امروز عالمانه دارد؟ آیا قضایا را عارفانه نگاه می کند ویا آنکه سبک مخصوص به خود دارد؟ آیا چون قرآن نگهبان ایمان است وپیامش ایمانی است، به عقل ، به چشم رقیب می نگرد ومی کوشد جلوی تهاجم عقل را بگیرد ودست وپایش را ببند ویا به عکس همواره به چشم یک حامی ومدافع به عقل می نگرد واز نیروی آن استمداد می کند؟ این سوالات ونظایر آن که درشناخت تحلیلی طرح می شود، ما را با ماهیت قرآنی آشنا می سازد .
ج ــ شناخت ریشه ا ی : بعد از احراز صحت استناد کتاب به نویسنده اش و تحلیل وبررسی محتوای کتاب، درمرحله سوم به این مطلب پرداخته می شود که آیا مطالب ومحتویات آن ، حاصل فکر وابداع نویسنده آن است یا آنکه از اندیشه دیگران وام گرفته شده است .چنین شناختی فرع بر شناخت تحلیلی است . پس از مطالعه تحلیلی، پای مقایسه وشناخت تاریخی به میان می آید.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 8 صفحه
قسمتی از متن .doc :
شناخت الکل
1- الکل و انواع آن
از نظر علم شیمى هر مادهاى که در فرمول شیمیایى آن عاملهیدروکسیل (-OH) وجود داشته باشد، یک الکل محسوب مىشود.الکل از مشتقات هیدروکربن هاست که در آنها هرمولکول، ترکیبى ازچند اتم هیدروژن و کربن مىباشد. نهایت، یک عامل (OH) جانشینیک اتم هیدروژن مىگردد. و بنابر تعداد عامل (OH) ، الکلها را یک یاچند ظرفیت مىگویند. (1) الکل انواع زیادى دارد که ذیلا به برخى ازآنها اشاره مىکنیم:
الف) الکل متیلیک
سادهترین الکلها، الکل متیلیک (2) است که مبناى الکلهاى یکظرفیتى مىباشد. الکل متیلیک از تقطیر چوب به دست مىآید و ازاین رو به آن عرق چوب نیز مىگویند. این ماده مایعى استبى رنگکه در 66 درجه سانتى گراد مىجوشد، با شعله کمى آبى رنگمىسوزد و چون با آب مخلوط گردد، تقلیل حجم یافته و تولیدحرارت مىکند.
الکل متیلیک، در صنایع رنگسازى کاربرد دارد. به علاوه سمىاست قوى که با شرب 8 تا 10 گرم آن اختلالات هاضمه و اغلبکورى دست داده و تلف مىکند. (3) .
پس از الکل متیلیک یا متانول بقیه الکلهاى یک ظرفیتى یا یکعاملى را به الکلهاى نوع اول، دوم و سوم طبقهبندى مىکنند. (4) اتانول که موضوع بحث ماست، در زمره الکلهاى نوع اول است.هم چنین الکلهاى دو ظرفیتى و سه ظرفیتى و ... نیز وجود دارد کهمىتوان از ضدیخ به عنوان الکل دو ظرفیتى (یا الکل دو عاملىاشباع) و گلیسیرین به عنوان الکل سه ظرفیتى (یا الکل سه عاملىاشباع) نام برد. (5) .
ب) الکل اتیلیک
اگر واژه الکل بدون هیچ پسوند یا پیشوندى به کار رود، مقصود الکلاتیلیک یا اتانول (6) است که معروفترین انواع الکل مىباشد. در آیندهخواهیم دید که الکل اتیلیک در صنایع گوناگون و در زندگى روز مرهمردم، کاربرد زیادى دارد.
چنان که در مقدمه اشاره شد، موضوع بحث ما در این نوشتارمنحصرا الکل اتیلیک یا اتانول است. و هر کجا در این رساله، واژهالکل را بدون افزودن کلمه دیگر به کار بریم مقصودمان همین نوعالکل مىباشد.
اتانول به طور طبیعى و به مقدار بسیار کم در نان (5/0 درصد)،مغزانسان و گیاهان وجود دارد. علاوه بر مخمر (7) و بعضى باکترىها،بدن انسان نیز مقدار چشمگیرى الکل تولید مىکند. در اکثر موارد،تمام این تولید، مربوط به میکروبهاى موجود در روده انسانمىباشد. براى آشنایى بیش تر با این ماده، به تبیین اوصاف الکل وآثار ظاهرى الکل برجسم و روان آدمى مىپردازیم.
2 - ویژگىهاى الکل و آثار آن
الکل اتیلیک در 3/78 درجه سانتى گراد به جوش مىآید و در114-درجه ذوب مىشود. الکل مطلق، آب گونهاى استبىرنگ وزود آتشگیر، با بویى ویژه، در برودت زیاد ابتدا قوام آمده و سپسمانند شیشه منجمد مىگردد. (8) .
الکل برخلاف پندار بعضى، اثر تحریکى بر اعضاى بدن ندارد،بلکه اثر آن تخدیر یعنى تضعیف فعالیتهاى بدن و کاستن از دقت درانجام رفتارهاى گوناگون است. در کتابهاى علمى نیز، الکل را درردیف تخدیر کنندهها هم چون اتر و غیره مىآورند. یکى ازدانشمندان در این زمینه مىگوید: «این واقعیت که افراد تحت تاثیرالکل، خجالتشان از بین مىرود و زیاد حرف مىزنند، به علت اثرتحریکى الکل بر مغز نیست، بلکه به دلیل از بین رفتن کنترلى است کهمراکز عالى مغز در میانهروى و اعتدال شخص از خود انجاممىدهند.» (9) .
به هر حال، تمامى مشروبات الکلى، حاوى مقدارى الکلمىباشند و هرگونه آثار تخدیرى که از مشروبات الکلى بروز مىکندمربوط به وجود این ماده در آن هاست. میزان این تخدیر که ما از آن به«مستى» تعبیر مىکنیم بستگى به درصد الکل موجود در این گونهمشروبات دارد. چنان چه شخص مقدارى الکل بنوشد، قریب 15 آنفورا به وسیله جدار معده داخل در خون و بقیه در امعاء واردمىگردد. مقدارى هم ممکن استبه وسیله ریتین یا با ادرار خارجشود. ولى قسمت اعظم آن در هر حال در بدن مىماند و در آن جامتدرجا اکسید شده و احتیاجى به هضم و گوارش ندارد. (10) .
کبد انسان قادر است در هر ساعت، 8 گرم الکل را اکسید کند.مقادیر زیادتر در جریان خون ظاهر شده ولى غلظت کم تر از 05/0%علامتى در شخص به وجود نمىآورد. از غلظت 05/0% به بالاستکه علائمى نظیر کاهش توازن اعمال فیزیکى و اختلال در دید پیشخواهد آمد.
غلظتبالاتر از 25/0% علائم مشخصى به وجود مىآورد. و اگرغلظتبه 1% در خون برسد، اختلال تنفسى و قلبى و نهایتا مرگایجاد مىشود هر چند مقدار کشنده آن برحسب افراد فرق مىکند.
پیترکوپر نیز در این زمینه چنین مىنویسد: «الکل از تمام راههاجذب بدن مىشود ولى جذب آن از راه دهان و معده بسیار کم است.روده کوچک 80% یا بیش تر مقدار خورده شده را جذب مىکند.کم تر از 10% بىتغییر از راه ادرار و تنفس دفع مىشود. الکل دربافتها به سرعت منتشر شده و در حدود 8 گرم در ساعت اکسید وبه گاز کربنیک و آب تبدیل مىشود. (11) بدین ترتیب مهمترین اثر الکل،تضعیف دستگاه اعصاب مرکزى است. الکل در نتیجه تاثیر برروىاعصاب، واکنش در رگها ایجاد نموده و خون را به سطح بدن جریانمىدهد و از این طریق، پوست را قرمز مىکند و ابتداءا در بدن ایجادحرارت مىنماید. اما این اثر دیرى نمىپاید، چرا که پس از مدتکوتاهى، بدن حرارت خود را تا دو برابر از دست مىدهد.
شخصى که الکل مىنوشد ابتدا فعالیت او بیش از حد معمولمىشود و به ترتیبى که ذکر شد، درجه حرارت بدن بالا رفته و تنفسشدید مىشود. آن گاه مرکز تکلم در مغز تحت تاثیر الکل قرار گرفته وشخص پرچانگى مىکند. سپس مرکز سمعى مغز متاثر شده و شخصصداهاى بىخود مىشنود. بعد مرکز بینایى مغز دچار اختلال گشته وشخص تصاویر موهوم مىبیند. و بالاخره مرکز حفظ تعادل تحتتاثیر الکل قرار گرفته و کسى که مشروب الکلى نوشیده، توازن اعمالفیزیکى خود را از دست مىدهد. (12) .
بدین ترتیب با نوشیدن الکل، خویشتندارى شخص که به عنوانمنشا حجب و حیا در انسان پایهگذارى شده است، تقریبا از بین رفتهو باعثبروز اعمال ناهنجار مىشود.
از دیدگاه متخصصین اعصاب و روان، الکل، عالىترین اعمالتوقفى را فلج مىکند و انسان را به سیرت و منش عارى از ملکاتاخلاقى و برى از دانش و بینش سوق مىدهد. استعمال الکل موجبدگرگونى در شخصیت انسان مىشود و انسان با شرم و حیا راافسارگسیخته و بىبندوبار مىنماید.
عوارض مصرف الکل، غالبا منشا ارتکاب اعمال شنیع و ارتکابجرایم مىگردد. طبق مطالعاتى که مؤسسات جرمشناسى به عملآوردهاند، اغلب جنایات جنسى و در حدود 70% جرایم ضرب وجرح و 80% قتلها، خود آزارى و دیگر آزارىها در اثر استعمالنوشابههاى الکلى واقع مىشوند. ازدیاد تصادفات وسایط نقلیه درکشورهایى که مجاز به نوشیدن الکل هستند براثر مستى رانندگانمزاحم است و روى همین اصل، استعمال مشروبات الکلى را اغلبقوانین ممنوع دانسته یا محدود نمودهاند. (13) .
در کشورهاى سویس و فرانسه اگر میزان الکل در خون بیش از 5/0سانتىگرم در لیتر خون باشد، شخص مجاز به رانندگى نیست و تکرارکننده این جرایم از حق رانندگى براى شش ماه محروم مىشود. دردانمارک این مقدار یک سانتىگرم و در انگلستان 8/0 مىباشد. (14) .
اثرات سوء نوشیدن الکل منحصر در آن چه گفتیم نیست. الکل نهتنها اعتدال روانى و تنظیم حرکات و فعالیتهاى انسان را مختلمىسازد بلکه آثار مخرب دیگرى بر دستگاههاى مختلف بدنمىگذارد; به عنوان نمونه، مصرف الکل، باعثسوءهاضمه واختلال دستگاه گوارش و کبد مىشود، زیرا به علت جاذب الرطوبهبودن آن، آلبومینهاى سلولهاى کبد و معده را منعقد مىکند. درنتیجه معده اسیدکلریدریک پس نمىدهد و سلولهاى کبد حالتمومى شکل (تشمع کبدى) به خود مىگیرند. (15) .
این است که اسلام با نوشیدن هر نوع مشروبات الکلى، خرید وفروش و هر نوع بهرهبردارى از آنها به شدت برخورد کرده است.خمر در آیات قرآنى، پلیدى و رفتار شیطانى تلقى گردیده، نوشیدنآن، گناه کبیره قلمداد و هم چون قمار بازى موجب برانگیختن بذرعداوت و دشمنى دانسته شده است. (16) .
براساس روایات اسلامى، کسى که خمر مىنوشد، تا چهل روز،نماز او پذیرفته نمىشود. بلکه در تمامى ادیان الهى، هنگامى که کاملگشتهاند، تحریم خمر جزء برنامههاى قطعى آنها بوده است. (17) نوشنده خمر در روز قیامتبا صورت سیاه و زبان بیرون آمده درحالى که آب دهان او بر سینهاش مىریزد و فریاد العطش برمىآورد، محشور مىگردد. کسى که جرعهاى شراب بنوشد، روح ایمان از وىگرفته مىشود و روح ناپاک و پست جایگزین آن مىگردد. (18) .
متاسفانه هم اکنون در کشورهاى لائیک و عمدتا در کشورهاىغربى مقادیر زیادى الکل به صورت مشروبات الکلى مصرفمىشود. تنها در سال 1955 در فرانسه مطابق گزارش رسمى وزارتدارایى این کشور، تعداد 455054 مشروب فروشى دایر بود; یعنىبراى هر 86 نفر یک باب مشروب فروشى وجود داشته است.
این در حالى است که مصرف الکل سال به سال به طور مرتب دراین کشورها افزایش یافته است. هم اکنون دانشمندان کتابهاىمتعددى درباره الکلىسم و مسائل کیفرى و ناهنجارىهاىاجتماعىنوشتهاند. پروفسور سیگار در کتاب خود تحت عنوان«الکلىسم از گذرگاه اجتماعى» الکلىسم را یکى از مهمترین عللشکست فرانسه در جنگ دانسته و آکادمى علوم فرانسه، قطع نامهاىبه همین مضمون در محکومیت مصرف نوشابههاى الکلى صادرنموده است.
از لحاظ علم ژنیتک نیز، اکثر فرزندان افراد الکلى، مبتلا بهروانپریشانىهاى شدید مىگردند و به همان جهت، عقبماندگىهاى مختلف شعورى در آنان ایجاد مىشود. (19) .
3- کاربرد الکل
از الکل، به عنوان پرمصرفترین ماده شیمیایى در فرایند ساخت وسنتز، جدا سازى و تولید مىتوان نام برد.
در صنعت، الکل را جهت تهیه لاک، ورنى و رنگهاى انیلین ودواجات به کار مىگیرند. الکل در آزمایشگاهها به عنوان سوختکاربرد دارد. ولى استفاده از آن به این منظور، به صرفه نیست.
الکلى که در صنعتبه کار گرفته مىشود، از لحاظ ماهیت، هیچتفاوتى با الکل طبى ندارد و هر دو همان الکل اتیلیک یا اتانولمىباشند. منتها به دلایلى نظیر گرفتن مالیات از نوشابههاى الکلى و یاجلوگیرى از سوءاستفاده از آنها، کارخانجات تولید کننده الکل، موادسمى، بد بوکننده (هم چون متانول یا عرق چوب) و مواد رنگینکننده (هم چون پریدین) به آن مىافزایند. (20) .
الکل بهترین حلال آلى است و لذا در آزمایشگاهها و صنایع داروسازى کاربرد بسیار زیادى دارد. در مواردى نیز الکل جهت محافظتاز رشد میکروبى در فرآوردههاى دارویى، ساخت روکش قرصها، وضدعفونى کننده وستبه کار مىرود. (21) .
در پزشکى نیز الکل جهت ضدعفونى کردن ابزارهاى طبى و غیرهبه کار گرفته مىشود. به علاوه قطعات تشریحى را به خوبى مىتواندر الکل از گندیدن و عفونت محافظت نمود. هم چنین الکل درساختن ادکلنها و لوازم آرایشى نیز کاربرد فراوان دارد.
4 - روشهاى تهیه الکل
الکل اتیلیک یا اتانول اولین ترکیب آلى است که انسان تهیه نموده است، چرا که قدمت صنعت الکل تقریبا به اندازه قدمتصنعتنان است.