لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
شهریار
استاد سید محمد حسین بهجت تبریزی (شهریار) در سال ۱۲۸۵ هجری شمس در سال ۱۲۸۵ هجری شمسی در روستای خشکاب در بخش قره چمن آذربایجان متولد شد. پدرش حاجی میر آقا خشکنابی و از وکلای مبرز و مردی فاضل و خوش محاوره و از خوش نویسان دوره خود و با اینان و کریم الطبع بود.او در اوایل شاعری بهجت تخلص میکرد و بعداْ دوباره با فال حافظ تخلص خواست که دوبیت شاهد از دیوان آمد و خواجه تخلص او را شهریار تعیین کرد. او تحصیلات خود را در مدرسه متحده و فیوضات و متوسطه تبریز و دارالفنون تهران گذراند و تا کلاس آخر مدرسه طب تحصیل کرد و به مدارج بالایی دست یافت ولی در سالها آخر تحصیل این رشته دست تقدیر او را به دام عشقی نافرجام گرفتار ساخت و این ناکامی موهبتی بود الهی؛ که در آتش درون وسوز و التهاب شاعر را شعله ور ساخت و تحولات درونی او را به اوج معنوی ویژه ای کشانید تا جایی که از بند علائق رست و در سلک صاحبدلان درآمد و سروده هایش رنگ و بوی دیگر یافت و شاعر در آغازین دوران جوانی به وجهی نیک از عهد این آزمون درد و رنج برآمد و برپایه هنری اش به سرحد کمال معنوی رسید. غالب غزلهای سوزناک او که به دائقه عموم خوش آیند است. این عشق مجاز است که در قصیده زفاف شاعر که شب عروسی معشوقه هم هست؛ با یک قوس صعودی اوج گرفته؛ به عشق عرفانی و الهی تبدیل میشود. ولی به قول خودش این عشق مجاز به حالت سکرات بوده و حسن طبیعت هم مدتها به همان صورت اولی برای او تجلی کرده و شهریار هم بازبان اولی با او صحبت کرده است.اصولاْ شرح حال و خاطرات زندگی شهریار در خلال اشعارش خوانده میشود و هر نوع تفسیر و تعبیری که در آن اشعار بشود به افسانه زندگی او نزدیک است. عشقهای عارفانه شهریار را میتوان در خلال غزلهای انتظار؛ جمع وتفریق؛ وحشی شکار؛ یوسف گمگشته؛ مسافر همدان؛ حراج عشق؛ ساز صباء؛ ونای شبان و اشک مریم: دو مرغ بهشتی....... و خیلی آثار دیگر مشاهده کرد. محرومیت وناکامیهای شهریار در غزلهای گوهرفروش: ناکامیها؛ جرس کاروان: ناله روح؛ مثنوی شعر؛ حکمت؛ زفاف شاعر و سرنوشت عشق بیان شده است. خیلی از خاطرات تلخ و شیرین او در هذیان دل: حیدربابا: مومیای و افسانه شب به نظر میرسد.استاد شهریار سرانجام پس از هشتاد و سه سال زندگی شاعرانه پربار و افتخار در ۲۷ شهریور ماه ۱۳۶۷ به ملکوت اعلی پیوست و پیکرش در مقبره الشعرای تبریز که مدفن بسیاری از شعرا و هنرمندان آن دیار است به خاک شپرده شد.
مرجع: شهریار
سلام بر حیدربابا (حیدر بابیه سلام)سروده استاد شهریار
حیدربابا نام کوهى در زادگاه استاد محمد حسین بهجتى تبریزى ملقب به شهریار است . منظومة « حیدربابایه سلام » نخستین بار در سال ١٣٣٢ منتشر شد و از آن زمان تا کنون به زبانهاى مختلفى ترجمه شده است . لیکن ترجمه بى بدیل آن به شعر منظوم فارسى توسط دکتر بهروز ثروتیان شاهکارى ماندگار است . مترجم در توضیح هدف خود از انجام این کار بسیار دشوار مى گوید : « زیبایى یک شعر در وزن و آهنگِ کلماتِ همنشین در یک بیت و هماهنگى آواها از نظر نرمى و درشتى و حتى برداشت و فروداشتِ حرکات نهاده شده که ذوق و استعداد هنرمند آنها را به هم دوخته ، است تا خواست دل او را به صورتى مؤثر و دل انگیز بیان کند . از همین روست که هر گونه تغییر در صورتِ شعر زیبایى و دلربایى آن را پریشان مى سازد بى آنکه شاید به شکل خیالى یا معنى آن لطمه اى بزند . » با این حال مترجم معتقد است که هیچ ترجمه اى قادر به انتقال کاملِ بار احساسى و معنوى موجود در این اثر نیست .منتقدان در توجیه ترجمه زیباى ایشان این مثل فرانسوى را متذکر شده اند که : ترجمه به زن مى ماند اگر وفادار باشدزیبا نیست واگر زیبا باشد وفادار نیست. حیدربابا سندى زنده است ، و پرده اى رنگین و برجسته از زندگى در روستا را نشان مى دهد . مضمون اغلب بندهاى آن شایستة ترسیم و نقاشى است . زیرا از طبیعت جاندار سرچشمه مى گیرد . قلب پاک و انسان دوستِ شهریار بر صحنه ها نور مى ریزد و خوانندگان شعرش را به گذشت هاى دور مى برد . نیمى از این منظومه نامنامه و یادواره است که شاعر در آن از خویشان وآشنایان و مردم زادگاه خود و حتى چشمه ها و زمینها و صخره هاى اطراف خشگناب نام مى برد و هر یک را در شعر خود جاودانگى مى بخشد .
سلام بر حیدربابا
حیدربابایا سلام
(١)حیدربابا چو ابر شَخَد ، غُرّد آسمانسیلابهاى تُند و خروشان شود روانصف بسته دختران به تماشایش آن زمان بر شوکت و تبار تو بادا سلام منگاهى رَوَد مگر به زبان تو نام من (٢)حیدربابا چو کبکِ تو پَرّد ز روى خاکخرگوشِ زیر بوته گُریزد هراسناکباغت به گُل نشسته و گُل کرده جامه چاکممکن اگر شود ز منِ خسته یاد کندلهاى غم گرفته ، بدان یاد شاد کن(٣)چون چارتاق را فِکنَد باد نوبهارنوروزگُلى و قارچیچگى گردد آشکاربفشارد ابر پیرهن خود به مَرغزاراز ما هر آنکه یاد کند بى گزند بادگو : درد ما چو کوه بزرگ و بلند باد(٤)حیدربابا چو داغ کند پشتت آفتابرخسار تو بخندد و جوشد ز چشمه آبیک دسته گُل ببند براى منِ خراببسپار باد را که بیارد به کوى منباشد که بخت روى نماید به سوى من(٥)حیدربابا ، همیشه سر تو بلند باداز باغ و چشمه دامن تو فرّه مند باداز بعدِ ما وجود تو دور از گزند باددنیا همه قضا و قدر ، مرگ ومیر شداین زال کى ز کُشتنِ فرزند سیر شد ؟(٦)حیدربابا ، ز راه تو کج گشت راه منعمرم گذشت و ماند به سویت نگاه مندیگر خبر نشد که چه شد زادگاه منهیچم نظر بر این رهِ پر پرپیچ و خم نبودهیچم خبر زمرگ و ز هجران و غم نبود(٧)بر حقِّ مردم است جوانمرد را نظرجاى فسوس نیست که عمر است در گذرنامردْ مرد ، عمر به سر مى برد مگر !در مهر و در وفا ، به خدا ، جاودانه ایمما را حلال کن ، که غریب آشیانه ایم(٨)میراَژدَر آن زمان که زند بانگِ دلنشینشور افکند به دهکده ، هنگامه در زمیناز بهر سازِ رستمِ عاشق بیا ببینبى اختیار سوى نواها دویدنمچون مرغ پرگشاده بدانجا رسیدنم(٩)در سرزمینِ شنگل آوا ، سیبِ عاشقانرفتن بدان بهشت و شدن میهمانِ آنبا سنگ ، سیب و بِهْ زدن و ، خوردن آنچنان !در خاطرم چو خواب خوشى ماندگار شدروحم همیشه بارور از آن دیار شد(١٠)حیدربابا ، قُورى گؤل و پروازِ غازهادر سینه ات به گردنه ها سوزِ سازهاپاییزِ تو ، بهارِ تو ، در دشتِ نازهاچون پرده اى به چشمِ دلم نقش بسته استوین شهریارِ تُست که تنها نشسته است (١١)حیدربابا ، زجادّة شهر قراچمنچاووش بانگ مى زند آیند مرد و زنریزد ز زائرانِ حَرَم درد جان وتنبر چشمِ این گداصفتانِ دروغگونفرین بر این تمدّنِ بى چشم و آبرو(١٢)شیطان زده است است گول و زِ دِه دور گشته ایمکنده است مهر را ز دل و کور گشته ایمزین سرنوشتِ تیره چه بى نور گشته ایم این خلق را به جان هم انداخته است دیوخود صلح را نشسته به خون ساخته است دیو(١٣)هرکس نظر به اشک کند شَر نمى کند انسان هوس به بستن خنجر نمى کندبس کوردل که حرف تو باور نمى کندفردا یقین بهشت ، جهنّم شود به ماذیحجّه ناگزیر ، محرّم شود به ما(١٤)هنگامِ برگ ریزِ خزان باد مى وزیداز سوى کوه بر سرِ دِه ابر مى خزیدبا صوت خوش چو شیخ مناجات مى کشیددلها به لرزه از اثر آن صلاى حق
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
محمد حسین شهریار
سید محمد حسین بهجت تبریزی که بعدها نام (( شهریار )) را برگزید و بدین نام مشهور گشت ، به سال 1285 ه . ش در تبریز متولد شد . پدرش میرزا آقا خشکنابی وکیل عدلیه ( دادگستری ) و از افراد سرشناس تبریز بود .
دوران کودکی شهریار مصادف بود با ایام انقلاب تبریز در جریان نهضت مشروطه ، از این رو مدتی طعم نا امنی و آوارگی را چشید و در روستاهای اطراف تبریز و از آن جمله ده آبا و اجدادیش ، خشکناب ، به سر برد . تحصیلات خود را در تبریز آغاز کرد و مدرسه دارالفنون تهران به پایان برد. پس از پایان دوره متوسطه وارد دانشکدۀ پزشکی شد اما کمی پیش از آن که این دوره را به پایان برساند ، بیشتر به دلیل ناداری و تنگدستی و در پی یک شکست عاطفی ، که یه دنبال عشقی نا کام برای او پیش آمد ، تحصیل طب را رها کرد و در خط شاعری افتاد .
بعد از ترک تحصیل به خراسان و به دیدار کمال الملک نقاش بر جسته آن روزگار شتافت و شعری هم با عنوان (( زیارت کمال الملک )) به این مناسبت سرود .
شهریار از سال 1310 بناگزیر وارد خدمات دولتی شد و پس از چند بار تغییر شغل و سمت ، سر انجام در بانک کشاورزی به کار پرداخت و با آن که این کار را هم دوست نداشت تا ایام بازنشستگی به همین خدمت مشغول بود .
شهریار بیشتر اوقات خویش را با شعر و ادب سر می کرد و بویژه در سالهای انقلاب و پس از آن به موضوعات دینی و اخلاقی روی آورد . وی در سال 1367 به سن 84 سالگی درگذشت و در مقبره الشعرای (( سرخاب )) تبریز مدفون گشت .
شعر شهریار
محمد حسین شهریاری در سرودن انواع شعر سنتی فارسی از قصیده و مثنوی گرفته تا غزل و قطعه و رباعی مهارتی داشت . گذشته از این در طریق نیمایی نیز طبع آزمایی کرده و قطعات زیبایی چون : (( ای وای مادرم )) ، (( دو مرغ بهشتی )) ، (( مومیایی )) ، (( پیام به انشتین )) از خود به یادگار گذاشته است . در اشعار نیمایی او بویژه در (( پیام به انشتین )) روح انسان دو ستی و همدردی با جهان انسانی گرفتار در چنگال تمدن صنعتی موج می زند تا حدی که زبان او گاهی به مرز شعار نزدیک می شود . در کنار همۀ اینها شهریار به زبان مادری خود ، یعنی ترکی آذربایجانی اشعار نغزی سروده است . منظومه سلام حیدر بابا ی او ، که به فارسی هم ترجمه شده است ،از شاهکارهای ادبیات ترکی آذربایجانی است.عنوان ترکی منظومه (( حیدر بابایه سلام ))
است ، که در آن شاعر با دلدادگی تمام از اصالت و زیباییهای روستا و فرهنگ روستایی – که خود بدان متعلق بود – یاد کرده است . این منظومه چنان با جان و روح و احساس شاعر پیوند خورده که در واقع جوهر شعر و حاصل یک عمر تأملات عاطفی او را در خود انعکاس داده است . به همین اعتبار می توان شهریار را (( شاعر حیدر بابا )) و (( شاعر شکوه روستا )) نام نهاد . این منظومه نخستین بار در سال 1332 در تبریز منتشر شد و ابتدا در میان اهالی آذربایجان و بتدریج در سراسر ایران شهرت یافت و ورد زبانها شد .
بند اول (( حیدر بابایه سلام )) با ترجمه آن چنین است :
حیدر بابا ، ایلدریملار شاخاندا سللر ، سولار شا قلیدیب ، آخاندا
قزلار اوناصف با غلیوب باخاندا سلام اولسون ، شوکتوزه ، ائلوزه
منیم ده بیر آدیم گلسین دیلو زه
ترجمه : حیدر بابا زمانی که رعد و برق می شود و سیلها و آبهای روان (( باران )) از کوهها و دشتها سرازیر می شوند و دختران زیبا در صفها و گروهی ایستاده ، نگاه می کنند ، سلام و درود باد بر شوکت و عظمت شما و بر جمع و گروه شما . در آن حال مرا نیز به یاد آورید .
شهریار به شاعران طراز اول فارسی یعنی فردوسی ، سعدی ، مولوی و حافظ عشق می ورزید و بویژه شهر و اندیشۀ حافظ را پیوسته می ستود و شیفتگی بیشتری به لسان الغیب شیراز از خود نشان می داد این عشق و احساس را در دو غزل (( واداع با حافظ )) و (( حافظ جاودان )) بیشتر و ژرفتر نشان داده است . بیشترین لطلیف طبع شهریار در قالب غزل نمودار گشته است . غزلهای او که یادگار دوران جوانی و روزگار پختگی شاعر است ، بویژه از لحاظ زبان و احساس در اوج است . گویی او در غزلسرایی از تجربیات سه شاعر بزرگ و غزلسرای نامی ایران : مولوی ، سعدی و حافظ بهره مند گشته است .
در شعر شهریار اندیشه های دینی در قالب نیایشهای مؤثر و دلدادگیهایی که مخصوصاً نسبت به حرت علی علیه السلام از خود نشان داده است ، کم نیست . در عین حال روی هم رفته او را شاعری شاد و صاحب طبع و احساس رقیق و بذله گو می یابیم . در شعر او با همۀ آزادگی و علو طبعی که در آن جلوه گر است ، دنیا گریزی مطلق جایی پیدا نکرده است . اینک نمونه هایی از شعر او :
چه خواهد بودن
آسمان گو ندهد کام چه خواهد بودن یا حریفی نشود رام چه خواهد بودن
حاصل از کشمکش زندگی ای دل نامیست گر نماند زمن این نام چه خواهد بودن
آفتابی بود این عمر ولی بر لب بام آفتابی به لب بام چه خواهد بودن
مرغ اگر همت آن داشت که از دانه گذشت گو همه پیچ و خم دام چه خواهد بودن
صبح اگر طالع وقتست غنیمت بشمار کس نخوانده ست که تام شام چه خواهد بودن
چند کوشی که به فرمان تو باشد ایام نه تو باشی و نه ایام چه خواهد بودن
گر دلی داری و پایبند تعلق خواهی خوشتر از زلف دلارام چه خواهد بودن
شرط موزونی اخلاق بود شاهد را ور نه موزونی اندام چه خواهد بودن
پیر ما گفت و چه خوش گفت که از خلق مدار چشم انعام که انعام چه خواهد بودن
شهریاریم و گدای در آن خواجه که گفت (( خوشتر از می و جام چه خواهد بودن ))
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 42 صفحه
قسمتی از متن .doc :
نام کارخانه: شهریارکام (دُرج)
آدرس کارخانه: مشهد – شهرک صنعتی طوس
معـرفی کارخـانـه:
کارخانه شهریارکام درسال 1372 با مدیریت جناب آقای مهندس جمال خدیوجم وبا همکاری هیئت مدیره به صورت سهامی درمنطقه شهرک صنعتی طوس احداث گردیده است .
کارخانه شهریارکام محصولات خود راکه شامل انواع کیک ، کلوچه ، بیسکویت ، وویفر می باشد تحت نام تجاری دُرج به بازارداخل کشورعرضه می دارد .
کارخانه شهریارکام درواقع زیرمجموعه ای ازکارخانه خدیوپور بوده که علاوه برتولید محصولات خود بانام تجاری درج برای کارخانه خدیوپور نیز محصول تولید می کند. علاوه براین شهریارکام برای کارخانجات بزرگی مانند کارخانجات آستان قدس نیزمحصول تولید می کند. مانند ویفر وبیسکویت آستان قدس ،کیک دانش آموز کیک دانش و....... البته کلیه این اقدامات زیر نظرمهندسین کارخانجات مربوطه صورت می گیرد .
مساحت وابعاد سالن ها:
کارخانه شهریارکام دارای مساحتی برابر با 5000 بوده که ازاین مساحت 1500مترمربع آن را سالن تولید ، 800 مترمربع را سالن مواداولیه ، 20مترمربع راآزمایشگاه شیمی و25مترمربع راخمیرخانه، و5 مترمربع آزمایشگاه میکروبی وبقیه مساحت را ساختمان اداری وسرویس بهداشتی وحیاط کارخانه رادربرمی گیرد . ساعات کارکارخانه:
کارخانه شهریارکام درسه شیفت 8 ساعت به تولید محصول مشغول می باشد .
مواد اولیه کارخانه :
آرد :
نوع آرد هم ازلحاظ قوت وضعف وهم درصد استخراج بسیار مهم می باشد وبه عنوان یک نقطه بحرانی درتهیه وکیفیت محصولات تولیدی به شمار می رود .
آردی با درصد استخراج 72 درصد برای محصولات تولیدی به شمار می رود .
درکل ویژگیهای آرد مورد استفاده کارخانه با توجه به استاندارد شماره 103 (آردوگندم ) سازمان استاندارد تأمین می شود .
کارخانه شهریارکام آرد موردنیاز خود را بیشتراز آرد سفید میثم وآرد رضا قوچان تأمین می کند . آرد مورداستفاده کارخانه باید قبل از انبارکردن درسالن مواداولیه با رطوبت نسبی حداکثر65 درصد ودمای حداکثر20درجه نگهداری شود .
آب :
آب مورد استفاده کارخانه نباید زیاد سخت باشد ونه زیاد نرم .
غالباً کارخانه ازآب شهری برای تولید محصولات خود استفاده می کند .
روغن : روغن مورد استفاده کارخانه بیشتر روغن جامد ومایع گلنـاز، فرآیند وآفتابـگردان می باشد. روغن را به همراه تخم مرغ ، کنجد ، اسانس ، شیرخشک ، کاکائووپودر نارگیل درسردخانه با رطوبت نسبی 65 درجه نگهداری می کنند .
روغن را قبل از انبار کردن آ ن میزان اسیدیته عددی اکسید روغن اندازه گیری می شود.
بکینگ پودر:
بکینگ پودر درتولیداینگونه محصولات یک نقطه بحرانی می باشد که باید ازلحاظ های واکنش موردبررسی قرارگیرد وهم چنین درموقع خرید ازلحاظ ترکیبات مناسب باشد مثلاً : بیک نبات سدیم آن نباید زیاد باشد . اگر زیاد باشد H در محصول قلیائی می شود که مطلوب نیست .
اندازه ذرات بکینگ پودر مهم است که بکینگ پودرخوب دارای ذرات ریز می باشد .
بکنیگ پودر خریداری شده باید ازلحاظ میزان تولید گاز بررسی شود وهم چنین ناخالص های آن توسط الک جدا شود .
بکـینـگ پودرمنـاسب بکـینـگ پودری است که دانه های آن ریزبوده ودردرجه حرارت های معمولی واکنش نداشته باشد یاکمترین واکنش راداشته باشد وبیشترین واکنش رادرحرارت پخت داشته باشد . بکینگ پودر هم مسلماً نباید زیاد بماند چون اثرخود رااز دست می دهد . میزان عمرمفید بکینگ پودربستگی به نوع آن دارد .
شکر:
شکر خریداری شده باید ازلحاظ ذرات خارجی بررسی شود .
شـکررا بـرای تهیه کـرم ونیرپـودر می شود ولـی درسـایـر محصولات نیـازی به این عمل نمی باشد .
تخم مرغ وپودرتخم مرغ :
تخم مرغ مورد استفاده کارخانه باید دارای شریط ذیل باشد :
- تازه باشد . – زرده کروی باشد . - زرده درمرکز سفید قرارداشته باشد . - رنگ سفیده شفاف باشد .- سفیده حالت ژل محکم وپایدارداشته باشد .
تخم مرغ ازلحاظ قیمت گرانتروبارمیکروبی بیشتری دارد بنابراین بیشتر ازپودر تخم مرغ استفاده می شود .
ویژگی های پودرتخم مرغ :
پودر کـامل تخـم مـرغ : 5درصد رطـوبـت ، چـربـی 40درصد ، پروتئین 45 درصد وpH = 5/8
پودرسفیده تخم مرغ : حـداکـثر7درصد ، چربی به میزان جزئی پروتئین78درصدوPH 8- 7
زرده تخـم مـرغ : 4 درصـد رطـوبـت ، چـربـی 54 درصـد ، پـروتـئـیـن 31 درصد و PH 7/5.5
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 24
فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه...................................................................................................................................صفحه2
تولد شهریار وخانواده پدری شاعر...................................................................................صفحه6
نخستین دوره تربیت وتحصیل........................................................................................صفحه7
مراتب شاعری.......................................................................................................... ...........صفحه7
تخلص شعری به نام شهریار..............................................................................................صفحه9
عشق شهریار........................................................................................................................صفحه9
شاهکار حیدر بابا ، یالان دنیا........................................................................................صفحه11
شهریار وابیاتی در وصف حضرت علی(ع)............................................................ .......صفحه13
احترام شهریار به شعرای بزرگ.................................................................................... صفحه14
شهریار و شعر نو................................................................................................................صفحه15
پاسخ شهریار به نقدی که به شعرآزاداو شده بود......................................................صفحه 15
شهریار و معاصرانش.........................................................................................................صفحه16
شهریار و موسیقی.............................................................................................................صفحه17
بر گشت شهریار به وطن خویش...................................................................................صفحه18
توجه مردم به اشعار شهریار............................................................................................صفحه19
شهریار و حافظ..................................................................................................................صفحه20
وداع شهریار.......................................................................................................................صفحه22
مقدمه
زبان شیرین فارسی که ازدوران های بسیاردوردر تاریخ تا کنون یکی از زبان های رایج دربوده ، همواره با آثاری آمیخته بود که به آن شعر می گویند جملاتی شیرین تر از معمول که گاه با وزن و قافیه و منظوم و گاه غیر منظوم ، اما ناقل احساسات و عواطف شاعر که متاثر از جائی یا چیزی یا کسی شده باشد که چون خواننده نیز آن را بخواند تحت تاثیر قرار گیرد.با این تعریف لازمه شعر این نیست که منظوم باشد و به گونه ای تحت نظمی خاص قرارگیرد.
حتی قبل ازآن که در دوران معاصر شاخه وسیع و گسترده ای به نام شعر نودر زبان پارسی به وجود آید نیز صاحب نظران بر همین عقیده بودند و تکیه اساسی روی
خیال انگیز بودن مطلب قرار داشت.
خواجه نصیرالدین طوسی در کتاب ( اساس الا قتباس) وزن و قافیه را برای شعر امری فرعی می شمارد و معتقد است که اگرسخن دارای وزن و قافیه باشد ولی نیروی خیال شاعرانه بهآن راه نداشته باشد به آن سخن نظم گفته می شود نه شعر و ملک الشعرای بهار نیز چنین می گوید:
(ای بسا شاعر که او در عمر خود نظمی نیافت
ای بسا ناظم که او در عمر خود شعری نگفت)
درزبان ما شعر جایگاه والایی دارد وصدها دیوان اعم ازدواوینی که درسطح جهان شهره خاص و عام گشته با آن که حتی به چاپ نرسیده در گسترش ، محبوبیت و غنای این زبان تاثیرات به سزایی داشته و دارند. با نگرش به ملل دیگر که هر کدام روزگاری برای خود استقلال داشته و با زبان ملی خود سخن می گفتند ، اما در برابر هجوم دیگران حتی در مرتبه اول همه چیز خود را از دست دادند ، من جمله زبان خود را ، شاید این شاید این گنجینه های پر ارزش نقش والایی داشتند اما اگر فاقد این ارزش ها بودیم هم چون ملل دیگر اکنون آثاری از زبان و تمدن اولیه خود نداشتیم . مثلاحفظ زبان شیرین پارسی پس از حملات ویران گری چون هجوم مغول یا اعراب ، بدون حضور
شاعران وسخنان گوهر بارشان اگر غیر ممکن نمی نمود بسیار مشکل بود .در حالیکه در بیش از هفت قرن به صورت مسلم و قطعی امرا ، سلاطین و شاهان محلی حاکم بر ایران یا بیگانه بودند و یاهمچون نوکران چشم وگوش بسته ، به فرمان بیگانگان ودر
حالی که دردوران های نکبت بار تسلط اعراب بر ایرانیان ، حیوانات ا نسان نمایی چون خلفای بنی امیه و بنی عباس بر سرنوشت جهان اسلام حاکم بودند و این خلفا تعصبات جاهلانه ای نسبت به قومیت خود داشتند. در حالی که کوچکترین بی اعتنایی به هر یک از مظاهر قومیت عرب جزایی کمتر از مرگ نداشت ، آیا اگرزبان شیرین شعر نبود که این امرا را جذب کند ما امروز زبانی به نام فارسی داشتیم ؟ خیر.
پس این هنرمندان بزرگ عصر سخنوری بودند که باژرف اندیشی و ظرافت خاص خود نه تنها در طول تمام دوران ها بیانگر عشق وعاطفه بودند و نه تنها با هنرمندی ، زبان شیرین فارسی درعمق وجود بیگانگان نیز می کاشتند و نه تنها با زیباترکردن کلام، وحشیانی چون مغولان و بیابان گردهایی چون اعراب را نیز مجذوب فارسی می کردند ، بلکه در طول تمام تاریخ پژواک رسایی برای بانگ و فریاد افراد تحت ظلم و طبقات ستم کش جامعه نیز بودند واگر از آن عده که سخن وری را روزی نامه خود کردند بگذریم سایر سخنوران را می توان سربازان دلیری بر شمرد که بانثار خون قلم خود ، حریم زبان پارسی را پاسداری کردند که البته این بزرگ مردان عرصه ی علم وادب برای همگان حتی بیگانگان نیز شناخته شده اند و با سخنان دُرّ وار خود وبا کلام دلنشین خود ، خود را و زبان فارسی را جاویدان ساختند .
آثاری چون شاهنامه سراسر حماسه که پیغمبر سخن پارسی طوس سرود وکلام شیخ سعدی شیرازی که دریایی بی پایان از نصایحو پند حکمت است وحافظ سرور غزل سرایان جهان که با شاهکار خود عشق راستین را جاودان ساخت و.... .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
فهرست
عناوین صفحات
ایبیات فارسی
بیو گرافی استاد شهریار ..........................................................2
ادبیات فرهنگی ....................................................................17
زبان فارسی
مقدمه ...............................................................................18
انواع زبان .........................................................................18
طبقه بندی زبان های جهان ....................................................19
انواع زبان های قدیمی ..........................................................21
تعریف دستور زبان،صرف و نحو در زبان فارسی .......................22
کلام،جمله،کلمه،هجا،حرف ....................................................23
سخن کوتاه با اولیا ..............................................................24
ادبیات فارسی
بـیو گـرافـی استاد شهـریار
به قـلم جـناب آقای زاهـدی دوست استاد
اصولاً شرح حال و خاطرات زندگی شهـریار در خلال اشعـارش خوانده می شود و هـر نوع تـفسیر و تعـبـیـری کـه در آن اشعـار بـشود به افسانه زندگی او نزدیک است و حقـیـقـتاً حیف است که آن خاطرات از پـرده رؤیا و افسانه خارج شود.
گو اینکه اگـر شأن نزول و عـلت پـیـدایش هـر یک از اشعـار شهـریار نوشـته شود در نظر خیلی از مردم ارزش هـر قـطعـه شاید ده برابر بالا برود، ولی با وجود این دلالت شعـر را نـباید محـدود کرد.
شهـریار یک عشق اولی آتـشین دارد که خود آن را عشق مجاز نامیده. در این کوره است که شهـریار گـداخـته و تصـویه می شود. غالـب غـزلهـای سوزناک او، که به ذائـقـه عـمـوم خوش آیـنـد است، یادگـار این دوره است. این عـشـق مـجاز اسـت کـه در قـصـیـده ( زفاف شاعر ) کـه شب عـروسی معـشوقه هـم هـست، با یک قوس صعـودی اوج گـرفـتـه، به عـشق عـرفانی و الهـی تـبدیل می شود. ولی به قـول خودش مـدتی این عـشق مجاز به حال سکـرات بوده و حسن طبـیـعـت هـم مـدتهـا به هـمان صورت اولی برای او تجـلی کرده و شهـریار هـم با زبان اولی با او صحـبت کرده است.
بعـد از عـشق اولی، شهـریار با هـمان دل سوخـته و دم آتـشین به تمام مظاهـر طبـیعـت عـشق می ورزیده و می توان گـفت که در این مراحل مثـل مولانا، که شمس تـبریزی و صلاح الدین و حسام الدین را مظهـر حسن ازل قـرار داده، با دوستـان با ذوق و هـنرمـنـد خود نـرد عـشق می بازد. بـیـشتر هـمین دوستان هـستـند که مخاطب شعـر و انگـیزهًَ احساسات او واقع می شوند. از دوستان شهـریار می تـوان مرحوم شهـیار، مرحوم استاد صبا، استاد نـیما، فـیروزکوهـی، تـفـضـلی، سایه و نگـارنده و چـند نـفر دیگـر را اسم بـرد.
شرح عـشق طولانی و آتـشین شهـریار در غـزلهـای ماه سفر کرده، توشهً سفـر، پـروانه در آتـش، غـوغای غـروب و بوی پـیراهـن مشـروح است و زمان سخـتی آن عـشق در قـصیده پـرتـو پـایـنده بـیان شده است و غـزلهـای یار قـدیم، خـمار شـباب، ناله ناکامی، شاهـد پـنداری، شکـرین پـسته خاموش، تـوبـمان و دگـران و نالـه نومیـدی و غـروب نـیـشابور حالات شاعـر را در جـریان مخـتـلف آن عـشق حکـایت می کـند و غـزلهـا یا اشعـار دیگـری شهـریار در دیوان خود از خاطرات آن عـشق دارد از قـبـیل حالا چـرا، دستم به دامانـت و غـیره که مطالعـهً آنهـا به خوانندگـان عـزیز نـشاط می دهـد.
عـشقهـای عارفانه شهـریار را می توان در خلال غـزلهـای انتـظار، جمع و تـفریق، وحشی شکـار، یوسف گـمگـشته، مسافرهـمدان، حراج عـشق، ساز صبا، و نای شـبان و اشگ مریم، دو مرغ بـهـشتی و غـزلهـای ملال محـبت، نسخه جادو، شاعـر افسانه و خیلی آثـار دیگـر مشاهـده کرد. برای آن که سینمای عـشقی شهـریار را تـماشا کـنید، کافی است که فـیلمهای عـشقی او را که از دل پاک او تـراوش کرده در صفحات دیوان بـیابـید و جلوی نور دقـیق چـشم و روشـنی دل بگـذاریـد هـرچـه ملاحـضه کردید هـمان است که شهـریار می خواسته است. زبان شعـر شهـریار خـیلی ساده است.
محـرومیت و ناکامی های شهـریار در غـزلهـای گوهـر فروش، ناکامی ها، جرس کاروان، ناله روح، مثـنوی شعـر، حکـمت، زفاف شاعـر و سرنوشت عـشق به زبان