انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

تحقیق درباره شیعه (فایل word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

از روز اول ظهور اسلام و دعوت رسمی و آشکار حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله به توحید ، موضوع استمرار هدایت مردم پس از رسول خدا و جانشینی وی مطرح بود. رسول اکرم در اولین جلسه دعوت رسمی خاندان خود، به سران و بزرگان بنی هاشم فرمود:«هر کس امروز به من ایمان آورد و مرا یاری دهد پس از من جانشین من خواهد بود. » و هنگامی که علی علیه السلام در همان مجلس، ایمان خود را اظهار کرد، رسول گرامی اسلام وی را در آغوش گرفت و به عنوان جانشین پس از خود معرفی فرمود، که مورد تمسخر حاضران قرار گرفت. هم‌زمان با رشد اسلام و گسترش جمعیت مسلمین، موضوع وصایت رسول خدا توسط امام علی علیه السلام بارها مطرح شد و جمعی از مسلمین درجه اول که همواره تسلیم رسول خدا بودند نیز این مطلب را پذیرفته بودند. رسول خدا آنان را «شیعه علی» (دوستدار و پیرو علی علیه السلام) نامید و بارها فرمود:« علی و شیعته هم الفائزون » (الغدیر 351/2) بزرگانی همچون سلمان ، ابوذر ، مقداد ، عمار و حذیفه به "شیعه علی" مشهور بودند. پس از رسول خدا هم در پی غصب خلافت، جریان اسلام اصیل در قالب تفکر صحیح شیعی استمرار یافت. گرچه دوران اقتدار ظاهری شیعیان در صدر اسلام فقط در 5 سال حکومت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام پس از عثمان تحقق یافت، ولی جامعه شیعیان در زیر پرچم والاترین امتیاز تفکر الهی خود، یعنی استمرار هدایت الهی در امامت ائمه هدی است، به حیات و رشد خود ادامه می‌داد و طبیعتا مغضوب حکومت‌های غاصب قرار می‌گرفت. بدین سان اعتقاد به وجود "امام معصوم" به عنوان جانشین رسول خدا که به نام «ولایت» در فرهنگ اسلام مطرح است، مهمترین شاخصه اسلام ناب است. شیعیان در هر زمانی تحت تربیت امام معصوم آن زمان به رشد خود ادامه می‌دادند. امامان نیز همواره در کنار رشد تعالیم و فرهنگ اسلام و نگهبانی از دستاوردهای وحی و احیاء کلمه الله و سنت رسول الله، به ساماندهی امور شیعیان که همیشه محروم از مواهب زندگی در جهان اسلام بودند و به سخت‌ترین شکنجه های جسمی و روحی حکام غاصب مبتلا می‌شدند، می‌پرداختند.

 

 

 

صفحۀ اصلی » وقایع تاریخی » غدیر خم

 

 

 

 

 

 

 

اهمیت حجه الوداع

هجرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم و خروج آن حضرت از مکه معظمه نقطه عطفی در تاریخ اسلام به شمار می آید و بعد از این هجرت، حضرت سه بار به مکه سفر کرده اند.

بار اول در سال هشتم پس از صلح حدیبیه به عنوان عمره وارد مکه شدند و طبق قراردادی که با مشرکین بسته بودند فوراً بازگشتند.

بار دوم در سال نهم به عنوان فتح مکه وارد این شهر شدند، و پس از پایان برنامه ها و برچیدن بساط کفر و شرک و بت پرستی به طائف رفتند و هنگام بازگشت به مکه آمده و عمره بجا آوردند و سپس به مدینه بازگشتند.

سومین و آخرین بار بعد از  هجرت که پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم وارد مکه شدند در سال دهم هجری بعنوان حجه الوداع بود که حضرت برای اولین بار به طور رسمی اعلان حج دادند تا همه مردم در حد امکان حاضر شوند.

در این سفر دو مقصد اساسی در نظر بود، و آن عبارت بود از دو حکم مهم از قوانین اسلام که هنوز برای مردم به طور کامل و رسمی تبیین نشده بود: یکی حج، و دیگری مسئله خلافت و ولایت و جانشینی بعد از پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم.

 

آغاز سفر حج

پس از اعلان عمومی، مهاجرین و انصار و قبایل اطراف مدینه و مکه و حتی بلاد یمن و غیر آن بسوی مکه سرازیر شدند تا جزئیات احکام حج را شخصاً از پیامبرشان بیاموزند و در اولین سفر رسمی حضرت، به عنوان حج شرکت داشته باشند. اضافه بر آنکه حضرت اشاراتی فرموده بودند که امسال سال آخر عمر من است و این می توانست باعث شرکت همه جانبه مردم باشد.

جمعیتی حدود یکصد و بیست هزار نفر (گاهی بیشتر از آن را هم نقل کرده اند) در مراسم حج شرکت کردند که فقط هفتاد هزار نفر آنان از مدینه به همراه حضرت حرکت کرده بودند، بطوریکه لبیک گویان از مدینه تا مکه متصل بودند.

حضرت چند روز به ماه ذی الحجه مانده از مدینه خارج شدند و بعد از ده روز طی مسافت در روز سه شنبه پنجم ذی الحجه وارد مکه شدند.

امیرالمومنین علیه السلام هم که قبلاً از طرف حضرت به یمن و نجران برای دعوت به اسلام و جمع آوری خمس و زکات و جزیه رفته بودند به همراه عده ای در حدود دوازده هزار نفر از اهل یمن برای ایام حج به مکه رسیدند.

با رسیدن ایام حج در روز نهم ذی الحجه حضرت به موقف عرفات رفتند و بعد از آن اعمال حج را یکی پس از دیگری انجام دادند، و در هر مورد واجبات و مستحبات آن را برای مردم بیان فرمودند.

 

خطابه اول در منی

در عرفات دستور الهی نازل شد که علم و ودایع انبیاء علیهم السلام را به علی بن ابی طالب علیه السلام منتقل کند و او را به عنوان خلیفه و جانشین خود معرفی کند.

در منی پیامبر صلی اله علیه و اله و سلم اولین خطابه خود را ایراد فرمودند که در واقع یک زمینه سازی برای خطبه غدیر بود. در این خطبه ابتدا اشاره به امنیت اجتماعی مسلمین از نظر جان و مال و آبروی مردم نمودند، و سپس خونهای بناحق ریخته شده و اموال بناحق گرفته شده در جاهلیت را رسماً مورد عفو قرار دادند تا کینه توزیها از میان برداشته شود و جوّ اجتماع برای تامین امنیت آماده شود. سپس مردم را برحذر داشتند که مبادا بعد از او اختلاف کنند و بر روی یکدیگر شمشیر بکشند.

در اینجا تصریح فرمودند که:

اگر من نباشم علی بن ابی طالب در مقابل متخلفین خواهد ایستاد.

سپس حدیث ثقلین بر لسان مبارک حضرت جاری شد و فرمودند:

من دو چیز گرانبها در میان شما باقی می گذارم که اگر به این دو تمسک کنید هرگز گمراه نمی شوید: کتاب خدا و عترتم یعنی اهل بیتم.

اشاره ای هم داشتند به اینکه عده ای از همین اصحاب من روز قیامت به جهنم برده می شوند.

نکته جالب توجه اینکه در این خطابه، امیرالمومنین علیه السلام سخنان حضرت را برای مردم تکرار می کردند تا آنان که دورتر بودند بشنوند.

 

خطابه دوم در مسجد خیف در منی

در روز سوم از توقف در منی، بار دیگر حضرت فرمان دادند تا مردم در مسجد خیف اجتماع کنند. در آنجا نیز خطابه ای ایراد فرمودند که ضمن آن صریحاً از مردم خواستند که گفته های ایشان را خوب به خاطر بسپارند و به غائبان برسانند.

در این خطبه به اخلاص عمل و دلسوزی برای امام مسلمین و تفرقه نینداختن سفارش فرمودند و تساوی همه مسلمانان در برابر حقوق و قوانین الهی را اعلام کردند. بعد از آن بار دیگر متعرض مسئله خلافت شدند و حدیث ثقلین بر لسان حضرت جاری شد، و بار دیگر برای غدیر زمینه را آماده کردند.

در این مقطع، منافقین کاملاً احساس خطر کردند و قضیه را جدی گرفتند و برنامه های خود را آغاز کردند و پیمان نامه نوشتند و هم قسم شدند.

 

لقب امیرالمؤمنین

در مکه جبرئیل، لقب امیرالمؤمنین را به عنوان اختصاص آن به علی بن ابی طالب علیه السلام از جانب الهی آورد، اگر چه این لقب قبلاً نیز برای آن حضرت تعیین شده بود.

پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم هم دستور دادند تا یک یک اصحابش نزد علی علیه السلام بروند و به عنوان امیرالمؤمنین بر او سلام کنند و السلام علیک یا امیرالمؤمنین بگویند، و بدینوسیله در زمان حیات خود، از آنان اقرار بر امیر بودن علی علیه السلام گرفت.

در اینجا ابوبکر و عمر به عنوان اعتراض به پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم گفتند: آیا این حقی از طرف خدا و رسولش است؟ حضرت غضبناک شده فرمودند: حقی از طرف خدا و رسولش است، خداوند این دستور را به من داده است.

 

اعلان رسمی برای حضور در غدیر

با اینکه انتظار می رفت پیامبر خدا در اولین و آخرین سفر حج خود مدتی در مکه بمانند، ولی بلافاصله پس از اتمام حج حضرت به منادی خود بلال دستور دادند تا به مردم اعلان کند: فردا کسی جز معلولان نباید باقی بماند، و همه باید حرکت کنند تا در وقت معین در غدیر خم حاضر باشند.

غدیر کمی قبل از جحفه که محل افتراق اهل مدینه و اهل مصر و اهل عراق و اهل نجد بود به امر خاص الهی انتخاب شد. در این مکان، آبگیر و درختان کهنسالی وجود داشت. هم اکنون نیز، غدیر محل شناخته شده ای در دویست و بیست کیلومتری مکه و به فاصله دو میل قبل از جحفه به طرف مکه قرار دارد، و مسجد غدیر و محل نصب امیرالمؤمنین علیه السلام محل عبادت و زیارت زائران است.

برای مردم بسیار جالب توجه بود که پیامبرشان - بعد از ده سال دوری از مکه – بدون آنکه مدتی اقامت کنند تا مسلمانان به دیدارشان بیایند و مسایل خود را مطرح کنند، بعد از اتمام مراسم حج فوراً از مکه خارج شدند و مردم را نیز به خروج از مکه و حضور در غدیر امر نمودند.

صبح آن روز که پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم از مکه حرکت کردند، سیل جمعیت که بیش از صد و بیست هزار نفر (و به قولی صد و چهل هزار، و به قول دیگر صد و هشتاد هزار نفر) تخمین زده می شدند به همراه حضرت حرکت کردند. حتی عده ای حدود دوازده هزار نفر از اهل یمن که مسیرشان به سمت شمال نبود همراه حضرت تا غدیر آمدند.

 

اجتماع خطابه و جزئیات خطبه

همینکه به منطقه کراع الغمیم - که غدیرخم در آن واقع شده – رسیدند، حضرت مسیر حرکت خود را به طرف راست جاده و به سمت غدیر تغییر دادند و فرمودند:

أَیُّهَا النَّاسُ أَجِیبُوا دَاعِیَ اللَّهِ أَنَا رَسُولُ اللَّه

ای مردم، دعوت کننده خدا را اجابت کنید که من پیام آور خدایم.

و این کنایه از آن بود که هنگام ابلاغ پیام مهمی فرا رسیده است.

سپس فرمان دادند تا منادی ندا کند: «همه مردم متوقف شوند و آنانکه پیش رفته اند بازگردند و آنانکه پشت سر هستند توقف کنند» تا آهسته آهسته همه جمعیت در محل از پیش تعیین شده جمع گردند. و نیز دستور دادند: کسی زیر درختان کهنسالی که در آنجا بود نرود و آن موضع خالی بماند.

پس از این دستور همه مرکبها متوقف شدند، و کسانی که پیشتر رفته بودند بازگشتند و همه مردم در منطقه غدیر پیاده شدند و هر یک برای خود جایی پیدا کردند، و کم کم آرام گرفتند.

شدت گرما در اثر حرارت آفتاب و داغی زمین سوزنده و به حدی ناراحت کننده بود که مردم و حتی خود حضرت گوشه ای از لباس خود را به سرانداخته و گوشه ای از آن را زیرپای خود قرار داده بودند، و عده ای از شدت گرما عبای خود را به پایشان پیچیده بودند.

از سوی دیگر، پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم سلمان و ابوذر و مقداد را فراخواندند و به آنان دستور دادند تا به محل درختان کهنسال بروند و آنجا را آماده کنند. آنها خارهای زیر درختان را کندند و سنگهای ناهموار را جمع کردند و زیر درختان را جارو کردند و آب پاشیدند. در فاصله بین دو درخت روی شاخه ها پارچه ای انداختند تا سایبانی از آفتاب باشد، و آن محل برای برنامه سه روزه ای که حضرت در نظر داشتند کاملاً مساعد شود.

سپس در زیر سایبان، سنگها را روی هم چیدند و از رواندازهای شتران و سایر مرکبها هم کمک گرفتند و منبری به بلندی قامت حضرت ساختند و روی آن پارچه ای انداختند، و آنرا طوری بر پا کردند که نسبت به دو طرف جمعیت در وسط قرار بگیرد و پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم هنگام سخنرانی مشرف بر مردم باشد تا صدای حضرت به همه برسد و همه او را ببینند.



خرید و دانلود تحقیق درباره شیعه (فایل word)


اعتقادات اسلامى از نظر شیعه دوازده امامى

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 28

 

اعتقادات اسلامى از نظر شیعه دوازده امامى

خدا شناسى

1 - نظرى بجهان از راه هستى و واقعیت - ضرورت وجود خدا .2 - نظرى دیگر از راه ارتباط انسان و جهان - خاتمه فصل وحدانیت خدا .3 - ذات و صفت .4 - معنى صفات خداوندى 5 - توضیح بیشترى در معنى صفات 6 - صفات فعل 7 - قضا و قدر 8 - انسان و اختیار

1 - نظرى بجهان از راه هستى و واقعیت - ضرورت وجود خدا

درک و شعور انسان که با پیدایش او توأ م است در نخستین گامى که برمیدارد هستى خداى جهان و جهانیان را بر وى روشن میسازد .زیرا برغم آنان که در هستى خود و در همه چیز اظهار شک و تردید میکنند و جهان هستى را خیال و پندارمینامند ما میدانیم یکفرد انسان در آغازپیدایش خود که با درک و شعور توأ م است , خود و جهان را مییابد یعنى شک ندارد که ( او هست و چیزهاى دیگرى جز او هست ) و تا انسان انسان است این درک و علم در او هست و هیچگونه تردیدى بر نمیدارد و تغییر نمیپذیرد .این واقعیت و هستى که انسان در برابر سوفسطى و شکاک اثبات میکند ثابت است و هرگز بطلان نمیپذیرد یعنى سخن سوفسطى و شکاک که در حقیقت نفى واقعیت میکند هرگز و هیچگاه درست نیست پس جهان هستى واقعیت ثابتى دربر دارد .ولى هر یک از این پدیده هاى واقعیت دار که در جهان میبینیم دیر یا زودواقعیت را از دست میدهد و نابود میشود و از اینجا روشن میشود که جهان مشهود و اجزاء آن خودشان عین واقعیت ( که بطلان پذیر نیست ) نیستند بلکه بواقعیتى ثابت تکیه داده با آن واقعیت , واقعیتدار میشوند و بواسطه آن داراى هستى میگردند و تا با آن ارتباط و اتصال دارند با هستى آن هستند و همین که از آن بریدند نابود میشوند ما این واقعیت ثابت بطلان ناپذیر را ( واجب الوجود ) خدا مینامیم .

2 - نظرى دیگر از راه ارتباط انسان و جهان

راهى که در فصل گذشته براى اثبات وجود خدا پیموده شد , راهى است بسیار ساده وروشن که انسان با نهاد خدادادى خود آن را میپیماید و هیچگونه پیچ و خم نداردولى بیشتر مردم بواسطه اشتغال مداوم که بمادیات دارند و استغراقى که در لذائذ محسوسه پیدا کرده اند رجوع بنهاد خدادادى و فطرت ساده و بیآلایش برایشان بسیار سخت و سنگین میباشد .از این روى اسلام که آئین پاک خود را همگانى معرفى میکند و همه را در برابرمقاصد دینى مساوى میداند اثبات وجود خدا را با اینگونه مردم از راه دیگر در میان مینهد و از همان راهى که فطرت ساده را از توجه مردم بدور داشته با ایشان سخن گفته خدا را میشناساند .قرآن کریم خدا شناسى را از راههاى مختلف بعامه مردم تعلیم میدهد و بیشتر از همه افکارشان را به آفرینش جهان و نظامى که در جهان حکومت میکند معطوف میدارد و به مطالعه آفاق و انفس دعوت مینماید زیرا انسان در زندگى چند روزه خود هر راهى را پیش گیرد و در هر حالى که مستغرق شود از جهان آفرینش و نظامى که در آن حکومت میکند بیرون نخواهد بود و شعور و ادراک وى از تماشاى صحنه شگفت آور آسمان و زمین چشم نخواهد پوشید .این جهان پهناور هستى که پیش چشم ما است ( چنانکه میدانیم ) هر یک ازاجزاء آن و مجموع آنها پیوسته در معرض تغییر و تبدیل میباشد و هر لحظه در شکل تازه و بیسابقه اى جلوه میکند .و تحت تأ ثیر قوانین استنثاء ناپذیر لباس تحقق میپوشد و از دورترین کهکشانها گرفته تا کوچکترین ذره اى که اجزاء جهان را تشکیل میدهد هر کدام متضمن نظامى است واضح که با قوانین استثناء ناپذیر خود بطور حیرت انگیزى در جریان میباشدو شعاع عملى خود را از پستترین وضع بسوى کاملترین حالات سوق میدهد و به هدف کمال میرساند .و بالاتر از نظامهاى خصوصى نظامهاى عمومیتر و بالاخره نظام همگانى جهانى که اجزاء بیرون از شمار جهان را بهمدیگر ربط میدهد و نظامهاى جزئى را بهم میپیوندد و درجریان مداوم خود هرگز استثناء نمیپذیرد و اختلال برنمیدارد .نظام آفرینش اگر انسانى را مثلا در زمین جاى میدهد ساختمان وجودش را طورى ترکیب میکند که با محیط زندگى خود سازش کند و محیط زندگى ویرا طورى ترتیب میدهد که مانند دایه اى با مهر و عطوفت بپرورشش پرداخته آفتاب و ماه وستارگان و آب و خاک و شب و روز و فصول سال و ابر و باد و باران و گنجینه هاى زیر زمینى و روى زمین و بالاخره همه سرمایه نیروى خود را در راه آسایش و آرامش خاطر وى گذاشته بکار میبندد .ما چنین ارتباط و سازشى را میان هر پدیده و میان همسایگان دور و نزدیک و خانه اى که در آن زندگى میکند مییابیم .اینگونه پیوستگى و بهم بستگى در تجهیزات داخلى هر یک از پدیده هاى جهان نیز پیدا است .آفرینش اگر براى انسان نان داده براى تحصیل آن پاى و براى گرفتن آن دست و براى خوردن آن دهان وبراى جویدن آن دندان داده است و آن را با یک رشته وسائلیکه مانند حلقه هاى زنجیر بهم پیوسته اندبهدف کمالى این آفریده ( بقاء و کمال ) مرتبط ساخته است .دانشمندان جهان تردید ندارند که روابط بیپایان که در اثر تلاش علمى چندین هزارساله خود بدست آورده اند طلیعه ناچیزى است که از اسرار آفرینش که دنباله هاى تمام نشدنى بدنبال خود دارد و هر معلوم تازه اى مجهولات بیشمارى را به بشر اخطار میکند .آیا میتوان گفت این جهان پهناور هستى که سرتاسر اجزاء آن جدا جدا و در حال وحدت و اتصال با استحکام و اتفاق حیرت انگیز خود از یک علم و قدرت نامتناهى حکایت میکند , آفریدگارى نداشته و بیجهت و سبب بوجود آمده است ؟ آیا این نظامهاى جزئى و کلى و بالاخره نظام همگانى جهانى که با ایجاد رابطه هاى محکم و بیشمار جهان را یکواحد بزرگ قرار داده و با قوانین استثناء ناپذیر و دقیق خود در جریان است همه و همه بدون نقشه و بحسب اتفاق و تصادف بوده ؟

البته فردى که هر حادثه و پدیده اى را بعلت و سببى نسبت میدهد و گاهى براى پیدا کردن سببى مجهول روزگارها با بحث و کوشش میگذراند و دنبال پیروزى علمى میگردد فردى که با مشاهده چند آجر که با نظم و ترتیب روى هم چیده شده نسبت آنرا بیک علم و قدرتى میدهد و اتفاق و تصادف را نفى کرده بوجود نقشه و هدفى قضاوت مینماید هرگز حاضر نخواهد شد جهان را بیسبب پیدایش , یا نظام جهان را اتفاقى و تصادفى فرض کند .پس جهان با نظامى که در آن حکومت میکند آفریده آفریدگار بزرگى است که با علم و قدرت و بیپایان خود آن را بوجود آورده و بسوى هدفى سوق میدهد و اسباب جزئیه که حوادث جزئیه را در جهان بوجود میآورند همه بالاخره باو منتهى میشوند و از هر سوى تحت تخسیر و تدبیر وى میباشند هر چیزى در هستى خود نیازمند باوست و او بچیزى نیازمند نیست و از هیچ علت و شرطى سرچشمه نمیگیرد .

وحدانیت خد

هر واقعیتى را از واقعیتهاى جهان فرض کنیم واقعیتى است محدود یعنى بنا بفرض و تقدیرى (فرض وجود سبب و شرط) هستى را دارا است و بنا بفرض و تقدیرى (فرض عدم سبب و شرط) منفى است و در حقیقت وجودش مرزى دارد که در بیرون آن مرز یافت نمیشود تنها خدا است که هیچ حد و نهایتى براى وى فرض



خرید و دانلود  اعتقادات اسلامى از نظر شیعه دوازده امامى


مقاله جنگ شیعه و سنی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

بازی خطرناک : جنگ شیعه و سنی

 

" دوره  صفویان جدید " در منطقه درگیری و کشمکش های جدیدی را مطرح ساخته و منطقه را با بارسنگین دیگری مواجه کرده است . صفویان که قریب پانصد سال قبل برای شیعه ساختن مردم ایران پرچم خود را علم کردند ، خرافه پرستی در دین اسلام را بزور شمشیر بخورد مردم داده و دروغ و خرافه پرستی را جای واقعیت جای دادند . دیری نپائید که این دیدگاه و ایدئولوژی دولت صفوی بدست روحانیون شیعه افتاده و بدین ترتیب جهان بینی صفویان کم کم از مسیر اصلی خود منحرف گردید .

گرچه سعی گردید تا این انحراف دوره صفوی بسوی خرافه پرستی در تونل زمان با انجام اصلاحات  و نوآوریهائی  تصحیح گردند ، ولی " حرکت ملایان جدید " در دوره تاریخی اخیر تمامی نقشه های مردم ایران در راه آزادی را نقش بر آب نموده است . سیاست صفویان در راه اشاعه مذهب شیعه ، تلفات و صدمات بسیاری نیز را بهمراه داشت . بعنوان مثال ؛ در این راستا بسیاری  مناطق از ایران آندوران جدا شده و مسلمانان بسیاری که از گرویدن به مذهب شیعه اکراه داشتند ایران را ترک نمودند . سلسله قاجار نیز بعنوان وارث صفویهای شیعه ف این سیاست را ادامه داده و بدینترتیب خرافه پرستی ،  فساد و خونریزی ادامه یافته و ریشه دوانید ....و زخم درگیری شیعه – سنی التیام نیافته و به خونریزی ادامه داد ...

امروز نیز میبینیم که در جغرافیای ایران کشمکش کهنه و قدیمی شیعه – سنی مشکلات ، مسائل و خونریزیهای بسیاری را در پر میآورد . سیاستهای مذهب محور رژیم ایران در مناطق اکثرا سنی نشین همانند کرستان ، خوزستان و بلوچستان ، وضعیت در این مناطق را به نقطه انفجار رسانیده است . در بلوچستان امروز فقط سلاحها سخن میگوند . حکومت ایران که در مقابل خواسته های مردم بلوچ پاسخی بجز اسلحه ، اعدام و گلوله ندارد ، بلوچها را بسوی مسلح شدن پیش برده است . مسائل و مشکلات موجود در مناطق مرزی بلوچستان و کردستان متأسفانه امروز به آنور مرزها نیز سرریز گشته و خبر از آینده ای نه چندان خوشایند میدهند . درست همانند دوره صفویان امروز نیز سیاست منطقه ای را " محور مذهب" تعیین مینماید .

آیا رژیم تهران که در اوایل ماه مارس سالجاری کنفرانسی با شرکت اندیشمندان ، روشنفکران و آکادمیسین های 28 کشور جهان در محور مشکل مشترک عصر حاضر تحت عنوان  " جهان اسلام قربانی تروریسم " برگزار کرده و در آن به ارزیابی بسیج غرب در جهت آلوده ساختن مسلمانان ، محکوم کردن قرار دادن اسلام و تروریسم در کفه های یک ترازو بعد از عملیات تروریستی یازدهم سپتامبر و انتقاد از تعریف تروریسم در جهان غرب در راستای اهداف خود پرداخته و از جهان اسلام دعوت نمود که فریب بازی کثیف غرب را نخورده و به درگیری مابین شیعه و سنی پایان دهند ، در این ادعای خود به چه اندازه ای صادق میباشد ؟ با توجه به اقدامات رژیم ایران مسلما پاسخ این سئوال خیر خواهد بود  ...

رژیم ایران با سیاستهای ماجراجویانه و مطرح ساختن اهدافی که دستیابی به آنها غیر ممکن میباشد ، فضای رقابتی سختی را بوجود میآورد . رئیس جمهور جمکرانی ایران که خود را شاگرد هیتلر میداند ، با سخنان و اقدامات خود این جمله از کارل مارکس را در اذهان تداعی میکند : " تاریخ تکرار میشود ولی بار اول بصورت تراژدی و بار دوم بعنوان کمدی " ..احمدی نژاد و همیارانش باید بدانند که با این اقدامات ، خود ، ایران و منطقه را بسوی یک نمایش تراژی کمدی سوق میدهند .

 در سالهای اخیر مقابل رژیم ایران که در سالهای اخیر نیز از سیاست فرسایشی خود بر علیه سنی ها نکاسته و حتی به فشار خود افزوده و درصدد تأسیس امپراطوری شیعه در جهان میباشد ،جبهه سنی تشکیل یافته است .نیروهای قدرتمند غربی و علی الخصوص آمریکا در صدد است تا کشورهائی همانند مصر ، عربستان سعودی و اردن را در این جبهه مخالف شرکت دهند .

  در عراق که مزه جنگ مذهبی را بهتر از دیگران درک نموده ، وضعیت بقدری وخیم میباشد که حتی مجروحین حملات مختلف براساس مذهب خود به بیمارستانهای سنی و یا شیعه انتقال مییابند . موج خشونتی که بعد از سقوط صدام حسین در عراق شکل گرفته است بوضوح بعد درگیری بین مذاهب مختلف را نشان میدهد . وقتی جنگ داخلی موجود در عراق اینکشور را به سه منطقه کاملا مجزای شیعه ، سنی و کرد تقسیم نماید آنگاه طوفانی بپاخاسته و دیگر کشورهای منطقه را نیز در بر خواهد گرفت . جنگ پنهان ایران در جبهه های مختلف و بیشمار همانند حماس در فلسطین و یا گروههای مختلف در لبنان ، اقتصاد بیمار اینکشور را وخیم تر از همیشه خواهد ساخت . مردم ایران که نمیدانند بر سر دلارهای نفتی ایران چه میآید ، هنوز بر سر سفره هایشان منتظر پول نفت نشسته اند !

دستندرکاران رژیم ایران در صددند تا علاوه بر تبلیغات زشت و کریه ضد یهودی و همچنین کمکهای مالی هنگفت به اعراب شیعه و سنی رهبری کشورهای عربی را نیز برانگیخته و بر عهده بگیرند . این سرمایه گذاریهای بی حساب و کتاب هیچگاه نخواهد توانست حقایق تاریخی و فرهنگی را تغییر داده و متحول سازد . آنها متأسفانه نمیخواهند قبول کنند که کلماتی همانند ایران و یا شیعه در جهان غرب بجز انعکاسی تهدیدآمیز و تنفرآمیز چیز دیگری نیست . رژیم جمهوری اسلامی که سرمایه سرشار ایران را روانه جیب گروههائی همانند حماس و حزب الله و سوریه مینماید باید بداند که از این سرمایه گذاری بی معنی خود هیچ سودی نخواهد برد . برعکس شعله ور شدن جنگ داخلی قومی – مذهبی در عراق همانند وضعیت اسفناک آمریکا در عراق ، ایران را نیز بداخل این منجلاب خواهد کشانید . از اینرو دستندرکاران رژیم باید نشسته و با خود بیاندیشند که میخواهند با تکه ای از خاک عراق که همانند زالو به تن ایران خواهد چسبید چه کنند ؟

خلاصه کلام اینکه باید از تعصب گرائی و ارتجاع در دین که مایه بدبختی کشورهای منطقه است دوری نمائیم ...دولت آقای احمدی نژاد و طرفدارانشان نیز نباید فراموش کنند که دولت صفویان عاقبت خوبی نداشتند ...

 

چگونه می توان اختلاف های شیعه و سنی را از بین برد؟

برای ایجاد وحدت اسلامی راهکارهای متعددی وجود دارد که به بعضی اشاره می شود:1) گفتگو (دیالوگ)اولین و مهم ترین راهکار جهت همگرایی مسلمانان، گفتمان علمی است، بدین معنا که نظریه پردازان و عالمان دینی، فرقه های اسلامی در کنار هم قرار گرفته، گفتگوهای علمی انجام دهند. در این گفتگوها بر مسایل مشترک تأکید شده و عالمان اسلامی از مبانی یکدیگر آشنا شوند؛ زیرا خیلی از مسایل اختلافی بین مسلمانان ناشی از آن است که فرقه های اسلامی از بعضی اصول و مبانی یکدیگر آشنایی کامل ندارند . عدم آشنایی کامل آنها از اصول یکدیگر موجب شده که مسلمانان برداشت های نادرستی از هم داشته و نسبت به یکدیگر بدبین گردند، حتی حکم تکفیر یکدیگر را صادر نموده و



خرید و دانلود مقاله  جنگ شیعه و سنی