لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
انقلاب فرانسه
در چهاردهم جولای 1789 میلادی، جماعتی از گرسنگان به زندان «باستیل» در پاریس، حمله کردند. فقرای پاریس که سان کولوت نامیده می شدند، از سیاستهای لویی شانزدهم، پادشاه فرانسه، به خشم آمده بودند. لویی که با بحران مالی شدیدی دست به گریبان بود، از مجلس طبقات عمومی در خواست کرد تا مالیاتها را افزایش دهد. این امر، موجب بروز انقلاب فرانسه گردید و به مدت 10 سال این کشور دچار هرج و مرج شد. لویی شانزدهم در سال 1792 اعدام شد و سرانجام، در سال 1799، هنگامی که ژنرال ناپلئون بناپارت به قدرت رسید، انقلاب پایان پذیرفت.
لوئی شانزدهم
لوئی شانزدهم در سال 1770 م با شاهزاده خانم اتریشی به نام ماری آنتوانت ازدواج نمود. وی در سال 1774 پادشاه فرانسه گشت. پس از انقلاب، لوئی به همراه خانواده اش سعی در فرار از فرانسه داشت. او به پاریس برگردانده شد و متهم به خیانت گشت. در 21 ژانویه 1793، در مکانی موسوم به «پلاس دولا رولوسیون» در پاریس، گردن پادشاه با گیوتین زده شد. همسر او نیز نه ماه بعد اعدام شد.
پادشاه فرانسه، لوئی شانزدهم، همه اعضای مجلس را فرا می خواند و از آنها می خواهد تا مالیتها را افزایش دهند.
اعضای مجلس سوم در زمین تنیس قصر پادشاه در ورسای تحصن می کنند و قسم یاد می کنند تا تغییر شیوه اداره فرانسه، با یکدیگر متحد باقی بمانند. آنها خود را به عنوان مجمع ملی اعلام می نمایند. پاریسی های خشمگین با شنیدن اینکه سربازان پادشاه در راه هستند، 30000 تفنگ سرپر را از اسلحه خانه سلطنتی می دزدند. سپس آنها به زندان باستیل هجوم آورند. نبرد آغاز می گردد، اما زندان بدست مردم افتاده و قیام سراسر فرانسه را در بر می گیرد.
مجمع ملی، بیانیه حقوق بشر و شهروندان را تصویب می کند. بر طبق این بیانیه، آزادی، یک حق طبیعی محسوب و تساوی تمام شهروندان در برابر قانون تضمین می گردد.
کمبود مواد غذائی و شورشها ادامه می یابند. در پنجم اکتبر جمعیتی از مردم که اکثر آنها را زنان تشکیل می دادند از پاریس به سمت قصر پادشاه در ورسای، راهپیمایی و تقاضای نان می کنند. آنها اعضای خانواده سلطنتی را بعنوان اسیر با خود به پاریس می برند.
اشراف، حقوق مربوط به القاب موروثی را از دست می دهند. کلیسا و اشراف، دارایی خود را مدیون این القاب هستند.
پادشاه و خانواده اش سعی در فرار از فرانسه دارند، اما دستگیر شده و به فرانسه رجعت داده می شوند. هزاران تن از اشراف زادگان ، کشیشها و افسران ارتش که مخالف انقلاب هستند، فرانسه را ترک می گویند. فرانسه علیه اتریش و پروسی که برای حمایت از پادشاه فرانسه ، نقشه حمله به فرانسه را داشتند، اعلان جنگ می کند. این آغاز جنگهای انقلابی علیه نیروهای مشترک اتریش، پروس، انگلستان و اسپانیا است. آنهاتا سال 1802 به مبارزه خود ادامه می دهند.
رژیم پادشاهی و قانون اساسی 1791 در قیامی جدید بر انداخته می شوند. سیاسیون افراطی ، کنترل دولت انقلابی را در دست می گیرند. انتخابات بر پا می گردد. برای اولین بار در تاریخ فرانسه، هر فرانسوی از حق رای برخوردار است. رژیم پادشاهی از میان می رود و در فرانسه یک جمهوری و دولت مردمی اعلام می گردد. از این پس، حتی پادشاه لوئی شانزدهم نیز یک شهروند خوانده می شود. شروع تقویم انقلابی از 22 سپتامبر است.
در یازدهم ژانویه لوئی شانزدهم به جرم خیانت و شرکت در توطئه با قدرتهای خارجی گناهکار شناخته شده و 10 روز بعد اعدام می گردد. ژاکوبین ها، گروهی انقلابی افراطی به رهبری ماکسیمیلین روبسپیر، قدرت را در دست می گیرند. دوره وحشت آغاز می گردد.
همسر لوئی شانزدهم، ماری آنتوانت، اعدام می گردد. با اعدام روبسپیر و 21 تن از یارانش دوره وحشت پایان می پذیرد. قرار داد صلح با پروس و هلند و چند ماه بعد با اسپانیا به امضاء می رسد. یک دولت جدید به نام «دیرکتوار» (هیت مدیره) تشکیل می یابد. این دولت چندان موفق نیست و نارضایتی بوجود می آید.
ناپلئون بناپارت، یک ژنرال ارتش انقلابی، قدرت را در دست می گیرد. دولت «راهنما» به ناچار کناره گیری می کند. ناپلئون بسرعت امنیت را برقرار می سازد و خود را اولین کنسول می خواند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
انقلاب فرانسه
در چهاردهم جولای 1789 میلادی، جماعتی از گرسنگان به زندان «باستیل» در پاریس، حمله کردند. فقرای پاریس که سان کولوت نامیده می شدند، از سیاستهای لویی شانزدهم، پادشاه فرانسه، به خشم آمده بودند. لویی که با بحران مالی شدیدی دست به گریبان بود، از مجلس طبقات عمومی در خواست کرد تا مالیاتها را افزایش دهد. این امر، موجب بروز انقلاب فرانسه گردید و به مدت 10 سال این کشور دچار هرج و مرج شد. لویی شانزدهم در سال 1792 اعدام شد و سرانجام، در سال 1799، هنگامی که ژنرال ناپلئون بناپارت به قدرت رسید، انقلاب پایان پذیرفت.
لوئی شانزدهم
لوئی شانزدهم در سال 1770 م با شاهزاده خانم اتریشی به نام ماری آنتوانت ازدواج نمود. وی در سال 1774 پادشاه فرانسه گشت. پس از انقلاب، لوئی به همراه خانواده اش سعی در فرار از فرانسه داشت. او به پاریس برگردانده شد و متهم به خیانت گشت. در 21 ژانویه 1793، در مکانی موسوم به «پلاس دولا رولوسیون» در پاریس، گردن پادشاه با گیوتین زده شد. همسر او نیز نه ماه بعد اعدام شد.
پادشاه فرانسه، لوئی شانزدهم، همه اعضای مجلس را فرا می خواند و از آنها می خواهد تا مالیتها را افزایش دهند.
اعضای مجلس سوم در زمین تنیس قصر پادشاه در ورسای تحصن می کنند و قسم یاد می کنند تا تغییر شیوه اداره فرانسه، با یکدیگر متحد باقی بمانند. آنها خود را به عنوان مجمع ملی اعلام می نمایند. پاریسی های خشمگین با شنیدن اینکه سربازان پادشاه در راه هستند، 30000 تفنگ سرپر را از اسلحه خانه سلطنتی می دزدند. سپس آنها به زندان باستیل هجوم آورند. نبرد آغاز می گردد، اما زندان بدست مردم افتاده و قیام سراسر فرانسه را در بر می گیرد.
مجمع ملی، بیانیه حقوق بشر و شهروندان را تصویب می کند. بر طبق این بیانیه، آزادی، یک حق طبیعی محسوب و تساوی تمام شهروندان در برابر قانون تضمین می گردد.
کمبود مواد غذائی و شورشها ادامه می یابند. در پنجم اکتبر جمعیتی از مردم که اکثر آنها را زنان تشکیل می دادند از پاریس به سمت قصر پادشاه در ورسای، راهپیمایی و تقاضای نان می کنند. آنها اعضای خانواده سلطنتی را بعنوان اسیر با خود به پاریس می برند.
اشراف، حقوق مربوط به القاب موروثی را از دست می دهند. کلیسا و اشراف، دارایی خود را مدیون این القاب هستند.
پادشاه و خانواده اش سعی در فرار از فرانسه دارند، اما دستگیر شده و به فرانسه رجعت داده می شوند. هزاران تن از اشراف زادگان ، کشیشها و افسران ارتش که مخالف انقلاب هستند، فرانسه را ترک می گویند. فرانسه علیه اتریش و پروسی که برای حمایت از پادشاه فرانسه ، نقشه حمله به فرانسه را داشتند، اعلان جنگ می کند. این آغاز جنگهای انقلابی علیه نیروهای مشترک اتریش، پروس، انگلستان و اسپانیا است. آنهاتا سال 1802 به مبارزه خود ادامه می دهند.
رژیم پادشاهی و قانون اساسی 1791 در قیامی جدید بر انداخته می شوند. سیاسیون افراطی ، کنترل دولت انقلابی را در دست می گیرند. انتخابات بر پا می گردد. برای اولین بار در تاریخ فرانسه، هر فرانسوی از حق رای برخوردار است. رژیم پادشاهی از میان می رود و در فرانسه یک جمهوری و دولت مردمی اعلام می گردد. از این پس، حتی پادشاه لوئی شانزدهم نیز یک شهروند خوانده می شود. شروع تقویم انقلابی از 22 سپتامبر است.
در یازدهم ژانویه لوئی شانزدهم به جرم خیانت و شرکت در توطئه با قدرتهای خارجی گناهکار شناخته شده و 10 روز بعد اعدام می گردد. ژاکوبین ها، گروهی انقلابی افراطی به رهبری ماکسیمیلین روبسپیر، قدرت را در دست می گیرند. دوره وحشت آغاز می گردد.
همسر لوئی شانزدهم، ماری آنتوانت، اعدام می گردد. با اعدام روبسپیر و 21 تن از یارانش دوره وحشت پایان می پذیرد. قرار داد صلح با پروس و هلند و چند ماه بعد با اسپانیا به امضاء می رسد. یک دولت جدید به نام «دیرکتوار» (هیت مدیره) تشکیل می یابد. این دولت چندان موفق نیست و نارضایتی بوجود می آید.
ناپلئون بناپارت، یک ژنرال ارتش انقلابی، قدرت را در دست می گیرد. دولت «راهنما» به ناچار کناره گیری می کند. ناپلئون بسرعت امنیت را برقرار می سازد و خود را اولین کنسول می خواند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
انقلاب صنعتی
انقلاب صنعتی عبارتست از دگرگونیهای بزرگ در صنعت، کشاورزی، تولید و حمل و نقل که در اوسط قرن هجدهم از انگلستان آغاز شد. در اینکه این رشته تحولات را می توان انقلاب صنعتی نامید اختلاف نظر وجود دارد . واژه ی انقلاب به دگرگونیهای ناگهانی اطلاق می شود، در حالی که این تحولات صنعتی به هیچ وجه ناگهانی نبودند . حتی بعضی از محققین تنها این تحولات را مختص به صنعت نمی دانند و معتقدند که این تحولات دارای جنبههای اجتماعی و فکری نیز بوده اند .
صنعتی شدن به معنی استفاده از نیروی ماشین به جای نیروی انسان است. انقلاب صنعتی ابتدا از انگلستان شروع شد، زیرا انگلستان پس از چندین قرن تحول سیاسی داخلی، توسعهٔ استعمار تجاری، گسترش ناوگان دریایی، رشد طبقهٔ متوسط و بهبود امور قانونی و اداری کشور، از نظر زمین،کارگر،سرمایه، مدیریت و حکومت وضعیتی مطلوب و هماهنگ داشت که زمینهٔ پیشرفت صنعتی در این کشور را فراهم میکرد. انقلاب صنعتی در انگلستان در سه زمینه بافندگی، زغال سنگ و ذوب آهن بیشتر نمود یافت. گاهی سخن از دو انقلاب صنعتی برده میشود که یکی در قرن هجدهم و دیگری در قرن نوزدهم است. دو نتیجه مهم انقلاب صنعتی، گسترش استعمار اروپاییها در کشورهای آسیایی و آفریقایی و بهره کشی از کارگران در داخل بود.
پیامدهای انقلاب صنعتی در انگلستان
انقلاب صنعتی، انگلستان را به یک قدرت صنعتی مبدل ساخت. ساخت اولین پل آهنی در سال ۱۷۷۹،احداث اولین شبکهٔ راه آهن در سال ۱۸۲۵ و هم چنین افزایش چشمگیر فرآوردههای کشاورزی و دامی از جمله نتایج مثبت انقلاب صنعتی در انگلستان بود. اما در این جریان، کارخانهها ی متعدد با دودکشهای بلند و غلیظ جانشین دهکدههای سبز و خرم روستایی شدند . رشد و گسترش کارخانهها منجر به از بین رفتن جنگلها و فضاهای سبز ،افزایش دود و آلودگی هوا ، بوجود آمدن کوههای زغال و تودهٔ فضولات بود
در عصر انقلاب صنعتی ، هر اختراع تازه سبب میشد که ماشینها ی تازه به جای عدهای از کارگران به کار بیفتند و گروهی را بیکار کنند. در نتیجهٔ بیکار شدن عدهای از کارگران و هم چنین افزایش قیمتها به دلیل تغییر و تحولات صنعتی، فقر و تنگدستی بر آنها چیره شده و آنها ناچار بودند که برای سیر کردن خود و خانوادههایشان به گدایی و خوردن پسماندهٔ غذاهای رستورانها روی بیاورند. در شهر لندن این معضل بسیار چشم گیر تر بود .
جنبش هنر و صنایع دستی در انگلستان (1940-1850م)
همان طور که گفته شد،پدیده های اجتماعی ناشی از انقلاب صنعتی در اروپا وآمریکا از نیمه قرن نوزدهم تا آغاز قرن بیستم تداوم یافت.شمار جمعیت همچنان بالا می رفت،فرایند صنعتی شدن دائما در حال پیشرفت بود و مهاجرت به شهر های بی وقفه ادامه داشت و پیامد آن که رشد شهر های مرکزی بزرگ بود به تغییر رابطه شهرهاو روستا منجرشد. پس از پایان جنگ فرانسه و پروس (71-1870)که در اروپا یک دوره صلح آغاز شد و همزمان با تاسیس دولت آلمان ونیروهای آزاد شدند که گرچه برای حل مسایل ساختاری جامعه به کار گرفته نشدند،اما موجب توسعه داد و ستد،تجارت و صنعت شدند و گرچه قدرتمند ولی از لحاظ سیاسی و اقتصادی جدل انگیز بودند.
سقوط شدید اقتصادی 1873،ساختار سست بنیان دو سال پیش را تخریب کرد،دو سال که طی آن مقدار معتنابهی سرمایه گذاریها و برنامه های جاه طلبانه کاذب و انواع معاملات مخاطره آمیز انجام شده بود ، اما کم و بیش راه را برای پیشرفتهای بعدی صنعت هموار کرد. درسال 1890 ،آخرین بسط سرمایه داری پیش از جنگ جهانی اول آغاز شد. تعدتد بازارهای بین المللی در نتیجه رشد و توسعهای که در روسیه ،آمریکای جنوبی ،سواحل جنوبی و شمالی آفریقا و برخی قسمتهای آسیا اتفاق افتاد،افزایش یافت و به انعقاد پیمانهایی در بین قدرتهای بزرگ صنعتی به منظور توسعه شعاع نفوذ آنها انجامید و به این ترتیب عصر استعمار آغاز گردید. از آنجا که رشد و توسعه در سه دهه آول قرن نوزدهم ،همراه با تشکیل دولتهای ملی به اوج خود رسیده بود و مجموعه های بزرگ اقتصاد ملی را پدید آورده بود ،اقدامات بعدی منجر به پیدایش یک اقتصاد معتبر جهانی شد.
همزمان ، پیشرفتهای مهمی در علوم و فنون صورت گرفت .اختراعهای بیشمار هر روز زندگی و صنعت را زیر و زبر می کردند و سازه های عظیم ،مقیاسهای جدید معماری را پدید آوردند.رشد سریع راه آهن و زیرساختهای ارتباطی ،مرزهای جغرافییایی را در هم شکست که نتیجه آن برقراری تبادل اطلاعات بین کشورهای مختلف بود.
هنرهای تجسمی در آغاز کار نتوانستند در منعکس کردن تناقص های عصر جدید کاملا موفق باشند،در عوض با ابرز نوعی احساس دلتنگی نسبت به گذشته می کوشیدند تا با بازگشت به دوران پیشین و زنده کردن اندیشه های منسوخ گذشته از واقعیت موجود بگریزند .شکل گیری گروه نقاشان ،پیکره سازان و نویسندگان (پیش رافائلی) انگلستان در سال 1848 ، نمونه های از این بازگشت به گذشته است .این گروه ،هنرمندان پیش از رافائل را الگوی خود قرار داده بودند و کوشش داشتند تا با مد نظر قرار دادن جاذبه های معنوی و الهامهای هنری برخاسته از طبیعت و مذهب و نیز آفرینش تاثیرات تزیینی و زیباشناختی به یک اصلاح هنری دست یازند.
جنبش سمبولیسم (نمادگرایی)که در حدود سال 1885 ابتدا در فرانسه و در واکنش نسبت رئالیسم (واقع گرایی) پدید آمد و سپس در سرتاسر اروپا گسترش یافت ،نیز به جنبش پیش رافائلی ها بسیار نزدیک بود . نویسندگان و نقاشان وابسته به این جنبش را یک میل درونی برای گسیختن قیودی که دنیای ماموس و واقعی بر آنها تحمیل می کرد و همچنین بیاز مبرم به بیان واقعیت ، تخیل ،ذهنیت و دنیای سحر و افسون با یکدیگر پیوند می داد.
در معماری این نیاز محسوس بود که تاریخی گرایی باید با سبک جدیدی که اندیشه های گذشته آن را محدود نکند جایگزین شود.مبانی نظری چنین جنبشی بر اساس بر اساس اصول زیبایی شناسی انتقال فکرد فراهم آمد که به وسیله فیلسوف عصر تئودورلیپس در کتاب زیبایی شناسی ،روانشناسی زیبایی ها و هنر تدوین شده است و بین سالهای 1906-1903 انتشار یافته بود استغراق روحی در اشکال ،اشیا و موجودات زنده تا جایی که چنین بنماید که احساسات شخص تعمق کننده را منعکس می سازند از نظر لیپس و پیروانش نخستین گام برای درک زیبایی شناسی بود.بنابراین ،خطوط قائم ،افقی یا مایل ، منحنی ها ،سطوح و رنگها هر کدام مفهوم و معنایی خاص پیدا می کردند.اشکال و نمادها که با هدفی خاص در ارتباط های روانشناختی بسط یافته بودند ،امکان نوعی رمز گشایی معنا شناختی را از فرمهای معماری فراهو می آوردند.
در بین پیشگامان و رهبران این بیان جدید معماری ،می توتن از جان راسکین ،مورخ و نویسنده و مصلح اجتماعی نام برد که با پیش رافائلی ها نیز در ارتباط و شاید یکی از برجسته ترین آنها بود.وی که خود را به تاریخی گرایی مدیون احساس می کرد،واقعیت وجودی آهن را در معماری قرن نوزدهم به رسمیت نمی شناخت و روشهای صنعتی ساختمان را به عنوان خیانتی از سوی معماری نسبت به هنر ،طرد می کرد.وی زیبایی ظاهری را بازتابی از زیبایی باطنی می دانست و به همین دلیل خواست روز افزون به معنویات را در معماری قرون وسطی را هم تراز با لذت و رضایتی که یک صنعتکار در هنگام تولید یک اثر تجربه می کند ،قرار می دهد.این شعار بعد ها خط فکری ویلیام موریس در تشکل جنبش هنر و صنایع دستی گردید.
ریشه های جنبش هنر و صنایع دستی و معماری سبک هنر نو ملهم از سه منبه مهم است:
اشتیاق و علاقه شدید به هنر قرون وسطی ،طی دوره تاریخی گرایی یعنی نیمه قرن نوزدهم ظاهر و به ارزیابی مجدد گوتیک منجر شده بود.سبک گوتیک به یک معنای انتزاعی در هنر نو تداوم یافت ،همچنین تاکید بر خطوط نیرو و شیوه های فنی ساختمان ،در رعایت اصل صداقت در کاربرد مصالح و فرم و نیز هویت داخلی و خارجی بنا،و از همه مهمتر در این ادعای اجتماعی که محصول یک کوشش جمعی برخاسته از یک روحیه خویشاوندی و قرابت است که احساس آزادی و تکمیل کار را در یک فراین جمعی (مبتنی بر صنایع دستی)تجربه می کند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
انقلاب صنعتی
انقلاب صنعتی عبارتست از دگرگونیهای بزرگ در صنعت، کشاورزی، تولید و حمل و نقل که در اوسط قرن هجدهم از انگلستان آغاز شد. در اینکه این رشته تحولات را می توان انقلاب صنعتی نامید اختلاف نظر وجود دارد . واژه ی انقلاب به دگرگونیهای ناگهانی اطلاق می شود، در حالی که این تحولات صنعتی به هیچ وجه ناگهانی نبودند . حتی بعضی از محققین تنها این تحولات را مختص به صنعت نمی دانند و معتقدند که این تحولات دارای جنبههای اجتماعی و فکری نیز بوده اند .
صنعتی شدن به معنی استفاده از نیروی ماشین به جای نیروی انسان است. انقلاب صنعتی ابتدا از انگلستان شروع شد، زیرا انگلستان پس از چندین قرن تحول سیاسی داخلی، توسعهٔ استعمار تجاری، گسترش ناوگان دریایی، رشد طبقهٔ متوسط و بهبود امور قانونی و اداری کشور، از نظر زمین،کارگر،سرمایه، مدیریت و حکومت وضعیتی مطلوب و هماهنگ داشت که زمینهٔ پیشرفت صنعتی در این کشور را فراهم میکرد. انقلاب صنعتی در انگلستان در سه زمینه بافندگی، زغال سنگ و ذوب آهن بیشتر نمود یافت. گاهی سخن از دو انقلاب صنعتی برده میشود که یکی در قرن هجدهم و دیگری در قرن نوزدهم است. دو نتیجه مهم انقلاب صنعتی، گسترش استعمار اروپاییها در کشورهای آسیایی و آفریقایی و بهره کشی از کارگران در داخل بود.
پیامدهای انقلاب صنعتی در انگلستان
انقلاب صنعتی، انگلستان را به یک قدرت صنعتی مبدل ساخت. ساخت اولین پل آهنی در سال ۱۷۷۹،احداث اولین شبکهٔ راه آهن در سال ۱۸۲۵ و هم چنین افزایش چشمگیر فرآوردههای کشاورزی و دامی از جمله نتایج مثبت انقلاب صنعتی در انگلستان بود. اما در این جریان، کارخانهها ی متعدد با دودکشهای بلند و غلیظ جانشین دهکدههای سبز و خرم روستایی شدند . رشد و گسترش کارخانهها منجر به از بین رفتن جنگلها و فضاهای سبز ،افزایش دود و آلودگی هوا ، بوجود آمدن کوههای زغال و تودهٔ فضولات بود
در عصر انقلاب صنعتی ، هر اختراع تازه سبب میشد که ماشینها ی تازه به جای عدهای از کارگران به کار بیفتند و گروهی را بیکار کنند. در نتیجهٔ بیکار شدن عدهای از کارگران و هم چنین افزایش قیمتها به دلیل تغییر و تحولات صنعتی، فقر و تنگدستی بر آنها چیره شده و آنها ناچار بودند که برای سیر کردن خود و خانوادههایشان به گدایی و خوردن پسماندهٔ غذاهای رستورانها روی بیاورند. در شهر لندن این معضل بسیار چشم گیر تر بود .
جنبش هنر و صنایع دستی در انگلستان (1940-1850م)
همان طور که گفته شد،پدیده های اجتماعی ناشی از انقلاب صنعتی در اروپا وآمریکا از نیمه قرن نوزدهم تا آغاز قرن بیستم تداوم یافت.شمار جمعیت همچنان بالا می رفت،فرایند صنعتی شدن دائما در حال پیشرفت بود و مهاجرت به شهر های بی وقفه ادامه داشت و پیامد آن که رشد شهر های مرکزی بزرگ بود به تغییر رابطه شهرهاو روستا منجرشد. پس از پایان جنگ فرانسه و پروس (71-1870)که در اروپا یک دوره صلح آغاز شد و همزمان با تاسیس دولت آلمان ونیروهای آزاد شدند که گرچه برای حل مسایل ساختاری جامعه به کار گرفته نشدند،اما موجب توسعه داد و ستد،تجارت و صنعت شدند و گرچه قدرتمند ولی از لحاظ سیاسی و اقتصادی جدل انگیز بودند.
سقوط شدید اقتصادی 1873،ساختار سست بنیان دو سال پیش را تخریب کرد،دو سال که طی آن مقدار معتنابهی سرمایه گذاریها و برنامه های جاه طلبانه کاذب و انواع معاملات مخاطره آمیز انجام شده بود ، اما کم و بیش راه را برای پیشرفتهای بعدی صنعت هموار کرد. درسال 1890 ،آخرین بسط سرمایه داری پیش از جنگ جهانی اول آغاز شد. تعدتد بازارهای بین المللی در نتیجه رشد و توسعهای که در روسیه ،آمریکای جنوبی ،سواحل جنوبی و شمالی آفریقا و برخی قسمتهای آسیا اتفاق افتاد،افزایش یافت و به انعقاد پیمانهایی در بین قدرتهای بزرگ صنعتی به منظور توسعه شعاع نفوذ آنها انجامید و به این ترتیب عصر استعمار آغاز گردید. از آنجا که رشد و توسعه در سه دهه آول قرن نوزدهم ،همراه با تشکیل دولتهای ملی به اوج خود رسیده بود و مجموعه های بزرگ اقتصاد ملی را پدید آورده بود ،اقدامات بعدی منجر به پیدایش یک اقتصاد معتبر جهانی شد.
همزمان ، پیشرفتهای مهمی در علوم و فنون صورت گرفت .اختراعهای بیشمار هر روز زندگی و صنعت را زیر و زبر می کردند و سازه های عظیم ،مقیاسهای جدید معماری را پدید آوردند.رشد سریع راه آهن و زیرساختهای ارتباطی ،مرزهای جغرافییایی را در هم شکست که نتیجه آن برقراری تبادل اطلاعات بین کشورهای مختلف بود.
هنرهای تجسمی در آغاز کار نتوانستند در منعکس کردن تناقص های عصر جدید کاملا موفق باشند،در عوض با ابرز نوعی احساس دلتنگی نسبت به گذشته می کوشیدند تا با بازگشت به دوران پیشین و زنده کردن اندیشه های منسوخ گذشته از واقعیت موجود بگریزند .شکل گیری گروه نقاشان ،پیکره سازان و نویسندگان (پیش رافائلی) انگلستان در سال 1848 ، نمونه های از این بازگشت به گذشته است .این گروه ،هنرمندان پیش از رافائل را الگوی خود قرار داده بودند و کوشش داشتند تا با مد نظر قرار دادن جاذبه های معنوی و الهامهای هنری برخاسته از طبیعت و مذهب و نیز آفرینش تاثیرات تزیینی و زیباشناختی به یک اصلاح هنری دست یازند.
جنبش سمبولیسم (نمادگرایی)که در حدود سال 1885 ابتدا در فرانسه و در واکنش نسبت رئالیسم (واقع گرایی) پدید آمد و سپس در سرتاسر اروپا گسترش یافت ،نیز به جنبش پیش رافائلی ها بسیار نزدیک بود . نویسندگان و نقاشان وابسته به این جنبش را یک میل درونی برای گسیختن قیودی که دنیای ماموس و واقعی بر آنها تحمیل می کرد و همچنین بیاز مبرم به بیان واقعیت ، تخیل ،ذهنیت و دنیای سحر و افسون با یکدیگر پیوند می داد.
در معماری این نیاز محسوس بود که تاریخی گرایی باید با سبک جدیدی که اندیشه های گذشته آن را محدود نکند جایگزین شود.مبانی نظری چنین جنبشی بر اساس بر اساس اصول زیبایی شناسی انتقال فکرد فراهم آمد که به وسیله فیلسوف عصر تئودورلیپس در کتاب زیبایی شناسی ،روانشناسی زیبایی ها و هنر تدوین شده است و بین سالهای 1906-1903 انتشار یافته بود استغراق روحی در اشکال ،اشیا و موجودات زنده تا جایی که چنین بنماید که احساسات شخص تعمق کننده را منعکس می سازند از نظر لیپس و پیروانش نخستین گام برای درک زیبایی شناسی بود.بنابراین ،خطوط قائم ،افقی یا مایل ، منحنی ها ،سطوح و رنگها هر کدام مفهوم و معنایی خاص پیدا می کردند.اشکال و نمادها که با هدفی خاص در ارتباط های روانشناختی بسط یافته بودند ،امکان نوعی رمز گشایی معنا شناختی را از فرمهای معماری فراهو می آوردند.
در بین پیشگامان و رهبران این بیان جدید معماری ،می توتن از جان راسکین ،مورخ و نویسنده و مصلح اجتماعی نام برد که با پیش رافائلی ها نیز در ارتباط و شاید یکی از برجسته ترین آنها بود.وی که خود را به تاریخی گرایی مدیون احساس می کرد،واقعیت وجودی آهن را در معماری قرن نوزدهم به رسمیت نمی شناخت و روشهای صنعتی ساختمان را به عنوان خیانتی از سوی معماری نسبت به هنر ،طرد می کرد.وی زیبایی ظاهری را بازتابی از زیبایی باطنی می دانست و به همین دلیل خواست روز افزون به معنویات را در معماری قرون وسطی را هم تراز با لذت و رضایتی که یک صنعتکار در هنگام تولید یک اثر تجربه می کند ،قرار می دهد.این شعار بعد ها خط فکری ویلیام موریس در تشکل جنبش هنر و صنایع دستی گردید.
ریشه های جنبش هنر و صنایع دستی و معماری سبک هنر نو ملهم از سه منبه مهم است:
اشتیاق و علاقه شدید به هنر قرون وسطی ،طی دوره تاریخی گرایی یعنی نیمه قرن نوزدهم ظاهر و به ارزیابی مجدد گوتیک منجر شده بود.سبک گوتیک به یک معنای انتزاعی در هنر نو تداوم یافت ،همچنین تاکید بر خطوط نیرو و شیوه های فنی ساختمان ،در رعایت اصل صداقت در کاربرد مصالح و فرم و نیز هویت داخلی و خارجی بنا،و از همه مهمتر در این ادعای اجتماعی که محصول یک کوشش جمعی برخاسته از یک روحیه خویشاوندی و قرابت است که احساس آزادی و تکمیل کار را در یک فراین جمعی (مبتنی بر صنایع دستی)تجربه می کند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 33
انقلاب چین
بخش اول – شرح وقایع انقلاب
1- درباره نظام فرهنگی و معیشتی چین
در قرن 19 ، دولت و ملت چین در یک هماهنگی دیرینه ای با یکدیگر همراه بودند. در آن زمان سه چهارم مردم چین کشاورز بودند و چهار پنجم درآمد ملی از محل محصولات کشاورزی تامین می شد.
در واقع اقتصاد چین سنتی مبتنی بر کشاورزی بود. بهمین لحاظ امپراطوریهای مختلف چین ، همواره اقداماتی را در جهت حفظ روابط نزدیک با روستائیان انجام می دادند و آن را برای بقای حکومت خود ضروری می دانستند. این حکومتها با آمادگی قبلی و مجهز بودن در مقابل خشکسالی و سیل ، سیستمهای آبیاری و کنترل آب سیاستهای عمده و اصلی خویش را اعمال می نمودند. این نظام کشاورزی و حمایت دولتی باعث یک نوع تعادل در نظام معیشتی چین می شده بود. از لحاظ فرهنگی نیز آموزش و فرهنگ در آن زمان بر اساس آئین کنفسیوس قرار داشت که بیش از هر چیز بر هماهنگی با طبیعت تاکید داشت. اما در قرن 19 هجوم کشورهای خارجی این نظام هماهنگ را بر هم زد و اقتصاد کشاورزی چین را از هم پاشید.
2- پیش زمینه های انقلاب (جنگ تریاک)
سالهای بین 1839 ، یعنی زمانی که هجوم کشورهای غربی به چین آغاز شد، تا سال 1949، زمانی که چین به یک جامعه ی سوسیالیستی تبدیل گردید، را می توان دوران از هم پاشیدگی نظام قدیم و شروع نظام جدید دانست.
اولین بار در اوایل قرن 16 چین با کشورهای غربی ارتباط برقرار کرد. در آن زمان چینی ها، غربی ها را وحشی تلقی می نمودند و خود را « خواشیا » یعنی چینی و غربیها را « ائی دی » یعنی وحشی می نامیدند. چین یک جامعه ی مستقل بود و چه از لحاظ مادی و چه از لحاظ فرهنگی نیازی به کشورهای دیگر احساس نمی کرد و همین امر هم علت نفوذ ناپذیری چین از سوی غربیها بود چرا که آنها نسبت به کالاهای خارجی بی نیاز بودند. غربیها تنها از طریق صادرات کالاهای مورد نیاز چینی ها می توانستند به درون این کشور نفوذ کنند، و سرانجام راهی برای آن یافتند، یعنی کالایی که در کشور چین وجود نداشت و این کالا تریاک بود.
ورود تریاک به بنادر چین باعث رونق بسیار این تجارت در چین شده بود و بازرگانان غربی از تجارت این کالا سود فراوانی می بردند. دولت چین که به نوعی متوجه نفوذ بیگانگان از طریق این کالا شده بود ، در سال 1839 ماموری به نام «لین زشو» را گسیل داشت تا تجارت تریاک در بندر کانتون را متوقف کند. او تمام انبارهای تریاک را تصرف کرده و آنها را به آتش کشید. هم بازرگانان انگلیسی و هم آمریکایی از این اقدام ضرر بسیاری دیدند و در این میان انگلیسیها دست به اعتراض و عمل متقابل زدند و جنگ تریاک در سال 1839 آغاز شد و تا 1842 ادامه یافت و با پیروزی قاطع بریتانیا همراه شد. نتیجه ی این جنگ سه ساله امضای قرارداد دانکن میان چین و انگلستان بود که بر طبق آن بریتانیا پنج بندر اصلی یعنی کانتون ، فوچو ، نیکپو ، شانگهای و آموی را در اختیار گرفت.
در طی صد سال بعد کشور چین همینطور امتیاز به دولتهای غربی از جمله آمریکا ، فرانسه ، اتریش ، مجارستان ، بلژیک ، ژاپن ، هلند ، روسیه ، اسپانیا و حتی پرو می داد. می توان گفت که در سال 1889 قدرتهای جهانی تمامی سواحل چین را در اختیار داشتند و طبق قراردادهایی به مدت زمان 25 الی 90 سال این سواحل را از دولت چین رهن نمودند.
عوامل شکست چین در جنگ تریاک
از جمله عواملی که باعث شکست چین در برابر انگلستان در جنگ تریاک بود، عبارتند بودند از:
اول این که علت شکست امپراطوری « دانگ گوانگ » در جنگ تریاک، عقب ماندگی آنها از لحاظ فکری و تسلیحاتی بود. پیروی این حکومت از سنتهای دست و پاگیر و عدم اتخاذ سیاستهای اصلاح طلبانه و قبول تغییرات لازم در کشور باعث شکست نظام منچو گردید، در حالیکه غربیها اسلحه و ماشین آلات و تفکرات جدیدی داشتند، فرمانروایان چینی همچنان بر سنت ها دیرین خود تاکید داشتند.
دوم وجود بوروکراسی عظیمی در چین بود که بر محوریت امپراطور قرار داشت. قدرت بیش از حد امپراطوران منچو که نمایندگان دولتی را خود شخصا انتخاب می کردند، و آنها را نوزای به معنی برده می خواندند، باعث بوجود آمدن ساختاری بسته گردید.
و عامل سوم را می توان در نظام آموزشی چین جستجو نمود که بر مبنای آموزه های کنفسیوس قرار داشت و با دانش و بینش مدرن همخوانی نداشت.
3- شورش تایپینگها
در دو دهه پس از جنگ تریاک، 6 شورش همزمان در سراسر کشور به وقوع پیوست. اولین شورش و مهمترین آنها در جنوب به وقوع پیوست و شورش تایپینگها بود که بین سالهای 64-1850 به وقوع پیوست و منجر به ایجاد حکومت تایپینگها شد. در همین سالها شورش دیگری در شمال کشور توسط «نین» ها بین سالها 98-1853 برپا شد و چهار شورش هم از سوی مسلمانان چین در شمال غربی بین سالهای 72 – 1855، جنوب غربی از سال 1862 تا 1873، آسیای مرکزی بین سالهای 76 – 1862 و مجددا در آسیای غربی بین سالهای 87 – 1866 رخ داد.
شورش تایپینگها بر علیه نظام منچو، ریشه در فقر مردم داشت. رهبری این شورش بر عهده « خونگ شی چوان » قرار داشت. او تحت تاثیر میسیونرهای پروتستان قرار گرفته بود و ادعا داشت که طبق فرمان الهی بر ضد حکومت امپراطوری قیام کرده است. در سال 1848 او جامعه ای به نام « جامعه ی خداپرستان » را تشکیل داد و از طریق آن می خواست حکومت منچو را براندازد.
این جنبش پیشرفته ترین جنبش سیاسی و مذهبی قرن نوزدهم در چین بود. جنبش تایپنگها با شعارهای تقسیم عادلانه زمین ، مالکیت اشتراکی ، برادری و برابری زن و مرد آغاز گردید و