لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
حقوق تجارت
انسان از اعصار قدیم و مراحل اولیه ، احتیاج به معاملات و کسب داشته ، زیرا یک فرد به تنهایی قادر به تهیه مایحتاج خود نیست و هر کس قسمتی از آن را تهیه می کند.از زمانهای خیلی قدیم و اعصار ماقبل تاریخ که بشر این احتیاج را حس کرده معاملات بوسیله مبادله انجام می شده . مثلا کسی که زراعت می نموده محصول خود را با متاع کسی که پارچه بافی می کرده مبادله می نموده است.کم کم در اثر ترقی و رشد فکری بشر ، این احتیاج شدت پیدا کرده و پول را واسطه و وسیله معاملات قرار داده اند و تا حال هم این رسم باقی است. بنابر این تجارت امر جدیدی نیست و از زمان قدیم لازمه حیات بشر و جزء لاینفک زندگی انسان بوده است. در تقسیمات حقوق، حقوق تجارت را جزء حقوق داخلی خصوصی قرار داده اند.زیرا حقوق که معنی آن جمیع اختیارات یک شخص اعم از حقیقی یا حقوقی است به دو قسمت تقسیم می شود: حقوق خارجی، حقوق داخلی. حقوق خارجی آن دسته از حقوقی است که روابط بین دولتها را با یکدیگر معین می کند. حقوق داخلی نوعی از قواعدی است که مناسبات دولت را با افراد و یا تکلیف افراد را در برابر یکدیگر تعیین می نماید و به دو دسته تقسیم می شود: حقوق عمومی و حقوق خصوصی. حقوق عمومی داخلی یک رشته قوانینی است که مربوط به امور دولتی است و روابط دولت را با افراد تعیین می نماید مانند قوانین مالیاتی و غیره به اقسام متعددی تقسیم می شود. حقوق خصوصی آن دسته از قوانینی است که حقوق افراد را در قبال یکدیگر تعیین و مناسبات آنها را حفظ می نماید مانند قوانین مدنی که به طبع به دسته های کوچکتری تقسیم می شود. حقوق تجارت جزء حقوق خصوصی داخلی است زیرا روابط افراد کشور را در امر تجارت و همچنین مناسبات تجار را در قبال یکدیگر تعیین می نماید. اغلب ضمن حقوق تجارت ، مباحثی راجع به انواع دیگر از حقوق ، هم وجود دارد. مانند قوانینی که به موجب آن مجازات متخلفین از امر به خصوص ، و یا مرتکبین موضوعی را معین نموده است که جزء حقوق جزائی است. و یا قوانین گمرکی و غیره که جزء قوانین مالیاتی است و با قراردادهایی که در امر تجارت با ممالک دیگر بسته می شود که جزء حقوق بین المللی است. ولی در هر حال به عقیده عموم نویسندگان حقوقی ، حقوق تجارت جزء دسته قوانین داخلی خصوصی به شمار رفته است
پیدایش حقوق تجارت
انسان از ابتدا احتیاج به معاملات داشته است ، بنابراین به طبع رسوم و عاداتی برای ارتباط مردم از ابتدا بوده که در اثر مرور زمان تکمیل شده و رؤسا و منتفذین هر قوم رعایت آن را می نموده اند تا جایی که پادشاهان در زمانهای خیلی قدیم برای قوام امور کشور خود امر به اجرای آن را هم می داده اند، و از طرفی مناسبات مردم در اثر ظهور بعضی از ادیان تکمیل تر شده به صورت قوانین لازم الاجراء درآمده ، بعدها با جرح و تعدیل از طرف مقامات قانونگذاری ملتها ، مجموعه قوانین مدنی تشکیل گردید، وچون تجارت هم عرفا خرید و فروش اشیاء منقول است قسمت اعظم این مناسبات بوده ، از این جهت قوانین مدنی ملتهای گوناگون شامل معاملات تجاری و غیر تجاری بوده است. در قرون وسطی ، ممالک اروپایی به جهت تحکیم بنیان قوانین خود ، تشریفاتی قائل شدند که گرچه دایره تزویر و تقلب کمتر می شد ولی تشریفات بعضی از آنها به خصوص معاملات طولانی بود. بعدها که روابط ملتها با یکدیگر توسعه یافته و تماس آنها بیشتر شد به طبع تجارت ترقی نموده و تجار ناچار بوده اند که خود را از قیود بعضی از قسمتهای قوانین مدنی که باعث کندی کار بود رها سازند. و از طرف دیگر در اثر ترقی تمدن چون تجار ناچار بودند سرمایه های بیشتری در جریان داشته باشند که دارایی یک نفر کفایت نمی کرد از این جهت شرکتهای مخصوصی به وجود آمد که در قوانین مدنی سابقه نداشت. سپس در اثر مرور زمان این قسم عملیات که رسوم و عادات تجار بود بنا به احتیاج به شکل قانون بیرون آمده و حقوق تجارت را تشکیل داده است.
مبدأ حقوق تجارت
در ابتدا امور تجارت جزء معاملات کلی و معمولی بوده ولی نمی توان منکر شد که آداب و رسومی از بدو توسعه تجارت معمول بوده گرچه در قوانین مدنی ذکر نشده ولی همیشه رعایت می شده و هر طایفه ای که تجارت آنها توسعه بیشتری داشته رسوم و مقرراتی هم به تناسب احتیاج داشته اند تا آنجا که تاریخ نشان می دهد فنیقی ها و بعد یونانی ها در این امر پیش قدم بوده اند ولی در هر حال رسوم تجارتی آنها به میزانی از اهمیت نرسیده بود که نوع به خصوصی از حقوق ایجاد شود . در قوانین روم ، نظر به اینکه تجارت در آن جا رونقی نداشته لذا چندان اهمیتی به آن داده نمی شده و مقرراتی که از قوانین مدنی مجزا باشد نبوده است . در قوانین اسلام ، گرچه فصول متعددی به نام تجارت و مکاسب در فقه وجد دارد ولی معاملات تجارتی از سایر معاملات مجزا نیست. در قرون وسطی که ایتالیا مرکز تجارت بوده کم کم احتیاج ، تجار را وادار نموده که در امر تجارت رویه ای اتخاذ نمایند که هر چند در قوانین سابقه نداشته ولی مورد رعایت کلیه تجار بوده و در واقع پی ریزی حقوق تجارت از آن تاریخ بوده است. پس از کشف امریکا و توسعه بحرپیمایی چون مرکز تجارت دریایی به ممالک ساحل اقیانوس اطلس انتقال یافت در کشورهای انگلستان ، فرانسه ، اسپانیا و هلند به تدریج قوانینی وضع شد که بعدها تکمیل گردید.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 32
حقوق پدر و مادر و فرزند
غزالى گوید :
مخفى نماند که هرگاه حق خویشاوندى و فامیلى مورد تاءکید باشد پس نزدیکترین و مرتبطترین خویشاوندى از طریق ولادت است که این حق در آن مورد تاءکید بیشتر قرار گرفته و مضاعف مى شود. پیامبر (ص ) فرمود: (( هیچ فرزندى حق پدرش را نمى تواند ادا کند تا او را ببیند که برده است ، پس او را بخرد و آزاد کند.)) (۱۳۵۲)
رسول خدا (ص ) فرمود: (( احسان به پدر و مادر از نماز، حج ، عمره و جهاد در راه خدا بالاتر است .)) (۱۳۵۳)
آن حضرت فرمود: (( هرکه صبح کند در حالى که پدر و مادر از او راضى باشند دو دروازه اى را که به سوى بهشت گشوده است در اختیار دارد و اگر شب کند و پدر و مادر از او راضى باشند باز هم به همین صورت خواهد بود و اگر از پدر و مادر، یکى از او راضى باشد یک دروازه گشوده در اختیار اوست . و هر که صبح کند در حالى که پدر و مادرش از او ناراضى باشند، دو دروازه گشوده به سوى آتش دوزخ دارد و اگر شب کند بازهم به همین صورت خواهد بود و اگر از پدر و مادر یکى از او ناراضى باشد یک دروازه دارد، هر چند که آن دو ستمگر باشند، هر چند که ستمگر باشند، هر چند که ستمگر باشند.)) (۱۳۵۴)
آن حضرت فرمود: (( بوى بهشت از فاصله پانصد سال به مشام مى رسد؛ با این همه عاق والدّین و قاطع رحم آن را استشمام نمى کنند.))
(۱۳۵۵) از آن حضرت نقل شده است که فرمود: (( به مادر، پدر، خواهر، برادر، سپس به هر که نزدیکتر است نیکى کن .)) (۱۳۵۶)؛
و نیز نقل شده است که (( خداى تعالى به حضرت موسى فرمود: اى موسى ، همانا کسى به پدر و مادرش نیکى کند و عاق من باشد، او را نیکوکار قلمداد مى کنم و هر که به من نیکى کند و عاق پدر و مادرش باشد، او را عاق به حساب مى آورم .))
آن حضرت فرمود: (( هر کسى که صدقه اى از طرف پدر و مادرش بدهد، در صورتى که آنها مسلمان باشند، اجر آن صدقه اى از طرف پدر و مادرش بدهد، در صورتى که آنها مسلمان باشند، اجر آن صدقه براى پدر و مادرش خواهد بود و براى خودش نیز همان قدر اجر است ، بدون این که از اجر آنها چیزى کم شود.)) (۱۳۵۷)
مالک بن ربیعه مى گوید: (( در آن بین که ما خدمت رسول خدا (ص ) بودیم ناگاه مردى از قبیله بنى سلمه آمد، عرض کرد: یا رسول اللّه ، آیا چیزى از احسان به پدر و مادرم باقى مانده است که بعد از وفاتشان انجام دهم ؟ پیامبر (ص ) فرمود: آرى ، درود بر ایشان و طلب مغفرت براى آنها و اجراى عهدى که دارند و احترام به دوستانشان و صله رحم که انجام پذیر نیست ، مگر به وسیله آنها.)) (۱۳۵۸)
آن حضرت فرمود: (( از بالاترین خوبیها آن است که شخص با هر که دوست پدرش بود، مرتبط شود.)) (۱۳۵۹)
پیامبر (ص ) فرمود: (( احسان به مادر، دو برابر احسان به پدر است .)) (۱۳۶۰)
آن حضرت فرمود: (( دعاى مادر زودتر به اجابت مى رسد، گفتند: یا رسول اللّه ! چرا این طور است ؟ فرمود: او مهربان تر از پدر است و دعاى خویشاوندان بدون اجابت نمى ماند.)) (۱۳۶۱)
مردى از پیامبر (ص ) پرسید: (( یا رسول اللّه ، به چه کسى احسان کنم ؟ فرمود: به پدر و مادرت . عرض کرد: پدر و مادر ندارم ، فرمود: به فرزندانت زیرا همان طورى که پدر و مادرت بر تو حق دارند فرزندانت نیز بر تو حق دارند.)) (۱۳۶۲)
آن حضرت فرمود: (( خدا بیامرزد پدرى را که به فرزندش در کار خیر کمک کند.)) (۱۳۶۳) یعنى او را با بدرفتارى وادار به عاق شدن نکند، و گفته اند: (( فرزند تو گل خوشبوى تو است ، هفت سال او را مى بویى و هفت سال خدمتگزار تو است و پس از آن یا دشمن تو و یا شریک تو خواهد بود.))
آن حضرت فرمود: (( از جمله حقوق فرزند بر پدر آن است که او را خوب ادب کند و نام نیکو بر او بگذارد.)) (۱۳۶۴)
مردى نزد عبداللّه بن مبارک آمد و از یکى از فرزندانش شکایت کرد پرسید: آیا او را نفرین کرده اى ؟ گفت : آرى ، گفت : تو او را فاسد کرده اى .))
مستحب است که با فرزند مدارا کنند، (( اقرع بن حابس دید که پیامبر (ص ) فرزندش حسن (ع ) را مى بوسد. گفت : من ده فرزند دارم ، هیچ کدام را نبوسیده ام ، فرمود: همانا کسى که رحم نکند، مورد ترحم قرار نمى گیرد.)) (۱۳۶۵)
عایشه مى گوید: رسول خدا (ص ) به من فرمود: (( صورت اسامه را بشوى . پس شروع به شستن آن کردم و من ابا داشتم پیامبر (ص ) دست مرا کنار زد و خود صورت اسامه را شست و او را بوسید، سپس فرمود: اسامه به ما نیکى مى کرد در حالى که او جاریه (کنیز) نبود.)) (۱۳۶۶)
پاى امام حسن (ع ) لغزید، در حالى که پیامبر (ص ) روى منبر بود، از منبر پایین آمد و این آیه را خواند: (( انما اموالکم و اولادکم فتنة . )) (۱۳۶۷) - (۱۳۶۸)
عبداللّه بن شداد مى گوید: (( در آن میان که رسول خدا (ص ) با مردم نماز مى خواند، ناگاه ، حسین (ع ) آمد و در حالى که آن حضرت در حال سجده بود بر گردن او سوار شد، پیامبر (ص ) نماز جماعت را طولانى ساخت به حدى که گمان کردند اتفاق افتاده است ؛ همین که پیامبر نمازش را تمام کرد، پرسیدند: سجده را به قدرى طول دادید که گمان کردیم اتفاقى افتاده است . فرمود: پسرم روى شانه من سوار شده بود، نخواستم که پیش از برآوردن حاجتش تعجیل کنم .)) (۱۳۶۹)
آن حضرت فرمود: (( بوى فرزند از بوهاى بهشت است .)) (۱۳۷۰)
این بود اخبارى که بر حق پدر و مادر و کیفیت اداى حق آنان تاءکید داشت . از آنچه درباره حق برادرى گفتیم به دست مى آید که رابطه پدر و مادر از رابطه برادرى مهمتر است ، بلکه دو مطلب اینجا فزونى دارد: یکى آن که بیشتر دانشمندان برآنند که اطاعت پدر و مادر در شبهات واجب است هر چند که در حرام محض واجب نیست ، حتى اگر جداى از آنها غذا بخورى و از او دلگیر شوند، باید با آنها غذا بخورى ، زیرا ترک شبهات از پرهیزگارى است ولى خشنودى پدر و مادر لازم و حتى است . همچنین حق ندارى سفر مباح و یا مستحبى را جز با اجازه آنها انجام دهى ، و رفتن
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
حقوق زن در اسلام
مقدمه:
آنچه را که می خوانید گزیده ای است از نوشته های گرانبار دردانه ای بزرگوار، متفکر، فیلسوف و فقیه ای عالی مقام شهید گرانقدر استاد حاج شیخ مرتضی مطهری(قدس سره) که رهبرو بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران امام خمینی (ره) به مناسبت شهادت این علامه دهر فرمودند: « او با قلمی روان و فکری توانا در تحلیل مسائل اسلامی و توضیح حقایق فلسفی با زبان مردم و بی اضطراب به تعلیم و تربیت جامعه پرداخت. آثار قلم و زبان او بی استثناء آموزنده و روانبخش است، و مواعظ و نصایح او که از قلبی سرشار از ایمان و عقیده نشات می گرفت، برای عارف و عامی سودمند است.»
امید که با عنایت به فرمایش این اسطوره نبرد حق علیه باطل که فرمودند: « من به دانشجویان و طبقه روشنفکران متعهد توصیه می کنم که کتابهای این استاد عزیز را نگذارند با دسیسه های غیر اسلامی فراموش شود.»
این خلاصه تلاشی است هرچند کوچک به پاس زحمات آن روحانی عالیقدر و امید که در درگاه حق قبول واقع شود .
کتاب « نظام حقوق زن در اسلام» کتابی است مشتمل بر سلسله مقالاتی از این استاد عزیز در باب خواستگاری،زن، استقلال اجتماعی، اسلام و تجدد زندگی، مقام زن در قرآن ، حیثیت و حقوق انسانی، مبانی حقوق خانوادگی، تفاوت های زن و مرد ، مهر و نفقه، ارث، طلاق و …
ایشان در مقدمه این مجله چنین نوشته اند:
« مقتضیات عصر ما ایجاب می کند که بسیاری از مسائل مجددا مورد ارزیابی قرار گیرد و به ارزیابی های گذشته بسنده نشود.» نظام حقوق و خانوادگی از جمله این سلسه مسائل است. در این عصر چنین فرض شده که مساله اساسی در این زمینه، « آزادی زن» و « تساوی حقوق» او با مرد است . همه مسائل دیگر فرع این مساله است.
اساسی ترین مساله در مورد « نظام حقوق خانوادگی» لااقل در ردیف مسائل اساسی این است که آیا نظام خانوادگی نظامی است مستقل از سایر نظامات اجتماعی و منطق و معیار ویژه ای دارد، جدا از منطقها و معیار هایی که در سایرتاسیسات اجتماعی به کار می رود. یا هیچ گونه تفاوتی میان این واحد اجتماعی با سایر واحد ها نیست؛ و این واحد همان منطق و همان فلسفه و همان معیارها حاکم ا ست که بر سایر واحد ها و موسسات اجتماعی؟ وثیئه این تردید «دو جنسی» بودن دو رکن اصلی این واحد از یک طرف و توالی نسلی والدین و فرزندان از جانب دیگر است.
دستگاه آفرینش، اعضای این واحد را در وضعهای « نا مشابه» و نا همسانی و با کیفیات و چگونگیهای مختلفی قرار داده است. اجتماع خانوادگی اجتماعی است «طبیعی، قراردادی» یعنی حد متوسطی است میان یک اجتماع غریزی( مانند اجتماع زنبور عسل و موریانه که همه حدود و مقرارات از جانب طبیعت معین شده و امکان سرپیچی نیست) و یک اجتماع قراردادی ( مانند اجتماع مدنی انسانها مه کمتر جنبه طبیعی و غریزی دارد ).
ایشان در ادامه با اشاره به نظر قدمای فلسفه که فلسفه زندگی خانوادگی را بخش مستقلی از حکمت عملی می شمرند.
بزرگانی چون« افلاطون در رساله جمهوریت ، ارسطو در کتاب سیاست، بوعلی در کتاب شفاء » و در ادامه با اشاره به گروهی از نویسندگان و متفکران دنیای غرب از قرن هفدهم به بعد همانند ژان ژاک روسو، ولنزوفتسکیو، این گروه را محق به داشتن حق عظیمی بر جامعیت بشریت چونان مکتشفان ، مخترعان بزرگ می داند.
استاد شهید مطهری در این کتاب با دیدی عمیق و موشکافانه در لابلای صفحات تاریخ چنین متذکر می گردند که : « در همه نهضت های اجتماعی غرب از قرن هفدهم تا قرن حاضر محور اصلی دو چیز بود: « آزادی» و « تساوی» و نظر به اینکه نهضت زن در غرب دنباله سایر نهضت ها بود و بعلاوه ، تاریخ حقوق زن در اروپا از نظر آزادی ها و برابریها فوق العاده مرارت بار بود .
در این مورد نیز جز درباره « آزادی» و «تساوی» سخن نرفت.
به عقیده ایشان اساس و مبنای حقوق طبیعی و نظری خود طبیعت است و اگر انسان از حقوق خاصی برخوردار است که دیگر مخلوقات زنده از آنها بی بهره اند، ریشه اش طبیعت و خلقت آفرینش است و اگر انسانها نیز در حقوق طبیعی مساوی هستند و بایدآزاد زندگی کنند این فرمانی است که در متن خلقت صادر شده است . و دلیل جز آن ندارد.
در پرتو اکتشافات و پیشرفت های علمی زیستی و روانی ، تفاوت های دو جنس روشنتر و مستدلتر گشت و این بی توجهی به اختلافات و تفاوت های موجود بین زن و مرد و لحاظ نکردن حسابهای جداگانه و مانند هر انسان دیگر آزاد آفریده شده و از حقوق مساوی بهره مند باید گردد . ولی او انسانی است با صفات، خصوصیات خاص و مرد انسانی است با صفات و خصوصیات دیگر .
زن و مرد در انسانیت برابرند ولی دو گونه انسانند با دو گونه خصلتهاو هرگونه روانشناسی و این اختلافات ناشی از عوامل جغرافیایی و یا تاریخی و اجتماعی نیست. که مطرح و پایه گذاری شده در متن خلقت و آفرینش انسان است.
پس از هرگونه عملی بر ضد طبیعت و فطرت با توجه به هدفمند بودن این دوگونگی ها، عوارض نا مطلوبی به بار می آورد .
استاد عقیده داشتند که آنچه در نهضت تساوی و آزادی حقوق« زن و مرد » توجه نشد این بود که تساوی و آزادی شرط لازمند، نه کافی.
تساوی حقوق یک مطلب است و تشابه حقوق یک مطلب دیگر.
برابری حقوق زن ومرد از نظر ارزشهای مادی و معنوی یک چیز است، همانندی و همشکلی و همسانی چیز دیگر.در این نهضت عمدا یا سهوا « تساوی» به جای «تشابه» به کار رفته و « برابری» با همانندی یکی شمارده شده ، « کیفیت» تحت الشعاع « کمیت» قرار گرفت . انسان بودن زن موجب فراموشی « زن بودن» وی گردید.
در لابلای این تسامح و سهل انگاری نه فقط شتابزدگی که آثاری از بهره کشی های اقتصادی از سوی سرمایه داران انقلاب صنعتی دیده می شود ، و جهت استناد به این موضوع به بخشی از نوشته های آقای ویل دورانت در فصل نهم کتاب « لذات فلسفه» در باب اوضاع زنان در ویتانیا کبیر آن روزها اشاره می نماید .