لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
مدارس دوره صفویه
مدرسه ملاعبدالله
در ابتدای بازار قیصریه و در زیر چهارسوی زیبایی که در دوران صفویه چهارسوی شاه نامیده می شد مدرسه ملاعبدالله قرار دارد. این مدرسه به دستور شاه عباس اول صفوی ساخته شد و به تدریس حاج ملا عبدالله شوشتری که یکی از روحانیون برجسته آن عهد بود اختصاص یافت.
مدرسه ملاعبدالله در دو طبقه ساخته شده که در هر دو طبقه حجره های طلاب واقع شده اند. پشت بغل های بالا و پایین مدرسه با تزئینات کاشیکاری معّرق آراسته شده اند. مدرسه ملاعبدالله تاریخ ساخت مشخص ندارد، اما با توجه به نحوه کاشیکاری معرق و منابع و مآخذ موجود قطعاً در زمان شاه عباس اول ساخته شده است.
در ایوان جنوبی مدرسه لوحی از سنگ پارسی نصب شده که به خط نستعلیق برجسته به تاریخ 1088 هجری قمری نوشته شده است. مفاد این کتیبه حاکی از این است که شخص نیکوکاری موقوفاتی برای مدرسه تعیین کرده است. کتیبه سر در مدرسه ملاعبدالله نیز به خط ثلث سفید بر کاشی خشت لاجوردی مورخ به سال 1218 هجری قمری است.
در این کتیبه به تعمیراتی اشاره شده است که در زمان حکمرانی محمدحسین خان صدر اصفهانی بر اصفهان در این مدرسه انجام گرفته است. مدرسه ملاعبدالله درزمان حیات ملاعبدالله از مدارس پر رونق و باشکوه اصفهان بوده که بسیاری از دانشمندان و روحانیون برجسته اصفهان از آن فارغ التحصیل شده اند.
مدرسه جده بزرگ
در بازار بزرگ اصفهان و در نزدیکی بازار زرگرها دو مدرسه از زمان شاه عباس دوم باقی مانده که از مدارس بزرگ و باشکوه دوران صفوی است. این دو مدرسه در طول دهها سال حیات خود، دانشمندان و روحانیون برجسته ای را در خود پرورش داده اند. این دو مدرسه به جده بزرگ و جده کوچک معروف هستند.
مدرسه جده بزرگ که در دو طبقه ساخته شده در بازار اصلی اصفهان واقع است و نهر آبی از میان آن می گذرد. وجه تسمیه آن به این علت است که جده بزرگ شاه عباس آن را ساخته است. کتیبه ای که در سر در مدرسه است با خط ثلث با کاشی معرق بر زمینه کاشی لاجوردی است. تاریخ از 1058 هجری قمری و خطاط آن محمدرضا امامی است.
در این کتیبه به نام شاه عباس دوم و جده او اشاره شده است. تزئینات داخل مدرسه جده بزرگ کاشیکاری است. در ضلع شرقی صحن مدرسه لوحه کوچکی است که با خط نستعلیق مشکی تاریخ تعمیر مدرسه را به سال 1334 ذکر کرده است.
مدرسه جده کوچک
مدرسه جده کوچک در بازار بزرگ اصفهان واقع شده است. این محل به نام (بازار قهوه کاشیها) معروف است. همانگونه که از نام این مدرسه مشخص می شود جده کوچک شاه عباس دوم بانی آن بوده است. کتیبه بزرگی که بر یک لوح سنگ مرمر بر دیوار یکی از غرفه های شمالی مدرسه نصب شده است و با خط ثلث برجسته تاریخ 1057 هجری قمری را نشان می دهد بیانگر این مطلب است که جده شاه عباس دوم به نام (دلارام خانم) بانی ساختمان این مدرسه بوده است. عمارت مدرسه جده کوچک دو طبقه است و حجره ها مخصوص اقامت طلاب علوم دینی است.
پشت بغل های نمای اطراف سر در این ساختمان تزئینات کاشیکاری دارد. کتیبه ای که به خط ثلث سفید معرق بر زمینه کاشیکاری لاجوردی رنگ به تاریخ 1056 هجری قمری نوشته شده به نام شاه عباس دوم و پدر او شاه صفی اشاره کرده است. این کتیبه را محمدرضا امامی خوشنویس مشهور عصر صفوی نوشته است. مدرسه جده کوچک از مدارس بسیار نفیس اصفهان است که از مدرسه جده بزرگ مساحت بیشتری دارد.
مدرسه سلیمانیه
در گوشه جنوب غربی مسجد امام مدرسه سلیمانیه واقع شده است. این مدرسه قرینه مدرسه (ناصری) و برخلاف آن فاقد حجره برای طلاب است. این مدرسه با یک در ورودی به خارج از مدرسه و مسجد راه دارد. این در ورودی که به کوچه پشت مسجد باز می شود دارای کتیبه ای است که به خط ثلث سفید بر زمینه کاشی لاجوردی نوشته شده است. خطاط این کتیبه محمدرضا امامی و تاریخ آن 1078 هجری قمری است. در این کتبیه به سلطنت شاه سلیمان اشاره شده است. در یکی از دو مدخلی که مدرسه را به صحن مسجد وصل می کند دو لوح سنگی از زمان فتحعلیشاه قاجار به سال 1212 و ناصرالدین شاه قاجار به سال 1268 هجری قمری است.
سنگ شاخص معروف مسجد که محاسبه و نصب آن بوسیله شیخ بهائی دانشمند بزرگ عصر صفویه صورت گرفته است در قسمت پایین یکی از جرزهای صحن این مدرسه تعبیه شده است. مدرسه سلیمانیه به شیوه دو ایوانه ساخته شده که یکی در جنوب غربی و دیگری در شمال شرقی مدرسه واقع شده است. تزئینات مدرسه عبارتند از کاشیکاری، مقرنس کاری، حجاری و کتیبه که به بهترین شیوه در این مدرسه انجام شده اند.
مدرسه آقا کافور
مدرسه آقا کافور یکی دیگر از آثار دوران شاه عباس دوم می باشد که بوسیله آقاکافور یکی از خواجه های حرم شاه عباس در مجاورت بازار توپچی باشی و محمد امین ساخته شد.
به نوشته مؤلف کتاب "گنجینه آثار تاریخی" از این مدرسه جز کتیبه سر در آن که بر یک لوح سنگ مرمری نوشته شده و در یکی از غرفه های مسجد خان نگاهداری می شود اثری بر جای نمانده است. در این کتیبه نفیس که به خط بسیار زیبای نستعلیق برجسته بر سنگ مرمر حجاری شده به نام شاه عباس دوم صفوی اشاره شده، اما آقا کافور، را حاجی کافور نوشته شده است. نویسنده این کتیبه محمدرضا امامی و تاریخ آن 1069 هجری قمری است.
مدرسه میرزا حسین
یکی از مدارس قدیمی اصفهان مدرسه میرزا حسین است. این مدرسه که در نزدیکی مسجد سید و در محله بید آباد واقع شده از آثاری است که در زمان شاه سلیمان صفوی ساخته شده است.
سال ساخت مدرسه به موجب کتیبه سردر، سال 1099 هجری قمری است. این کتیبه که به خط نستعلیق سفید بر زمینه کاشی خشت لاجوردی است حاوی اشعاری است که مصراع آخر آن سال 1099 هجری را بیان می دارد. در این اشعار به نام بانی مدرسه و شاه سلیمان صفوی اشاره شده است. سنگاب نفیس مدرسه نیز به خط نستعلیق برجسته بر سنگ پارسی تاریخ 1275 هجری قمری (زمان سلطنت ناصرالدین شاه قاجار) را با نام نویسنده برخود دارد. مدرسه میرزا حسین 4 ایوانه است و حجرات طلاب در یک طبقه ساخته شده اند.
مدرسه کاسه گران
مدرسه کاسه گران از بناهائی است که در آخرین سال سلطنت شاه سلیمان و آغاز حکومت شاه سلطان حسین صفوی در نزدیک مسجد جامع اصفهان در بازار ساخته شد، بانی مدرسه امیرمحمد مهدی حکیم اردستانی است. مدرسه کاسه گران در دو طبقه و بصورت دو ایوان در جناح های شمال شرقی و جنوب غربی ساخته شده است. حجره ها در یک حیاط مرکزی به شکل 8 گوش نامنظم ساخته شده اند.
کتیبه سر در مدرسه به خط ثلث با کاشی سفید معرق بر زمینه لاجوردی به تاریخ 1105 هجری قمری به قلم "عبدالله رجال" است. در این کتیبه به نام شاه سلیمان صفوی و حکیم الملک اردستانی اشاره شده است. بر سکوهای طرفین سر در مدرسه نیز با خط بنائی آیات قرآن به تاریخ 1103 هجری قمری نوشته شده است. در اشکال مربع طرفین سر در مدرسه هم، با خط نستعلیق و خط بنائی و خط ثلث ضمن اشعاری نام " محمد مومن بنا اصفهانی" و"محمد ابراهیم اصفهانی" با تاریخ 1103 نوشته شده است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
صفویه و تشکیل حکومت شیعی در ایران: نقد و بررسی مفهوم تشیع صفوی
1. مقدمه
یکی از مهمترین دورههای تاریخی تمدن ایران، حکومت صفویه (1501 تا 1736 م) است. از طرفی - به عقیدهی بسیاری - صفویه، اولین حکومت ملی در ایران پس از انقراض ساسانیان است و از طرف دیگر در این زمان تشیع - که همچنان مذهب غالب در ایران است - مذهب رسمی ایران شد. تشیع که تا قبل از این یک مذهب انحرافی و رافضی معرفی میشد و به علاوه نهاد رسمی دولتی پشتیبانی نداشت، با به قدرت رسیدن شاه اسماعیل به عنوان مذهب رسمی ایران اعلام شد و عملاً برای اولین بار در ایران، حکومت یکپارچهی شیعی تاسیس شد (1).در این نوشتار سعی داریم تا به اختصار پس از بیان اهم رویدادهای تاریخی در دوران صفویه، به بررسی تعامل دین و دولت و نقش سیاسی علمای شیعی در دوران صفویه بپردازیم. مسئلهی مورد مناقشه دربارهی صفویه که در این نوشتار مد نظر ماست، مباحثی پیرامون مفهمو «شیعهی صفوی» و انحراف در اندیشههای بنیادین شیعه پس از به قدرت رسیدن است.
2. خلاصهی روند تاریخی صفویه
سلسلهی صفویه بدست اسماعیل فرزند شیخ حیدر صفوی با تاج گذاری او در سن 15 سالگی تأسیس شد. وی علیرغم مخالفت علمای شیعهی تبریز مذهب تشیع را رسمی کرد و دستور داد در نماز جماعت خطبهی شیعه علنی خوانده شود: «... مرا به این کار واداشتهاند و خدای عالم، با حضرات ائمه معصومین همراه من هستند و من از هیچ کسی باک ندارم. به توفیق الله تعالی اگر از رعیت حرفی بگویند، شمشیر میکشم و یک کس را زنده نمیگذارم...» [1]سیاست مذهبی اسماعیل بسیار سختگیرانه بود و به علاوه پیروان او اعتقاد زیادی به وی داشتند. بسیاری معتقدند پیروزیهای او در جنگهایش به دلیل اعتقاد مذهبی قوی سرداران سپاهش بود. راجر سیوری معتقد است، بسیار پیش از آنکه توپ جنگی را برادران شرلی (یک قرن پس از اسماعیل) به ایران بیاورند، ایرانیان (به عنوان مثال شیخ حیدر) سالها پیش از آن استفاده کرده بودند. لیکن به دلیل اعتقاد به جوانمردی، در جنگها از این سلاح استفاده نکردند. همین باعث شد تا اسماعیل در جنگ چالدران مغلوب سلطان سلیم شود. [2]اوج شکوه و قدرت صفویه در زمان عباس اول ملقب به «شاه عباس کبیر» است. وی در ابتدا با عثمانی قرارداد صلح امضا کرد و پس از دفع ازبکان، تبریز و بغداد را از عثمانی پس گرفت. [2]از زمان شاه عباس کبیر، تربیت افراد شاهزادگان نالایق در حرم دنبال شد، چرا که شاه از قدرت گرفتن اطرافیانش در هراس بود، تا جایی که گفته میشود سلیمان اول 8 سال را مرتب در حرم گذراند و سلطان حسین مدتها یک دائمالخمر بود. سر انجام محمود افغان در 1722 اصفهان را اشغال و سلطان حسین را به قتل رساند. 15، 16]
اسماعیل (اول)
1501 تا 1524
تاجگذاری در تبریز در سن 15 سالگی، اعلام تشیع به عنوان مذهب رسمی ایران، سختگیری مذهبی، شکست دادن ازبکها و قتل محمد شیبانی (شیبک خان)، تعیین مقام مذهبی صدارت، کشورگشایی در 10 سال ابتدای حکومت، دعوت از محقق کَرَکی، شکست از عثمانی در جنگ چالدران و از بین رفتن ابهت او و خدشه به اندیشهی شکست ناپذیری مرشد قزلباشها (اسماعیل)، قتل عام شیعیان آناتولی به دستور سلطان سلیم عثمانی [2، 6، 16]
طهماسب (اول)
1524 تا 1576
طولانیترین دوران سلطنت، اشغال و ترک تبریز توسط عثمانی، دعوت مجدد از محقق کرکی و دادن اختیارات به او
اسماعیل (دوم)
1576 تا 1578
محمد خدابنده
1578 تا 1587
پادشاهی مریض و رنجور، دخالت همسرش (خیرالنساء بیگم ملقب به مهد علیا) در حکومت، تدارک اولیهی سپاه برای جنگ با عثمانی [14، 2]
عباس (اول)
1587 تا 1629
مصالحه با عثمانی و شکست ازبکها، پایتختی اصفهان، جنگ با عثمانی و شکست آنها، بیرون راندن پرتغالیان از بندر عباس (اشغالشده در زمان اسماعیل)، گسترش مناسبات اقتصادی خارجی، مشاورت از انگلیسیها در تهیهی ارتش قدرتمند، آزادی مذهبی، اوج شکوفایی هنر و معماری، تربیت شاهزادگان نالایق در حرم [15، 16]
صفی
1629 تا 1642
خشونت و سرکوب: اعدام بسیاری از سران سپاه و مشاورین [16]
عباس (دوم)
1642 تا 1666
آرامش و افزایش قدرت علمای شیعه در حکومت [15]
سلیمان (اول)
1666 تا 1694
سلطان حسین (اول)
1694 تا 1722
شکست از محمود افغان و غارت اصفهان، انقراض سلسله
خلاصه تاریخ و وقایع دوران شاهان صفوی
3. اندیشهی اسلامی در دورهی صفوی
سید حسین نصر، در مقالات خود به بررسی جایگاه علمی و سنن عقلی در زمان اوج شکوفایی صفویه پرداخته است. آوردن نام بزرگان «مکتب اصفهان»، خود بر شکوفایی اندیشهها و سنن گوناگون عقلی (از فقهی گرفته تا عرفانی، کلامی فلسفی و حتی اخباری) کفایت میکند: محمد باقر داماد (میر داماد)، میر ابولقاسم فندرسکی، فیض کاشانی، صدرالدین محمد شیرازی (ملاصدرا)، بهاءالدین عاملی (شیخ بهایی)، محمد باقر مجلسی (مجلسی دوم/پسر). [3]در بیان شکوه فرهنگ این دوران همین بس که اشاره کنیم به بیش از 100 عنوان کتاب از شیخ بهایی: در زمینههای فقه، اصول، ادبیات و علوم عربی، حدیث، ریاضیات، ستارهشناسی، حدیث، اصول اعتقادی، حکمت و فلسفه و علوم غریبه. [12]از ابتدای تأسیس حکومت صفوی عدهای از علمای ایرانی به تکاپو افتادند تا مبانی و معارف مکتب تشیع یعنی متون دینی تاریخ زندگانی و سیره و سنت حضرت رسول (صلیالله علیه و آله) و ائمه اطهار (علیهم السلام) و استنباطهای فقهی و کلامی و تفسیری علما و متفکران شیعه را برای هموطنان شیعه مذهب خود تشریح و تفهیم سازند. این گروه معدود از علمای ایرانی که در آغاز قرن دهم هجری به علوم شرعی مثل حدیث و فقه و تفسیر روی آوردند و بعضاً ادعای فقاهت هم میکردند اغلب حکمای تعلیم یافته مکتب فلسفی ایران بودند که تفقه این عده بصورت منفرد و پراکنده و بدون آنکه فعالیت آنان شکل منسجم و منظمی داشته باشد بنا به ذوق و علاقه خود کوشیدند تا در مجموعه معارف شیعی غور نمایند و یافتههای خود را در قالب تألیف و ترجمه ارائه دهند.برجسته ترین نمایندگان این گروه عبارتند از: حسین بن شرفالدین عبدالحق معروف به الهی اردبیلی، جمالالدین بن عطاء ا.... دشتکی شیرازی، میر شاه طاهر بن رضی حسینی کاشانی معروف به شاه طاهر. [10]علمای جبل عامل در قدرت سیاسی و فرهنگی عصر صفوی نقش بسزایی داشتند و از آن جمله میتوان به نقش محقق کرکی در تعدیل سیاستهای شاه اسماعیل اشاره کرد. یکی از مشخصههای فقه کرکی، بذل توجه خاص به پارهای از مسائل است که تغییر سیستم حکومتی و به قدرت رسیدن شیعه در ایران بوجود آورده بود. بیشتر فقها و مجتهدان شیعه پس از کرکی تا پایان دوره صفویه متأثر از روش فقهی او بودهاند. زیرا مجموعه حقوقی عمیق و متین او را با استدلالهای قوی و محکم در برابر خود دانستهاند. از مهمترین آثار مهاجرت فقها، تثبیت اندیشه ولایت فقیه بود به گونهای که حاکم صفوی خود را نایب فقیه میشمرد. [10]طهماسب در سفر به عراق، کرکی را با حکمی تاریخی و پراهمیت به ایران دعوت میکند. از آنجا که این دعوت با متنی کاملاً فقهی به نگارش درآمده است، احتمال دادهاند کرکی آن را بهعنوان اعلان شرایط بازگشت خود به ایران نوشته و شاه طهماسب آنرا امضا کرده باشد. البته احتمال اینکه این فرمان را نهاد سلطنت صادر کرده باشد همچنان به قوت خود باقی است. نکتهی قابل توجه این است که در این فرمان هیچ اشارهای به جایگاه قدرت سیاسی نشده است؛ یعنی سعی در توفیق و جمع بین ضرورتهای شرع و مقتضیات قدرت حاکمه ندارد، بلکه مستقیماً حکم شرع را مبنا قرار داده و تلاش در جهت توجیه و مشروعیت بخشیدن به قدرت سیاسی حاکم نمیکند. [4]
4. تشیع صفوی از دیدگاه شریعتی
شریعتی در تحلیلی جامعه شناختی از قضایای صفویه (2)، به انحراف در اندیشهی شیعی اشاره میکند. وی یا بیان تفاوتهای جنبش/نهضت (movement) با نهاد (institution) یک نظریهی جامعهشناختی را یادآوری میکند مبنی بر اینکه فرد متعلق به نهضت، یک موضع مخالف و جریان ضد تاریخ را دنبال میکند و در مقابل آن فرد متعلق به نهاد، یک محافظهکار میانهرو است که هر مخالفی را ضد انقلاب میداند (3). به عنوان مثال زرتشت پیش از ساسانیان به صورت یک جریان و نهضت مبارز با اشکانیان بود ولی در دورهی ساسانی که به صورت یک نهاد حکومتی درآمد، بر سرنوشت جامعه، املاک و قدرتهای سیاسی حاکم شد. نمونهی دیگر آن در عصر حاضر ماتریالیزم - سوسیالیزم است که در قرن 19 نفوذ بسیار زیادی در اندیشههای آزادیخواهانه داشت ولی در میانهی قرن 20 که به صورت نهاد در میآید و از همیشه قدرتمندتر میشود، ایمان جدیدی به خود نمیآفریند و لذا در این دوره نهضتهای آزادیخواهانهی «ملی» بیش از سوسیالیزم مورد توجه قرار میگیرد.شریعتی معتقد است که صفویه، حکومت خود را بر پایهی «تشیع» و «ملیت» بنا نهاد و علمای شیعه که در طول 10 قرن در کنار مردم بودند، در کنار حاکمان قرار میگیرند. در همین دوره است که «عالم شیعی/دینی» به «روحانی» بدل میشود و حاکم، اقتدار خود را به عنوان یک نفوذ معنوی در اذهان جا میاندازد؛ برخی از اصول عقاید شیعی تحریف میشود که از جمله میتوان به عصمت (عصمت از گناه و تماس با قدرتهای آلوده، در برابر حالت بیولوژیک و فیزیکی)، وصایت (سفارش پیغمبر به جانشینی در برابر رژیم فامیلی)، ولایت، امامت، عدل، تقیه، غیبت (انتظار مثبت و رهبری عالم در برابر انتظار منفی، یعنی دست بسته بودن و معطل ماندن)، شفاعت، و اجتهاد و تقلید اشاره کرد.وی همچنین به نقش غرب بویژه انگلیس در جدایی افکنی بین سه امپراطوری ایران، عثمانی و هند اشاره میکند و از ترس غرب از عثمانی و تحریک ایران به حمله به آن (تفرقه بین دو امپراطوری اسلامی) سخن میگوید.به علاوه شریعتی تشیع علوی را نبوی و تشیع صفوی را اموی میداند و تفاوتهای تشیع صفوی و علوی را به این صورت بیان میکند: «تشیع مکه در برابر تشیع مشهد»، «تشیع قرآن در برابر تشیع مفاتیح الجنان»، «تشیع مبارزه بر برابر تشیع لعن و نفرین»، «تشیع امام شناسی در برابر تشیع امام پرستی»، «تشیع علم در برابر تشیع اصالت تقدس» و نهایتاً «تشیع نه در برابر تشیع آری». [5، 13]
5. نقد
شریعتی در مقایسهی تفاوت میان تشیع علوی و صفوی، به ارائهی دو نمونهی آرمانی (4) از تشیع مثبت و منفی میپردازد. هر چند در مواردی این مقایسه به آسیب شناسی و انحرافزدایی از دین منجر میشود، لیکن از آنجایی که این بحث به صورت تألیفی دقیق و تاریخی مطرح نشده، و همچنین به دلیل وسعت و پهندامنه بودن آن، صحت تاریخی برخی مطالب آن مورد تردید است. به عنوان مثال اینکه آیا شاه عباس وزیر روضهخوانی به غرب میفرستد تا تشریفات مذهبی مسیحیان را بیاموزد و در مورد مراسم عاشورا به کار گیرد؟ جایگاه واقعی شاه عباس نزد مردم چگونه است؟ نقش علما در حکومت صفویه و دلیل همکاری بعضی و عدم همکاری بعضی دیگر چه بود؟ (5)لَکزایی معتقد است، آن نظریهای که مدّ نظر محقق کَرَکی، مقدس اردبیلی، محقق سبزواری، علامه مجلسی، شیخ بهایی و بسیاری از علمای بزرگ این دوره بوده عبارت است از این که همچنان هر سلطان فاقد شرایط نیابت از معصوم جائِر است و همکاری با این سلاطین در جهت امر به معروف، جلوگیری از ظلم و در کل انجام وظایف شرعی جایز و بلکه در برخی موارد واجب است. [8]به عقیده مورخ معاصر و شیعه شناس لبنانی سید حسن الامین، اگر علمای جبل عامل به داد پادشاهان صفویه نرسیده بودند گرایش این سلسله به مسلک علی اللهی و غالیان شیعه حتمی بود و در آن صورت سرنوشت ایران امروز از لحاظ مذهبی جز این بود که هست. [10]در اینکه حکومت صفویه یک حکومت عادل و حتی ملزم به رعایت احکام اسلامی نبود شکی نیست (6)، لیکن تقابل مشهد و مکه و قرآن در برابر مفاتحالجنان با فرض دو ثقل قرآن و عترت چیست؟ به نظر میرسد منظور شریعتی افراط در اهمیت دادن به عترت و غفلت از قرآن است.سلطان محمدی در بیان علل نزدیکی علمای دین و مدح شاهان توسط آنها در دوران صفوی مینویسد: «... علامه مجلسی آغازگر این رسم در بین عالمان شیعی نبوده، بلکه شاید آخرین آنها هم نخواهد بود. تألیف کتابها و اهدای آنها به سلاطین و مدح و ثنای شاهان در مقدمه اینگونه تألیفات از دیرباز، از زمان شیخ صدوق (ره) معمول و مرسوم بوده». وی اضافه میکند: «غرض علمای دینی از اهدای آثار برجسته خود به سلاطین، حفظ و بقای آثار و تسهیل امکان استفاده عموم از آن تألیفات بوده است.» و در ادامه میآورد: «در تبیین و توجیه اقدامات علامه مجلسی در مدح ظالمان، بایستی به مبنای فقهی ایشان در این زمینه توجه کرد. ایشان، مانند سایر فقهای امامیه به حرمت مدح ظالم فتوا داده است، لکن بر آن استثنا زده و مدح ظالمان در غیر مورد ظلمشان را جایز میداند؛ یعنی مدح و ثنای آنها در اعمال نیک و صالحشان، مشروط بر اینکه موجب جرأت بیشتر آنان در ارتکاب ظلم و معاصی نگردد، جایز است.» [9]
شاه اسماعیل مخترع مذهب شیعه صفوی...
برای کشف حقایق و حل مشکلات تاریخی هر عصر ، معتقدات دینی و ملی و روحیات و عقاید و احساسات و افکار مخصوص مردم آن عصر را باید در نظر داشت ، و درباره ی نهضتی که نزدیک 500 سال از آن میگذرد ، با معتقدات و احساسات و تعصبهای ملی امروزی داوری نباید کرد .