لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 27 صفحه
قسمتی از متن .doc :
عدالت در اسلام
عوامل موثر در یگانگی گروه نابرابریهای طبقاتی و عوامل طبیعی تعریف دین از نظر دانشمندان اسلامی تعریف دین از نظر علمای ادیان جهان بینی ارزش ادبی شکسپیر ایدئولوژی در حوزه الهیات و معارف اسلامی سیر تکامل دین از نظر دانشمندان اسلامی نظرات دانشمندان درباره اهمیت دین نقش و کارکرد دین استاد مطهری و نقش دین در زندگی انسانها کارکرد دین از نظر استاد مطهری نقد انحصار گرایی مسیحی توسط علامه طباطبایى (ره رابطه دین و آزادی بررسی و نقد علل بروز تفکرات سکولاریسم در غرب از نظر علامه محمد تقی جعفری فرق آزادی اندیشه و آزادی عقیده پلورالیسم فلسفی دین نظریه کارل مارکس درباره جامعه شناسی دین نظر دینی دکتر شریعتی در مطالعه اجتماعی دین تفکر التقاطی و رابطه آن با مسأله بدعت در دین عرصه های قابل طرح برای پلورالیسم قلمرو دین آزادی مطلق یا محدود جریانات عمده فکرى تاثیر گذار در جهان اسلام از غرب طبقه بندی تاریخ ذن دین یا ادیان از منظر شهید مطهری جاودانگی دین اسلام
مجموعی ایست که در ابتدا به تفسیر انسان و جهان می پردازد و سپس بایدها و نبایدهای انسانی را مشخص و معین میسازد. هم نیاز انسان را به جهان بینی مرتفع میکند و هم یک نظام ارزشی برای زیستن و چگونه زیستن ارائه میدهد. در واقع مکتب مجموعه جهان بینی و ایدئولوژی یک انسان میباشد.
استاد شهید مطهری در تعریف مکتب می گوید: یک تئوری کلی و یک طرح جامع و هماهنگ و منسجم است که هدف اصلی کمال انسان و تأمین سعادت همگانی است و در آن خطوط اصلی وروشها، باید ها و نبایدها ،خوبها و بدها، هدفها و وسیله ها، نیازها و دردها ودرمانها، مسئولیتها و تکلیفها مشخص است و منبع الهام تکلیفها و مسئولیتها برای همه افراد می باشد سپس مینویسد : نوع برداشت و طرز تفکری که یک مکتب درباره جهان و هستی عرضه مینماید زیر ساز و تکیه گاه فکری آن مکتب به شمار میرود. این زیرساز و تکیه گاه اصطلاحاً جهان بینی نامیده میشود. هدفهایی که یک مکتب عرضه می دارد و به تعقیب آنها دعوت میکند و راه و روشهایی که تعیین می کند و بایدها و نبایدهایی که انشاء میکند و مسئولیتهایی که به وجود می آورد همه به منزلة نتایج لازم و ضروری جهان بینی است که عرضه داشته است.
ایشان بعد از تقسیم بندی فعالیتهای انسان به التذاذی و تدبیری ذکر میکند که فعالیت تدبیری انسان به حکم آنکه بر محور یک سلسله نمایات و اهداف دور دست میگردد، خواه ناخواه نیازمند به طرح و برنامه و روش و انتخاب وسیله برای وصول به مقصد است، یعنی نیازمند ایدئولوژی است و در سطح وسیع تر نیازمند مکتب است. مثلاً وقتی مسأله حیات ابدی و جاودانگی روح و تجربه نداشتن عقل نسبت به نشئه ما بعد نشئه دنیا پیش می آید نیاز به مکتب و ایدئولوژی بیشتر خود را می نمایاند.
انسان از بدو پیدایش و لااقل از دوره ای که رشد و توسعه زندگی اجتماعی منجر به یک سلسله اختلافات شده است، نیازمند به ایدئولوژی و به اصطلاح قرآن شریعت بوده است، هر چه زمان گذشته وانسان رشد و تکامل یافته است، این نیاز شدیدتر شده است.
بنابراین آنچه بشر امروز و به طریق اولی بشر فردا را وحدت و جهت می بخشد و آرمان مشترک می دهد و ملاک خیر وشر وباید و نبایدها برایش میگردد، یک فلسفه زندگی انتخابی آگاهانه مجهز به استدلال و به عبارت دیگر یک ایدئولوژی جامع و کامل است. لذا مکتب و ایدئولوژی از ضروریات حیات اجتماعی می باشند.
به همین خاطر می نویسد: اسلام چون یک ایدئولوژی انسانی است و خاستگاه آن فطرت انسان است و مخاطبش تمام مردم می باشند و به حکم اینکه مذهب است و دین خاتم بیش از هر مذهب آسمانی دیگر برای برپاداشتن عدالت اجتماعی آمده است (حدید، 25، اعراف،79).
اسلام تئوری پیروزی انسانیت بر حیوانیت، علم بر جهل، عدالت بر ظلم، مساوات بر تبعیض، فضیلت بر رذیلت، تقوا بر بی بند و باری، توحید بر شرک است.
بنابر این اسلام با چنین جهان بینی و ایدئولوژی مکتبی است جامع و واقع گرا، در اسلام به همه جوانب نیازهای انسانی، اعم از دنیایی، آخرتی، جسمی یا روحی، عقلی یا فکری، یا احساسی و عاطفی، فردی یا اجتماعی توجه شده است.
لذا مجموعه تعلیماتاسلامی از یک لحاظ به سه بخش تقسیم شده است. الف : اصول عقاید ب: اخلاقیات ج : احکام که اینها وظائف و تکالیف فرد است که باید انجام دهد.
عدالت در اسلام
در فرهنگ لغات اسلامى و یا قرآنى دو واژه براى عدالت وجود دارد: یکى، «عدل» که به معناى خود عدالت است و دیگرى، «قسط» که نتیجه و یا حاصل عدالت را نشان مىدهد. اسلام - یعنى تسلیم خدا شدن - مبتنى بر اصل عدالت است، آنچه بعدها براى توجیه توصیف اسلام به عنوان دین قانون در برابر دین لطف (مسیحیت) مورد استفاده قرار گرفت. صرف نظر از اینکه «رحمت» (=مهربانى و لطف) بیش از 700 بار در قرآن آمده است، واژههایى به معناى غضب و یا عدالت (عدل و قسط) تنها بخش کوچکى از آن را تشکیل مىدهند؛ یعنى عدالت و آنچه که به آن مربوط مىشود، نباید در برابر رحمت یعنى لطف و مهربانى، لحاظ شود. سه مفهوم انتقام، عدالت و دین قانون غالباً باعث پیچیدگى داورى در مورد دین اسلام و یهودیت مىشوند، درحالىکه مطابق قرآن، همه ادیان الاهى یک خصیصه مشترک و منحصر به فرد دارند که در عین حال کل محتواى دین را تعیین مىکند؛ یعنى رحمت، رأفت و لطف. قرآن و نیز سنت پیامبرصلى الله وعلیه وآله وسلم بیشتر معطوف به این هدفاند که وحى را ذیل مفهوم رحمت یا باز نمودى از رحمت، یعنى لطف و رأفت خدا معرفى کنند و در قرآن چنین آمده است: (رَبَّنا وَسِعْتَ کُلَّ شَیْءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً)؛ یعنى پروردگارا علم و رحمت تو شامل همه چیز مىشود.
برطبق قرآن و سنت، کل عالم وجود از نگاه وجودشناختى و جهانشناختى براساس عدالت، موجود شده است.
این مفهوم توصیفى در قرآن است، جایىکه براى تشریح فعل خدا گفته مىشود قائم بالقسط، در اینجا عدالت به معناى یک فعل نیست، بلکه عدالتى را که نتیجه بىفعل عادلانه است نشان مىدهد. عدالت به معناى تطابق لحاظ کهیانشناسى، وجودشناسى و تشریعى ارسال پیامبران است و این هدف در قرآن لفظاً با تورات و انجیل ارتباط دارد.
فلاطورى بعد از ذکر این مقدمه، وارد بحث مکاتب و مذاهب موجود در جهان اسلام شده است. به نظر وى، در محتواى مکتب معتزلى، صفات خدا به دو بخش صفات ذاتى و فعلى تقسیم مىشود که مىتوان آنها را تحت دو مفهوم «توحید خداوند» و «عدل» قرار داد که از این مفاهیم، «قسط» استنتاج مىشود. بنابراین، عدل از جانب معتزله به عنوان بالاترین اصل خداوند لحاظ مىشود. مکتب سقراطى - افلاطونى - ارسطویى نیز در توصیف فضایل، قائل به چهار فضیلت اصلى، حکمت، شجاعت، خویشتندارى و عدالت است که عدالت به معناى اعتدال در سه فضیلت دیگر است. در اینجا سخن بر سر این است که آیا انسان با نیروى عقلش توانایى تشخیص خوب و بد را دارد، در این رابطه، معتزله از نظریه «ارزشها فىنفسه داراى ارزش هستند» را بیان مىکند که عدالت در اینجا به معنى اعتدال ارزشهاست، ارزشهاى نیک و بد. در مذهب امامیه علاوه بر قرآن، توحید خدا، نبوت و اعتقاد به معاد، عدل نیز جزء اصول مذهب دانسته مىشود. عدالت در عمل، اساس نزاع بزرگى میان شیعه و سنى بوده است؛ چرا که عدالت، نزد شیعیان یکى از اصول مذهب و نزد اهل تسنن، اصلى کلى براى عمل است و مفهوم عدالتى که شالوده حکومت اسلامى بوده در قرآن آمده است: «اى کسانى که ایمان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 27 صفحه
قسمتی از متن .doc :
عدالت در اسلام
عوامل موثر در یگانگی گروه نابرابریهای طبقاتی و عوامل طبیعی تعریف دین از نظر دانشمندان اسلامی تعریف دین از نظر علمای ادیان جهان بینی ارزش ادبی شکسپیر ایدئولوژی در حوزه الهیات و معارف اسلامی سیر تکامل دین از نظر دانشمندان اسلامی نظرات دانشمندان درباره اهمیت دین نقش و کارکرد دین استاد مطهری و نقش دین در زندگی انسانها کارکرد دین از نظر استاد مطهری نقد انحصار گرایی مسیحی توسط علامه طباطبایى (ره رابطه دین و آزادی بررسی و نقد علل بروز تفکرات سکولاریسم در غرب از نظر علامه محمد تقی جعفری فرق آزادی اندیشه و آزادی عقیده پلورالیسم فلسفی دین نظریه کارل مارکس درباره جامعه شناسی دین نظر دینی دکتر شریعتی در مطالعه اجتماعی دین تفکر التقاطی و رابطه آن با مسأله بدعت در دین عرصه های قابل طرح برای پلورالیسم قلمرو دین آزادی مطلق یا محدود جریانات عمده فکرى تاثیر گذار در جهان اسلام از غرب طبقه بندی تاریخ ذن دین یا ادیان از منظر شهید مطهری جاودانگی دین اسلام
مجموعی ایست که در ابتدا به تفسیر انسان و جهان می پردازد و سپس بایدها و نبایدهای انسانی را مشخص و معین میسازد. هم نیاز انسان را به جهان بینی مرتفع میکند و هم یک نظام ارزشی برای زیستن و چگونه زیستن ارائه میدهد. در واقع مکتب مجموعه جهان بینی و ایدئولوژی یک انسان میباشد.
استاد شهید مطهری در تعریف مکتب می گوید: یک تئوری کلی و یک طرح جامع و هماهنگ و منسجم است که هدف اصلی کمال انسان و تأمین سعادت همگانی است و در آن خطوط اصلی وروشها، باید ها و نبایدها ،خوبها و بدها، هدفها و وسیله ها، نیازها و دردها ودرمانها، مسئولیتها و تکلیفها مشخص است و منبع الهام تکلیفها و مسئولیتها برای همه افراد می باشد سپس مینویسد : نوع برداشت و طرز تفکری که یک مکتب درباره جهان و هستی عرضه مینماید زیر ساز و تکیه گاه فکری آن مکتب به شمار میرود. این زیرساز و تکیه گاه اصطلاحاً جهان بینی نامیده میشود. هدفهایی که یک مکتب عرضه می دارد و به تعقیب آنها دعوت میکند و راه و روشهایی که تعیین می کند و بایدها و نبایدهایی که انشاء میکند و مسئولیتهایی که به وجود می آورد همه به منزلة نتایج لازم و ضروری جهان بینی است که عرضه داشته است.
ایشان بعد از تقسیم بندی فعالیتهای انسان به التذاذی و تدبیری ذکر میکند که فعالیت تدبیری انسان به حکم آنکه بر محور یک سلسله نمایات و اهداف دور دست میگردد، خواه ناخواه نیازمند به طرح و برنامه و روش و انتخاب وسیله برای وصول به مقصد است، یعنی نیازمند ایدئولوژی است و در سطح وسیع تر نیازمند مکتب است. مثلاً وقتی مسأله حیات ابدی و جاودانگی روح و تجربه نداشتن عقل نسبت به نشئه ما بعد نشئه دنیا پیش می آید نیاز به مکتب و ایدئولوژی بیشتر خود را می نمایاند.
انسان از بدو پیدایش و لااقل از دوره ای که رشد و توسعه زندگی اجتماعی منجر به یک سلسله اختلافات شده است، نیازمند به ایدئولوژی و به اصطلاح قرآن شریعت بوده است، هر چه زمان گذشته وانسان رشد و تکامل یافته است، این نیاز شدیدتر شده است.
بنابراین آنچه بشر امروز و به طریق اولی بشر فردا را وحدت و جهت می بخشد و آرمان مشترک می دهد و ملاک خیر وشر وباید و نبایدها برایش میگردد، یک فلسفه زندگی انتخابی آگاهانه مجهز به استدلال و به عبارت دیگر یک ایدئولوژی جامع و کامل است. لذا مکتب و ایدئولوژی از ضروریات حیات اجتماعی می باشند.
به همین خاطر می نویسد: اسلام چون یک ایدئولوژی انسانی است و خاستگاه آن فطرت انسان است و مخاطبش تمام مردم می باشند و به حکم اینکه مذهب است و دین خاتم بیش از هر مذهب آسمانی دیگر برای برپاداشتن عدالت اجتماعی آمده است (حدید، 25، اعراف،79).
اسلام تئوری پیروزی انسانیت بر حیوانیت، علم بر جهل، عدالت بر ظلم، مساوات بر تبعیض، فضیلت بر رذیلت، تقوا بر بی بند و باری، توحید بر شرک است.
بنابر این اسلام با چنین جهان بینی و ایدئولوژی مکتبی است جامع و واقع گرا، در اسلام به همه جوانب نیازهای انسانی، اعم از دنیایی، آخرتی، جسمی یا روحی، عقلی یا فکری، یا احساسی و عاطفی، فردی یا اجتماعی توجه شده است.
لذا مجموعه تعلیماتاسلامی از یک لحاظ به سه بخش تقسیم شده است. الف : اصول عقاید ب: اخلاقیات ج : احکام که اینها وظائف و تکالیف فرد است که باید انجام دهد.
عدالت در اسلام
در فرهنگ لغات اسلامى و یا قرآنى دو واژه براى عدالت وجود دارد: یکى، «عدل» که به معناى خود عدالت است و دیگرى، «قسط» که نتیجه و یا حاصل عدالت را نشان مىدهد. اسلام - یعنى تسلیم خدا شدن - مبتنى بر اصل عدالت است، آنچه بعدها براى توجیه توصیف اسلام به عنوان دین قانون در برابر دین لطف (مسیحیت) مورد استفاده قرار گرفت. صرف نظر از اینکه «رحمت» (=مهربانى و لطف) بیش از 700 بار در قرآن آمده است، واژههایى به معناى غضب و یا عدالت (عدل و قسط) تنها بخش کوچکى از آن را تشکیل مىدهند؛ یعنى عدالت و آنچه که به آن مربوط مىشود، نباید در برابر رحمت یعنى لطف و مهربانى، لحاظ شود. سه مفهوم انتقام، عدالت و دین قانون غالباً باعث پیچیدگى داورى در مورد دین اسلام و یهودیت مىشوند، درحالىکه مطابق قرآن، همه ادیان الاهى یک خصیصه مشترک و منحصر به فرد دارند که در عین حال کل محتواى دین را تعیین مىکند؛ یعنى رحمت، رأفت و لطف. قرآن و نیز سنت پیامبرصلى الله وعلیه وآله وسلم بیشتر معطوف به این هدفاند که وحى را ذیل مفهوم رحمت یا باز نمودى از رحمت، یعنى لطف و رأفت خدا معرفى کنند و در قرآن چنین آمده است: (رَبَّنا وَسِعْتَ کُلَّ شَیْءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً)؛ یعنى پروردگارا علم و رحمت تو شامل همه چیز مىشود.
برطبق قرآن و سنت، کل عالم وجود از نگاه وجودشناختى و جهانشناختى براساس عدالت، موجود شده است.
این مفهوم توصیفى در قرآن است، جایىکه براى تشریح فعل خدا گفته مىشود قائم بالقسط، در اینجا عدالت به معناى یک فعل نیست، بلکه عدالتى را که نتیجه بىفعل عادلانه است نشان مىدهد. عدالت به معناى تطابق لحاظ کهیانشناسى، وجودشناسى و تشریعى ارسال پیامبران است و این هدف در قرآن لفظاً با تورات و انجیل ارتباط دارد.
فلاطورى بعد از ذکر این مقدمه، وارد بحث مکاتب و مذاهب موجود در جهان اسلام شده است. به نظر وى، در محتواى مکتب معتزلى، صفات خدا به دو بخش صفات ذاتى و فعلى تقسیم مىشود که مىتوان آنها را تحت دو مفهوم «توحید خداوند» و «عدل» قرار داد که از این مفاهیم، «قسط» استنتاج مىشود. بنابراین، عدل از جانب معتزله به عنوان بالاترین اصل خداوند لحاظ مىشود. مکتب سقراطى - افلاطونى - ارسطویى نیز در توصیف فضایل، قائل به چهار فضیلت اصلى، حکمت، شجاعت، خویشتندارى و عدالت است که عدالت به معناى اعتدال در سه فضیلت دیگر است. در اینجا سخن بر سر این است که آیا انسان با نیروى عقلش توانایى تشخیص خوب و بد را دارد، در این رابطه، معتزله از نظریه «ارزشها فىنفسه داراى ارزش هستند» را بیان مىکند که عدالت در اینجا به معنى اعتدال ارزشهاست، ارزشهاى نیک و بد. در مذهب امامیه علاوه بر قرآن، توحید خدا، نبوت و اعتقاد به معاد، عدل نیز جزء اصول مذهب دانسته مىشود. عدالت در عمل، اساس نزاع بزرگى میان شیعه و سنى بوده است؛ چرا که عدالت، نزد شیعیان یکى از اصول مذهب و نزد اهل تسنن، اصلى کلى براى عمل است و مفهوم عدالتى که شالوده حکومت اسلامى بوده در قرآن آمده است: «اى کسانى که ایمان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 27 صفحه
قسمتی از متن .doc :
عدالت در اسلام
عوامل موثر در یگانگی گروه نابرابریهای طبقاتی و عوامل طبیعی تعریف دین از نظر دانشمندان اسلامی تعریف دین از نظر علمای ادیان جهان بینی ارزش ادبی شکسپیر ایدئولوژی در حوزه الهیات و معارف اسلامی سیر تکامل دین از نظر دانشمندان اسلامی نظرات دانشمندان درباره اهمیت دین نقش و کارکرد دین استاد مطهری و نقش دین در زندگی انسانها کارکرد دین از نظر استاد مطهری نقد انحصار گرایی مسیحی توسط علامه طباطبایى (ره رابطه دین و آزادی بررسی و نقد علل بروز تفکرات سکولاریسم در غرب از نظر علامه محمد تقی جعفری فرق آزادی اندیشه و آزادی عقیده پلورالیسم فلسفی دین نظریه کارل مارکس درباره جامعه شناسی دین نظر دینی دکتر شریعتی در مطالعه اجتماعی دین تفکر التقاطی و رابطه آن با مسأله بدعت در دین عرصه های قابل طرح برای پلورالیسم قلمرو دین آزادی مطلق یا محدود جریانات عمده فکرى تاثیر گذار در جهان اسلام از غرب طبقه بندی تاریخ ذن دین یا ادیان از منظر شهید مطهری جاودانگی دین اسلام
مجموعی ایست که در ابتدا به تفسیر انسان و جهان می پردازد و سپس بایدها و نبایدهای انسانی را مشخص و معین میسازد. هم نیاز انسان را به جهان بینی مرتفع میکند و هم یک نظام ارزشی برای زیستن و چگونه زیستن ارائه میدهد. در واقع مکتب مجموعه جهان بینی و ایدئولوژی یک انسان میباشد.
استاد شهید مطهری در تعریف مکتب می گوید: یک تئوری کلی و یک طرح جامع و هماهنگ و منسجم است که هدف اصلی کمال انسان و تأمین سعادت همگانی است و در آن خطوط اصلی وروشها، باید ها و نبایدها ،خوبها و بدها، هدفها و وسیله ها، نیازها و دردها ودرمانها، مسئولیتها و تکلیفها مشخص است و منبع الهام تکلیفها و مسئولیتها برای همه افراد می باشد سپس مینویسد : نوع برداشت و طرز تفکری که یک مکتب درباره جهان و هستی عرضه مینماید زیر ساز و تکیه گاه فکری آن مکتب به شمار میرود. این زیرساز و تکیه گاه اصطلاحاً جهان بینی نامیده میشود. هدفهایی که یک مکتب عرضه می دارد و به تعقیب آنها دعوت میکند و راه و روشهایی که تعیین می کند و بایدها و نبایدهایی که انشاء میکند و مسئولیتهایی که به وجود می آورد همه به منزلة نتایج لازم و ضروری جهان بینی است که عرضه داشته است.
ایشان بعد از تقسیم بندی فعالیتهای انسان به التذاذی و تدبیری ذکر میکند که فعالیت تدبیری انسان به حکم آنکه بر محور یک سلسله نمایات و اهداف دور دست میگردد، خواه ناخواه نیازمند به طرح و برنامه و روش و انتخاب وسیله برای وصول به مقصد است، یعنی نیازمند ایدئولوژی است و در سطح وسیع تر نیازمند مکتب است. مثلاً وقتی مسأله حیات ابدی و جاودانگی روح و تجربه نداشتن عقل نسبت به نشئه ما بعد نشئه دنیا پیش می آید نیاز به مکتب و ایدئولوژی بیشتر خود را می نمایاند.
انسان از بدو پیدایش و لااقل از دوره ای که رشد و توسعه زندگی اجتماعی منجر به یک سلسله اختلافات شده است، نیازمند به ایدئولوژی و به اصطلاح قرآن شریعت بوده است، هر چه زمان گذشته وانسان رشد و تکامل یافته است، این نیاز شدیدتر شده است.
بنابراین آنچه بشر امروز و به طریق اولی بشر فردا را وحدت و جهت می بخشد و آرمان مشترک می دهد و ملاک خیر وشر وباید و نبایدها برایش میگردد، یک فلسفه زندگی انتخابی آگاهانه مجهز به استدلال و به عبارت دیگر یک ایدئولوژی جامع و کامل است. لذا مکتب و ایدئولوژی از ضروریات حیات اجتماعی می باشند.
به همین خاطر می نویسد: اسلام چون یک ایدئولوژی انسانی است و خاستگاه آن فطرت انسان است و مخاطبش تمام مردم می باشند و به حکم اینکه مذهب است و دین خاتم بیش از هر مذهب آسمانی دیگر برای برپاداشتن عدالت اجتماعی آمده است (حدید، 25، اعراف،79).
اسلام تئوری پیروزی انسانیت بر حیوانیت، علم بر جهل، عدالت بر ظلم، مساوات بر تبعیض، فضیلت بر رذیلت، تقوا بر بی بند و باری، توحید بر شرک است.
بنابر این اسلام با چنین جهان بینی و ایدئولوژی مکتبی است جامع و واقع گرا، در اسلام به همه جوانب نیازهای انسانی، اعم از دنیایی، آخرتی، جسمی یا روحی، عقلی یا فکری، یا احساسی و عاطفی، فردی یا اجتماعی توجه شده است.
لذا مجموعه تعلیماتاسلامی از یک لحاظ به سه بخش تقسیم شده است. الف : اصول عقاید ب: اخلاقیات ج : احکام که اینها وظائف و تکالیف فرد است که باید انجام دهد.
عدالت در اسلام
در فرهنگ لغات اسلامى و یا قرآنى دو واژه براى عدالت وجود دارد: یکى، «عدل» که به معناى خود عدالت است و دیگرى، «قسط» که نتیجه و یا حاصل عدالت را نشان مىدهد. اسلام - یعنى تسلیم خدا شدن - مبتنى بر اصل عدالت است، آنچه بعدها براى توجیه توصیف اسلام به عنوان دین قانون در برابر دین لطف (مسیحیت) مورد استفاده قرار گرفت. صرف نظر از اینکه «رحمت» (=مهربانى و لطف) بیش از 700 بار در قرآن آمده است، واژههایى به معناى غضب و یا عدالت (عدل و قسط) تنها بخش کوچکى از آن را تشکیل مىدهند؛ یعنى عدالت و آنچه که به آن مربوط مىشود، نباید در برابر رحمت یعنى لطف و مهربانى، لحاظ شود. سه مفهوم انتقام، عدالت و دین قانون غالباً باعث پیچیدگى داورى در مورد دین اسلام و یهودیت مىشوند، درحالىکه مطابق قرآن، همه ادیان الاهى یک خصیصه مشترک و منحصر به فرد دارند که در عین حال کل محتواى دین را تعیین مىکند؛ یعنى رحمت، رأفت و لطف. قرآن و نیز سنت پیامبرصلى الله وعلیه وآله وسلم بیشتر معطوف به این هدفاند که وحى را ذیل مفهوم رحمت یا باز نمودى از رحمت، یعنى لطف و رأفت خدا معرفى کنند و در قرآن چنین آمده است: (رَبَّنا وَسِعْتَ کُلَّ شَیْءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً)؛ یعنى پروردگارا علم و رحمت تو شامل همه چیز مىشود.
برطبق قرآن و سنت، کل عالم وجود از نگاه وجودشناختى و جهانشناختى براساس عدالت، موجود شده است.
این مفهوم توصیفى در قرآن است، جایىکه براى تشریح فعل خدا گفته مىشود قائم بالقسط، در اینجا عدالت به معناى یک فعل نیست، بلکه عدالتى را که نتیجه بىفعل عادلانه است نشان مىدهد. عدالت به معناى تطابق لحاظ کهیانشناسى، وجودشناسى و تشریعى ارسال پیامبران است و این هدف در قرآن لفظاً با تورات و انجیل ارتباط دارد.
فلاطورى بعد از ذکر این مقدمه، وارد بحث مکاتب و مذاهب موجود در جهان اسلام شده است. به نظر وى، در محتواى مکتب معتزلى، صفات خدا به دو بخش صفات ذاتى و فعلى تقسیم مىشود که مىتوان آنها را تحت دو مفهوم «توحید خداوند» و «عدل» قرار داد که از این مفاهیم، «قسط» استنتاج مىشود. بنابراین، عدل از جانب معتزله به عنوان بالاترین اصل خداوند لحاظ مىشود. مکتب سقراطى - افلاطونى - ارسطویى نیز در توصیف فضایل، قائل به چهار فضیلت اصلى، حکمت، شجاعت، خویشتندارى و عدالت است که عدالت به معناى اعتدال در سه فضیلت دیگر است. در اینجا سخن بر سر این است که آیا انسان با نیروى عقلش توانایى تشخیص خوب و بد را دارد، در این رابطه، معتزله از نظریه «ارزشها فىنفسه داراى ارزش هستند» را بیان مىکند که عدالت در اینجا به معنى اعتدال ارزشهاست، ارزشهاى نیک و بد. در مذهب امامیه علاوه بر قرآن، توحید خدا، نبوت و اعتقاد به معاد، عدل نیز جزء اصول مذهب دانسته مىشود. عدالت در عمل، اساس نزاع بزرگى میان شیعه و سنى بوده است؛ چرا که عدالت، نزد شیعیان یکى از اصول مذهب و نزد اهل تسنن، اصلى کلى براى عمل است و مفهوم عدالتى که شالوده حکومت اسلامى بوده در قرآن آمده است: «اى کسانى که ایمان