لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 88
مقاله در مورد آزادى عقیده
از آزادى انسان درانتخاب عقیده و جواز و یا عدم جواز تحمیل دین سخن گفتیم . یادآور شدیم که این مساله و سایر فروعات آن ازاهمیت بسیارى برخورداراست . نفى واثبات آن پیاندهاى بسیارى را در بردارد. مسائلى از قبیل دعوت به اسلام کیفیت برخورد با غیر مسلمانان ارتداداز دین جهاد دراسلام کتب ضلال و... بااین مساله بگونه اى ارتباط دارند.توجه به پیامدهاو نیز نگرش به سیر حرکت و تطورات گوناگون و برخوردهاى مختلف بااین مساله همواره بااستناداندیشه هاى مطرح شده به قرآن از چیزهائى است که لزوم بررسى بیشتر را در مساله مى طلبد چرا که این مساله همانند بسیارى از مسائل دیگر ازافراط و تفریط درامان نمانده است . عده اى اصولا طرح این مساله و مسائل مشابه آن را ناروا شمرده و دراسلام مساله اى به نام آزادى جز آنچه در متون فقهى در بحث بردگى مطرح مى شود! نمى شناسد و طرح آن در جامعه از نظر آنان بدعت محسوب مى شود1 .عده اى از مساله به سادگى عبور کرده و آزادى دراسلام را مساوى با آنچه از آن به[ دمکراسى] یاد مى شود قرار داده اند و حد و مرزى براى آن قائل نشده اند. 2 در مقاله گذشته در تبیین و تحلیل موضوع یاد شده سخن گفتیم .از آنجا که مساله جهاد و نبرد دراسلام از مهمترین شبهه هاى اساسى این مساله بوده و بیشترین بحثها را در میان مخالفان و موافقان بخود اختصاص داده است لازم دیدیم که درباره جهاد وارتباط آن با تحمیل عقیده به بررسى بیشترى بپردازیم .از دیر زمان متشرقان با دستاویز قرار دادن جهاد اسلام را به دین خشونت و زور معرفى کرده و گفته اند: [ اسلام مسلمانان را ترغیب مى کند تااسلحه را بدست گرفته و مردم را بر قبول ایمان مجبور کنند و کسانى را که از قبول آن سرباز مى زنند از میان بردارند]. 3 و عده دیگر اسلام را دنى خشن توصیف کرده که اخلاق تند خویانه را تشدید مى نماید و دلیل آن رااتکاى اسلام در نشر عقیده خود به زور ذکر کرده اند:[وقتى به نتایج اخلاقى مذهب مسیح واسلام برمى خوریم بدون تردیداین فکر به به خاطر مى رسد که باید مذهب را قبول کرد زیرا مذهب مسیح اخلاق را تعدیل و برعکس مذهب اسلام باعث تشدیداخلاق مى شود.اسلام که به زور شمشیر بر مردم تحمیل شده چون اساس آن متکى بر جبر و زور بوده باعث سختى و شدت شده است واخلاق و روحیات مردم را تند مى کند]. 4عوامل : در ریشه یابى این تحلیل هاى ناروا و به دورازانصاف خاورشناسان و بدبینى غربیان نسبت به اسلام و دنیاى اسلام عواملى را باید مورد توجه قرار داد: 1- حقد و حسادت رهبران مسیحیت نسبت به اسلام و گسترش روزافزون آن در دنیا بسیارى از آنان را واداشت تا با تفسیر ناصحیح ازاسلام پیشرفتهاى آن را توجیه نمایند و مانع گسترش بیشتر آن شوند. 2- توجیه جنگهاى صلیبى از جمله عواملى است که در بد جلوه دادن جهاداسلامى موثر بوده است . مسیحیان که در طى جنگهاى صلیبى علیه مسلمانان جنایات را به اوج خود رسانده و به نام دفاع از دین خونین ترین کشتارها را مرتکب شدند براى این که توجیهى براى جنایات خود داشته باشند و لااقل از سنگینى بار محکومیت خود درافکار عمومى جهانیان بکاهند سعى کرده اند با تصویر چهره خشن ازاسلام اولا مسلمانان را مقصر محسوب دارند و ثانیا براى خود نیز شریکى دست و پا نمایند. 3-استعمار:استعمارگران اسلام را مهمترین سد راه خود دیده و همیشه سعى کرده اند با حمله به مبانى فکرى واعتقادى اسلام رااز محتوى تهى کنند و با تحریف تاریخ وارائه اطلاعات نادرست
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
آثار سازنده عقیده به معاد
کتاب: الهیات و معارف اسلامى، ص 437
نویسنده: آیت الله جعفر سبحانى
عقیده به زندگى پس از مرگ و اعتقاد به کیفر و پاداش اعمال، نقش بزرگى در آرامش روانى و امنیت اجتماعى ما دارد که آرامش روانى، اثر فردى و امنیت اثر اجتماعى آن است، اینک پیرامون آرامش روانى و آثار فردى عقیده به معاد بحث میکنیم.
بشر هر چند در پرتو قدرت صنعت و تکنیک، درهاى فضا را به روى خود گشوده و انسانهائى را به ماه فرستاده و بازگردانیده است و از قلب و کلیههاى مصنوعى به جاى طبیعى آن استفاده کرده است، ولى در برابر این پیروزى چشمگیر علمى، به سکونت خاطر و آرامش روانى که زیر بناى یک زندگى سعادتمندانه را تشکیل میدهد، نه تنها دست نیافته است، بلکه به موازات پیشرفت صنعت و دانشهاى مادى، مشکلات روانى وى افزایش یافته است.
عوامل و مشکلات روانى و ناراحتىهاى روحى او یکى و دو تا نیست، ولى موضوعات زیر از علل چشمگیر اضطراب است:
1 ـ مادیگرى بى حد و حساب.
2 ـ شدائد و مصائب.
3 ـ اندیشه مرگ.
اینک هر یک از این سه عامل را به گونهاى توضیح میدهیم.
جهان سرمایهدارى براى فزونى کالاهاى خود، وسایل ارتباط جمعى را در تمام نقاط جهان، به استخدام خود درآورده است و در اکثر طبقات نسبت به مظاهر مادى، از ویلا و ماشین و تجملات زندگى، اشتهاى کاذبى پدید آورده است که بهیچوجه اشباع نمیگردند، اکثریت مردم روى زمین را گروهى تشکیل میدهند که فضاى روح و روان آنان را اندیشه مادیگرى پر کرده و هدفى جز ثروت اندوزى و بهرهگیرى مادى و لذائذ جسمانى ندارند.ناگفته پیداست که بسیارى از آرزوهاى انسان جامه عمل نمیپوشد و در نتیجه یکنوع ناراحتى و تشویش روانى بر انسان مسلط میگردد، چه بسا در صورت شدت به صورت یک خوره خطرناک که خورنده اعصاب و آرامش روحى است در میآید.
این یک عامل براى بروز ناراحتىها.
عامل دوم براى ناراحتىها موضوع مصائب و شدائد است.هر فردى در طول زندگى خود، با محرومیتها و شکستها و فقدان عزیزان و بلاهاى زمینى و آسمانى و...روبرو میگردد و فشار هر یک از این عوامل بر روح و روان انسان به اندازهاى است که گاهى انسان را به فکر خودکشى و در هم شکستن قفس زندگى میاندازد.
بالاتر از آن، اندیشه فنا و مرگ است که خود عامل سومى براى بروز ناراحتیها میباشد، زیرا هر فردى میداند که پس از اندى، رشته زندگى او گسسته خواهد شد و شربت تلخ و جانکاه مرگ را خواهد نوشید.
اعتقاد به معاد، اثرات نامطلوب این عوامل سه گانه و عوامل دیگرى را که فعلا مجال بازگوئى آنها نیست کاملا خنثى میسازد.زیرا:
اولا در مکتب اعتقاد به خدا و معاد، دنیا و تمام وسائل زندگى آن، ارزش وسیلهاى دارند، نه هدفى آنها براى انسانها ساخته شدهاند نه انسان براى آنها، بنابر این دلیل ندارد که انسان در خود چنین اشتهاى کاذبى را پدید آورد و حرص و آز خود را روزافزون سازد سپس گرفتار اثرهاى نامطلوب و واکنشهاى روحى آن گردد.
به عبارت دیگر انسان با ایمان، زندگى جهان را معبر و گذرگاهى بیش نمیداند، اگر در این گذرگاه وسیله لذت بیشتر تأمین نگردد، هرگز ناراحت نمیشود و پیوسته به زندگى جاودانى میاندیشد، نه زندگى موقت.
ثانیا مذهب در تعالیم خود، کیفرهاى سخت براى گروه متجاوز و اسرافگر و حد و مرزنشناس، تعیین کرده است و اندیشه جزاهاى اخروى، ریشه هر نوع آرزوهاى باطل و گرایشهاى بیحد و حساب را در دماغ انسان میسوزاند و دست انسان را در آلودگى بدنیا در محدوده خاصى آزاد میگذارد و در قلمرو زندگى یک چنین انسان معتقد به معاد، عوامل آزار دهنده کمتر پیدا میشود.
اعتقاد به معاد مشکل مصائب و شدائد را به گونهاى روشن حل کرده است زیرا گذشته از اینکه حوادث جهان، نتیجه تقدیر خداوند حکیم است هر نوع صبر و بردبارى در برابر مصائب داراى پاداش بزرگ نیز مىباشد و همین پاداش بزرگ مصیبتها را در نظر انسان کوچک و سبک جلوه میدهد.
در مکتب اعتقاد به معاد، عامل سومى، به نام (اندیشه فنا) وجود ندارد و در نظر پیرو این مکتب رشته زندگى پس از مرگ گسسته نمىشود، و مرگ دروازه ابدیت و فرشتهاى که مأمور گرفتن جانها است پاسدار آن میباشد، چیزى که هست انسان باید براى زندگى پس از مرگ، توشهاى بیندوزد و از عواملى که مایه ناراحتى در سراى دیگر است بپرهیزد.
آثار اجتماعى عقیده به معاد
اعتقاد به معاد، نه تنها مشکلات روحى و روانى انسانها را میتواند بگشاید، بلکه این عقیده در تعدیل و رهبرى غرائز انسانى، پرورش فضائل اخلاقى، و تأمین عدالت اجتماعى نقش مؤثرى ایفاء میکند.
این سه مطلب از آثار اجتماعى اعتقاد به زندگى پس از مرگ است و هر کدام را به گونهاى تشریح میکنیم.
1 ـ تعدیل و رهبرى غرائز
مسئله تعدیل غرائز، مهمترین مسئله در فصول زندگى انسانها، بالاخص طبقه جوان میباشد.مثلا تمایلات جنسى در دختر و پسر در فصل بلوغ، تجلى میکند و در آغاز جوانى، به اوج قدرت میرسد .
درست است که بقاء انسان در گرو اعمال این غریزه است، ولى موضوع قابل توجه این است که غریزه جنسى در برخى از فصول زندگى انسانها، براى خود حد و مرزى نمىشناسد.
در این موقع، اعتقاد به معاد و کیفرهاى الهى این غریزه را مهار کرده و دارنده آنرا به صورت انسان وظیفهشناس تحویل اجتماع میدهد، و انسانى را پرورش مىدهد که در اطاق خلوت، در برابر زن جوان و بسیار زیبا که به او فرمان آماده باش میدهد و میگوید: «هیت لک» آماده باش سرسختانه مقاومت میکند و زن متجاوز را، پند واندرز میدهد و مىگوید «معاذالله» بخدا پناه مىبرم...! (1)
در تاریخ زندگى انسانهاى با ایمان، سرگذشتهاى آموزندهاى وجود دارد، که ما را به اهمیت اعتقاد به معاد رهنمون مىباشد.
حس غضب و خشم، از نظر قدرت، کمتر از غریزه جنسى نیست، گاهى حس انتقام به اوج خود مىرسد و میخواهد هر نوع مانع و رادع را، از پیش پاى خود بردارد.
در این مواقع جز ترس از انتقام الهى، و خوف از دوزخ، چیزى نمیتواند آتش خشم انسانها را خاموش سازد، و همچنین است دیگر غرائز اصیل انسانى.
2 ـ پرورش فضائل اخلاقى
در نهاد ما یک سلسله فضائل اخلاقى وجود دارد که تحت شرایطى پرورش یافته و بارور مىگردند .ارشاد و راهنمائى علماء اخلاق، هر چند در پرورش فضائل اخلاقى مؤثر است ولى راهنمائى آنان، از دایره سخن گفتن و مذاکره دوستانه، گام فراتر نمىگذارد.
ولى مذهب و اعتقاد به پاداشها و کیفرها، فضیلتهاى اخلاقى را مانند انسان دوستى، ضعیف نوازى، مهربانى به یتیمان، دستگیرى از درماندگان و...در انسان زنده مىسازد و از اینجهت دانشمندان، مذهب را پشتوانه اخلاق مىدانند.
قرآن مجید با روش خاصى به این نکته اشاره میکند و انکار مبدأ و معاد را مایه کشته شدن عواطف انسانى میداند، تا آنجا که دل او سخت و پرقساوت مىگردد و مهربانى و ترحمى نسبت به یتیم و مستمند و بىنوا ندارد، چنانکه میفرماید:
ارأیت الذى یکذب بالدین، فذلک الذى یدع الیتیم و لا یحض على طعام المسکین (سوره ماعون آیه 1 ـ 3)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 88
مقاله در مورد آزادى عقیده
از آزادى انسان درانتخاب عقیده و جواز و یا عدم جواز تحمیل دین سخن گفتیم . یادآور شدیم که این مساله و سایر فروعات آن ازاهمیت بسیارى برخورداراست . نفى واثبات آن پیاندهاى بسیارى را در بردارد. مسائلى از قبیل دعوت به اسلام کیفیت برخورد با غیر مسلمانان ارتداداز دین جهاد دراسلام کتب ضلال و... بااین مساله بگونه اى ارتباط دارند.توجه به پیامدهاو نیز نگرش به سیر حرکت و تطورات گوناگون و برخوردهاى مختلف بااین مساله همواره بااستناداندیشه هاى مطرح شده به قرآن از چیزهائى است که لزوم بررسى بیشتر را در مساله مى طلبد چرا که این مساله همانند بسیارى از مسائل دیگر ازافراط و تفریط درامان نمانده است . عده اى اصولا طرح این مساله و مسائل مشابه آن را ناروا شمرده و دراسلام مساله اى به نام آزادى جز آنچه در متون فقهى در بحث بردگى مطرح مى شود! نمى شناسد و طرح آن در جامعه از نظر آنان بدعت محسوب مى شود1 .عده اى از مساله به سادگى عبور کرده و آزادى دراسلام را مساوى با آنچه از آن به[ دمکراسى] یاد مى شود قرار داده اند و حد و مرزى براى آن قائل نشده اند. 2 در مقاله گذشته در تبیین و تحلیل موضوع یاد شده سخن گفتیم .از آنجا که مساله جهاد و نبرد دراسلام از مهمترین شبهه هاى اساسى این مساله بوده و بیشترین بحثها را در میان مخالفان و موافقان بخود اختصاص داده است لازم دیدیم که درباره جهاد وارتباط آن با تحمیل عقیده به بررسى بیشترى بپردازیم .از دیر زمان متشرقان با دستاویز قرار دادن جهاد اسلام را به دین خشونت و زور معرفى کرده و گفته اند: [ اسلام مسلمانان را ترغیب مى کند تااسلحه را بدست گرفته و مردم را بر قبول ایمان مجبور کنند و کسانى را که از قبول آن سرباز مى زنند از میان بردارند]. 3 و عده دیگر اسلام را دنى خشن توصیف کرده که اخلاق تند خویانه را تشدید مى نماید و دلیل آن رااتکاى اسلام در نشر عقیده خود به زور ذکر کرده اند:[وقتى به نتایج اخلاقى مذهب مسیح واسلام برمى خوریم بدون تردیداین فکر به به خاطر مى رسد که باید مذهب را قبول کرد زیرا مذهب مسیح اخلاق را تعدیل و برعکس مذهب اسلام باعث تشدیداخلاق مى شود.اسلام که به زور شمشیر بر مردم تحمیل شده چون اساس آن متکى بر جبر و زور بوده باعث سختى و شدت شده است واخلاق و روحیات مردم را تند مى کند]. 4عوامل : در ریشه یابى این تحلیل هاى ناروا و به دورازانصاف خاورشناسان و بدبینى غربیان نسبت به اسلام و دنیاى اسلام عواملى را باید مورد توجه قرار داد: 1- حقد و حسادت رهبران مسیحیت نسبت به اسلام و گسترش روزافزون آن در دنیا بسیارى از آنان را واداشت تا با تفسیر ناصحیح ازاسلام پیشرفتهاى آن را توجیه نمایند و مانع گسترش بیشتر آن شوند. 2- توجیه جنگهاى صلیبى از جمله عواملى است که در بد جلوه دادن جهاداسلامى موثر بوده است . مسیحیان که در طى جنگهاى صلیبى علیه مسلمانان جنایات را به اوج خود رسانده و به نام دفاع از دین خونین ترین کشتارها را مرتکب شدند براى این که توجیهى براى جنایات خود داشته باشند و لااقل از سنگینى بار محکومیت خود درافکار عمومى جهانیان بکاهند سعى کرده اند با تصویر چهره خشن ازاسلام اولا مسلمانان را مقصر محسوب دارند و ثانیا براى خود نیز شریکى دست و پا نمایند. 3-استعمار:استعمارگران اسلام را مهمترین سد راه خود دیده و همیشه سعى کرده اند با حمله به مبانى فکرى واعتقادى اسلام رااز محتوى تهى کنند و با تحریف تاریخ وارائه اطلاعات نادرست
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 88 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقاله در مورد آزادى عقیده
سه شنبه ۲۳ آبان ۱۳۸۵
از آزادى انسان درانتخاب عقیده و جواز و یا عدم جواز تحمیل دین سخن گفتیم . یادآور شدیم که این مساله و سایر فروعات آن ازاهمیت بسیارى برخورداراست . نفى واثبات آن پیاندهاى بسیارى را در بردارد. مسائلى از قبیل دعوت به اسلام کیفیت برخورد با غیر مسلمانان ارتداداز دین جهاد دراسلام کتب ضلال و... بااین مساله بگونه اى ارتباط دارند.توجه به پیامدهاو نیز نگرش به سیر حرکت و تطورات گوناگون و برخوردهاى مختلف بااین مساله همواره بااستناداندیشه هاى مطرح شده به قرآن از چیزهائى است که لزوم بررسى بیشتر را در مساله مى طلبد چرا که این مساله همانند بسیارى از مسائل دیگر ازافراط و تفریط درامان نمانده است . عده اى اصولا طرح این مساله و مسائل مشابه آن را ناروا شمرده و دراسلام مساله اى به نام آزادى جز آنچه در متون فقهى در بحث بردگى مطرح مى شود! نمى شناسد و طرح آن در جامعه از نظر آنان بدعت محسوب مى شود1 .عده اى از مساله به سادگى عبور کرده و آزادى دراسلام را مساوى با آنچه از آن به[ دمکراسى] یاد مى شود قرار داده اند و حد و مرزى براى آن قائل نشده اند. 2 در مقاله گذشته در تبیین و تحلیل موضوع یاد شده سخن گفتیم .از آنجا که مساله جهاد و نبرد دراسلام از مهمترین شبهه هاى اساسى این مساله بوده و بیشترین بحثها را در میان مخالفان و موافقان بخود اختصاص داده است لازم دیدیم که درباره جهاد وارتباط آن با تحمیل عقیده به بررسى بیشترى بپردازیم .از دیر زمان متشرقان با دستاویز قرار دادن جهاد اسلام را به دین خشونت و زور معرفى کرده و گفته اند: [ اسلام مسلمانان را ترغیب مى کند تااسلحه را بدست گرفته و مردم را بر قبول ایمان مجبور کنند و کسانى را که از قبول آن سرباز مى زنند از میان بردارند]. 3 و عده دیگر اسلام را دنى خشن توصیف کرده که اخلاق تند خویانه را تشدید مى نماید و دلیل آن رااتکاى اسلام در نشر عقیده خود به زور ذکر کرده اند:[وقتى به نتایج اخلاقى مذهب مسیح واسلام برمى خوریم بدون تردیداین فکر به به خاطر مى رسد که باید مذهب را قبول کرد زیرا مذهب مسیح اخلاق را تعدیل و برعکس مذهب اسلام باعث تشدیداخلاق مى شود.اسلام که به زور شمشیر بر مردم تحمیل شده چون اساس آن متکى بر جبر و زور بوده باعث سختى و شدت شده است واخلاق و روحیات مردم را تند مى کند]. 4عوامل : در ریشه یابى این تحلیل هاى ناروا و به دورازانصاف خاورشناسان و بدبینى غربیان نسبت به اسلام و دنیاى اسلام عواملى را باید مورد توجه قرار داد: 1- حقد و حسادت رهبران مسیحیت نسبت به اسلام و گسترش روزافزون آن در دنیا بسیارى از آنان را واداشت تا با تفسیر ناصحیح ازاسلام پیشرفتهاى آن را توجیه نمایند و مانع گسترش بیشتر آن شوند. 2- توجیه جنگهاى صلیبى از جمله عواملى است که در بد جلوه دادن جهاداسلامى موثر بوده است . مسیحیان که در طى جنگهاى صلیبى علیه مسلمانان جنایات را به اوج خود رسانده و به نام دفاع از دین خونین ترین کشتارها را مرتکب شدند براى این که توجیهى براى جنایات خود داشته باشند و لااقل از سنگینى بار محکومیت خود درافکار عمومى جهانیان بکاهند سعى کرده اند با تصویر چهره خشن ازاسلام اولا مسلمانان را مقصر محسوب دارند و ثانیا براى خود نیز شریکى دست و پا نمایند. 3-استعمار:استعمارگران اسلام را مهمترین سد راه خود دیده و همیشه سعى کرده اند با حمله به مبانى فکرى واعتقادى اسلام رااز محتوى تهى
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
مفهوم عقیده:
عقیده از ماده[ عقد] به معنای گره خوردگی است . دراصطلاح عبارت است از وابستگی روانی به یک موضوع . در حقیقت وقتی موضوعی مورداعتقاد و ایمان قرار می گیرد روح آدمی دگرگون می گردد و آثار آن دراعمال و رفتارانسان ظاهر می شود.ان وابستگی روانی انسان در سخن نغزامام صادق(ع) این گونه تصویر شده است
ازادی عقیده :
لازم است ابتداء به این نکته بپردازیم که آزادی عقیده به چه معنی ؟ و تلقی بشرامروزاز آزادی عقیده چیست ؟ پر واضح است که اسناد آزادی به عقیده صحیح نیست مگر به تقدیر یک مضاف که به اعتبار آن مضاف ,این مفهوم پیدا می کند. به عنوان مثال : این که می گوئیم انسان در عقیده آزاداست ممکن است یکی ازاین معانی زیراراده شود:
1. درانتخاب هر نوع عقیده آزاداست ,
2. در داشتن هر عقیده ای آزاداست ،
3. دراظهار عقیده آزاداست ,
4. در تبلیغ و نشر و دفاع از عقیده آزاد است .
مقصوداز آزادی عقیده به معنای رائج امروز آن عبارت است از آزادی انسان درانتخاب و داشتن هر نوع عقیده . آزادی عقیده به این معنی از فرهنگ اروپا و غرب اخذ شده است .اروپائیها مذهب و دین را به عنوان یک نیاز شخصی و وجدانی می دانند. می گویند:انسان به چیزی به عنوان مذهب برای سرگرمی نیازمنداست ,اما حالا چه باشد سلیقه ها متفاوت است , نباید کسی رااجبار کرد که به مذهب خاصی معتقد باشد.انتخاب عقیده همانند رنگ لباس و نوع غذا یک امر شخصی است وانسان هر عقیده ای را بخواهد می تواندانتخاب کند.این گونه طرز تفکر, عقیده و مذهب را نه به عنوان زیربنای حیات انسان و مهمترین مساله وجودی او بلکه همانند لباس پوشیدن وامثال آن از سنت های اجتماعی بشمار می آورد. قبل از پرداختن به نقد و بررسی لازم است به جستجوی منشااین تلقی برداشت از آزادی عقیده بپردازیم .
منشااین تلقی غلطاروپائیان را عقیده و مذهب و تنزل مرتبه آن را دو چیز میتوان یافت
آزادی عقیده در حقوق بشر جهانی و اسلام:
اگر چه از آغاز پیدایش ادیان الهی و مکاتب بشری، حقوق بشر وجود داشته است، ولی امروزه از جانب غرب به دلایل سیاسی به این مقوله به عنوان حربهای جهت مبارزه و محکوم نمودن مخالفینش بیشتر پرداخته میشود. و آنچه مسلم است، غربیان همیشه از این حربه برای مقابله با اسلام نیز استفاده نمودهاند، ولی در این مسیر نیز تا کنون موفقیتی به دست نیاوردهاند و به دست نخواهند آورد، چرا که حقوق بشر در دین مبین اسلام بیشتر و بهتر از آنچه که امروزه حقوق بشر نامیده میشود و ساخته دست بشر، رعایت شده است.بحث آزادی خصوصاً آزادی عقیده نیز یکی از مقولههایی است که همواره مستمسک غرب بوده و حقوقدانان و سیاستمداران آنان سعی داشتهاند اسلام را ناقض آن معرفی نمایند. ما در این مقال سعی بر آن خواهیم داشت تا حد امکان آزادی عقیده را از دیدگاه حقوق بشر غرب و اسلام بررسی نماییم. ولی هیچگاه قصد مقایسه آنها را نخواهیم داشت، چرا که از نظر ما حقوق بشر در غرب با حقوق بشر در اسلام که واضح آن خداوند متعال است، قابل نخواهد بود.
آزادی چیست؟آزادی کلمهای زیبا است که تمام ملتها، اقوام و افراد بشر، طبعاً خواستار تحقق آن بوده و برای به دست آوردن آن به معنای واقعی، همواره تلاش میکردهاند.از آزادی تعاریف مختلفی شده است، چنان که عدهای آن را عبارت از این دانستهاند که اشخاص بتوانند هر کاری را که صلاح و مقتضی میدانند، انجام دهند، مشروط بر این که اقدامات و عملیات آنها صدمهای به حق دیگران وارد نساخته و با حقوق جامعه منافات نداشته باشد.منتسکیو نیز در روحالقوانین، ضمن بیان معانی مختلفی که برای آزادی شده است، در پایان این تعریف را میپذیرد که «آزادی عبارت از این است که انسان؛ حق داشته باشد، هر کاری را که قانون اجازه داده و میدهد، بکند و آنچه که قانون منع کرده و صلاح او نیست، مجبور به انجام آن نگردد.»هرلد لاسکی» در کتاب «آزادی در دولت امروز» مینویسد: «منظور از آزادی، نبودن مانع برای اوضاع و شرایط اجتماعی است که وجود آنها در تمدن امروز لازمه خوشبختی فرد است.»و در پایان میتوان چنین جمعبندی کرد که «آزادی عبارت از نبودن مانع؛ در سر راه اندیشه درست، و اعمال شایسته است.