لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 18 صفحه
قسمتی از متن .doc :
تاریخچه عکاسی : سالها قبل از اینکه عکاسی اختراع شود اساس کار دوربین عکاسی وجود داشت. یک دانشمند مسلمان به نام ابن هیثم در قرن پنجم هجری / یازدم میلادی وسیله ای را به نام جعبه تاریک در مشاهده کسوف استفاده کرده بود.اتاقک تاریک، عبارت بود از جعبه یا اتاقکی که فقط بر روی یکی از سطوح آن روزنه ای ریز، وجود داشت. عبور نور از این روزنه باعث میشد که تصویری نسبتا واضح اما به صورت وارونه در سطح مقابل آن تشکیل شود. این وسیله، طی جنگهای صلیبی به اروپا راه یافت. لئوناردو داوینچی نقاش و نابغه قرن شانزدهم، در یادداشتهای خود خواص اتاقک تاریک را شرح داده است. هم چنین وی آن را کامرا آبسکورا (Camera Obscura) و روزنه ریز آن را نیز پین هول (Pine Hole) نامید.این وسیله به شدت مورد توجه نقاشان قرار گرفت و تمامی نقاشان بخصوص نقاشان ایتالیایی قرن شانزدهم از آن برای طراحی دقیق منظره ها و ملاحضه دورنمایی صحیح استفاده می کردند، به این ترتیب که کاغذی را بر روی سطح مقابل روزنه قرار می دادند و تصویر شکل گرفته را ترسیم می کردند.این تصاویر بسیار واقعی و از پرسپکتیو صحیحی برخوردار بود.
در حدود سال ۱۵۰۵ میلادی نیز ژرم کاردان (Jerome Cardan) ریاضی دان ایتالیایی یک عدسی محدب بر روزنه اتاقک تاریک نصب کرد، این کار باعث شد تا تصویر وضوح بیشتری پیدا کند.
اما سیاه شدن املاح نقره در اثر تابش نور به وسیله شیمیدان آلمانی ، شولتز(Schulze) وبه طور اتفاقی کشف شد. ماجرا از این قرار بود که روزی وقتی شولتز وارد آزمایشگاه شد، متوجه شد برگ درختی بر روی کاغذی که به نیترات نقره و آهک آغشته بود افتاده، بعد از اینکه برگ را از روی کاغذ برداشت متوجه شد که قسمتی که برگ روی آن بوده مثل سایر بخش های کاغذ سیاه نشده است.این پدیده باعث آغاز فعالیتهای جدیدی برای شناسایی مواد حساس به نور شد.
و اینکه در سال ۱۸۱۹ سرجان هرشل(Sir John Fedric William Herschel) انگلیسی محلول ثبوت را کشف کرد. ماده ای که هرشل به عنوان ماده ثابت کننده تصویر معرفی کرد هیپوسولفیت دوسود نام داشت. کار مهم دیگری که هرشل انجام داد به کاربردن الفاظ منفی (Negative) و مثبت (Positive) درمورد تصاویر بود.
تا اینکه سرانجام بین سالهای ۱۸۲۲ و ۱۸۲۶ یک مخترع فرانسوی به نام نیسفور نی یپس (Joseph Nicephore Niepce) توانست اولین عکس دنیا را ثبت کند.
وی این عکس را در املاک شخصی خود واقغ در دهکده ای به نام سن لودووارن در چند کیلومتری شالن سورسن تهیه کرد.نی یپس در واقع برای اولین بار مواد حساس را در اتاقک تاریک به کار برد. عکسی که وی تهیه کرد حدود ۸ ساعت بوسیله خورشید نور دیده بود. وی این روش را هلیوگرافی (Heliography) یا ترسیم بوسیله خورشید نامید.
نی یپس در سال ۱۸۲۹ با یک فرانسوی دیگر به نام لویی ژاک مانده داگر (Louis Jacques Mande Daguerre) آشنا شد. اگر نقاش مرفه و صاحب گالری در پاریس بود و ضمنا تجربه های با ارزشی نیز در زمینه عدسیها و جعبه تاریک داشت.پس از مرگ نی ئپس ، داگر کار وی را ادامه داد و او پس از چند سال روشی را ابداع کرد که آن را (داگرئوتیپ) نامید.
داگر و نی پپس:
سالها بعد کلمه فتوگرافی که بوسیله سرجان هرشل و از ترکیب دو کلمه یونانی فتوس (Photo) به معنی نور و گرافوس (graphein) به معنای رسم کردن ابداع شده بود جای آن را گرفت.
در آن زمان عکاسی برای مردم سحر و جادو تلقی می شد تا جایی که تصاویر به دست آمده را آینه حافظه دار نامیده بودند.
در سال 1838 شیمیدان انگلیسی به نام ویلیام هنری فوکس تالبوت (William Henry Fox Talbot) با تهیه تصویر نگاتیو در ابعاد کوچکتر ، بزرگسازی تصویر و به دست آوردن تصویر پوزتیو یا مثبت دو مرحله اصلی را در ظهور عکس تکمیل کرد.
قبل از این عکاسان مجبور بودند سطح حساس را به اندازه شی مورد نظر بسازند. ( فرض کنید اگر قرار بود از یک فیل عکس بگیرند چه دوربینی با چه اندازه ای می خواستند!!)
در آن زمان برای گرفتن عکس مدت و هزینه زیادی صرف میشد .لابراتوارها سیار بودند و حمل و نقل شیشه ها (که عکس ها روی آنها ظهور میشد) بسیار سخت بود.از طرفی سوزه باید در طول زمان گرفته شدن عکس بدون حرکت میماند! که برای سوژه های جاندار مثل انسان از آپولو (وسیله ای برای شکنجه انسان) استفاده میکردند. با اختراع امولسیون تر یا کلودیون این زمان به ۲-۳ ثانیه تقلیل یافت. بعدها با اختراع امولسیون ژلاتین دار یا امولسیون خشک توسط ریچارد مادوکس (Richard Maddox) این زمان به ۱/۲۵ ثانیه کاهش پیدا کرد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
عکاسی
ماهیت کار
عکاسان تصویرهائی را تولید و حفظ میکنند که منظره ای را به تصویر میکشند ، داستانی را بازگو میکنند یا حادثه ای را ثبت میکنند. برای خلق عکسهائی با کیفیت تجاری ، عکاسان باید تخصص فنی و خلاقیت را با هم داشته باشند . ایجاد یک تصویر موفق نیاز به انتخاب و ارائه سوژه ای با توانائی تاثیر گذاری خاص و انتخاب تجهیزات مناسب دارد. به عنوان مثال ، عکاسان ممکن است با نورپردازی ظاهر یک سوژه را تقویت کنند و یا با تار کردن پس زمینه توجه بیننده را به جنبه خاصی از تصویر معطوف کنند.
امروزه ، بسیاری از دوربینهای عکاسی شرایطی مانند سرعت دیافراگم و بازی دریچه نور را خود بخود تنظیم میکنند. آنها همچنین به عکاس اجازه میدهند تا این تنظیمها را به صورت دستی انجام دهد تا بتواند به خلاقیت و کنترل فنی بالاتری برروی فرایند تصویر برداری دست یابد. علاوه بردوربینهای خودکار و دستی ، عکاسان از مجموعه ای از فیلمها ، عدسیها ، و تجهیزات ـ از فیلترها ، سه پایه ها و فلاشها گرفته تا وسائل نورپردازی خاص استفاده میکنند.
عکاسان یا از دوربینهای معمولی رایج ویا از دوربینهای جدید دیجیتال که تصاویر را به صورت الکترونیکی ثبت میکنند استفاده میکنند. یک دوربین عکاسی معمولی تصاویر را بر روی یک فیلم هالید نقره ثبت میکند که باید چاپ شود . بعضی عکاسان فیلم خود را برای پردازش به لابراتوار میفرستند . فیلمهای رنگی برای پردازش و چاپ نیاز به تجهیزات گرانقیمت و شرایط ایده آل دارند. دیگر عکاسان ، بخصوص آنهائی که از فیلمهای سیاه و سفید استفاده میکنند یا نیاز به جلوه های ویژه دارند ، ترجیح میدهند که عکسهایشان را خودشان پردازش و چاپ کنند. این عکاسان باید برای کار کردن با یک تاریکخانه مجهز یا نرم افزار مناسب برای پردازش و چاپ دیجیتالی مهارت فنی لازم را داشته باشند.
امروزه ، پیشرفتهای اخیر در فن آوری الکترونیکی ، ایجاد و اسکن کردن فیلمهای استاندارد 35 میلی متری و دیگر انواع فیلم و استفاده از اسکنرهای مسطح رومیزی و لابراتوارهای فتو فینیش برای ایجاد تصویرهای دیجیتالی قابل خواندن توسط رایانه را برای عکاسان میسر ساخته است. پس از تبدیل فیلم به تصویر دیجیتالی ، عکاسان میتوانند تصاویر را ویرایش کرده و به جاهای دیگر بفرستند که این کار تهیه و انتقال تصویر را از مکانهای دورراحت تر و سریعتر میکند.
عکاسان همچنین با استفاده از رایانه ها و نرم افزارهای تخصصی میتوانند برای ایجاد جلوه های مورد نظر ، تصاویر دیجیتالی ویا اسکن شده را دستکاری یا تقویت کنند. این تصاویر، مانند موسیقی ، بر روی سی دی قابل ذخیره کردن میباشند. فن آوری دیجیتال همچنین تولید تصاویر بزرگتر ، رنگی تر و دقیقتر را برای اشتفاده در آگهی های تبلیغاتی ، هنر عکاسی و تحقیقات علمی ممکن ساخته است . بعضی از آنها از این فناوری در ساخت تابلوهای تبلیغاتی به روش الکترونیک استفاده میکنند. از آنجائیکه امروزه بیشتر کارهای عکاسی نیاز به فناوری رایانه ای دارد ، عکاسان باید از نرم افزار ویرایش رایانه ای دانش کافی و کاربردی داشته باشند.
بعضی عکاسان در مقوله هایی مانند چهره و یا عکاسی تجاری و صنعتی ، علمی ،خبری یا هنرهای زیبا متخصص میشوند. عکاسان چهره از افراد به صورت فردی یا گروهی عکس میگیرند و اغلب در استودیوهای شخصی خودشان کار میکنند. بعضی در تصویر برداری مجالس ازدواج یا مراسم دانشگاهی تخصص دارند و در محل مراسم کار میکنند.
عکاسان تجاری و صنعتی از سوژه های گوناگونی مانند ساختمانها ، مدلها ، کالاهای فروشی ، هواپیماها و مناظر عکس میگیرند. این عکسها در رسانه های مختلفی مانند کتابها ، گزارشات ، تبلیغات و کاتالوگها مورد استفاده قرار میگیرند. عکاسان صنعتی اغلب از تجهیزات ، ماشین آلات ، تولیدات ، کارگران و صاحب منصبان شرکتها عکس میگیرند. این عکسها سپس در تجزیه و تحلیل پروژه های مهندسی ، تبلیغات یا ثبت گسترش و کاراندازی تجهیزات مانند نصب تاسیسات اسکله به کار میروند. این نوع عکاسی معمولا در محل انجام میشود.
عکسان علمی با استفاده از دانش تولید کنندگان علم ، داده ها و پدیده های علمی و پزشکی را به تصویر کشیده و ثبت میکنند. آنها معمولا در زمینه های علمی مانند مهندسی ، پزشکی ، زیست شناسی و شیمی ار دانش اضافه بر عکاسی برخوردارند.
گروه جدیدی از عکاسان که به آنها فتوژورنالیست (عکاسان خبری ) گویند از مردم
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
"تاریخ تطبیقی عکاسی ایران و جهان"
ازسوی نشر علم روانه بازار کتاب شده که عنوان پُرطمطراقش نظرم را جلب کرد، چه، تاکنون چنین بررسی درباره عکاسی ایران و جهان صورت نگرفته است. کتاب را خواندم و از صفحه های نخست دریافتم که این کتاب از نوع کتاب سازی های رایج دراین زمانه است و با کمال تأسف، نه تنها تاریخی تطبیقی نیست ومطلب تازه ای در بر ندارد، بلکه اشتباهات و خطاهای بسیاری در کتاب هست که بسیاری از آنها بر یک نویسنده ی مبتدی هم بخشودنی نیست ومی طلبد کتابی در تکذیب آن خطاها و اشتباهات نوشته شود.(فقط یک نویسنده بیکار و پِر حوصله می خواهد) در مقدمه ی کتاب که معلوم نیست از ناشر است یا نویسنده ی کتاب، آمده است: "... کتاب حاضر، حاصل سال ها تحقیق و تدریس نویسنده در دانشگاه های دولتی و آزاد اسلامی است که قسمتی از مطالب کتاب در کارگاه های عکاسی به دانشجویان ارائه گردیده است... سپس، اظهار امیدواری شده که: این کتاب مورد توجه اساتید وعلاقمندان این رشته قرار گیرد." حقیر، به عنوان یک علاقمند، کتاب را در نخستین روزهای انتشارخوانده ام و با خودم می گویم؛ حاصل سال ها تحقیق[!] و تدریس، ثمره اش اگر این کتاب است، طبق معمول معهود و سنوات ماضیه، باید به حال دانشجویان عزیز این رشته و ایضاً برخی اساتید آن، زار زار گریست.درباره ی کتاب، باید گفت که بیش از نیمی از مطالب کتاب یاد شده، از روی جزوه ی دست نویسی که چند سال پیش از این، آقای مهرداد نجم آبادی، برای واحد درسی تاریخچه ی عکاسی ترجمه کرده بودند، عیناً نقل شده است. بخش اول کتاب نیز از صفحه ی 5، مطالب کتاب "سیر تحول عکاسی" نوشته ی آقای دکتر محمد ستاری با اندکی تغییر نوشتار، آورده شده که در هر دو مورد، هیچ اشاره ای به آن، نه در متن کتاب و نه در بخش کتاب شناسی نشده است.در مقدمه باز اشاره شده که "... با توجه به بررسی هایی [حتماً بررسی های چند ساله حاصل تحقیق!] که درباره ی تاریخ عکاسی ایران و جهان شد، به این نتیجه رسیدیم که کهن ترین مدرک نوشتاری تاریخ دار، متعلق به ژول ریشار است..." این در حالی است که دست کم از سال 1377 نام نیکلای پاولوف، در پژوهش های مربوط به سرآغاز عکاسی در ایران، به عنوان نخستین خارجی که در ایران در دوره ی محمد شاه به روش داگرئوتیپ عکسبرداری کرد آمده و مدارک موجود نیز بر این کار گواهی می دهند. این خطا در صفحه ی 5 نیز دوباره تکرار شده است. ضمن اینکه باید اضافه کرد که ریشار در هنگام ورود به ایران، در تبریز اقامت نکرد و پیش از عکسبرداری ومعرفی به حضور محمد شاه نیز در دارالفنون، زبان خارجه تدریس نمی کرد.در صفحه ی 6 درباره ی گروه فرانسوی، از دو عکاس به نامهای "کاقلیه" [اینگونه تلفظ غلیظ، آدم را به یاد داستان امتحان اعتضاد السلطنه ازصحافباشی که تازه از تحصیل در فرانسه باز گشته بود می اندازد. وزیر علوم با اشاره به حوض،از او می پرسد نام این چیست؟ و صحافباشی در جواب به فرانسه می گوید: Bassin. چوب و فلکی حاضر می شود و آنقدر به صحافباشی می نوازند که در فاصله ی کمی می گوید حوض، حوض، با حای حُطی و ظای غلیظ عربی..."] یا کارلیه و هانری دو کولی بف دو بلوکویل نام برده است. ادامه ی مطلب از چشم حروف نگار یا خودِ گردآورنده ی کتاب، جا افتاده و لابد، به دلیل نخواندن نمونه ی کتاب [که نمونه های زیادی از آن را در این مطلب خواهم آورد]، پیش از چاپ سپاری، به طور ناقص رها شده است.گردآورنده کتاب که تلفظ نام کارلهیان را همچون شهروندان محترم پاریس وحومه، "کاقلیه" می نویسد، از تلفظ نامهای شناخته شده ای در تاریخ عکاسی جهان غافل شده است. از این نمونه ها در کتاب، نگاه کنید به: پچه[پشه]درص6،باوهاوس[باهاوس]ص97، هرمان فون هلم هواتس[هرمان فون هلم هوتس]ص 51، روبرتودماشی[روبردماشی]وهوگوهندبرگ[هوگوهنه برگ]ص82،مونکاکسی[مونکاچی]ص 129، دواسنو[روبردوانو]ص130، هارپربازار[هارپرزبازار] ص131، استفن شر[استفن شور] ص 143، دسیدری[دیسدری] ص165،رولان بارتز[رولان بارت] ص150،سوزان زونتاگ [سانتاگ] ص150،ویکتوربورگین[برگین] ص150،رابرت هاینیدن[هاینکن] ص151،رودچنکو[رادچنکو] ص190، رائول هوسمان[هاسمن] ص189، استریسکوپ[استریوسکوپ] ص 72، رجلندر[ریلاندر] ص 187، مارگریت بورگه وایت[بورکه وایت] ص 214، مارک ریبود[مارک ریبو]ص 219و ... بسیاری از این دست که برخی نیز از اشتباهات حروف نگاری است و در نمونه خوانی[!] تصحیح نشده اند. مانند: سانییتومتری[سانسیتومتری] ص 51، کارلتون واتکینگ[کارلتون واتکینز]ص65، دنیای ودرن[مدرن] ص73، چارلز دابسون[داجسون]ص 77، تولی عکس[تولید عکس] ص 77، هنری پیچ راینسون[رابینسون] ص81، وُرتیستی[وُرتیسیستی] ص95، موزه ی هنرهای مودن[موزه ی هنرهای مدرن] ص 143، نشریه هاری ماچ[پاری ماچ] ص196، پیکچر سپت[پیکچر پست] ص 196، کلودتایپ[کالوتایپ] ص202،نامگزاری[نامگذاری] ص 205،وان داک [وان دایک] ص 116، درلاره ی[درباره ی] ص95، بوسیل[به وسیله] ص 171، فلصلۀ[فاصله] ص 172، سئراخها[سوراخها] ص 173، بیت[بیتلز] ص 130در ص 9 عکس هایی از بدن لخت را به ناصرالدین شاه نسبت داده و نوشته: "... این عکسها را ناصرالدین شاه تحت تأثیر عکس های بدن لخت فرانسوی گرفته است، ولی به نظر من آن ها حاصل ذهن بیمار اوست." درباره این مطلب، مایلم خودِ شاهِ شهید، یقه ی گردآورنده ی کتاب را بر سر پُل صراط بچسبد و درباره ی ذهن بیمار از او پرسش هایی بکند.، پس درمی گذرم. بسیاری از زیرنویس های لاتین اشتباه چاپ شده اند مانند ص95، 97،و116و ... در برخی از قسمتها پرانتزی باز شده و بدون اینکه بسته شود، مطلب ادامه پیدا کرده است مانند ص 99.برخی اشتباهات آشکار تاریخی متن کتاب از این قرار است:1- لوییجی پِشِه در دوران ناصرالدین شاه به ایران آمد نه محمد شاه ص6 2- بر خلاف نوشته ص6، از عکاسان فرانسوی در ایران، اتفاقاً عکس های زیادی در
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
پیشگفتار
قرن بیستم را باید عصر رسانه ها و ارتباطات دانست. میلیون ها انسان هر روز از طریق عکس و تصویر از جریان رویدادها و تحولات سیاسی، علمی و فرهنگی آگاه می شوند.
رسانه ها با بهره گیری از عکس و تصویر، در ابعاد مختلف گاه به شکل روزنامه، مجله، کتاب و گاه به صورت اسلاید، فیلم، تلویزیون و ویدئو، همواره در رشد آگاهی عمومی نقش انکار ناپذیری داشته اند. اگر انسان قدم بر کوه ماه می گذارد یا در اعماق اقیانوس ها کندوکاو می کند، عکس و تصویر با چشم همگام و همراه است و در ثبت لحظات حساس و با شکوه به وی مدد می رساند. به عبارت دیگر عکس و عکاس را باید چشمان هوشمند قرن معاصر دانست با چشمانی نافذ و گویا که علاون بر تأثیرگذاری عمیق و اساسی در زندگی انسان امروز شاهد و حافظ ارزشهای مختلف و وسیله ی ثبت وقایع و حقایق علمی و تاریخی و هنری است.
عکاسی را باید یکی از بزرگترین اختراعات بشری دانست و آن را به مثابه علم و هنری که جلوه های مختلف آن در زندگی بشر و پیشرفت علوم مختلف نقش اساسی و تعیین کننده دارد، مورد بررسی قرار داد و چه بهتر که ابعاد این کاوش در حیطۀ تاریخ و سبک ها و مکاتب عکاسی مطمع نظر قرار گیرد.
از ابتدای تاریخ عکاسی همواره این تمایل وجود داشته که بتوان علاوه بر حجم و شکل اشیاء و رنگ آنها را نیز ثبت نمود.
تاریخچه عکاسی رنگی
مخترعین زیادی در این زمینه کوشش کرده اند و شاید بتوان گفت از اولین کسانی که به دنبال این هدف بودند بکرل beguerel از سال 1848 بود که سعی داشت رنگ های حاصل از تجزیۀ نور خورشید را روی صفحات کلرور نقره ثبت کند.
ولی این تجربیات به نتایج قابل قبولی منتهی نگردید.
روشی که امروز به نام (مه رنگی جمعی) می شناسیم در نتیجه تحقیقات جی.سی.ماکسول j.c.maxd پیدا شد و اولین بار در سال 1859 بود که این دانشمند ثابت کرد رنگ های طیف را با اختلاف سه رنگ اصلی (آبی- قرمز- سبز) می توان به دست آورد.
در سال 1867 شارل کرو charles cros و در سال بعد لوئی دوکو دو هورون روشی را به آکادمی علوم فرانسه معرفی نمودند که عکاسی رنگی با سیستم جمعی و تفریقی را شامل می شود. می توان گفت که قبل از این تاریخ، کلیه خواستاران عکس رنگی تنها می توانستند عکس سیاه و سفید را رنگ کنند و مورد استفاده قرار دهند. روش ابداعی دو محقق مزبور، بزرگترین اشکالی که داشت این بود که مواد حساس عکاسی آن زمان، به پرتوهای ماورای بنفش و بنفش و آبی حساسیت خیلی زیادتری از نارنجی و قرمز داشتند.
کشف تجربه رنگ های اصلی در سال 1891 توسط گابریل کیپ مان فرانسوی موفقیت بزرگی برای دنیای عکاسی بود. کار این دانشمند نابغه که همان سه رنگ اصلی است، در انتظار ماند تا فیلم حساس پانکروماتیک در نتیجۀ تحقیقات هومولکا در سال 1905 به دست آمد.
در سال 1907 دو برادر به نام های اگوست و لوئی لومیر سیستم رنگی از نوع موزائیک را اختراع کردند که فیلم های تهیه شده بر اساس این اختراع به نام لومی کولور نامیده شد. در این زمینه مقدار زیادی محصولات مشابه هم ساخته و وارد بازار گردید که معروفتر از همه دوفی کولور است. دوفی کولور در زمینه سینما سروصدای تحسین برانگیزی را بر انگیخت. البته این سیستم از روش ایجاد رنگ به طریقۀ جمعی سود می برد.
روشی هم به نام موزائیک رنگی شهرت داشت، بین سالهای 1914 تا 1940 فیلم های مختلفی ساخته و مورد استفاده قرار گرفت.
در سال 1906 استفاده از داروهای ظهور رنگی توسط همولکا کشف گردید و به دنبال تحقیقات سیستماتیک او را رودلف فیشر ادامه یافت و در سال 1912 با اختراع ظهور رنگی که عملاً استفاده از کوپلرها برای ایجاد رنگ بود، مبحث جدیدی را در تاریخ عکاسی گشود که این روش سالهای بعد مورد استفاده قرار گرفت.
در سال 1923 کلر دوریان این روش را در سینما به کار برد و موسسه کداک آنرا به نام کداکروم در سال 1928 عرضه کرد و سپس سازندگان دیگر مشابه آن ساختند.
تحقیقات فراوانی که برای تهیۀ عکس رنگی در دستگاه های عکاسی معمولی انجام شده توسط ل.د.مان 1930 و ل.گودوسکی تکمیل گردید و بالاخره در این سال اختراع جدیدی به دنیای عکاسی عرضه گردید که فیلم کداکروم بود. در ساختمان این فیلم سه قشر نازک به سه رنگ اصلی روی هم قرار گرفته است و لازم نبود که هر کدام از طبقات به صورت جداگانه ظاهر شود.
در سال 1963 کارخانه آگفا کالر را وارد بازار کرد. تفاوتی که آگفا با کداکروم داشت این بود که در کداکروم، کوپلر ها در داروی ظهور قرار داشت ولی در آگفا این رنگدانه ها از هنگام ساخت به صورت بی رنگ در هر طبقه رنگی امولسیون وجود داشت.
در پایان جنگ بین الملل دوم که کشور آلمان مغلوب شد، کارخانه آگفا واقع در وولفن به اشغال آمریکا درآمد و اسرار زیادی از این کارخانه طی این چپاول، توسط آمریکائیان افشا گردید و در اختیار جهانیان قرار گرفت. چنانچه تا سال 1955، تعداد زیادی از کارخانه های ایتالیایی و ژاپنی توانستند با بهره برداری از این موقعیت، فیلم های رنگی با جنس خوب و طرز استعمال بسیار راحت بسازند و در اختیار عکاسان حرفه ای و آماتور قرار دهند.
به هر حال این نکته باید در نظر گرفته شود که اختراعات زیادی توسط لابراتوار تحقیقاتی آگفا انجام شده و تنوع این اختراعات باعث تحول بسیاری در عکاسی رنگی شده که از این جمله می توان فیلم نگاتیو- پوزیتیو سینما و کاغذ رنگی با استفاده از نگاتیو رنگی در مدت کمی از 17 دقیقه و... نام برد که هر کدام در زمان خود تحولی در این زمینه به شمار می رود.
در سال 1962 دکتر اودین اچ.لاند، موسس و صاحب کارخانه پولاروید، سیستم پولاروید رنگی را به دنیا عرضه کرد و تا زمان حاصل می توان گفت که سیستم پولاکولور آخرین پدیده ای است که اختراع گردیده و مورد استفاده می باشد. تصور می شد در ایران، قدیمی ترین نمونه های عکس رنگی مربوط به سالهای 1304 تا 1305 هجری شمسی است که
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .DOC ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 35 صفحه
قسمتی از متن .DOC :
مقدمه
امروزه نقش عکاسی در زندگی بشر غیر قابل انکار است. ما با تصاویر احاطه شده ایم و گریزی از آنها نداریم. بدون تصویرمان در زندگی اجتماعی غیر قابل شناسایی و فاقد هویت هستیم. به قول هالاباف «چون معتقدیم که شاهد واقعیت هستیم به همین دلیل فقط به آن چه با چشمان خود می ببینیم باورداریم. اما ما صرفاٌ نمی بینیم دوربین هم چنین نمی کند ما اطلاعات را متناسب با اهداف نیازها، گرایش ها ،و انتظارات خود تحریک می کنیم. ما مولی ساده از فلسفه تجربه گرائی را برای زندگی خود بکار می گیریم : چیزی که مشاهده می کنیم وجود دارد چیزی که مشاهده نمی کنیم وجود ندارد همچنان که به چشمان خود ایمان داریم و آنها را ملاک قرار می دهیم به همان ترتیب کار دوربین را نیز معتبر می دانیم.
عکاسی از ظریفترین و زیباترین جلوه های پیشرفت هنری و فنی قرن اخیر است . عکس نه فقط حافظ جذابترین خاطره ها و یاران و دوستان ، که بهترین نمایشگر لحظات تلخ و شیرین زندگی ملت ها و جوامع و نیز آثار و سنت ها و شیوه های زندگی آنها در دوره ها و سالها و زمان های گوناگون است و به همین اعتبار، از مهمترین ابزار و لوازم پژوهشها و مطالعات جامعه شناسی و مردم شناسی و نقل و انتقال اطلاعات و اخبار به شمار می رود.
عکاسی چه به عنوان یک حرفه و چه به صورت مشغولیتی لذتبخش ، خوشبختانه در سالهای اخیر در کشور ما گسترش فراوان ساخته و دورترین مناطق مملکت راه پیدا کرده است. باشگاهها و نمایشگاهها و نشریات حرفه ای خاصی که در این سال ها شاهد پیدایش و افزایش روز افزون آنها بوده ایم ، بهترین شاهد این مدعایند.
تاریخچه
کتاب حاضر که چند سال پیش از مرگ نوسیندة نامدار آن آنسل آدامز انتشار یافت در برگیرندة شرح تجربیات گستردة وی در زمینة کار با دوربینها و متعلقات مختلف عکاسی حرفهای است ، تجربیاتی که طی زمان طولانی توام با کار عملی آفریننده در قلمرو عکاسی هنری حاصل آمده اند تسلط آدامز در شناخت و آموزش فنون پیچیدة عکاسی حرفهای افزون بر استادی وی در کار آفرینش منظرههای شگفت انگیز طبیعی بی نیاز از شرح و تفصیل است آدامز در قلمرو عملی عکاسی همچون منظره گری توانا و با بینش که عکسهایش در زمرة برجسته ترین تصویرهای تاریخ عکاسیاند به شمار می آید و در زمینةنظری عکاسی همچون پژوهنده ای مو شکاف و دقیق که حاصل پرباریافتههای خود را بدون امساک در قالب کتابهایی در اختیار دوستداران عکاسی نهاد و تجربیاتش را در طول سالهای متمادی تدریس در مرکزهای مختلف هنری در دسترس هنرآموزان این رشته قرار دارد.
آدامز در کار آفرینش هنری خود با پرداختن به منظره سازی ،به قلمر وی از عکاسی گام نهاد که شاید بتوان آن را همزاد پیدایش عکاسی – و به طور مسلم همزاد پیدایش داگرئوتیپ در 1839 – به شمار آورد. عکاسی در روزهای نخست با محدودیتهای فنی بسیاری مواجه بود لزوم اعمال زمانهای نوردهی طولانی مانع از آن می شد که عکس گرفتن از موضوعهای متحرک امکانپذیر گردد و همین محدودیت رفته رفته سبب گردید که عکاسان به عکسبرداری از موضوعهای بیحرکت و از آن میان منظرهها روی آورند. عکاسی تبدیل به وسیلهای برای ثبت منظرههای شهری و طبیعی شد و سندهای بیشماری که گویای اوضاع شهرنشینی و طبیعت مناطق مختلف جهانند بر جای ماندند نخستین تلاشهای در این راستا در فرانسه آغاز شدند در 1839 کمیسیون بناهای تاریخی فرانسه ، نوئل ماری لوروبور و فردریک گوپی را مأمور عکسبرداری از مناطق صحرایی مصر و اوگوست سالزمن را روانة تهیه عکس از اورشلیم کرد.
هرچند نطفة عکاسی منظره در اروپا و مشخصا در فرانسه بسته شد رشد و گسترش آن بطور قابل ملاحظه ای در آمریکا صورت پذیرفت . عکاسان پیشگامی که دشواری در نوردیدن منطقه های دوردست و ناشناختة آمریکا را به خود هموار ساختند از ناحیههای مختلف آمریکا که از تنوع اقلیمی زیادی برخوردارند تصویرهایی به همراه آورند که در تهیه متنها و نقشه های جغرافیایی به کار آمدند اگر امکانات وسایل عکاسی آن دوره را در نظر آوریم تصدیق خواهیم کرد که تهیه این عکسها توام با دشواری زیادی صورت می پدیرفت زیرا که دوربینها حجم و وزن زیادی داشتند نورپذیری عدسیهای دوربین ضعیف بود و فرجة تهیه نوردهی و ظهور صفحه های حساس بسیار