لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 10 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فهرست مطالب:
مقدمه ....................................................................1
فرهنگ و اخلاقی اینترنتی ............................................2
نقش رایانه ....................................................................4
رایانه های خانگی ..........................................................5
نتیجه.............................................................................6 منابع.............................................................................9
مقدمه
با توجه به نفوذ گسترده ی اینترنت در سطح جوامع شهری و در میان خانواده های ایرانی الگوهای اخلاقی جدیدی درحال شکل گرفتن است .امروزه سواد رایانه ای,دانش دیجیتالی ,وبه تبع آن کاربرد گستردة اینترنت ,به ویژه در دهة اخیر,سبب شده خانواده ها و به طور کلی سیاست گذاران جامعه با چالش های گوناگونی در زمینة گستردة رایانه ها در مدارس، خانه ها مواجه شوند.
نهادهای آموزشی و تربیتی جامعه به ویژه" وزارت آموزش و پرورش " به لحاظ اهداف مصوب مسئولیت های سپرده شده ,باید برای حفظ سلامت تربیتی واخلاق شهروندی جامعه ,به ویژه جوانان و نوجوانان ,در دنیایی به گستردگی اینترنت تدابیر ویژه ای بیندیشند و تا حد امکان به دانش آموزان بیاموزند که استفاده از این شبکة عظیم جهانی نیازمند درک درستی از کاربری رایانه ای و اعمال کنترل صحیح و منطقی بر شبکه های اینترنتی است و این موضوع هرگز به معنی نفی این فناوری و نادیده گرفتن ویژگی های منحصر به فرد آن نیست.
امروزه در بیشتر جوامع پرسش های فراوانی دربارة رابطة میان دنیای اینترنت و آموزش های رسمی و غیر رسمی وجود دارد.مدیران ,معلمان و والدینی که شرایط استفاده از رایانه و به تبع آن شبکة جهانی اینترنت را برای عزیزان خود فراهم کرده اند,همیشه از خود می پرسند که چگونه باید از شگفتی های موجود در اینترنت بهره برد و با مفاسد موجود در شبکة جهانی اینترنت برخورد کرد؟
فرهنگ و اخلاق اینترنتی
پرسش های که امروزه در جوامع غربی نیز مطرح می شود و والدینی که نگران سلامتی روانی فرزندان خود هستند نیز به آنها معتقدند,این است که نباید خلوص ذاتی کودکان دستخوش پلیدی هایی شود که هیچ کنترل و اراده ای برای مهار آنها ندارند.آنچه امروزه در این مورد بیشتر نمود عینی دارد , سایت های غیراخلاقی و نیز سایت هایی هستند که برنامه یشان مملوء از ضرب و شتم و خشونت است.
بررسی در این موضوع به ویژه در فاصله سنی کاربران جوان و نوجوان و تاثیر متقابل آن ها بر هم تعمق بیشتری را می طلبد.
چگونه می توان جلو تبادل اطلاعات نادرست اینترنتی را گرفت؟
کدام ارگان یا سازمانی در این باره مسئولیت بیشتری را بر عهده دارد؟
چگونه می توان قوانین ملی و داخلی کشور را به گونه ای تدوین کرد که در حد مقدورات با پدیده های زشتی که در دنیای مجازی اینترنت به وجود آمده است, مقابله کنند؟در حالی که صاحبان انواع سایت ها سعی دارند با جذاب تر کردن دیدنی های سایت حتی با کمک تصاویرزشت و مستهجن به معرفی کالا و خدمات خود بپردازند.آنچه در این میان نابود می شود,روح ظریف و دنیای جوانان و نوجوانان است که در صورت عدم درک صحیح موقعیت فعلی به انحطاط فرهنگی جامعه منجر خواهد شد.یکی از نکات کاملا" قابل تعمق در سایت های اینترنتی این است که مقولة "جرم" منحصر به مکان خاصی نیست و ممکن است در هر گوشه ای از جهان اتفاق بیفتد و در اصطلاح می گویند که
"عمل مجرمانه" در محیطی مجازی آموزش داده می شود و گاه در محیط های مجازی اتفاق می افتد, اما عواقب آن در محیط های واقعی تجلی پیدا می کند و به راحتی قابل مشاهده و سنجش است.
مهم ترین و بارزترین ویژگی های اینترنت در مقایسه با سایر رسانه ها دوطرفه بودن ارتباط است.در بیشتر رسانه ها "ارتباطی یک طرفه"وجود دارد,مانند تلویزیون , روزنامه ها ,ویدئو و اما در اینترنت ارتباطی دائمی و دوطرفه وجود دارد.در واقع اینترنت هم"فرستنده" است و هم "گیرنده" وبرای کاربران همیشه حالت تعامل به ویژه از طریق اتاق گفت وگو(1) وجود دارد.
امروزه استعمارگران توجه زیادی به نفوذ سایت های مخرب در میان جوانان و نوجوانان دارند و مهم ترین هدفشان سوءاستفاده از نیازهای جنسی و روحی جوانان است, زیرا آن ها تمایل زیادی به رفع نیاز درونی خود دارند و واکنش هایی را که بروز می دهند, کمتر به ساختار روحی آنان در دوران طفولیت مرتبط است که حاصل آن طبیعتا" جز بی بند و باری ,فساد و .. نیست.ولی روی دیگر سکه را نمی توان نادیده گرفت, یعنی دنیایی از اطلاعات ,دانش,فناوری و از این رو این چراغ جادوئی (اینترنت)را باید در اختیار گرفت واز زشتی های آن حذر کرد.
برای این که فناوری اطلاعات و ارتباطات(2) در سطح جامعه رشد معقولی داشته باشد,باید بیش از هر چیز به فرهنگ آموزش وپرورش توجه کرد,زیرا فرهنگ کشور از طریق آموزش و پرورش آن شکوفا می شود.بنابراین برای تربیت شهروندانی معتقد,توانمند و خلاق با توجه به رویکردهای قدرتمند فناوری اطلاعات و ارتباطات چاره ای جز برنامه ریزی آموزشی و درسی پویا برای تربیت عوامل تولید و کاربران قدرتمند فناوری آینده که بتوانند زمینه های کار و اشتغال را توسعه دهند و توسعة پایدار را در سطح کشورهای جهان ایجاد کنند,نیست.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 62 صفحه
قسمتی از متن .doc :
تعریف فرهنگ
محققان و صاحبنظران فرهنگ شناس, تاکنون دهها تعریف یا توصیف پیرامون شناساندن فرهنگ ارائه داده اند . در دایره المعارف بریتانیکا تعداد تعاریف فرهنگ تا کنون به یکصدو شصت و چهار رسیده است با دقت در این تعاریف به این نتیجه خواهیم رسید که تعدادی از آنها برای شناساندان یک یا چند عنصر فرهنگی ذکر شده است. مانند فرهنگ علمی , فرهنگ هنری , فرهنگ ادبی , فرهنگ اخلاقی , و تعدادی دیگر از این تعاریف فقط برای بیان گونه های مختلف یک پدیده ی فرهنگی مثلاً هنری ذکر شده اند . برخی دیگر فرهنگ پیرو را توضیح می دهند , و بعضی دیگر فرهنگ پیشرو را معرفی می نمایند , اگر چه به این دو اصلاح تصریح نکرده اند . یک مثال ساده برای بیان اینکه آن همه تعاریف , نتوانسته است یک مفهوم جامع را برای فرهنگ ارائه دهد . اینست که عده ای از اشخاص سعی می کنند برای تعیین مرکز دایره نقطه های فراوانی درون دایره بزنند ولی هیچ یک از آن نقطه ها مرکز حقیقی دایره نیست , زیرا صاحبنظران یا جامعه شناسان فرهنگی , آن هویت اصلی انسان را که پرچم خود را در مرز طبیعت و ماورای طبیعت زده است : دو سر هر دو حلقه ی هستی / به حقیقت به هم تو پیوستی , جدّی در نظر نگرفته و بنابراین فقط به بررسی معلومات عناصر فرهنگی محدود , آن هم در عرصه ی فیزیکی پدیده ها و فعالیتهای فرهنگی پرداخته اند . بدیهی است که به این ترتیب شمار معلومات در عرصه ی فیزیکی نه تنها می تواند به یکصد و شصت و چهار تعریف برسد , بلکه می تواند از هزار هم تجاوز کند . شما برای اثبات این حقیقت می توانید به بی اعتنایی یا کم اعتنایی تعریف کنندگان فرهنگ به قطب درونی ذاتی آن , مانند قطب ذاتی زیبایی , توجه فرمایی . در صورتی که فرهنگ حقیقی است دو قطبی , درون ذاتی و برون ذاتی , جامعترین تعریفی که از فرهنگ با نظر به اکثر تعاریف به عمل آمده می توان ارائه داد این است : (( فرهنگ عبارت است از کیفیت یا شیوه ی بایسته و یا شایسته برای آن دسته از فعالیتهای حیات مادی و معنوی انسانها که مستند به طرز تعقل سلیم و احساسات تصعید شده ی آنان در حیات معقول تکاملی باشد )) . 2
عناصر و مصادیقی که برای استفاده از توضیح تعریف فرهنگ در دایره المعارفهای بزرگ و کتابهای لغت دنیای امروز آمده شامل هر دو کیفیت یا شیوه ی بایسته و شایسته است . یعنی موارد و مصادیقی که بیان شده است هم شامل حقایق شایسته می گردد و هم شامل ضرورتهای حیات انسانی , مانند آنچه که در دایره المعارف فرانسه آمده است : (( فرهنگ , مجموعه ی دانشهای دریافت شده توسط فرد یا جامعه است . مانند مجموعه ای از فعالیتهایی که تابع قواعد اجتماعی _ تاریخی گوناگون بوده و با ساختار هایی که نتیجه ی تغییر رفتار و کردار در تحت شرایط تعلیم و تربیت خاص بوده است )) . این جمله شامل هر دو گونه فعالیتها و شرایط کاملاً ضروری حیات و شایستگیهای غیر ضروری است . البته همان طور که در مباحث بعدی خواهیم دید معنای هر یک از بایستگیها و شایستگیها , آن نیست که خواسته های نفسانی بشر در آن دو معقوله ( بایستگیها و شایستگیها ) دخالت نداشته باشد . بعضی از صاحبنظران عقیده دارند که مفهوم فرهنگ شامل بایستگیهای ضروری زندگی , مانند علوم طبیعی یا علوم انسانی نمی شود , بلکه فقط شامل شایستگیهایی است که می تواند مبنای فرهنگها قرار بگیرد . در این مورد دو اصل مهم را باید در نظر گرفت : اوّل اینکه هر اندازه فرهنگ از واقعیات جبری و زندگی طبیعی بالاتر برود و از حقایق تکاملی ذات برخوردارتر باشد , انسانی تر می گردد , و دوم آن اصل روحی بسیار والا است که بر طبق آن انسان همواره می خواهد همه ی شئون و فعالیتهای زندگی او باردار ارزش کمالی باشد . با نظر به این دو اصل است که عده ای از صاحبنظران انسان شناس معتقدند که باید فرهنگ همواره به عنوان یک عامل آرمانی و پیشرو در حرکت تکاملی انسان , نقش اساسی را به عهده داشته باشد .
لزوم تحقیق در تعاریف فرهنگ
ما در این بخش با دقت در تعاریف مشروح فرهنگ اقوام و ملل مختلف دنیا به این نتیجه ی قطعی خواهیم رسید که چون فرهنگ گرایی اصیل در ذات انسانهاست , لذا با وجود قدرتها , خودکامگیها , و لذت پرستیها به وجود خود ادامه خواهد داد , و اینست معنای این آیه ی شریفه که می گوید : (( خداوند از آسمان , آبی فرستاد , آن آب در درّه به مقدار آنها به جریان افتاد , سیل جاری کف بلند بر روی خود آورد ( چنانکه ) آن فلزاتی که آتش برآنها شعله ور می کنید تا زینت آلات یا کالا ( ی دیگر ) از آنها بسازید . خداوند مثال حق و باطل را چنین می آورد . اما کف ( آب یا فلز ) ناپایدار است و پوچ می شود و می رود و اما آنچه که به حال مردم سودمند است در روی زمین پایدار می ماند , خدواند مَثَل ها را بدینسان می آورد )) . 8
قرنها بگذشت این قرن نویست ماه آن ماه است و آب آن آب نیست
عدل آن عدل است و فضل آن فضل هم لیک مستبدل شد این قرن و امم
قرنها بر قرنها رفت ای همام وین معانی برقرار و بر دوام
آب مبدل شد در این جو چند بار عکس ماه و عکس اختر برقرار
پس بنایش نیست بر آب روان بلکه بر اقطار عرض آسمان
تحقیق در تعریف فرهنگ از دیدگاه مشهورترین دایره المعارفها و بعضی از منابع جامعه شناسی و کتابهای لغت , بیشتر برای اثبات این حقیقت است که نشان دهیم وجود تکامل انسانی در معنای حقیقی (( فرهنگ )) در میان همه ی جوامع به عنوان کیفیت یا شیوه ی بایسته یا شایسته ی حیات بشری , تضمین شده است . و اگر عده ای از خود خواهان سوداگران سلطه جویان با پوچ گرایان بخواهند فرهنگ را تا حد یک بهشت پدیده های مبتذل تنزل بدهند و نام آن را فرهنگ بگذارند , مبتنی بر حقیقت نبوده و ریشه ای ضد انسانی دارد . اما آنچه که در این میان موجب بروز تعاریف مختلف و متعدد شده است , تنوع دیدگاههای محققان و صاحبنظران در تفسیر مفهوم فرهنگ با اتفاق نظر در اصل تکاملی آن بوده است . این اختلاف چنانکه خواهیم دید مقداری با گذشت زمان و بروز انواع پدیده ها و مورد توجه قرار گرفتن آنها به عنوان کیفیتهای شایسته ی حیات بوده , و در برخی موارد معلول خصوصیتهای محیطی و برداشت از جهان بینی ها بوده است . برای نمونه در زبان فارسی (( فرهنگ )) به معنی کشیدن دو شاخه ی درختی را می گفتند که آن را بخوابانند و خاک به زیر و روی آن بریزند تا بیخ بگیرد و بعد از آن , آن را کنده به جای دیگر نهال کنند . در زبان عربی , (( الثقافه )) به معنی پیروزی , تیز هوشی و مهارت بوده , سپس به معنی استعداد فراگیری علوم و صنایع و ادبیات به کار رفته است .
در فرانسه , (( کولتور )) از کلمه ی لاتین (( کولتورا )) گرفته شده است و به معنی بارور
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 62
عنوان:
نگاهی بر
نقش و تأثیرِ هنر و فرهنگ ممالک گشودهشده
بر شکلگیری معماریاسلامی
استاد:
سرکار خانم دکتر مصطفوی
دانشجو:
الهه شاکراردکانی
زمستان 1387
فهرست
عنوان صفحه
مقدمه ............................................................................................1
فصل اوّل
مؤلفههای فرهنگی در عربستان پیش از اسلام .................................................
دستاوردهای معماری عربستان در صدر ورود اسلام .........................................
فصل دوّم
سنتهای فرهنگی و هنری ممالک گشودهشده در صدر اسلام ...........................
امویان و هنر آنها .................................................................................
سنت هنری عباسیان ...............................................................................
سرزمینهای غرب اسلامی ......................................................................
معماری امویان اسپانیا ............................................................................
معماری شمال افریقا و اسپانیا ...................................................................
معماری فاطمیان شمال افریقا و اسپانیا ........................................................
فصل سوّم
خصوصیات فضای کالبدی مسجد ...........................................................
گنبد ...............................................................................................
مناره ...............................................................................................
محراب ...........................................................................................
مقصوره ..........................................................................................
صحن ...........................................................................................
ایوان ............................................................................................
یک نکته .......................................................................................
فصل چهارم
جلوهگری نور و ذوق ایرانی ..............................................................
تزئینات کاشیکاری .......................................................................
فصل پنجم
معماری غیر دینی ..........................................................................
مقدمه
وقتی به هنر تعبیر "اسلامی" اطلاق میشود به اقوامی اشاره میکند که زیر نظر حکام مسلمان میزیستهاند و یا در فرهنگها و جوامعی زندگی میکردهاند که به شدت متأثر از ویژگیهای خاص حیات و اندیشه اسلامی بودهاند.
تعبیر اسلامی بر خلاف تعبیر مسیحی نه تنها به یک دین بلکه به یک فرهنگ عمومی هم اطلاق میشود.
اعراب فاتح با سنتهای اندکشمار و آموزههای محدود هنری خود در جهانی رخنه کردند که هم از لحاظ مضامین و قوالب هنری و واژگانعمومی خاص آن بسیار پرمایه و غنی بود.
حال برای فهم و درک هنر اسلامی و اشکالی که پدید آورد و نیز طرز و شیوه آفرینش آنها باید پیش از همه این نکته را روشن کرد که آیا اعراب فاتح این سرزمینها سنت خاصی با خود به ارمغان آوردهاند؟ و این سنتها در مقایسه با سنتهای موجود در تمدنهای آن زمان درچه درجهای از اهمیت قرار دارند؟ آیا دین جدید پدیدآورنده بعضی از نگرهها و اصولی بود که بیان هنری یافتند؟ مسلمانها در سرزمینهای گشودهشده کدام نهضتها و حرکتهای هنری را شکل دادند؟
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
فرهنگ و عناصر آن
مقوله فرهنگ
نگاهی از بام تیره و هوس آلود سده بیستم به گذشته، جهان را پهنه دگرگونی های بی شمار نشان می دهد؛ دگرگونی هایی که گاه نابودی و نامرادی، و زمانی، امید و کامروایی به ارمغان آورده و پرورنده زندگی انسان را از لحظه های زشت و زیبا آکنده است. بررسی فراز و نشیبهای تاریخ، بشر را بدین حقیقت رهنمون میکند که پدیده های خوب و بد جوامع انسانی، چیزی جز بازتاب فرهنگ ها نیست. به عبارت دیگر، فرهنگ، خاستگاه همه پیشرفت ها، نوآوری ها یا همه عقب ماندگی ها به شمار می آید.
فرهنگ، مقوله وسیعی است که در جامعه شناسی برای آن، بیش از پانصد تعریف بیان شده است. البته آن را به اختصار می توان این گونه تعریف کرد:
«فرهنگ عبارت است از مجموعه مایه هایی که رفتار انسان را از رفتار حیوانات مشخص و ممتاز می سازد.» براین اساس، فرهنگ، مجموعه پیچیده ای است در بردارنده اطلاعات، باورها، هنرها، اخلاق، قوانین، آداب و رسوم، گرایش های گوناگون، قابلیتها و عادت های روزانه که آدمی با عضویت در یک اجتماع، به دست می آورد.
ویژگی مشترک فرهنگ ها
همه فرهنگ ها، گذشته از خاستگاهشان، ویژگی های مشترکی دارند که بررسی آنها می تواند در بررسی پدیده های اجتماعی سودمند افتد:
1- فرهنگ، فراگرفتنی است؛ یعنی فرهنگ قابل آموختن است و از راه وراتث، به دیگری انتقال نمی یابد. در واقع، فلسفه بودن آموزش و پرورش در جامعه انسانی نیز همین ویژگی است.
2- خاستگاه فرهنگ، اجتماع بشری است. در واقع، فرهنگ یک موضوع اجتماعی است که در جامعه شکل می گیرد و بارور می شود و مفهوم می یابد.
3- هر چند فرهنگ، بزرگ ترین نیاز جامعه بشری است، ولی اساسی ترین نیازمندی های زندگی انسان را برآورده می سازد.
4- فرهنگ، ایستایی نمی پذیرد و با گذشت زمان پیوسته تحول می یابد.
5- فرهنگ انتقال پذیر است و از نسلی به نسلی یا از ملتی به ملت دیگر منتقل می شود.
عناصر فرهنگ
1- عناصر عمومی: رفتارهایی که در میان مردم یک جامعه، مشترک است یا عمومیت دارد.
2- عناصر تخصصی: رفتارهایی که در میان اعضای گروه های تخصصی، ظاهرمی شوند.
3- عناصر اختراعی: رفتارهای تازه ای که کم کم از سوی فرد یا افرادی در جامعه مطرح می شوند و ممکن است شیوه زندگی مردم را در پاره ای از شؤون اجتماعی تغییر دهند.
آموزش و پرورش از راه تقویت عناصر عمومی در جامعه، وحدت ایجاد می کند و برنامه ها آموزشی، حرفه ای در سطح متوسطه و عالی برای تشکیل عناصر تخصصی طرح ریزی می گردد. تشویق افراد به اندیشیدن و آزاداندیشی در زمینه های گوناگون نیز سبب پیدایش عناصر ابداعی می شود.
فرهنگ
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
مقاله:
فرهنگ و رفتار اجتماعى ایرانیان قبل از اسلام
فهرست:
فرهنگ ایران باستان
فرهنگ ایران باستان
بررسی جامع تاریخ و فرهنگ و جغرافیای ایران را در دوران ماد می توان به اعتباری مشکل ترین و پیچیده ترین بخش از دورانهای تاریخی این سرزمین به شمار آورد. وجود نظریه پردازیهای پژوهشگران مختلف که هر یک در زمینه أی خاص ، چون زبان شناسی ، نژادشناسی ، دین شناسی و… صاحب نظر بوده و از دیدگاه خود با موضوع برخورد کرده اند از یک سو ، و نیز نظرات پژوهشگرانی که کار خود را متوجه بخشهای خاصی از مجموعه جامعه ایران هزاره اول ق.م. ، مانند ایلامیان ، ماناییها ، اورارتوها و یا تمدنها و دولتهای همجوار چون آشور و بابل ساخته اند ، از سوی دیگر عامل موثر در ایجاد پیچیدگی و دشواری مسیر پژوهش گردیده است.
این پیچیدگی بدان جهت است که عمده این پژوهشگران کوشیده اند تا هر چه بیشتر بر موضوع مورد نظر خود تاکید کنند و با مرزبندیهای بسیار مستحکم ، به هر بخش به عنوان واحدی مستقل در تمامی ابعاد بنگرند . عجیب آنکه با ورود به دوران هخامنشی ، این نحوه برخورد به میزان غیر قابل تصوری دگرگون گردیده و با نگاهی جامع و فراگیر به آن برخورد شده است . اما ، با توجه به اینکه دانش باستان شناسی در این مورد بیشتر و بهتر از علومدیگر می تواند اظهار نظر کند ، در کل بررسیهای این دوران باستان شناسی نقش عمده و اساسی بر عهده ندارد.
برای شناخت جامع فرهنگ و تمدن دوران ماد که تاثیری بنیادین بر دورانهای بعد و به ویژه عهد هخامنشیان گذارده است ، آگاهی بر وضع این اقوام و دولتهای منطقه ای گریز ناپذیر می باشد . به ویژه آنکه گروهی از تاریخ نویسان بر حسب گرایشهای خاص خود درباره اصل و منشاء هر یک از این قومها و منطقه حکمروایی، زبان و تمدن و رویدادهای مربوط به آنان ، به گونه ای مطلب را عنوان کرده اند که خواننده بدون توجه به موقعیت جغرافیایی آنان و وسعت حوزه اقتدارشان چنان می پندارد که هر یک به صورت جزیره ای جدا از دیگران و با اصل و منشئی متفاوت ، صاحب فرهنگ و تمدنی از ریشه ویژه و مستقل بودنده اند. ولیکن در اصل، عمده آنان