لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 25 صفحه
قسمتی از متن .doc :
ریشههای فقر و فساد
برای مبارزه با فقر و فساد، یعنی دو آفت بزرگ زندگی اجتماعی و اقتصادی، باید ابتدا به علل آنها توجه کرد. تا وقتی که این علتها از میان نرود، فقر و فساد ناگزیر به اشکال مختلف باز تولید خواهد شد. فقر از لحاظ اقتصادی عمدتا دو چهره دارد: بیکاری و درآمد ناکافی. فساد الزاما وابسته به فقر نیست، اما فقر ممکن است زمینه ساز گرایش به فساد باشد. فساد اقتصادی اساسا عبارت است از: سوء استفاده از قدرت و امتیازات ویژه و کم و بیش انحصاری در جهت کسب درآمدهای خارج از چارچوب قانون یا عرف اقتصادی جامعه، حال باید دید چه عواملی این پدیده را در جامعه رشد میدهند.
بیکاری یک پدیده اقتصادی است که علت آن مازاد عرضه نیروی کار نسبت به تقاضا برای نیروی کار است. این پدیده نشانه وضعیت رکود یا عدم رونق اقتصادی است. به عبارت دیگر، عدم تمایل بنگاههای بالفعل و بالقوه اقتصادی برای تولید بیشتر و استخدام نیروی کار، عامل اصلی گسترش بیکاری است. بنگاهها زمانی تولید را افزایش میدهند که تولید سودآور باشد و زمانی به استخدام نیروی کار دست مییازند که بازدهی اقتصادی نیروی کار بیش از دستمزد پرداختی باشد.
چرا افزایش تولید برای بنگاهها سودآور نیست؟ از یک طرف هزینههای نامرئی تولید (هزینههای معاملاتی) بسیار بالا و از طرف دیگر نظام مالیاتی و برداشتهای گوناگون از درآمد و سود بنگاهها به صورت عوامل مهم بازدارنده عمل میکنند.
منظور از هزینههای نامرئی یا معاملاتی عبارت است از: صرف وقت و انرژی زیاد، و بعضا صرف منابع مالی به صورت پول چای یا رشوه برای اخذ مجوزهای گوناگون از مراجع مختلف اداری برای راهاندازی و ادامه فعالیت اقتصادی.
تعریف نشدن حقوق مالکیت فردی، هزینههای نامرئی مشابهی را برای به اجرا گذاشتن قرادادها و استیفای حق مالکیت به بنگاه تحمیل میکند مانند مشکل ناشی از امتناع برخی از مسوولان بخشهای عمومی از اجرای قراردادها یا بر فرض مشکل عمومی چک های بلامحل در جامعه. به طور خلاصه میتوان گفت که بنگاه اقتصادی در وضعیتی قرار دارد که منافع آن عمومی شده یعنی همه در آن شریک هستند یا ادعای سهم دارند اما هزینههای آن خصوصی و به عهده خود بنگاه است.
چرا بنگاهها استخدام نمیکنند؟ زمانی که هزینه نیروی کار بالاتر از بازدهی اقتصادی آن باشد، بنگاه از استخدام امتناع میکند. قانون کار و تامین اجتماعی هزینههای مرئی و نامرئی زیادی را علاوه بر حداقل دستمزد، به طرفین قرارداد کار تحمیل میکند.
به طوری که عملا، هزینه نیروی کار دیگر تناسبی با بازدهی اقتصادی ندارد. به عنوان مثال 30 درصد دستمزد تحت عنوان تامین اجتماعی از طرفین قرارداد کار گرفته میشود که نرخی مشابه به آن در هیچ جای دنیا وجود ندارد و در عمل به معنای افزودن به هزینه نیروی کار به میزان 30 درصد است. بوروکراسی دولتی با تحمیل مقررات خود، آزادی قرارداد میان نیروی کار و بنگاه را از آنها سلب کرده و مانع از توافق آنها برای استخدام در شرایطی خارج از این مقررات موضوعه تحمیلی میشود. اینجا بوروکراسی دولتی است که به بهانه حمایت از نیروی کار مانع از ایجاد اشتغال میشود و بیکاری را دامن میزند.
چرا بخش وسیعی از نیروی کار درآمد ناکافی دارند؟ رکود اقتصادی و بیکاری مهمترین عامل پایین بودن دستمزدها است.
زمانی که فعالیتهای اقتصادی دچار رکود است و بنگاهها تمایلی به افزایش تولید ندارند و خیل عظیمی از بیکاران متقاضی استخدام هستند، برای بستن قرارداد کار، نیروی کار در موضع ضعیفی قرار دارد و ناگزیر نمیتواند دستمزد بالایی را مطالبه کند.
پس درآمد ناکافی نتیجه دو عاملی است که پیشتر به آنها اشاره کردیم.
چه عواملی موجب رشد فساد میشود؟ کسب درآمد غیرقانونی و نامشروع نه فقط یک مشکل اقتصادی بلکه مشکل اجتماعی و فرهنگی است. فساد اقتصادی اغلب ریشه در لابهلای بوروکراسی پیچیده در اقتصاد دولتی دارد. تقریبا هیچ موردی از فساد اقتصادی را نمیتوان سراغ گرفت که به طور مستقیم یا غیرمستقیم از سوء استفاده از اختیارات و امتیازات مناصب دولتی ناشی نشده باشد. اقتصاد دولتی موجد موقعیتهای انحصاری یا رانتها است و این خود بزرگترین منشا فساد است.
مجوزهای بازرگانی خارجی و داخلی در شرایط غیررقابتی، مجوزهای توزیع کالاها به قیمت دولتی در شرایط دو گانگی قیمتها در بازار، اختیارات مربوط به اعطای تسهیلات بانکی با نرخهای بسیار پایین، اختیارات مربوط به توزیع ارز به قیمتهای پایین و غیره همگی منابع اصلی فساد اقتصادی و ارتشا در جامعه ما است.
اگر دقت کنیم میبینیم فقر و فساد هر دو ریشه در یک معضل اصلی دارد و آن سیطره بوروکراسی دولتی، چه به صورت تصدی و مالکیت و چه به صورت کنترل اداری، بر عرصه فعالیتهای اقتصادی است، عرصهای که قاعدتا حوزه فعالیتهای خصوصی و قراردادهای توافقی است.
اگر تشخیص بیماری را به طوری که گذشت، درست فرض کنیم تجویز درمان به شرح زیر خواهد بود.
1- پایین آوردن هزینههای معاملاتی بنگاهها از طریق مقررات زدایی و کاستن از بوروکراسی دولتی درخصوص اخذ مجوز تاسیس واحدهای اقتصادی و ادامه فعالیت آنها.
2- پایین آوردن هزینههای معاملاتی از طریق تمهیدات حقوقی به منظور تعریف دقیق حقوق مالکیت فردی و تضمین اجرای قراردادها.
3- اصلاح ساختاری و اساسی قانون کار و تامین اجتماعی در جهت تامین آزادی قرارداد میان نیروی کار و بنگاه از یک طرف و انحصار زدایی از تامین اجتماعی دولتی و ایجاد امکان برای رقابت بنگاههای خصوصی بیمه در زمینه قراردادهای آزادنه کار.
4- آزادسازی فعالیتهای اقتصادی در همه زمینهها به منظور شکستن انحصارهای دولتی، ایجاد رقابت و بالابردن بهرهوری اقتصادی.
5- یکسان کردن قیمتها در همه عرصهها به منظور از میان بردن منشا رانت و فساد اقتصادی.
6- مقررات زدایی در جهت کاستن از قدرت بوروکراسی و از میان برداشتن زمینههای سوء استفاده اقتصادی از قدرت اداری و سیاسی. کوتاه کردن دست بوروکراتها و سیاستمداران از دستاندازی در فعالیتهای اقتصادی، شرط لازم برای ریشهکن کردن فساد اقتصادی است.
ضرورت اصلاحات اقتصادی (در ایران) و الزامات نظام جهانی
فرآیند جهانی شدن اقتصاد (Globalization) که همگرایی و ادغام (Integration) بازارهای تجارت، سرمایه و مالیه جهانی و بالاخره تنظیم و همسو کردن قوانین، مقررات و کارویژه های فعالیتهای اقتصادی در سراسر جهان را بدنبال داشته و در این راستا هر روز بر سرعت خود می افزاید نحوه و حوزه های تعاملات اقتصادی میان کشورها ومیان نظام اقتصاد جهانی و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .DOC ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 6 صفحه
قسمتی از متن .DOC :
فقر یا تهیدستی به معنای کمبود امکانات برای تهیه حداقل نیازهای زندگی است.مقیاس، سطح و تصورات در پیرامون علل فقر از نگاه زمان و مکان متفاوت است.
سطح زندگی
سطح زندگی اصطلاحی است که برای نشان دادن حدود مصارف مادی و معنوی اهالی یک کشور به کار میرود. سطح زندگی به میزان و چگونگی برآوردن نیازهای مادی و معنوی بستگی داشته و در ساختارهای اقتصادی - اجتماعی و در مراحل مختلف رشد تاریخی و بر حسب کشورهای مختلف فرق میکند. سطح زندگی مستقیما به تولید اجتماعی، درآمد اهالی، میزان مصرف کالاهای بلند مدت و کوتاه مدت و چگونگی برطرف کردن نیازهای فرهنگی و بهداشتی وابسته است .
علت ها
فقر به علت تفاوت طبقاتی جامعه بروز میکند که بعد از دوران اولیه انسانهای بدوی که سالها پیش زندگی میکردند به بار آمده است و نتیجه آن تفاوتهای اجتماعی در سطوح طبقات متفاوت جامعه است.
تحلیل فقر در فضای شهری
رواج تکدی گری در خیابان ها و حضور کارتون خواب ها در گوشه و کنار پارک ها از نماد های اصلی فقر شناخته شده اند که عموماً در فضای شهری خود نمایی می کنند. این مسایل چند سالی است که به یکی از مباحث روز ژورنالیستی تبدیل شده اما بررسی عمیق علل، پیامد ها و ارائه راهکار هایی برای حل آنها قطعاً از وظائف جامعه شناسان شهری و صاحب نظران حوزه آسیب های اجتماعی است.
در همین راستا، دکتر علی مدرس استاد دانشگاه ایالتی کالیفرنیا در نشست بیست و چهارم اردیبهشت ماه گروه علمی ـ تخصصی شهر که در سالن کنفرانس انجمن جامعهشناسی ایران برگزار شد، به تحلیل فقر در فضای شهری در نمونه شهر لس آنجلس پرداخت.
او در بحث خود بر این نکته تأکید کرد که مبارزه با فقر در فضای شهری، علاوه بر مبارزه با فضای فقر، مبارزه با عوامل شکل دهنده فقر را نیز میطلبد.
دکتر مدرس در ابتدای سخنان خود گفت: در مورد مسأله فقر و شهر کارهایی انجام شده و به این نتیجه رسیدهایم که فقر جنبههای کیفی و کمی دارد اما متأسفانه در سیاستگذاری شهری به صورت کیفی نمیشود کار کرد و بیشتر بررسی عددی مورد توجه قرار میگیرد این در حالی است که مفهوم فقر در رابطه با برخورد جامعه با آن مهمتر است.
وی افزود: از مسائلی که در جامعه آمریکا با فقر مطرح میشود این است که اولاً فقر جنبه نسبی دارد یعنی تجربه فقر یک فقیر لس آنجلسی با یک فقیر شهر کوچک و روستایی متفاوت است و ثانیاً فقری که درجامعه آمریکاست نسبتهای مختلف و زیربناهای مختلفی در جامعه دارد یعنی علاوه بر مسأله درآمد، مسائل مختلفی مثل نژاد و ... در آن دخیل است در نتیجه زیربنای فقر بین قومهای مختلف و مهاجران مختلف نیز متفاوت است.
به گفته دکتر مدرس، فقر معنای بالاتری هم از نظر جامعه دارد، فرد فقیر عموماً خارج از نرمال محسوب میشود و اینکه مسئولیت به وجود آمدن فقر را فرد یا جامعه میدانیم و یا اینکه چگونه فقرزدایی میکنیم خود مسأله را متفاوت میکند.
وی تأکید کرد: به نظر من شناخت فقر در حد لس آنجلس یکی از مشکلترین مسائل اجتماعی است چرا که هم دید منفی نسبت به آن وجود دارد و هم بررسی مسأله فقر به نمودار فرهنگ کسی که فقر را میبیند و کسی که فقیر است در نقطهای که به فقرا خدمات باید ارائه شود، تلاقی پیدا میکند.
مدرس ادامه داد: اینکه آیا فقر باید در یک مقطع زمانی یا در زمانهای مختلف توصیف شود، نیز مسأله دیگری برای تحلیل آن است. به بیان دیگر، فقیری که در دهه 60 زندگی میکرده با فقیری که دهه اول قرن بیست و یکم زندگی کرده نمیتوانند یک خاطره مشترک از فقر داشته باشند.
وی افزود: با مسأله فقر به صورت فردی میتوان روبرو شد اما وقتی این مسأله در فضای شهری بررسی میشود، فضایی و محلی هم به آن اضافه خواهد شد و این دو معنی دو نوع سیاستگذاری در خدمات رفاهی برای شخص و سیستم توسعه در یک فضا را در بر میگیرد که در سیاستگذاری شهری آمریکا از دهه 60 به بعد حتی مسائل فضایی و محلی و شهری مهمتر فرض شده است.
وی در ادامه بحث خود مسأله، توصیف فقر را بسیار مهم ارزیابی کرد و گفت که اورشانسکی، اقتصاددانی که در این باره تحقیق کرده در توصیف فقر میگوید در یک خانواده فقیر، پیش از درآمد برای غذای سالم باید پرداخته شود و این جزء ابتداییترین توصیفهاست به این معنی که توصیف فقر ابتدا از مسأله غذا و خوراک شروع شد اما در نظر گرفته نشده بود که خرج غذا در شهرهای بزرگ و کوچک فرق دارد به همین دلیل این توصیف از همان آغاز با مشکل مواجه بود.
وی افزود: فقر براساس محورهای خاصی در سطح کلی کشوری توصیف میشود. به عنوان مثال آمار سرانه سال 1970 برای اولین بار فضای فقر را این گونه توصیف کرد که خط فقری فضا، 20% جمعیت یک محله است. در دهه 60 مسأله فقر را با عنوان دیگری ارتباط دارند مثل درصد بچههای زیر 18 سالی که با پدر و مادر زندگی نمیکنند و درصد فامیلیهایی که بیش از 3000 دلار درآمد دارند. درصد افراد 25 سال یا بزرگتر با تحصیلات کمتر از 8 سال، درصد کارگران غیر حرفهای و خانههایی که در حالت تخریف واقع شدند نیز از این نمونهها هستند.
مدرس در بحث خود در زمینه زیربناهای فقر گفت: فقر میتواند یک اتفاق زمانی کوتاه باشد میتوان توصیف کرد که در هر فردی چه احتمالی وجود دارد که حداقل در یک سال از زندگی خود، با فقر روبرو شود.
علاوه بر آن، فقر جنبههای منطقهای مختلفی نیز دارد، به فقر در یک منطقه هم میتوان در طیف زمانی نگاه کرد. همچنین اینکه فقر در چه گروههایی اتفاق میافتد نیز قابل بررسی است.
به گفته دکتر مدرس، در بحث گسترش فضای فقر دو راه تحلیل وجود دارد، یک سیستم اینکه آیا فقر از یک محله به یک محلة دیگر توسعه پیدا میکند و فاصلة محلهها در آنها تأثیر دارد؟ نظام محلة فقر در توسعة آن تأثیر دارد و میتوان با رسم حیطة فقر به طور سالانه چگونگی توسعه و جهت توسعه مطالعه کرد. مسأله دوم به ما میگوید که محلهها بین 1990 و 2000 رابطهای با هم دارند ولی جهت گسترش را مشخص نمیکند. برای پاسخ دادن به این پرسشها، اگر فقر را در فضا توصیف کنیم میتوان با کمک گرفتن از معادلات آماری مانند (Variance) (Standard deviation) (mean) مرکز فقر شهر را مشخص کرد.