لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
اسباب ورود به بهشت از نگاه قرآن
در آیات فراوانى از قرآن مجید, تقوى به عنوان کلید بهشت شناخته شده , و مى دانیم تقوى به معنى خویشتن دارى , و پرهیز از گناهان , و هرگونه تخلف در برابر فرمان خدا و حق و عدالت است , یا به تعبیردیگر آن حالت خدا ترسى باطنى و کنترل درونى است که انسان را از هرگونه آلودگى باز مى دارد,
آیة الله مکارم شیرازیولى بحث فعلى ما در این است که اسباب ورود به بهشت در چیست ؟ و چه وسایلى انسان را در راه رسیدن به این کانون موهبت الهى کمک مى کنند. در زیر به پاره اى از این وسایل اشاره مى گردد:1- ایمان و عمل صالحنخستین چیزى که سرمایهء اصلى نجات و خمیرمایه سعادت و کلید درهاى بهشت شمرده شده ایمان وعمل صالح است , قرآن مى گوید: <و الذین آمنو عملوا الصالحات اولئک اصحابه الجنة هم فیها خالدون (بقره 82) کسانى که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند یاران بهشتند, و جاودانه در آن خواهند ماند>.این تعبیر یا شبیه آن در آیات بسیارى وارد شده است که تکرار آن بیانگر اهمیت موضوع و توجه خاص قرآن نسبت به آن مى باشد.به این ترتیب قرآن پردههاى اوهام گروهى از اهل کتاب و مقلدین آنها را در میان اقوام و ملل دیگر, که تصور مى کردند مسأله نجات و ورود در بهشت براساس یک سلسله روابط, یا ضوابطى غیر از ایمان و عمل صالح است , پاره مى کند, و انسانها را براى ساختن خویش در دو بعد عقیده و عمل بسیج مى نماید, و اتفاقاًآیهء مورد بحث به دنبال آیاتى درباره قوم یهود است که خود را قوم برگزیده خداوند مى دانستند, و گاهى فرزندان خدا خطاب مى کردند وحى گفتند: <اگر هم نگاه کرده باشیم جز چند روزى آتش دوزخ به ما نخواهدرسید> گوئى عهد و پیمانى با خدا بستد بودند.2- تقوى و خدا ترسىعامل دیگر, تقوى و پرهیزگارى است ; که در آیات فراوانى از قرآن مجید نیز روى آن تکیه شده است , ازجمله در سورهء مریم بعد از اشاره به جنات عدن و باغهاى جاودانهء بهشت , و بخشى , از نعمتهاى آن مى فرماید: <این همان بهشتى است که ما به ارث به بندگان پرهیزگار خود مى بخشیم > (تلک الجنة التى نورث من عبادنا من کان تقیاً) (مریم 63.در آیات فراوانى از قرآن مجید, تقوى به عنوان کلید بهشت شناخته شده , و مى دانیم تقوى به معنى خویشتن دارى , و پرهیز از گناهان , و هرگونه تخلف در برابر فرمان خدا و حق و عدالت است , یا به تعبیردیگر آن حالت خدا ترسى باطنى و کنترل درونى است که انسان را از هرگونه آلودگى باز مى دارد, یعنى چنان مفهوم جامعى دارد که انجام همهء وظائف الهى اخلاقى انسانى را فرا مى گیرد.تعبیر به <تلک > در آغاز آیه که اشاره به دور است در واقع اشاره اى است به عظمت مقام بهشت , گوئى آنچنان والا است که از دسترسى فکر و اندیشهء ما فراتر است .3- احسان و نیکوکارىعامل دیگرى که از اسباب مهم ورود در این کانون بزرگ نعمت الهى است مسأله احسان و نیکو کارى باآن مفهوم وسیع و گسترده است که در آیات متعددى به آن اشاره شده از جمله در آیهء 85سورهء مائده : (فاتابهم الله بما قالوا جنات تجرى من تحتها الانهار خالدین منها و ذلک جزاء المحسنین ). خدا بدلیل آنچه گفتندبهشتى را که در زیر آن رودهایى جارى است به آنان پاداش داد و این پاداش نیکوکاران است >.4- جهاد و شهادتهرکس مختصر آشنایى با منطق قرآن و اسلام داشته باشد مى داند مقام مجاهدان و شهیدان در اسلام فوق العاده والا است , قرآن با صراحت وعده بهشت را به این گروه ایثارگر داده است . از جمله در آیه 11وبه مى فرماید: <ان الله اشترى من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنة یقاتلون فى سبیل الله فیقتلون ویقتلون وعداً علیه حقاً فى التوراة والا نجیل و القرآن و من اوفى بعهده من الله فاستبشروا ببیعکم الذى بایعتم به وذلک هو الفورالعظیم (توبه 111). <خداوند از مؤمنان جانها و اموالشان را خریدارى مى کند که (در برابرش )بهشت براى آنان باشد (به این گفته که ) در راه خدا پیکار مى کنند مى کشند و کشته مى شوند, این وعده حقى است بر او که در تورات و انجیل و قرآن آمده , و چه کسى نسبت به عهدش از خدا وفادارتر است , حال که چنین است بشارت باد بر شما به خاطر معامله اى که با خدا کرده اید, و این پیروزى بزرگى است >.از آیه فوق استفاده مى شود که نه تنها شهیدان راه خدا, بلکه پیروز مندان در جهاد نیز مشمول چنین معامله اى با خدا هستند, همین قدر که جان خود را در طبق اخلاص گذارده و به میدان جهاد مى آورندمصداق معامله با خدا است , و اینکه <یقتلون > (دشمن را مى کشند) مقدم بر <یقتلون > (خود آنها شهیدمى شوند) شده است , دلیل بر این است که هدف اصلى در هم کوبیدن دشمن است نه شهادت ! بنابراین شهادت مقام والائى است که در این مسیر عائد گروهى از سعادتمندان مى شود, اما هرگز جهاد به منظور نیل به شهادت انجام نمى شود, یا به تعبیر روشنتر شهادت هدف نیست , بلکه گذر گاهى است در راه هدف .5- ترک هواپرستى دیگر از امورى که به عنوان اسباب ورود به بهشت معرفى شده <ترس از خداوند و مبارزه با هواى نفس >است , در آیه 45و 41نازعات مى فرماید: <و اما من خاف مقام ربه و نهى النفس عن الهوى فان الجنة هى المأوى > (اما آنکس که از مقام پروردگارش بترسد و نفس را از هوا و هوس باز دارد بهشت جایگاه او است >.بدون شک رابطهء نزدیکى میان <خوف از خدا> و <نهى نفس از هوى پرستى > است که یکى به منزله درخت و دیگرى میوه است , هنگامى که خوف حق در اعماق روح انسان ریشه دار شد, ستیزى از درون دربرابر هوى نفس آغاز مى گردد, و مى دانیم سرچشمه تمام مفاسد و گناهانى که در روى زمین است همان <هوى پرستى است و پس خود خدا سرچشمه همه اصلاحات است .-6- تقدم در کارهاى خیر و ایمانپیدایش هر آئین جدید الهى با سنت شکنیهائى همراه است , مخصوصاً آئینى همچون اسلام که درمحیط بسیار خرافى وآلوده به انواع مفاسد, و مملو از ارزشهاى کاذب و غلط ظاهر گشت . بدیهى است پیشگام شدن در ایمان به چنین پیامبرى کارى بسیار مشکل است و نیاز به شجاعت فراوان دارد, زیرا همیشه پیشگامان در ایمان مورد هجوم جاهلان متعصب قرار دارند و چون در اقلیتند جان و مال وحیثیتشان در خطاست .بعلاوه آنها <اسوه اى > براى دیگران محسوب مى شوند و سببى براى پیشرفت آئین حق در دنیا روى این جهات چهارگانه پیشگامان امتیاز بزرگى دارند و اینجاست که قرآن مجید وعده قطعى بهشت را به آنها داده ودر آیه 10سوره واقعه مى فرماید: <و السابقون السابقون اولئک المقربون فى جنات النعیم > (و پیشگامان پیشگام , آنها مقربانند, و در باغهاى پرنعمت بهشت جاى دارند>.این در صورتى است که <سابقون > را به معنى سابقون در ایمان تفسیر کنیم , ولى بعضى از مفسران آن را به سبقت در طاعة الله (اطاعت فرمان خدا) یا سقبت در نمازهاى پنجگانه , یا جهاد, یا هجرت , یا توبه , تفسیرکرده اند, در این صورت نیز مى تواند شاهدى براى مقصود باشد, چرا که پیشگامان در این اعمال خیر نیزاسوه دیگر انند, و هم مردمانى ایثارگر و با شهامت و متوکل بر خدا, شایسته بهره مند شدن از جنات نعیمند.7- هجرتهجرت به معنى <دورى از کانون کفر و شرکت و ظلم و گناه > در بسیارى از موارد تنها راه حل مشکلات مؤمنان و نیکان است , آنها با دور شدن از چنین محیطى خود را مى سازند, و جمعیت خویش را آماده مى کنند و جذب نیرو مى نمایند, تا براى جهاد و هجوم بر سردمداران شرکت و ظلم آماده تر گردند.این همان کارى بود که مسلمانان دوبار آن را انجام دادند: <هجرت خصوصى > گروهى از مسلمین از مکه به حبشه , و هجرت عمومى مسلمانان از مکه به مدینه سر فصل جدیدى در تاریخ اسلام شد.بدیهى است ترک خانه و کاشانه و بستگان و دوستان , وطن مورد علاقه , کار بسیار مشکلى است , ومشکل دیگر آماده شدن براى جهاد و هجوم بر کانون کفر و فساد, ولذا قرآن مجید مهاجران را با صراحت به نعمتهاى جاودان بهشتى بشارت داده است در آیات 25تا 22توبه مى فرماید: <الذین آمنوا وهاجرو اوجاهدوا فى سبیل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجة عندالله و اولئک هم الفائذون یبشرهم ربهم برحمة منه ورضوان و جنات لهم فیها نعیم مقیم > (آنها که ایمان آوردند و هجرت کردند, و در راه خدا با اموال و جانهایشان جهاد نمودند, مقامشان نزد خدا برتر است , و آنها رستگارانند
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
اسباب ورود به بهشت از نگاه قرآن
در آیات فراوانى از قرآن مجید, تقوى به عنوان کلید بهشت شناخته شده , و مى دانیم تقوى به معنى خویشتن دارى , و پرهیز از گناهان , و هرگونه تخلف در برابر فرمان خدا و حق و عدالت است , یا به تعبیردیگر آن حالت خدا ترسى باطنى و کنترل درونى است که انسان را از هرگونه آلودگى باز مى دارد,
آیة الله مکارم شیرازیولى بحث فعلى ما در این است که اسباب ورود به بهشت در چیست ؟ و چه وسایلى انسان را در راه رسیدن به این کانون موهبت الهى کمک مى کنند. در زیر به پاره اى از این وسایل اشاره مى گردد:1- ایمان و عمل صالحنخستین چیزى که سرمایهء اصلى نجات و خمیرمایه سعادت و کلید درهاى بهشت شمرده شده ایمان وعمل صالح است , قرآن مى گوید: <و الذین آمنو عملوا الصالحات اولئک اصحابه الجنة هم فیها خالدون (بقره 82) کسانى که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند یاران بهشتند, و جاودانه در آن خواهند ماند>.این تعبیر یا شبیه آن در آیات بسیارى وارد شده است که تکرار آن بیانگر اهمیت موضوع و توجه خاص قرآن نسبت به آن مى باشد.به این ترتیب قرآن پردههاى اوهام گروهى از اهل کتاب و مقلدین آنها را در میان اقوام و ملل دیگر, که تصور مى کردند مسأله نجات و ورود در بهشت براساس یک سلسله روابط, یا ضوابطى غیر از ایمان و عمل صالح است , پاره مى کند, و انسانها را براى ساختن خویش در دو بعد عقیده و عمل بسیج مى نماید, و اتفاقاًآیهء مورد بحث به دنبال آیاتى درباره قوم یهود است که خود را قوم برگزیده خداوند مى دانستند, و گاهى فرزندان خدا خطاب مى کردند وحى گفتند: <اگر هم نگاه کرده باشیم جز چند روزى آتش دوزخ به ما نخواهدرسید> گوئى عهد و پیمانى با خدا بستد بودند.2- تقوى و خدا ترسىعامل دیگر, تقوى و پرهیزگارى است ; که در آیات فراوانى از قرآن مجید نیز روى آن تکیه شده است , ازجمله در سورهء مریم بعد از اشاره به جنات عدن و باغهاى جاودانهء بهشت , و بخشى , از نعمتهاى آن مى فرماید: <این همان بهشتى است که ما به ارث به بندگان پرهیزگار خود مى بخشیم > (تلک الجنة التى نورث من عبادنا من کان تقیاً) (مریم 63.در آیات فراوانى از قرآن مجید, تقوى به عنوان کلید بهشت شناخته شده , و مى دانیم تقوى به معنى خویشتن دارى , و پرهیز از گناهان , و هرگونه تخلف در برابر فرمان خدا و حق و عدالت است , یا به تعبیردیگر آن حالت خدا ترسى باطنى و کنترل درونى است که انسان را از هرگونه آلودگى باز مى دارد, یعنى چنان مفهوم جامعى دارد که انجام همهء وظائف الهى اخلاقى انسانى را فرا مى گیرد.تعبیر به <تلک > در آغاز آیه که اشاره به دور است در واقع اشاره اى است به عظمت مقام بهشت , گوئى آنچنان والا است که از دسترسى فکر و اندیشهء ما فراتر است .3- احسان و نیکوکارىعامل دیگرى که از اسباب مهم ورود در این کانون بزرگ نعمت الهى است مسأله احسان و نیکو کارى باآن مفهوم وسیع و گسترده است که در آیات متعددى به آن اشاره شده از جمله در آیهء 85سورهء مائده : (فاتابهم الله بما قالوا جنات تجرى من تحتها الانهار خالدین منها و ذلک جزاء المحسنین ). خدا بدلیل آنچه گفتندبهشتى را که در زیر آن رودهایى جارى است به آنان پاداش داد و این پاداش نیکوکاران است >.4- جهاد و شهادتهرکس مختصر آشنایى با منطق قرآن و اسلام داشته باشد مى داند مقام مجاهدان و شهیدان در اسلام فوق العاده والا است , قرآن با صراحت وعده بهشت را به این گروه ایثارگر داده است . از جمله در آیه 11وبه مى فرماید: <ان الله اشترى من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنة یقاتلون فى سبیل الله فیقتلون ویقتلون وعداً علیه حقاً فى التوراة والا نجیل و القرآن و من اوفى بعهده من الله فاستبشروا ببیعکم الذى بایعتم به وذلک هو الفورالعظیم (توبه 111). <خداوند از مؤمنان جانها و اموالشان را خریدارى مى کند که (در برابرش )بهشت براى آنان باشد (به این گفته که ) در راه خدا پیکار مى کنند مى کشند و کشته مى شوند, این وعده حقى است بر او که در تورات و انجیل و قرآن آمده , و چه کسى نسبت به عهدش از خدا وفادارتر است , حال که چنین است بشارت باد بر شما به خاطر معامله اى که با خدا کرده اید, و این پیروزى بزرگى است >.از آیه فوق استفاده مى شود که نه تنها شهیدان راه خدا, بلکه پیروز مندان در جهاد نیز مشمول چنین معامله اى با خدا هستند, همین قدر که جان خود را در طبق اخلاص گذارده و به میدان جهاد مى آورندمصداق معامله با خدا است , و اینکه <یقتلون > (دشمن را مى کشند) مقدم بر <یقتلون > (خود آنها شهیدمى شوند) شده است , دلیل بر این است که هدف اصلى در هم کوبیدن دشمن است نه شهادت ! بنابراین شهادت مقام والائى است که در این مسیر عائد گروهى از سعادتمندان مى شود, اما هرگز جهاد به منظور نیل به شهادت انجام نمى شود, یا به تعبیر روشنتر شهادت هدف نیست , بلکه گذر گاهى است در راه هدف .5- ترک هواپرستى دیگر از امورى که به عنوان اسباب ورود به بهشت معرفى شده <ترس از خداوند و مبارزه با هواى نفس >است , در آیه 45و 41نازعات مى فرماید: <و اما من خاف مقام ربه و نهى النفس عن الهوى فان الجنة هى المأوى > (اما آنکس که از مقام پروردگارش بترسد و نفس را از هوا و هوس باز دارد بهشت جایگاه او است >.بدون شک رابطهء نزدیکى میان <خوف از خدا> و <نهى نفس از هوى پرستى > است که یکى به منزله درخت و دیگرى میوه است , هنگامى که خوف حق در اعماق روح انسان ریشه دار شد, ستیزى از درون دربرابر هوى نفس آغاز مى گردد, و مى دانیم سرچشمه تمام مفاسد و گناهانى که در روى زمین است همان <هوى پرستى است و پس خود خدا سرچشمه همه اصلاحات است .-6- تقدم در کارهاى خیر و ایمانپیدایش هر آئین جدید الهى با سنت شکنیهائى همراه است , مخصوصاً آئینى همچون اسلام که درمحیط بسیار خرافى وآلوده به انواع مفاسد, و مملو از ارزشهاى کاذب و غلط ظاهر گشت . بدیهى است پیشگام شدن در ایمان به چنین پیامبرى کارى بسیار مشکل است و نیاز به شجاعت فراوان دارد, زیرا همیشه پیشگامان در ایمان مورد هجوم جاهلان متعصب قرار دارند و چون در اقلیتند جان و مال وحیثیتشان در خطاست .بعلاوه آنها <اسوه اى > براى دیگران محسوب مى شوند و سببى براى پیشرفت آئین حق در دنیا روى این جهات چهارگانه پیشگامان امتیاز بزرگى دارند و اینجاست که قرآن مجید وعده قطعى بهشت را به آنها داده ودر آیه 10سوره واقعه مى فرماید: <و السابقون السابقون اولئک المقربون فى جنات النعیم > (و پیشگامان پیشگام , آنها مقربانند, و در باغهاى پرنعمت بهشت جاى دارند>.این در صورتى است که <سابقون > را به معنى سابقون در ایمان تفسیر کنیم , ولى بعضى از مفسران آن را به سبقت در طاعة الله (اطاعت فرمان خدا) یا سقبت در نمازهاى پنجگانه , یا جهاد, یا هجرت , یا توبه , تفسیرکرده اند, در این صورت نیز مى تواند شاهدى براى مقصود باشد, چرا که پیشگامان در این اعمال خیر نیزاسوه دیگر انند, و هم مردمانى ایثارگر و با شهامت و متوکل بر خدا, شایسته بهره مند شدن از جنات نعیمند.7- هجرتهجرت به معنى <دورى از کانون کفر و شرکت و ظلم و گناه > در بسیارى از موارد تنها راه حل مشکلات مؤمنان و نیکان است , آنها با دور شدن از چنین محیطى خود را مى سازند, و جمعیت خویش را آماده مى کنند و جذب نیرو مى نمایند, تا براى جهاد و هجوم بر سردمداران شرکت و ظلم آماده تر گردند.این همان کارى بود که مسلمانان دوبار آن را انجام دادند: <هجرت خصوصى > گروهى از مسلمین از مکه به حبشه , و هجرت عمومى مسلمانان از مکه به مدینه سر فصل جدیدى در تاریخ اسلام شد.بدیهى است ترک خانه و کاشانه و بستگان و دوستان , وطن مورد علاقه , کار بسیار مشکلى است , ومشکل دیگر آماده شدن براى جهاد و هجوم بر کانون کفر و فساد, ولذا قرآن مجید مهاجران را با صراحت به نعمتهاى جاودان بهشتى بشارت داده است در آیات 25تا 22توبه مى فرماید: <الذین آمنوا وهاجرو اوجاهدوا فى سبیل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجة عندالله و اولئک هم الفائذون یبشرهم ربهم برحمة منه ورضوان و جنات لهم فیها نعیم مقیم > (آنها که ایمان آوردند و هجرت کردند, و در راه خدا با اموال و جانهایشان جهاد نمودند, مقامشان نزد خدا برتر است , و آنها رستگارانند
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
اسباب ورود به بهشت از نگاه قرآن
در آیات فراوانى از قرآن مجید, تقوى به عنوان کلید بهشت شناخته شده , و مى دانیم تقوى به معنى خویشتن دارى , و پرهیز از گناهان , و هرگونه تخلف در برابر فرمان خدا و حق و عدالت است , یا به تعبیردیگر آن حالت خدا ترسى باطنى و کنترل درونى است که انسان را از هرگونه آلودگى باز مى دارد,
آیة الله مکارم شیرازیولى بحث فعلى ما در این است که اسباب ورود به بهشت در چیست ؟ و چه وسایلى انسان را در راه رسیدن به این کانون موهبت الهى کمک مى کنند. در زیر به پاره اى از این وسایل اشاره مى گردد:1- ایمان و عمل صالحنخستین چیزى که سرمایهء اصلى نجات و خمیرمایه سعادت و کلید درهاى بهشت شمرده شده ایمان وعمل صالح است , قرآن مى گوید: <و الذین آمنو عملوا الصالحات اولئک اصحابه الجنة هم فیها خالدون (بقره 82) کسانى که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند یاران بهشتند, و جاودانه در آن خواهند ماند>.این تعبیر یا شبیه آن در آیات بسیارى وارد شده است که تکرار آن بیانگر اهمیت موضوع و توجه خاص قرآن نسبت به آن مى باشد.به این ترتیب قرآن پردههاى اوهام گروهى از اهل کتاب و مقلدین آنها را در میان اقوام و ملل دیگر, که تصور مى کردند مسأله نجات و ورود در بهشت براساس یک سلسله روابط, یا ضوابطى غیر از ایمان و عمل صالح است , پاره مى کند, و انسانها را براى ساختن خویش در دو بعد عقیده و عمل بسیج مى نماید, و اتفاقاًآیهء مورد بحث به دنبال آیاتى درباره قوم یهود است که خود را قوم برگزیده خداوند مى دانستند, و گاهى فرزندان خدا خطاب مى کردند وحى گفتند: <اگر هم نگاه کرده باشیم جز چند روزى آتش دوزخ به ما نخواهدرسید> گوئى عهد و پیمانى با خدا بستد بودند.2- تقوى و خدا ترسىعامل دیگر, تقوى و پرهیزگارى است ; که در آیات فراوانى از قرآن مجید نیز روى آن تکیه شده است , ازجمله در سورهء مریم بعد از اشاره به جنات عدن و باغهاى جاودانهء بهشت , و بخشى , از نعمتهاى آن مى فرماید: <این همان بهشتى است که ما به ارث به بندگان پرهیزگار خود مى بخشیم > (تلک الجنة التى نورث من عبادنا من کان تقیاً) (مریم 63.در آیات فراوانى از قرآن مجید, تقوى به عنوان کلید بهشت شناخته شده , و مى دانیم تقوى به معنى خویشتن دارى , و پرهیز از گناهان , و هرگونه تخلف در برابر فرمان خدا و حق و عدالت است , یا به تعبیردیگر آن حالت خدا ترسى باطنى و کنترل درونى است که انسان را از هرگونه آلودگى باز مى دارد, یعنى چنان مفهوم جامعى دارد که انجام همهء وظائف الهى اخلاقى انسانى را فرا مى گیرد.تعبیر به <تلک > در آغاز آیه که اشاره به دور است در واقع اشاره اى است به عظمت مقام بهشت , گوئى آنچنان والا است که از دسترسى فکر و اندیشهء ما فراتر است .3- احسان و نیکوکارىعامل دیگرى که از اسباب مهم ورود در این کانون بزرگ نعمت الهى است مسأله احسان و نیکو کارى باآن مفهوم وسیع و گسترده است که در آیات متعددى به آن اشاره شده از جمله در آیهء 85سورهء مائده : (فاتابهم الله بما قالوا جنات تجرى من تحتها الانهار خالدین منها و ذلک جزاء المحسنین ). خدا بدلیل آنچه گفتندبهشتى را که در زیر آن رودهایى جارى است به آنان پاداش داد و این پاداش نیکوکاران است >.4- جهاد و شهادتهرکس مختصر آشنایى با منطق قرآن و اسلام داشته باشد مى داند مقام مجاهدان و شهیدان در اسلام فوق العاده والا است , قرآن با صراحت وعده بهشت را به این گروه ایثارگر داده است . از جمله در آیه 11وبه مى فرماید: <ان الله اشترى من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنة یقاتلون فى سبیل الله فیقتلون ویقتلون وعداً علیه حقاً فى التوراة والا نجیل و القرآن و من اوفى بعهده من الله فاستبشروا ببیعکم الذى بایعتم به وذلک هو الفورالعظیم (توبه 111). <خداوند از مؤمنان جانها و اموالشان را خریدارى مى کند که (در برابرش )بهشت براى آنان باشد (به این گفته که ) در راه خدا پیکار مى کنند مى کشند و کشته مى شوند, این وعده حقى است بر او که در تورات و انجیل و قرآن آمده , و چه کسى نسبت به عهدش از خدا وفادارتر است , حال که چنین است بشارت باد بر شما به خاطر معامله اى که با خدا کرده اید, و این پیروزى بزرگى است >.از آیه فوق استفاده مى شود که نه تنها شهیدان راه خدا, بلکه پیروز مندان در جهاد نیز مشمول چنین معامله اى با خدا هستند, همین قدر که جان خود را در طبق اخلاص گذارده و به میدان جهاد مى آورندمصداق معامله با خدا است , و اینکه <یقتلون > (دشمن را مى کشند) مقدم بر <یقتلون > (خود آنها شهیدمى شوند) شده است , دلیل بر این است که هدف اصلى در هم کوبیدن دشمن است نه شهادت ! بنابراین شهادت مقام والائى است که در این مسیر عائد گروهى از سعادتمندان مى شود, اما هرگز جهاد به منظور نیل به شهادت انجام نمى شود, یا به تعبیر روشنتر شهادت هدف نیست , بلکه گذر گاهى است در راه هدف .5- ترک هواپرستى دیگر از امورى که به عنوان اسباب ورود به بهشت معرفى شده <ترس از خداوند و مبارزه با هواى نفس >است , در آیه 45و 41نازعات مى فرماید: <و اما من خاف مقام ربه و نهى النفس عن الهوى فان الجنة هى المأوى > (اما آنکس که از مقام پروردگارش بترسد و نفس را از هوا و هوس باز دارد بهشت جایگاه او است >.بدون شک رابطهء نزدیکى میان <خوف از خدا> و <نهى نفس از هوى پرستى > است که یکى به منزله درخت و دیگرى میوه است , هنگامى که خوف حق در اعماق روح انسان ریشه دار شد, ستیزى از درون دربرابر هوى نفس آغاز مى گردد, و مى دانیم سرچشمه تمام مفاسد و گناهانى که در روى زمین است همان <هوى پرستى است و پس خود خدا سرچشمه همه اصلاحات است .-6- تقدم در کارهاى خیر و ایمانپیدایش هر آئین جدید الهى با سنت شکنیهائى همراه است , مخصوصاً آئینى همچون اسلام که درمحیط بسیار خرافى وآلوده به انواع مفاسد, و مملو از ارزشهاى کاذب و غلط ظاهر گشت . بدیهى است پیشگام شدن در ایمان به چنین پیامبرى کارى بسیار مشکل است و نیاز به شجاعت فراوان دارد, زیرا همیشه پیشگامان در ایمان مورد هجوم جاهلان متعصب قرار دارند و چون در اقلیتند جان و مال وحیثیتشان در خطاست .بعلاوه آنها <اسوه اى > براى دیگران محسوب مى شوند و سببى براى پیشرفت آئین حق در دنیا روى این جهات چهارگانه پیشگامان امتیاز بزرگى دارند و اینجاست که قرآن مجید وعده قطعى بهشت را به آنها داده ودر آیه 10سوره واقعه مى فرماید: <و السابقون السابقون اولئک المقربون فى جنات النعیم > (و پیشگامان پیشگام , آنها مقربانند, و در باغهاى پرنعمت بهشت جاى دارند>.این در صورتى است که <سابقون > را به معنى سابقون در ایمان تفسیر کنیم , ولى بعضى از مفسران آن را به سبقت در طاعة الله (اطاعت فرمان خدا) یا سقبت در نمازهاى پنجگانه , یا جهاد, یا هجرت , یا توبه , تفسیرکرده اند, در این صورت نیز مى تواند شاهدى براى مقصود باشد, چرا که پیشگامان در این اعمال خیر نیزاسوه دیگر انند, و هم مردمانى ایثارگر و با شهامت و متوکل بر خدا, شایسته بهره مند شدن از جنات نعیمند.7- هجرتهجرت به معنى <دورى از کانون کفر و شرکت و ظلم و گناه > در بسیارى از موارد تنها راه حل مشکلات مؤمنان و نیکان است , آنها با دور شدن از چنین محیطى خود را مى سازند, و جمعیت خویش را آماده مى کنند و جذب نیرو مى نمایند, تا براى جهاد و هجوم بر سردمداران شرکت و ظلم آماده تر گردند.این همان کارى بود که مسلمانان دوبار آن را انجام دادند: <هجرت خصوصى > گروهى از مسلمین از مکه به حبشه , و هجرت عمومى مسلمانان از مکه به مدینه سر فصل جدیدى در تاریخ اسلام شد.بدیهى است ترک خانه و کاشانه و بستگان و دوستان , وطن مورد علاقه , کار بسیار مشکلى است , ومشکل دیگر آماده شدن براى جهاد و هجوم بر کانون کفر و فساد, ولذا قرآن مجید مهاجران را با صراحت به نعمتهاى جاودان بهشتى بشارت داده است در آیات 25تا 22توبه مى فرماید: <الذین آمنوا وهاجرو اوجاهدوا فى سبیل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجة عندالله و اولئک هم الفائذون یبشرهم ربهم برحمة منه ورضوان و جنات لهم فیها نعیم مقیم > (آنها که ایمان آوردند و هجرت کردند, و در راه خدا با اموال و جانهایشان جهاد نمودند, مقامشان نزد خدا برتر است , و آنها رستگارانند