لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
منظور از خودسازی چیست ؟ خود جسمانی مراد است، یا خود روحانی یا هر دو؟موضوع اصلی خود سازی در مباحث اخلاقی و به طور کلی، موضوع اصلی دین، روح و بعد معنوی انسان است، نه بدن مادی او؛ زیرا این وظیفه علوم زیستی و طبیعی است که در مورد ساختار و کیفیت، رشد، بیماری های بدن و درمان آنها مطالعه و تحقیق نمایند. بدن، در این میدان، صرفا به عنوان ابزاری تحت اختیار و فرمان روح به کار گرفته می شود.اگر انسان بعد مجرد و روح نداشت، چندان به دین نیاز مند نمی شد، بدن انسان مادی است وبرای رفع نیازها یش به دانش تجربی و طبیعی نیاز دارد، اینگونه دانش در خود طبیعت یافت می شود و آدمی قادر است با ابزار حس ، مقایسه، آزمایش و علوم دانشگاهی، به رفع نیازهای دانشی خویش بپردازد ، ولی روح انسان مجرد است و سامان دادن به حیات مجرد روحانی انسان، نیاز به دانش و بینش معنوی دارد، اینگونه آگاهی، با ابزار طبیعی تحصیل نمی شود و نیازمند به عقل، وحی و ابزار فرا طبیعی است.دین، در اصل، تامین کننده نیازهای بینشی و دانشی انسان در زندگی معنوی و فرا طبیعی او است، اگر چه اکنون که آدمی با طبیعت در آمیخته است، به نیازهای طبیعی او نیز، به طبع بعد مجرد، پرداخته شده است .دین و خود اصیل انسان به هم پیوندی عمیق دارند، دین: یعنی یاد خدا بودن ، همان چیزی که بعد معنوی انسان به وسیله آن به تعالی و کمال می رسد و دین گریزی چیزی جز فرار از خود نیست، بی توجهی به دین و یاد خدا، در حقیقت، بی توجهی به خویشتن خویش است.یاد خدا هم آغوش یاد خود است و یاد خود حقیقی، یاد خداوند را در پی دارد ، کسی که خدا را به فراموشی سپارد ، خود را فراموش کرده و فراموشی خود، مستلزم از یاد بردن خداوند و معبود هستی است. قرآن کریم می فرماید: ولا تکونوا کالذین نسوالله فانسیهم انفسهم. و مانند آنانی مباشید که خدای را به فراموشی سپردند، پس در نتیجه خویش را فراموش کردند. (حشر، 19) و در روایات فراوانی آمده است که : من عرف نفسه فقد عرف ربه.برای فهم معنا و مفهوم خود سازی لازم است ابتدا تصور درستی از خود داشته باشیم. هویت واحد انسانی در ابتدای تکوین و نشو و نمو چیزی جز استعداد نیست، انسان از این دیدگاه، مجموعه ای از توانایی ها و استعدادهای فراوانی است که در طول زندگی باید به فعلیت و شکوفایی برسند. بنابراین خود سازی؛ یعنی فراهم آوردن زمینه برای پرورش استداد های درونی خود و به ظهور و فعلیت رساندن امکانات بالقوه ای که خدای متعال در فطرت انسان قرار داده است.در این راستا زندگی هم یعنی فرصتی برای به ظهور رساندن استعداد های انسانی و شکوفا شدن سرشت آدمی از طریق خود سازی و پرستش آزادانه خداوند ( عبادت احرار).به عبارت دیگر خود سازی مجموعه فعالیت های اصلاحی و سازنده ای است که انسان به صورت منظم و برنامه ریزی شده بر روی نفس خود اعمال می نماید تا در نتیجه آن به کمال حقیقی نایل و از لذت سعادت در دنیا و آخرت بر خوددار گردد.انسانیت انسان مانند هسته ای است که باید شکوفا و بارور گردد. به طور مثال یک هسته خرما را در نظر بگیرید ، این هسته استعداد تبدیل شدن به درخت و میوه خرما را در درون خود دارد ، در صورت فراهم بودن شرایط و زمینه مناسب، استعداد درونی اش به فعلیت می رسد و دانه به درخت خرما و سپس به میوه شیرین تبدیل خواهد شد.خدای متعال در انسان نیز استعداد برخورداری از کمال و رسیدن به اوج قله انسانیت و سعادت را بودیعت نهاده است، استعدادی که در طی یک برنامه ریزی دقیق و جذب و انجذاب مناسب تربیتی شکوفا خواهد شد.منظور از خود سازی و به طور کلی پرداختن به خویش، شکل دادن و جهت بخشی به فعالیت های حیاتی و تصحیح و تقویت انگیزه ها ، در نظر گرفتن مقصد نهایی و سو گیری فعالیتها برای قرب به خداوند است.روح انسان نیز یک حقیقت احدی صرف نیست، بعد معنوی انسان دارای مراتب و شئونی است که هر یک کارکرد مشخصی در ساخت شخصیت انسان دارند. همچنین روابطی که میان شئون روح انسان برقرار است، روابطی بسیار دقیق و در خور تامل فراوان است.بحث راجع به "روح"، شئون روح؛ یعنی "عقل"، "نفس" و "قلب" و همچنین "روابط" میان آنها، مربوط به بحث خود شناسی و انسان شناسی است و از حوصله بحث فعلی خارج است. آنجه در این بحث اهمیت دارد توجه به این معنی است که اولا موضوع خود سازی، هر سه حوزه روح انسان است و ثانیا با توجه به روابط بسیار پیچیده و عمیقی که میان شئون روح هست، هر سه حوزه باید طی یک فرایند بسیار حساب شده، علمی و هماهنگ، ساخته و پرداخته شوند؛ زیرا شخصیت نهایی انسان حاصل رشد و شکوفایی هماهنگ این نیروها است.در این جا اشکالی مطرح می شود که در این طرح نفس یکی از ابعاد روح انسان معرفی شده در حالی که در قرآن کریم واژه نفس در مورد تمام بعد مجرد انسان بکار رفته است، مانند این آیه که خدای تعالی در آن می فرماید: (و نفس و ما سویها، فألهمها فجورها و تقویها، قد أفلح من زکیها ،و قد خاب من دسیها) یعنی قسم به نفس و روح و حقیقت انسان و آنکه نفس انسانى را تسویه نمود و فجور و تقواى آن رابه آن الهام کرد، کسى نجات یافته و به فلاح مىرسد که همین نفس را تزکیه کند و بى گمان کسى ضرر مىکند و به خسران مىرسد که نفس و یا روح خود را آلوده کرده و حقیقت خود را تضییع بگرداند. (الشمس، از آیه 8 تا 10)یا این آیه که می فرماید: (علیکم انفسکم) بر شما باد که به نفس خود توجه کنید .که مراد از نفس، تمام خود معنوی انسان است.در پاسخ می توان گقت که از مجموع آموزه های آیوی، روایی و منابع اخلاق اسلامی برمی آید که واژه نفس در صورتی که به تنهایی یا در قبال بدن، استعمال شود، مصداق آن، تمام بعد مجرد انسان است، ولی هنگامی که در کنار عقل و قلب به کار رود، به شان خاصی از روح انسان اشاره می کند که مستقیما در ارتباط با بدن و طبیعت انسان قرار دارد، در این صورت با عقل و قلب متفاوت خواهد بود.بنابراین موضوع خود سازی تمام شئون روح انسان را در بر می گیرد، یعنی هم باید در این مباحث در باره پرورش عقل انسان راه کار نظری و عملی ارائه شود، هم روش تعدیل نفس مورد بحث و بررسی قرار گیرد و هم به راهکار عملی احیاء دل اشاره گردد.البته همانگونه که اشارت رفت، بدن هم نقش ابزاری خود را خواهد داشت و از این جهت خارج از حیطه کار اخلاقی نخواهد بود.به عبارت دیگر، اگر چه معتقدیم که انسان دارای جسم و روح و دو ساحتی است و روح انسان نیز به لحاظ کارکردهای متفاوتی که دارد، دارای ابعاد و شئون مختلفی است و در مقایسه این دو بعد، اصالت با روح و بعد مجرد انسان است، در عین حال فراموش نمی کنیم که انسان، دست کم تا هنگامی که در این دنیا بسر می برد قابل تجزیه نیست و از وحدت حقیقی برخوردار است.خصوصا در بحث خود سازی توجه به این نکته کاملا ضروری می نماید که بدانیم جسم و روح انسان هرگز به صورت دو حقیقت از هم تفکیک شده تصور نمی شود، بدن و روح دو حقیقت در هم تنیده هستند که تاثیر های فراوانی بر هم می گذارند و در ارتباط با هم رشد می کنند .انسان اگر چه بقایش پس از مرگ، روحانی می باشد، ولی حدوثش در این جهان جسمانی است و حتی پس از مرگ نیز از داشتن نوعی بدن بی نیاز نیست.بر این اساس، اصل این پرسش که موضوع خود شناسی خود جسمانی است یا خود روحانی صحیح نمی باشد؛ زیرا مشعر به تفکیک است و تفکیک انسان به دو جزء کاملا مجزا و پرداختن به آنها به صورت مستقل شدنی نیست.در بسیاری از کتب اخلاق و خود سازی متاسفانه این تصور وجود دارد که موضوع خود سازی تنها خود معنوی انسان است و به همین دلیل در نوع مطالب و راهکارهایی که ارائه می شود از بدن و خود طبیعی و نوع تاثیر گذاری آن بر بعد معنوی، غفلت شده است. انسان یک موجود یکپارچه است و باید جسم و روح او به صورت موزون و در رابطه باهم مورد تربیت و سازندگی قرار بگیرد تا کل این فرایند کارکرد مناسب خود را بیابد و انسان در طی سلوک خود به اهداف نهایی دین و کمال انسانی برسد.از این بالاتر راه سلوک عملی انسان با تربیت و تعدیل نفس که با بدن و طبیعت انسان مرتبط است، آغاز میشود، اگر کسی موفق نشود که نفس و بدن خود را در ابتدای راه تعدیل نماید، هرگز در ادامه راه سلوک و خود سازی موفق نخواهد شد. آنکه گفته عقل سالم در بدن سالم است، حرفش به این نکته اشاره دارد که اگر می خواهی عقل سالم و رشد یافته داشته باشی، باید مواظب سلامتی بدن خود نیز باشی. اگر بدن انسان مریض و رنجور شود، انسان آزادی خود را در اندیشه و عمل از دست خواهد داد و نخواهد توانست آنچنان که باید بیندیشد و تا اوج معنویت و خدایی شدن، پرواز نماید.بدن ابزار و مرکب راهواری است که باید سالک الی الله بر آن بنشیند و با کمک آن به ریاضت نفس بپردازد و روح خود را به تعالی برساند، کسی که بدن سالم و قوی ندارد، توان حرکت به سوی خدا را نیز نخواهد داشت، اگر چه اصل حرکت روحانی و معنوی است.خود سازی به معنی متوقف ساختن فعالیت ها و توصیه به اینکه انسان فقط به روح خود بپردازد و با عزلت نشینی و گوشه گیری فعالیت های اجتماعی خود را متوقف نماید نیست، غرض از این بحث آن است که بدانیم چگونه کوشش های علمی و عملی خود را تنظیم نماییم و آنها را به چه سویی سوق دهیم تا در رسیدن به کمال حقیقی و فلاح و رستگاری موثر باشند.در دیدگاه عرفان اسلامی که انسان به مظهر خدا تعریف می شود، نیز این تذکار وجود دارد که مظهریت انسان، اگر چه کامل است، ولی در بدو حرکت سلوکی، در اغلب موارد به صورت استعداد ناشکفته در او نهفته است؛ بنابراین تمامی برنامه های سلوکی در عرفان عملی نیز به منظور فعلیت بخشیدن و شکوفا نمودن استعداد های بی نظیر انسانی و الهی، سامان یافته است.برای مطالعه بیشتر رجوع شود به1- خود شناسی برای خود سازی، مصباح یزدی2- به سوی خود سازی، همان خودشناسی و خود سازی
در حدیث شریف که نقل شد حضرت فرمودند : من عرف نفسه فقد عرف ر به
هر کسی که خود را شناخت قطعا خدایش را شناخت . حال این چه نوع شناخت و معرفت است در باب شناخت شنا سی بحثی که مطرح است ابزار شناخت است که حس ، وهم ، عقل، قلب وسیله ها یی برای شناخت می باشند که در این حدیث مقصود از شناخت ، معرفت قلب یا شهود ی است .
اولین گام در معرفت شهود ی تامل در خود است و کسی که خود را درک می کند ، کلیات را ،اعم از نظری وعملی ،دریافت می کند و این مطلب را در می یابد که همه عوالم وجود در جرمی کوچک به نام انسان نهفته است . آدمی معجونی است از فرشته و شیطان .
من ملک بودم فردوس برین جایم بود آدم آورد در این دیر خراب آباد م
گام دوم تامل در قوا و ابزارهایی است که دراختیار نفس است . در مقام مثال ، قلب مانند قلعه ای است که در ساحل بحر هستی واقع شده و این قلعه پنج دریچه به سوی خشکی و پنج دریچه به سوی دریا دارد. حواس ظاهر همان درهای ورود به بحر وجود ند . این حواس همان طور که می تواند به خشکی راه پیدا کند قادر است به سوی عالم غیب رو کند در قرآن بارها این معنا تصریح شده است : لهم قلوب لایفقهون بها و لهم اعین لایبصرون بها و لهم آذان لایسمعون بها اولئک کالانعام = قلب دارند امانمی فهمند چشم دارند اما نمی بینند و گوش دارند اما نمی شنوند آنان مانند چهار پایان اند.
از این آیه و آیات مشابه در می یابیم که ملاک امتیاز انسان از حیوان ، قلبی است که دریچه ها یش به سوی بحر وجود گشوده شده باشد ؛ چشمی که معنویا ت را ببیند و گوشی که ندای حق را بشنود اگر چنین نبود ، همانند چهار پای است که رو به سوی چمنزار طبیعت دارد . مقام قلب مقام عرش است و تنها موجودی که قابلیت درک عوالم بی نهایت راپیداه کرده انسان است .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
مرحوم مطهّرى رضوان الله تعالى علیه مسئله ى نتیجه ومحصول عبادت خالصانه و عارفانه
را این چنین توضیح مى دهد :
« اساساً هر موجودى که قدمى در راه کمال مقدّر خویش پیش رود و مرحله اى از مراحل کمالات خود را طى کند ، راه قرب به حق را مى پیماید .»
انسان نیز یکى از موجودات عالم است ، و راه کمالش تنها این نیست که امروز تمدّن نامیده مى شود ، یعنى یک سلسله علوم و فنون که براى بهبود این زندگى مؤثّر و مفید است ، و تنها این نیست که در یک سلسله آداب و مراسم که لازمه ى بهتر زیستن اجتماعى است پیشرفت حاصل کند ، اگر انسان را تنها در این سطح در نظر بگیریم مطلب همین است، ولى انسان راهى و بُعد دیگرى دارد که از طریق تهذیب نفس و با آشنایى آخرین هدف یعنى ذات اقدس احدیت حاصل مى گردد .آرى ! نفس و قواى آن با عبادت خالصانه ، آن هم تحت سرپرستى انسان کامل ، در اختیار حق قرار مى گیرد و از این طریق انسان به یک موجود الهى و با کرامت تبدیل مى گردد .در این قسمت لازم است بحثى کوتاه ، از آیات و روایات و کتابهاى قابل توجّه اخلاقى و عرفانى و تربیتى ، درباره ى نفس تقدیم کنیم ، باشد که در دیگرى از معرفت و بینش به روى ما باز شود .
مراحل نفس:
عارفانِ عاشق ، براى نفس هفت منزل برشمرده اند که باید براى رسیدن به مقصود ، به درجه ى نهایى آن ، که حالت مرضیّه بودن است رسید
1) نفس اماره:
در این مرحله ـ چنانکه در سوره ى یوسف آیه ى 53 به آن اشاره شده است - نفس حیوانى در زندگى انسان غلبه ى کامل و سلطه ى شدید دارد . با بودن حالت امّارة بالسّوء ، نفس ناطقه به هیچ وجه نمى تواند رخسارهِ ملکوتى خود را تجلّى دهد .
از نفس امّاره جز آثار حیوانیّت و بهمیّت سر نمى زند . همه ى کارها و حرکات و سکنات انسان در این مرتبه ، نشانى از طبیعت حیوانى است و نفس او همیشه به شرارت و بدى امر مى کند .انسان آلوده به گناه نباید فراموش کند که رغبت ، میل و اشتهاى به گناه ، از نشانه هاى مهم اسارت نفس امّاره است ، و اجابتِ دعوت نفسى که همواره انسان را به نافرمانى فرا مى خواند ، خسارتِ جبران ناپذیرى را به دنبال خواهد داشت . از نظر قرآن کریم و روایات معصومان (علیهم السلام) انسان در این حال ، فرق چندانى با حیوان ندارد و بلکه در پاره اى خصوصیّاتِ حیوانى از حیوان نیز بدتر است .این نفس امّاره ى خطرناک امروزه در میان بیشترِ مردم روى زمین و حتّى در میان ملل به اصطلاح متمدّنى که غرق هوسرانى و شهوت پرستى هستند ، نفوذ و غلبه دارد و آنان در حیوانیّت از بسیارى از حیوانات برترند .
انسان سالک در این مرحله ، با غلبه کردن بر قوّه هاى حیوانى و مادّىِ جسم که رابطه ى مستقیمى با نفس امّاره دارند سر و کار دارد و باید آنها را براساس فرامین و دستورهاى شرعى رام نماید
2) نفس لوّامه:
در این مرحله که آیه ى دوم سوره ى قیامت به آن اشاره دارد ، قواى عقلى کم کم شروع به نشو و نما مى کند و انسان بیدار شده و میان کارهاى نیک و بد تمیز مى دهد .در این حال یک حسّ درونى او را از ارتکاب بدى باز مى دارد ، ولى این امر درونى هنوز ضعیف است و تأثیر چندانى ندارد ، پس از ارتکاب هرکار بدى انسان را دچار یک نوع پشیمانى مى کند .این توبیخ و ملامت از نفس حیوانى سر نمى زند ; و بطور قطع این ندا ، صداى نفس ناطقه و یا روح ملکوتى است که انسان را به کسب فضیلت دعوت مى نماید .اینکه بیشتر بزرگان دین و اولیاى مبین و عرفاى آگاه ، گوشه نشینى و اشتغال به مناجات و نماز و روزه و دورى از زندگى روزانه را براى چند ساعت توصیه نموده اند ، فقط براى این است که انسان لحظاتى به خود آید و از وسوسه هاى نفس حیوانى آزاد و فارغ شود و تحریک هاى خارجى رافراموش نماید و آتش حرص ها و شهوت هاى خود را مدّتى خاموش سازد ، تا بتواند نداى آسمانى روح را از درون خود بشنود.
سالک در این مرحله هم باید به رام کردن و مطیع ساختن همان نیروهای مرموز مشغول شود.
3: نفس ناطقه یا متفکره:
در این مرحله قوّه ى تفکّر و تمیز در نفس انسانى به خوبى ظهور کرده و نشو و نماى محسوسى پیدا مى کند .قدرت نفس در این مرحله ، نتیجه و محصول کوششى است که انسان نسبت به تربیت نفس و تهذیب و تزکیه آن داشته است:
« هر کسی بکوشد به طور قطع به نفع خود کوشیده است.»
سه مرحله ى فوق براى سالک ، دوره ى غلبه و تسلّط بر نفس است و وظیفه ى او مراقبت و هدایت و گاهى جنگ با نفس مى باشد . باید سینه را به سختى ها و زحمت ها و رنج هاى فراوان سپر ساخت ، و به این معنا یقین داشت که هیچ رنج و دردى بى سود و بدون مزد نمى ماند .در این رنج ها و کوشش ها مقصود کشتن نفس نیست ; بلکه رام کردن او و انداختن قوایش در مجراهاى جدید صالح سودمند و علوى است ، بطورى که همه ى هوس ها و حس ها با الهام گرفتن از وحى ، خادم قلب پاک و اراده ى عقلى و الهى نفس ناطقه شوند.
4: نفس عاقله یا ملهمه:
در این مرحله قوّه ى تعقّل نشو و نماى کامل ، و با قوه ى اراده ى عقلى تجلّى و ظهور مى کند .در این مرحله حاکم اصلى عقل است و به وسیله ى اراده ى عقلى ، احکام و اوامر عقل در همه ى شئون زندگى جارى خواهد گشت.
{(( وَنَفْس وَمَا سَوَّاهَا * فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا ))}
این دوره را بنابر آیات فوق از این رو مرحله ى نفس ملهمه مى توان نامید که در نفس سالک ، نخستین بار پرتو الهام ربّانى افکنده مى شود .مرحله ى چهارم از آنجا که در میان سه مرحله ى اول و سه مرحله ى بعد برزخى است ، از این رو به موجب قانون تکامل و برزخیّت ، داراى اشکال و صور و قواى هر دو طرف ( مراحل ذکر شده و آنچه ذکر خواهد شد ) مى باشد .در این مرحله قواى پست و حیوانى ، آخرین درجات قوّت و توان خود را به کار خواهند برد تا موقعیّت خود را نگاهدارى کنند ، و از این حیث هم در دل سالک که مشغول تزکیه ى نفس است ، انقلاب ها و طوفان هاى بسیار قوى و بلکه خونین سر مى زند ، ولى سرانجام قواى پست حیوانى و آمال و هوس هاى خود
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 22 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مراحل تهیه قند از چغندر قند
مراحل حمل چغندر قند به کارخانه را می توان در نمودار زیر مشاهده کرد.
دستگاه تخلیه
خاک برگشتی به کامیون
کامیون حامل خاک
توزین
خروج از کارخانه
اولین مرحله که در کارخانه بعد از حمل چغندر قند انجام می شود مرحله عیارسنجی می باشد که این مرحله به سه روش انجام که مختصراً به آن اشاره می کنیم .
1-نمونه برداری با دست که این روش دارای اشکال می باشد چون عیار از بالای کامیون برداشته می شود که قسمت های پایین کامیون عیار آن سنجیده نمی شود.
2-روش ریپرو . این روش نیز با ضربه زدن به چغندر باعث صدمه دیدن آن می شود
3-بیلچه مکانیکی: این روش بهترین روش برای عیار سنجی است.
بعد از مرحله عیار سنجی مرحله شستشو و تمیز کردن چغندر قند می باشد.
مصرف آب در سیولها 8 برابر وزن چغندر قند است. چغندرقند از طریق کانال به طرف حوض شستشو هدایت می شود . دمال آب کانال در حدود 20سانتی گراد است چنانچه دمای آب کانال افزایش یابد در این صورت به نسبت افزایش دما مقداری از چغندرقند در آب حل می گردد. به منظور جلوگیری از ایجاد کف و بوی نامطبوع در آب کانال باید به آن شیر آهک اضافه نمود تاPH آب به 11-10 افزایش یابد در این حالت اولاً فعالیت میکرواژه نسیم ها کاهش می یابد و ثانیاً از ایجاد کف جلوگیری به عمل می آید . چنانچه چغندر قند یخ زده باشد می توان از آب نسبتاً ولرم برای حمل چغندرقند در کانال ها استفاده نمود.
کشوی تنظیم نیز در مسیر چغندرقند قرار می گیرد و جلوی چغندرقند اضافی را در مسیر کانال گرفته و مانع عبور چغندرقند اضافی به قسمت بعدی می شود.
معمولاً برای جداسازی برگ و علف در مسیر کانال چغندرقند علف گیر نصب می نمایند. یکی از مشکلات علف ها و برگهای چغندرقند که معمولاً در سیلو لابه لای چغندرها پوسیده شده اند لابه لای تیغه های آسیاب خلال قرار گرفته و باعث کاهش کیفیت خلال می گردد. همچنین چون برگ منبع عفونت است بنابراین باعث تشدید عفونت در دیفوزین می گردد و در این مسیر سنگ گیر نیز نصب می شود چون باید سنگ از آب خارج و جداگردد در صورتیکه سنگ جدانگردد در اینصورت به آسیاب خلال راه پیدا نموده و باعث خرابی و شکستگی تیغه های آسیاب خلال می گردد و بعد از جدا شدن شن و ناخالصیها از چغندرقند به کمک هلیس به قسمتهای حوض شستشو منتقل می گردد و در نهایت در مسیر دوش پرکلرین قرار گرفته و ضدعفونی می شود.
معمولاً حوض شستشو چغندرقند به قسمت تقسیم می شود ولی به طراحی می توان کمتر یا بیشتر شود. طریقه تقسیم بندی خانه های حوض بدین صورت است که برخی از طراحان دو خانه اول را به عنوان شن گیر و خانه سوم را به عنوان شستشو و خانه چهارم را شن گیر و خانه پنجم را به عنوان شستشو در نظر می گیرند. تفاوت خانه های شستشو و شن در آن است که حجم خانه های شن گیر بیشتر است ولی در قسمت شستشو حجم خانه ها کمتر است.
بعد از مرحله تمیز کردن و شستشو به مرحله دم گیری می رسیم. در این مرحله دم چغندرقندها و تکه های چغندرقند و چغندرهای کوچک را جدا می کنند . در این مرحله چغندرقند به همراه برگ و علف و آب و سنگ در محفظه بالایی قرار دارد و آب با سرعت m/s1% موجب جداسازی برگ و علف از چغندرقند می شود.
بعد از مرحله دم گیری به مرحله تهیه خلال و استخراج عصاره از چغندرقند می رسیم. چغندرقند پس از آماده سازی به بوتکر چغندرقند منتقل می شود که در بونکر همیشه مقداری چغندرقند آماده وجود دارد تا کار به صورت یکنواخت صورت گیرد تا در صورت ایجاد مشکل در مراحل آماده سازی برای مدت زمان کوتاهی حدود 85بونکر جوابگو باشد.
زمانی که بونکر خالی باشد فشار بر روی سطح آسیاب کم است و خلالها نازک می شوند و زمانیکه بونکر پر باشد فشار ایده آل بوده و خلال مورد نظر ایجاد می گردد. علت دو تا بودن ماشین آسیاب خلال این است که یکی در حال کارکردن باشد و یکی در حال باسازی باشد به دلیل اینکه تیغه های آسیاب خلال هر 5 ساعت یکبار کند می شود معمولاً پرش خلال ها باید به نحوی باشد که حتی الامکان تعداد زیادی از سلولها باز شوند و خلالها باید دارای سطح خارجی نسبتاً زیادی باشند.
اگر خلال های تولیدی حاصله از آسیاب خیلی نازک باشد خرد می شود و تولید نرمه می نماید و اگر ضخیم باشد جلوی خروج شربت به خارج از خلال زیاد می شود. بنابراین یک قطر بهینه انخاب کرد تا مسیر جور کوتاه و مناسب باشد و همچنین در همه جهات مختلف یکسان باشد چون اگر یکنواخت نباشد در برخی از قسمتها سازگار مانده و در برخی قسمتها علاوه بر ساکارز مواد قندی هم استخراج می شود.
ماشین خلال (آسیاب)
این دستگاه از چند قسمت تشکیل شده است:
1-قیف ورودی خلال
2-صفحه برش (قطر این صفحه به ظرفیت کارخانه بستگی دارد)
3-قوطی برش دو یا سه تیغه دارد . این تیغه ها قابل تعویض هستند.
4-نگهدارنده چغندرقند برای اینکه چغندرها با صفحه برش بچرخند و خرد شوند-
5-دریچه(برای تعویض قوطی های برش و ایغه ها تعبیه شده اند)
6-قیف زیرین(خلال ها را بر روی می اندازد)
7-کلاچ الکترومغناطیسی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
کلیه مراحل ستون سازی و حتی نصب نبشی روی زمین انجام میشود. پس از نصب نبشی زیر سری ستون آماده بلند کردن میگردد پس از نصب ستون در محل که از پیش آماده شده است پل هایی را که از قبل اندازه شده و ساخته شده است در محل خود قرار میدهند بدیهی است که نبشی های زیر سری باید کاملا تراز بوده و در یک سطح باشد تا تمام تکیه گاههای پلهای سراسری عمل کرد داشته باشند زیرا اگر یک نبشی حتی یک سانتیمتر پائین تر نصب شود برای پل تکیه گاه ایجاد نمیکند.
اگر تکیه گاهها ساده فرض شوند و در محاسبات احتیاج به قاب صلب نداشته می باشیم کار نصب پل به همین جا خاتمه پیدا می کند فقط برای انکه پل از جای خود نلغزد آنرا با چند خال جوش به نبشی زیر سری متصل مینمائیم ولی با توجه به آنکه در اثر محدودیت های معماری ایحاد بادبند به مقدار کافی در تمام جهات مقدور نیست ناچارا باید بعضی از قابها را صلب در نظر بگیریم در این صورت برای صلب کردن قاب، گره باید با نبشی بالا سری ولچکی و صفحات ممان گیر مجهز باشند.
عبور پل از بال ستون و نبشی بالاسری
عبور دو پل از دو طرف بال ستون (گره خورجینی) یکی از رایج ترین اتصالی است که اغلب مهندسین محاسب در ایران آنرا پیشنهاد مینمایند.
در بازدیدی که از مناطق زلزله بعمل آمد مشاهده گردید که گره خورجینی به نسبت سایر گره ها از آسیب پذیری بیشتری برخوردار است.
در این گونه گره ها اگر پلها را با تسمه به همدیگر متصل نمائیم به یک پارچه کار کردن پلها کمک بسیاری کرده و مقاومت آنرا در مقابل نیروهای جانبی بالا میبریم طول تسمه ها باید پشت دوپل (قدری کمتر برای جوشکاری) باشد و ضخامت آن در حدود 10 الی 12 میلیمتر و پهنای آن در حدود 10 الی 12 سانتیمتر.
عبور دو پل از دو بال ستون ( اتصال خورجینی)
اگر بخواهیم پلی را از وسط ساخته شده از دو عدد تیر آهن I عبور دهیم ناچارا باید از صفحه بست دو تکه استفاده نمائیم یکی در پائین پلی برای نبشی بالا سری و صفحات ممان گیر و غیره، ابعاد این صفحه ها طبق محاسبات بدست میاید ولی عرض آن مساوی پشت تا پشت ستون (قدری کمتر برای جوشکاری) و طول آن در حدود پنج سانتیمتر بزرگتر از نبشی زیر سری و یا نبشی بالا سری میباشد و ضخامت آن حداقل 10 میلیمتر است.
عبور پل از وسط ستون با ورق بست دو تکه
اگر مجبور باشیم پل را به جان ستون متصل نمائیم طبیعی است که ادامه پل مقدور نبوده و پل به جان ستون ختم میشود که در این صورت اگر این ستون از ستونهای میانی باشد اجراء پل ممتد مقدور نیست. برای ختم کردن پل به جان ستون اگر از ستون H استفاده نمائیم احتیاج به ورق بست نداریم و اگر از ستون I دوبل استفاده کنیم و اگر بار پل زیاد باشد ممکن است که ناچار باشیم یک صفحه به جان ستون جوش بدهیم ابعاد این صفحه بوسیله محاسبه بدست میاید ولی در هر حا ضخامت آن نباید از نود درصد ضخامت جان تیر کمتر باشد و پهنای آن مساوی پهنای جان تیر است (قدری کمتر برای جوشکاری) و ارتفاع آن در حدود 10 سانتمیتر بیشتر از ضخامت پل بعلاوه ضخامت نبشی ها بالا سری و زیر سری است در این گره طول جوش حائز اهمیت است.
در تیر اهن ها مخصوصا تیر اهنهای I که قبلا توضیح داده شده است قسمت بزرگی از جرم آهن در بالها متمرکز میباشد ودر نتیجه جان تیر آهن ضعیف است حال اگر ناچار باید پلی به جانستون ختم شود در صورت وجود بارهای شدید باید روی جان ستون ورق جوش بشود آنگاه پل به آن متصل گردد مخصوصا باید پهنای ورق باندازه پهنای جان تیر آهن باشد بطوریکه ورق به محل برخورد جان وبال که از ضخامت بیشتری برخوردار است جوش شود.
اگر مجبور باشیم پلهای ممتد را از دو لبه بال ستون عبور دهیم باید در جان تیر تکیه گاهی از نبشی با ورق درست کنیم بطوریکه بال این نبشی مساوی نیمی از بال ستون بعلاوه بعلاوه پهنای بال پل باشد. در این صورت پل به اندازه نیمی از بال ستون از محور نبشی دورتر قرار خواهد گرفت (بطور متوسط در حدود 7 تا 15 سانتیمتر) که این خود خارج از محوری محاسبه نشده در گره ایجاد خواهد نمود وئ ممکن است نمره نبشی و طول جوش را به مقدار قابل ملاحظه ای بالا ببرد بدین لحاظ این دیتیل بهیچ وجه پیشنهاد نمی گردد در این گونه موارد بهتر است یک عدد صفحه که قدری پهن تر از نمره تیر آهن باشد. و یا باندازه ضخامت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 25 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه:
این تحقیق زیر نظر استاد گرامی جناب آقای صمصامی برای درس کار آفرینی و پرژه ارائه شده است.
در این پروژه به مراحل تبدیل چغندر به قند در کارخانه قند چناران پرداخته شده و هدف از این پروژه آشنای با مراحل تولید قند و دستگاه های مورد نیاز و همچنین نیروی انسانی مورد نیاز برای کار می باشد.
با تشکر فراوان از استاد گرامی که راهنمایی های لازم جهت ارئه این پروژه با این جانب داشتند و همچنین جناب آقای بنی نجار که در شرکت کارخانه قند همکاری های لازم برای ارئه پروژه با این جانب داشتند.
پیشگفتار:
امروزه در شاخه صنایع غذای قتد به عنوان یکی از محصولات استراتژیک در دنیا شناخته شده است انرژی زیاد در مقدار کمی از این ماده از یک طرف و کاربرد آن در اکثر صنایع نوشابه سازی ، شکلات ، شیرینی و سایر محصولات غذای از طرف دیگر این ماده را به عنوان یک ماده شاخص در صنایع غذای در آورده است لزا امروزه بحث های مختلفی در مورد این ماده عنوان می شود ورود قندهای مصنوعی از جمله ساکارین و سایر ترکیبات که گاهی تا هزار برابر قند معمولی شرینی دارند و گیاه چغندر که گیاهی پرتوقعی از لحاظ آب است و شدیداً نیاز به آب دارد ، همه و همه ممکن است درسال های آخیر تصمیمات چشمگیری را در مورد جایگزینی محصولی دیگر بجای قند عنوان کند و ما در اینجا قصد داریم تا قسمتی از پروسه این محصول را عنوان کنیم.
ساکارز قندی است که از یک ملکول گلوکز و یک ملکول فرکتوز تشکیل شده است که در نیشکر نیز همین قند می باشد کارخانه جات نیشکر عموماً نیشکر را تا به دست آوردن شکر زرد آن می توانند پیش ببرند ولی از آن به بعد تصفیه خانه ها باید شکر زرد را به شکر سفید تبدیل کنند در چغندر قند موادی وجود دارد که در حین پرسه مانع از تشکیل قند می شود که این مواد هر کدام باید به شکلی از آن جدا شوند و جود پرتئین ها، اسید آمینه ، پکتین و... همه وهمه مانع از کار می شود لزا دانشمندان این مواد را به وسیله تعقییر PH شربت بدست آمده از چغندر ، از جریان خارج می کنند.
بحث نگهداری چغندر از اهمیت خاصی بر خوردار است که در دنیای امروز می توانند با فرستادن اشعه های مختلف به سیلوهای چغندر مانع از پوسیدگی چغندر شوند در کشور ما وجود فینتیلاتورهای دمنده هوا به داخل توده چغندر از دیر باز مورد ااستفاده قرار گرفته است . افزایش ماندگاری در سیلوها ضایعات بسیاری را به همراه دارد چون چغندر تنفس می کند و مقداری از قند را در خود به حدر می دهد پس در ابتدا ساخت سیلوهای صنعتی اولین گام در جهت میل به یک راندمان خوب در یک کارخانه می باشد می دانیم چغندر در 4+ درجه جوانه می زند و (c3- یخ می زند باز شدن یخ در چغندر ضایعات زیادی را به همراه دارد لزا دمای سیلو بسته به هوای خارج سیلو متفاوت از 3 درجه تا 1- درجه می باشد.
3- برسی فنی:
مراحل تولید قند:
1-3 عیارسنج: عیار سنجی از قسمت های مهم کارخانه قند می باشد چرا که با اندکی مراقبت نکردن، زیان شامل حال چغندر کار یا کارخانه خواهد شد در کشور ایرا ن مقدار پول چغندر را بر حسب تناژ و عیار آن می سنجند ولی در کشور آلمان برحسب تناژ،عیار و مواد مفید چغندر می سنجند.
چغندر را ابتدا با کامیون بر روی یاسکول وزن می کنند که به این وزن ، وزن ناویژه گویند سپس کامیون چغندرها را تخلیه می کند که خاک حاصل گرفته شده و از وزن نا ویژه کسر می شود که وزن به دست آمده وزن ویژه می باشد.
( به خاک موجود در چغندر افت هم می گویند)
طریقه عیار سنجی: ابتدا کامیون به زیر دسگاهی به نام (( روب رو )) می رود که دسگاه بطور اتومات به داخل توده چغندر کامیون فرو رفته و از ابتدا تا ته کامیون مقدارkg30 نمونه بر می دارد که این نمونه ابتدا کاملاً شسته شده و سپس توسط تیغه هایی (7 یا 8 عدد) با سرعت 8 هزار دور در دقیقه به صورت خمیر در آورده می شود.
عیار پایین تر از 10 و بالاتر از 20 دومرتبه آزمایش می شود.
سیلو: در این مرحله چغندر بعد از عیار سنجی توسط نوار نقاله به سیلو های چغندر انتقال پیدا می کند که همان طور که قبلا اشاره شد برای جلو گیری از ضایعات چغندر توسط فن های به داخل توده چغندر هوا دمیده می شود زیرا در سیلو ها چغندر ها تا ارتفاع 9 متر بر روی یکدیگر انباشته می شوند و در اثر تنفس چغند گرما ایجاد می شود که موجب خرابی چغندر و پایین آمدن قند آن می شود و به همبن دلیل باید دمای آن کنترل شود.