لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
تاریخچه
مصر در دوران دودمان ششم مصر باستان به اوج شکوفایی خود رسید و به گونهٔ مرکز آیین پتاح درآمد. با برپایی شهر تبس از رونق آن کاستهشد. با چیرگی ایران بر مصر ممفیس یک ساتراپی و رونقش بازگردانده شد. با برپایی اسکندریه باز این دوران شکوفایی به سر آمد و اهمیتش پس از این شهر قرار گرفت. با روی کار آمدن روم باز هم ممفیس پس از اسکندریه دومین شهر مهم مصر بود. وضعیت تا پدیدآمدن فسطاط در ۶۴۱ (میلادی) به همین ترتیب بود. در این زمان شهر رو به فراموشی سپرده شد و سنگهای این شهر برای ساخت زیستگاههایی در گرداگردش به کاربرده شد.
ریشهٔ نام
نام مصر باستانی این شهر اینِب هِج(Ineb Hedj) به معنای دیوارهای سپید بود. نام ممفیس ریخت یونانی دگرگونشدهٔ از نام هرم فرعون مصر پپی یکم بود که مِننهفِر (Men-nefer) در زبان قبطی بود. همچنین در مصر باستان بدین شهر آنخ تاوی (Ankh Tawy) به معنای به بندکشندهٔ دو شهر هم میگفتند. این نام بر وضعیت استراتژیک این شهر در میان مصر بالا و پایین تاکید دارد.
ماسونها و مصر باستانفلسفه مادهگرای مصر باستان پس از اضمحلال این تمدن همچنان به حیات خود ادامه داد. بعضی یهودیان پذیرای آن شدند و در سایه اصول کابالا به ادامه حیات آن کمک نمودند. از سوی دیگر، گروهی از فلاسفه یونان همان فلسفه را اقتباس کردند و با تفسیر مجدد آن مکتب «هرمتیسیسم» (Hermeticism) را به وجود آوردند. کلمه هرمتیسیسم از نام «هرمس» (Hermes)، همتای یونانی خدای مصری «تاث» (Toth) برگرفته شده است. به عبارت دیگر این فلسفه نسخه یونانی فلسفه مصری است.سلامی ایشینداغ در توضیح مبدأ این فلسفه و جایگاه آن در فراماسونری مدرن مینویسد:در مصر باستان جامعه مذهبی وجود داشت با طرز تفکری مبتنی بر هرمتیسیسم فراماسونری نیز چیزی مشابه آن اتخاذ نمود. کسانی که با گذراندن تشریفات سازمان به سطوح خاص میرسیدند، افکار معنوی و احساسات خود را آشکار مینمودند و به تربیت افرادی که در سطوح پایینتر قرار داشتند میپرداختند. فیثاغورث پیرو این مکتب بود و در میان آنها آموزش دید. نظام فلسفی مکتب اسکندرانی و نئوافلاطونی در مصر باستان ریشه دارد و شباهتهای عمدهای میان آن و تشریفات ماسونی وجود دارد.2ایشینداغ پا را فراتر مینهد و در توضیح تأثیر تفکرات مصری بر مبادی فراماسونری چنین اظهار میکند: فراماسونری یک سازمان اجتماعی ـ تشریفاتی است که نقطه آغازش مصر باستان است.3بسیاری از دیگر صاحبنظران ماسون همین عقیده را دربارة خواستگاه فراماسونری دارند و معتقدند این سازمان از تخم جوامع مخفی تمدنهای مشرک، همچون مصر و یونان متولد شده است. سلیل لییکاتاز، یک ماسون ارشد ترک در مقالهای با عنوان «اسرار ماسونی: چه چیز محرمانه است و چه چیز محرمانه نیست؟» مینویسد:«در تمدنهای کهن یونان، مصر و روم مکاتب پنهانی وجود داشتند که از مفاهیم مشترکی در زمینه علوم ماوراءالطبیعی و اسرارآمیز برخوردار بودند. اعضای این مکاتب سرّی تنها پس از گذراندن دوران طولانی تحصیل و تشریفات خاص به عضویت پذیرفته میشدند. پنداشته میشود اولین مکتب از این دست، مکتب «اُسیریس» (Osiris) باشد که بر مبنای تولد این خدا دوران جوانی او، مبارزهاش با تاریکی، مرگ او و رستاخیزش شکل گرفته است. این مفاهیم طی مراسمی توسط روحانیون به نمایش درمیآمد. با این روش مراسم و نمادهای به نمایش درآمده بسیار مؤثرتر واقع میشدند... .سالها بعد، طی این مراسم و تشریفات اولین محافل مجمع برادران تشکیل شدند و با عنوان فراماسونری به فعالیت پرداختند. این انجمنها آرمانهای یکسانی داشتند و در مواقع فشار قادر به فعالیت بودند. دلیل بقای آنان این است که پیوسته نام و القاب و روش خود را تغییر میدادند. با این حال به مکتب سری کهن و ویژگیهای خاص آن وفادار ماندند و تفکرات خود را نسل به نسل منتقل کردند. آنها برای اجتناب از به خطر افتادن تشکیلات قوانین ویژهای میان خویش وضع نمودند. ایشان برای محافظت از خود در برابر مردم نادان به فراماسونری عملی که دربردارندة احکام دقیق حرفهشان بود، پناه بردند و آن را با اندیشههای خود پیوند زدند. این روند بعدها در تشکیل فراماسونری خرد محور مؤثر واقع گشت.»نقل قول بالا نیز مؤید ادعای ماست. از میان سه تمدن باستانی مصر، یونان و روم، قدیمیترین تمدن، تمدن مصر میباشد. میتوان گفت عمدهترین منبع فراماسونری مصر است. (پیشتر دیدیم که شوالیههای معبد رابط اصلی فراماسونری مدرن و این تمدن ملحد بودند.)لازم به یادآوری است که تمدن مصر کهن نمونه اصلی «تمدن طاغوتی» است و در قرآن از آن یاد شده است. آیههای متعددی به فرعونیان، جوامع آنها،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
قسمت عمده ادبیات باستانی مصر ادبیات دینی است
داستانهای کوتاهی که در میان بقایای ادبیات مصری به دست ما رسیده، فراوان و بسیار متنوع است. در ضمن آنها قصه های شگفت انگیز اشباح و معجزات و قصه های ساختگی جذابی به نظر می رسد که، از لحاظ سبک نگاش و شباهت به حقیقت، از داستانهای پلیسی که در زمان حاضر مایه خرسندی خاطر سیاستمداران است، کمتر به نظر نمی رسد.
بیشتر آنچه از ادبیات مصری قدیم بر جای مانده به خط" مقدس" نوشته شده، و آنچه باقی مانده چندان فراوان نیست، و تنها از روی همین است که باید نسبت به ادبیات باستانی مصر حکم کنیم؛ البته در چنین حکمی تصادف کور سهم فراوانی خواهد داشت. شاید، با گذشت زمان، چنان شده است که اثر بزرگترین شاعران مصر از بین رفته و تنها آثار شاعران درباری به دست ما رسیده باشد. گور یکی از کارمندان دولتی بزرگ سلسله چهارم، صاحب قبر را به نام" منشی کتابخانه" معرفی کرده است؛ ما نمی دانیم که آیا آن کتابخانه براستی انباری از کتابها و آثار ادبی بوده، یا انبار پرگرد و غباری بوده است که اسناد و سجلات عمومی در آن نگاهداری می شده. قدیمترین چیزی که از ادبیات مصری مانده" متنهای اهرام" است، که عبارت است از موضوعات دینی که بر دیوارهای پنج هرم از هرمهای سلسله پنجم و ششم نقش شده. کتابخانه هایی به دست آمده است که تاریخ آنها به 2000 ق م می رسد؛ این کتابخانه ها عبارت از طومارهای پیچیده ای از پاپیروس است که در داخل کوزه های عنوان دار جای دارد و آنها را، مرتب، در طبقات مختلف کتابخانه چیده اند. از یکی از این کوزه ها، قدیمترین شکل قصه سندباد بحری به دست آمده، و اگر آن را صورت قدیمی قصه روبنسون- کروزوئه بنامیم شاید بیشتر به حقیقت نزدیک شده باشیم.
" داستان ناخدایی که کشتی او تکه پاره شده" قطعه ای از شرح حال ناخدایی است که خود وی نوشته و بسیار خوش تعبیر و باروح است. این ناخدای پیر، که با بیانی همانند دانته سخن می راند، می گوید:" چه اندازه مایه شادی است که آدمی چون از مصیبتی برهد، آنچه را بر وی گذشته حکایت کند." این ملاح در آغاز داستان چنین می گوید:
پاره ای از حوادث را، که هنگام رفتن به معادن شاهی بر من گذشت، برای تو نقل می کنم. در آن هنگام که بر کشتیی به طول 55 متر و عرض 18 متر قرار گرفتم، در آن 120 نفر از بهترین دیانوردان مصری قرار داشتند، آثار ظاهری آسمان و زمین را می توانستند بخوانند، و دلهای آنان سخت تر از دل شیر بود. طوفانها و گردبادها را، پیش از آنکه برسد پیش بینی می کردند.
گردبادی، در آن هنگام که در دریا بودیم، بر ما وزید... باد ما را پیش راند و چنان بود که گویی در برابر باد در حال پروازیم... موجی به بلندی 8 زراع برخاست... آنگاه کشتی شکست و هیچ یک از کسانی که در آن بودند نجات نیافتند. موج مرا به جزیره ای انداخت که سه روز به تنهایی در آن به سر بردم و جز قلب خویش یار و یاوری نداشتم. در زیر درختی می خوابیدم و سایه را در آغوش می گرفتم. پس از آن پای خود را دراز کردم تا ببینم چه چیز می توانم بیابم و در دهان بگذارم. پس درخت انجیر و انگور و انواع تره ظریف یافتم.. در آن، ماهی و مرغ هم بود، و هیچ چیز در آنجا نقصان نداشت... چون برای خود آتشزنه ای ساختم، با آن آتش افروختم و برای خدایان قربانی بریان کردم.
داستان دیگری آنچه را بر کارمندی به نام سینوحه گذشته نقل می کند. این شخص، پس از مرگ آمنمحت اول، از مصر گریخته در خاور نزدیک از شهری به شهری می رفت و، با وجود ثروت و نامی که به دست آورده بود، از دوری وطن رنج فراوان می برد. عاقبت آنچه را که به دست آورده بود رها کرد و به مصر بازگشت و در این بازگشت سختی فراوان دید. در این داستان چنین آمده است:
ای خدا، هر که هستی، که به من فرمان مسافرت داده ای، دوباره مرا به خانه( یعنی به فرعون) باز گردان. شاید به من اجازه می دهی تا جایی را ببینم که دل من در آن جای دارد. چه چیز برای من بزرگتر از آن است که جسد من آنجا به خاک سپرده شود که به دنیا چشم گشوده ام؟ به من مدد کن! امیدوارم که خیر به من برسد و خدا مرا رحمت کند.
سپس وی را در وطنش می بینیم که خسته و مانده و غبارآلود، پس از مسافرت طولانی در بیابان، بازگشته و بیم آن دارد که به واسطه طول مدت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 58
اهرام ثلاثه مصر و اعتقاد مصریان قدیم
هزاران سال از عمر اولین هرم بزرگ فراعنه که به دستور جوزر (Djoser) , دومین پادشاه از سلسه سوم فراعنه ساخته شد, می گذرد. بنای این اهرام که به عنوان یکی از عظیم ترین عجایب هفت گانه جهان به شمار می آیند تا امروز نیز یکی از شاهکار های تکنیک مهندسی, طراحی و معماری محسوب می شوند.
این اهرام از200 سال پیش مورد کاوش های فراوانی قرار گرفته و در طول این سال ها بسیاری از گنجینه های آن به سرقت رفته است. در مورد ساخت بنایی چنین عظیم که ساخت آن500 سال به طول انجامید, سوالات بسیاری بی جواب مانده است. اما آنچه از کل این سوالات مشهود است این که همگی در پی یافتن پاسخ این سئوال هستند که: این مصر بود که اهرام را ساخت یا اهرام مصر را؟!
از سال2300 تا2700 قبل از میلاد(400سال)،80 هرم در مصر ساخته شد. اولین هرم بزرگ را دومین پادشاه از سلسه سوم فراعنه بنام جوزر (Djoser) بر پا کرد و این سنت تا سلسه هجدهم ادامه یافت. بعد از آن تا بیست و پنجمین فرعون دیگر هرمی ساخته نشد
. مصری ها زندگی کوتاه این جهان را فانی و مرگ را آغاز یک حیات نوین و جاویدان در دنیای دیگر می شناختند. به همین دلیل منازل خود را با مصالحی مانند خشت و گل و مقابر را از مصالح با دوامی مانند سنگ می ساختند. بر اساس اعتقاد و تفکر آنان هر انسان علاوه بر جسم دارای یک روح بنام «بع»، ویک پیکر شبه گونه بنام «کا» است. «بع» پس از مرگ در زمین مانده و هر شب به جسد باز می گردد ولی «کا» می تواند مابین این دوجهان در حرکت باشد. به اعتقاد اینان، شرط جاودانه بودن زندگانی آن بوده که بع و کا هر دو بتوانند جسد خود را شناخته و به آن بازگردند. به همین علت برای از بین نرفتن اجساد مردگان آنان را مومیایی کرده و کلیه اشیا و متعلقات آنان را در کنار شان قرار می دادند. هم چنین برای محافظت از جسد، مقابر را محکم و غیر قابل نفود می ساختند تا «کا» بتواند در آنجا سکونت کند و از بلاهای طبیعی و سرقت اموال در امان باشد. درهای کاذب در کنار مقابر به منظور ورود و خروج «بع» و «کا» ساخته شده بود تا آنها بتوانند تردد کنند.
هر چقدر مقام مردگان بالاتر بود، مقبره بزرگتری برای او ساخته می شد.
مصریان قدیم اعتقاد داشتند که فراعنه پس از مرگ به خدایی می رسند و بنابراین مقابرشان می بایست بسیار عظیم و غیرقابل نفوذ ساخته می شد. چهار مثلث جانبی هرم در اهرام مصر به گونه ای طراحی شده اند که پرتوهای خورشید بر جسد فرعون تابیده شود و رابطه جاودانی او را با خدای آفتاب که «رع» نام دارد، حفظ کند. در کنار این اهرام مقابر کوچک تر مکعب شکلی بنام «مصطبه» (Mastababa) به تعداد زیادی ساخته شده است. فراعنه مراسم خاکسپاری خود را به شکل یک سنت ملی درآورده بودند به طوری که مذهب، هنر و تفکر مصریان آن زمان به شدت به سمت پرستش آنان سوق یافته بود.
اولین هرم
در حدود2هزار و630 سال قبل از میلاد فرعون «جوزر» تصمیم گرفت تا اولین هرم غول پیکر را به عنوان مقبره خود بنا کند. معمار و مغز متفکر طراحی این مقبره غول پیکر، راهب و مجسمه ساز معروفی بنام ایم هوتپ (Imhotep) بود. مکان این مقبره در10 مایلی شهر فینکس در محله ساکارا و61 متر بالاتر از شن های روان صحرا در کنار رود نیل تعیین و کار نقشه برداری، احداث کانال های آب و حمل سنگ های آهکی و گرانیت در فاصله900 کیلومتری از معادن آغاز شد. در آن زمان اکثر جمعیت کشور که به 2/1 میلیون نفر می رسید جهت ساخت این مقبره بسیج شد. پس از تایید و تعیین مختصات جغرافیایی این مکان و انجام مراسم مذهبی- سنتی قربانی کردن، کار خاک برداری آغاز شد. این اولین و عظیم ترین ساختمانی بود که بشر توانسته بود آن را بنا کند. هرم به صورت شش پله ای ساخته شد. مصریان اعتقاد داشتند روح فرعون به وسیله این پله ها به آسمان رفته و به خدا می پیوندد. یک راه اصلی برای وارد شدن به آن و13 در ورودی مجازی برای بازگشت بع و کا به آن ساخته شد. در این زمان زبان نوشتاری خاصی برای ثبت موضوعات، سوابق، موارد اداری، نقشه ها، شماره گذاری و مشخصات مکان نصب سنگ ها و نظایر آن ابداع شد که برای نوشتن تاریخ و موضوعات اجتماعی معمول به کار نمی رفت.
چگونگی ساخت اهرام بنا، مساح، سنگتراش، نجار، ملات ساز و سر کارگر از جمله افرادی بودند که در ساخت این بنا شرکت داشتند. سنگ های بریده شده پس از
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 58
اهرام ثلاثه مصر و اعتقاد مصریان قدیم
هزاران سال از عمر اولین هرم بزرگ فراعنه که به دستور جوزر (Djoser) , دومین پادشاه از سلسه سوم فراعنه ساخته شد, می گذرد. بنای این اهرام که به عنوان یکی از عظیم ترین عجایب هفت گانه جهان به شمار می آیند تا امروز نیز یکی از شاهکار های تکنیک مهندسی, طراحی و معماری محسوب می شوند.
این اهرام از200 سال پیش مورد کاوش های فراوانی قرار گرفته و در طول این سال ها بسیاری از گنجینه های آن به سرقت رفته است. در مورد ساخت بنایی چنین عظیم که ساخت آن500 سال به طول انجامید, سوالات بسیاری بی جواب مانده است. اما آنچه از کل این سوالات مشهود است این که همگی در پی یافتن پاسخ این سئوال هستند که: این مصر بود که اهرام را ساخت یا اهرام مصر را؟!
از سال2300 تا2700 قبل از میلاد(400سال)،80 هرم در مصر ساخته شد. اولین هرم بزرگ را دومین پادشاه از سلسه سوم فراعنه بنام جوزر (Djoser) بر پا کرد و این سنت تا سلسه هجدهم ادامه یافت. بعد از آن تا بیست و پنجمین فرعون دیگر هرمی ساخته نشد
. مصری ها زندگی کوتاه این جهان را فانی و مرگ را آغاز یک حیات نوین و جاویدان در دنیای دیگر می شناختند. به همین دلیل منازل خود را با مصالحی مانند خشت و گل و مقابر را از مصالح با دوامی مانند سنگ می ساختند. بر اساس اعتقاد و تفکر آنان هر انسان علاوه بر جسم دارای یک روح بنام «بع»، ویک پیکر شبه گونه بنام «کا» است. «بع» پس از مرگ در زمین مانده و هر شب به جسد باز می گردد ولی «کا» می تواند مابین این دوجهان در حرکت باشد. به اعتقاد اینان، شرط جاودانه بودن زندگانی آن بوده که بع و کا هر دو بتوانند جسد خود را شناخته و به آن بازگردند. به همین علت برای از بین نرفتن اجساد مردگان آنان را مومیایی کرده و کلیه اشیا و متعلقات آنان را در کنار شان قرار می دادند. هم چنین برای محافظت از جسد، مقابر را محکم و غیر قابل نفود می ساختند تا «کا» بتواند در آنجا سکونت کند و از بلاهای طبیعی و سرقت اموال در امان باشد. درهای کاذب در کنار مقابر به منظور ورود و خروج «بع» و «کا» ساخته شده بود تا آنها بتوانند تردد کنند.
هر چقدر مقام مردگان بالاتر بود، مقبره بزرگتری برای او ساخته می شد.
مصریان قدیم اعتقاد داشتند که فراعنه پس از مرگ به خدایی می رسند و بنابراین مقابرشان می بایست بسیار عظیم و غیرقابل نفوذ ساخته می شد. چهار مثلث جانبی هرم در اهرام مصر به گونه ای طراحی شده اند که پرتوهای خورشید بر جسد فرعون تابیده شود و رابطه جاودانی او را با خدای آفتاب که «رع» نام دارد، حفظ کند. در کنار این اهرام مقابر کوچک تر مکعب شکلی بنام «مصطبه» (Mastababa) به تعداد زیادی ساخته شده است. فراعنه مراسم خاکسپاری خود را به شکل یک سنت ملی درآورده بودند به طوری که مذهب، هنر و تفکر مصریان آن زمان به شدت به سمت پرستش آنان سوق یافته بود.
اولین هرم
در حدود2هزار و630 سال قبل از میلاد فرعون «جوزر» تصمیم گرفت تا اولین هرم غول پیکر را به عنوان مقبره خود بنا کند. معمار و مغز متفکر طراحی این مقبره غول پیکر، راهب و مجسمه ساز معروفی بنام ایم هوتپ (Imhotep) بود. مکان این مقبره در10 مایلی شهر فینکس در محله ساکارا و61 متر بالاتر از شن های روان صحرا در کنار رود نیل تعیین و کار نقشه برداری، احداث کانال های آب و حمل سنگ های آهکی و گرانیت در فاصله900 کیلومتری از معادن آغاز شد. در آن زمان اکثر جمعیت کشور که به 2/1 میلیون نفر می رسید جهت ساخت این مقبره بسیج شد. پس از تایید و تعیین مختصات جغرافیایی این مکان و انجام مراسم مذهبی- سنتی قربانی کردن، کار خاک برداری آغاز شد. این اولین و عظیم ترین ساختمانی بود که بشر توانسته بود آن را بنا کند. هرم به صورت شش پله ای ساخته شد. مصریان اعتقاد داشتند روح فرعون به وسیله این پله ها به آسمان رفته و به خدا می پیوندد. یک راه اصلی برای وارد شدن به آن و13 در ورودی مجازی برای بازگشت بع و کا به آن ساخته شد. در این زمان زبان نوشتاری خاصی برای ثبت موضوعات، سوابق، موارد اداری، نقشه ها، شماره گذاری و مشخصات مکان نصب سنگ ها و نظایر آن ابداع شد که برای نوشتن تاریخ و موضوعات اجتماعی معمول به کار نمی رفت.
چگونگی ساخت اهرام بنا، مساح، سنگتراش، نجار، ملات ساز و سر کارگر از جمله افرادی بودند که در ساخت این بنا شرکت داشتند. سنگ های بریده شده پس از
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
نگاهی به تقویم مصر و روم باستان
تقویم سنگی مربوط به روم باستان
ایده استفاده از تقویم از دیرباز برای مشخص کردن زمانهای آینده و گذشته وجود داشته است. برای مشخص کردن اینکه چه مدت به برگزاری مراسم یا جشنهای مذهبی و ... باقی مانده است و یا چه مدت زمان از وقوع یک حادثه گذشته است. شاید تعجب کنید اگر بدانید که تقویم های مختلفی که هم اکنون وجود دارد، اغلب با توجه به شرایط جغرافیایی بوجود آمده است. بعنوان مثال در کشور های سردسیر مفهوم سال با پایان زمستان مشخص می شود و در کشورهای گرمتر که مفهوم فصل کمتر مشاهده می شود ملاک محاسبه تقویم، حرکت ماه می باشد.
قدیمی ترین معیار ساخت تقویم نوع قمری (Lunar)می باشد که بر اساس حرکت ماه و پیداشدن ماه جدید در آسمان می باشد هرچند قبل از آن مصری ها دریافته بودند که طغیان نیل دارای نظم مشخصی می باشد و می توانند از آن بعنوان معیاری برای گذشت زمان استفاده کنند.
تقویم مصری
مصریان باستان از تقویمی استفاده می کردند که در آن یکسال شامل 12 ماه 30 روزه بود. آنها متوجه مشکلاتی که این تقویم داشت شده بودند چرا که بتدریج تغییر فصل در روزهای غیر مشابه سال انجام می شد و گویی زمان تغییر فصل در تقویم در حال حرکت می باشد. آنها در حدود 4000 سال پیش از میلاد تصمیم گرفتند که در پایان هر سال 5 روز به سال اضافه کنند تا مشکل تغییر فصل را حل کنند. این 5 روز برای آنها جز روزهای جشن و تعطیلات محسوب می شد و در این روزها کار نمی کردند. جای تعجب است اما پاپیروس های مصری نشان می دهد که مصریان باستان مدت زمان گردش زمین بدور خورشید را دقیقآ معادل 356 و یک چهارم روز تعیین کرده بودند ولی متاسفانه برای حل مشکل کسری یک چهارم روز اندیشه خاصی نکرده بودند. به همین دلیل پس از گذشت 1460 سال خورشیدی - معادل چهار بازه 365 سال خورشیدی - تعداد سالهای گذشته شده مصری معادل 1461 سال میشد. نتیجه آنکه تقویم تابستان را نشان می داد حال آنکه آب و هوا، وضعیت زمستان را!
قسمتی از یک پاپیروس حاوی تقویم مصری
مصریان باستان علاوه بر تقویم خورشیدی از نوعی تقویم مذهبی نیز استفاده می کردند که مبنای آن حرکت ماه بدور زمین بود. آنها این حرکت را معادل بسیت و نه و نیم (29.5) روز می دانستند. اهمیت این تقویم در آن بود که با پدیده هایی که در آسمان می دیدند مانند حرکت و چرخش ستارگان و صور فلکی هماهنگتر بود.
تقویم رومی
هنگامی که رومی ها بصورت یک قدرت بزرگ در جهان مطرح شدند، مشکل داشتن تقویم مناسب برای آنها بیشتر احساس شد بخصوص که رومی ها اغلب به خرافات اعتقاد داشتند و همواره به مسائل پیچیده نگاه می کردند. برای چند لحظه به نحوه ابداع نگارش اعداد آنها فکر کنید و ببیینید که چقدر ناکارآمد است! (XXVIIM ...) آنها اینگونه عمل کردند که ماه های سال 29 یا 31 روز است به غیر از فوریه که 28 روز می باشد. بنابراین چهار ماه را 31 روزه، هفت ماه را 29 روزه و یک ماه را 28 روزه در نظر گرفتند! با این وجود یکسال آنها معادل 12 ماه و یا 355 روز می شد، لذا مجبور شدند که یک ماه جدید تعریف کنند که آنرا مرسدونیوس (Mercedonius) نام نهادند که یکسال در میان 22 یا 23 روز آنرا محاسبه میشد. حتی با وجود داشتن مرسدونیوس دقت تقویم کم بود و استفاده از آن بسیار مشکل. لذا به فرمان پادشاه وقت در سال 45 قبل از میلاد یکی از منجمان پیشنهاد کرد که آن سال را معادل 445 روز در نظر بگیرند تا مشکلاتی که پیش آمده بود حل شود و تقویم به حالت اولیه و متناسب با تغییرات فصول در آید. پس از آن آنها ماه های سال را 30 یا 31 روز در نظر گرفتند (به غیر از فوریه) و چون به این مسئله آگاه بودند که یکسال خورشیدی معادل 365 روز و 6 ساعت می باشد هر چهار سال یکبار یک روز به سال اضافه می کردند..
تغییر دیگری که آنها در این زمان بر روی تقویم خود قرار دادند این بود که ابتدای سال را به اول ژانویه منتقل کردند حال آنکه تا قبل از آن اواخر ماه مارچ که معادل بود با اول بهار بعنوان ابتدای سال در نظر گرفته می شد.
جایگاه آتش در یونان و روم باستان
آکروپلیس - یونان
مردم یونان و روم باستان اندیشه های خرافی بسیاری داشتند، در کتاب 'تمدن پیشین' در اینباره اینگونه می خوانیم :
"هر یک از مردم یونانی و روم را در خانواده پرستشگاهی بود و بر آن پرستشگاه اندک آتشی میان خاکستر می درخشید. صاحبخانه موظف بود که آن آتش را شب و روز روشن نگاه دارد. هر شب