لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
ولایت مطلقه
معنای ولایت مطلقه
باید این را دانست که از دیدگاه نظریة سیاسی شیعه اعمال ولایت به عالمان دینی به استناد اذنی است که امامان به آنها داده اند .
به طور کلی ما قائل به نیابت عام یا ولایت مطلقه شده ایم یعنی همانطور که امام معصوم – مطابق ادله بعد از پیامبر از مرجعیت دینی برخوردار است و صاحب ولایت می باشد عالمان دینی نیز از همین میزان اختیار برخوردار هستند . اگر ولایت عالمان را محدود و یا مقید به امور خاص یا در حوزه خاص مانند قضاوت نماییم قائل به نیابت محدود و یا ولایت قصیده شده ایم که اینگونه نیست.
چنانچه در کتاب ولایت مطلقه امام خمینی بر این عقیده است که این توهم که اختیارات حکومتی رسول اکرم بیشتر از حضرت امیر (ع) یا اختیارات حکومتی حضرت امیر بیش از فقیر است باطل و غلط می باشد ... مثلاً یکی از اموری که فقیه متصدی ولایت آن است اجرای حدود می باشد که می بایست حد خدا را جاری کند چه رسول باشد چه حضرت امیرالمومنین یا نماینده و قاضی آن حضرت در بصره و کوفه یا فقیه عصر .
محدوده اصلی ولایت مطلقه قانون اسلام و اهداف دین است و اراده مطلقه با پذیرش احکام دین کاملاً سازگار است و مطابق با مصالح مردم قدم بر می دارد و در واقع از همین جا است که ولایت فقیه از شیوه استبداد فاصله می گیرد و منظور از رعایت مصالح ، مصالح جامعه است یعنی هر جا موزه عمومی و مصالح مربوطه به آن در جهت انجام اقدامی بود ولی فقیه عمل می کند بنابراین مصالحی که در حوزة زندگی خصوصی افراد قرار می گیرد تحت ولایت مطلقه فقیه نیست چنانچه امام خمینی نیز در کتاب البیع اشاره کرده اند که اگر چنین ولایتی در امور خصوصی برای معصومین باشد . چنین ولایتی برای فقیه ثابت نمی باشد .
این امر نباید پوشیده بماند که مصلحت سنجی های حکومت اسلامی چون در حیطة تفکر اسلامی و حاکمیت دینی و امت اسلامی تعریف می شود لذا از آنچه تحت عنوان مصلحت در نظامهای لائیک می باشد متفاوت است و گاهی در نظام اسلامی مصالح عمومی آنچنان دارای اهمیت می شود که اگر از آن غفلت به عمل آید موجب شکست اسلام می گردد .
باید این نکته را بدانیم که ولایتی را که رسول اکرم و بعد از ایشان مقام ائمه داشتند به دلیل صلاحیت هایی بود که در شخص ایشان وجود داشت و از اموری نیست که با جعل و اعتبار به دیگری منتقل شود . ولایت فقها صرفاً یک عنوان حقوقی است و وظیفه است و این ولایت مطلقه در مورد آنها یعنی حکومت و اجرای قوانین شرع و اداره کشور و با ولایت مطلقه در فرهنگ عزه فرق دارد .
پیشینة نظریه ولایت مطلقة فقیه
نظریه ولایت فقیه نظریه ای است که در منابع دینی و در میان عالمان از سالها پیش مطرح شده است و حتی عده ای بر آن اجماع و اتفاق کرده اند از آن جمله محقق که فقیه عادل صاحب صلاحیت فتوا را که اصطلاحاً مجتهد گویند در زمان غیبت امام زمان نایب دانسته است . یا ملا احمد نراقی بر اینع قیده است که هر آنچه پیامبر و امامان بر آن ولایت دارند فقیه نیز بر آن ولایت دارد و این مطلب از مسلمات است .
و یا میر فتاح صراعی در کتاب عناوین ولایت مطلقه را از مسائل مورد اتفاق علمای شیعه دانسته است و همچنین شیخ محمد حسن نجفی در کتاب جواهر الکلام گفته است فقیه دارای عموم ولایت است . و نیز سید محمد بحر العلوم مساله وجوب رجوع به فقیه را اتفاقی دانسته و به ضرورت عقلی و نقلی عموم ولایت را پذیرفته اند .
به این ترتیب حتی اگر دعوی اجماع بر این مساله برای برخی مشکل باشد باید بدانند که ولایت فقیه از احکام مشهور است .
خاستگاه نظریة ولایت مطلقه
تا زمانی که ولایت مطلقه از حالت کلی خارج نشده است من توان ولایت را به صروت مطلقه آن ثابت کرد به طوریکه محقق که عقیده دارد که فقیهی که دارای صلاحیت است از سوی امامان منصوب می شود و امام با جملة فانی معلبته حاکماً به او نیابت داده است . به غیر از این روایات برای پذیرش امتیاز مطلق می بایست ابتدا حکومت را پذیرفت و ولایت مطلقه در واقع رعایت مصالح مردم برای سرپرستی و حکومت جامعه است فقیه شیعه مقدس اردبیلی بر این عقیده است که :
برای اداره جامعه باید فقیه حاکم مطلق باشد و هر آنچه جزء اختیار معصومین بوده است در اختیار او نیز باشد در غیر این صورت امور اجتماع و مردم با مشکل مواجه می شود که این موردپسند عقل و شرع نیست .