لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
معماری پایدار
معماری پایدار یکی از جریان های مهم معماری معاصر است؛ جریانی که عکس العملی منطقی در برابر مسائل و مشکلات به وجود آمده عصر صنعت به شمار می رود. همانگونه که می دانیم با انقلاب صنعتی و پیشرفت های فنی- تکنولوژیکی در عرصه معماری، معماری بومی اقصی نقاط دنیا که با توجه به طبیعت و محیط پیرامون خود شکل می گرفت و همساز با اقلیم سر برمی افراشت، به دست فراموشی سپرده شد. معماری مدرن نیز که زاده این تحولات بود، به طور کل بستر شکل گیری معماری را نادیده گرفت. پیشرفت های عظیم تکنولوژی استخراج نفت و سایر ذخایر زیرزمینی نیز استفاده هر چه بیشتر این منابع تجدید ناپذیر را فراهم آورد و لذا با وجود منابع سوختی فراوانی که در دسترس بود، تامین نیازهای گرمایشی به راحتی میسر شد.
دهه 70 را می توان دهه آگاهی یافتن از بحران های زیست محیطی نامید که عکس العمل هایی را در دنیا ایجاد کرد که توسعه پایدار یکی از آنهاست. توسعه پایدار که در دهه 70 مطرح شد، حاصل شناخت عمیق نسبت به محیط پیرامون بوده است. از آنجا که طبق آمار، 50 درصد ذخایر سوختی در ساختمان ها مصرف می شود، لذا جست وجوی راه حل اساسی برای این معضل بدیهی می نماید. نکته دیگر اینکه علاوه بر توجه به طبیعت، توجه به انسان نیز در اهم موارد قرار گرفت. انسان مدرن که در پس جوامع صنعتی به ابزار بدل شده است، نقطه اصلی توجه توسعه پایدار است و می توان گفت که طراحی پایدار و توسعه پایدار به خاطر ابعاد انسان مدارانه و انسان گرایانه ارزش و اعتباری خاص یافته اند.
توسعه پایدار، توسعه ای است کیفی و متوجه کیفیات زندگی است و هدف از آن، بالا بردن سطح کیفیت زندگی برای آیندگان است.
توسعه پایدار در سه حیطه دارای مضامین عمیقی است: 1 - پایداری محیطی 2 - پایداری اقتصادی 3- پایداری اجتماعی
در راستای تحقق اهداف توسعه پایدار، پایداری محیطی در ارتباط با معماری اهمیت زیادی دارد و مسائل زیست محیطی که آینده بشر را به خطر انداخته است، معماران را به چاره اندیشی وا داشته است.
پایداری محیطی با هدف حفظ محیط زیست بر موارد زیر تاکید دارد:
کاهش اتلاف و پخش انرژی در محیط
کاهش تولید تاثیر گذارنده ها بر سلامت انسان
استفاده از مواد قابل بازگشت به چرخه طبیعت
رفع سموم مواد
پایداری محیطی در عرصه کار معماران نیز با اهداف زیر تبیین می شود:
مصرف بهینه منابع انرژی
استفاده از مصالح تجدید پذیر
حفاظت و عرضه انرژی و بازیافت کامل آن بدون ایجاد آلودگی
اصل طراحی پایدار بر این نکته استوار است که ساختمان، جزئی کوچک از طبیعت پیرامونی است و باید به عنوان بخشی از اکوسیستم عمل کند و در چرخه حیات قرار گیرد.
طراحی پایدار همانگونه که ذکر شد، طراحی است مردمی و لذا کیفیت فضاهای داخلی ساختمان اهمیت ویژه ای می یابند. حال این سئوال مطرح است که کیفیت خوب چگونه حاصل می آید؟ بدون تردید کیفیت مطلوب بدون توجه به طبیعت، نورگیری مناسب فضاها و تهویه مطبوع فراهم نمی آید. در ضمن از آنجا که پایداری و ماندگاری خود ساختمان به عنوان یک پدیده مد نظر است، لذا ساختن با کیفیت بالا و استفاده از مصالحی با قابلیت ماندگاری طولانی نیز باید در نظر گرفته شود. رسیدن به چنین شرایطی با استفاده از مدیریت کارآمد و به کار گیری آخرین تکنولوژی ها صورت می گیرد. دستیابی به استانداردهای بالای کیفیت، امنیت و آسایش که در واقع سلامت انسان ها را تامین می کند از مهمترین اهداف معماری پایدار است. در ضمن اینکه این نکته را نباید نادیده گرفت که بهره گیری از تجربیات گذشتگان در بهبود کیفیت معماری، راهگشای دستیابی به طراحی پایدار خواهد بود.
بهبود کیفیت معماری در طراحی پایدار در راستای نیل به یک هدف صورت می گیرد و آن هم آسایش است. نکته مهمی که در این نوع معماری مورد توجه قرار می گیرد، آن است که تمامی عوامل دخیل در آسایش، مرتبط با هم و به صورت یک سیستم واحد در نظر گرفته می شود. آنچه زیرمجموعه آسایش در معنای عام آن قرار می گیرد عبارتند از: آسایش، آرامش، امنیت، ایمنی و سلامت. آنچه به تفصیل پیرامون طراحی پایدار گفته شد، نشان دهنده نوعی نگرش به معماری است که بر چند نکته اساسی اشاره دارد:
1- کیفیت گرایی 2- توجه به آینده 3- توجه به محیط،
لذا طراحی پایدار یک سبک فرمال نیست و برگرفته از شرایط زودگذر و هیجانات آنی نیست، بلکه در بطن خود واجد مفاهیم عمیقی است که پیوند دهنده انسان، طبیعت و معماری است.
چارلز جنکز در آخرین فصل کتابش این مسئله را خاطر نشان میسازد که نابودی زمین توسط ما منجر به نابودی 27000 گونه زیستی در یکسال میشود یعنی هفتاد و چهار انقراض در یک روز و یا سه نابودی در یک ساعت! مدارک جدیدتری براساس مجله تایم مورخ 31 ژانویه 2000، این تعداد را بالاتر نشان میدهد یعنی صدها انقراض در یک روز! گرم شدگی کره زمین، نازک شدن لایه ازن بعلت استفاده از انواع آلاینده ها، افزایش آلودگی محیط زیست و انقراض گونههای زیستی همه و همه با هم میآمیزند تا ضرورت بوم شناسی و مسائل زیست محیطی را برای آینده قابل پیشبینی گردانند. بطوریکه پیشی گرفتن خاکستری در برابر جهان سبز آینده، قابل تأمل ترین مسئله قرن حاضر به شمار میآید.
در این میان توسعه به عنوان یکی از بزرگترین عوامل تغییر محیط زیست و به تبع آن ساخت و ساز که جزو صنایع بزرگ در استخدام نیروی انسانی (صدها هزار کارگران ساختمان و فنون مربوطه)، باعث از بین بردن زمینهای کشاورزی، فرسایش خاک و آلوده کننده محیط زیست و به مخاطره انداختن سلامتی و بهداشت مردم است و بر بحران انرژی دامن میزند. بحرانی که در اواسط دهه 1965 با افزایش میزان آلودگی محیط زیست هشداری به جهانیان محسوب شد، سبب تشکیل گروههای طرفدار محیط زیست که از حامیان محیط زیست در جهان بودند گردید و مفهوم گسترده ای تحت عنوان پایداری را پی گیری نمود.
اصطلاح پایداری (sustainable) برای نخستین بار در سال 1986 توسط کمیته جهانی گسترش محیط زیست تحت عنوان (رویارویی با نیازهای عصر حاضر بدون به مخاطره انداختن منابع نسل آینده برای مقابله با نیازهایشان) مطرح شد و هرروز بر ابعاد و دامنه آن افزوده میشود تا استراتژیهای مناسبی پیش روی جهانیان قرار گیرد.
در این جهان، معماران نیز همسو با سایر دست اندرکاران در پی یافتن راهکارهای جدیدی برای تأمین زندگی مطلوب انسان بوده اند. بدیهی است که زندگی، کار، تفریح، استراحت و... همه و همه فعالیت هایی میباشند که در فضاهای طراحی شده توسط معماران صورت پذیرفته و از آنجا که نقاط ضعف و قوت یک ساختمان بر زیست بوم جهان تاثیر مستقیم خواهد داشت، وظیفه ای بس حساس در این خصوص بر عهده معماران میباشد. کاربرد مفاهیم پایداری و توسعه پایدار در معماری، مبحثی به نام «معماری پایدار» آغاز نموده اند که مهترین سرفصلهایی آن با عنوان "معماری اکوـ تک"، "معماری و انرژی ـ معماری سبز" ایجاد میگردد.
تعاریف ساخت و ساز پایدار
ساخت و ساز پایدار این چنین تعریف شده است: «مدیریت یک محیط پاک و سالم براساس بهرهبرداری مؤثر از منابع طبیعی و اصول اکولوژیکی» که هدف از طراحی ساختمانهای پایدار کاهش آسیب آن بر روی محیط و منابع انرژی و طبیعت است، که شامل قوانین زیر میباشد:
1 – کاهش مصرف منابع غیر قابل تجدید
2 – توسعه محیط طبیعی
3- حذف یا کاهش مصرف مواد سمی و یا آسیب رسان بر طبیعت در صنعت ساختمانسازی
بنابراین بطور خلاصه ساختمان پایدار را میتوان این چنین تعریف نمودد: ساختمانی که کمترین ناسازگاری و مغایرت را با محیط طبیعی پیرامون خود و در پهنه وسیعتر با منطقه و جهان دارد.
تکنیکهای ساختمانسازی در یک پهنه وسیع در جهت تأمین کیفیت یکپارچه از نظر اقتصادی، اجتماعی و محیطی میکوشند. بنابراین استفاده معقول از منابع طبیعی و مدیریت مناسب ساختمان سازی به حفظ منابع طبیعی محدود و کاهش مصرف انرژی کمک نموده (محافظت انرژی) و باعث بهبود کیفیت محیطی میشود.
اهدف کلی ساختمانهای پایدار
• بهرهبرداری مناسب از منابع و انرژی
• جلوگیری از آلودگی هوا
• مطابقت با محیط
اصول توسعه ساخت و ساز پایدار
برای ایجاد تعادل میان سطوح تنوع زیستی، سه اصل توسعه صنعت ساخت وساز پایدار که در جهت و حفظ تنوع زیستی در شهر باید رعایت شوند، به شرح زیر است:
• استفاده پایدار از منابع زیستی: بدین معنا که باید دقت شود که منابع زیستی بهرهبرداری شده در سامانههای توسعه در کجا استفاده میشوند، و چگونه میتوان آنها را پایدار نگهداشت، و از منابعی که سریعتر جایگزین میشوند استفاده شود. به عنوان مثال؛ از چوب درختهایی باید استفاده شود که سریعتر رشد کرده و میتوانند جایگزین شوند. همچنین از منابع متنوع استفاده کرد،که نوع خاصی از بین نرود، و یا مثلا مساحت جنگلها را مقدار ثابتی نگهداشت و از مقدار میعنی کمتر نشوند، و یا از گونه خاص موجودی به علت منافع اقتصادی حمایت نشوند.
• استفاده از منابع تجدید ناپذیر: استفاده عاقلانه از منابع غیر قابل تجدید باید به طور گسترده اعمال شود. به عنوان مثال؛ استفاده از منابع فسیلی برای سوخت غیر عاقلانه است. و یا در ساختن صندلی از چوبی استفاده شود که در طبیعت از سرعت تجدیدپذیری و جایگزینی بالاتری برخوردار است.
• کاربرد معقول از چوب (به عنوان یک منبع تجدید ناپذیر) باعث میشود که به اصل منبع لطمهای نخورده و امکان جایگزینی آن در طبیعت وجود داشته باشد، و حتی در نوع رنگی که در آن بکار برده میشود از موادی که کمتر که برای محیط زیست ضرر دارد استفاده شود.
• حفاظت از تنوع زیستی: از منابع زیستی به خوبی نگهداری شود،و مشارکت افراد جامعه در جهت بقاء و تنوع زیستی موجود الزامی باشد. طوری از سامانه استفاده شود که همه اجزاء خود حافظ مجموعه باشند. مردم به طور صحیح از منابع محیطی بهره گیرند، و به آنها آموزش داده شود که از هر محصول یا منبعی در جای خود و به صورت بهینه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
اینجا می توانست یک توقفگاه کوچک ییلاقی باشد. قطارهایی که در اینجا توقف میکنند از تعداد انگشتان دست هم کمترند اما آنهایی که نمی ایستند ده برابر تعدادشان بیشتر است.
ساختمانی در ییلاق Satolas-TGV
فیلمی از کاترین آوا:
1980 تی جی وی (TGV) قطارهایی پرسرعت فرانسه یک موفقیت است. شرکت خطوط راه آهن فرانسه تصمیم به گسترش خط کنونی پاریس- لیون به والانس گرفت. برای صرفه جویی در وقت، خط جدید از لیون عبور نمیکند بلکه از 20 مایلی آن رد می شود. با این روش قطارها احتیاجی به توقف ندارند و با سرعتی حدود 300 کیلومتر در ساعت به سمت جنوب میآیند هیچ توقفی برنامه ریزی نشده است.
بنابراین ایستگاه (TGV) جدیدی برای اینجا در نظر گفته شد. قبل از اینکه ایستگاه ساخته شود. فقط فرودگاه لیون در satelas واقع بود . از وقتی که قرار شد (TGV) از نزدیکی فرودگاه عبور کند، شورای منطقه تصمیم به ایجاد ارتباطی بین فرودگاه وایستگاه قطار و خطوط عبور و مرور گرفت. ولی مهمتر از همه، انجمن احتیاج به یک سمبل داشت. بنای معمارانه ای که محدوده خود را مشخص کند.
در 1999 مسابقه ای برای طراحی ساختمانی برگذار شد ک سمبلی برای منطقه باشد. به همان شیوه ای که برج ایفل سمبل پاریس است. معمار برنده ، سانیتاگوکالاتراوا، ایستگاه را به عنوان سمبل مورد نیاز طراحی کرد. ایستگاهی خیره کننده که از مایل ها دورتر قابل رؤیت است. ظاهری حیرت برانگیز که همه آنرا شبیه پرنده می دانند.
بنایی که از مجسمه ای است که توسط معمار در 10 سال قبل از آن ساخته شده بود ، الهام گرفته است و این گویای یک چشم بود، نه یک پرنده.
شخصاً ،باید وقتی را برای تحقیق برای کاری که بایستی بطور واقعی و شخصی ارائه کنم بگذارم. درمورد کار من، این تحقیق خود را از طریق مجسمه سازی و نقاشی کردن ، بروز می کند. با استفاده از این واژگان خاصی را برا خودم درست کردم. واژگانی که از تقابل بین جسم سازی و معماری بوجود می آید.
وقتی او مسابقه را برد، کالاتراوا منهدس جوانی در معماری بود. که در فرانسه مشهور نبود . در والنسا به دنیا آمده بود دوره ی معماری را قبل از اینکه به پلی تکنیک زوریخ برود در بارسلونا گذراند. شهری که هم اکنون در آن زندگی می کند.
کالاتراوا مجذوب سازه ی متحرک است. درهای معلق و سقف های بازشو ، ولی بیشتر ازهمه برای پل هایش معروف شده است. تعداد زیادی از آنها را در سراسردنیا ساخته است.
در satolas بار دیگر باید ایستگاهی شکل می گرفت. خط راه آهن، تقاطعی که او طراحی کرد مانند پلی از روی ریل عبور می کند.
درک کردم که ساختمان خیلی مهمی برای منطقه می سازم. ساختمانی با فاصله کم به عنوان دری برای منطقه ساخته می شد. به این نتیجه رسیدم که ابتدا نقطه ای را به عنوان محل قرارگیری ایستگاه مشخص کنم. با وجود هواپیماها، درختان، خط افق و کوهها،در طرف مقابل قطار باید به این سمت بیاید، امید این بود که قطار در حال عبور بوسیله ی المانی، شاخص شود. که بعداً از داخل هواپیما به عنوان ایستگاه satolas قابل تشخیص باشد ، حتی اگر ایستگاه بزرگتر باشد .
دانلود گزارش کارآموزی روند اجرای ساختمان، پروژه مسکن مهر
رشته: معماری
مکان: پروژه مسکن مهر شماره 4
فرمت فایل: ورد قابل ویرایش
تعداد صفحات: 57
مقدمه :
عنوان کارآموزی : ساخت و ساز داخلی مجتمع مسکونی 134 واحدی
پروژه مسکونی مهر شماره 4 در هر خوی – جاده ترانزیت نرسیده به روستای آغچه قشلاق واقع شده است. هدف از انتخاب این پروژه بالا بردن سطح دانش و آگاهی در رشته مهندسی معماری و نیز آشنایی که در این پروژه داشتم بود.
فصل اول
آشنایی کلی با مکان کارآموزی
تاریخچه ساختمان :
تعاونی مسکن مهر 4 در سال 1386 بخاطر مشکل زمین با اداره اوقاف نتوانستن زمین محل مورد نظر را تحویل بگیرند و به این خاطر ساخت پروژه مورد نظر چند سال به تأخیر افتاد و بعد از حل مشکلات در سال 1389 شروع به کار کردند. و پروژه بطور رسمی آغاز بکار کرد. و در حال حاضر پروژه مورد نظر در جاده ترانزیت خوی – ارومیه روبروی روستای آغچه قشلاق و نیز روبروی شهرک ولیعصر خوی میباشد و کارفرمای آن آقای مهندس بهرامی و ناظر آن آقای مهندس اژدری میباشد.
شرح مختصر فرآیند اجرایی :
این جانب بعد از مرحله سخت کاری بعنوان کارآموز وارد پروژه مذکور گشتم ، اموری مانند گچ و خاک و لولهکشی برق ، سنگکاری و نماکاری و جوشکاری نردهها و نصب سفیدکاری و ادامه لولهکشی فاضلاب پیلوتها- دیوارچینی محوطه – خاکبرداری محوطه و .... از جمله کارهای در دست اقدام بودند که مختصراٌ به آنها اشاره گردید که در ادامه پروژه کارآموزی به صورت دقیق تر به فرآیندهای مذکور خواهیم پرداخت.
فصل دوم
ارزشیابی بخش های مرتبط با رشته علمی کارآموزی
1-موقعیت رشته کارآموز در واحد صنعتی
با توجه به رشته کارآموز بعنوان مهندسی معماری که رابطه تنگاتنگی با امور اجرایی ساختمانی دارد ، لذا کارآموز میتواند با اشتغال در چنین پروژهای هم از معلومات فنی خود استفاده کرده و هم از تجربیاتی که در رابطه با اجرای پروژه بدست میآورد سطح معلومات خود را افزایش دهد.
2-بررسی شرح وظایف رشته کارآموز در واحد صنعتی
بعد از اجرای اسکلت بنا ، نوبت اجرای ادامه کار با حضور مهندس معمار میرسد که لازم است شخصی باتجربه و باکفایت و آگاه از دانش معماری روند پروژه را ادامه داده و به سرانجام برساند.
3-امور جاری در دست اقدام :
سفیدکاری – نماکاری – (اجرای مینرال) – سرامیککاری پیلوتها – موزائیککاری – نصب و رنگآمیزی نردهها – نصب شیرآلات – نصب برق و غیره ..... .
4-برنامههای آینده :
اتمام دیوارچینی – اجرای سپتینک تانک – محوطیسازی – لولهکشی گاز و .... .
5-تکنیک های مورد نظر توسط کارآموز در واحد صنعتی
مهندسبی معماری باید بتواند روند اجرای پروژه را با توجه به داشتن مدیریت پروژه و همچنین با شناخت معمار از دانش مصالح ، اجرای ساختمان ، امور تأسیسات مکانیکی و الکتریکی و .... بطور صحیح در دست گرفته و به پایان رساند.
گزارش روزانه از تاریخ ، 01/05/91 – تا تاریخ ، 30/05/91 ، از کارگاه مسکن مهر 4 ، برای درس کارآموزی.
امروز 1 مرداد 1391 ، ساعت 8 صبح ، شروع به کار کارگاه میباشد. هوا نیمه ابری است.
- افراد شاغل هم شامل :
مهندس 2 نفر
کارمند 1 نفر
انباردار 1 نفر
نگهبان 1 نفر
کارگر .......
فصل سوم
آزمون آموخته ها و نتایج و پیشنهادات
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 41
هنر و معماری قرن بیستم
مدرنیسم جنبشی بود که حدود سال 1880 آغاز شد و در سال 1980 به پایان رسید. مدرنیسم به صورت رویکرد تؤری در هنر توصیف می شود. «هنر به خاطر هنر» اصطلاحی است که نمونۀ این جنبش بود زیرا به طور اساسی گفته می شود که باید هنر را بیشتر بررسی کرد تا مواردی بیشتری را درباره آن کشف نمود مدرنیسم ها بر روی رنگ ، معنویت جامعیت ، روانشناسی ، مفهوم و نظریه پنهان در هنر که گاهی مهم تر از تصورات موجود می باشد؛ مطالعه کرده اند آثاری از تؤری ها درباره روانشناسی مثل روانشناسی رنگ از فبریون بیرن دریافت وقتی افراد در معرض رنگهای متفاوت قرار گیرند به طور متفاوتی واکنش نشان می دهند به عنوان مثال رنگ قرمز افراد را مشتاق می کند ، رنگ آبی آرامش بخش است و غیره.
اکسپرسیونیسم :
ادوارد مانچ ، The Scream (جیغ) ، 1893 ، نقاشی رنگ و روغن. ماهیت گویا و روش ارتباط.
Fauves : در فرانسه به معنای حیوانات وحشی است و به استفاده از رنگهای درهم و برهم و سطوح مسطح اشاره می کند. همراه اثر سیزان ـ اندری دی رین درباره تیمز هنری ماتیز : از سطوح و رنگ تند استفاده کرده است بیشتر به سطوح علاقمند است.
تابلوی مادام ماتیز (نوار سبز ، 1905 نقاشی رنگ وروغن ، 12× 16 از نوری استفاده کرده است که از منابع متفاوت منعکس می شود ـ از رنگهای مکمل استفاده شده است. ـ تابلوی زن اول ماتیز.
واسیلی کندیسکی : معتقد است که رنگها کیفیت معنوی دارند و به نظر می رسد که این امر به همراه رنگهای ویژه می باشد.
ـ معتقد است که هنر خوب در نتیجة انعکاس ماهیت اخلاقی خوب در هنرمند می باشد. نقاشی شمارة 1914 ، 201 ، نقاشی رنگ وروغن ، 4 × 54
ـ مبتی است بر سمقونی رنگها ـ از خطوط و اشکال انتزاعی استفاده کرده است.
فتوریست : به تأثیرات مثبت صنعتی شدن در دنیای غرب معتقد می باشد. در بیانیة آنها از WWI حمایت می شود که تصور می کنند عامل مهمی است و برای همیشه به جنگ خاتمه می دهند قهوه ای مایل به قرمز در Boccioni ، شکل بی نظیر تداوم در فضا ، مجسمه برنزی ، 1913
کوبیسم : ـ به صورت روشی توسعه یافته است که تمام جوانب یک شیء را در دو بعد نشان می دهد. ـ توسط جرج براکو ارائه شد اما توسط پیکاسو شهرت بیشتری یافت. کوبیسم تحلیلی که با رنگ سرو کار دارد و کوبیسم ترکیبی که از اشیاء گروهی استفاده می کند.
پیکاسو : ـ هنرمند اسپانیایی که با جنبش های مربوط به اکسپرسیونیسم و کوبیست سروکار داشت.
Les Demoisellesd Avignon ، 1907 نقاشی رنگ روغن ، 78 × 8
ـ تأثیر از ماسکهای آفریقایی ـ تأثیر از روسپی در Avignon ، فرانسه که به روش مقدماتی و زننده انجام شده است.
سه موسیقی دان ، 1921 ، نقاشی رنگ روغن ، 73 × 67
ـ شکلهای انتزاعی مسطح ـ تنظیم شده در الگوهای ریتمیک ـ چهار ضلعی های کوچک که به چرخه ها اضافه شده است.
Guernica ، 1937 ، نقاشی رنگ و روغن ، 256 × 116
نقاشی به یاد نخستین بمباران سراسری در منطقه شهری
ـ پیکاسو خاطر نشان می کند که نباید این نقاشی را تا زمانی که قانون دموکرات محفوظ شود به اسپانیا برگرداند.
سبک : این جنبش انتزاعی بر این عقیده استوار است که یک زیبا شناختی جامع تولید شود. اعضای این جنبش دنیا را از طریق استفاده از خطوط عمودی (انسان) و خطوط افقی (افق) به تصویر کشیده است تا یک شبکه به وجود آورد. از نظر آنها شکلی از هنر را به وجود آورنده اند که در سایر سنتهای زیبا شناختی یعنی آفریقا ، آسیا و غیره مبنایی ندارد. اعضای این جنبش شامل پای ات ماندرین و تئووان داس برگ می باشد که هر دو هنرمند هلندی می باشند.
Bauhaus : ـ مدرسه ای در دسو ، آلمان که به منظور ایجاد یک سبک بین المللی تأسیس ـ شده است. مبنای این عقیدة زیبا شناختی با توجه به استفاده از مواد جدید مثل شیشه ، فلز ، بتون و غیره ساخته شده است. اصطلاح «شکل از نقش پیروی می کند» استفاده شده است تا اهمیت استفاده از یک فقره را در طول زیبایی زیبا شناختی توصیف نماید. این استفاده باید مهمترین عنصر باشد پس زیبایی شیء باید پیروی شود.
ـ این مدرسه با معماری ، هنر و تمام جنبه های طراحی سروکار دارد. این ساختمان توسط والتر گروپیس طراحی شده است.
معماری :
مجموعة مشکی (Le Corbusier) : معماری فرانسوی که دستگاه هایی را برای زندگی ساخت که با توجه به نیازهای افراد مورد نظر طراحی شده است.
ـ احساس می کرد که معماری باید به صورت ماهیت مستقل طراحی شود به گونه ای که به هیچ گونه محیط دیگری مربوط نباشد.
Villa savoye ، 30 – 1928 ، فرانسه :
ـ خانة سبک بین المللی که به هیچ محل منفرد دیگر مربوط نمی شود.
ـ به گونه ای ایجاد شده است که به طور انبوه تولید شود.
ـ برای نیازهای کارکنان طراحی شده است.
جنبه های زیبایی شناختی جدیدی را منعکس می کند که باهوس تأسیس کرده بود. یک سبک جامع که به هیچ فرهنگ دیگری مربوط نمی شود و به صورت مربوط می شود. قطعاتی از چنین معماری برای ساخت نسبتاً ارزان هستند و مواد به صورت انبوه تولید می شود. مستطیل توسط هنرمندان دی استجیل به عنوان شکل ایده آل در نظر گرفته می شود.
فرانک لویدرایت :
معتقد بود که معماری باید دارای مکان ویژه باشد.
ـ فکر می کرد که معماری باید پیرامون را منعکس کند.
آبشار ، 1936 ، Bear Run ، پنسیلوانیا
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 34
تاریخچه رنسانس
واژه رنسانس یک لغت فرانسوی به معنی تولد دوباره است. دوره رنسانس یا مکتب کلاسیک حدود 1300-520 میلادی"از اواخر سده سیزدهم میلادی" ، قرون وسطی (یا سده های میانه ) پایان می پذیرد و عصر نوزایی آغاز می شود در این عصر اندیشه و هنر جان تازه ای گرفت ، اروپا از رکود قرون وسطی به در آمد . به عبارتی می توان گفت در عصر نوزایی دستاوردهای نمدنباستانی یونان و روم ، مجدداً مطرح و حتی تقلید قرار می گیرد . دانش و هنر پیشرفتهای عظیمی در ایتالیای قرن پانزدهم و شانزدهم بوجود آوردند. این احیای فرهنگی به رنسانس (یعنی «نوزایی») مشهور شده است. دانشمندان، شعرا و فیلسوفانی ظهور کردند که با الهام از میراث اصیل رم و یونان با دیدگانی تازه تر به جهان می نگریستند. نقاشها به مطالعه آناتومی (علم تشریح) پرداختند و اعضای بدن انسان را به شیوه واقعگرایانه ای نقاشی می کردند. فرمانروایان ساختمانها و کارهای بزرگ هنری را سفارش دادند. این عقاید تازه بزودی در سراسر اروپا گسترش یافت.
با وجود اختلافی که در مورد تعیین زمان دقیق آغاز رنسانس وجود دارد، اما در تاریخ هنر بدیهی است که تحولات در عرصه ادبیات و هنر یک تا دو قرن پیش از رنسانس صنعتی و علمی رخ داده و تحولات چشمگیری در این عرصه به وقوع پیوسته است؛ به طوری که رنسانس یا تولد دوباره در هنر پیش از صنعت و فلسفه به وقوع پیوسته است.با وجود اینکه در تاریخ هنر، آغاز رنسانس به اموری همچون سال فتح قسطنطنیه در سال 1453 به وسیله سلطان محمد فاتح و تشکیل حکومت عثمانی به جای دولت بیزانس، یا پایان یافتن بیماری طاعون و اموری از این قبیل نسبت داده شده است؛ اما در نزد مورخان هنر این امر یقینی است که رنسانس هنری از ایتالیا آغاز شده، بدین ترتیب که هنرمندان ایتالیایی بر خلاف دیگر کشورهای اروپایی حاضر نشده بودند به سبک گوتیک در معماری تن دهند و حتی این مفهوم را به صورت طعن و استهزا برای این سبک به کار میبردند و علیه سبک گوتیک عصیان نموده و به سوی سبک جدید حرکت کردند. البته عدهای از معماران دوره رنسانس مانند برونلسکی (1) که در معماری دوره رنسانس تأثیرگذار بود و به عنوان پدر و بنیانگذار معماری رنسانس تلقی میشد؛ هنوز تحت تأثیر سبک گوتیک بوده و خود را از سیطره این شیوه رها نکرده و سبک او شیوهای ترکیبی و آمیخته از عناصر گوتیک و رنسانس محسوب میگشت؛ اما به هر ترتیب، دوره سبک گوتیک به پایان رسیده بود و در معماری، افرادی همانند برونلسکی و برامانته (2) از جمله مؤثرترین معماران سبک جدید بودند. این گروه از معماران تلاش میکردند تا شیوههای کلاسیک معماری روم و یونان را که در تاریخ هنر از شکوه و عظمت هنری برخوردار بود، با پارهای از خلاقیتها و ابداعات، بار دیگر احیا کنند. به همین دلیل، برامانته میکوشید گنبد بنای ساختمان پانتئون را، که یکی از آثار برجسته معماری کلاسیک قلمداد میشود، بار دیگر بازآفرینی نماید. لازم به ذکر است که از جهت اصطلاحشناسی و ریشهشناسی لغوی، منظور از کلمه رنسانس (3) یا تولد دوباره، در میان موافقان با آن در دوره رنسانس، به معنای بازگشت به سوی سنتهای کلاسیک هنر روم و یونان بود. در واقع، مخالفان سبک گوتیک معتقد بودند که میخواهند بار دیگر به سوی مولفههای هنری روم و یونان بازگردند و آن عناصر را احیا کنند. یکی از نکات مهم در تاریخ هنر این است که همواره در طول تاریخ، تقابلی میان سبک کلاسیک و مدرسی با سبکهای مخالف کلاسیک به چشم میخورد و پیوسته عصیان و مخالفت در برابر سنتهای کلاسیک و تعلیمی وجود داشته است. هر گاه ابداع، خلاقیت، نوآوری و رها شدن از سنتهای تعلیمی و کلاسیک به اوج خود میرسید، دوباره بازگشت به سوی سنتهای کلاسیک تکرار میشد و عدهای از هنرمندان جنبش هنری را به سوی مولفههای تعلیمی و مدرسی معطوف مینمودند. همان طور که هر از گاهی، عصیان در برابر سبک تعلیمی و کلاسیک شکل میگرفت و پارهای از سبکهای هنری در مخالفت با چارچوبهای کلاسیک به وجود میآمد.از این رو، پس از رنسانس که بازگشت به عناصر و ویژگیهای کلاسیک هنر رخ داد، بار دیگر در قرن شانزدهم، سبکهایی همچون منریسم، باروک و روکوکو از اصول کلاسیک عدول کردند و یا دوباره پس از جریانات هنری قرن شانزدهم و هفدهم، بار دیگر عدهای از هنرمندان طبل نوکلاسیک را کوبیدند و رمانتیسم و رئالیسم دگر باره از جنبش نوکلاسیک فراروی نمودند و به سوی در خدمت گرفتن عناصری جدید در هنر گام برداشتند. از دیدگاه هنرمندان رنسانس، هنر روم و یونان رشد یافته و ایدهآل تلقی میگشت و با توجه به سبکهای پیش از رنسانس همچون گوتیک، بازگشت به سوی هنر یونان و روم، در واقع بازگشت به سبک کلاسیک و مدرسهای بود و به منزله نوعی رشدیافتگی و نوزایی تلقی میشد. همان طور که نخستین فیلسوفان عصر رنسانس در قرن شانزدهم، هدف خود را از رنسانس یا تولد دوباره این گونه تفسیر مینمودند که میخواهند به فلسفه یونان و اندیشههای افلاطون و ارسطو بازگردند و تفسیر دوبارهای از آثار آن فیلسوفان ارائه دهند. فیلسوفان عصر رنسانس معتقد بودند که برخلاف عصر نوزایی، در عصر قرون وسطا، نسبت به اندیشههای فیلسوفان یونان بدفهمی و تفسیر نادرست وجود داشت و تلاش مینمودند تا تفسیر و قرائت صحیحی از فلسفه یونان ارائه دهند. در واقع، چه در عرصه هنر و چه در عرصه فلسفه، یونان و روم به منزله آرمان و ایدهآل قلمداد میشد و هنرمندان و فیلسوفان اولیه، هرچند به تدریج به سوی ابداع و خلاقیت پیش رفتند و از سنتهای یونانی و رومی فاصله گرفتند، اما در آغاز جنبش رنسانس، خود را وفادار به سنت کلاسیک یونان و روم نشان میدادند؛ همان طور که در قرن هجدهم نیز وقتی که سبک باروک مطرح شد، هنرمندان نوکلاسیک در مخالفت با سبک باروک، بار دیگر به سوی مولفههای کلاسیک گرایش پیدا نمودند.همانطور که بیان شد، در بسیاری از دورههای تاریخ هنر، هر از گاهی، آن گاه که از اصول کلاسیک و مدرسی عدول میشد، عدهای از هنرمندان در برابر جریانات انحرافی و یا التقاطی برخاسته و سبک کلاسیک را مطرح مینمودند. هنرمندان دوره رنسانس در عرصه نقاشی، مجسمهسازی و معماری، به دو دوره رنسانس آغازین یا اولیه و رنسانس پیشرفته یا مترقی تقسیم میشوند. دوره آغازین رنسانس به ابتدای قرن چهاردهم تا دهه دوم قرن پانزده تعلق دارد (1420 – 1300) و دوره دوم رنسانس متعلق به قرن چهاردهم تا پایان این قرن یعنی در سالهای 1500 – 1420 میباشد.
معماری
معماری آسانترین هنری است که در آن می توان از تجدید حیاط مضمونهای کلاسیک در دوره رنسانس و انطباق آنها با نیازهای عصر پیروی کرد . در عهد رنسانس تئوریهای معماری به طرز بی سابقه ای مورد بحث قرار گرفت . معماری که مبتنی بر قواعد منطقی ، محاسبه و تکنیک است .
شهر در قرون وسطی با دیوارهای دفاعی احاطه می شد و کلیسای جامع در مرکز شهر به طور نمادین قرار داشت . شهر مطلوب دوره رنسانس از تنوع فوق العاده ای برخوردار بود : کلیسا ، خانه های مجلل ، بیمارستانها و مراکز آموزشی در حاشیه خیابانهای عریض و میدانها به ردیف کنار هم قرار می گرفت . البته به جزء در مورد بخش کوچکی از پیاچترا و کریمونا در ایتالیا ، این نوع شهر هرگز وجود خارجی پیدا نکرد . اگر چه شهرهای آرمانی رنسانس هرگز به طور کامل ساخته نشدند اما معماران ، ساختمانهای متعدد طبق ایده آل رنسانس بنا کردند .
معماری از دو اصل اساسی متابعت می کرد :
1- عناصر صوری برگرفته از عهد باستان را بکار می برد و از قواعد پرسپکتیو پیروی می کرد . عناصر صوری که معماران بکار گرفتند مانند : ستونها ، ستونهای تزئینی ، سرستونها ، پیشانیها و طاقها از روی نمونه های عهد باستان و نوشته های ویترو ویوس طراحی می شدند . از این عناصر بهره می گرفتند تا دیوارها و فضا هاتی باز به سهولت در معرض دید قرار بگیرند و نوعی حس پرسپکتیو در داخل ساختمانها به وجود آید . این ساختمانها از حس وحدتی که در ساختارهای کلاسیک وجود داشت بی بهره بودند و در پایان قرن پانزدهم ، برامانته و میکلانژ حس وحدت بیشتری را وارد معماری رنسانس کردند .
2- عناصر کلاسیک بسیار متفارت با معماری گوتیک به نظر می رسید . نویسندگان رنسانس ساختمانهای گوتیک قرون وسطی را غیر طبیعی می دانستند . آنها در این عصر نوعی شیوه ساخت رومی را به کار می گرفتند . دیوارها در قرون وسطی جای خود را به پنجره های بزرگ با شیشه منقوش داده بودند و بار دیگر به سطوح یکپارچه مبدل شدند . با نمایی از مرر رنگی و با شکلی ساده و بی پیرایه . آنها ساختمانهای خود را طبق اصول رانهای نظری بنا کردند . تفاوتهای فراوانی که ساختمانهای رنسانس را از بناهای قرون وسطی متمایز می کرد بیشتر جنبه تزئینی آن بود و به ساختار مربوط نمی شد .