لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 34
درآمدی بر مفهوم فرهنگ
ما در جامعه اسلامی و به خصوص جامعهای فرهنگی زندگی میکنیم. توجه به مدیریت فرهنگ و ساماندهی اوضاع فرهنگی کشور دغدغه اصلی رهبر انقلاب، رئیس جمهور، شورایعالی انقلاب فرهنگی و بسیاری از نهادهایی هست که در این عرصه خدمت میکنند.
ساماندهی وضعیت فرهنگی کشور نیاز به برنامه همه جانبه و به تعبیری به مهندسی دارد. مهندس کسی است که ارتباط بین اجزاء یک سازه را با یکدیگر و با کل سازه بررسی میکند و همه را در نقشه سازه محاسبه مینماید. اگر بپذیریم فرهنگ، یک سازه با اجزاء متنوع و متکثر میباشد، طبیعتاَ باید طی یک نقشه و محاسبات پیچیده ارتباط بین اجزا با هم و با کل سازه فرهنگ بررسی شود. شاید این همان تعبیری است که مقام معظم رهبری از آن تحت عنوان «نقشه مهندسی فرهنگی کشور» نام بردهاند.
به نظر میرسد قدم اول برای تهیه این نقشه شناخت اجزاء و مصالحی است که در این سازه به کار میرود. پس باید سعی کنیم فرهنگ را بشناسیم و تعریف نماییم و اجزاء مختلف آن را با هم و با کل فرهنگ به نحو جهتداری هماهنگ کنیم. پس مجبور خواهیم بود که فرهنگ را تبیین نماییم.
مفهوم فرهنگ:
در تعریف فرهنگ چنانکه مقام معظم رهبری فرمودهاند باید سعی شود از افراط و تفریط پرهیز شود. یعنی نه فرهنگ را یک کل باز و گسترده به وسعت جامعه بدانیم که مدیریت پذیر نیست و نه با تعریفی محدود و مضیق آن را سیستمی مکانیکی و بسته بدانیم. نوشتار حاضر سعی دارد با استفاده از تعاریف موجود چارچوبی را برای مفهوم فرهنگ فراهم آورد. از فرهنگ تعاریف مختلفی در کشورهای مختلف وجود دارد.
ریموند ویلیامز در کتاب «کلید واژهها» معتقد است که مفاهیم فرهنگ در 3 نوع کاربرد رایج انعکاس یافته است.
ـ تعاریفی که اشاره به رشد فکری، روحی و زیباشناختی فرد، گروه یا جامعه دارند.
ـ تعاریفی که دربرگیرنده فعالیتهای ذهنی و هنری و محصولات آنها مثل فیلم، موسیقی و تئأتر است.
ـ تعاریفی که بر مشخص کردن کل راه و رسم زندگی و فعالیتها، باورها و آداب و رسوم تداومی از مردم، یا یک جامعه تأکید دارد.
کروبر و کلوکهون که مردمشناس هستند در کتاب خود با عنوان تعریف استنادی از فرهنگ و معانی و مفاهیم آن، تعاریف زیادی از فرهنگ را گردآوری کردند و موفق شدند همه این تعاریف را در 6 درک اصلی از فرهنگ دستهبندی نمایند.
1ـ تعایف توصیفی: در این دسته از تعاریف، فرهنگ به مثابه یک مجموعه جامع که زندگی اجتماعی را میسازد در نظر گرفته میشود. تعریف تیلور در سال 1871 شاید جزء مبناییترین تعاریف در این درک میباشد. تیلور معتقد است که فرهنگ آن کل پیچیدهایی است که دانش، باور، هنر، قوانین، اخلاقیات، رسوم و هرگونه قابلیتها و عادات دیگری را که انسان به عنوان عضوی از جامعه فرا میگیرد، شامل میشود.
2ـ تعاریف تاریخی: این دسته از تعاریف فرهنگ را میراث تاریخی نسلها میداند که در طول زمان و در فرآیند انتقال از نسلی به نسل دیگر اضافه و تکمیل میشود.
3ـ تعاریف هنجاری: این تعاریف نیز خود 2 دستهاند. گروهی فرهنگ را شیوه زندگی میدانند که به الگوهای رفتاری انسانها شکل میدهد و گروه دیگر فرهنگ را ارزشهای مادی و اجتماعی مردم میدانند.
4ـ تعاریف روانشناختی: در این تعاریف فرهنگ به مثابه حلال مشکلات مردم که ارتباطات آنها را میسر میسازد و انسانها میتوانند به دلیل آن آموزش ببینند یا نیازهای مادی و عاطفی خود را برآورده سازند تلقی میگردد.
5ـ تعاریف ساختاری: این تعاریف بیشتر به روابط سازمان یافته و جنبههای تفکیک پذیر فرهنگ اشاره دارد و فرهنگ را امری تجریدی میداند که با رفتار انضمامی فرق دارد. این تعریف نقطه مقابل تعریف تیلور از فرهنگ است.
6ـ تعاریف ژنتیکی: این تعاریف، فرهنگ را محصول کنش متقابل انسانها و محصول تحولات بین نسلی میداند و به تعاریف تاریخی نزدیک است.
تأثیر چگونگی تعریف فرهنگ بر برنامه ریزی و سیاستگذاری فرهنگ
ابراهیم فیاض
فرهنگصفتممیزه انسانازغیرانساناستو همین باعث تمایز وی از دیگر موجودات میشود .