لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن .doc :
جهانیشدن و امنیت ملی
منبع: ماهنامه زمانه شماره30
چکیده:
جهانیشدن فارغ از آنکه یک پروژه باشد یا پروسه، پدیدهای است که صرفنظر از عناصر اختیاری و کنترلشده آن، از برخی وجوه کاملا تحمیلی برخوردار است که حتی قدرتهای بزرگ را به تمکین وامیدارد و این مساله از آنجا ناشی میشود که پدیده جهانیشدن هنوز در کلیت خود برای هیچکس روشن نشده است. گریز مداوم جهانیشدن از کالبدشکافی محققانه و تنوع ادبیاتی موضوع جهانیشدن که ابهامات و تضادهای فراوانی را بر آن تحمیل کردهاست، دستیابی به یک تعریف و نظریه دقیق و روشن را ناممکن ساخته و آن را چونان پدیدهای نمایان میسازد که تا زمان تحقق کامل اساسا قابل شناخت نباشد.
اما بههرحال بسیاری از کشورهای جهان تکلیف خود را با این پدیده معین کردهاند و سهم خود را در بازیگری یا بازیگردانی در محیط آن معلوم ساختهاند. جهانیشدن هرچه باشد و هرموقع که تحقق یابد، مانند بسیاری دیگر از پدیدارهای تمدن بشری دارای وجوه منفعتبار و زیانبار خواهد بود و نرمی و زبری در آن آمیخته است. بنابراین توجه به اصل پدیده جهانیشدن تنها یک طرف معادله است، طرف دیگر آنکه میتواند صغری یا کبرای استدلال ما برای تایید یا نفی آن باشد، همانا منافع و امنیت ملی است.
نهتنها ما بلکه همه کشورهای جهان در حال سبکسنگیننمودن و توزین و تبیین جهانیشدن در قبال خود هستند و باتوجه به امکانات و شرایط ژئوپلیتیک خود، در حال پذیرفتن یا واگذارکردن نقشهای بازی در این صحنهاند. کشورهایی چون ایران که دارای امتیازات منطقهای عمدهای هستند بهطور ویژهای در معرض وجوه گستردهتری از منافع یا مضرات جهانیشدن واقع میشوند و تقریبا قادر به انزواگزینی یا جداسازی خود از سیطره جهانیسازی نخواهند بود. اما با بهکارگیری اندیشههای کاملا مطالعهشده و محققانه و با اتخاذ رویههای مدبرانه و هوشمندانه در رهبری و مدیریت کلان، میتوان در بهحداقلرساندن مضرات و بهحداکثررساندن منافع آن موثر بود.
جهانیشدن فرصتهای بیشماری را فراهم میکند، همچنانکه فرصتها و اختیارات بسیاری را نیز با خود میبرد؛ اما استفاده درست و بهموقع از فرصتهای بهدستآمده میتواند زیانهای ناشی از اختیارات و فرصتهای تلفشده را حتی تا چندبرابر جبران کند.
این امر بستگی زیادی به تحول مثبت در دیدگاه نظری ما نسبت به جهانیشدن و نیز پیدایش نوعی مدیریت هوشمندانه در سطوح کلان سیاستگذاری ملی و منطقهای خواهد داشت. آنچه را که ما تحت عنوان امنیت ملی و اعتلای فرهنگی جستجو میکنیم و هماکنون در معرض آسیبهای جدی پدیده جهانیشدن قرار گرفته است، موضوع اساسی برای همه کشورهای جهان از جمله کشورهای قدرتمند صنعتی غرب میباشد. ای بسا کشورهایی چون ایران با دستیابی به نظریهای اصولی و کارشناسانه درباب جهانیشدن بتوانند آینده این پدیده را از آن خود کنند و حتی بیشتر از غربیها منافع آن را کسب نمایند. مقاله زیر را ملاحظه فرمائید.
امنیت ملی کشورها تحت تاثیر متغیرهای بینالمللی و منطقهای که کانونهای بحران محسوب میشوند همواره مورد تهدید قرار دارد. هرچه بر دامنه گسترش جهانیشدن و ابعاد آن افزوده میشود، کشورهایی که در معرض آسیبپذیری بیشتری قرار دارند، این تهدیدات را در عرصههای مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی با شدت هرچهبیشتری دریافت میکنند؛ بنابراین لازم است که درخصوص پدیده جهانیشدن به مثابه تهدیدی برای امنیت ملی کشورها، بررسی کارشناسی صورت گیرد. این مساله سوالات بسیاری را برمیانگیزد که برخی از این سوالات به ماهیت جهانیشدن و ابعاد آن مربوط میشود که در این مقاله، متغیر مستقل، فرضیه تبیینی خواهد بود و تاحدودی نیز به امکانات و موقعیت جغرافیایی و فرهنگی جوامع در تقابل با
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .DOC ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 16 صفحه
قسمتی از متن .DOC :
سال "اتحاد ملی" و "انسجام اسلامی"
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیام نوروزی خود خطاب به ملت ایران، سال 1386 را سال "اتحاد ملی" و "انسجام اسلامی" نام نهادند.
نامگذارى سال ۸۶ تحت عنوان اتحاد ملى و انسجام اسلامى از سوى مقام معظم رهبرى بى تردید از نگاه استراتژیک ایشان به معضلات و چالش هاى فراروى ایران و جهان اسلام حکایت دارد. در شرایطى که جمهورى اسلامى ایران به عنوان عضوى از پیکره عظیم جهان اسلام در برابرجریان متلاطم جهان غرب قراردارد و در حالى که بیدارى و خیزش جهان اسلام قدرت هاى بزرگ را به تکاپو براى به انقیاد در آوردن هرچه بیشتر کشورهاى اسلامى نموده است آسیب شناسى جبهه داخلى و رفع نقاط افتراقى جهان اسلام ازاهمیت مضاعفى برخوردار مى شود.در واقع توجه به دو اصل اساسى اتحاد ملى و انسجام اسلامى که در واقع مى تواند در یکدیگر ادغام گردیده و به عنوان اصلى واحد مورد بحث و بررسى قرار گیرد چنان اهمیت مى یابد که مقام معظم رهبرى در پیام نوروزى خود ضمن تشریح برنامه هاى دشمنان براى ضربه زدن به حرکت امت اسلامى در دو جبهه داخلى و خارجى تصریح کردند که «ایجاد تفرقه و تضعیف وحدت ملى ایرانیان » و«به وجود آوردن مشکلات اقتصادى براى متوقف کردن پیشرفت کشور» دو روش عمده دشمنان براى مقابله با ملت ایران و نظام جمهورى اسلامى مى باشد. ایشان همچنین با یادآورى جنگ روانى و تلاشهاى موذیانه دشمنان براى ایجاد اختلاف و تفرقه در میان ملت ایران و در جهان اسلام افزودند: دشمنان به بهانه هایى همچون قومیت، مذهب و گرایشهاى صنفى درصدد هستند وحدت کلمه ملت ایران را از بین ببرند و در جهان اسلام نیز اختلافات مذهبى را دامن بزنند و با براه انداختن جنگ شیعه و سنى میان ملت ایران و جوامع اسلامى فاصله ایجاد کنند . با این تفاسیر در حقیقت مى توان گفت که این نام گذارى بر اساس نیاز امروز کشور و جهان اسلام به کلید هاى اساسى براى ادامه بیدارى و خیزش اسلامى مى باشد. در این خصوص براى درک کارویژه هاى مناسب این شعار باید آن را در دو حوزه داخلى و خارجى (جهان اسلام)مورد بحث و بررسى قرارداد. الف- حوزه داخلى:تاکید براتحاد ملى از سوى مقام معظم رهبرى بى گمان از درک عمیق ایشان نسبت به تلاش دشمنان براى بهره گیرى از منفذهاى خودساخته برخى از گروههاى سیاسى و وارد آوردن ضربه به وحدت ملى به عنوان یگانه راهکار فائق آمدن بر مشکلات مى باشد.عدم وجود تساهل و مدارا در جامعه، نبود فرهنگ رقابت و قواعد بازى، دولت سالارى و عدم مشارکت مسوولانه در امور کشور، نبود اعتماد و ارتباط مناسب اجتماعى بین افراد و فردگرایى منفى به معنى دنبال کردن منافع شخصى بدون توجه به منافع جامعه آسیب هایى هستند که مى توانند جامعه را تهدید کنند. از دیگر سو وجود جامعه متنوع با حضور قومیت هاى مختلف با گرایش مذهبى همواره مورد تحریک دشمنان براى ایجاد اختلاف در میان این اقوام بوده است. در این میان باید تاکید کرد که درجامعه فرهنگى متنوع ایرانى - اسلامى خرده فرهنگى هاى موجود هویت خویش را تعریف کرده و در عین حال با این فرهنگ بزرگ نیز همزیستى مسالمت آمیز داشته اند. ترک، کرد، لر، بلوچ، عرب، لک، گیلک، ترکمن و. . . همه ایرانى اند و مسلمان و هویت برتر خود را در ایران اسلامى جستجو مى کنند. بى گمان توازن میان خرده فرهنگ ها و فرهنگ ملى - محصول بزرگى به نام اتحاد ملى و انسجام اسلامى را به همراه داشته است.ایران اسلامى امروز بیش از همیشه به همدلى، وحدت، دوستى، رفاقت، اتحاد آحاد مردمش نیازمند است، در شرایطى که از یکسو دشمنان خارجى براى خدشه دار کردن عزت و غرور ملت مسلمان ایران زمین از هیچ تلاشى رویگردان نیستند و از طرفى ایرانیان در آستانه ورود به شرایطى تازه و افتخارآفرین از دستاوردهاى علمى و ملى خویش به سر مى برند، این تهدیدها معناى تازه اى به خود گرفته است. ایران اسلامى متعلق به همه ایرانیان است از هر قوم و هر نژاد و هر زبان و در سال اتحاد ملى و انسجام اسلامى توجه و دقت بیشتر در حفظ حرمت اقوام مختلف اصیل ایرانى و جلوگیرى از فتنه انگیزى و ایجاد اختلاف بین اقوام از ضروریات نظام اسلامى و ایران متمدن مى باشد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 39
کتابخانه ملی
دید کلی
کتابخانه ملی ایران با نام فعلی رسما در شهریور 1316 هجری شمسی در محل فعلی آن گشایش یافت. پایه اصلی مجموعه آن، کتابهای کتابخانه دارالفنون است که در سال 1280 ه.ق. تاسیس شده بودت. این کتابخانه اکنون (1364) دارای 219000 جلد کتاب (شامل کتاب فارسی و عربی و 114 هزار کتاب به زبانهای خارجی) چاپی و 12 هزار جلد نفیس خطی و 700 عنوان مجله فارسی و 366 عنوان مجله لاتین و تعدادی نقشه، پوستر و عکس و اسلاید و اسناد و مدارک است. در سال 1361، مرکز خدمات کتابداری خود به کتابخانه ملی ایران پیوست. طبق قانون واسپاری باید از هرکتاب و نشریه چاپی که داخل مرزهای جغرافیایی ایران منتشر می شود دو نسخه به کتابخانه ملی سپرده شود. رده بندی کتابخانه از سال 1362 به بعد بر مبنای نظام رده بندی کنگره است. قبل از آن رده بندی بر اساس شماره ثبت بوده است. کتابخانه ملی، مادر کتابخانههای یک کشور است و در راس همه آنها قرار دارد و به پیشرفت نظام کتابخانه ای کشور، بخصوص شبکه کتابخانههای عمومی کمک می کند. کتابخانه ملی معمولا یک یا چند نسخه از کلیه آثار مکتوب و غیر مکتوب کشور مربوطه را برای ثبت، نگهداری و برگه نویسی دریافت می دارد. به همین دلیل کتابخانه ثبت آثار (Copyright Labrary) هست. بودجه کتابخانه ملی از طریق دولت تامین می شود و اداره آن با هیات امناست. ویژگیهای قرن 19، برای رشد کتابخانههای ملی مساعد بود و این مساله مورد تایید است که قرن 19 دوران کاشتن بذر کتابخانه ملی با ارزش جهان می باشد. احتمالا پارهای از این کتابخانهها پیشتر پایه گذاری شده اند اما بیشترین تاکید بر ملی بودن آنها و مورد پذیرش و شناسایی قرار گرفتن آنها در قرن 19 میلادی است.
تعریف کتابخانه ملی
این نوع کتابخانه همه نوشتهها را در سطح ملی گر می آورد و منظم می کند و خدماتش نه تنها جغرافیایی کشور گسترده است بلکه امروزه، به سبب ایجاد شبکههای جهانی، با جوامع خارج از کشور نیز در ارتباط است. اجتماعی که با این گونه کتابخانه همبستگی دارد یک ملت است.
وضایف کتابخانه ملی
کتابخانه ملی باید از هر کتابی که داخل مرزهای جغرافیایی یک کشور منتشر می شود یک یا چند نسخه را داشته باشد؛
از کتابهایی که در خارج از کشور درباره کشور متبوع کتابخانه ملی چاپ می شود یک یا چند نسخه را داشته باشد؛
تهیه کتابشناسی ملی؛
تهیه فهرست مشترک (Union Cataloug)؛
وضع قوانین مربوط به کتابخانه ها؛
تهیه میکروفیلم، چاپ عکس (افست) از کتاب و تشکیل کلاسهای کار آموزی و برگزاری نمایشگاههای کتاب.
آندره گدار، معمار نخستین ساختمان کتابخانه ملی ایران
جمال آباد، نام روستایی در دامنه جنوبی ارتفاعات البرز است. این روستا به مانند دیگر ارتفاعات شمال تهران، خوش آب و هواست و تابستان هایی خنک را برای شهروندان تهرانی نوید می داده است. منازل یا به عبارت بهتر، باغچه های سبز و خرمی داشت که درختان میوه و چنار، سرو و سپیدار، زینت بخش آن بود. در یکی از این خانه ها و در حدود شصت سال پیش، مردی فرانسوی زندگی می کرد که اهالی بومی جمال آباد، وی را به نام مسیو می شناختند. پیرمرد موقر و آراسته ای که گهگاه برخی از رجال و صاحب منصبان شهری به دیدارش می آمدند و ساعت ها با او گفت وگو می کردند. روستاییان زحمتکش و ساده دل از جایگاه بلند این پیرمرد خبر نداشتند ولی با این غریبه خوش برخورد احساس بیگانگی هم نمی کردند.
مسیو آن چنان با اهالی روستا انس گرفته بود که با همشهریان پاریسی خود هم نمی توانست (یا نمی خواست) چنین ارتباطی برقرار کند. او زندگی مجلل و آپارتمان های پر زرق و برق پاریس را رها کرده بود و در مکانی سکنی گزیده بود که نه آب لوله کشی داشت و نه برق و تلفن. او درخلوت این روستا به گوشه ای از ذوق و هنر ایرانی پی برده بود که آن را این گونه بیان می کند:
"فرشته ذوق و الهام، همان طور که می دانیم، به هر جا اراده کند، روح و معنا می دهد؛ ولی به نظر می رسد که به جمال آباد، بیشتر از هر جای دیگر دمیده است. به همین سبب، این خانه را برای معرفی معماری متواضع و آشنای ایرانی انتخاب کرده ام. خانه بر بلندی قرار گرفته و آفتابگیر است و همین از علاقه خاص ایرانی به فضا حکایت می کند."
آندره گدارANDRE GODARD در سال 1881 میلادی در پاریس به دنیا آمد. تحصیلات خود را در دانشکده هنرهای زیبای پاریس به پایان برد. در سال 1307 شمسی مطابق با 1929 میلادی به دعوت دولت وقت ایران، برای سازماندهی و راه اندازی اداره کل باستان شناسی وارد ایران شد. به موجب قراردادی رسمی که به امضای وزیر وقت معارف رسیده بود، اداره موزه وزارت معارف را تا سال 1312 عهده دار بود. از ابتدای سال 1313 با حفظ سمت، به ریاست کتابخانه وزارت معارف و با تأسیس موزه ایران باستان به سمت مدیر کل موزه منصوب شد.
خدمات فرهنگی
آندره گدار در مدت 32 سال اقامت در ایران، علاوه بر آنکه در مسوولیت های متعددی همچون مدیر کل عتیقات (عتیقه جات) و رییس دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، خدمت می نمود از بسیاری آثار تاریخی و باستانی در سراسر ایران بازدید کرد. کوشش های او تنها به تحقیق و کاوش در باره این آثار محدود نمی شد. او با همتی مثال زدنی و با کوشش فراوان، حفاظت و نگهداری از این آثار را جزو اهداف خود قرار داد. نامه نگاری ها و مذاکرات بسیار او با دست اندرکاران و مقامات دولتی شاهدی بر این مدعاست. از آن جمله می توان به یکی از آخرین مکاتبات وی با نخست وزیر وقت ایران در سال 1337 اشاره کرد که بیانگر گوشه ای از علاقه او به فرهنگ ایران زمین است:
..."اگر چه کلیه طرح های مورد نظر خود را نتوانستم در ایران محقق سازم ولی توانستم کارهای مفیدی برای ایران انجام دهم: بنیان گذاری اداره خدمات باستان شناسی، تاسیس موزه باستان شناسی [ایران شناسی]، بازسازی ارزشمندترین ابنیه تاریخی، تهیه طرح های کلی دانشگاه تهران، ایجاد اداره انتشارات خدمات باستان شناسی که دیگر به جای زبان فرانسه از زبان فارسی استفاده می شود.
با این حال چند طرح که برایم بسیار با اهمیت بود با کمال تأسف رها شده است. در این نامه بیشتر تأکیدم بر موزه باستان شناسی تهران است. 20 سال از عمر آن می گذرد. احتیاج به تجدید نظر و تکمیل دارد. تجهیزات مورد نیاز آن هنوز تأمین نشده است. احتیاج
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
ستارخان سردار ملی
در بین مردانی که برای دفاع از مشروطیت و حقوق ملت دست به شمشیر برده و آنرا پس از استبداد صغیر دو مرتبه بازگردانیدند، ستارخان سردار ملی مقام اول را دارد؛ بحق او قهرمان مشروطیت ایران است.ستارخان پیش از مشروطیت از لوطیان تبریز بود. لوطیان تبریز از قدیم طبقه خاصی را تشکیل میدادند و اخلاق و عادات بخصوصی داشتند. با حکومت و مأمورین دولت همیشه مخالفت می نمودند؛ چنانکه در عصر شاه طهماسب صفوی عده ای از آنان در عصیان طغیان نمودند و به مجازات رسیدند. پس از بروز اختلاف بین متشرعه و شیخیه، لوطی ها نیز دو دسته شدند و به مخالفت همدیگر برخاستند. اعمال و رفتار آنان مورد توجه طبقات مردم بود. محمدامین خیابانی دیوانی به زبان ترکی درباره وقایع لوطی های تبریز سروده که در عهد نادرمیرزا مؤلف "تاریخ تبریز" با وصف چند دفعه چاپ کمیاب بوده است. ستارخان از لوطیان بومی نبود، بلکه اصل او از قراجه داغ و از ایل محمدخانلو بود. خود به شیخیه اعتقاد داشت و روزگاری در اطراف شهر به سر می برد. پنهانی به مشهد رفته و برگشته بود.ستارخان پس از اعلام مشروطیت به شهر آمد و به اسب فروشی اشتغال ورزید و سپس جزو مجاهدین مسلح گردید. پس از بمباردمان مجلس، دعوت انجمن ایالتی آذربایجان را که خود را به دنیا جانشین مجلس بمباردمان شده معرفی می کرد، قبول کرد. در محله امیرخیز با قوای دولتی جنگ نمود. با وصف شکست مجاهدین و سست شدن آنها، وی استقامت به خرج داد و تسلیم نشد و محله امیرخیز را به تصرف قشون دولتی نداد. وقتی بر ایران گذشته است که مشروطیت فقط در محله امیرخیز تبریز وجود داشت و همه جای ایران در دست پادشاه مستبد بود.ژنرال قونسول روس به وی بیرق روسیه داده و تضمین می کرد که اگر تسلیم شود از تعرض محمدعلی شاه مصون باشد، اما او قبول نکرد. آنقدر مقاومت کرد تا مجاهدین محلات دیگر به جنبش آمدند و قوای دولت را عقب راندند. این مقاومت به محمدعلی شاه معلوم ساخت که بلوای تبریز امری جدی است و ممکن است کار آن بلوا بالاتر گیرد و کار به جاهای باریکتر بکشد. این بود که عین الدوله را به محاصره تبریز فرستاد و از عشایر و خوانین نفر و اسلحه خواست. ستارخان بدواً اردوی ماکو را منهزم نمود و بعداً عین الدوله را عقب نشاند و بر تبریز مسلط شد. پس از آن، به زور از مردم اعانه خواست و مرتکب بعضی اشتباهات شد و مردم را ناراضی نمود. (موضوع اعانه جمع کردن ستارخان مربوط می شود به خبردار شدن انجمن تبریز از بمباردمان مجلس و احتمال کودتا بر علیه مشروطیت نوپا. نخستین اقدام انجمن پس از اطلاع بر این موضوع، پس از ارسال تلگرافها به سایر شهرها، در صدد اعزام نیروی مسلح به تهران درآمد. به دنبال این تصمیم دفتر اعانه ای برای تأمین هزینه این اردوکشی دایر گردید.)پس از آنکه قشون روس وارد تبریز گردید، وی به شهبندری عثمانی (قونسولخانه) پناه برد و بالاخره به طهران رهسپار شد. در پایتخت مشروطه پذیرایی گرم و باشکوه از وی به عمل آمد. ستارخان با شاه و نایب السلطنه در یک کالسکه نشسته، با جلال تمام وارد شهر گشت و در باغ اتابک منزل گرفت.چون پس از فتح تهران به دست ملیون، احتیاجی به وجود مجاهدین نبود و این جماعت با در دست داشتن اسلحه امنیت پایتخت را متزلزل می کردند، دولت مشروطه بر آن شد که اسلحه مجاهدین را جمع کند. مجاهدین تهران به منزل ستارخان سردار ملی جمع شده، بنای مقاومت را گذاشتند. در نتیجه تیراندازی ها تیری به پای او اصابت کرد و (بدین گونه پایی که در صحنه های آتش و خون دلیرانه و بی تزلزل گام زده بود با تیر دولت انقلابی از رفتار باز ایستاد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
ستارخان سردار ملی
در بین مردانی که برای دفاع از مشروطیت و حقوق ملت دست به شمشیر برده و آنرا پس از استبداد صغیر دو مرتبه بازگردانیدند، ستارخان سردار ملی مقام اول را دارد؛ بحق او قهرمان مشروطیت ایران است.ستارخان پیش از مشروطیت از لوطیان تبریز بود. لوطیان تبریز از قدیم طبقه خاصی را تشکیل میدادند و اخلاق و عادات بخصوصی داشتند. با حکومت و مأمورین دولت همیشه مخالفت می نمودند؛ چنانکه در عصر شاه طهماسب صفوی عده ای از آنان در عصیان طغیان نمودند و به مجازات رسیدند. پس از بروز اختلاف بین متشرعه و شیخیه، لوطی ها نیز دو دسته شدند و به مخالفت همدیگر برخاستند. اعمال و رفتار آنان مورد توجه طبقات مردم بود. محمدامین خیابانی دیوانی به زبان ترکی درباره وقایع لوطی های تبریز سروده که در عهد نادرمیرزا مؤلف "تاریخ تبریز" با وصف چند دفعه چاپ کمیاب بوده است. ستارخان از لوطیان بومی نبود، بلکه اصل او از قراجه داغ و از ایل محمدخانلو بود. خود به شیخیه اعتقاد داشت و روزگاری در اطراف شهر به سر می برد. پنهانی به مشهد رفته و برگشته بود.ستارخان پس از اعلام مشروطیت به شهر آمد و به اسب فروشی اشتغال ورزید و سپس جزو مجاهدین مسلح گردید. پس از بمباردمان مجلس، دعوت انجمن ایالتی آذربایجان را که خود را به دنیا جانشین مجلس بمباردمان شده معرفی می کرد، قبول کرد. در محله امیرخیز با قوای دولتی جنگ نمود. با وصف شکست مجاهدین و سست شدن آنها، وی استقامت به خرج داد و تسلیم نشد و محله امیرخیز را به تصرف قشون دولتی نداد. وقتی بر ایران گذشته است که مشروطیت فقط در محله امیرخیز تبریز وجود داشت و همه جای ایران در دست پادشاه مستبد بود.ژنرال قونسول روس به وی بیرق روسیه داده و تضمین می کرد که اگر تسلیم شود از تعرض محمدعلی شاه مصون باشد، اما او قبول نکرد. آنقدر مقاومت کرد تا مجاهدین محلات دیگر به جنبش آمدند و قوای دولت را عقب راندند. این مقاومت به محمدعلی شاه معلوم ساخت که بلوای تبریز امری جدی است و ممکن است کار آن بلوا بالاتر گیرد و کار به جاهای باریکتر بکشد. این بود که عین الدوله را به محاصره تبریز فرستاد و از عشایر و خوانین نفر و اسلحه خواست. ستارخان بدواً اردوی ماکو را منهزم نمود و بعداً عین الدوله را عقب نشاند و بر تبریز مسلط شد. پس از آن، به زور از مردم اعانه خواست و مرتکب بعضی اشتباهات شد و مردم را ناراضی نمود. (موضوع اعانه جمع کردن ستارخان مربوط می شود به خبردار شدن انجمن تبریز از بمباردمان مجلس و احتمال کودتا بر علیه مشروطیت نوپا. نخستین اقدام انجمن پس از اطلاع بر این موضوع، پس از ارسال تلگرافها به سایر شهرها، در صدد اعزام نیروی مسلح به تهران درآمد. به دنبال این تصمیم دفتر اعانه ای برای تأمین هزینه این اردوکشی دایر گردید.)پس از آنکه قشون روس وارد تبریز گردید، وی به شهبندری عثمانی (قونسولخانه) پناه برد و بالاخره به طهران رهسپار شد. در پایتخت مشروطه پذیرایی گرم و باشکوه از وی به عمل آمد. ستارخان با شاه و نایب السلطنه در یک کالسکه نشسته، با جلال تمام وارد شهر گشت و در باغ اتابک منزل گرفت.چون پس از فتح تهران به دست ملیون، احتیاجی به وجود مجاهدین نبود و این جماعت با در دست داشتن اسلحه امنیت پایتخت را متزلزل می کردند، دولت مشروطه بر آن شد که اسلحه مجاهدین را جمع کند. مجاهدین تهران به منزل ستارخان سردار ملی جمع شده، بنای مقاومت را گذاشتند. در نتیجه تیراندازی ها تیری به پای او اصابت کرد و (بدین گونه پایی که در صحنه های آتش و خون دلیرانه و بی تزلزل گام زده بود با تیر دولت انقلابی از رفتار باز ایستاد