لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
اقرا باسم ربک الذی خلق ، خلق النسان من علق
اقرا وربک الاکرم ، الذی علم بالقلم ، علم الانسان ما لم یعلم
ای آمنه و عبدالله خداوند بلند مرتبه چه لطفی به شما داشته که چنین فرشته ای را به شما هدیه داده . ای عبد المطلب چه کار نیکویی کرده بودی که چنین نوه ای از جنس مهربانی را به تو عطا کرد .
ای خدای مکه تو به خودت می بالی و می نازی که چنین انسان بزرگی بر خاک تو قدم نهاده
ای حلیمه تو آن کسی هستی که پستان خود را در دهان مردی از تبار عشق و عاطفه گذاشتی و آن نوزاد از شیر تو ، حلیمه تغذیه کرد به خود ببال .
یک فرشته در مکه سرزمین گرم خدا بدنیا آمد که با آمدنش مهر و صفا و دوستی جانی تازه گرفت فرشته ای که زمین را که در گرداب جهل و نادانی بود و در حال غرق شدن و ا ز بین رفتن بود نجات داد . ای فرشته ی الهی رحمت خدا بر تو که این زمین را از عدل پر کردی و عشق و عاطفه و صبر و تلاش و مهربانی را دوباره زنده کردی . رحمت خدای بر تو در شهر مکه هلهله و آشفتگی بر پا بود همه حرف آن فرزند را می زدند مگر چه شده بود که همه از او می گفتند در شهر پراکنده شده بودند که نوزادی بدنیا آمد که او ناف بریده و ختنه کرده بدنیا آمده و در هنگام تولد همچون عیسی مسیح د رگهواره سخن گفت . و به یگانگی خدای متعال شهادت داد .
آمنه فرزندی آورده که عبدالمطلب نام او را محمد گذاشت و برای او گوسفندی را سر برید تا در میان آسمان و زمین ستوده باشد . محمد (ص) هفت روز از مادر خود یعنی آمنه شیر خورد پس « ثوبیه » کنیه کنیز ابولهب مدتی او را شیر دادند آنگاه او به زنی پاکدامن و مهربانی بنام حلیمه از طایفه بنی سعد همسر « حارث بن عبدالعزی » سپردند تا او را با خود به صحرا ببرند و در آغوش طبیعت پرورش یابد نعمات خداوند را بهتر ببیند و بتواند در امراز آن تفکر کند . حلیمه می گوید پس از پرورش نوزاد آمنه را بر عهده گرفتم پستان چپ خود را که دارای شیر بود در دهان او گذاشتم ولی به پستان راست من بیشتر مایل بود اصرار کودک مرا بر آن داشت که پستان راست خود را که بی شیر بود در دهان او نهادم . کودک شروع به مکیدن کرد رگ های خشک ان سرازیر شد و این پیش آمد موجب تعجب همه زنان شد . این یک معجزه از خداوند منان بود حلیمه تا شش سالگی از او مراقبت کرد و از آن بعد سر پرستی او را به مادرش آمنه و جدش عبد المطلب سپرد .
آمنه مدتی از فرزند مهربان خود مراقبت کرد ولی عمر او کوتاه بود و چندی بعد دار فانی را وداع گفت از آن بعد محمد در آغوش پدر بزرگ که به وی بسیار علاقه داشت زندگی کرد محمد تا سن 8 سالگی در کنار پدر بزرگ خود زندگی کرد ولی پدر بزرگ محبوب محمد (ص) عمر چندانی نکرد محمد یتیم شد و از آن به بعد در کنار عموی خود ابوطالب زندگی کرد محمد 12 ساله شده بود در سفری که با ابوطالب عموی خود داشت در سرزمین اردن در شهر بصری راهبی به نان بحیرا در عبادتگاه خود مشغول عبادت بود هنگام عبور کاروان چشمش به محمد ( ص) بهترین مخلوق خدا افتاد نگاههای عمیق او نشانه رازی بود که در دل نهفته داشت . سپس سفارش او را به ابوطالب کرد و گفت این همان پیامبری است که نام او را در کتب آسمانی خوانده ام دین او در جهان گسترش پیدا خواهد کرد . محمد به سن 22 سالگی رسید که در پیمانی به نام پیمان جوانمردان شرکت کرد تا از حقوق مستضعفان دفاع کند اکنون محمد جوان به جوان امانتدار و امین مشهور است که همه او را محمد امین می خواندند . دختر ثروتمند به نام خدیجه (س) که نام محمد که در شهر پیچیده شده است را می شنود او شیفته محمد (ص) می شود خدیجه زن پاکدامن از محمد خواستگاری می کند محمد نیز قبول می کند خدیجه همه ثروتش را در راه خدا انفاق می کند محمد که در آن زمان به محمد امین مشهور بود همیشه یک ماه از سال را در غاری به نام حرا عبادت می کرد غار حرا در کوه نور قرار دارد غار حرا میعاد گاه وحی و تجلی گاه بعثت و محل نزول اولین آیات کلام الله است . پیامبر بزرگ ما مردی از تبار عشق و محبت و سر لوحه تما م خوبیها ست که در زمان جهل و نادانی مردم مانند نوری بود که خدای متعال از آسمان برای انسان فرستاد تا با آن نور خود را دریابند و ببینند که در میان چه تاریکی و ظلمتی ایستاده اند و حضرت محمد (ص ) چون به چهل سالگی رسید و خداوند دل او را روشنترین و پاکترین دلها یافت و هنگامی پیامبر در غار حرا به راز و نیاز با معبود یکتا مشهور بود که به امر خداوند امین وحی جبرییل بر او نازل گردید و حی آغاز شد بخوان بنام پروردگارت که جهان را آفرید انسان را از خون بسته ای خلق کرد بخوان بنام پروردگارت عزیز و گرامی تر است و پروردگاری که به وسیله قلم تعلیم داد به انسان آنچه نمی دانست آموخت و مردم در آن روز دارای مذاهب گوناگون ، خواسته های متناقض و روشهای مختلف بودند گروهی خداوند را به خلق تشبیه میکردند برخی در نام خدا دست می بردند و در آن تصرف می کردند و بعضی به غیر او اشاره میکردند خداوند بوسیله پیامبر مردم را از گمراهی به هدایت رهنمون شد و به برکت وجود آن
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
<لله علی الناس حج البت من استطاع الیه سبیلا>
حج
حج با شکوه ترین جلوه توحید نقطه اوج ایمان رایت بلندوپرچم جاودانه اسلام ذخیره بزرگ الهی برای همه انسانها ورمز عزت واقتدار وعظمت مسلمین جهان است. کعبه نخستین بیت عتیق خانه محترم الهی
مطاف فرشتگان ورسولان وموحدان است که برای خیر وسعادت بشریت بپا گردیده < ان اول بیت للناس للذی بمکه مبارکه>
ومسجد الحرم حریم انوار و قبله نیایش خدا پرستان است که هر صبح وشام بسوی آننماز میگزارند ودر حیات وممات خویش رو بسوی آن دارند وحیث ماکنتم فولو وجوهکم شطره.
ومکه شهرنیایش ودعا وتضرع وبکا بلد امن پروردگار ومبحط وحی الهی ومحل نزول فرشتگان ومیعاد گاه طلایه داران رسالت توحید از آدم تا ابرهیم واز ابراهیم تا محمد(ص)واوصیای آن حضرت است.
وحرم حریم امن الهی است برای انسان ها وهمه جانداران وگیاهان وهر کسی بدان پناه برد از غضب خدادر امان است . جایجای مکه ومدینه کوهاودشتهایش گنجینه خاطرهای جاودانه ای است که دست زمان وحوادث زمین آنرا نسوده وبا حیات ایمان زنده وبا تاریخ زندگانی طلایه داران اسلام وختم رسولان وامامان
معصوم (ع)ورجال فضلیت وتقوا امیخته است واز این رواست که مکه مدینه حرم وکعبه از جغرافیا فراتر رفته وتاریخ جاودان هدایت ونهضت رهپویان وادی نور وعدل ومحبت تا قیام حضرت مهدی (عج)است.
وهریک ازمواقف ومشاهد ومناسک حج از میقات گرفته تا حرم وکعبه وصفا ومروه ورکن ومقام وعرفات منا ومشعر رازهای نمادین ورمزهای عمیق وعارفانه ای در درون دارد که دریغ است بدان توجه نشود.
اما مدینه شهر پیامبر شهر عشق وعاطفه باشکوه وجلایش ومسجد النبی باقبه خضرا وروضه ملوکتی ومنارهای نور که فضای عطر اگین بهشتی اش خاطرات نورانی ختم رسولان را تداعی می کند.
و بقیع بل گنجینه های ناشناخته وعقده های در گلو شکسته وزخم های عمیقی که بر سینه دارد از تاریخ مضلومیت وشهادت اولیای خد سخن می گوید.
قبا وشجره ومزار حمزه ومساجد کوچک وبزرگ ومحراب ها ومنارهای بلند هر یک تذکار نماز وگلبانگ اذان در طول چهارده قرن تاریخ اسلام است.
وحج زیرت تذکاری است از این خاطره ها ورازهای بی شمار .
حج فرا گیر ترین عبادتی است که جان وتن مال وتوان رنج وراحت زمزمه وتفکر وقوف وحرکت فردوجمع عقل وعشق گذشته واینده عبادت وسیاست ودنیا وآخرت رادر خودجای نهاده وهریک از مراحل آن سنگ محکمی است برای زائر که عیار جوهر ایمانش را به نمایش می گذارد.تا تسلیم پذیری اش رابیازماید وسهرا از ناسره متمایزسازد باتوجه به آثارمعنوی مادی فردی واجتماعی عبادی وسیاسی حج است که بر این فرضیه عظم تاکید فروان شده وقران کریم ان را حق خداوند بر بندگان خوانده است.
< ولله حج البت من استطاع الیه سبیلا>
اما هدف اصلی این تحقیق مروری است بر پاره ای از اسرار معنوی حج واشاراتی درباره مناسک واماکن تاریخی مکه ومدینه امید است که قبول حق قرار گیرد.
بخش اول
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
مهمترین ارزش های من کدام است
وقتی که شخصی در جامعه زندگی میکند، زندگی کردن بهصورت هماهنگ و همراه با دیگر افراد جامعه، در نظرش مهم و با ارزش تلقی میشود و اگر قرار باشد که زندگی مسالمتآمیزی داشتهباشد، باید قوانین مشخصی باشد که در جای خود موردنیاز است؛ وجود این قوانین کمک میکند تا نوع رفتارها و اعمالی که باعث شکلگیری یک زندگی صلحآمیز میشود، مشخص شود. بنابراین افراد خانواده و بهخصوص فرزندان باید مورد تشویق و دلگرمی قرار گیرند. در این بین این سؤال مطرح میشود که ما چگونه میتوانیم یاد بگیریم رفتارهایی داشته باشیم که مورد پسند و قبول دیگران واقع شود؟ موردی که الان به آن اشاره شد یکی از مهمترین موارد برای زندگی کردن در اجتماع است اما مهمتر از آن، آموزش این قبیل از موارد به ما توسط خانوادههایمان و از طریق شیوههای سنتی است.بهنظر شما ارزشهای فردی دقیقا چه چیزهایی است و چه مواردی را شامل میشود؟
ارزشهای فردی مواردی ازقبیل اجتماع، اخلاق و معنویات و همچنین اعمال و رفتار است که باید بهصورت منظم و مستمر افراد یک خانواده از میان صحبتها و اعمال و رفتار یکدیگر، از وجود این ارزشها اطلاع پیدا کنند و از آنها بهرهمند شوند.در این مقاله فهرستی از ارزشهای فردی را ارائه میکنیم و هر یک از موارد ارائهشده را به بحث میگذاریم. در ادامه، اطلاعات و جزئیات بیشتری از این لیست به دست خواهید آورد.
در ارزشهای فردی موارد و نمونههایی وجود دارند که بسیاری از آنها از فرهنگها و تمدنهای مختلف نشأت گرفته و کاملا هم طبیعی است. در فرهنگهای مختلف، اهمیت ارزشهای فردی ه نیز متفاوت است اما ریشه و اساس اغلب این ارزشها حتی در سراسر دنیا یکسان است زیرا مواردی که در بنیاد و اساسشان وجود دارد خیلی ابتدایی و شامل مواردی است مانند اینکه چگونه فرد بهتری باشیم و بتوانیم خود را بهراحتی با جامعه وفق دهیم. در زیر یک فهرست کلی و مهم از ارزشهای فردی به شما عزیزان ارائه میشود که اغلب ارزشهای مهم و اساسی زندگی را بیان میدارد:
عشق و احترام
با محبت کردن و احترام گذاشتن به یکدیگر، بسیاری از موانع و مشکلات موجود در روابط حل میشود و این دو ویژگی فقط برای اعضای خانواده نیست بلکه برای سطوح وابسته به اجتماع نیز مفید و کارگر است. عشق و احترام به شما این امکان را میدهد که یک انسان واقعی باشید، مردم را بپذیرید و همیشه این احساس را داشته باشید که با اجتماع و افراد جامعه پیوند خوردهاید و در این صورت است که به معنای واقعی کلمه عضوی از جامعه خواهید شد و به یاد داشته باشید که این مورد یکی از مهمترین ارزشهای فردی است و باید حتما به دیگران نیز آموزش داده شود.
برقراری ارتباط
ایجاد ارتباط، بسیاری از مشکلات را در هر رابطهای حل خواهد کرد و شما را متوجه روابط سالمی که در اصل وجود ندارد، سوءتفاهمها و همچنین بقیه احساسات منفیتان میکند. بهبود و توسعه توانایی برای صحبت کردن و برقراری ارتباط با دیگران، از جمله مشکلاتی است که شما با آنها مواجهاید. بنابراین شما میتوانید هدفتان که برقراری یک رابطه بهتر است را در پیش بگیرید و بدانید که برقراری ارتباط با دیگران نیز یکی دیگر از ارزشهای مهم فردی است.
حساسیت، درک یکدیگر و یکدلی
تا جایی که امکان دارد و برایتان مقدور است، دیگران را درک کنید و نسبت به خواستهها و نیازهای آنها حساس باشید و در غم و اندوه دیگران شریک و باعث دلگرمی آنها شوید زیرا انجام کارهایی ازاین قبیل باعث میشود که شما به یک انسان خوب و نمونه تبدیل شوید. شخصی که طبیعتا در خانواده چشم به جهان گشوده و در جامعه نیز رشد یافته است نمیتواند بهعنوان یک موجود تنها در جامعه زندگی کند، زیرا لذت زندگی با افراد جامعه را چشیده و همراه با آنها زندگی خوبی داشته و نمیتواند بدون وجود آنها و تنهایی زندگی کند زیرا آن شخص نیز نسبت به احتیاجات و خواستههای دیگران حساس خواهد شد و نیازهای دیگران در نظرش مهم جلوه خواهند کرد. بنابراین وجود این ویژگیها و خصایص برای زندگی در اجتماع، جزو ارزشهای مهم به حساب میآید.
سهیم و شریک
خودخواهی و خودشیفته بودن از ویژگیها و خصوصیات اخلاقی بدی هستند که خواهناخواه شما را از اینکه یک انسان خوب باشید، دور نگهمیدارند. امکانات و تجهیزاتی را که در اختیار دارید حتیالامکان با دیگران سهیم شوید زیرا این خصیصه فقط برای اینکه انسانخوبی باشید، نیست بلکه به یک شخص این اجازه و امکان را میدهد تا به خوبی جای خود را در اجتماع و در میان مردم باز کند و این مورد نیز از ارزشهای مهم فردیست است
تحمل و بردباری
درست است که همه ما انسان هستیم و خلقتمان با دیگران تفاوتی ندارد اما از جنبههای مختلفی مانند افکار و اعمال با یکدیگر متفاوتیم و در بسیاری از موارد نیز تفاوتهای فاحشی با هم داریم. درواقع هر شخصی برای خودش افکار و عقاید خاصی دارد که ممکن است از نظر ما یا دیگران قابل قبول نباشد اما در حقیقت این موارد کاملا شخصی است و ما نمیتوانیم دخالتی در آنها داشته باشیم یا عقیده شخصیمان را در آنها دخیل کنیم. علاوه بر این، هر فرهنگ و تمدنی روی رفتارهای هر فردی تأثیرگذار است و هر فرهنگی میتواند یک شخص با خصایص، عادات و ارزشهای مختلفی بهوجود آورد. فردی که بهعنوان عضوی از جامعه است و در اجتماع زندگی میکند، نیاز دارد که با استفاده از فرهنگ و تمدنی که در جامعه و کشورش وجود دارد، کیفیت اعمال و رفتارش را بالاتر ببرد؛ نه به این معنا که همه افراد با فرهنگهای گوناگون را تحمل کند بلکه فرهنگ آنها را بپذیرد و موارد مفید و خوب آنها را در زندگیاش بهکار بندد. تحمل و بردباری نیز یکی از مظاهر مهم و تأثیرگذار روی زندگی و جامعه است و از ارزشهای مهم فردی به شمار میرود و در برقراری ارتباط با دیگران در جامعه نیز بسیار نقش کلیدی و مهمی را ایفا میکند.
صداقت و امانت
با خودتان و بهخصوص با دیگران صادق و روراست باشید زیرا وجود این ویژگی به شما این امکان را میدهد که بهعنوان یک شخص بااعتبار و بینقص در خانواده و جامعه حضور داشته باشید و آثار و نتایج این خصیصه را در کار و عادتهایتان خواهید دید و مطمئن باشید که در زندگی و شخصیتتان اثر بسزایی دارد. وجود این ویژگی بهصورت اتوماتیک و خودکار به شما این امکان را میدهد که در اجتماع قابل احترام و تقدیر و سپاسگزاری باشید و در این صورت است که شما در وجودتان احساس غرور و سربلندی خواهید کرد.
سخت کار کردن
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
قرآن خانهی من استهرمنوتیک صوفیانهی غزالی[1]ترجمهی اسماعیل یزدانپور
همهی متون برای خواندن نیستند. البته خود کلمهی متن این نظر را نقض میکند. از دیدی متنی، سخن بیشتر رمزبندی و پوشندگی است تا بیان. مجازهایی از قبیل طرحبندی و پیچیدن، لایهلایه کردن و تا کردن، ساختاردهی و فصلبندی، همه خواندن را طلب میکنند ــ خواندنی قوی، مدرنیست، و تحلیلی. متون تکلیفهایی را تحمیل میکنند که توصیفهای مشخص در زبانِ خردِ ابزاری را موجه میرساند. تکلیفِ به چنگ انداختن و نفوذ، چیره شدن و خُرد کردن، باز کردن و پرده برانداختن. متن مفعول شناسایی است که توان ما تعریفش میکند: توان ما در تقلیل و تبیین متن، در هدایتِ فرآیندها و نتایجش، و در بافتن و بازـبافتنش، آنگونه که میخواهیم. درحالیکه، بر عکس، زمانی بود که کار هرمنوتیک مثل کارِ قهرمانِ قصههای پهلوانیـعاشقانه بود. خواننده در عالمی بود پر از خطر، با دیوارهای نفوذناپذیر، غارهای مخوف، جنگلهای انبوه، باغهای جادوئی، صداهای بیصاحب، گردابها، هزارتوها، معماها، نفرینها، مه و پوشش چندین رنگ. قرآن، نیز، دریایی بیساحل است. نمیتوان بر چنین متنی چیره شد.در واقع، صحبت از قرآن به مثابه یک متن حق مطلب را ادا نمیکند. قرآن تنهاـقرائتی است از متنی که نزد خداست: امالکتاب، مادرِ کتاب.[2] خدا جبرائیل را فرستاد تا این کتاب آسمانی را برای محمد(ص) قرائت کند. محمد(ص) طی دورهای بیش از بیست سال قرآن را به تدریج دریافت کرد. قرآن حفظ میشد و احتمالاً بخشی از آن نوشته میشد. گرچه پیامبر نمیتوانست بخواند و بنویسد اما کاتبی به نام زیدبنثابت داشت. محمد(ص) قرآن را برای اصحابش قرائت میکرد و آنها نیز قرائت را حفظ، و بعضیها مکتوب، میکردند. اما پس از رحلت پیامبر اغلب صحابه در جنگها کشته شدند و خطر از دست رفتن قرآن جدی شد. به همین خاطر ابوبکر به زیدبنثابت دستور داد که پارههای مکتوب و غیرمکتوب موجود را گردآوری کند تا متنی کامل تدوین شود. این متن بروی قطعههای صفحه مانندی از پوست آهو، برگ خرما و استخوان کتف شتر نوشته میشد. اما تدوینهای دیگری نیز در جریان بود و تفاوتهای میان آنها به این بلاتکلیفی منتهی شد که پس قرآن واقعی کدام است. از این رو خلیفه دوم، عثمان، از زید خواست که روایات مختلف را با مجموعه ابوبکر مقایسه کند و با استفاده از همه مواد موجود متنی رسمی ارائه دهد که "بازبینی عثمانی" نام گرفت. بعد عثمان دستور نابودی همه متنهای غیررسمی را صادر کرد.اما قرآن عثمانی متنی صامت بود و این سئوال پیش آمد که چگونه باید حرکت گذاری شود. در واقع چون برخی حروف صامت از یکدیگر قابل تشخیص نبودند، سنتهای متفاوت "قرائت" بهوجود آمد. ابوبکرمجاهد در سال 322 بعد از هجرت (932 میلادی) نظامهای مختلف اعراب را به هفت نظام کاهش داد: مدینه، مکه، دمشق و بصره هر کدام یک نظام و سه نظام قرائت کوفی. دو روایت از این هفت روایت رسمی شدند، البته دیگر نسخ نیز در کنارشان مجاز بودند. اما اساساً به تبع این عقیده که خدا قرآن را با هفت لهجه عربی نازل کرد، هفت سبک معتبر قرائت باقی ماند. این سنتهای "قرائت" در مدارس رسمی که ریشه در قرن دوم و سوم هجری داشتند حفظ شدند و موثقترین متون در تعیین روایت رسمی قرآنند. بنابراین وقتی روایت معیار و معتبر در سال های 24ـ1923 در مصر بوجود آمد، بر خلاف همه قوانین و روشهای کتاب نگاری، براساس "علم القرائه" بود و نه بر حسب سنتهای حاکم بر تصحیح متون. علاوه بر این خود متن چگونگی اعراب را تعیین نمیکند، یعنی نقاط و علاماتِ تفکیک دهنده به تنهایی تعیین کننده نیستند. به همین علت است که برای حفظ قرآن باید یک یا چند قرائت موثق را حفظ کرد نه متن مکتوب را. همچنین قرائت قرآن بر اساس رشتهای به نام "تجوید" است. این قوانین روالهای غنهای شدن، تنفس، وقف، ادغام، طول هجاها و غیره را در بر میگیرند. بر حسب اینکه قرائت با ترتیل یا صوت باشد رشتههای دیگری نیز وجود دارد.[3]به عبارتی صریح، قرائت شیوه وجودی قرآن را تشکیل میدهد. قرآن، به عنوان یک متن، همیشه در علامت نقل قول قرار دارد. حتی اگر متون ثابت و به نحو قابل ملاحظهای با هم یکسان باشند، قرآن نمیتواند مثل یک متن ثابت بماند. نتایج هرمنوتیکی این شفاهی و شنیداری بودن پیچیده و بسیار است. برای مثال، ترجمه قرآن ممنوع نیست، چون از لحاظ ماده و از لحاظ وجودی اصلاً امکان ندارد. زبان عربی فقط زبان نوشتار نیست که زبانی بومی و زنده است و قرآن را نمیتوان از آن جدا کرد. به همین ترتیب، تفسیر و تأویل (exegesis) قرآن در ذات خود تفسیری وابسته به گوش است. چشم به تنهایی نمیتواند آنچه را میخواند بازشناسد. این گفته بدان معنی نیست که قرآن برای مطالعه نیست و نباید در متن جستجو کرد یا نباید درباره جزئیاتش به تأمل نشست. بلکه هر امر جزئی فقط از طریق گوش فرادادن قابل دریافت است. ازاینرو تعیین این امر که خواندنی همراه با سنجشگری و نقد از قرآن چگونه خواهد بود دشوار است. در خواندن سنجشگرانه، فرد خود را در فضایی خارج از متن میانگارد و متن را در فضایی از خویش قرار میدهد: در برابر نگاه خویش، تحت تفحص خویش، موضوع شک خویش.اما پر واضح است که نمیتوان قرآن را در دست ـو به دور از خویشـ گرفت. قرآن قرائتی است که ما را در خود میپیچد، فضایی که در آن سکنی داریم را پر میکند، فتحش میکند، و ما یک جزء. کلّ حرکت خواندن که درونی کردن یا تصرف در متن است، معکوس میشود. اینجا دیگر به چنگ انداختن و باز کردن و پرده برانداختن از متن وجود ندارد. برعکس، خواندن حضور است و مشارکت. فهم قرآن مساوی است با گم شدن در قرآن.میتوان معنایی از این مفهوم را در هرمنوتیک ابوحامد محمد غزالی، که در کتاب هشتم احیاء علوم الدین توسعه داده است، یافت. غزالی (وفات 505 هجری / 1111 میلادی) محققی در فقه اسلامی و الهیات بود. شهرتش در غرب بیشتر بهخاطر مهارتش در فلسفه یونان و ردّ آن است که در کتاب مشهور تهافت الفلاسفه آمده است.[4] زندگی غزالی قصه انسان فرزانهای است که به بیاساسی شناخت مدرسهای پی میبرد و شغل آب و ناندار تعلیم را در عوض عمری خلوت، تأمل و زیارت رها میکند. او در زندگینامهی فکری خود، المنقذ من الضلال، شرحی از بحران روحیاش و سیر از الهیات، فلسفه، "تعلیم" تا "طریقه" صوفیه بدست میدهد.[5] در تصوف هدف رابطهای ناب و بیواسطه با خدا و تجربهی توحید است.قطعه مرکزی المنقذ من الضلال شرحی از الهامی است که در آن طبیبی حاذق به مداوای امراض فکری و روحی آدمیان دعوت شده است. مثل یکی از اشراقهای افلاطون، غزالی دریافت که وظیفهاش ردّ جهان نیست بلکه بازگشت به آن و اعادهی سلامتِ آن است؛ علی الخصوص بازگشت به زندگی مدرسهای و تلاش در جهت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
<لله علی الناس حج البت من استطاع الیه سبیلا>
حج
حج با شکوه ترین جلوه توحید نقطه اوج ایمان رایت بلندوپرچم جاودانه اسلام ذخیره بزرگ الهی برای همه انسانها ورمز عزت واقتدار وعظمت مسلمین جهان است. کعبه نخستین بیت عتیق خانه محترم الهی
مطاف فرشتگان ورسولان وموحدان است که برای خیر وسعادت بشریت بپا گردیده < ان اول بیت للناس للذی بمکه مبارکه>
ومسجد الحرم حریم انوار و قبله نیایش خدا پرستان است که هر صبح وشام بسوی آننماز میگزارند ودر حیات وممات خویش رو بسوی آن دارند وحیث ماکنتم فولو وجوهکم شطره.
ومکه شهرنیایش ودعا وتضرع وبکا بلد امن پروردگار ومبحط وحی الهی ومحل نزول فرشتگان ومیعاد گاه طلایه داران رسالت توحید از آدم تا ابرهیم واز ابراهیم تا محمد(ص)واوصیای آن حضرت است.
وحرم حریم امن الهی است برای انسان ها وهمه جانداران وگیاهان وهر کسی بدان پناه برد از غضب خدادر امان است . جایجای مکه ومدینه کوهاودشتهایش گنجینه خاطرهای جاودانه ای است که دست زمان وحوادث زمین آنرا نسوده وبا حیات ایمان زنده وبا تاریخ زندگانی طلایه داران اسلام وختم رسولان وامامان
معصوم (ع)ورجال فضلیت وتقوا امیخته است واز این رواست که مکه مدینه حرم وکعبه از جغرافیا فراتر رفته وتاریخ جاودان هدایت ونهضت رهپویان وادی نور وعدل ومحبت تا قیام حضرت مهدی (عج)است.
وهریک ازمواقف ومشاهد ومناسک حج از میقات گرفته تا حرم وکعبه وصفا ومروه ورکن ومقام وعرفات منا ومشعر رازهای نمادین ورمزهای عمیق وعارفانه ای در درون دارد که دریغ است بدان توجه نشود.
اما مدینه شهر پیامبر شهر عشق وعاطفه باشکوه وجلایش ومسجد النبی باقبه خضرا وروضه ملوکتی ومنارهای نور که فضای عطر اگین بهشتی اش خاطرات نورانی ختم رسولان را تداعی می کند.
و بقیع بل گنجینه های ناشناخته وعقده های در گلو شکسته وزخم های عمیقی که بر سینه دارد از تاریخ مضلومیت وشهادت اولیای خد سخن می گوید.
قبا وشجره ومزار حمزه ومساجد کوچک وبزرگ ومحراب ها ومنارهای بلند هر یک تذکار نماز وگلبانگ اذان در طول چهارده قرن تاریخ اسلام است.
وحج زیرت تذکاری است از این خاطره ها ورازهای بی شمار .
حج فرا گیر ترین عبادتی است که جان وتن مال وتوان رنج وراحت زمزمه وتفکر وقوف وحرکت فردوجمع عقل وعشق گذشته واینده عبادت وسیاست ودنیا وآخرت رادر خودجای نهاده وهریک از مراحل آن سنگ محکمی است برای زائر که عیار جوهر ایمانش را به نمایش می گذارد.تا تسلیم پذیری اش رابیازماید وسهرا از ناسره متمایزسازد باتوجه به آثارمعنوی مادی فردی واجتماعی عبادی وسیاسی حج است که بر این فرضیه عظم تاکید فروان شده وقران کریم ان را حق خداوند بر بندگان خوانده است.
< ولله حج البت من استطاع الیه سبیلا>
اما هدف اصلی این تحقیق مروری است بر پاره ای از اسرار معنوی حج واشاراتی درباره مناسک واماکن تاریخی مکه ومدینه امید است که قبول حق قرار گیرد.
بخش اول