لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 8 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مهارت زندگی
دنیای ما روز به روز ماشینی تر و پیچیده تر می شود. همه چیز تخصصی شده و روابط آدمها نیز تحت تاثیر تکنولوژی قرار گرفته است. امروز یک نفر نمی تواند از پس همه کارها برآید. و برای هر مسئله ای باید به متخصص مربوطه مراجعه کند. در این میان ، مسائل خاص انسان که در واقع محور زندگی هست ، به حاشیه رانده شده و از آن غفلت شده است. همه تکنولوژی ، صنعت و رفاه برای آدمی است، ولی آن بخشی از علم که مربوط به مهارت های زندگی و آرامش انسان است ، مورد چشم پوشی قرار گرفته است.
انسان با این همه توانایی هایی که دارد، ولی خسته و تنهاست. و مهارتهای لازم برای استخراج این گنج عظیم که در وجودش نهفته است را ندارد.
پابه پای رشد علمی در تهیه و رشد امکانات و شرایط مختلف زندگی، روانشناسان و مشاوران طی سالهای گذشته با تحقیقات و بررسی توانایی های انسان ، به یافته های با ارزشی دست یافته اند که به انسان کمک می کند ، درکنار رفاه ظاهری و رشد امکانات زندگی، بتواند درگیری های ذهنی خود را حل کرده و در آرامش قرار گیرد. حتی جهت رشد ، خودشکوفایی و خوشبختی خود گامهای بلندی بر دارد.
یکی از موضوعات روانشناسی و مشاوره در این مسیر ، مهارت های زندگی است.
مهارتهای زندگی توانایی های هستند که به ما کمک می کنند تا در موقعیت های مختلف، عاقلانه و صحیح رفتار کنیم. به طوری که آرامش داشته باشیم، لذت ببریم و در عین حال با دیگران ارتباط سازگارانه و مفیدی را برقرار کنیم و بدون توسل به خشونت و یا خودخوری بتوانیم مسایل پیش آمده را حل نمائیم و ضمن کسب موفقیت در زندگی احساس شادمانی داشته باشیم.
مهارت حل مسأله
.وجود مشکل در زندگی طبیعی است. هنر زندگی در توانایی و مهارت در حل مشکلات و کنار آمدن با آنهاست. در واقع خوشبختی انسان در آن نیست که با هیچ مشکل و مسأله ای روبرو نشود بلکه در آن است که به هنگام رویارویی با آنها توانایی حل آنها را داشته باشد.....
مسائل و مشکلات بسیاری در زندگی وجود دارند که نیازمند تلاش برای کنار آمدن با آن و حل آنهاست. زندگی بدون مشکل و استرس وجود ندارد و در واقع آنچه در شکل سختی با مشکلات زندگی تجربه می شود، چهره واقعی و منطقی زندگی است .وجود مشکل در زندگی طبیعی است. هنر زندگی در توانایی و مهارت در حل مشکلات و کنار آمدن با آنهاست. در واقع خوشبختی انسان در آن نیست که با هیچ مشکل و مسأله ای روبرو نشود بلکه در آن است که به هنگام رویارویی با آنها توانایی حل آنها را داشته باشد. بعضی از افراد در مقابل کوچکترین مسأله و مشکل دچار ناراحتی و پریشانی می گردند و قادر به برطرف کردن آن نیستند. اینگونه افراد مستعد انواع آسیب های اجتماعی و روانی هستند، افراد دیگری نیز هستند که با بحران های بسیار سختی روبرو می شوند و توانایی آن را دارند که با موفقیت آنها را پشت سربگذارند. یکی از دلایلی که اینگونه افراد را توانمند می سازد و امکان موفقیت را در بحران ها فراهم می سازد این است که از روش های صحیحی جهت حل مسائل استفاده می کنند. درحالیکه افرادی که به هنگام رویارویی با مشکلات دچار پریشانی می شوند فاقد این توانمندی می باشند. اینگونه افراد در صورت وجود مشکل خود را ضعیف یا بی کفایت می دانند، خود را سرزنش و ملامت می کنند، بدون تفکر و تحمل و عجولانه عمل می کنند و یا از مشکل فرار می کنند و قدرت تفکر در مورد راه حل های مناسب تر و سازگارانه تر را ندارند.
از آنجایی که همه افراد در زندگی خود با مسائل و مشکلاتی روبرو می شوند ضروری است که نحوه حل صحیح مشکلات را بیاموزند تا بتوانند به طرز مؤثری با این مسائل و مشکلات برخورد نموده و از بروز مشکلات و مسائل پیچیده تر بعدی پیشگیری نمایند.
در واقع آموزش مهارت حل مسأله یکی از نیازهای اساسی هر فرد است مخصوصاً برای جوانان و دانشجویان که با مشکلات و مسائل مختلفی روبرو هستند و چنانچه توانایی حل این مسائل و مشکلات را نداشته باشند، ممکن است به راه حل های ناسازگارانه، ناپخته و حتی مضر رو آورده و مشکل را پیچیده تر از آنچه هست نمایند. (مانند استفاده از مواد مخدر، سیگار، ترک تحصیل و ...)
با توجه به مطالب فوق و به منظور ارتقاء سطح بهداشت روان و پیشگیری از آسیب های روانی، اجتماعی، آموزش مهارت حل مسأله جهت توانمند ساختن آنان برای حل مسائل و مشکلات خود ضروری به نظر می رسد.
مهارت حل مسأله یکی از کارآمدترین شیوه مقابله مسأله مدار است و به معنی فرایند تفکر منطقی منظمی است که به فرد کمک می کند تا هنگام رویارویی با مشکلات راه حل های متعددی را جستجو کند و سپس بهترین راه حل را انتخاب نماید. این مهارت در برنامه ریزی های مختلف ارتقاء بهداشت روان و پیشگیری از جمله افزایش سازگاری،رویارویی کارآمد با بحران،بهبود روابط اجتماعی،پیشگیری از خود کشی،اعتیاد و... استفاده می شود.
●مراحل آموزش مهارت حل مسأله
۱) جهت گیری صحیح نسبت به مسأله
بسیاری از افراد دیدگاه منفی نسبت به مشکل دارند. چنین دیدگاهی حاوی افکار غیر منطقی ،انعطاف ناپذیر و غیر واقعی نسبت به مشکل است که مانع هر گونه اقدام مفید جهت حل مسأله می شود. این افراد هنگام رویارویی با مشکل خود را ضعیف، نالایق، ناتوان و بی لیاقت می شمارند، سعی در اجتناب و فرار از مشکل را دارند و در این رابطه ممکن است سراغ مواد مخدر، الکل و ... بروند. خود را سرزنش می کنند که هر چه بلاست سر من می آید، من بدشانس هستم و یا بدون تفکر و تأمل و بدون ارزیابی پی آمد، شروع به اقدام می کنند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 11 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مهارت تصمیمگیری
تصمیمگیری یک مهارت است. فکر کردن به آنچه باید انجام داد. یک مهارت است. یادگیری انتخاب خوب یک مهارت است. برخی کودکان بهطور شمی این مهارتها را فرا میگیرند، اما بیشتر کودکان نیاز به کمک دارند. خانواده بر این فرآیند تأثیر میگذارد.
کودکان کوچکتر تجربه تصمیمگیری را از خانوادهشان کسب میکنند. این فرآیند با شروع تولد آغاز میگردد. یادگیری چگونگی آرام شدن، استفاده از پستانک، انگشت دست و پا پتو راهی است که نوزاد ترجیحات خود را نشان داده و اولین تصمیمات خود را نشان میدهد. کودکان کوچک دوست داشتن و دوست نداشتنهای خود را از زمان تولد نشان میدهند.
اولین وظیفه پدر یا مادر زیر نظر گرفتن کودک از نزدیک است که این به معنای تحت نظر بودن او از زمان تولدش میباشد. در هنگام تولد، کودکان قادر هستند که انواع ”بوها“ رد انتخاب کنند (ترجیح خود را نشان دهند) و یا پوشش روی پوستشان را نیز انتخاب میکنند (احساس نرمی و زبری) شما بهعنوان پدر یا مادر توانائی شناخت فرزندتان را بهتر از هر کس دیگر در جهان دارید.
مراحل گرفتن تصمیمات آگاهانه و برنامهریزی در خانواده رخ میدهد. در ابتدا، این گزینشها در مورد چگونگی نگهداری کودک، کجا قرار دادن او، نوع غذا، اسباببازیها، کتاب و پزشک کودک میباشند.
پدر و مادر، مسئول تصمیمگیریها با توجه به سلامتی کودک، امنیت و فراهم بودن شرایط آسودهخاطر بودن او در زمان کودکی میباشند. آنها همچنین مسئول دادن فرصتهائی به کودک هستند تا مناسب با سنش در زندگی روزانه تصمیماتی بگیرد. تحقیقات بر ارزش تأثیر خانواده حتی در سالهای نوجوانی صفحه میگذارند. تصمیمات آنها نشان میدهد که هنوز والدین بسیار مهم میباشند. تصمیمگیریهای موفقیتآمیز زمانی آغاز میشود که کودک بسیار کوچک است.
به کودکتان کمک کنید تا راهحلهای ممکن برای مشکلات بیابد. او را کمک کنید که در پی سؤال کردن و جمعآوری اطلاعات باشد. اجازه بدهید اشتباهاتی رخ دهد و تصمیمات اشتباهی گرفته شود ولی در آنجا حضور داشته باشید تا به کودکتان در فهم نتایج تصمیمش کمک کرده و او را حمایت کنید. اگر نسبت به اشتباهات واکنش شدیدی نشان دهید ممکن است فرزندتان از شکست (و یا ناراحت شدن شما) خیلی بترسد. بهطوری که در آینده مایل به تصمیمگیری و یا یافتن راهحل برای مشکلات نباشد. ممکن است فرزندتان نیاز به کمک در دستیابی به اطلاعات برای تصمیمگیری داشته باشد. بگذارید او به راهحلهای ممکن و تصمیمگیری در هر مورد بیندیشد. به نقاط ضعف و قدرت هر انتخاب فکر کنید. به نتایج هر انتخاب فکر کنید. سپس از هوش و احساسات خود برای تصمیمگیری استفاده نمائید.
انجام همزمان این کارها، به کودکتان کمک میکند که این روش و فرآیند موجود در خانواده را حتی وقتی در کنار شما نیست بهکار بندد بدانید که تأثیر تربیت صحیح شما در همه عمر او جاری میباشد.
اهداف مهارتهای زندگی
بخشی از اهداف مهارتهای زندگی عبارت است از:
تقویت اعتماد به نفس
تقویت روحیه ی مشارکت وهمکاری
رشد و تقویت عواطف انسانی
ایجاد روحیه ی مقاومت در برابر تبلیغات مسموم
کمک به شناسایی وبیان احساسا ت
تامین سلامتمهارتهای ارتباطی
ساختن یک شهروند متعادل ومقبول اجتماع
تقویت روحیه ی همزیستی مسالمت آمیز
ارتقاء سازگاری فرد باخودش با دیگران و محیط زندگیش
فواید و کاربردهای مهارت زندگی برای ما:
1 – نحوه کنار آمدن با انتظارات متفاوت خود، خانواده ، همسر ، فرزندان، دوستان ، همکاران، فامیل و جامعه
2 – روابط لذت بخش و رشد دهنده با امکانات ، تکنولوژی و محیط زندگی
3 – دفع فشارهای روانی از طرف محیط های متفاوت
4 – سازگاری با مسائل اقتصادی و نیازهای معیشتی
5 – مدیریت خانواده و تربیت فرزندان
6 – تقویت اعتماد به نفس
7 – رشد و تقویت عواطف و احساسات انسانی
8 – شناخت و کنترل هیجانات و احساسات خود و دیگران
9 – تقویت مهارت های ارتباطی
10 – تامین سلامت جسمی و بهداشت روانی
11 – رفع درگیری ها و تنش های درونی
12 – تامین آرامش و لذت زندگی
13 – رشد شخصی، خودشکوفایی، بالندگی ، خوشبختی و شادابی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 46
4-3- مهارت تسلیم
یکی از مهارتهای دینی، تسلیم و رضایت در برابر خداوند است. تسلیم در واقع یک امر درونی است، اما وقتی به عنوان مهارت دینی مطرح میشود که بیان گر ارتباطی خاص بین بنده و خدا باشد. تسلیم به این معنا است که انسان پس از برنامه ریزی و انجام کارها و اعمال مربوط به زندگی خود، سهمی را هم برای رضایت در نظر بگیرد، بدین معنی که بپذیرد که در هنگام نزول بلا و مشکلات و دگرگونی هایی که به رغم میل باطنی بوجود می آید. تسلیم را به عنوان راهی آرام بخش برای از بین بردن استرس ها و فشارهای روانی بپذیرد. تسلیم یکی از منازل عرفانی برای تکامل بنده است.
عبدالرزاق کاشانی می گوید: «فالّتسلیم اقرب الی التوحید الزاقی و اعلی مرتبه فی السّیر فی الله و حصول الکمال و السعاده» تسلیم نزدیک ترین منزل به توحید ذاتی و بالاترین مرتبه در مسیر فی الله و حصول کمال و سعادت است.»
مولانا عقیده دارد که بنده باید مانند حضرت ابراهیم در برابر خداوند، سر به اطاعت و تسلیم فرود بیاورد. این امر بدلیل آن است که خداوند را قادر و حکیم می داند و می پذیرد که او به بهترین وجهی مصالح بنده و امور او را می داند، لذا در برابر خداوند کاملاً تسلیم پذیر است.
هم چو اسماعیل پیشش سربنه
شاد و خندان پیش تنیش جان بده
تا بماند جانت خندان تا ابد
هم چو جان پاک احمد با احد
عاشقان، جام فرح آل گه کشند
که به دست خویش، خوبانشان کشند
اول (229-227)
مولانا تسلیم را سر نهادن و رضایت، تعریف می کند:
سر به پیش قهر نه، دل بر قرار
تا ببرم خلقت اسماعیل وار
سر ببرم، لیک این سر آن سری است
کز بریده گشتن و مردن بری است
سوم (4176-4175)
آن چه از بیت بر می آید این است که مولانا عقیده دارد که تسلیم یکی از مراحل تهذیب و تربیت انسان است به همین علت، او انسان را به علت تکامل، به تسلیم فرا می خواند:
لیک مقصود ازل به تسلیم توست
ای مسلمان، باید تسلیم جست
سوم (4177)
5-3- مهارت توکل
توکل در لفظ، به معنی واگذاردن کار و بار به کسی است.
توکل در اصطلاح عرفانی، مراتبی دارد که عالی ترین مرتبت آن، گسستن از اسباب و پیوستن به مسبب الاسباب است.
مولانا در باب توکل در دو موضع به طور مفصل بحث کرده است. نخست در دفتر اول بیت (908) که برای تبیین توکل، گفت و گویی میان ؟؟ و نخجران ترتیب می دهد و از زبان حیوانات، به ابعاد بخت می پردازد و دوم در دفتر پنجم بیت (2380) که گفت و گویی میان خر و روباه ترتیب می دهد و نتیجه می گیرد که سعی و کوشش بنده، معارض با توکل نیست.
شیر در حکایت شیر و نخجیران نماد کسانی است که هرگونه سعی و تلاش بنده را منافی توکل نمی شمارند:
توم گفتندش که کسب از ضعف خلق
لقمهی ؟؟ بر قصد خلق
.... ما عیال حضرتیم و شیرخواه
گفت: الخلق عبال الاله
آن که او از آسمان باران دهد
هم تواند کوز رحمت، نان دهد
گفت نیش آری ولی رب العباد
نردبانی پیش پای ما نهاد
پایه پایه رفت باید سوی بام
همت جبری بودن، این جا طمع خام
پای داری چون کنی خود را تو گند
دست، داری چون کنی پنهان تو چنگ؟
خواجه چون بیمی به دست بنده داد
بی زبان معلوم شد او را مراد
دست هم چون بین اشارت های اوست
آخراندیشی، عبارت های اوست
اول (932.... – 915)
باز در حکایتی دیگر در دفتر پنجم روباه نماد کسی است که بر خداوند توکل میدهد، در عین این که بر کوشش و تلاش هم تأکید می ورزد:
گفت روبه این حکایت ها بهل
دست ها بر کسب زن جهد العقل
دست داده سنت خدا، کاری بکن
مکسبی کن، یاری یاری بکن
... گفت من به از توکل بر ربی
می ندانم در دو طالم مکسبی
پنجم (002425-2419)
- توکل اولیاء
مولانا عقیده دارد که اولیای خاص خداوند، بالاترین درجهی توکل را دارند:
آن توکل کو خلیلانه تو را؟
و آن کرامت چون کلیمت از کجا؟
تا نبرد تیغت اسماعیل را
تا کنی شهراه، مقر نیل را
مهارتهای کلامی – رفتاری
همان طور که پیشتر هم مذکور افتاد، مهارتهای دینی در این کتاب، به سه دسته تقسیم شدند:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
پیشگفتار
روند رو به رشد علوم و تکنولوژی تغییرات عمده ای را در فرایند زندگی انسانها به وجود آورده است . این تغییرات وظایف و مسئولیت های جدیدی را برای انسانها ایجاد نموده است که رعایت هر یک از آنها به سازگاری بیشتر آنها در قبال این تغییرات می انجامد به عبارت دیگر می توان گفت که با بروز تحولات در علوم و محیط انسانها نیز می بایست تغییراتی را در خود ایجاد کنند تا بهتر بتوانند با مولفه های جدید موثر در زندگی سازگاری پیدا کند .
علاوه بر آن گذشته از تاثیر پیشرفت های علمی در زندگی انسانها بعضی از موقعیت های دیگر نیز می تواند به صورت طبیعی و یا بر اساس موقعیت های خاص فردی در روند زندگی تاثیر داشته باشد و نیاز به آمادگی وداشتن مهارت است .
مریم نعمتی عبدل آبادی
مقدمه
مهارت عبارت است از مجموعه توانائیهای که فرد را قادر می سازد تا در طول زندگی در جهت ارتباط با خدا ورسیدن به کمال و ارتقاء و سازگاری با خود و دیگران و محیط کام بردارد بطوری که منجر به بهبودی کیفیت زندگی او شود .
البته در این راستا لازم است که جغرافیا را تعریف کنم که عبارت است از « روابط متقابل انسان و محیط » به منظور بهینه سازی زندگی و یا به تعبیر کرسی نیوز : جغرافیا عبارت است از « رابطه متقابل بین محیط و انسان » که دارای چشم انداز های دیگری است و می توان اینچنین هم تعریف کرد که « جغرافیا ارتباط بین محیط ، انسان و زمان » است و یا اینکه « جغرافیا رابطه بین انسان محیط ، مدیریت و تکنولوژی است » اما اصل موضوع این است که محیط به عنوان یک بستر و پدیده و انسان نیز به عنوان یک بستر و پدیده ای دیگر است .
بنابراین چون انسان به عنوان یک عامل وجوهر اصلی در تعریف و موضوع جغرافیا قرار دارد و از طرفی دیگر همین انسان در محیط زندگی می کند که به عنوان عاملی دیگر در جوهر اصلی تعریف و موضوع جغرافیا قرار می گیرد محیط که دارای شگفتیها و تنوع زیادی است که آفریننده خالق یکتا است و طبیعتا انسان نیز شیوه ای متنوعی از زندگی را ایجاد و انتخاب کرده است و پدید آورنده فرهنگ ها و چشم اندازهای متنوعی است چرا که محیط های طبیعی بستر زندگی و فعالیت انسان مطرح می شود .
بنابراین آگاهی از اوضاع جغرافیایی محیط های گوناگون و درک بهتر از چگونگی زندگی انسان ها با توجه به مهارت هایی که در این زمینه کسب کرده است باید دارای آگاهی و تفاهم بیش تر بین ملتها و همکاری و دوستی متقابل با دیگر ساکنان این محیط ( تفاهم بین المللی ) برای حفظ و نگه داری آن و بالاخره یادگیری شیوه های منطقی بهره برداری از منابع را نیز داشته باشد چون انسان همیشه درصدد است ا زسرزمینی که در آن به سر می برد و از زندگی مردم در سایر نقاط جهان اطلاعاتی کسب کند و به کنجکاویهای درونی خویش پاسخ گردید . بنابراین باید درسی بنام جغرافیا در جدول برنامه های درسی دانش آموزان از دوره ابتدایی تا متوسط گنجانده شود . جغرافیا علاوه بر پاسخ به کنجکاویهای ذهنی دانش آموزان درمورد مکانها و انسانها به چرایی تفاوت های مکانی نیز توجه دارد و این چراها با بررسی روابط علت و معلولی پاسخ گفته می شود از وظایف اصلی علم جغرافیا ، پاسخ به همین چراهاست که گاهی به صورت کنجکاویهای در مورد آداب و رسوم زندگی در مناطق مختلف جهان و یا به صورت سفر کردن و کشف سرزمینهای ناشناخته مطرح می شود . البته د راین ارتباط موضوعات جغرافیایی فقط مکانی می شود ولی زمانی موضوعات جغرافیایی استدلالی می شود که ارتباط متقابل انسان با محیط طبیعی نیز مطرح می شود وذهن دانش آموز بطور فعال با اطلاعات پایه ی جغرافیایی و روش استدلال جغرافیایی درگیر می شود و با توجه به آنها به فکر راه حل هایی در این ارتباط نیز هست مثلا در مبحث آلودگی هوا یا به هدررفتن آب چه در بخش کشاورزی یا صنعت و یا شهری و همچنین چگونگی ایجاد مخاطرات طبیعی ، تاثیر و پیامدهای آن و چگونگی مقابله کردن با آنها بوسیله انسان ؟ حتی در زمانی که تحت آن شرایط قرار نگرفته باشد که نوعی از مهارت همدلی را می رساند که چگونه شرایط دیگران را درک کند که باعث بهبود بخشیدن روابط اجتماعی می شود .
البته پاسخگویی به سوالات خود به خود دانش آموز را به سمت عوامل جنبی مثل عوامل اقتصادی – صنعتی –مدیریت بهره برداری و حفاظت از منابع طبیعی با توجه به اینکه این مدیریت کشش و واکنش میان عوامل زیستی ( انسان – جانوران و گیاهان ) و مکان های جغرافیایی ( شهری – روستایی – سواحل ) سبب می شود تا تعادل انسان و محیط حفظ شود و همچنین برنامه ریزیهای فضایی ( آمایش سرزمین ) سوق می دهد .
می توان بیان کرد که هدف آموزش جغرافیا در دوره ابتدایی و یا دوره های دیگر تحصیلی همین امر است که برای حل یک معضل محیطی نباید به صورت انفرادی عمل کرد بلکه باید سایر عوامل طبیعی و انسانی و همچنین استعانت از علوم دیگر اعم از علوم فیزیکی –شیمی –ریاضی – اجتماعی – روانشناسی – وحتی کامپیوتر نیز به بررسی مسائل ومشکلات پرداخت .
امروزه با توجه به عملکرد و فعالیت رسانه ای گروهی که بصورت مداوم و در برنامه های مختلف اسامی مکانها و شیوه ی زندگی و آداب و رسوم و یا پدیده های مختلف طبیعی در نواحی مختلف را بیان می کنند اکنون سوال اینجاست که کدام ماده درسی باید دانش آموزان را برای درک و شناسایی موقعیت این مکانها و یا شیوه های زندگی و یا اتفاق افتادن یک پدیده طبیعی د رمحیط آشنا کرد مسلما در میان دروس مختلف درس جغرافیا بیشتر خودنمایی می کند چرا که جغرافی دانان در جهان امروز با روش جغرافیایی ناحیه ای یا منطقه ای به مطالعه کره زمین می پردازد پس این موضوع به جغرافیا جنبه کاربردی نیز می بخشد وهمچنین مطالعات جغرافیا مطالعاتی نظامند هست چرا که معتقدیم جهان و محیط که یکی از عناصر مطالعاتی جغرافیاست عینی است و اجزای آن مانند یک سیستم تودر تویی است که از یکسری ورودی ها و خروجی ها تشکیل شده است که مطالعه این ورودیها و خروجیها حتما نیاز به مطالعه علوم دیگر را می طلبد تا این تعریف را که دید جغرافیا نسبت به مسائل یک دید کلی است نه جزئی مصادق پیدا کند و با توجه به همکاران برای آموزش واژه های جغرافیایی از مفاهیمی استفاده می کنند که در دنیای پیرامون دانش آموز وجود دارد ( یعنی واژه ای عینی ) بنابراین آموزش جغرافیا نیازمند وجود یک برنامه درسی باز است نه یک برنامه بسته و انعطاف ناپذیر !
به این ترتیب 2 نکته مشخص می شود که :