لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 13 صفحه
قسمتی از متن .doc :
ولادت ولادت حضرت مهدی صاحب الزمان ( ع ) در شب جمعه ، نیمه شعبان سال 255یا 256هجری بود پس از اینکه دو قرن و اندی از هجرت پیامبر ( ص ) گذشت ، و امامت به امام دهم حضرت هادی ( ع ) و امام یازدهم حضرت عسکری ( ع ) رسید ، کم کم در بین فرمانروایان و دستگاه حکومت جبار ، نگرانی هایی پدید آمد . علت آن اخبار و احادیثی بود که در آنها نقل شده بود : از امام حسن عسکری ( ع ) فرزندی تولد خواهد یافت که تخت و کاخ جباران و ستمگران را واژگون خواهد کرد و عدل و داد را جانشین ظلم و ستم ستمگران خواهد نمود . در احادیثی که بخصوص از پیغمبر ( ص ) رسیده بود ، این مطلب زیاد گفته شده و به گوش زمامداران رسیده بود در این زمان یعنی هنگام تولد حضرت مهدی ( ع ) ، معتصم عباسی ، هشتمین خلیفه عباسی ، که حکومتش از سال 218هجری آغاز شد ، سامرا ، شهر نوساخته را مرکز حکومت عباسی قرار داد این اندیشه - که ظهور مصلحی پایه های حکومت ستمکاران را متزلزل می نماید و باید از تولد نوزادان جلوگیری کرد ، و حتی مادران بیگناه را کشت ، و یا قابله هایی را پنهانی به خانه ها فرستاد تا از زنان باردار خبر دهند - در تاریخ نظایری دارد . در زمان حضرت ابراهیم ( ع ) نمرود چنین کرد . در زمان حضرت موسی ( ع ) فرعون نیز به همین روش عمل نمود . ولی خدا نخواست . همواره ستمگران می خواهند مشعل حق را خاموش کنند ، غافل از آنکه ، خداوند نور خود را تمام و کامل می کند ، اگر چه کافران و ستمگران نخواهند در مورد نوزاد مبارک قدم حضرت امام حسن عسکری ( ع ) نیز داستان تاریخ به گونه ای شگفت انگیز و معجزه آسا تکرار شد امام دهم بیست سال - در شهر سامرا - تحت نظر و مراقبت بود ، و سپس امام یازدهم ( ع ) نیز در آنجا زیر نظر و نگهبانی حکومت به سر می برد به هنگامی که ولادت ، این اختر تابناک ، حضرت مهدی ( ع ) ، نزدیک گشت ، و خطر او در نظر جباران قوت گرفت ، در صدد بر آمدند تا از پدید آمدن این نوزاد جلوگیری کنند ، و اگر پدید آمد و بدین جهان پای نهاد ، او را از میان بردارند بدین علت بود که چگونگی احوال مهدی ، دوران حمل و سپس تولد او ، همه و همه ، از مردم نهان داشته می شد ، جز چند تن معدود از نزدیکان ، یا شاگردان و اصحاب خاص امام حسن عسکری ( ع ) کسی او را نمی دید . آنان نیز مهدی را گاه بگاه می دیدند ، نه همیشه و به صورت عادی.
شیعیان خاص ، مهدی ( ع ) را مشاهده کردند در مدت 5 یا 4 سال آغاز عمر حضرت مهدی که پدر بزرگوارش حیات داشت ، شیعیان خاص به حضور حضرت مهدی ( ع) می رسیدند از جمله چهل تن به محضر امام یازدهم رسیدند و از امام خواستند تا حجت و امام بعد از خود را به آنها بنمایاند تا او را بشناسند ، و امام چنان کرد آنان پسری را دیدند که بیرون آمد ، همچون پاره ماه ، شبیه به پدر خویش . امام عسکری فرمود : " پس از من ، این پسر امام شماست ، و خلیفه من است در میان شما ، امراو را اطاعت کنید ، از گرد رهبری او پراکنده نگردید ، که هلاک می شوید و دینتان تباه می گردد . این را هم بدانید که شما او را پس از امروز نخواهید دید ، تا اینکه زمانی دراز بگذرد . بنابراین از نایب او ، عثمان بن سعید ، اطاعت کنید " . و بدین گونه ، امام یازدهم ، ضمن تصریح به واقع شدن غیبت کبری ، امام مهدی را به جماعت شیعیان معرفی فرمود ، و استمرار سلسله ولایت را اعلام داشت .یکی از متفکران و فیلسوفان قرن سوم هجری که به حضور امام رسیده است ، ابو سهل نوبختی می باشد باری ، حضرت مهدی ( ع ) پنهان می زیست تا پدر بزرگوارش حضرت امام حسن عسکری در روز هشتم ماه ربیع الاول سال 260هجری دیده از جهان فرو بست . در این روز بنا به سنت اسلامی ، می بایست حضرت مهدی بر پیکر مقدس پدر بزرگوار خود نماز گزارد ، تا خلفای ستمگر عباسی جریان امامت را نتوانند تمام شده اعلام کنند ، و یا بد خواهان آن را از مسیر اصلی منحرف کنند ، و وراثت معنوی و رسالت اسلامی و ولایت دینی را به دست دیگران سپارند . بدین سان ، مردم دیدند کودکی همچون خورشید تابان با شکوه هر چه تمامتر از سرای امام بیرون آمد ، و جعفر کذاب عموی خود را که آماده نماز گزاردن بر پیکر امام بود به کناری زد ، و بر بدن مطهر پدر نماز گزارد
ضرورت غیبت آخرین امام بیرون آمدن حضرت مهدی ( ع ) و نماز گزاران آن حضرت همه جا منتشر شد کارگزاران و ماموران معتمد عباسی به خانه امام حسن عسکری (ع ) هجوم بردند، اما هر چه بیشتر جستند کمتر یافتند ، و در چنین شرایطی بود که برای بقای حجت حق تعالی ، امر غیبت امام دوازدهم پیش آمد و جز این راهی برای حفظ جان آن " خلیفه خدا درزمین " نبود ، زیرا ظاهر بودن حجت حق و حضورش در بین مردم همان بود و قتلش همان . پس مشیت و حکمت الهی بر این تعلق گرفت که حضرتش را از نظرها پنهان نگهدارد ، تا دست دشمنان از وی کوتاه گردد ، و واسطه فیوضات ربانی ، بر اهل زمین
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
شهید مهدی باکری
شهید مهدی باکری در سال 1333 در شهرستان میاندوآب، در خانواده ای با ایمان به دنیا آمد. در همان دوران کودکی مادرش را از دست داد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در همان شهر به پایان رسانید. در سال آخر دبیرستان، همزمان با شهادت برادرش، علی، به دست نیروهای ساواک، وارد مبارزه های سیاسی شد. با وجود غم و اندوه فراوان از شهادت برادرش پس از گرفتن مدرک دیپلم، در دانشگاه تبریز قبول شد، و به ادامه تحصیل در رشته ی مهندسی مکانیک پرداخت.
در کنار تحصیل، مبارزه ی سیاسی خود را در شهر تبریز شروع کرد. در این زمان، برادر دیگرش، حمید، را وارد مبارزه های سیاسی کرد. بعد از مدتی او را برای برقراری ارتباط با سایر مبارزان به خارج از کشور فرستاد تا به افراد مبارز و انقلابی اسلحه برساند. زمانی که حضرت امام (ره) دستور دادند، سربازها سرباز خانه ها را ترک کنند، او به پیروی از فرمان امام (ره) سرباز خانه را ترک کرد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، شهید مهدی باکری عضو سپاه ارومیه شد. او در سازماندهی سپاه آنجا نقش مؤثری داشت.
همزمان با خدمت در سپاه، مسئولیت شهرداری ارومیه را نیز به عهده گرفت. با شروع جنگ تحمیلی ازدواج کرد و درست روز بعد از عقد به جبهه رفت. در آنجا با تلاش زیاد فعالیت می کرد. در عملیات فتح المبین او معاونت تیپ نجف اشرف را به عهده داشت. در طول جنگ، رشادت و شهامت های زیادی از خود نشان می داد. در همین عملیات از ناحیه چشم مجروح شد. کمتر از یک ماه نگذشته بود که باز در عملیات بیت المقدس شرکت کرد. در مرحله ی دوم این عملیات از ناحیه کمر مجروح شد. در مرحله سوم با این که مجروح بود، به هدایت برادران بسیجی پرداخت. در عمیلات رمضان، فرمانده تیپ عاشورا بود. در همین عملیات در حالی که داشت با نیروهای عراقی مبارزه می کرد، مجدداً مجروح شد؛ ولی هر بار با اراده تر از قبل به جبهه باز می گشت.
شهید حاج حسین اسکندرلو
در فصل بهار، روز 12 اردیبهشت 1341 در خانواده ای مستضعف اما مذهبی و در خانه ای کوچک و استیجاری، نزدیک میدان شهدا بروجرد متولد شد. کارگر کارخانه موزائیک سازی بود و درآمد اندکی داشت.
وی تحصیلات راهنمایی را در مدرسه شیوا گذراند. به دلیل ارادت خاصی که به ائمه اطهار (ع) داشت و علاقه بسیاری که به آقا اباعبدالله داشت دسته های عزادارای را مدیریت می کرد. به پخش مخفیانه اعلامی های امام خمینی میپرداخت و در تظاهرات شرکت مستمر داشت. با پیروزی انقلاب اسلامی، به عضویت کمیته در آمد. در سن 18 سالگی به خدمت سپاه پاسداران در آمد. در شهریور 1359 با آغاز جنگ همراه گردان هفت عازم غرب کشور شد. در سال 1362 وارد لشکر 27 محمد رسول الله (ص) و مسئول یکی از گردانهای آنجا شد. در مرداد 1364 عازم مکه مکرم شد و سپس فرمانده در عملیات مهم و منحصر به فرد والفجر 8 گردید.
در روز 12 اردیبهشت سال 1365 در عملیات فکه شرکت کرد که بسیاری از افراد گردان شهید یا مجروح شدند و خود نیز بر اثر اصابت تیر مستقیم تانک به درجه رفیع شهادت نائل گشت.
نتیجه: «اگر تمام درخت های دنیا قلم شوند و تمام آب های دریاها جوهر، باز نمی تواند مقام والای شهید را بیان کنند.»
منابع:
زندگی نامه شهید مصطفی چمران، نشریات فرهنگی دانشگاه تهران
علمدار، مهدیه جنگروی
از دریا تا دریا، منیر السادات موسوی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
شهید مهدی باکری
شهید مهدی باکری در سال 1333 در شهرستان میاندوآب، در خانواده ای با ایمان به دنیا آمد. در همان دوران کودکی مادرش را از دست داد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در همان شهر به پایان رسانید. در سال آخر دبیرستان، همزمان با شهادت برادرش، علی، به دست نیروهای ساواک، وارد مبارزه های سیاسی شد. با وجود غم و اندوه فراوان از شهادت برادرش پس از گرفتن مدرک دیپلم، در دانشگاه تبریز قبول شد، و به ادامه تحصیل در رشته ی مهندسی مکانیک پرداخت.
در کنار تحصیل، مبارزه ی سیاسی خود را در شهر تبریز شروع کرد. در این زمان، برادر دیگرش، حمید، را وارد مبارزه های سیاسی کرد. بعد از مدتی او را برای برقراری ارتباط با سایر مبارزان به خارج از کشور فرستاد تا به افراد مبارز و انقلابی اسلحه برساند. زمانی که حضرت امام (ره) دستور دادند، سربازها سرباز خانه ها را ترک کنند، او به پیروی از فرمان امام (ره) سرباز خانه را ترک کرد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، شهید مهدی باکری عضو سپاه ارومیه شد. او در سازماندهی سپاه آنجا نقش مؤثری داشت.
همزمان با خدمت در سپاه، مسئولیت شهرداری ارومیه را نیز به عهده گرفت. با شروع جنگ تحمیلی ازدواج کرد و درست روز بعد از عقد به جبهه رفت. در آنجا با تلاش زیاد فعالیت می کرد. در عملیات فتح المبین او معاونت تیپ نجف اشرف را به عهده داشت. در طول جنگ، رشادت و شهامت های زیادی از خود نشان می داد. در همین عملیات از ناحیه چشم مجروح شد. کمتر از یک ماه نگذشته بود که باز در عملیات بیت المقدس شرکت کرد. در مرحله ی دوم این عملیات از ناحیه کمر مجروح شد. در مرحله سوم با این که مجروح بود، به هدایت برادران بسیجی پرداخت. در عمیلات رمضان، فرمانده تیپ عاشورا بود. در همین عملیات در حالی که داشت با نیروهای عراقی مبارزه می کرد، مجدداً مجروح شد؛ ولی هر بار با اراده تر از قبل به جبهه باز می گشت.
شهید حاج حسین اسکندرلو
در فصل بهار، روز 12 اردیبهشت 1341 در خانواده ای مستضعف اما مذهبی و در خانه ای کوچک و استیجاری، نزدیک میدان شهدا بروجرد متولد شد. کارگر کارخانه موزائیک سازی بود و درآمد اندکی داشت.
وی تحصیلات راهنمایی را در مدرسه شیوا گذراند. به دلیل ارادت خاصی که به ائمه اطهار (ع) داشت و علاقه بسیاری که به آقا اباعبدالله داشت دسته های عزادارای را مدیریت می کرد. به پخش مخفیانه اعلامی های امام خمینی میپرداخت و در تظاهرات شرکت مستمر داشت. با پیروزی انقلاب اسلامی، به عضویت کمیته در آمد. در سن 18 سالگی به خدمت سپاه پاسداران در آمد. در شهریور 1359 با آغاز جنگ همراه گردان هفت عازم غرب کشور شد. در سال 1362 وارد لشکر 27 محمد رسول الله (ص) و مسئول یکی از گردانهای آنجا شد. در مرداد 1364 عازم مکه مکرم شد و سپس فرمانده در عملیات مهم و منحصر به فرد والفجر 8 گردید.
در روز 12 اردیبهشت سال 1365 در عملیات فکه شرکت کرد که بسیاری از افراد گردان شهید یا مجروح شدند و خود نیز بر اثر اصابت تیر مستقیم تانک به درجه رفیع شهادت نائل گشت.
نتیجه: «اگر تمام درخت های دنیا قلم شوند و تمام آب های دریاها جوهر، باز نمی تواند مقام والای شهید را بیان کنند.»
منابع:
زندگی نامه شهید مصطفی چمران، نشریات فرهنگی دانشگاه تهران
علمدار، مهدیه جنگروی
از دریا تا دریا، منیر السادات موسوی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 28
امام مهدی
فهـرست مطالب
عنــوان صفحه
مقدمه پ
امام مهدی(عج) در کتب مقدس پیشینیان 1
امام مهدی (عج) از نظر قرآن و احادیث اسلامی 4
مشخصات تشکیل دهنده حکومت واحد جهانی 9
غیبت و فلسفه ی آن 13
علت غیبت 15
کیفیت قیام مهدی (عج) 19
جهان بعد از ظهور مهدی (عج) 21
انتظار فرج 23
منابع و مآخذ 25
مقـدمـه
امام زمان (عج) به عنوان دوازدهمین امام ما شیعیان به شمار می آید که هنوز در غیبت کبری به سر می برند و از چشم ما دور می باشند.
امام مهدی (عج) ظهور نخواهد کرد مگر هنگامی که همه ی مردم خوب باشند یعنی اعمال رفتار و کردار آن ها خداپسندانه باشد و یا هنگامی که همه ی مردم بد باشند یعنی اعمال رفتار و کردار آن ها خداناپسندانه باشد ، در این هنگام امام زمان با یاران خودش ظهور خواهد کرد و انسان های خوب به جایگاه ابدی خود یعنی بهشت و انسان های بد به جهنم خواهند رفت .
همه ما دست به دعا بر می داریم و از خدای متعال می خواهیم که هر چه زودتر ظهور امام زمان (عج) را نزدیکتر گرداند تا جهان از بدی پاک شود .
امام مهدی (عج) در کتب مقدس پیشینیان
مساله تشکیل حکومت جهانی واحد و برخورداری جهانیان از یک برنامه کامل حق و عدل ، موضوعی نیست که خاص اسلام و مسلمانان و خصوصاً شیعیان باشد . بلکه مطلبی است که اهل ادیان عموما بدان باید اعتراف داشته باشند ، زیرا در کتب مورد پذیرش و قبول آنان دربارة این مساله مهم بکنایاتی قریب بتصریحات وقوع این حادثه عظیم و بی نظیر در تاریخ بشری بشاراتی ذکر گردیده که ما برای نمونه به بیان برخی از آنها اکتفا می کنیم .
بنا به نوشته ابوریحان بیرونی در کتاب تحقیق ماللهند در کتب مذهبی هندوان قریب به این مضامین درباره حکومت جهانی قائد عظیم الشان الهی یعنی امام عصر (ع) مطالبی ذکر گردیده است :
« در اواخر جنگ چهارم ( دوران چهارم ) مردم روی زمین به فساد گرائیده و بیشترشان کفر ورزیده و مرتکب گناهان بسیار می شوند و فرومایگان به نامداری رسیده و بسان گرگ درنده به جان دیگران می افتند و هرچه را که بدست بیاورند به یغما می برند . کاهنان و روحانیان هم مانند آنها فاسد می گردند و اکثریت با دزدان می شود و مردم پرهیزکار و پارسا همه جا مورد تحقیر و اهانت قرار می گیرند . آنگاه "برهمن کلا" ( یعنی روحانی نیرومند ) شمشیر آخته و با نیروی مقاومت ناپذیر مفسدان را از میان بر می دارد و زمین را از پلیدیها پاک می سازد و نیکان و پاکان را باقی می گذارد تا به تناسل ادامه دهند . »
در میان آثار زردتشتیان نیز به مطلبی برخورد می نماییم که می تواند مددکار خوبی در دریافت وقوع حکومت حق و عدل برای ما باشد .
سرگرد اورنگ در کتابی تحت عنوان «یکتاپرستی در ایران قدیم» مطالبی را در این مورد ذکر نموده که خلاصه قسمتی از آنرا ذیلاً می آوریم :
" همانطوریکه در همه ادیان به ظهور موعود آخرالزمان وعده داده شده است ، در آئین ایران باستان نیز به آمدن چنین موعودی تحت عنوان "سوشیانس پیروزگر" خبر داده شده که با ظهور او مرده ها زنده می گردند و رستاخیز برپا می گردد . بعلاوه آنچه از اوستا بر می آید و مفسرین در این باره نوشته اند اینست که جنگ دائمی بین سپنتا مینو و انگره مینو یعنی راستی و دروغ پایان نمی پذیرد مگر اینکه سوشیانس پیروزگر ظاهر شود و راستی و درستی را در سراسر جهان حکمفرما نماید . نکته ای که به نظر جالب می آید اینست که زردتشتیان دعایی بنام دعای زود آمدن سوشیانس دارند . ضمناً باید متذکر شد که با آمدن وی عدل و داد در پهنه گیتی گسترده خواهد شد ، بعد از آنکه جهان سراسر در ظلم و جور و جنایت فرو رفته باشد "
در کتب مقدسه ادیان قبل از اسلام منجمله تورات و انجیل بشارات فراوانی دربارة حکومت امام عصر(ع) و سرانجام این جهان می خوانیم و چه بهتر که سخن خود را در این مورد با دلالت آیه ای از آیات قرآن مقدس شروع نماییم :
و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکران الارض یرثها عبادی الصالحون ( انبیاء ـ 105 )
پس با این دلالت نخست به سراغ زبور داوود یا مزامیر داوود می رویم تا ببینیم این وعدة الهیه بچه صورتی در آن کتاب بیان گردیده است :
" به سبب شریران خویش را مشوش مساز .. زیرا که مثل علف بزودی بریده می شوند .. و بر خداوند توکل نما و نیکویی بکن … زیرا که شریران منقطع خواهند شد و اما منتظران خداوند وارث زمین خواهند بود ، هان بعد از اندک زمانی شریر نخواهد بود و اما حلیمان وارث زمین خواهند شد و از فراوانی و سلامتی متلذذ خواهند گردید … شریران شمشیر را برهنه کرده و کمان را کشیده
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
امام مهدى(عج) در قرآن، سنت و تاریخ
بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم
الحمدلله رب العالمین و الصلوة و السلام على اشرف الأَنبیاء المرسلین سیدنا و نبینا ابىالقاسم محمدصلى الله علیه وآله و على اهل بیته علیهم السلام الطیبین الطاهرین المعصومین و من اهتدى بهداه الى یوم الدین. مطالبى را که تهیه کردهام به صورت فشرده، خیلى مختصر و فهرست وار عرض مىکنم. اگر فایدهاى در این مطالب باشد، همان مختصر و فهرست کافى است.مطلع بحث«وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِى الزَّبورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبَادِىَ الصَّلِحُونَ، إِنَّ فى هَذا لَبَلغاً لِّقَوْمٍ عَبِدینَ وَ مآ أَرْسَلْنَکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِّلْعَلَمِینَ.»(75)سوره انبیا مکى است؛ خداوند و پیامبرصلى الله علیه وآله آینده اسلام را تبیین کردهاند و حال آن که هنوز اسلام نو پا بود.سخن ما به صورت فشرده درباره حضرت مهدى(عج) حول سه محور است: قرآن، سنت و تاریخ.امام مهدى (عج) در قرآن کریماین مسئله در قرآن تحت سه عنوان مطرح است:عنوان اوّلیکى مسأله «وراثت ارض» است که در آیه مذکور با دقایق و لطایفى مطرح شده است؛ مانند مسأله کتابت و وراثت آن هم وراثت ارض. خداوند مىفرماید: «....وَ کُنَّا نَحْنُ الْورِثِینَ.»(76) در حقیقت عاقبت جهان به دست افراد صالح مىافتد. در واقع این اشاره به همان عقیدهاى است که در بین مسلمانها رواج دارد مبنى بر اینکه در آخرالزمان و در پایان جهان و قبل از قیامت، حضرت ظهور مىکند. از این کلام که «عباد صالح وارث هستند»، در مىیابیم عابدین باید خودشان را آماده، و این برنامه را تهیه کنند. این برنامه همان برنامه پیغمبر(ص) است: «وَ مَآ اَرْسَلْنکَ إلَّا رَحْمَةً لِّلْعَلَمِینَ.»(77) همان برنامه جهانى است. پیغمبر (ص) براى جهان رحمت بود؛ ولى این مأموریت به دست مهدى(عج) و اصحاب صالحش انجام مىگیرد. در این زمینه مرحوم طبرسى روایتى نقل کرده است. عن ابوجعفرعلیه السلام: «هُمْ اصحابُ المهدى(عج)(78)».عنوان دوّمعنوان دوم، غلبه دین است بر همه ادیان که تاکنون محقق نشده است. درست است از لحاظ علمى حجت و برهان اسلام قوىتر است؛ اما بالاخره نه آن رحمة للعالمین محقق شده نه تسلط و غلبه آشکار و ملموس دین بر همه ادیان. در اینجا، سه آیه به یک مضمون آمده است:«هُو الّذى أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُو عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ.»(79)عنوان سومعنوان سوم، «استخلاف» است. خدا وعده کرده است:آیه دوم «وَعَدَاللَّهُ الَّذِینَ، امَنُوا مِنکُمْ وَ عَمِلُواْ الصَّلِحَتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فىِ الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِى ارْتَضَى لَهُمْ...»(80)این آیه اشاره به یک حقیقتى است که تا حالامحقق نشده است. اگر فرض مىکردیم هیچ روایتى نداشتیم و ما بودیم و این آیات، جاى این سخن بود که استخلاف تا حالا محقق نشده است و چون وعده خدا است، بىتردید تحقق مىیابد. وقتى خدا وعده کرده است این دین را به دست عباد صالح خودش در سراسر جهان نشر بدهد، عاقبت انجام خواهد شد. کلمات استخلاف وارثین اشاره به مسأله حکومت هم دارد. استخلاف یعنى همین عباد صالح خدا خلیفه بشوند براى خدا در روى زمین. هر دو آیه ارض دارد؛ یعنى کل زمین. البته کلمه «مهدى(عج)» با این لفظ در قرآن نیامده، اما در روایات آمده است و بیشتر به امامت و رهبرى آن حضرت اشاره دارد. ما نمىدانیم نحوه حکومت آن حضرت چگونه است. شاید اینگونه باشد که آن حضرت رهبر جهان به شمار آید و کشورها و حکومتهاى صالح دیگر هم وجود داشته باشند. اینها باهم منافات ندارد؛ همه حکومتهاى دیگر صالح هستند و از آن حضرت دستور مىگیرند.امام مهدى (عج) در سنت و حدیث :محور دوم، بررسى مسأله در سنت و حدیث است. مرحوم طبرسى، در ذیل آیه «...کتبنا فى الزبور...(81)»، مىگوید: «و یدل على ذلک ما رواه الخاص و العام عن النبى (ص).(82)» پیامبرصلى الله علیه وآله فرمود:«لو لم یبق من الدنیا إلاّ یومٌ واحد لَطَوَّلَ اللَّهُ ذلکَ الیوم حتّى یَبْعَثُ رجلاً من اهل بیتى یَملاءُ الارضَ عدلاً و قسطاً کَما مُلِئَتْ جوراً و ظلماً.»(83)بعد مىگوید روایات وارده از طریق فریقین در این زمینه فراوان است و این روایت را از سنن بیهقى نقل مىکنند. خاطرم مىآید درحدود چهل و پنج سال قبل، شاید هم بیشتر، در خدمت مقام آیتاللَّه صدر (رض) بودم و صحبت از کتاب المهدى(عج) به میان آمد. ایشان گفتند در مجلسى بحث شد که آیا روایات راجع به حضرت از طریق اهل سنت هم آمده است یا نه، من گفتم: بله، هست؛ و در این باره کتاب «المهدى(عج)» رانوشتم. یک نسخه را هم به من هدیه دادند که در آن نوشتهام این را مؤلف به من اهدا کرده است. ایشان روایات مرتبط با حضرت مهدى(عج) را از طُرُق اهل سنت جمعآورى کرده است. در این زمینه خیلى هم کار انجام شده است. یکى از کارهایى که انصافاً باید از آن تقدیر کرد، کتابى است به نام «منتخب الاثرفى الامام الثانى عشر» که حضرت آیت اللَّه صافى نوشتهاند. بعد از آن هم دائرة المعارف راجع به حضرت مهدى(عج) نوشته شده است.ما در روایات، تواتر معنوى داریم. منتها در روایات شیعه و نیز روایاتى که آیتاللَّه صدر نقل کردهاند، حتى مواردى مانند اینکه مهدى(عج) از فرزندان حسینعلیه السلام و از فرزندان سجادعلیه السلام است، نیز وجود دارد. اینها را هم یک مقدارى از «ینابیع الموده» و جاهاى دیگر نقل کردهاند. البته آیت اللّه العظمى آقاى صافى (دام عزّه) خیلى بیشتر از اینها تحت این عناوین روایت ذکر کرده است. این مطالب در روایات شیعه بیشتر است و روایات زیادى هم از اهل سنت در کتابهایى که احتمالاً مؤلفش هم شیعه بوده مثل «ینابیع الموده» و موارد دیگر نقل شده است. همین طور که آیت اللَّه عسکرى فرمودند، روایات ما روشنتر است. آنقدر که قضیه در روایات ما روشن است، در روایات اهل سنت نیست؛ ولى در عین حال اگر همین دو کتاب را ملاحظه کنید، در مىیابید جزئیات، [براى مثال حضرت از نسل کیست]، در روایات اهل سنت نیز نقل شده است. این نکته را مىخواستم عرض کنم که ما همه جا «مهدى(عج)» داریم. البته این هدایت همان هدایت واقعى است. منتها در دین یهود از او تعبیر به مسیح کردهاند.