لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
انرژی نورودانشمندا ن این عرصه درطی قرون
گالیله
گالیلئو گالیله در سال 1564 در پیزا واقع در ایتالیا متولد شد وی تا 19 سالگی تمام مطالعات خود را در ادبیات متمرکز کرده بود تا یانکه روزی در یکی از مراسم مذهبی کلیسا مشاهده چهل چراغی که در بالای سرش نوسان می کرد توجه او را جلب کرد او هنگام مشاهده توجه کرد که هر چند دامنه نوسان هر بار کوتاهتر می شود لیکن زمان نوسان همواره ثابت باقی می ماند اغلب انسانها شاید در این مشاهده چیز خاصی را نمی یافتند ولی گالیله از روح کنجکاوی و پژوهشگر دانشمندان برخوردار بود او از آن لحظه شروع به اجرای یک رشته آزمایشهای عملی کرد به این ترتیب که وزنه هایی را به یک ریسمان بست و از محلی آویزان نمود و آنها را به این سو و آن سو به نوسان درآورد در آن دوران هنوز ساعتهای دقیق با عقربه ثانیه شمار نبود و بنابراین گالیله برای اندازه گیری زمان حرکات وزنه های آویزان و در حال نوسان از ضربات نبض خود سود می جست او دریافت که مشاهداتش در کلیسای جامع پیزا صحت دارد. اگر چه دامنه نوسان هر بار کوتاهتر می شد اما هر نوسان زمان مشابه نوسانهای قبلی را در بر می گرفت به این ترتیب گالیله قانون آونگ را کشف کرده بود قانون آونگ گالیله امروزه همچنان در امور گوناگون به کار می رود مثلاٌ برای اندازه گیری حرکات ستارگان و یا مهار روند کار ساعتها از این قانون استفاده می کنند آزمایشهای او در باره آونگ آغاز فیزیک دینامیک جدید بود واکنشی که قوانین حرکت و نیروهایی را که باعث حرکت می شوند در بر می گیرد گالیله در سال 1588 در دانشگاه پیزا مدرک دکتری(استادی) گرفت و در همانجا برای تدریس ریاضیات باقی ماند. او در 25 سالگی دومین کشف بزرگ علمی خود را به انجام رسانید کشفی که باعث از بین رفتن یک نظریه به جا مانده دو هزار ساله شد و دشمنان زیادی برایش افرید در دوران گالیله بخش بسیاری از علوم بر اساس فرضیه های فیلسوف بزرگ یونانی – ارسطو که در قرن 4 پیش از میلاد می زیست بنا شده بود اثر او به عنوان مرجع و سرچشمه تمامی علوم به شمار می آمد هر کس که به یکی از قانونها و قواعد ارسطو شک می کرد انسان کامل و عاقلی به شمار نمی آمد یکی از قواعدی که ارسطو بیان کرده بود این ادعا بود که اجسام سنگین تندتر از اجسام سبک سقوط می کنند گالیله ادعا می کرد که این قاعده اشتباه است به طوری که می گویند او برای اثبات این خطا از استادان هم دانشگاهی خود دعوت به عمل آورد تا به همراه او به بالاترین طبقه برج مایل پیزا بروند گالیله دو گلوله توپ یکی به وزن 5 کیلو و دیگری به وزن نیم کیلو با خود برداشت و از فراز برج پیزا هر دو گلوله را به طور همزمان به پایین دها کرد در کمال شگفتی تمام حاضران در صحنه مشاهده کردند که هر دو گلوله به طور همزمان به زمین رسیدند گالیله به این ترتیب یک قانون فیزیکی مهم را کشف کرد(سرعت سقوط اجسام به وزن آنها بستگی ندارد). در همین موقع گالیله مشغول مطالعه بود که ناگهان شایع شد که در سوئیس عدسیها را با هم ترکیب کرده اند وتوانسته اند اجسام را از مسافات دور مشاهده نمایند از این موضوع اطلاع صحیحی در دست نیست ولی اینطور مشهور است که زاخاری یانسن که در میدلبورک عینک ساز بود اولین دوربین نزدیک کننده اشیاء را بین سالهای 1590 و 1609 ساخته بود ولی عینک ساز دیگری بنام هانس یپرشی اختراع او را با تردستی از او می رباید و در اکتبر 1608 امتیاز آن را به نام خود ثبت می نماید گالیله هم در این موقع موفق به ساختن دوربین مشابهی گردید ولی این دستگاه قدرت زیادی نداشت اما مطلب مهم این بود که اصل اختراع کشف شده بود و ساختن دوربین قوی تر فقط کار فنی بود. این دوربین به رئیس حکومت ونیز تقدیم شد و در کنار ناقوس سن مارک گذاشته شد سناتورها و تجار ثروتمند در پشت دوربین قرار گرفتند و همگی دچار حیرت و تعجب شدند چون آنها خروج مؤمنین را از کلیسای مجاور و کشتیهایی را که در دورترین نقاط افق در حرکت بودند مشاهده نمدند ولی گالیله فوراٌ دوربین را به طرف آسمان متوجه ساخت مشاهده مناظری که تا آن زمان هیچ چشمی قادر به تماشای آن نبود شور و شعفی فراوان در گالیله به وجود آورد گالیله مشاهده نمود که ماه بر خلاف گفته ارسطو که آن را کره ای صاف و صیقلی می دانست پوشیده از کوه ها و دره هایی است که نور خورشید برجستگی های آنها را مشخص تر می سازد به علاوه ملاحظه نمود که چهار قمر کوچک به دور سیاره مشتری در حرکت هستند و بالاخره لکه های خورشید را به چشم دید دانشمند بزرگ در سال 1610 تماماین نتایج را در جزوه ای به نام کتاب قاصد آسمان انتشار داد که موجب تحسین و تمجید بسیار گشت ولی انتشار کتاب قاصد آسمان قط تحسین و تمجید همراه نداشت بلکه جمعی از مردم بر او اعتراض کردند و از او می پرسیدند چرا تعداد سیارات را 7 نمی داند و حال آنکه تعداد فلزات 7 است و شمعدان معبد 7 شاخه دارد ودر کله آدمی 7 سوراخ موجود است گالیله در جواب تمام سؤالات فقط گفت با چشم خود در دوربین نگاه کنید تا از شما رفع اشتباه شود. مشاهدات و پژوهشهای گالیله او را به این وادی رهنمون شدند که فرضیه های علمی را که بر اساس آنها زمین در مرکزیت عالم قرار داشت و خورشید و سارگان به دور آن می گشتند مردود می شمرد. نزدیک به نیم قرن پیش از آن کوپرنیک اثر بزرگ خود را که طی آن ثابت کرد خورشید در مرکز دستگاه ستاره ای ما نیست و زمین و سیاره ها به دور آن می گردند- در معرض اذهان عموم قرار داده بود. این فرضیه کوپرنیک مورد لعن و نفرین کلیسا قرار گرفته بود و زمانی که گالیله اشکارا اعلام داشت که این فرضیه صحت دارد و او با آن موافق است، نظریه کوپرنیک بدست فراموشی سپرده شده بود اعلامیه گالیله اعتراضات شدید را برانگیخت روحانیون عالی مقام کلیسای کاتولیک دوباره خشمگینانه فرضیه کوپرنیک را به شدت محکوم کردهو آن را مطرود شمردند گاللیه با شخصیتهای بزرگی مانند کاردینال بلارین و کاردینال باربرینی سابقه دوستی داشت که از او حمایت می کردند ولی این شخصیتهای بزرگ نتوانستند مانع آن نبود و روحانیون برای هر چیز غیر از کتاب مقدس و ارسطو ارزش قائل نبودند و کلیسا هرگز اجازهنمی داد که یک فرد غیر روحانی کتاب مقدس را به مطابق میل خود تغییر دهد. چون این کار ممکن نبود طبعاٌٌ می بایست گاللیه محکوم شود و حتی اگر خود پاپ هم صمیم قلب معتقد به عقاید کوپرنیک بود محاکمه گالیله و محکومیت او اجتناب ناپذیر بود در سال 1632 که دوست کاردینال باربرینی بنام اوربن هفتم پاپ شده بود از موقعیت استفاده کرد و ضربت بزرگی را وارد نمود وی کتابی به زبان ایتالیایی منتشر کرد که در آن سه نفر مشغول گفتگو هستند یکی از آنها بطلمیوس و دو نفر دیگر از کوپرنیک دفاع می کنند. با انتشار این کتاب خشم و غضب روحانیون چند صد برابر گشت و بدتر از همه اینکه برای شخص پاپ این سوءتفاهم ایجاد شد که شخص ابله واحمقی در مکالمات از بطلمیوس دفاع می کند خود اوست. گالیله را به رم احضار کردند و او را در منزل یکی از اعضای عالی رتبه دیوان تفتیش عقاید جای دادند در همین اوقات دختر پدر مقدس مشغول تهیه ادعانامه او بود و در روز 20 ماه ژوئن 1633 محکوم را به آنجا احضار کردند و در 22 ژوئن وادارش نمودند که توبه نامه زیر را امضاء کند.
در هفتادمین سال زندگی در مقابل شما به زانو درآمده ام و در حالی که کتاب مقدس را پیش چشم دارم و با دستهای خود لمس می کنم توبه می کنم و ادعای خالی از حقیقت حرکت زمین را انکار می کنم و آنرا منفور و مطرود می نمایم.
گالیله بعد از محاکمه در منزل دوستش پیکولومینی اسقف شهر سین محبوس شد ولی بعد از مدتی به او اجازه داده شد تا در خانه ییلاقی خود واقع در آرستری اقامت کند.
گالیله تا دم مرگ بر اعتقاد خویش پای برجا ماند او به طور پنهانی به آزمایشهای تجربی خود ادامه داد و پیش از آنکه در سال 1642 در آستری در حومه فلورانس دار فانی را وداع گوید دو کتاب ارزشمند دیگر را نیز به رشته تحریر درآورد آثار او نخست در سال 1835 از سوی کلیسای کاتولیک از لیست سیاه،(لیست کتابهای ممنوعه) خارج شد و اجازه انتشار یافت امروزه ما به گالیله به عنوان یک پژوهشگر سخت کوش که بشریت بسیار به او مدیون است احترام می گذاریم او به جهان نشان داد که یک دانشمند باید آزادی را داشته باشد که نظریه هایی را که اشتباه هستند نقد کند و نظریه های جدیدی را بنیان گذارد او همچنین نشان داد که یک دانشمند نباید خود را گرفتار دستورها و یا روایات دینی تحریف شده کند.
کریستین هویگنس
تا اینجا معلوم شد که نور سرعت معینی دارد و بنابر این در محیط های مختلف با سرعت های متفاوتی حرکت میکنداما مدت ها طول کشید تا نادرستی فرضیه نیوتون دراین مورد که نور در محیط های غلیظ تر سریع تر سیر می کند روشن شود دراین هنگام دید دیگری نسبت نور مطرح شد که بر اساس ان نور نیز مانند صوت نوعی ارتعاش به شمار می امد هو یگنس فیزیک دان بزرگ هلندی که هم روزگار نیوتون بود و علی رغم وضعیت جنگی میان هلند و فرانسه در فرهنگستان فرانسه کار می کرد مدافع این دیدگاه بود.نیو تون در مورد چگونگیه غبور نور از یک روزنه و ایجاد مجموعه موج ما نند چگونه فکر می کرد. البته خود نیوتون به هیچ وجه این پدیده را موج به حساب نمی اورد بلکه انرا مجموعه ای از ذرات میدانست که حالت های مختلفی داشتند.
در نخستین ازمونی که در مورد این دو نظریه به عمل می امد خواص ماده جالبی اسپارت آیسلند یا اسپارت ایسلند که توسط بارتولین bartolin کانی شناس مشهور ان دوران کشف شده بود به روشن شدن نتایج کمک کرد این ماده شفاف بلورین خواص معجزه آسایی داشت مثلا اگر بر روی یک نوشته گذاشته میشد حروف را به صورت مضاعف نشان میداد و اگر آنرا به حرکت در می آوردند تصویر های دو گا نه حروف نسبت به هم تغییر موقعیت می دادند یعنی حرکت یکی از انها بیشتر از دیگری به نظر می امد پرتویی که این تصویر را به وجود می اورد پرتو غیر عادی و پرتویی که تصویر دیگر را ایجاد میکرد و تابع قوانین پراش نور بود پرتوعادی نامیده میشد تمام تلاشهای نیو تون برای حل این مساله و ارائه توجیه معقولی از آن با شکست روبرو شد در واقع با اتکا به نظریه ماده ذره ای بودن نور اصولا این مسیله قابل حل نبود . اما نیو تون در جریان حل ان مطلب جالبی عنوان کرد که امروز دارای اهمیت فراوان است. این مطلب حاکی از ان است که پرتو نور متقارن نیست یعنی در جوانب مختلف وجه ان با هم فرق دارد و همان است که امروز باریکه قطببیده (پولاریزه) خوانده میشود از این نکته که بگذریم نیو تون نتوانست تعبیر دقیقی در مورد خاصیت اسپار آیسلند به دست دهد اما این گره به دسته هویگنس گشوده شد .
هویگنس برای توضیح قوانین معمولی شکست نور نموداری عرضه کرد که امرو.ز هم جالب است زیرا براگ و سایر کسانی که در زمینه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
انرژی نورودانشمندا ن این عرصه درطی قرون
گالیله
گالیلئو گالیله در سال 1564 در پیزا واقع در ایتالیا متولد شد وی تا 19 سالگی تمام مطالعات خود را در ادبیات متمرکز کرده بود تا یانکه روزی در یکی از مراسم مذهبی کلیسا مشاهده چهل چراغی که در بالای سرش نوسان می کرد توجه او را جلب کرد او هنگام مشاهده توجه کرد که هر چند دامنه نوسان هر بار کوتاهتر می شود لیکن زمان نوسان همواره ثابت باقی می ماند اغلب انسانها شاید در این مشاهده چیز خاصی را نمی یافتند ولی گالیله از روح کنجکاوی و پژوهشگر دانشمندان برخوردار بود او از آن لحظه شروع به اجرای یک رشته آزمایشهای عملی کرد به این ترتیب که وزنه هایی را به یک ریسمان بست و از محلی آویزان نمود و آنها را به این سو و آن سو به نوسان درآورد در آن دوران هنوز ساعتهای دقیق با عقربه ثانیه شمار نبود و بنابراین گالیله برای اندازه گیری زمان حرکات وزنه های آویزان و در حال نوسان از ضربات نبض خود سود می جست او دریافت که مشاهداتش در کلیسای جامع پیزا صحت دارد. اگر چه دامنه نوسان هر بار کوتاهتر می شد اما هر نوسان زمان مشابه نوسانهای قبلی را در بر می گرفت به این ترتیب گالیله قانون آونگ را کشف کرده بود قانون آونگ گالیله امروزه همچنان در امور گوناگون به کار می رود مثلاٌ برای اندازه گیری حرکات ستارگان و یا مهار روند کار ساعتها از این قانون استفاده می کنند آزمایشهای او در باره آونگ آغاز فیزیک دینامیک جدید بود واکنشی که قوانین حرکت و نیروهایی را که باعث حرکت می شوند در بر می گیرد گالیله در سال 1588 در دانشگاه پیزا مدرک دکتری(استادی) گرفت و در همانجا برای تدریس ریاضیات باقی ماند. او در 25 سالگی دومین کشف بزرگ علمی خود را به انجام رسانید کشفی که باعث از بین رفتن یک نظریه به جا مانده دو هزار ساله شد و دشمنان زیادی برایش افرید در دوران گالیله بخش بسیاری از علوم بر اساس فرضیه های فیلسوف بزرگ یونانی – ارسطو که در قرن 4 پیش از میلاد می زیست بنا شده بود اثر او به عنوان مرجع و سرچشمه تمامی علوم به شمار می آمد هر کس که به یکی از قانونها و قواعد ارسطو شک می کرد انسان کامل و عاقلی به شمار نمی آمد یکی از قواعدی که ارسطو بیان کرده بود این ادعا بود که اجسام سنگین تندتر از اجسام سبک سقوط می کنند گالیله ادعا می کرد که این قاعده اشتباه است به طوری که می گویند او برای اثبات این خطا از استادان هم دانشگاهی خود دعوت به عمل آورد تا به همراه او به بالاترین طبقه برج مایل پیزا بروند گالیله دو گلوله توپ یکی به وزن 5 کیلو و دیگری به وزن نیم کیلو با خود برداشت و از فراز برج پیزا هر دو گلوله را به طور همزمان به پایین دها کرد در کمال شگفتی تمام حاضران در صحنه مشاهده کردند که هر دو گلوله به طور همزمان به زمین رسیدند گالیله به این ترتیب یک قانون فیزیکی مهم را کشف کرد(سرعت سقوط اجسام به وزن آنها بستگی ندارد). در همین موقع گالیله مشغول مطالعه بود که ناگهان شایع شد که در سوئیس عدسیها را با هم ترکیب کرده اند وتوانسته اند اجسام را از مسافات دور مشاهده نمایند از این موضوع اطلاع صحیحی در دست نیست ولی اینطور مشهور است که زاخاری یانسن که در میدلبورک عینک ساز بود اولین دوربین نزدیک کننده اشیاء را بین سالهای 1590 و 1609 ساخته بود ولی عینک ساز دیگری بنام هانس یپرشی اختراع او را با تردستی از او می رباید و در اکتبر 1608 امتیاز آن را به نام خود ثبت می نماید گالیله هم در این موقع موفق به ساختن دوربین مشابهی گردید ولی این دستگاه قدرت زیادی نداشت اما مطلب مهم این بود که اصل اختراع کشف شده بود و ساختن دوربین قوی تر فقط کار فنی بود. این دوربین به رئیس حکومت ونیز تقدیم شد و در کنار ناقوس سن مارک گذاشته شد سناتورها و تجار ثروتمند در پشت دوربین قرار گرفتند و همگی دچار حیرت و تعجب شدند چون آنها خروج مؤمنین را از کلیسای مجاور و کشتیهایی را که در دورترین نقاط افق در حرکت بودند مشاهده نمدند ولی گالیله فوراٌ دوربین را به طرف آسمان متوجه ساخت مشاهده مناظری که تا آن زمان هیچ چشمی قادر به تماشای آن نبود شور و شعفی فراوان در گالیله به وجود آورد گالیله مشاهده نمود که ماه بر خلاف گفته ارسطو که آن را کره ای صاف و صیقلی می دانست پوشیده از کوه ها و دره هایی است که نور خورشید برجستگی های آنها را مشخص تر می سازد به علاوه ملاحظه نمود که چهار قمر کوچک به دور سیاره مشتری در حرکت هستند و بالاخره لکه های خورشید را به چشم دید دانشمند بزرگ در سال 1610 تماماین نتایج را در جزوه ای به نام کتاب قاصد آسمان انتشار داد که موجب تحسین و تمجید بسیار گشت ولی انتشار کتاب قاصد آسمان قط تحسین و تمجید همراه نداشت بلکه جمعی از مردم بر او اعتراض کردند و از او می پرسیدند چرا تعداد سیارات را 7 نمی داند و حال آنکه تعداد فلزات 7 است و شمعدان معبد 7 شاخه دارد ودر کله آدمی 7 سوراخ موجود است گالیله در جواب تمام سؤالات فقط گفت با چشم خود در دوربین نگاه کنید تا از شما رفع اشتباه شود. مشاهدات و پژوهشهای گالیله او را به این وادی رهنمون شدند که فرضیه های علمی را که بر اساس آنها زمین در مرکزیت عالم قرار داشت و خورشید و سارگان به دور آن می گشتند مردود می شمرد. نزدیک به نیم قرن پیش از آن کوپرنیک اثر بزرگ خود را که طی آن ثابت کرد خورشید در مرکز دستگاه ستاره ای ما نیست و زمین و سیاره ها به دور آن می گردند- در معرض اذهان عموم قرار داده بود. این فرضیه کوپرنیک مورد لعن و نفرین کلیسا قرار گرفته بود و زمانی که گالیله اشکارا اعلام داشت که این فرضیه صحت دارد و او با آن موافق است، نظریه کوپرنیک بدست فراموشی سپرده شده بود اعلامیه گالیله اعتراضات شدید را برانگیخت روحانیون عالی مقام کلیسای کاتولیک دوباره خشمگینانه فرضیه کوپرنیک را به شدت محکوم کردهو آن را مطرود شمردند گاللیه با شخصیتهای بزرگی مانند کاردینال بلارین و کاردینال باربرینی سابقه دوستی داشت که از او حمایت می کردند ولی این شخصیتهای بزرگ نتوانستند مانع آن نبود و روحانیون برای هر چیز غیر از کتاب مقدس و ارسطو ارزش قائل نبودند و کلیسا هرگز اجازهنمی داد که یک فرد غیر روحانی کتاب مقدس را به مطابق میل خود تغییر دهد. چون این کار ممکن نبود طبعاٌٌ می بایست گاللیه محکوم شود و حتی اگر خود پاپ هم صمیم قلب معتقد به عقاید کوپرنیک بود محاکمه گالیله و محکومیت او اجتناب ناپذیر بود در سال 1632 که دوست کاردینال باربرینی بنام اوربن هفتم پاپ شده بود از موقعیت استفاده کرد و ضربت بزرگی را وارد نمود وی کتابی به زبان ایتالیایی منتشر کرد که در آن سه نفر مشغول گفتگو هستند یکی از آنها بطلمیوس و دو نفر دیگر از کوپرنیک دفاع می کنند. با انتشار این کتاب خشم و غضب روحانیون چند صد برابر گشت و بدتر از همه اینکه برای شخص پاپ این سوءتفاهم ایجاد شد که شخص ابله واحمقی در مکالمات از بطلمیوس دفاع می کند خود اوست. گالیله را به رم احضار کردند و او را در منزل یکی از اعضای عالی رتبه دیوان تفتیش عقاید جای دادند در همین اوقات دختر پدر مقدس مشغول تهیه ادعانامه او بود و در روز 20 ماه ژوئن 1633 محکوم را به آنجا احضار کردند و در 22 ژوئن وادارش نمودند که توبه نامه زیر را امضاء کند.
در هفتادمین سال زندگی در مقابل شما به زانو درآمده ام و در حالی که کتاب مقدس را پیش چشم دارم و با دستهای خود لمس می کنم توبه می کنم و ادعای خالی از حقیقت حرکت زمین را انکار می کنم و آنرا منفور و مطرود می نمایم.
گالیله بعد از محاکمه در منزل دوستش پیکولومینی اسقف شهر سین محبوس شد ولی بعد از مدتی به او اجازه داده شد تا در خانه ییلاقی خود واقع در آرستری اقامت کند.
گالیله تا دم مرگ بر اعتقاد خویش پای برجا ماند او به طور پنهانی به آزمایشهای تجربی خود ادامه داد و پیش از آنکه در سال 1642 در آستری در حومه فلورانس دار فانی را وداع گوید دو کتاب ارزشمند دیگر را نیز به رشته تحریر درآورد آثار او نخست در سال 1835 از سوی کلیسای کاتولیک از لیست سیاه،(لیست کتابهای ممنوعه) خارج شد و اجازه انتشار یافت امروزه ما به گالیله به عنوان یک پژوهشگر سخت کوش که بشریت بسیار به او مدیون است احترام می گذاریم او به جهان نشان داد که یک دانشمند باید آزادی را داشته باشد که نظریه هایی را که اشتباه هستند نقد کند و نظریه های جدیدی را بنیان گذارد او همچنین نشان داد که یک دانشمند نباید خود را گرفتار دستورها و یا روایات دینی تحریف شده کند.
کریستین هویگنس
تا اینجا معلوم شد که نور سرعت معینی دارد و بنابر این در محیط های مختلف با سرعت های متفاوتی حرکت میکنداما مدت ها طول کشید تا نادرستی فرضیه نیوتون دراین مورد که نور در محیط های غلیظ تر سریع تر سیر می کند روشن شود دراین هنگام دید دیگری نسبت نور مطرح شد که بر اساس ان نور نیز مانند صوت نوعی ارتعاش به شمار می امد هو یگنس فیزیک دان بزرگ هلندی که هم روزگار نیوتون بود و علی رغم وضعیت جنگی میان هلند و فرانسه در فرهنگستان فرانسه کار می کرد مدافع این دیدگاه بود.نیو تون در مورد چگونگیه غبور نور از یک روزنه و ایجاد مجموعه موج ما نند چگونه فکر می کرد. البته خود نیوتون به هیچ وجه این پدیده را موج به حساب نمی اورد بلکه انرا مجموعه ای از ذرات میدانست که حالت های مختلفی داشتند.
در نخستین ازمونی که در مورد این دو نظریه به عمل می امد خواص ماده جالبی اسپارت آیسلند یا اسپارت ایسلند که توسط بارتولین bartolin کانی شناس مشهور ان دوران کشف شده بود به روشن شدن نتایج کمک کرد این ماده شفاف بلورین خواص معجزه آسایی داشت مثلا اگر بر روی یک نوشته گذاشته میشد حروف را به صورت مضاعف نشان میداد و اگر آنرا به حرکت در می آوردند تصویر های دو گا نه حروف نسبت به هم تغییر موقعیت می دادند یعنی حرکت یکی از انها بیشتر از دیگری به نظر می امد پرتویی که این تصویر را به وجود می اورد پرتو غیر عادی و پرتویی که تصویر دیگر را ایجاد میکرد و تابع قوانین پراش نور بود پرتوعادی نامیده میشد تمام تلاشهای نیو تون برای حل این مساله و ارائه توجیه معقولی از آن با شکست روبرو شد در واقع با اتکا به نظریه ماده ذره ای بودن نور اصولا این مسیله قابل حل نبود . اما نیو تون در جریان حل ان مطلب جالبی عنوان کرد که امروز دارای اهمیت فراوان است. این مطلب حاکی از ان است که پرتو نور متقارن نیست یعنی در جوانب مختلف وجه ان با هم فرق دارد و همان است که امروز باریکه قطببیده (پولاریزه) خوانده میشود از این نکته که بگذریم نیو تون نتوانست تعبیر دقیقی در مورد خاصیت اسپار آیسلند به دست دهد اما این گره به دسته هویگنس گشوده شد .
هویگنس برای توضیح قوانین معمولی شکست نور نموداری عرضه کرد که امرو.ز هم جالب است زیرا براگ و سایر کسانی که در زمینه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 2 صفحه
قسمتی از متن .doc :
چرا همۀ آدمها زیبا نیستند ؟
پرنده ماده (سمت چپ)، جفت زیبا و سلامتی برای خود برمیگزیند.
یک تحقیق جدید توضیح میدهد که چرا همه ما انسانها با خصوصیات چهره و بدن ستاره های سینما به دنیا نمی آییم.
یکی از مسائلی که همواره خار چشم زیست شناسان بوده، این است که با وجود اینکه جنس ماده برای تولید مثل همواره به سوی جذابترین نر جلب میشود، چگونه باز هم هر موجود با هم نوع خود تا این حد متفاوت است، در حالی که باید تا کنون جذابترین ژنها در میان کل جمعیت گونه های جانوری پخش شده و کل افراد آن زیبا شده باشند.
به گفته ماریون پتری (Marion Petrie) سرپرست تیم تحقیقاتی دانشگاه نیوکاسل " در زمینه زیست شناسی تکاملی، این امر یکی از مشکلات اساسی است" معمای رفتار نرها در انتخاب جفتدر بعضی گونه های جانوری، ماده ها برای جفتگیری به انتخاب جذابترین نرها میپردازند. برای مثال طاووسهای ماده، طاووس نری را انتخاب میکنند که پرهای دمش از دیگران بلندتر باشد. به عبارتی این طاووس با دم زیبا و درخشان، "جرج کلونی" طاووسها به شمار می آید. ویژگیهای ممتاز ظاهری معمولا نشانه سلامت و شایستگی ژنتیکی در مواردی چون مقاومت در برابر بیماریها و قویتر بودن نیز هستند، و از جمله خصوصیاتی به شمار میروند که نسل بعدی آن را به ارث خواهند برد. بر اساس این شیوه انتخاب جفت، اگر ماده ها تنها با جذابترین نر جفت گیری کنند، پس کم کم نرهای نازیبا باید از رده زیستی خارج شده و تمام آنها باید پس از مدتی به یک اندازه زیبا شده باشند. اما واضح است که ماجرا چنین نیست، زیرا همواره در ازای هر ستاره سینمای خوش سیما در عالم جانوران و پرندگان، یک نر معمولی نه چندان متناسب و بد قیافه یز وجود دارد. به این ترتیب این معمای انتخاب جفت، به مدت چند دهه دانشمندان زیست شناسی تکاملی را درگیر نموده است. به گفته پتری:"اگر ما درافراد یک گونه جاندار، هیچ تمایز، تفاوت و اختلافی نداشته باشیم، اصولا درآن گونه تکاملی رخ نخواهد داد". اکنون گروهی از دانشمندان بریتانیایی به پاسخی دست یافته اند که شاید جوابگوی معمای وجود افراد معمولی و حتی نازیبا باشد: "جعبه ابزار DNA" جعبه ابزار DNAجعبه ابزار DNA سلول، واقعا یک جعبه ابزار نیست بلکه مجموعه ای از فرایندهای ملکولی است که به طور عادی و دائمی به ترمیم صدمات وارده بر DNA که در شرایط عادی و بر اثر جهشهای ژنی ایجاد میشوند، میپردازد. جهش ژنی میتواند مضر بوده و موجب از بین رفتن بافتها، مشکل در عملکرد اعضا یا بروز سرطان شود. بعضی جهشهای ژنی نیز مفید هستند که از جمله این موارد میتوان به جهش در بخشی از ژن که مسئول مقابله با بیماریهاست اشاره کرد. چنین جهشی میتواند مقاومت بدن جاندار را در برابر باکتریها و ویروسها افزایش دهد. بعضی از جهشهای ژنی بر روند ترمیم صدمات وارده بر DNA اثر میگذارند و آنرا کم اثر کرده و با توجه به اینکه این صدمه بر دستگاه ترمیم کننده، خود ترمیم نشده باقی میماند، جهشهای ژنی متعددی پیش آمده و به حال خود رها میشوند. به گفته پتری :"شخص میتواند جهشهای ژنی خود را افزایش داده یا از آن بکاهد." افزایش میزان جهش ژنی موجب پیدایش گوناگونی بیشتر در جمعیت میشود. پتری با استفاده از یک مدل کامپیوتری متوجه شد که تنوع ژنتیک حاصل از جهش ژنی که بر ترمیم DNA تاثیر دارد، بسیار بزرگتر از آن است که کاهش تنوع حاصل از انتخاب جفت بتواند بر آن تاثیر بگذارد. پتری در تعدادی از کارهای اولیه خود نشان داده بود مردانی که از نظر ژنتیکی در مواردی چون مقاومت در برابر بیماریها با دیگران تفاوت دارند، بیش از مردان دیگر به چشم زنان جذاب هستند. به همین دلیل این مردان با نر جهش ژنتیکی بیشتر، بیش از همجنسان خود شانس انتخاب شدن داشته و احتمال منتقل کردن ژنهای سطح بالای آنها به نسل بعد افزایش میابد. اما فراموش نکنیم که همین مردان مستعد جهش ژنی بیشتر نیز هستند و ژنهای "مرغوب" آنها به تدریج متفاوت از آنچه امروز هست خواهند شد. این استعداد در جهش ژنی، همراه با جذابیت ظاهری و بدن مقاوم به نسل بعد منتقل میشود و خدا میداند که نسل بعدی از چه جهاتی دچار جهش ژنتیکی شده و نسل سوم این مرد جذاب، چه ظاهری خواهد داشت. در نتیجه، طاووسهای نر همچنان دمهای متفاوتی دارند و عده ای از ما انسانها، با وجود داشتن پدر بزرگی بسیار جذاب، هرگز نمیتوانیم به مدل شدن فکر کنیم.
منبع : livescience.com
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
انرژی نورودانشمندا ن این عرصه درطی قرون
گالیله
گالیلئو گالیله در سال 1564 در پیزا واقع در ایتالیا متولد شد وی تا 19 سالگی تمام مطالعات خود را در ادبیات متمرکز کرده بود تا یانکه روزی در یکی از مراسم مذهبی کلیسا مشاهده چهل چراغی که در بالای سرش نوسان می کرد توجه او را جلب کرد او هنگام مشاهده توجه کرد که هر چند دامنه نوسان هر بار کوتاهتر می شود لیکن زمان نوسان همواره ثابت باقی می ماند اغلب انسانها شاید در این مشاهده چیز خاصی را نمی یافتند ولی گالیله از روح کنجکاوی و پژوهشگر دانشمندان برخوردار بود او از آن لحظه شروع به اجرای یک رشته آزمایشهای عملی کرد به این ترتیب که وزنه هایی را به یک ریسمان بست و از محلی آویزان نمود و آنها را به این سو و آن سو به نوسان درآورد در آن دوران هنوز ساعتهای دقیق با عقربه ثانیه شمار نبود و بنابراین گالیله برای اندازه گیری زمان حرکات وزنه های آویزان و در حال نوسان از ضربات نبض خود سود می جست او دریافت که مشاهداتش در کلیسای جامع پیزا صحت دارد. اگر چه دامنه نوسان هر بار کوتاهتر می شد اما هر نوسان زمان مشابه نوسانهای قبلی را در بر می گرفت به این ترتیب گالیله قانون آونگ را کشف کرده بود قانون آونگ گالیله امروزه همچنان در امور گوناگون به کار می رود مثلاٌ برای اندازه گیری حرکات ستارگان و یا مهار روند کار ساعتها از این قانون استفاده می کنند آزمایشهای او در باره آونگ آغاز فیزیک دینامیک جدید بود واکنشی که قوانین حرکت و نیروهایی را که باعث حرکت می شوند در بر می گیرد گالیله در سال 1588 در دانشگاه پیزا مدرک دکتری(استادی) گرفت و در همانجا برای تدریس ریاضیات باقی ماند. او در 25 سالگی دومین کشف بزرگ علمی خود را به انجام رسانید کشفی که باعث از بین رفتن یک نظریه به جا مانده دو هزار ساله شد و دشمنان زیادی برایش افرید در دوران گالیله بخش بسیاری از علوم بر اساس فرضیه های فیلسوف بزرگ یونانی – ارسطو که در قرن 4 پیش از میلاد می زیست بنا شده بود اثر او به عنوان مرجع و سرچشمه تمامی علوم به شمار می آمد هر کس که به یکی از قانونها و قواعد ارسطو شک می کرد انسان کامل و عاقلی به شمار نمی آمد یکی از قواعدی که ارسطو بیان کرده بود این ادعا بود که اجسام سنگین تندتر از اجسام سبک سقوط می کنند گالیله ادعا می کرد که این قاعده اشتباه است به طوری که می گویند او برای اثبات این خطا از استادان هم دانشگاهی خود دعوت به عمل آورد تا به همراه او به بالاترین طبقه برج مایل پیزا بروند گالیله دو گلوله توپ یکی به وزن 5 کیلو و دیگری به وزن نیم کیلو با خود برداشت و از فراز برج پیزا هر دو گلوله را به طور همزمان به پایین دها کرد در کمال شگفتی تمام حاضران در صحنه مشاهده کردند که هر دو گلوله به طور همزمان به زمین رسیدند گالیله به این ترتیب یک قانون فیزیکی مهم را کشف کرد(سرعت سقوط اجسام به وزن آنها بستگی ندارد). در همین موقع گالیله مشغول مطالعه بود که ناگهان شایع شد که در سوئیس عدسیها را با هم ترکیب کرده اند وتوانسته اند اجسام را از مسافات دور مشاهده نمایند از این موضوع اطلاع صحیحی در دست نیست ولی اینطور مشهور است که زاخاری یانسن که در میدلبورک عینک ساز بود اولین دوربین نزدیک کننده اشیاء را بین سالهای 1590 و 1609 ساخته بود ولی عینک ساز دیگری بنام هانس یپرشی اختراع او را با تردستی از او می رباید و در اکتبر 1608 امتیاز آن را به نام خود ثبت می نماید گالیله هم در این موقع موفق به ساختن دوربین مشابهی گردید ولی این دستگاه قدرت زیادی نداشت اما مطلب مهم این بود که اصل اختراع کشف شده بود و ساختن دوربین قوی تر فقط کار فنی بود. این دوربین به رئیس حکومت ونیز تقدیم شد و در کنار ناقوس سن مارک گذاشته شد سناتورها و تجار ثروتمند در پشت دوربین قرار گرفتند و همگی دچار حیرت و تعجب شدند چون آنها خروج مؤمنین را از کلیسای مجاور و کشتیهایی را که در دورترین نقاط افق در حرکت بودند مشاهده نمدند ولی گالیله فوراٌ دوربین را به طرف آسمان متوجه ساخت مشاهده مناظری که تا آن زمان هیچ چشمی قادر به تماشای آن نبود شور و شعفی فراوان در گالیله به وجود آورد گالیله مشاهده نمود که ماه بر خلاف گفته ارسطو که آن را کره ای صاف و صیقلی می دانست پوشیده از کوه ها و دره هایی است که نور خورشید برجستگی های آنها را مشخص تر می سازد به علاوه ملاحظه نمود که چهار قمر کوچک به دور سیاره مشتری در حرکت هستند و بالاخره لکه های خورشید را به چشم دید دانشمند بزرگ در سال 1610 تماماین نتایج را در جزوه ای به نام کتاب قاصد آسمان انتشار داد که موجب تحسین و تمجید بسیار گشت ولی انتشار کتاب قاصد آسمان قط تحسین و تمجید همراه نداشت بلکه جمعی از مردم بر او اعتراض کردند و از او می پرسیدند چرا تعداد سیارات را 7 نمی داند و حال آنکه تعداد فلزات 7 است و شمعدان معبد 7 شاخه دارد ودر کله آدمی 7 سوراخ موجود است گالیله در جواب تمام سؤالات فقط گفت با چشم خود در دوربین نگاه کنید تا از شما رفع اشتباه شود. مشاهدات و پژوهشهای گالیله او را به این وادی رهنمون شدند که فرضیه های علمی را که بر اساس آنها زمین در مرکزیت عالم قرار داشت و خورشید و سارگان به دور آن می گشتند مردود می شمرد. نزدیک به نیم قرن پیش از آن کوپرنیک اثر بزرگ خود را که طی آن ثابت کرد خورشید در مرکز دستگاه ستاره ای ما نیست و زمین و سیاره ها به دور آن می گردند- در معرض اذهان عموم قرار داده بود. این فرضیه کوپرنیک مورد لعن و نفرین کلیسا قرار گرفته بود و زمانی که گالیله اشکارا اعلام داشت که این فرضیه صحت دارد و او با آن موافق است، نظریه کوپرنیک بدست فراموشی سپرده شده بود اعلامیه گالیله اعتراضات شدید را برانگیخت روحانیون عالی مقام کلیسای کاتولیک دوباره خشمگینانه فرضیه کوپرنیک را به شدت محکوم کردهو آن را مطرود شمردند گاللیه با شخصیتهای بزرگی مانند کاردینال بلارین و کاردینال باربرینی سابقه دوستی داشت که از او حمایت می کردند ولی این شخصیتهای بزرگ نتوانستند مانع آن نبود و روحانیون برای هر چیز غیر از کتاب مقدس و ارسطو ارزش قائل نبودند و کلیسا هرگز اجازهنمی داد که یک فرد غیر روحانی کتاب مقدس را به مطابق میل خود تغییر دهد. چون این کار ممکن نبود طبعاٌٌ می بایست گاللیه محکوم شود و حتی اگر خود پاپ هم صمیم قلب معتقد به عقاید کوپرنیک بود محاکمه گالیله و محکومیت او اجتناب ناپذیر بود در سال 1632 که دوست کاردینال باربرینی بنام اوربن هفتم پاپ شده بود از موقعیت استفاده کرد و ضربت بزرگی را وارد نمود وی کتابی به زبان ایتالیایی منتشر کرد که در آن سه نفر مشغول گفتگو هستند یکی از آنها بطلمیوس و دو نفر دیگر از کوپرنیک دفاع می کنند. با انتشار این کتاب خشم و غضب روحانیون چند صد برابر گشت و بدتر از همه اینکه برای شخص پاپ این سوءتفاهم ایجاد شد که شخص ابله واحمقی در مکالمات از بطلمیوس دفاع می کند خود اوست. گالیله را به رم احضار کردند و او را در منزل یکی از اعضای عالی رتبه دیوان تفتیش عقاید جای دادند در همین اوقات دختر پدر مقدس مشغول تهیه ادعانامه او بود و در روز 20 ماه ژوئن 1633 محکوم را به آنجا احضار کردند و در 22 ژوئن وادارش نمودند که توبه نامه زیر را امضاء کند.
در هفتادمین سال زندگی در مقابل شما به زانو درآمده ام و در حالی که کتاب مقدس را پیش چشم دارم و با دستهای خود لمس می کنم توبه می کنم و ادعای خالی از حقیقت حرکت زمین را انکار می کنم و آنرا منفور و مطرود می نمایم.
گالیله بعد از محاکمه در منزل دوستش پیکولومینی اسقف شهر سین محبوس شد ولی بعد از مدتی به او اجازه داده شد تا در خانه ییلاقی خود واقع در آرستری اقامت کند.
گالیله تا دم مرگ بر اعتقاد خویش پای برجا ماند او به طور پنهانی به آزمایشهای تجربی خود ادامه داد و پیش از آنکه در سال 1642 در آستری در حومه فلورانس دار فانی را وداع گوید دو کتاب ارزشمند دیگر را نیز به رشته تحریر درآورد آثار او نخست در سال 1835 از سوی کلیسای کاتولیک از لیست سیاه،(لیست کتابهای ممنوعه) خارج شد و اجازه انتشار یافت امروزه ما به گالیله به عنوان یک پژوهشگر سخت کوش که بشریت بسیار به او مدیون است احترام می گذاریم او به جهان نشان داد که یک دانشمند باید آزادی را داشته باشد که نظریه هایی را که اشتباه هستند نقد کند و نظریه های جدیدی را بنیان گذارد او همچنین نشان داد که یک دانشمند نباید خود را گرفتار دستورها و یا روایات دینی تحریف شده کند.
کریستین هویگنس
تا اینجا معلوم شد که نور سرعت معینی دارد و بنابر این در محیط های مختلف با سرعت های متفاوتی حرکت میکنداما مدت ها طول کشید تا نادرستی فرضیه نیوتون دراین مورد که نور در محیط های غلیظ تر سریع تر سیر می کند روشن شود دراین هنگام دید دیگری نسبت نور مطرح شد که بر اساس ان نور نیز مانند صوت نوعی ارتعاش به شمار می امد هو یگنس فیزیک دان بزرگ هلندی که هم روزگار نیوتون بود و علی رغم وضعیت جنگی میان هلند و فرانسه در فرهنگستان فرانسه کار می کرد مدافع این دیدگاه بود.نیو تون در مورد چگونگیه غبور نور از یک روزنه و ایجاد مجموعه موج ما نند چگونه فکر می کرد. البته خود نیوتون به هیچ وجه این پدیده را موج به حساب نمی اورد بلکه انرا مجموعه ای از ذرات میدانست که حالت های مختلفی داشتند.
در نخستین ازمونی که در مورد این دو نظریه به عمل می امد خواص ماده جالبی اسپارت آیسلند یا اسپارت ایسلند که توسط بارتولین bartolin کانی شناس مشهور ان دوران کشف شده بود به روشن شدن نتایج کمک کرد این ماده شفاف بلورین خواص معجزه آسایی داشت مثلا اگر بر روی یک نوشته گذاشته میشد حروف را به صورت مضاعف نشان میداد و اگر آنرا به حرکت در می آوردند تصویر های دو گا نه حروف نسبت به هم تغییر موقعیت می دادند یعنی حرکت یکی از انها بیشتر از دیگری به نظر می امد پرتویی که این تصویر را به وجود می اورد پرتو غیر عادی و پرتویی که تصویر دیگر را ایجاد میکرد و تابع قوانین پراش نور بود پرتوعادی نامیده میشد تمام تلاشهای نیو تون برای حل این مساله و ارائه توجیه معقولی از آن با شکست روبرو شد در واقع با اتکا به نظریه ماده ذره ای بودن نور اصولا این مسیله قابل حل نبود . اما نیو تون در جریان حل ان مطلب جالبی عنوان کرد که امروز دارای اهمیت فراوان است. این مطلب حاکی از ان است که پرتو نور متقارن نیست یعنی در جوانب مختلف وجه ان با هم فرق دارد و همان است که امروز باریکه قطببیده (پولاریزه) خوانده میشود از این نکته که بگذریم نیو تون نتوانست تعبیر دقیقی در مورد خاصیت اسپار آیسلند به دست دهد اما این گره به دسته هویگنس گشوده شد .
هویگنس برای توضیح قوانین معمولی شکست نور نموداری عرضه کرد که امرو.ز هم جالب است زیرا براگ و سایر کسانی که در زمینه