لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 60
به نام خداوند جان و خرد
و
دوستداران گل و زیبایی
مقدمه
در میان کرات منظومه شمسی کره ای وجود دارد که قدرت خداوند در قالب حیات آشکار نموده است یک کره ای خاکی بستر حیات را برای فراهم آورد و گیاهان سبز را برای ادامة زندگی در قلب خود رویانید . به انسان به عنوان موجودی متفکر منادی بخشیدین پس از آغاز حیات از زمین شکل گرفت انسان های غارنشین بفکر ساختن خانه افتادند. آنان بار دیگر نیاز به سوی زمین دراز کردند و زمین نیز، به محبت آنها پاسخ داد و این چنین تمدن از دل زمین آغاز شد.
دیوارهای بلند و قطور «منع» و «مانع» شهرهای قدیم که کوچکتر از روستاهای امروز بودند فروریخت و درهای بزرگ و کوچک که باز شد و باز ماند و از اندیشه پدرانمان گذشت که:
به دنیایی بی در و دیوار و خانه های یکی شده و آدمهای بیگانه با مرز و در و دیوار می توان رسید.
اندیشه بی راهی نداشتند. پرچین های ساده و کوتاه و سبز و پرگل و گیاه و میوه، با مهربانی هرچه بیشتر و درست تر بگویم با شرمی لطیف و انسانی میان املاکشان خط انداخته بود تا اختلافی هرچند کوچک هم پیش نیاید.
سال و سالیانی گذشت، اما آن دیوار بزرگ گرد شهر را که تکه تکه کرده بودند تا مرزها از میان برود، به میان شهر کشیدند و بندریج پرچین های پرگل و گیاه به دیوار، و باغهای پر درخت به خانه های چند طبقه بدل شد.
هنوز مادربزرگها و پدربزرگها داشتند از درختهای سیب و انار و گردو و گلدانهای شمعدانی کنار حوض های بزرگ می گفتند که نه از درخت نشانی ماند و نه از حوضها و شمعدانی ها.
با پیشرفت علوم پزشکی و آموزش بهداشت و نطفه کشتن بسیاری از بیمتاریها و به واپس راندن مرگ و افزودن بر فرصت های زندگی و رشد جمعیت نیازهای جدیدی پدید آمد و زمینها از گل و گیاه خالی شد.
و همه ماتم گرفتیم که پس از این باید در دنیایی سنگی و سیمانی و بیگانه با گل و گیاه زندگی کنیم.
اگر ماشین ها به جنگلها هجوم برده و طبیعت را با جاده و آسمان خراشهایش ویران کرده است و استخراج نفت و ساختن پالایشگاهها و ایجاد کارخانه ها بسیار و بارها کردن مقدار فراوانی سرب و سم و دودهای خفه کننده در فضای شهرها باید راهی برای آشتی کردن با طبیعت – طبیعتی که انسان بخش بزرگی از آنست و هرچه کرده به امید آسان کردن زندگی بوده نه ویران کردنش – یافت. ناچار است که از طبیعت استفاده کند اما تا نهایت ویرانیش نرود، چون دیگر چیزی برای سودآوری و سودبخشی نمی ماند.
این است که مهندسین طبیعت به یاری زمین آمدند و به جای گردو و بن های چنان عظیم که فرو افتاده است و آسمان خراش های عظیم تری که به آسمان سرکشیده، گل و گیاه را و فضای سبز را جانشین بخشهای ویران شده جنگلها و باغها کردند و به یاری آنان گلستانهای تکه تکه شده جمع آؤری شد و هر تکه در گلدان و گلدانهایی جای گرفت و به آپارتمانها برده شد تا چون همیشه گل و گیاه و انسان به هم برسند و در برابر سنگ و سیمان و آهن تنها نمانند و این نیاز انسان شهرنشین برای بازگرداندن طبیعت سبز به محیط زندگی است، آن طبیعت سبزی که بر اثر گسترش سطوح شخت و خشک شهرها و بزرگراهها و نفوذ تمدن در مناظر آن از میان رفته است.فارسی اصیل: ندارد
فارسی رایج: آرالیا
نام انگلیسی: False castor oil plant
گیاهی مقاوم به تغییرات درجه حرارت، متعلق به خانواده «آرالیاسه» برگها شبیه پاپیتال و پنجه ای با هفت بریدگی عمیق، همیشه سبز، با رنگ سبز روشن و براق، سریع الرشد و ارزان و نگهداری آن ساده است، در بعضی کتب، آن را به نام «فاتسیاژایونیکا» می شناسند، برگها نسبت به ماده براق کنندة شیمیای خساس هستند، در اواسط تابستان گلهای سفید به صورت خوشه ظاهر می گردند، احتیاج به نور بیشتری دارد.
نیازها
نور: اگرچه مکانهای پرنور را ترجیح می دهد ولی در نیم سایه و نیم آفتاب قابل نگهداری است.
دما: قابلیت تحمل زیادی دارد و در درجه حرارت صفر تا 21 درجه سانتیگراد به رشد خود ادامه می دهد.
آبیاری: خاک را در تابستان همیشه مرطوب نگهدارید در تابستان هفته ای 2 بار و در زمستان هفته ای یکبار به آبیاری احتیاج دارد.
رطوبت: در تابستان هر روز و در زمستان دوبار در هفته احتیاج به غبارپاشی دارد، گیاه شدیداً رطوبت دوست است.
تغذیه: با کودهای مایع یا جامد محلول در آب مخصوص گیاهان زینتی هر 14 روز یکبار گیاه را تغذیه مصنوعی نمایید.
خاک مناسب: خاک لیمونی بهترین خاک است.
تعویض گلدان: هر سال با شروع فصل رشد گلدان را فقط با یک اندازه بزرگتر تعویض نمایید، گیاه دوست دارد ریشه هایش نزدیک بهم باشد از گلدان خیلی بزرگ استفاده نکنید. چنانچه شاخه ها دراز و منحرف و فاصله برگها زیاد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
به نام خدا
1- مقدمه
به طور کلی در میکروسکوپ های الکترونی سه نوع عدسی وجود دارد:
1-عدسی جمع کننده (Condenser Lens)
2-عدسی شیئی (Objective Lens)
3-عدسی تصویری (Projector Lens)
عدسی جمع کننده دسته الکترون را بر روی نمونه متمرکز می نماید. عدسی شیئی یک تصویر بزرگ شده اولیه ایجاد نموده، برای حصول بزرگنمایی بیشتر از عدسی تصویری استفاده می شود. تصویر نهایی بدست آمده بر روی یک صفحه فلورسنت قابل رویت است.
از انواع عدسی های شیئی مورد مصرف می توان به:
عدسی مخروطی (Conical Lens)
عدسی فروبر (Immersion Lens)
اشاره نمود. تصویری از این دو نوع عدسی در شکل مشاهده می شود. عمدتا عدسی های مخروطی در میکروسکوپ الکترونی روبشی Scanning Electron Microscope) عدسی های فروبر در میکروسکوپ الکترونی عبوری Transmission Electron Microscope یا TEM کاربرد دارند.
الف) عدسی مخروطی که اجازه می دهد یک نمونه بزرگ در بیرون آن قرار گیرد.
ب)عدسی فروبر که یک نمونه کوچک در داخل آن قرار می گیرد.
به دلیل وجود محدودیت طراحی، عدسی های الکترونی با روزنه های بسیار کوچکتری نسبت به عدسی های شیشه ای میکروسکوپ های نوری کار می کنند. میدان الکترونی که توسط روزنه عدسی قابل کنترل است، ستون میکروسکوپ (Microscope Column) نامیده می شود. بسیاری از میکروسکوپ های الکترونی جدید حاوی 4 تا 6 عدسی هستند.
یک عدسی مغناطیسی مشتمل بر پوسته ای آهنی و سیم پیچ هایی مسی است که درمیدان مغناطیسی خود به دسته الکترون های وارد شده نیرو وارد کرده و بر اساس قانون دست راست فلمینگ آن ها را از مسیر خود منحرف می سازد. در این صورت این امکان فراهم می آید که بتوان الکترون ها را در مسیر خاصی قرار داده همگرا نموده و بر جای مشخصی متمرکز نمود. فاصله نقطه همگرا شدن الکترون ها تا عدسی را فاصله کانونی (Focal Distance) می نامند. فاصله کانونی در ارتباط مستقیم با مقدار ولتاژ شتاب دهنده الکترون ها و در ارتباط معکوس با تعداد دور سیم پیچ و شدت جریان عبوری قرار دارد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 56
به نام خدا
این دریای نیمه شور و بسته خزر بین دو قاره آسیا و اروپا واقع شده از جهت دارا بودن ذخایر مختلف انرژی در طبقات زیرین آنها و نیز منابع بیولوژیکی و بهره برداری از آنها نقش مهمی در شکوفایی اقتصادی کشورهای همساهی ایفا می کند. دریاچه خزر با ایجاد کانال ولگا ـ دن بواسطة ارتباط با دریای آزوف و دریای سیاه می تواند با آبهای آزاد مرتبط باشد. از این رو اهمیت ویژه ای را بخود اختصاص داده است.
معرفی دریای خزر
دریای خزر یا دریای مازندران به شکل تقریباً مستطیلی است که طول آن شمالی جنوبی بوده در شمال کشور ایران و در قاره آسیا واقع است. مجموع سواحل شمالی ایران بطول 992 کیلومتر از آستارا تا خلیج حسینقلی بخش جنوبی آن را در بر گرفته است.
از نظر اروپائیان نام کاسپین از نام قومی به نام کاسپی که در جنوب غرب این دریا می زیسته اند گرفته شده است نامهای دیگری نیز به این دریا داده شده است.
معدودی از آن عبارتند از:
بحر حیوانات، بحر آبسکون، دریای طبرستان، دریای قزوین و غیره.
(دریای خزر به سبب اینکه بطور طبیعی به اقیانوسهای منجمد شمالی یا اقیانوس اطلس راه ندارد دریاچه ای است که از نظر وسعت و بزرگی از زمانهای قدیم به غلط نام دریا به آن داده شده است به سبب انحلال 85/12 (در هزار) نمک آب آن کمی شور است ولی این شوری از دریاهای دیگر کمتر است.)
از نظر وسعت می توان آن را بزرگترین دریاچه کره زمین دانست طول آن از شمال به جنوب حدود (1205) کیلومتر و پهنای آن در پهن ترین منطقه در بخش شمالی دریا حدود (554) کیلومتر و در تنگ ترین قسمتها که بین شبه جزیره آبشوران و دماغه کیا ولی قرار دارد (202) کیلومتر است.
این دریا بین عرض های 35 ، 34 ، 36 ، 13 ، 42 شمالی و طولهای 29 ، 44 ، 54 ، 39 ، 38 ، 46 شرقی قرار دارد. از این نظر، گسترش شمالی و جنوبی و شرقی و غربی آن شرایط بسیار متفاوتی از نظر آب و هوا میزان تبخیر و واردات آب شیرین در آن ایجاد می کند که نه تنها از نظر اکولوژی و محیط زیست تنوع فراوانی به آن می دهد بلکه از نظر ساختمانی نیز تغییراتی از نظر عمق نیروهای مؤثر و بالاخره ویژگیهایی از نظر روانهای دریایی در آن ایجاد می شود.
محیط این دریا حدود 6379 کیلومتر که 992 کیلومتر آن در خاک ایران و بقیه در خاک شوروی است مساحت آن حدود 000/438 کیلومترمربع یعنی 5/6 برابر دریاچه آرال و 5 برابر دریاچه سوپریورو 13 برابر دریاچه بایکال است. حجم آن طبق محاسبه جدید حدود 79319 کیلومترمکعب می باشد. طول مجمع خطوط کرانه های آن 6379 کیلومتر است که 992 کیلومتر سواحل جنوبی آن از مصب رود اترک در شرق تا مصب رود آستارا در غرب ایران است. عمق متوسط این دریا 180 متر و حداکثر آن در بخش جنوبی به 50/945 متر می رسد. از مجموع مساحت 3733000 کیلومترمربع حوضه آبگیر دریای خزر حدود 2516000 کیلومترمربع آن در سطح ایران (دامنه های شمالی سلسله جبال البرز) و بقیه در سطح کشور شوروی قرار دارد. سطح آب دریای خزر در دوره یخچال اوایل دوران چهارم حدود 80 متر از سطح فعلی آن بالاتر بوده ولی امروز سطح آن 26 متر از سطح اقیانوسها کمتر است.
تقسیمات = از نظر اختصاصات حیاتی و عمق سنجی آن را به سه قسمت شمالی، مرکزی و جنوبی تقسیم می کنند. عمق متوسط در بخش شمالی یعنی در شمال که خطی از جزیره تیولن به دماغه توب کارآگای می رسد در حدود 5 متر و حجم آن حدود 94/0 درصد کل این دریاست از نظر مساحت بخش شمالی این دریا حدود 73/27% مساحت کل دریای خزر را شامل می شود. این قسمت در حد جنوبی خود حداکثر تا 50 متر عمق دارد خزر شمالی مدت زیادی از سال را منجمد است و سواحل آن پست و شنی و دارای جزایر متعددی است. حد جنوبی قسمت خزر میانی خطی است که از جزیره ژیلوی به دماغه کوالی می رسد عمق متوسط آن 176 متر و حداکثر عمق آن 770 متر می باشد. حجم خزر میانی کمتر از 3/1 حجم کل دریای خزر است.
خزر جنوبی = این منطقه شامل سواحل ایران و شبه جزیره آشوران و دماغه کوالی است. عمق متوسط آن 325 متر و عمیق ترین نقطه آن دارای عمق 980 متر است حجم آن کمی کمتر از 3/2 حجم کل دریای خزر است. در سواحل ایران عمیق ترین نقطه در نزدیک و امتداد سواحل شهسوار است و برجستگی زیر دریایی یا ارتفاعی که بخش مرکزی را از بخش جنوبی جدا می کند در خاک روسیه قرار دارد.
3ـ4ـ توپوگرافی سواحل و بستر دریای خزر
در سمت شمال این دریا، جلگه وسیعی امداد یافته که به نام جلگه شمال خزر نامیده می شود. در بخش میانی دریا در قسمت ساحل غربی، ادامه رشته کوههای قفقاز دیده می شوند و در منطقه شبه جزیره آپشرون دوباره می توان جلگه ها و زمینهای پستی را مشاهده نمود.
در جنوبی ترین قسمت در طول ساحل در منطقه ای باریک، ناحیه جلگه ای لنکران امتداد یافته که به این ترتیب کوههای طالش را از دریای خزر جدا می کند. در بخش ساحلی جنوب دریاچه یک جلگه بسیار باریک خزر را در بر گرفته و به موازات ساحل رشته کوههای البرز قرار دارد. وجود تپه ها، برجستگیها و چین خوردگیهای با شیب تند و جلگه های بسیار مرتفع در بخش شرقی از سمت شبه جزیره تیوپ کاراگان به سمت سواحل دریا کاملاً مشهود است. فلات مان قشلاق، کندرلی و وستیورت و خلیج معروف قره بغاز در قسمت شمال شرقی به جلگه اوستیورت پیوسته و در بخش جنوبی این خلیج فلاتی بنام کراسنوودسک قرار گرفته است. در امتداد طولی منطقه کراسنوودسک رشته کوههای کپه داغ کشیده شده و ساحل در بخش جنوبی این ناحیه در سطح پایینتری قرار دارد. بطور کلی تنوع و گوناگونی پستی و بلندیهای سواحل و بستر دریاچه خزر را می توان ناشی از ساختار زمین شناسی آن دانست.
پستی و بلندیهای کف دریای خزر را می توان به سه بخش تقسیم نمود:
فلات قاره ای، شیب قاره ای و بستر گودالهای عمیق.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 35
به نام خدا
جریانهای برخورد کننده
بسیاری از عملیات مهندسی که در بین دو فاز استخراج ناپذیر انجام می شود بوسیلة انتقال جرم یا انتقال حرارت کنترل می شوند، بنابراین همواره کوشش می شود که تا حد امکان چنین مقاومتهایی را کاهش داد.
اولاً فرایندهای انتقال حرارت یا جرم گدر سیستم، گاز-جامد، گاز-مایه، مایع-مایع و جامد-مایع عموماً ممکن است با سه مقاومت سری دئر نظر گرفته شوئند، با فرض یک سیستم قطرة مایع-گاز به عنوان حالت مبنا مشاهده شود. ممکن است برحسب خواص سیستم مقاومت های زیر مؤثر باشند، مقاومت خارجی مقاومت سطح، مقاومت داخلی.
مقاومت داخلی را ممکن است با کاهش اندازة ذرة فار پیوسته کاهش داد، اگر این کارها امکان پذیر نباشد باید زمان اقامت ذره را در داخل سیستم افزایش داد. کاهش مقاومت خارجی ممکن است از طریق روشهای زیر میسر گردد.
a- افزایش سرعت حنسبی بین ذرات و فاز پیوسته که با افزایش اصطکاک بین فازها نیز مرتبط است
b- کاهش ابعاد و ذرات که باعث کاهش ضخامت زیر لایة آرام که کنار سطح تشکیل می شود، می گردد. کاهش ایجاد ذراتن باعث افزایش ضرایب انتقال می گردند.
c- توزیع یکنواخت فاز پراکنده درون فاز پیوسته.
d- اعمال تأثیرات دیرگر روی ذرات، مثل نیروهای اینرسی و سانتریفوژی
مقاومت سطح با حذف ناخالصی ها ممکن است به دست آید.
در دهة 60 میلادی روش بسیار ویژه ای بعنوان جریانهای برخورد کننده (IS) توسط [1]Elperin مطرح شد که روش بسیار مؤثری برای فرایندهای انتقال جرم و حرارت محسوب می گردد. انتظار می رود که این سیستم ها بصورت گسترده ای مورد استفاده قرار بگیرند.
این سیستم می تواند برای سیستم های دو زمانه مایع-گاز-جامد بکار برود. در این روش دو جریان در خلاف جهت هم روی یک محور به یکدیگر برخورد می کنند. برای یک جریان نمونة گاز-جامد همانطور که در شکل 1-1 دیده یم شود دو جریان در وسط (ناحیة برخو.رد) به شدت به هم برخورد می کنند، بدلیل برخورد بین جریانهای مخالف، یک ناحیة نسبتاً باریکی یا تلاطم شدید ایجاد می شود، که شرایط بسیار مطلوبی را برای افزایش سرعت انتقال جرم و حرارت بوجود می آورد. علاوه بر این در این ناحیه غلظت (تراکم) ذرات بیشترین مقدار است [2]، و بصورت یکنواخت تا نقطة تزریق کاهش می یابد، این تکنیک در سیستم های گاز-مایع مایع-مایع و جامد-مایع نیز بکار یم رود. با توجه به شکل 1-1
جریان مخالف باعث ورود ذرات به داخل فاز پیوستة مقابل به علت وجود نیروی اینرسی می شود. بعلت نیروی درگ سرعت ذره ها در فاز مخالف کاهش پیدا می کند و در نهایت همراه فاز پیوسته بر می گردد و دوباره به ناحیه برخورد می رسد و این عمل تکرار می گردد.
بطور کلی سه حالت ممکن استن برای ذرات در سیستم پیش بیاید.
اول ممکن است برخی ذرات بصورت رودررو با هم برخورد کنند و در نتیجه سرعت آنها صفر گردد و از سیستم بخاطر نیروی وزن خارج گردند. دوم اینکه گاهی این برخورد با زاویه صورت بگیرد که باعث تغییر مسیر ذره شده و ذره را از سیستم خارج می کند. در حالت سوم ذره بدون برخورد وارد جریان فاز پیوسته مقابل می شود. با توجه به شکل 1-1 ذره در ابتدا هم سرعت فاز گاز می باشد و سرعت آن ug است وقتی که ذره وارد فاز مقابل می شود سرذعت نسبی فاز پیوسته و ذره برابر 2ug می باشد.
1-1 U=ug-(-ug)=2ug
بنابراین سرعت ذره در ابتدای ورود به فاز پیوستة مقابل بیشترین مقدار و برابر 2ug است، با جرکت ذره به عمق فاز پیوستة مقابل به علت نیروی درگ رفته رفته از سرعت ذره کاسته می گردد و سرعت نسبی آن کم می شود.
1-2 U=Up-(-Ug)=Up-+Ug
به اینکه سرعت ذره صفر می گردد و سپس همراه فاز پیوسته بر می گردد و سرعت آن افزایش می یابد، اگرچه در سیستم به علت اتلاف های انرژی سرعت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
به نام خدا
گزارش کار
آزمایشگاه عملیات حرارتی و کارگاه عملیات حرارتی
استاد:
مهندس ثابت
دانشجو:
لیلا پری زاده
عملیات حرارتی آنیل کردنAnealing
واژه آنیل دارا ی معنی، مفهوم و کاربرد وسیعی است بدین صورت که به هر نوع عملیات حرارتی که منجر به تشکیل ساختاری بجز مارتنزیت و یا سختی کم و انعطاف پذیری باشد اطلاق می شود.
تقسیم بندی عملیات حرارتی آنیل براساس دمای عملیات به روش سردکردن، ساختار و خواص نهایی.
آنیل کامل:
آنیل کامل عبارت است حرارت دادن فولاد در گسترده دمایی مرحله آستنیت و سپس سردکردن آهسته معمولاً در کوره است. و تحت این شرایط آهنگ سردشدن در محدوده 02/0 درجه سانتیگراد بر ثانیه است. گستره دمایی آستنیته کردن برای آنیل کامل تابع درصد کربن فولاد است. بطورکلی در عملیات آنیل کامل فولادهای هیپویوتکتوئید را در ناحیه تک فازی آستنیت و فولادهای هایپریوتکتوئید را در ناحیه آستنیت سمنتیت حرارت می دهند.
علت آستنیته کردن فولادهای هاپیرتوکتوئید در ناحیه دوفازی آستنیت- سمنتیت این است که سمنتیت پروتکتوئید در این فولاد به صورت کروی و مجتمع شده درآید.
در عملیات آنیل کامل، هدف از آستنیته کردن فولادهای هاپرتوکتوئید در ناحیه دوفازی آستنیت سمنتیت عبار ت از شکستن شبکه پیوست کاربید است و تبدیل آن به ذات ریز و کروی شکل مجزا از یکدیگر است.
نیروی محرکه در این عملیات عبارت از کاهش انرژی فصل مشترک ناشی از کروی شدن ذرات کاربید و در نتیجه کاهش مقدار فصل مشترک آستنیت – کاربید است.
د رعملیات آنیل کامل نه تنها دمای آستنیته کردن بلکه آهنگ سردشدن نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
سردکردن آهسته که معادل سردشدن در کوره است باعث می شود که ابتدا فریت و سپس پرلیت از آستنیت بوجود آید بعلت سردشدن آهسته، فریت تشکیل شده دارای دانه های درشت و هم محور بوده و پرلیت دارای فاصله بین لایه ای نسبتاً زیاد( پرلیت خشن یا درشت) است. از جمله مشخصه های مکانیکی این میکروساختار عبارت از کاهش سختی و استحکام و افزایش انعطاف پذیری است. اگر واژه آنیل بدون پسوند استفاده شود منظور همان آنیل کامل است.
آنیل همدما:
این عملیات شامل حرارت دان فولاد در دو دمای مختلف است. ابتدا عملیات آستنیته کردن که در همان گستره دمایی مربوط به آنیل کامل انجام می شود و سپس سردکردن سریع تا دمای دگرگونی و نگهداشتن برای مدت زیاد کافی جهت انجام دگرگونی. پس از پایان دگرگونی، فولاد را با هر آهنگ سردشدن دلخواهی می توان سرد کرد.
زمان لازم برای آنیل همدما در مقایسه با آنیل کامل به مراتب کمتر است در حالی که سختی نهایی کمی بیشتر خواهد بود.
همانند آنیل کامل میکروساختار حاصل از انیل همدما در فولاد های هیپویوتکتوئید و یوتکتوئید و هایپریوتکتوئید به ترتیب عبارت از: فریت- پرلیت، و پرلیت و پرلیت – سمانتیت است. ولی پرلیت حاصل نسبتاً ظریف تر و درصد فریت و سمنتیت و یوتکتوئید تا حدودی کمتر است.
از جمله موارد عمده کاربرد آنیل همدما در رابطه با فولادهای آلیاژی است که دارای سختی پذیری بالایی اند. در صورتی که برروی این فولادها عملیات حرارتی آنیل کامل انجام می شود، علت سختی پذیری زیاد ساختار نهایی حاصل بجای پرلیت خشن، ممکن است پرلیت ظریف و یا حتی مخلوطی از پرلیت ظریف و بینیت بالایی باشد.