لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
ابزار مالی برای تثبیت جریانهای نقدی آتی
حتی زمانی که بدهیهای تامین کننده سرمایه گذاریهای تجاری مشروط به یک نرخ بهره شناور باشد ،نه به یک نرخ ثابت ، در صورتی که نرخ شناور به وسیله یک معامله پایاپای بهره یا قراردادی مشابه به نرخ ثابت تبدیل شود ، یک مشکل حسابداری بروز می کند.قراردادهای معاوضه که بهره ثابت را به ازای دریافت سود شناور پرداخت می کنند ،گاهی اوقات "مصونیت جریان نقد" می نامند. چون از خطر نوسانات بهره در قبال درامد عملیاتی مورد انتظار در آینده ، محافظت میکند.بر خلاف سپرهایی که در مقابل تغییرات در ارزش بازار وجود دارد ،مشکلات بسیار پیچیده ایی در رابطه با تخصیص سود با توجه به تغییرات قیمت بازار موجود است.این نوع معامله حفاظتی ،ریسک تغییرات را در ارزش بازاری موقعیت افزایش می دهد ، در حالی که نوسانات جریانهای نقدی را حذف میکند. از این نظر ،این معامله به عنوان نوعی سفته بازی در نظر گرفته می شود.البته معاماه حفاظتی ریسک نوسان را در سرمایه گذاریها از بین می برد. بنابراین الگوهای محافظتی به اینکه درآمد مربوطه بوسیله تغییرات ارزش بازار اندازه گیری می شود یا توسط جریانات نقد ی ،بستگی دارند.در این صورت ،چون سود و زیانی که قرار است محافظت شود ،جریان نقد بازپرداخت سود است ،اجرای قرادادهای پایاپای نرخ بهره را می توان بجای اندازه گیری تغییرات در ارزش بازار ،با دیفرانسیلهای معاوضه پایاپای برای هر سال اندازه گیری کرد.
به طور خلاصه ،بدهی با نرخ شناور همراه با قرارداد معوضه با نرخ بهره ،یک بدهی با نرخ ثابت است.بنابراین در مواردی که سود یا زیان یک بدهی با نرخ ثابت بر اساس جریانات نقدی به جای تغییرات ارزش بازار تخصیص داده میشود ،سود نرخ بهره ،نوسانات پرداخت بهره که بر اساس جریان نقد مشخص میشود ،از بین میبرد.تغییرات ارزش بازار در پیش بینی جریانات نقدی آتی ،ربطی به اجرای یک معامله محافظتی ندارد.البته اگر وضعیت به صورت سفته بازی باشد، به عنوان یک عملکرد محسوب می سود.
اثبات اینکه یک قرارداد معوضه نرخ بهره از نوسانات جریانات نقدی محافظت میکند به صورت تایید این مطلب است که بدهیهایی که نرخ بهره آنها ثابت است محدود به داراییهای مالی هستند و بهره توسط جریانات نقد فعالیتهای عملیاتی باز پرداخت می شود.در این مورد ،تغییرات ارزش بازار بدهی را نمی توان به عنوان تحقق جریانات نقدی در نظرگرفت.با این حساب ،سود و زیان اندازه گیری قیمت بازار قرارداد پایاپای نرخ بهره ، اساساً در سود جامع گنجانده می شود و پس از آنکه به عنوان یک دیفرانسیل معاوضه در سال تحقق یافت ،به سود خالص انتقال می یابد.بهر حال ،تخصیص سود باید مابسته به ماهیت سرمایه گذاری باشد نه به شکل ظاهری دارایی. ابزار مالی که سود یا زیان ارزیابی شده توسط آن نمی تواند سود تحقق یافته را مشخص کند، تنها محدودیت بدهی برای سرمایه گذاری های تجاری نیست.یکی از مسایل مهم بیانیه شماره 115 fasb ،که اندازه گیری اوراق بهادار قابل فروش را مورد توجه قرار داده است ، معامله اوراق بدهی تا زمان سررسید آنها است.حتی در این بیانیه که مطابق ارزیابی قیمت بازار می باشد ،بیان شده است که اوراق بهادار بدهی که شرکت آنها را تا سررسید بدون تبدیل به پول نقد نزد خود نگهداری میکند ،باید به قیمت مستهلک شده (واگذار شده ) اندازه گیری شود زیرا آنها با توجه به تغییرات نرخهای بهره در معرض ریسک نوسانات ارزش بازار نیستند.البته ،در مورد اوراق بدهی که شرکت در هر زمانی تمایل به فروش آنها دارد ،اجرای سرمایه گذاری به طور کلی بستگی به قیمت بازار نامعین در آینده دارد.در چنین مواردی ، قیمت رایج بازار جدیدترین اطلاعات برای اندازه گیری سود است .البته وقتی اوراق بدهی تا تاریخ سررسید نگهداری می شوند ،عملکرد سرمایه توسط جریانات نقد پرداخت سود و باز پرداخت ،معین میشود. با این فرض که هیچ تاخیری در پرداخت بدهی وجود نخواهد داشت ،عملکرد سرمایه گذاریها در زمان خرید اوراق بدهی ،ثابت است.در این صورت سود را می توان بدون توجه به تغییرات غیرقطعی در قیمت بازار با تخصیص نتایج قراردادی بین دوره ها مشخص کرد .این تخصیص بهترین اطلاعات را در مورد جریانات نقدی که در طی دوره های بعد ثابت هستند در اختیارقرار می دهد . البته حتی زمانی که تصمیم بر نگهداری اوراق تا سررسید می باشد ، اگر فرصت های از دست رفتهء انتفاع از معاملات کوتاه مدت به عنوان یک مشکل در نظر گرفته شوند، سرمایه گذاری هنوز در نعرض ریسک نوسانات ارزش بازار است. اگر چنین دیدگاهی مد نظر باشد،باید سود هر دوره را توسط تغییرات ارزش بازار اندازه بگیریم.از طرف دیگر ،اگر این واقعیات را در نظر بگیریم که شرکت ریسک نوسان قیمت بازار را پشت سر گذاشته است و عملکرد تا موعد تثبیت شده است ،سود هر دوره مستقل از نوسانات قیمت بازار خواهد بود و اطلاعات درامدی براساس تخصیص میان دوره ایی جریانان نقدی در پیش بینیهای سرمایه گذاران مفید خواهد بود ، زیرا سیاست سرمایه گذاری مدیریتی در ارتباط با سرمایه گذاران می باشد.حتی در مورد ابزارهای مالی ،نوسانات
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 36
به نام خدا
جریانهای برخورد کننده
بسیاری از عملیات مهندسی که در بین دو فاز امتزاج ناپذیر انجام می شود بوسیلة انتقال جرم یا انتقال حرارت کنترل می شوند، بنابراین همواره کوشش می شود که تا حد امکان چنین مقاومتهایی را کاهش داد.
اصولاً فرایندهای انتقال حرارت یا جرم در سیستم، گاز-جامد، گاز-مایع، مایع-مایع و جامد-مایع عموماً ممکن است با سه مقاومت سری در نظر گرفتهشوند، که با فرض یک سیستم قطرة مایع-گاز به عنوان حالت مبنا، ممکن است برحسب خواص سیستم مقاومت های زیر مؤثر باشند، مقاومت خارجی مقاومت سطح، مقاومت داخلی.
مقاومت داخلی را ممکن است با کاهش اندازة ذرة فار پیوسته کاهش داد، اگر این کار امکان پذیر نباشد باید زمان اقامت ذره را در داخل سیستم افزایش داد. کاهش مقاومت خارجی ممکن است از طریق روشهای زیر میسر گردد.
a- افزایش سرعت نسبی بین ذرات و فاز پیوسته که با افزایش اصطکاک بین فازها نیز مرتبط است
b- کاهش ابعاد ذرات که باعث کاهش ضخامت زیر لایة آرام که کنار سطح تشکیل می شود، می گردد. کاهش ابعاد ذرات باعث افزایش ضرایب انتقال میگردند.
c- توزیع یکنواخت فاز پراکنده درون فاز پیوسته.
d- اعمال تأثیرات دیگر روی ذرات، مثل نیروهای اینرسی و سانتریفوژی
مقاومت سطح با حذف ناخالصی ها ممکن است به دست آید.
در دهة 60 میلادی روش بسیار ویژه ای بعنوان جریانهای برخورد کننده (IS) توسط [1]Elperin مطرح شد که روش بسیار مؤثری برای فرایندهای انتقال جرم و حرارت محسوب می گردد. انتظار می رود که این سیستم ها بصورت گسترده ای مورد استفاده قرار بگیرند.
این سیستم می تواند برای سیستم های دو فازی مایع-گاز-جامد بکار برود. در این روش دو جریان در خلاف جهت هم روی یک محور به یکدیگر برخورد میکنند. برای یک جریان نمونة گاز-جامد همانطور که در شکل 1-1 دیده میشود دو جریان در وسط (ناحیة برخورد) به شدت به هم برخورد می کنند، بدلیل برخورد بین جریانهای مخالف، یک ناحیة نسبتاً باریکی با تلاطم شدید ایجاد می شود، که شرایط بسیار مطلوبی را برای افزایش سرعت انتقال جرم و حرارت بوجود میآورد. علاوه بر این در این ناحیه غلظت (تراکم) ذرات بیشترین مقدار است [2]، و بصورت یکنواخت تا نقطة تزریق کاهش می یابد، این تکنیک در سیستم های گاز-مایع، مایع-مایع و جامد-مایع نیز بکار می رود. جریان مخالف باعث ورود ذرات به داخل فاز پیوستة مقابل به علت وجود نیروی اینرسی میشود. بعلت نیروی درگ سرعت ذرهها در فاز مخالف کاهش پیدا می کند و در نهایت همراه فاز پیوسته بر میگردد و دوباره به ناحیه برخورد میرسد و این عمل تکرار میگردد.
بطور کلی سه حالت ممکن است برای ذرات در سیستم پیش بیاید.
اول ممکن است برخی ذرات بصورت رودررو با هم برخورد کنند و در نتیجه سرعت آنها صفر گردد و از سیستم بخاطر نیروی وزن خارج گردند. دوم اینکه گاهی این برخورد با زاویه صورت بگیرد که باعث تغییر مسیر ذره شده و ذره را از سیستم خارج می کند. در حالت سوم ذره بدون برخورد وارد جریان فاز پیوسته مقابل می شود. با توجه به شکل 1-1 ذره در ابتدا هم سرعت فاز گاز میباشد و سرعت آن ug است وقتی که ذره وارد فاز مقابل می شود سرعت نسبی فاز پیوسته و ذره برابر 2ug می باشد.
1-1 U=ug-(-ug)=2ug
بنابراین سرعت نسبی ذره در ابتدای ورود به فاز پیوستة مقابل بیشترین مقدار و برابر 2ug است، با حرکت ذره به عمق فاز پیوستة مقابل به علت نیروی درگ رفته رفته از سرعت ذره کاسته می گردد و سرعت نسبی آن کم می شود.
1-2 U=Up-(-Ug)=Up+Ug
تا اینکه سرعت ذره صفر می گردد و سپس همراه فاز پیوسته بر می گردد و سرعت آن افزایش می یابد، اگرچه در سیستم به علت اتلاف های انرژی سرعت ذره رفته رفته کم می شود، و از سیستم خارج می شود ولی آمد و رفت های متوالی ذره در بین دو فاز باعث افزایش زمان اقامت در سیستم می شود تا
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 36
به نام خدا
جریانهای برخورد کننده
بسیاری از عملیات مهندسی که در بین دو فاز امتزاج ناپذیر انجام می شود بوسیلة انتقال جرم یا انتقال حرارت کنترل می شوند، بنابراین همواره کوشش می شود که تا حد امکان چنین مقاومتهایی را کاهش داد.
اصولاً فرایندهای انتقال حرارت یا جرم در سیستم، گاز-جامد، گاز-مایع، مایع-مایع و جامد-مایع عموماً ممکن است با سه مقاومت سری در نظر گرفتهشوند، که با فرض یک سیستم قطرة مایع-گاز به عنوان حالت مبنا، ممکن است برحسب خواص سیستم مقاومت های زیر مؤثر باشند، مقاومت خارجی مقاومت سطح، مقاومت داخلی.
مقاومت داخلی را ممکن است با کاهش اندازة ذرة فار پیوسته کاهش داد، اگر این کار امکان پذیر نباشد باید زمان اقامت ذره را در داخل سیستم افزایش داد. کاهش مقاومت خارجی ممکن است از طریق روشهای زیر میسر گردد.
a- افزایش سرعت نسبی بین ذرات و فاز پیوسته که با افزایش اصطکاک بین فازها نیز مرتبط است
b- کاهش ابعاد ذرات که باعث کاهش ضخامت زیر لایة آرام که کنار سطح تشکیل می شود، می گردد. کاهش ابعاد ذرات باعث افزایش ضرایب انتقال میگردند.
c- توزیع یکنواخت فاز پراکنده درون فاز پیوسته.
d- اعمال تأثیرات دیگر روی ذرات، مثل نیروهای اینرسی و سانتریفوژی
مقاومت سطح با حذف ناخالصی ها ممکن است به دست آید.
در دهة 60 میلادی روش بسیار ویژه ای بعنوان جریانهای برخورد کننده (IS) توسط [1]Elperin مطرح شد که روش بسیار مؤثری برای فرایندهای انتقال جرم و حرارت محسوب می گردد. انتظار می رود که این سیستم ها بصورت گسترده ای مورد استفاده قرار بگیرند.
این سیستم می تواند برای سیستم های دو فازی مایع-گاز-جامد بکار برود. در این روش دو جریان در خلاف جهت هم روی یک محور به یکدیگر برخورد میکنند. برای یک جریان نمونة گاز-جامد همانطور که در شکل 1-1 دیده میشود دو جریان در وسط (ناحیة برخورد) به شدت به هم برخورد می کنند، بدلیل برخورد بین جریانهای مخالف، یک ناحیة نسبتاً باریکی با تلاطم شدید ایجاد می شود، که شرایط بسیار مطلوبی را برای افزایش سرعت انتقال جرم و حرارت بوجود میآورد. علاوه بر این در این ناحیه غلظت (تراکم) ذرات بیشترین مقدار است [2]، و بصورت یکنواخت تا نقطة تزریق کاهش می یابد، این تکنیک در سیستم های گاز-مایع، مایع-مایع و جامد-مایع نیز بکار می رود. جریان مخالف باعث ورود ذرات به داخل فاز پیوستة مقابل به علت وجود نیروی اینرسی میشود. بعلت نیروی درگ سرعت ذرهها در فاز مخالف کاهش پیدا می کند و در نهایت همراه فاز پیوسته بر میگردد و دوباره به ناحیه برخورد میرسد و این عمل تکرار میگردد.
بطور کلی سه حالت ممکن است برای ذرات در سیستم پیش بیاید.
اول ممکن است برخی ذرات بصورت رودررو با هم برخورد کنند و در نتیجه سرعت آنها صفر گردد و از سیستم بخاطر نیروی وزن خارج گردند. دوم اینکه گاهی این برخورد با زاویه صورت بگیرد که باعث تغییر مسیر ذره شده و ذره را از سیستم خارج می کند. در حالت سوم ذره بدون برخورد وارد جریان فاز پیوسته مقابل می شود. با توجه به شکل 1-1 ذره در ابتدا هم سرعت فاز گاز میباشد و سرعت آن ug است وقتی که ذره وارد فاز مقابل می شود سرعت نسبی فاز پیوسته و ذره برابر 2ug می باشد.
1-1 U=ug-(-ug)=2ug
بنابراین سرعت نسبی ذره در ابتدای ورود به فاز پیوستة مقابل بیشترین مقدار و برابر 2ug است، با حرکت ذره به عمق فاز پیوستة مقابل به علت نیروی درگ رفته رفته از سرعت ذره کاسته می گردد و سرعت نسبی آن کم می شود.
1-2 U=Up-(-Ug)=Up+Ug
تا اینکه سرعت ذره صفر می گردد و سپس همراه فاز پیوسته بر می گردد و سرعت آن افزایش می یابد، اگرچه در سیستم به علت اتلاف های انرژی سرعت ذره رفته رفته کم می شود، و از سیستم خارج می شود ولی آمد و رفت های متوالی ذره در بین دو فاز باعث افزایش زمان اقامت در سیستم می شود تا
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 36
به نام خدا
جریانهای برخورد کننده
بسیاری از عملیات مهندسی که در بین دو فاز امتزاج ناپذیر انجام می شود بوسیلة انتقال جرم یا انتقال حرارت کنترل می شوند، بنابراین همواره کوشش می شود که تا حد امکان چنین مقاومتهایی را کاهش داد.
اصولاً فرایندهای انتقال حرارت یا جرم در سیستم، گاز-جامد، گاز-مایع، مایع-مایع و جامد-مایع عموماً ممکن است با سه مقاومت سری در نظر گرفتهشوند، که با فرض یک سیستم قطرة مایع-گاز به عنوان حالت مبنا، ممکن است برحسب خواص سیستم مقاومت های زیر مؤثر باشند، مقاومت خارجی مقاومت سطح، مقاومت داخلی.
مقاومت داخلی را ممکن است با کاهش اندازة ذرة فار پیوسته کاهش داد، اگر این کار امکان پذیر نباشد باید زمان اقامت ذره را در داخل سیستم افزایش داد. کاهش مقاومت خارجی ممکن است از طریق روشهای زیر میسر گردد.
a- افزایش سرعت نسبی بین ذرات و فاز پیوسته که با افزایش اصطکاک بین فازها نیز مرتبط است
b- کاهش ابعاد ذرات که باعث کاهش ضخامت زیر لایة آرام که کنار سطح تشکیل می شود، می گردد. کاهش ابعاد ذرات باعث افزایش ضرایب انتقال میگردند.
c- توزیع یکنواخت فاز پراکنده درون فاز پیوسته.
d- اعمال تأثیرات دیگر روی ذرات، مثل نیروهای اینرسی و سانتریفوژی
مقاومت سطح با حذف ناخالصی ها ممکن است به دست آید.
در دهة 60 میلادی روش بسیار ویژه ای بعنوان جریانهای برخورد کننده (IS) توسط [1]Elperin مطرح شد که روش بسیار مؤثری برای فرایندهای انتقال جرم و حرارت محسوب می گردد. انتظار می رود که این سیستم ها بصورت گسترده ای مورد استفاده قرار بگیرند.
این سیستم می تواند برای سیستم های دو فازی مایع-گاز-جامد بکار برود. در این روش دو جریان در خلاف جهت هم روی یک محور به یکدیگر برخورد میکنند. برای یک جریان نمونة گاز-جامد همانطور که در شکل 1-1 دیده میشود دو جریان در وسط (ناحیة برخورد) به شدت به هم برخورد می کنند، بدلیل برخورد بین جریانهای مخالف، یک ناحیة نسبتاً باریکی با تلاطم شدید ایجاد می شود، که شرایط بسیار مطلوبی را برای افزایش سرعت انتقال جرم و حرارت بوجود میآورد. علاوه بر این در این ناحیه غلظت (تراکم) ذرات بیشترین مقدار است [2]، و بصورت یکنواخت تا نقطة تزریق کاهش می یابد، این تکنیک در سیستم های گاز-مایع، مایع-مایع و جامد-مایع نیز بکار می رود. جریان مخالف باعث ورود ذرات به داخل فاز پیوستة مقابل به علت وجود نیروی اینرسی میشود. بعلت نیروی درگ سرعت ذرهها در فاز مخالف کاهش پیدا می کند و در نهایت همراه فاز پیوسته بر میگردد و دوباره به ناحیه برخورد میرسد و این عمل تکرار میگردد.
بطور کلی سه حالت ممکن است برای ذرات در سیستم پیش بیاید.
اول ممکن است برخی ذرات بصورت رودررو با هم برخورد کنند و در نتیجه سرعت آنها صفر گردد و از سیستم بخاطر نیروی وزن خارج گردند. دوم اینکه گاهی این برخورد با زاویه صورت بگیرد که باعث تغییر مسیر ذره شده و ذره را از سیستم خارج می کند. در حالت سوم ذره بدون برخورد وارد جریان فاز پیوسته مقابل می شود. با توجه به شکل 1-1 ذره در ابتدا هم سرعت فاز گاز میباشد و سرعت آن ug است وقتی که ذره وارد فاز مقابل می شود سرعت نسبی فاز پیوسته و ذره برابر 2ug می باشد.
1-1 U=ug-(-ug)=2ug
بنابراین سرعت نسبی ذره در ابتدای ورود به فاز پیوستة مقابل بیشترین مقدار و برابر 2ug است، با حرکت ذره به عمق فاز پیوستة مقابل به علت نیروی درگ رفته رفته از سرعت ذره کاسته می گردد و سرعت نسبی آن کم می شود.
1-2 U=Up-(-Ug)=Up+Ug
تا اینکه سرعت ذره صفر می گردد و سپس همراه فاز پیوسته بر می گردد و سرعت آن افزایش می یابد، اگرچه در سیستم به علت اتلاف های انرژی سرعت ذره رفته رفته کم می شود، و از سیستم خارج می شود ولی آمد و رفت های متوالی ذره در بین دو فاز باعث افزایش زمان اقامت در سیستم می شود تا
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
محیطهای قابل انطباق چند زمینه ای برای انتقال گرما و مدل سازی جریان سیالات
ب.کالیمور ، اس .جی رینگ، جی بامن
چکیده :
خوشبختانه عصر آبزار آلات شبیه سازی ورودی ثابت روبه نابودی است و ایجاد روشهای انعطاف پذیرتر و منسجم روبه تحول است . مهندسی هم زمان ، زمانی به معنای تفسیر خودکار اطلاعات میان کدهای مونولیتیک بود اما کاربران پیچیده تر نیاز به ابزارهای کاملاً بومی تر راحت طراحی دارند. و فقط ارزیابی طرحهای منطقه ای مشکل آنها را حل نمی کند. پیشرفتهای صورت گرفته در فن آوری میان پروسه ای ارتباطات و راه حلهای عدسی برای برآوردن این نیازها به نتایج فراوانی دست یافته است .
این مقاله به توصیف برشی کوچک از سیالاتی گسترده برای برآوردن نیازهای فعلی و آتی ابزارهای کامل چند رشته ای می پردازد که در آن می توان نیازهای کاربران نهایی و اشخاص ثالث راتعدیل کرد. بویژه توانایی یکسان کردن راه حلهای کاملاً گرمایی و سیالی و شبیه سازی آن در نرم افزار اکسل به تفصیل آمده است . کاربران امروزه می توانند نه تنها رابطهای سفارشی کاربران را فراهم آوردند بلکه می توانند از این کدها بعنوان مدخلهایی برای اعمال انسجام بخش در یک مقیاس وسیع بهره ببرند . ابتدا فن آوری های توانمند ساز قبلی را توضیح خواهیم دارد و سپس به ذکر نمونه ها و واکنش های موجود در رابطه با قابلیتهای موجود رامعرفی می کنیم و در نهایت به صورت فهرست وار فن آوریهای در حال پیشرفت و آینده را خواهیم آورد.
سابقه و زمینه مطالعه
تقریباً همه ابزارهای شبیه سازی مهندسی مکانیک از جمله برنامه های قدیمی N.D.A و TRAYS و بسیاری از نسلهای آنها بصورت تحلیل گر دسته ای و ثابت راه حلهای از پیش تعریف شده آغاز شد (مثل تعریف شارها و عایق و پیش بینی دما )
ساخت و ابداع رابطه کاربرگرافیکی (GUI) در دهه 80و90 تا حدود زیادی با کاهش تلاش برای ساخت و تایید مدلهای گرمایی به کمک انسان آمد. به همین نحو، ابزارهای ترجمه خودکار . صادرات و واردات بین CADکدهای ساختاری و FEM جای خود رابه کدهای گرمایی صفحه کاروDESKTQ داد و این کار باعث حذف محاسبات مشکل و پراشتباه شد . چنین پیشرفتهایی در زمینه رابطه کاربر. تبدیل خودکار و ارتباطات مستقیم هر سال ادامه یافت و کدهای جدید و حتی انواع کدهای مدرن متولدشد.
با این حال چنین تبدیل ها و ترجمه هایی معمولاً به رویدادهای تک زمانه در طی پروسه ساخت یک مدل محدود می شود .
مثلاً هندسه CAP (به کمک کامپیوتر ) را می توان به یک مدل گرمایی تبدیل کرد و یا بعنوان یک چهارچوب برای مدل سازی گرمایی اجسام مورد استفاده قرار داد اما تغییراتی همچون ابعاد و طرح راباید ابتدا بصورت دستی تهیه کرد.
در حدود سال 1990 و معرفی و پذیرش ابزارهای مدل سازی پارامتریک CAP نظیر پیش مهندسی پارامتریک تحولات عظیمی روی داد. در این روش می شد ابعاد و دیگر ویژگیها (مختصات) رابصورت پارامتریک توصیف کرد نه ارزشهای عددی ثابت ، امروزه همه بسته های معروف طراحی مکانیک دارای مدلسازی پارامتریک هستند یعنی قوانین ، شاخص هاو نمادهای هندسی که براساس آنها طراحها میتوان تغییر و تنظیم کرد.
متاسفانه بیشتر نسبتهای ارزیابی طرحهای مکانیکی (مثل ابزارهای شبیه سازی) از تحول بویی نبرده اند . البته بجز استثنایی همچون ANSYS و دیگر کدهای ساختاری ، ابزارهای تحلیل گرمایی در کل دچار پس رفت شده اند .
FLVIN / SINDA بصورت داخلی در اواسط دهه 90 بازنویسی شد تا از مراحل مدل سازی پارامتریک بهره بگیرد.
مدلها رانیز می توان در هندسه های جدید کاملاً به مقیاس کوچکتر بدل کرد. رومیزی گرمایی و مدلهای همراه آن یعنی RADCDP و FLOCADR در 10 سال اخیر ایجاد شد و زمینه بهره برداری طرحها از پیش بینی های صورت گرفته فراهم آمد. در آن زمان محبوبیت روشهای مدل سازی پارامتریک تثبیت شد.
این محبوبیت ناشی از افزایش سهولت استفاده است نظیر توانایی ایجاد تغییرات گسترده در مدلها گرمایی در یک مدل ساده و متمرکز . تغییر در یک مدل یک بعدی (در قطر یا طول سال ) بصورت خودکار در مدل پخش می شود . این مسئله طبیعتاً به اتوماسیون (خودکار سازی ) تغییرات می انجامد اما در خصوص کارها از FLUINT/SINDA می توان برای انتخاب یک یا چند مقدار و حتی اندازه گیری تا بهینه سازی آنها استنان کردهمچنین می توان از آنها برای تنظیم آنها برای اطلاعات آزمایشی و یا انجام طرحهای آماری استفاده کرد.
افزودن مدلهای پارامتریک می تواند برای برنامه نویسی مفید باشد چرا که کدهای ثابت مورد نیاز اورا فراهم می آورد. باید دانست که در یک دنیای چند رشته ای می توان از طریق یکی کردن ابزارهای چندگانه توانایی بالایی داشت بویژه اگر هر ابزار قادر به مدلسازی پارامتریک باشد .
بجای (یا علاوه بر ) تبدیل دیگری از داده ها ، گروههایی از دیگر مدلهای مستقل می توانند صرفاً با تبادل چند مقدار ساده ارتباط داشته باشند .
توانایی دادن فرمانهای کلی به یک مدل از خارج از آن که از طریق تبادل چند پارامتریک نه تنها محیطهای طراحی چند رشته ای را میسر می سازد بلکه به کاربران امکان می دهد تا رابطه کاربرهای تا خود مسیرهای ارتباطی میان خود رابنویسند.