لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 38 صفحه
قسمتی از متن .doc :
کنترل گلدهی
گذار از مرحله رویشی به زایشی کاملاً مشخص است. در مرحله رویشی به طور مرتب برگ، ساقه و ریشه جدید میسازد. آغاز گلدهی مستلزم بروز یک تغییر اساسی در الگوی تمایز جوانه انتهایی ساقه است که منجر به ایجاد و توسعه اندامهای گل ـ گاسبرگ، گلبرگ، پرچم و برچهها میشود. علیرغم این پیچیدگی، گلدهی تمام گونهها در پاسخ به عوامل داخلی و خارجی صورت میگیرد که نمو زایشی گیاه را با شرایط محیطی حاکم بر آن جفت میکنند.
گلدهی ممکن است در برخی گیاهان یکساله طی چند هفته پس از جوانهزنی صورت گیرد. برعکس، برخی از گیاهان چندساله، به خصوص گیاهان جنگلی، ممکن است پیش از تولید گل به مدت 20 سال یا بیشتر رشد نمایند. بنابراین سن گلدهی گیاهان بسیار متفاوت است و این امر مبین آن است که سن (یا اندازه) گیاه، یکی از عوامل داخلی کنترل گیاه میباشد. دومین ویژگی بارز گلدهی، آن است که در بسیاری از گونهها، گلدهی تنها یکبار در سال انجام شده و بنابراین باید تحت کنترل شرایط خارجی باشد. فتوپریودیسم و بهارهسازی، دو مکانیزم عمده چنین عکسالعملهای فصلی محسوب میشوند. فتوپریودیسم، عکسالعمل به طول روز است، در حالی که بهارهسازی تاثیری است که سرما بر گلدهی میگذارد. این دو سیستم کنترلی میتواند تولید مثل گیاهان را هماهنگ کند. این هماهنگی، مزایای مشخصی از دیدگاه سازگاری دارد، چنانکه این امر امکان تلاقی و نیز انطباق گلدهی بر شرایط مطلوب محیطی، به خصوص از نظر دما و رطوبت را فراهم میسازد.
آغاز نمو زایشی قطعاً بوسیله عوامل داخلی، نظیر سن گیاه و چندین عامل محیطی کنترل میشود. مهمترین پیامهای محیطی، طول روز و درجه حرارت کم میباشند. سایر پیامها نظیر تشعشع کل و تنش آب، تنها میتوانند عکسالعمل به طول روز و دمای کم را اصلاح کنند.
گیاهان در مراحل اولیه رشد رویشی اصطلاحاً جوان نامیده میشوند. هنگامی که این گیاهان توانایی تولید گل را به دست میآورند، بالغ شدهاند. در بسیاری از گیاهان گلدهی بدون عکسالعمل به هرگونه شرایط خاص محیطی صورت میگیرد، این پدیده «القای خودمختاری» گلدهی نامیده میشود. در سایر موارد، عوامل مقتضی محیطی مورد نیاز میباشد. گیاهانی که دوران جوانی خود را سپری کرده، ولی هنوز شرایط مناسب برای گلدهی را تجزیه نکردهاند، اصطلاحاً مستعد گلدهی هستند.
گذار از مرحله جوانی به بلوغ، اغلب با تغییر ویژگیهای رویشی نظیر مورفولوژی برگ، آرایش برگ روی ساقه، خارداری، ظرفیت ریشهدهی و نگهداری برگ در گیاهان خزان کننده همراه است. چنین تغییراتی به ویژه در گونههای چوبی رخ میدهد، هرچند که در گونههای علفی نیز تفاوتهای مورفولوژیکی بین مرحله جوانی و بلوغ وجود دارد. فقدان گل به تنهایی دلیل قاطعی بر جوانی نیست، زیرا تمامی درختان اگر چه در حال رشد شدید باشند، ممکن است گل ندهند. بینظمی گلدهی، نظیر سالآوری درختان میوه نیز معمول است. به دلیل وجود این موارد، درک کامل اثر سن بر گلدهی مستلزم وضوح مبانی بیوشیمیایی آن است.
فتوپریودیسم
توانایی یک موجود برای تشخیص طول روز، این امکان را فراهم میسازد که یک رویداد، در زمان خاصی از سال (یعنی عکسالعمل فصل) به وقوع بپیوندد. افزودن بر این موجودات مکانیزمی هستند که میتوانند زمانی از روز را که در آن یک رویداد خاص رخ میدهد، تعیین نمایند. هر دو فرآیند دارای ویژگی مشترک عکسالعمل به چرخههای نوری و تاریکی میباشند. این پدیدههای فتوپریودی در گیاهان و جانوران مشترک است. در سلسله جانوران، طور روز فعالیتهای فصلی نظیر زمستانگذرانی، گسترش پوششهای زمستانه و تابستانه و فعالیتهای جنسی را کنترل میکند. در گیاهان عکسالعملهای متعددی مانند آغازش و تداوم نمو گلها، تولید مثل غیرجنسی، تشکیل اندامهای ذخیرهای و آغاز خواب از طریق طول روز کنترل میشود (وینس ـ پرو، 1975). شواهد متعدد، بیانگر آن است که تمامی عکسالعملهای فتوپریودی، مکانیزم اولیه مشابهی داشته و مسیرهای بیوشیمیایی خاص بعدی، تنظیم کننده عکسالعملهای مختلف میباشد. بدیهی است که به دلیل ضرورت پایش زمان در کلیه مکانیزمهای فتوپریودی، وجود یک مکانیزم «زمان نگهدار» برای تشخیص اوقات روز و اوقات سال، الزامی است.
به طور معمول، موجودات در معرض چرخههای روزانه روشنایی و تاریکی قرار گرفته و در این ارتباط هم گیاهان و هم جانوران، اغلب آهنگهای منظمی را از خود بروز میدهند (بردی، 1982؛ سوینی، 1987). مواردی از این قبیل آهنگها شامل حرکات برگ(موقعیتهای روزانه و شبانه)، حرکات گلبرگ و روزنه، الگوی رشد و هاگزایی قارچها (برای مثال درNeurospora, Pilobolus)، زمان خروج شفیره در طول روز (برای مثال در پروانه میوه Drosophila) و چرخههای فعالیتهای جوندگان و به همان نسبت فرآیندهای متابولیکی نظیر ظرفیت فتوسنتز و مقدار تنفس میباشد. هنگامی که موجودات از چرخههای روزانه روشنایی / تاریکی به تاریکی مداون (با روشنایی مداوم) منتقل میشوند، بسیاری از این آهنگها، حداقل برای مدتی محدود، ادامه مییابد. سپس در چنین شرایط یکنواختی، دوره تناوب آهنگ به 24 ساعت نزدیک شده و به این دلیل اصطلاح سیر کادین (از ریشهای لاتین به معنای «حدود یک روز») برای آنها بکار برده میشود. از آنجایی که این آهنگهای روزانه در شرابط ثابت نور یا تاریکی نیز ادامه مییابند، لذا نمیتوانند مستقیماً از بود یا نبود نور نشات گرفته باشند، بلکه باید متکی به یک ناظم داخلی، که قائم به خود است، باشند. این ناظم را معمولاً آونگ داخلی (یک ساعت) مینامند.
آهنگهای روزانه دارای چند ویژگی میباشند. این آهنگها از پدیدههای چرخهای مشتق شده و مرتباً تکرار میشوند. فاصله زمانی بین نقاط قابل مقایسه این چرخه تکراری «پریود» نامیده میشود. اصطلاح «فاز» برای هر نقطه از این چرخه که به وسیله نوع ارتباطش با سایر نقاط این چرخه قابل شناسایی باشد، بکار برده میشود. مشخصترین نقاط فازی حداکثر و حداقل میباشند. معمولاً فاصله بین نقاط حداکثر و حداقل را به عنوان دامنه نوسان درنظر میگیرند که اغلب این مقدار در شرایط ثابت پریود تغییر میکند.
برای سالیان متماد ی، متخصصان فیزیولوژی گیاهی بر این باور بودند که همبستگی بین روزهای بلند و گلدهی ناشی از تجمع مواد فتوسنتزی ساخته شده در روزهای بلند است. تحقیقاتی که در دهه 1920 توسط ویتمام گارر و هنری آلارد در آزمایشگاههای گروه زراعت آمریکا واقع در بلتسویل ـ مریلند صورت گرفت، شواهدی را در رابطه با نقش طول روز در القای گلدهی توتون فراهم آورد. آنها دریافتند که در ماههای تابستان رقم جدیدی از توتون، ماموت مریلند به سرعت رشد کرده و به ارتفاع 5-3 متری میرسد، اما گل نمیدهد. از سوی دیگر در صورتی که گیاهان تحت روزهای کوتاه مصنوعی رویانده شوند، گیاهانی که تنها یک متر بلندی دارند، به گل میروند. این نیاز به روزهای کوتاه، تطابق با مقادیر بالای تشعشع و مواد فتوسنتزی که در توجیه نیاز به روزهای بلند بکار میرود، ندارد. گارنر و آلارد نتیجه گرفتند که طول روز یکی از عوامل تعیین کننده گلدهی است و این فرضیه در تعدادی از گونهها و شرایط مختلف نیز صدق میکند. این تحقیق، زیربنای تحقیقات تفصیلی بعدی را روی عکسالعملهای فتوپریودی تشکیل داد.
گرچه ممکن است طول روز بسیاری از ویژگیهای نموی گیاهان را متاثر سازد، اما طبقهبندی گیاهان برحسب عکسالعملهای پریودی آنها معمولاً بر اساس گلدهی صورت میگیرد. گیاهان روز کوتاه (LDPs) که در آنها گلدهی تناه در روزهای کوتاه صورت گرفته (SDP کیفی) یا توسط روزهای کوتاه تسریع میشود (SDP کمی) و گیاهان روز بلند (LPDs) که در آنها گلدهی تنها در روزهای بلند انجام شده (LDP کیفی) یا توسط روزهای بلند تسریع میشود (LDP کمی)، دو طبقه اصلی عکسالعملهای فتوپریودی میباشند. تعداد معدودی از گیاهان دارای نیازهای طول روز خاصی میباشند. گیاهان روز حد متوسط تنها در محدوده اندکی از طول روز گل میدهند. برای مثال در یکی از ارقام نیشکر، گلدهی بین 12 و 12 ساعت طول روز انجام میشود. گیاهان متعلق به یکی دیگر از این طبقات خاص (آمبیفتوپریودیک) در روزهای کوتاه یا روزهای بلند گل میدهند، ولی در طول روزهای حد واسط گلدهی صورت نمیگیرد. بسیاری از گیاهان نیز وجود دارند که گلدهی آنها تحت تنظیم طول روز نیست، به این گروه از گیاهان روز خنثی اطلاق میشود.
تفاوت اصلی بین عکسالعملهای روز بلند و روز کوتاه، این است که تسریع گلدهی در گیاهان روز بلند تنها در صورتی که طول روز بیش از یک مقدار مشخص (در هر چرخه 24 ساعته) باشد، صورت میگیرد، در حالی که تسریع گلدهی در گیاهان روز کوتاه نیز طول روزی است که کمتر از یک مقدار بحرانی باشد. مقدار واقعی طول روز بحرانی در گونههای مختلف بسیار متفاوت است و تنها هنگامی که در طیفی از طول روزها مورد آزمون قرار گیرد، میتوان به طبقهبندی صحیح فتوپریودی دست یافت.
گیاهان روز بلند میتوانند طویل شدن روزها در بهار و ابتدای تابستان را به خوبی درک نموده و گلدهی خود را تا حصول به طول روز بحرانی به تاخیر اندازند. بسیاری از ارقام گندم (Triticum aestivum) به این شیوه عمل میکنند. گلدهی در گیاهان روز کوتاه اغلب در در پاییز و به هنگامی صورت میگیرند که طول روز به کمتر از طول روز بحرانی کاخش یابد، چنین وضعیتی را میتوان در بسیاری از ارقام گل داوودی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 56
مقدمه
متخصصین اصلاح نباتات از اطلاعات سیتولوژیکی در مجموعه کروموزومی، کروموزمهای خاص یا قطعات کروموزومی و رفع مشکلات خاصی استفاده میکنند. اطلاعات مورد نیاز معمولاً از طریق بررسی هیبریدهای بین گونهای، سطوح مختلف پلوئیدی و تغییرات ساختمانی در کروموزومها حاصل میشود. در نتیجه برنامههای تحقیقاتی، اطلاعات سیتولوژیکی زیادی در نخود موجود است که میتواند توسط اصلاحکنندگان مورد استفاده قرار گیرد.
ژنتیک نخود
نخود مشابه با جنسهای Pisum, Lens دارای تنوع ژنتیکی فروانی در صفات کمی و کیفی میباشد. برخی از موارد تنوع ژنتیکی نخود توسط آیار و سوبرامانیام (1936) در گزارشی که درباره قابلیت توارث رنگ گل دادهاند، منعکس شده است.
از آن به بعد بررسیها بر روی تنوع در تیپ رشدی گیاه، شکل و رنگ گل، وضعیت غلافدهی، رنگ پوسته بذر، مقاومت به بیماری و بسیاری از صفات کمی دیگر متمرکز شده است. اخیراً سینگ و همکاران (1984)، لیست کارهای تحقیقاتی انجاد شده در مورد ژنتیک و اصلاح نخود را منتشر کردهاند که مرجع باارزشی در این زمینه به شمار میرود.
تنوع وسیع موجود در Cicer زمینه مناسبی برای عملیات اصلاحی بوده و اهمیت زیادی در بهبود آن دارد، با چنین تنوع گستردهای میتوان ژنوتیپهایی با عملکرد بالا و کیفیتی که قابل قبول تولیدکنندگان و مصرفکنندگان باشد، ایجاد کرد.
نخود از نظر خصوصیاتی مانند انداره، شکل و رنگ بذر به دو گروه عمده تقسیم میشوند (واندرمیزن، 1972، سوبرو، 1975؛ اوکلند و واندرمیزن، 1980) تیپهایی که بذور گرد و درشت تولید میکنند، معمولاً به رنگ سفید یا کرم کمرنگ دیده میشوند و به عنوان تیپهای کابلی معروف هستند.
در این تیپ، گلها پیگمان رنگی ندارند. تیپهایی که بذور کوچک دارند، ظاهری گوشهدار با لبههای تیز داشته و مقادیر متفاوتی پیگمان رنگی دارند و به عنوان تیپهای دسی شناخته میشوند. در این تیپ، گلها، ساقهها و برخی اوقات برگهای دارای پیگمانهایی رنگی هستند.
علیرغم این که دو گروه برای قرنها از هم متمایزند، هیچ ممانعتی در جهت تلاقی بین آنها وجود ندارد. (اوکلند و واندرمیزن، 1980). تیپ دسی عمدتاً در شبه قاره هند و غرب آفریقا کشت میشوند و تیپ کابلی بیشتر در نواحی مدیترانهای و آمریکای مرکزی و جنوبی کشت میشوند.
تلاقی بین دو گروه ممکن است باعث تنوع ژنتیکی برای بهبود نخود شده و همچنین منجر به ظهور صفات ژنتیکی گردد. ظهور این صفات میتواند در مطالعه سیستم ژن در جنس Cicer مفید واقع شود.
نخود گیاهی دیپلوئید با 2n=16 کروموزوم و خودگشن است. با این وجود که هنوز نقشه لینکاژ در نخود تهیه نشده است، لینکاژ بین بعضی ژنها گزارش شده است.
در ارتباط با ژنتیک نخود و به ویژه تشخیص مارکهای ژنتیکی جدید و مفید، تهیه کاریوتیپ استاندارد و نقشههای دقیق لینکاژ در کروموزومهای نخود لازم است که تحقیقات گستردهای انجام شود. مارکرهای مورفولوژیکی و بیوشیمیایی میتوانند در تعیین مکان و ارزیابی نقشه لینکاژ نخود و تشخیص لینکاژهای جدید استفاده شود. انتظار میرود که برخی تشابهات بین جنس Cicer و دو جنس خویشاوند Pisum, Lens وجود داشته باشد که پس از تهیه نقشه و گروههای لینکار مشخص خواهد شد.
از بین بیش از 300 ژن شناخته شده در جنس Pisum، بیشتر از 200 عدد آنها در هفت گروه لینکاژ قرار گرفتهاند که ظاهراً مطابق با همان هفت جفت کروموزوم موجود در این جنس است. بر اساس قانون سریهای هومولوگ و اویلوف که اخیراً توسط گوستافسون و لوندکویست (1981) به قانون تنوع موازی تغیر داده شده است،
ژنهای زیادی با اثرات مشابه در جنسهای خویشاوند نزدیک وجود دارد، بنابراین انتظار میرود که ژنهای مشترک زیادی بین جنس Cicer و جنسهایی مانند Lens, Pisum وجود داشته باشد، همچنین وجود گروههای لینکاژ مشترک نیز امکانپذیر است.
اهداف اصلاحی نخود
مهمترین هدف در اصلاح نخود، افزایش عملکرد میباشد که میتوان با درنظر گرفتن اهداف کوتاهمدت و درازمدت زیر به تدریج به آن دست یافت:
اهداف کوتاه مدت:
تلفیقی از مقاومت به: بیماریها (برقزدگی، پژمردگی و پوسیدگی ریشه)، آفات (غلافخوار و مینوز برگ) و نماتدها (نماتد کبست، گال ریشه و زخم ریشه) به منظور ثبات تولید.
معرفی نخود به مناطق جدید با ایجاد ارقام مناسب برای کشت زمستانه در نواحی مدیترانهای (مناطق پست و متوسط) و برای کشت دوم در نواحی فاریاب شبه قاره هند
تلفیقی از تحمل به تنشهای محیطی مانند سرما، گرما، خشکی و شوری، به طوری که بتواند آن را در اراضی حاشیهای کشت کرد.
ایجاد ارقامی با بیوماس بالا، به طور مثال: ارقام پابلند، عمودی و فشرده با اشخص برداشت زیاد.
انجام تلاقیهایی بین ارقام دسی و کابلی، به منظور انتقال ژنهای مطلوب از تیپ دسی به تیپ کابلی، مانند افزایش تعداد غلاف در گیاه، تحمل به گرما، خشکی، پژمردگی و پوسیدگی ریشه و همینطور انتقال ژنهای مطلوب تیپ کابلی به تیپ دسی، مانند: دشتی دانه، پابلندی، عملکرد بیولوژیکی بالا و مقاومت به برقزدگی.
اهداف درازمدت
ایجاد ارقام مدرنی که به کود و آبیاری واکنش نشان دهند.
تشخیص فرمهای نر عقیم پایدار که بتوان آنها را در روشهای انتخاب دورهای و سایر روشهای اصلاحی استفاده کرد.
تعیین روشهای صحیح کشت بافت، کشت بساک یا روشهای دیگر بیولوژیکی برای انتقال ژنهای مفید از گونههای وحشی جنس Cicer به ارقام زراعی
تکنیکهای اصلاحی
در هر برنامه اصلاحی، عمدتاً سه مرحله وجود دارد:
ایجاد تنوع ژنتیکی، گزینش در داخل آن تنوع ژنتیکی ایجاد شده، برای انواع تیپهای گیاهی مطلوب و مقاوم به بیماریها و ارزیابی لاینهای گزینش شده برای تولید تجارتی تنوع ژنتیکی را میتوان به صورت زیر ایجاد کرد:
الف: وارد کردن ارقام معمولی (معرفی) و یا نسلهای در حال تفکیک از دیگر کشورها یا از داخل کشور
ب: هیبریداسیون
ج: موتاسیون
در گیاهانی مثل نخود که عمدتاً در کشورهای در حال توسعه کشت میشود، معرفی و انتخاب نقش مهمی دارند. برای بهبود ارقام، در آینده نزدیک این تکنیکها اهمیت خواهند داشت و بنابراین ما به جزئیات نحوه استفاده از این تکنیکها در اصلاح نخود میپردازیم.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 8 صفحه
قسمتی از متن .doc :
شرح گیاه
نخود فرنگی (Pisum satium) گیاهی است یکساله دارای ساقه نازک و رونده. برگ نخودفرنگی مرکب از سه برگچه است که برگچه انتهایی اغلب به یک پیچک منتهی میشود. علاوه بر این دمبرگ در این جنس اغلب نمو زیاد کرده و کاملا شبیه به یک برگچه میشود که دور ساقه میپیچید.
نخود فرنگی از قدیم توسط رومیان و یونانیان کشت می شده است و بعضی نویسندگان تاریخی بر این عقیده بوده اند که این گیاه متعلق به مصر است نخود سبز بنظر می رسد اولین بار در جنوب غربی آسیا کشت شده است و سپس از طریق دریای سیاه به روم منتقل شده است و از طریق تبت و هیمالیا هم به چین و هندوستان راه یافته است نخود فرنگی گیاهی است علفی، یکساله بالا رونده و به ارتفاع 30 تا 150 سانتی متر واریته های بلند قد آن با ساقه های نازک برای بالاخزیدن نیاز به قیم دارند. برگها دارای پری مرکب با یک تا سه جفت برگچه هستند. گلها معمولاً سفید صورتی و گاهی ارغوانی هستند غلافها فشرده و از نظر طول متفاوت بوده و دارای 4 تا 10 بذر هستند بذرهای آنها صاف یا چروکیده و به رنگ سبز، خاکستری یا متمایل به قهوه ای هستند. وزن یکصد دانه آنها 15 الی 25 گرم است.
ارقام نخود فرنگی
بر حسب وضعیت بذر دو تیپ نخود فرنگی تشخیص داده می شود بذر صاف و بذر چروکیده آن مهمترین واریته در تیپ بذر صاف است و اولین نخودی بود که جهت کنسرو مصرف شده است. در حال حاضر به علت کیفیت پائین واریته های دیگری جانشین آن شده اند.
کودیاک، آپستون، لینکلن، اسکات، اسپریت، مارو، باف و آنوارد از جمله ارقام خارجی آن هستند.
نیازهای اکولوژیکی
آب و هوا: نخود فرنگی نیاز به آب و هوایی سرد و نسبتاً مرطوب دارد ودر دمای 18 درجه سانتی گراد جوانه می زند و با افزایش درجه حرارت زمان مورد نیاز برای سبز شدن آن به سرعت کاهش می یابد. این گیاهان در مناطق گرمسیری بندرت در ارتفاعات کمتر از 1200 متر کاشته می شود.
خاک: نخود فرنگی در انواع زیادی از خاکها از لومی شنی سبک تا رسهای سنگین کاشته می شود. برای واریته های زودرس آن خاکهای سبک و برای عملکرد زیاد لوم رسی یا لوم سیلتی که بخوبی زهکشی شده اند ترجیح داده می شود PH مورد نیاز گیاه 5/5 الی 5/6 است.
نخود فرنگی قادر به تحمل ماندابی در خاک نیست در مناطقی که می توان آبیاری کرد بافت خاک اهمیت کمتری دارد. نخود فرنگی در آب وهوای گرم محصول خوبی نمی دهد مخصوصاً اگر این دوره گرما درطی گل دهی و تشکیل غلاف آن رخ دهد.
به همین دلیل در مناطقی که آن را در تابستان می کارند کشت هراکش آن مهم است.
کاشت
برای کاشت گیاهان زودرس شخم های پائیزه لازم است. زیرا کاشت اغلب تا آماده شدن زمین در پائیز به تعویق می افتد سطح خاک بایستی نرم و بدون کلوخه باشد تا به این ترتیب همه بذرها درعمق یکسان کاشته شوند. معمولاً نخودفرنگی را در ردیفهای با فاصله 60 الی 90 سانتی متر می کارند. عمق کاشت نیز 5/2 الی 5 سانتی متر و تقریباً حدود 120 الی 300 کیلوگرم بذر در هر هکتار مصرف می شود. محصول بیولوژیک آن 1250 تا 3750 کیلوگرم درهکتار بوده و محصول اقتصادی آن 2 تن در هکتار است در بعضی مناطق مهم پرورش نخود فرنگی به هنگام کاشت مقدار کمی کود نیزمصرف میکنند. روش استفاده از کود اهمیت زیادی دارد زیرا تماس کود با بذر باعث خسارت جدی در آنها می شود. بنابراین کود را به صورت نواری در 6 سانتی متر کنار بذرو 5/2 سانتی متر عمیق تر ازآن قرار می دهند. در صورت عدم وجود ماشین برای پخش کود به شکل گفته شده توصیه می شود که کود را قبل از کاشت با خاک مخلوط می کنند نخودفرنگی به آبیاری واکنش نشان می دهد اگر در مراحل گل دهی و متورم شدن غلافها آبیاری شود عملکرد آن افزایش می یابد. معمولاً آنرا پس از کاشت یکبار آبیاری کرده و سپس آبیاری آنرا با گردش 14 روز ادامه می دهند.
داشت
مبارزه با آفات و بیماریها و علفهای هرز:
آفات و بیماریها: از مهمترین آفات نخود فرنگی شته ها و سرخرطومی ها هستند. و بیماری های مهم آن نیز سفیدک دروغین Peronospora pisisyd و پوسیدگی قارچی Fusarium oxysporum و بیماری ویروسی مهم پیچیدگی برگ است. این بیماری درتمام مناطق حبوبات خیز کشور انتشار داشته و علاوه بر نخودفرنگی بر روی لوبیا سبز، باقلا، نخود لوبیا چشم بلبلی و عدس هم دیده می شود رشد گیاه متوقف می شود و قد گیاه کوتاه می ماند. برگهای جدید آن ممکنست پیچیده، ضخیم شده و فرم قاشقی بخود بگیرند. ویروس عامل این بیماری بوسیله شته منتقل می شود.
سوختگی قارچی، موزائیک، پژمردگی فوزایوم و آنتراکنوز از دیگر بیماریهای آن بشمار می روند.
علفهای هرز: برای مبارزه با علفهای هرز باید از روشهای کنترل شیمیایی استفاده شود. که برای کنترل علفهای پهن برگ یکساله و علفهای هرز برگ باریک یکساله از سموم شیمیایی خاص برای هرکدام باید استفاده نمود.
برداشت
در اکثر مناطق برای برداشت نخودفرنگی از دروگرهایی استفاده می شود که ضمن درو نخود را مستقیم به واگنهای حمل و نقل منتقل می کنند زمان برداشت با مشخصات ظاهری غلافها تعیین میشود. غلافها بایستی با بذرهای تازه و نرم پر شوند و رنگ غلافها از سبز تیره به سبز روشن گراییده باشد. کیفیت نخودفرنگی بوسیله عوامل مختلفی تعیین می شود اما صافی پوست و درصد قند زیاد از جمله عوامل مهم آن است.
در طی رسیدن قندکاهش می یابد و بسرعت بر مقدار نشاسته و دیگر پلی ساکاریدها، ترکیبات نامحلول ازت و پروتئین ها افزوده می شود.
با تأخیر در برداشت مقدار زیادی کلسیم به پوست بذر منتقل می شود و سختی بذر افزایش می یابد.
دامنه انتشار
دراکثر نقاط پرورش داده می شود.
گل و میوه نخود فرنگی
گل نخود فرنگی شبیه به گل لوبیا است یعنی نسبت به یک سطح متقارن است و از 5 گلبرگ که دو تای آنها بهم چسبیدهاند تشکیل شده است. دستگاه تولید مثلی گل کامل است. یعنی نخود فرنگی دارای پرچم و مادگی هر دو میباشد. میوه این گیاه از نظر شکل شبیه به
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 56 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه
متخصصین اصلاح نباتات از اطلاعات سیتولوژیکی در مجموعه کروموزومی، کروموزمهای خاص یا قطعات کروموزومی و رفع مشکلات خاصی استفاده میکنند. اطلاعات مورد نیاز معمولاً از طریق بررسی هیبریدهای بین گونهای، سطوح مختلف پلوئیدی و تغییرات ساختمانی در کروموزومها حاصل میشود. در نتیجه برنامههای تحقیقاتی، اطلاعات سیتولوژیکی زیادی در نخود موجود است که میتواند توسط اصلاحکنندگان مورد استفاده قرار گیرد.
ژنتیک نخود
نخود مشابه با جنسهای Pisum, Lens دارای تنوع ژنتیکی فروانی در صفات کمی و کیفی میباشد. برخی از موارد تنوع ژنتیکی نخود توسط آیار و سوبرامانیام (1936) در گزارشی که درباره قابلیت توارث رنگ گل دادهاند، منعکس شده است.
از آن به بعد بررسیها بر روی تنوع در تیپ رشدی گیاه، شکل و رنگ گل، وضعیت غلافدهی، رنگ پوسته بذر، مقاومت به بیماری و بسیاری از صفات کمی دیگر متمرکز شده است. اخیراً سینگ و همکاران (1984)، لیست کارهای تحقیقاتی انجاد شده در مورد ژنتیک و اصلاح نخود را منتشر کردهاند که مرجع باارزشی در این زمینه به شمار میرود.
تنوع وسیع موجود در Cicer زمینه مناسبی برای عملیات اصلاحی بوده و اهمیت زیادی در بهبود آن دارد، با چنین تنوع گستردهای میتوان ژنوتیپهایی با عملکرد بالا و کیفیتی که قابل قبول تولیدکنندگان و مصرفکنندگان باشد، ایجاد کرد.
نخود از نظر خصوصیاتی مانند انداره، شکل و رنگ بذر به دو گروه عمده تقسیم میشوند (واندرمیزن، 1972، سوبرو، 1975؛ اوکلند و واندرمیزن، 1980) تیپهایی که بذور گرد و درشت تولید میکنند، معمولاً به رنگ سفید یا کرم کمرنگ دیده میشوند و به عنوان تیپهای کابلی معروف هستند.
در این تیپ، گلها پیگمان رنگی ندارند. تیپهایی که بذور کوچک دارند، ظاهری گوشهدار با لبههای تیز داشته و مقادیر متفاوتی پیگمان رنگی دارند و به عنوان تیپهای دسی شناخته میشوند. در این تیپ، گلها، ساقهها و برخی اوقات برگهای دارای پیگمانهایی رنگی هستند.
علیرغم این که دو گروه برای قرنها از هم متمایزند، هیچ ممانعتی در جهت تلاقی بین آنها وجود ندارد. (اوکلند و واندرمیزن، 1980). تیپ دسی عمدتاً در شبه قاره هند و غرب آفریقا کشت میشوند و تیپ کابلی بیشتر در نواحی مدیترانهای و آمریکای مرکزی و جنوبی کشت میشوند.
تلاقی بین دو گروه ممکن است باعث تنوع ژنتیکی برای بهبود نخود شده و همچنین منجر به ظهور صفات ژنتیکی گردد. ظهور این صفات میتواند در مطالعه سیستم ژن در جنس Cicer مفید واقع شود.
نخود گیاهی دیپلوئید با 2n=16 کروموزوم و خودگشن است. با این وجود که هنوز نقشه لینکاژ در نخود تهیه نشده است، لینکاژ بین بعضی ژنها گزارش شده است.
در ارتباط با ژنتیک نخود و به ویژه تشخیص مارکهای ژنتیکی جدید و مفید، تهیه کاریوتیپ استاندارد و نقشههای دقیق لینکاژ در کروموزومهای نخود لازم است که تحقیقات گستردهای انجام شود. مارکرهای مورفولوژیکی و بیوشیمیایی میتوانند در تعیین مکان و ارزیابی نقشه لینکاژ نخود و تشخیص لینکاژهای جدید استفاده شود. انتظار میرود که برخی تشابهات بین جنس Cicer و دو جنس خویشاوند Pisum, Lens وجود داشته باشد که پس از تهیه نقشه و گروههای لینکار مشخص خواهد شد.
از بین بیش از 300 ژن شناخته شده در جنس Pisum، بیشتر از 200 عدد آنها در هفت گروه لینکاژ قرار گرفتهاند که ظاهراً مطابق با همان هفت جفت کروموزوم موجود در این جنس است. بر اساس قانون سریهای هومولوگ و اویلوف که اخیراً توسط گوستافسون و لوندکویست (1981) به قانون تنوع موازی تغیر داده شده است،
ژنهای زیادی با اثرات مشابه در جنسهای خویشاوند نزدیک وجود دارد، بنابراین انتظار میرود که ژنهای مشترک زیادی بین جنس Cicer و جنسهایی مانند Lens, Pisum وجود داشته باشد، همچنین وجود گروههای لینکاژ مشترک نیز امکانپذیر است.
اهداف اصلاحی نخود
مهمترین هدف در اصلاح نخود، افزایش عملکرد میباشد که میتوان با درنظر گرفتن اهداف کوتاهمدت و درازمدت زیر به تدریج به آن دست یافت:
اهداف کوتاه مدت:
تلفیقی از مقاومت به: بیماریها (برقزدگی، پژمردگی و پوسیدگی ریشه)، آفات (غلافخوار و مینوز برگ) و نماتدها (نماتد کبست، گال ریشه و زخم ریشه) به منظور ثبات تولید.
معرفی نخود به مناطق جدید با ایجاد ارقام مناسب برای کشت زمستانه در نواحی مدیترانهای (مناطق پست و متوسط) و برای کشت دوم در نواحی فاریاب شبه قاره هند
تلفیقی از تحمل به تنشهای محیطی مانند سرما، گرما، خشکی و شوری، به طوری که بتواند آن را در اراضی حاشیهای کشت کرد.
ایجاد ارقامی با بیوماس بالا، به طور مثال: ارقام پابلند، عمودی و فشرده با اشخص برداشت زیاد.
انجام تلاقیهایی بین ارقام دسی و کابلی، به منظور انتقال ژنهای مطلوب از تیپ دسی به تیپ کابلی، مانند افزایش تعداد غلاف در گیاه، تحمل به گرما، خشکی، پژمردگی و پوسیدگی ریشه و همینطور انتقال ژنهای مطلوب تیپ کابلی به تیپ دسی، مانند: دشتی دانه، پابلندی، عملکرد بیولوژیکی بالا و مقاومت به برقزدگی.
اهداف درازمدت
ایجاد ارقام مدرنی که به کود و آبیاری واکنش نشان دهند.
تشخیص فرمهای نر عقیم پایدار که بتوان آنها را در روشهای انتخاب دورهای و سایر روشهای اصلاحی استفاده کرد.
تعیین روشهای صحیح کشت بافت، کشت بساک یا روشهای دیگر بیولوژیکی برای انتقال ژنهای مفید از گونههای وحشی جنس Cicer به ارقام زراعی
تکنیکهای اصلاحی
در هر برنامه اصلاحی، عمدتاً سه مرحله وجود دارد:
ایجاد تنوع ژنتیکی، گزینش در داخل آن تنوع ژنتیکی ایجاد شده، برای انواع تیپهای گیاهی مطلوب و مقاوم به بیماریها و ارزیابی لاینهای گزینش شده برای تولید تجارتی تنوع ژنتیکی را میتوان به صورت زیر ایجاد کرد:
الف: وارد کردن ارقام معمولی (معرفی) و یا نسلهای در حال تفکیک از دیگر کشورها یا از داخل کشور
ب: هیبریداسیون
ج: موتاسیون
در گیاهانی مثل نخود که عمدتاً در کشورهای در حال توسعه کشت میشود، معرفی و انتخاب نقش مهمی دارند. برای بهبود ارقام، در آینده نزدیک این تکنیکها اهمیت خواهند داشت و بنابراین ما به جزئیات نحوه استفاده از این تکنیکها در اصلاح نخود میپردازیم.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 79 صفحه
قسمتی از متن .doc :
بسمه تعالی
نخود به خانواده بقولات تعلق دارد . بذور رسیده و خشک نخود دارای ارزش غذایی زیاد می باشد و یکی از مهمترین منابع غذایی سرشار از پروتئین ( 18 تا 23 درصد ) می باشد و نیز از قابلیت نگهداری و انبار داری خوبی برخوردار است .
علاوه بر اهمیت نخود به عنوان یک منبع غذایی مهم برای تغذیه انسان و دام، این گیاه می تواند در حاصلخیزی خاک ، بویژه در مناطق خشک موثر باشد . با توجه به اینکه این گیاه نسبت به سایر حبوبات سازگاری بیشتری با شرایط اقلیمی کشور دارد و می تواند بخشی از نیازهای پروتئینی کشور را تأمین کند، باید بیشتر مورد توجه کشاورزان و مسئولان کشور قرار گیرد .
ازدیاد جمعیت و نیاز روز افزون بشر به مواد غذایی از یک طرف و محدودیت منابع تولید از طرف دیگر اندیشه محققان و دولتمردان را در این راستا سوق داده که تنها راه دستیابی به خود کفایی کشاورزی ،به دلیل محدود بودن منابع آب و خاک هر کشور افزایش عملکرد در واحد سطح می باشد و این میسر نمی گردد مگر با تولید ارقام پر محصول که با بهره گیری از علم ژنتیک می توان به این مهم دست یافت .
آگاهی و اطلاع از نحوه عمل ژن در کنترل صفات، کمی و کیفی بودن صفات تعداد ژن کنترل کننده ، نقشه کروموزومی و سایر اطلاعات ژنتیکی می تواند ما را در اهداف دورگ گیری یاری نماید . لازم به ذکر است که در چند سال اخیر دورگ گیری بر روی گیاه نخود تیپ کاملی با موفقیت در بخش تحقیقات حبوبات کرج و چند شهرستان از جمله گرگان آغاز گردیده است .
از دیدگاه اصلاح نبات برخی از دلایل کاهش عملکرد و پتانسیل عملکرد پایین در ارقام کنونی نخود عبارتند از : حساسیت ارقام به بیماریها ، خسارات آفات و عدم واکنش ارقام کنونی به مدیریت فشرده مثلاً استفاده از کود ، آبیاری: از این رو عمده تلاش متخصصین اصلاح نباتات معطوف به کشف راههای چگونگی افزایش پتانسیل ژنتیکی در عملکرد نخود می باشد .
مطالعات نشان داده است که یکی از راههای افزایش عملکرد نخود ، افزایش بیوماس و بهبود شاخص سطح برداشت می باشد . با انجام عملیاتی مانند تلاقی های بین گونه ای ، تلاقی بین دسی – کابلی، ایجاد تیپهای پا بلند و ارقام حساس به کود و آبیاری می توان بیوماس گیاه و در نتیجه شاخص برداشت آن را افزایش داد .
فصل اول ( کلیات )
سیستماتیک نخود :
نخود زراعی با نام علمی Cicer aritinum می باشد که به خانواده بقولات ( Fabaceae ) تعلق دارد و رده بندی گیاهی آن به صورت زیر است :
شاخه Megnolio Phyta
رده Megnolio Psida
زیر رده Rosidae
رسته Fabales
تیره Fabaceae
زیر تیره Faboideae
جنس Cicer
گونه C.arietinum
معرفی جنس Cicer ( توصیف کلی همراه با تأکید ویژه بر روی گونه C.arietinum ) .
جنس Cicer شامل گونه های یکساله مانند C.arietinum و گونه های دائمی است . گیاهان این جنس گاهی به صورت درختچه ای بوده ولی هرگز به اندازه یک درختچه یا بوته حقیقی رشد نمی کنند . این گیاهان دارای کرک بوده و کرکهای آنها ممکن است غده دار یا بدون غده باشند ،ساقه ها منشعب ، راست یا خمیده ، بر روی زمین خوابیده یا ایستاده ، کم و بیش شیار دار می باشند . برگها جفت پری1 و تک شانه ای2 دارای پیچک و یا بدون پیچکند .
کاسه گل در قاعده منظم و در قسمت پشتی محدب است . جام گل سفید همراه با رگه های بنفش ، آبی یا صورتی می باشند .
خامه نازک و نخ مانند ، صاف و بی کرک است ، ستون پرچمی و یا دلفوس ( 1+9 ) و شکل قرار گرفتن آنها در کاسه گل کمی اریب است
گل آذین جانبی دارای 1-5 گل ( گونه C.arietinum شامل یک یا ندرتاً دو گل ) هستند.
گلها منفرد یا خوشه ای روی دم گلهای محوری قرار دارند . نیام محتوی 1-10 بذر (C.arietinum دارای یک تا سه بذر ) است .
منشأ تاریخچه نخود : ( ال . جی . جی . واندر میزن )
نخود زراعی (C.arietinum ) یکی از اولین لگومهای دانه ای است که در دنیای قدیم اهلی شده است .