انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

انواع فایل

دانلود فایل ، خرید جزوه، تحقیق،

پیامبر از نظر انبیاء (پیامبر در کلام بزرگان)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 21

 

پیامبر در کلام بزرگان

پیامبر در کلام امام خمینی (ره) آن بزرگوار ولادت پیامبر (ص) را ولادت خیرات و برکات و کوبیدن ظلم و خاموش شدن بتکده‌ها و آتشکده‌ها می‌شمارد. و گسترش توحید و عدل در عالم را به واسطه پیامبر (ص) می‌داند. امام درباره منزلت اجتماعی پیامبر (ص) می‌فرماید: ایشان از میان مستضعفان برخاست و از طبقه سه، و از توده بود. ایشان شبانی کرده بود، ولی به سبب ذاتی که داشت، خداوند او را انتخاب کرد. در نگاه امام راحل (ره) پیامبر (ص) عابدی مقید به نماز، خیرخواه مردم، فروتن و خوش اخلاق و زاهد بود: به قدری ریاضت کشید و قیام برای حق کرد که قدم‌هایش ورم کرد و از سوی خدا آیه (ماانزلنا علیک القرآن لتشقی) نازل گشت.جبرئیل کلید خزائن ارض را برای ایشان آورد، ولی آن حضرت تواضع کرد و فقر را فخر خود دانست. از بعضی از همسران رسول خدا نقل شده است: رسول الله (ص) با ما صحبت می‌کرد و ما با او صحبت می‌کردیم چون وقت نماز می‌شد، گویی او ما را نمی‌شناخت و ما او را نمی‌شناختیم؛ زیرا به خدا اشتغال پیدا می‌کرد. ایشان وقتی کفار را ملاحظه می‌کرد مسلمان نمی‌شوند، غصه می‌خورد. می‌خواست همه به عالم نور برسند و مبعوث شده بود برای این که هیاهوهایی را که در دنیا برای رسیدن به قدرت هست، از بین ببرد و خداخواهی در مردم ایجاد کند.پیغمبر اکرم خدمتگزار مردم بود. با آن که مقامش آن گونه بود، ولی خدمتگزار بود و خدمت می‌‌کرد. پیغمبر اکرم، که شخص اول و بنیانگذار اسلام و هدایت مردم بود، آیا هیچ وقت سلطه جو بود؟ با همین اشخاصی که رفقایش بودند، همه با هم دور هم می‌نشستند. سیاه و سفید مطرح نبود. از طریق عامه منقول است که پیغمبر خدا (ص) وقتی غضب می‌فرمود اگر ایستاده بود، می‌نشست؛ و اگر نشسته بود، به پشت می‌خوابید، غضبش ساکن می‌شد. در صورتی که محارم الهی هتک می‌شد، یاری می‌جست و فقط برای خدا غضب می‌نمود. اما شیوه امامان علیهم السلام و اولیای خدا و انبیا را حسن معاشرت و رفتار انسانی و الهی می‌داند و می‌فرماید: آنها خود را خدمتگزار مردم می‌دیدند و کارهایی را که باید انجام دهند، با حسن رفتار انجام می‌دادند. پیامبر در کلام آنیه بسانت غیرممکن است کسی زندگی و شخصیت پیامبر بزرگ را مطالعه کند و او را تکریم نکند. کسی که یکی از بزرگترین پیامبران خداست... من هرچه زندگی پیامبر را بیشتر مطالعه می‌کنم، احساس تمجید و تکریم من نسبت به او شکل جدیدتری می‌گیرد و احساس جدیدی از بزرگی این استاد بزرگ عرب به من دست می‌دهد.پیامبر در کلام پیر سیمون لاپلاس گرچه ما به ادیان آسمانی عقیده نداریم ولی آیین حضرت محمد (ص) و تعالیم او دو نمونه اجتماعی برای زندگی بشریت است؛ بنابراین اعتراف می‌کنیم که ظهور دین او و احکام خردمندانه‌اش بزرگ و با ارزش می‌باشد و به همین جهت از پذیرش تعالیم حضرت محمد بی‌نیاز نیستیم.



خرید و دانلود  پیامبر از نظر انبیاء (پیامبر در کلام بزرگان)


تحقیق در مورد انسان از نظر اسلام 20 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 20 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

انسان از نظر اسلام

مقدمه

انسان مهمترین موضوع مورد بحث همه مکتبها بوده و هست . مکتبهای الهی هدایت یک انسان را محور اصلی رسالت خود قرار داده‌اند وهدف و نقش و تلاش بی‌وقفة‌ خود را در هدایت و راهبری او جستجو کرده‌اند .

در مکتبهای غیر الهی نیز گرچه تغییر و تحولات تاریخ را به عوامل دیگری غیر از انسان نسبت داده‌اند اما باز انسان به عنوان اصلی‌ترین موضوع مورد بحث آنها مطرح شده است .

از آنجا که بخش اصلی و مهم مدیریت منابع انسانی است ، مهمترین بحث در مدیریت قطعا ً بحث پیرامون انسان خواهد بود . انسان در مکاتب الهی سرگذشت شگفت و جالبی دارد . می‌تواند مسیری طولانی و پرفراز و نشیب را بپیماد که از بلندای علیین تا پرتگاه سافلین فاصله دارد . او هدف آفرینش است و منبع تمامی خیرات و شرارتها . او جهان را به تسخیر خویش درمی‌آورد و در خلقتش ملائک به سجدة او فرمان داده می‌شوند .

از نظر اسلام و قرآن انسان موجودی است که از جهانی برتر به این کرة خاکی هبوط کرده است ، او امانت دار الهی ، مسجود ملائکه ، آگاه به اسماء الله و از همه بالاتر جانشین خدا در زمین است . او تنها موجودی است که در میان جانداران از آفرینشی دیگر است که در میان جانداران از آفرینشی دیگر است و دارای روح خدایی . در صورت انحراف می‌تواند به پرتگاهی سقوط کند که هیچ حیوان درنده‌ای هرگز یارای آنهمه وحشی‌گری را ندارد و سرانجام موجودی است که در نهاد او مجموعه‌ای از خصوصیات متضاد یافت می‌شود .

الف- خلقت انسان

در مورد خلقت انسان دیدگاههای مختلفی وجود دارد.

1- اکثریت فلاسفه و دانشمندان به خصوص تا قرن هجدهم خلقت آدمی را همچون صاحبان ادیان الهی خلقتی مستقل دانسته‌اند و آن را به جریان تکامل انواع متصل نکرده‌اند .

2- در اواسط قرن هجدهم نظریه تحول توسط لامارک (1829-1744) مطرح شد و سپس مشهورترین فردی که روی این نظریه کارکرد چارلز داروین (1882-1809) است که کتاب معروف خو را به نام « بنیاد انواع و جریان آن در انتخاب طبیعی» به رشته تحریر در آورد . به دنبال انتقادهایی که از نظریه داروین شده ، نظریه موتاسیون (جهش) بوسیله دانشمند هلندی در اصلاح و تکامل نظریه داروین مطرح شد که مورد توجه دانشمندان جامعه شناسی چون مورگان و هولدان قرار گرفت .

3-خلقت انسان از نظر اسلام و قرآن با خلقت حضرت آدم که از پیامبران الهی است آغاز می‌شود . اسلام وبطور کلی مکتبهای الهی ، بی‌فرهنگی وتوحش انسانهای اولیه را رد می‌کنند و معتقدند که هبوط آدم و حوا به عنوان انسانهای نخستین به زمین خاکی سرآغاز زندگی انسان را تشکیل می‌دهد که همراه با تشکیل خانواده و فرهنگ الهی انسانی بوده است .

قرآن کریم در دو گروه از آیات ، موضوع خلقت انسان را تبیین می‌کند . دسته اول آیاتی هستند که به جریان طبیعی خلقت انسان مربوط است که از ماده زمینی آغاز می‌گردد ،‌به صورت نطفه در می‌آید ، در مجرای تبدیلات جنینی به علقه و مضغه تبدیل می‌شود و پس از مرحله استخوان بندی و تکامل جنین ، تولد کودک صورت می‌گیرد . از جملة این آیات ، آیه 12 تا 14 سوره مؤمنون است :

و لقد خلقنا الانسان من سلاله من طین ثم جعلناه نطفه فی قرار مکین  ثم جعلنا النطفه علقه فخلقنا العلقه مضغه فخلقنا المضعه عظاما فکسونا العظام لحما ثم انشاناه خلقا اخر فتبارک الله احسن الخالقین .

« ما انسان را از (حقیقتی) که از گل بیرون کشیده شده است ، آفریدیم سپس آن را بصورت نطفه‌ای در قرارگاه محکم قرار دادیم ، آنکه نطفه را به علقه و علقه را به مضغه و مضغه را به استخوانها تبدیل نموده و به استخوانها گوشت پوشاندیم و سپس خلقت دیگری در اوایجاد کردیم ، پس پاکیزه و بخشنده برکت است خداوندی که بهترین آفریندگان است .»

از دسته دوم آیاتی هستند که آغاز خلقت انسان را تشریح می‌کنند ، و دربارة سجده فرشتگان و داستان آدم ابوالبشر که اولین انسان روی کره خاکی است دستور پروردگار را توضیح می‌دهند و خصوصیات او را بیان می‌کنند . از این دسته آیات موضوع استقلال خلقت انسان نسبت به سایر موجودات عالم و عظمت وخصوصیات انسان روشن می‌شود .

بنابراین خلقت انسان از نظر اسلام خلقتی است مستقل از سایر موجودات عالم و انسان از ابتدای خلقت دارای تمدن و زندگی خانوادگی و اعتقادات و گرایشات و تشخیص سود و زیان و خیر و شر و در معرض وسوسه شیطان و برخوردار از هدایت انبیاء بوده است .

ب- خصوصیات انسان از نظر اسلام

اسلام و قرآن خصوصیات انسان را به ارزشها و ضد ارزشها تقسیم می‌کند. اساسا ً آنچه که در زمینة بحث مدیریت انسانی مورد استفاده قرار می‌گیرد همین خصوصات انسان است که به ارزشها و ضد ارزشها تقسیم می‌شود و آثار آن مستقیما ً در مجموعة رفتار ، کردار و گفتار و بطور کلی زندگی انسان آشکار می‌گردد . در حقیقت سرگذشت خلقت انسان اولیه هر چه باشد تأثیر در زندگی امروز او نخواهد داشت اما خصوصیات انسان رابطه تنگاتنگی با فعالیتها و جهت گیریهای انسان دارد . برای توضیح انسان در جهان بینی اسلام ، خصوصیات انسان را به دو دسته تقسیم می‌کنیم یکی خصوصیات ارزشی و دیگری خصوصیات ضد ارزشی که هر یک از آنها را بطور جداگانه شرح می‌دهیم .

اول – خصوصیات ارزشی انسان

اگرچه خصوصیات مثبت یا ارزشهای انسان را دانشمندان مختلف ، متفاوت ذکر کرده‌اند اما بطور کلی آنچه که  در بحث ما می‌تواند مورد نظر باشد عبارت از هفت خصوصیت است که به ترتیب آنها را بررسی می‌کنیم .

ارزشهای انسان در جهان بینی اسلامی

مهمترین خصوصیت که انسان از نظر قرآن دارا است مقام برجستة جانشینی خدا در زمین است که عظمت و اهمیت انسان را منحصر به فرد می‌کند . در قرآن ، انسان تحت عنوان خلیفه خدا در زمین مطرح شده و کلمة خلیفه بصورت‌های مختلف در قرآن مجموعا ً 9 بار آمده است که دو مورد آن بصورت مفرد (شماره‌های 1 و 2 زیر ) و 7 مورد بقیه بصورت جمع می‌باشد (شماره 3 تا 9 زیر): 5

(1) – سوره بقره آیه 30 تا 33 .

و اذ قال ربک للملئکه انی جاعل فی الارض خلیفه قالو اتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء و نحن نسبح بحمدک و نقدس لک قال انی اعلم ما لا تعلمون . . . و اعلم ما تبدون و ما کنتم تکتمون .

« آنگاه که خداوند به ملائک فرمود : من خلیفه‌ای بر روی زمین قرار خواهم داد ،‌ملائکه گفتند : آیا کسی را در زمین خلیفه قرار می‌دهی که در آن فساد و خونریزی کند ؟ در حالی که ما تو را تسبیح و تقدیس می‌کنیم . خداوند فرمود که آنچه را که من می‌دانم شما نمی‌دانید . . . و می‌دانم آنچه را آشکار می‌کنید و آنچه را که پنهان می‌دارد . »

                (2)- سوره ص آیه 26 :

یا داود انا جعلناک خلیفه فی الارض فاحکم بین الناس بالحق . . .

« ای داود ، ما تو را در زمین خلیفه قرار دادیم ، پس میان مردم به حق و درستی حکم کن . . . »

(3)-سوره انعام آیه 165 :



خرید و دانلود تحقیق در مورد انسان از نظر اسلام  20 ص


اعتقادات اسلامى از نظر شیعه دوازده امامى

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 28

 

اعتقادات اسلامى از نظر شیعه دوازده امامى

خدا شناسى

1 - نظرى بجهان از راه هستى و واقعیت - ضرورت وجود خدا .2 - نظرى دیگر از راه ارتباط انسان و جهان - خاتمه فصل وحدانیت خدا .3 - ذات و صفت .4 - معنى صفات خداوندى 5 - توضیح بیشترى در معنى صفات 6 - صفات فعل 7 - قضا و قدر 8 - انسان و اختیار

1 - نظرى بجهان از راه هستى و واقعیت - ضرورت وجود خدا

درک و شعور انسان که با پیدایش او توأ م است در نخستین گامى که برمیدارد هستى خداى جهان و جهانیان را بر وى روشن میسازد .زیرا برغم آنان که در هستى خود و در همه چیز اظهار شک و تردید میکنند و جهان هستى را خیال و پندارمینامند ما میدانیم یکفرد انسان در آغازپیدایش خود که با درک و شعور توأ م است , خود و جهان را مییابد یعنى شک ندارد که ( او هست و چیزهاى دیگرى جز او هست ) و تا انسان انسان است این درک و علم در او هست و هیچگونه تردیدى بر نمیدارد و تغییر نمیپذیرد .این واقعیت و هستى که انسان در برابر سوفسطى و شکاک اثبات میکند ثابت است و هرگز بطلان نمیپذیرد یعنى سخن سوفسطى و شکاک که در حقیقت نفى واقعیت میکند هرگز و هیچگاه درست نیست پس جهان هستى واقعیت ثابتى دربر دارد .ولى هر یک از این پدیده هاى واقعیت دار که در جهان میبینیم دیر یا زودواقعیت را از دست میدهد و نابود میشود و از اینجا روشن میشود که جهان مشهود و اجزاء آن خودشان عین واقعیت ( که بطلان پذیر نیست ) نیستند بلکه بواقعیتى ثابت تکیه داده با آن واقعیت , واقعیتدار میشوند و بواسطه آن داراى هستى میگردند و تا با آن ارتباط و اتصال دارند با هستى آن هستند و همین که از آن بریدند نابود میشوند ما این واقعیت ثابت بطلان ناپذیر را ( واجب الوجود ) خدا مینامیم .

2 - نظرى دیگر از راه ارتباط انسان و جهان

راهى که در فصل گذشته براى اثبات وجود خدا پیموده شد , راهى است بسیار ساده وروشن که انسان با نهاد خدادادى خود آن را میپیماید و هیچگونه پیچ و خم نداردولى بیشتر مردم بواسطه اشتغال مداوم که بمادیات دارند و استغراقى که در لذائذ محسوسه پیدا کرده اند رجوع بنهاد خدادادى و فطرت ساده و بیآلایش برایشان بسیار سخت و سنگین میباشد .از این روى اسلام که آئین پاک خود را همگانى معرفى میکند و همه را در برابرمقاصد دینى مساوى میداند اثبات وجود خدا را با اینگونه مردم از راه دیگر در میان مینهد و از همان راهى که فطرت ساده را از توجه مردم بدور داشته با ایشان سخن گفته خدا را میشناساند .قرآن کریم خدا شناسى را از راههاى مختلف بعامه مردم تعلیم میدهد و بیشتر از همه افکارشان را به آفرینش جهان و نظامى که در جهان حکومت میکند معطوف میدارد و به مطالعه آفاق و انفس دعوت مینماید زیرا انسان در زندگى چند روزه خود هر راهى را پیش گیرد و در هر حالى که مستغرق شود از جهان آفرینش و نظامى که در آن حکومت میکند بیرون نخواهد بود و شعور و ادراک وى از تماشاى صحنه شگفت آور آسمان و زمین چشم نخواهد پوشید .این جهان پهناور هستى که پیش چشم ما است ( چنانکه میدانیم ) هر یک ازاجزاء آن و مجموع آنها پیوسته در معرض تغییر و تبدیل میباشد و هر لحظه در شکل تازه و بیسابقه اى جلوه میکند .و تحت تأ ثیر قوانین استنثاء ناپذیر لباس تحقق میپوشد و از دورترین کهکشانها گرفته تا کوچکترین ذره اى که اجزاء جهان را تشکیل میدهد هر کدام متضمن نظامى است واضح که با قوانین استثناء ناپذیر خود بطور حیرت انگیزى در جریان میباشدو شعاع عملى خود را از پستترین وضع بسوى کاملترین حالات سوق میدهد و به هدف کمال میرساند .و بالاتر از نظامهاى خصوصى نظامهاى عمومیتر و بالاخره نظام همگانى جهانى که اجزاء بیرون از شمار جهان را بهمدیگر ربط میدهد و نظامهاى جزئى را بهم میپیوندد و درجریان مداوم خود هرگز استثناء نمیپذیرد و اختلال برنمیدارد .نظام آفرینش اگر انسانى را مثلا در زمین جاى میدهد ساختمان وجودش را طورى ترکیب میکند که با محیط زندگى خود سازش کند و محیط زندگى ویرا طورى ترتیب میدهد که مانند دایه اى با مهر و عطوفت بپرورشش پرداخته آفتاب و ماه وستارگان و آب و خاک و شب و روز و فصول سال و ابر و باد و باران و گنجینه هاى زیر زمینى و روى زمین و بالاخره همه سرمایه نیروى خود را در راه آسایش و آرامش خاطر وى گذاشته بکار میبندد .ما چنین ارتباط و سازشى را میان هر پدیده و میان همسایگان دور و نزدیک و خانه اى که در آن زندگى میکند مییابیم .اینگونه پیوستگى و بهم بستگى در تجهیزات داخلى هر یک از پدیده هاى جهان نیز پیدا است .آفرینش اگر براى انسان نان داده براى تحصیل آن پاى و براى گرفتن آن دست و براى خوردن آن دهان وبراى جویدن آن دندان داده است و آن را با یک رشته وسائلیکه مانند حلقه هاى زنجیر بهم پیوسته اندبهدف کمالى این آفریده ( بقاء و کمال ) مرتبط ساخته است .دانشمندان جهان تردید ندارند که روابط بیپایان که در اثر تلاش علمى چندین هزارساله خود بدست آورده اند طلیعه ناچیزى است که از اسرار آفرینش که دنباله هاى تمام نشدنى بدنبال خود دارد و هر معلوم تازه اى مجهولات بیشمارى را به بشر اخطار میکند .آیا میتوان گفت این جهان پهناور هستى که سرتاسر اجزاء آن جدا جدا و در حال وحدت و اتصال با استحکام و اتفاق حیرت انگیز خود از یک علم و قدرت نامتناهى حکایت میکند , آفریدگارى نداشته و بیجهت و سبب بوجود آمده است ؟ آیا این نظامهاى جزئى و کلى و بالاخره نظام همگانى جهانى که با ایجاد رابطه هاى محکم و بیشمار جهان را یکواحد بزرگ قرار داده و با قوانین استثناء ناپذیر و دقیق خود در جریان است همه و همه بدون نقشه و بحسب اتفاق و تصادف بوده ؟

البته فردى که هر حادثه و پدیده اى را بعلت و سببى نسبت میدهد و گاهى براى پیدا کردن سببى مجهول روزگارها با بحث و کوشش میگذراند و دنبال پیروزى علمى میگردد فردى که با مشاهده چند آجر که با نظم و ترتیب روى هم چیده شده نسبت آنرا بیک علم و قدرتى میدهد و اتفاق و تصادف را نفى کرده بوجود نقشه و هدفى قضاوت مینماید هرگز حاضر نخواهد شد جهان را بیسبب پیدایش , یا نظام جهان را اتفاقى و تصادفى فرض کند .پس جهان با نظامى که در آن حکومت میکند آفریده آفریدگار بزرگى است که با علم و قدرت و بیپایان خود آن را بوجود آورده و بسوى هدفى سوق میدهد و اسباب جزئیه که حوادث جزئیه را در جهان بوجود میآورند همه بالاخره باو منتهى میشوند و از هر سوى تحت تخسیر و تدبیر وى میباشند هر چیزى در هستى خود نیازمند باوست و او بچیزى نیازمند نیست و از هیچ علت و شرطى سرچشمه نمیگیرد .

وحدانیت خد

هر واقعیتى را از واقعیتهاى جهان فرض کنیم واقعیتى است محدود یعنى بنا بفرض و تقدیرى (فرض وجود سبب و شرط) هستى را دارا است و بنا بفرض و تقدیرى (فرض عدم سبب و شرط) منفى است و در حقیقت وجودش مرزى دارد که در بیرون آن مرز یافت نمیشود تنها خدا است که هیچ حد و نهایتى براى وى فرض



خرید و دانلود  اعتقادات اسلامى از نظر شیعه دوازده امامى


نیازهای انسان از نظر ابراهام مزلو

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 35 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

آبراهام مزلو

درباره نیازهای انسان چه می گوید :

نگارش:

فهرست

مقدمه

نظرات مزلو

نیازهای اولیه

نیازهای جسمانی

نیازهای ایمنی

نیازهای تعلق و محبت

نیاز به احترام

نیاز به تحقق خود

شروط لازم برای ارضای نیازهای اولیه

ویژگیهای دیگر نیازهای اولیه

درجه ثبات سلسله مراتب نیاز

ویژگی فرهنگی و عمومیت نیازها

نقش نیازهای ارضا شده

نقش ارضای نیازهای اولیه در تئوری روان شناختی

خلاصه نظریات مزلو

منابع

مقدمه

در قرن 20 سه نهضت یا انقلاب فکری اساسی رخ داد که چهره علم روانشناسی را دگرگون کرد یکی پیکو آنالیز و دیگری رفتار گرایی و سومی انسان گرایی پیکو آنالیز انسان مخلوق غرایز و کش مکش های درونی است . از نظر رفتار گرایی محیط انسان را می سازد البته طبیعت انسان در اصل خوب و قابل احترام است و در صورتی که محیط به انها اجازه دهد به شکوفایی و براوردن استعداد و گنجایش های درون گرایش دارد . و اما ابراهام مزلو را می توان یکی از موسسین و شاید پرنفوذترین روانشناس انسانگرا در زمان معاصر دانست . او در سال 1908 در امریکا به دنیا امد و در سال 1980 فوت کرد .

او بدع نوع روانشناسی است که سر و کارش با برترین و والاترین آرمانها و استعدادهای ذاتی انسانهاست و در راستای کشف ابعاد حیرت برانگیز درون پرغوغای ادمی همواره به کارست .

انچه مزلو را به درکی نوین از انسان راهبر شد ، پدیده هایی به غایت عاطفی بود :

عشق ، احترام و حسن قبول مسئولیت علاقه ی سرشار از احترام و عاطفه اش به استادانی چون اردشیر فروم کارن هورنای ماکس و رتمالیر او را بر ان داشت تا در ارزوی رسیدن به جو پر جان انان به اوج شکوهمندی که انسان بر عروجش تواناست دست یابد .



خرید و دانلود  نیازهای انسان از نظر ابراهام مزلو


تحقیق در مورد نظر اسلام در دانش 24 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 24 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

فهرست

عنوان صفحه

مقدمه..................................................1

توصیه به علم در اسلام............................3

منظور از علم چیست؟.............................3

نظر قرآن.............................................4

آیا علم وسیله است یا هدف؟......................6

آیا می توان علم را رها کرد؟.....................7

آیا فقط آموختن علم؟................................8

روایات در مورد علم ودانش......................9

مقام طالب علم.......................................12

مقام علماء وصاحبان علم..........................14

احادیث ائمه معصومین درباره علم ودانش....16

چکیده

ما که مسلمان هستیم واعتقاد داریم که پیرو اهل بیت (ع) می باشیم باید سخن پیغمبرمان را سرلوحه کار خود قرار دهیم و بی چون وچرا بپذیریم. همان طور که ایشان فرمودند:«اطلبوالعلم من المهد الی اللهد.» همین جمله برای یک مسلمان کافیست.اما اگر بخواهیم خود به این نتیجه برسیم میتوانیم یک فرد عالم را با یک فرد بی علم مقایسه کنیم که به راحتی آشکار است که فرد عالم کمتر گمراه می شود وبهتر خداوند متعال را میشناسد وبه طور کلی نگرش دیگری نسبت به زندگی ودنیای اطراف خود خواهد داشت.او از علم خود می تواند یک نسل را وچه بسا چندین نسل بعد از خود را در راه مفید جهت بدهد و خدمات شایسته ای را به آنان ارائه دهد.

پیغمبر(ص) در جای دیگر میفرمایند:«انا مدینة العلم وعلی بابها»ایشان در این جمله خود را شهر علم وعلی(ع) را درب آن معرفی کردند که این جمله چندین معنا دارد که یکی از آنها به اعتقاد من این است که هم خودش عالم است وهم ائمه معصوم واز مردم میخواهد که به این شهر وارد شوند تا رستگار گردند.

مقدمه

دوطبقه از طبقات مردم کوشش کرده اند که دین وعلم را مخالف یکدیگر جلوه دهند:یکی طبقه متظاهر به دین ولی جاهل که نان دینداری مردم را میخورده اندواز جهالت مردم استفاده میکرده اند این دسته برای اینکه مردم را در جهل نگهدارند و ضمنا به نام دین پرده روی عیب خودشان بکشند و با سلاح دین دانشمندان را بکوبند وازصحنه رقابت خارج کنندمردم را از علم به عنوان آنکه با دین منافی است میترسانده اند یکی هم طبقه تحصیل کرده و دانش آموخته ولی پشت پا به تعهدات انسانی و اخلاقی زده این طبقه نیز همین که خواسته اند عذری برای لاقیدی های خود و کارهای خود بتراشند به علم تکیه کرده و ان را مانع نزدیک شدن به دین بهانه کرده اند.

طبقه سومی هم همیشه بوده و هستند که ازهردوموهبت بهره مند بوده اند وهیچگونه تنافی و تناقضی احساس نمی کرده اند این طبقه سعی کرده اند که تیره گیها وغبارهای که از طرف آن دو طبقه بین این دو ناموس مقدس برخاسته فرو بنشانند. بحث ما در باره اسلام وعلم ازدوجنبه ممکن است صورتبگیرد:جنبه اجتماعی وجنبه دینی.از جنبه اجتماعی آن طور بایدبحث کنیم که آیا اسلام وعلم عملا با هم سازگارند یا سازگارنیستند؟آیا مردم میتوانند هم مسلمان باشند به معنی واقعیکلمه که به اصول و مبانی اسلامی مومن باشند وبه دستورهای دین عمل کنند وهم عالم؟یا عملا یکی از این دو را انتخاب کنند.اگر به این نحوبحث شودصورت مسئله این نخواهد بودکه نظر اسلام درباره علم چیست ونظرعلم درباره اسلام چیست؟وآیااسلام چگونه دینی است؟فقط بحث روی اجتماع است که آیا میتواند در آن واحد هر دو را داشته باشدیابایداز یکی ازآن دوچشم بپوشد.جنبه دیگر این است ببینیم نظراسلام درباره علم چیست؟ونظرعلم درباره اسلام چیست؟که این هم دوقسمت است:یکی اینکه اسلام درباره علم چگونه دستورداده وتوصیه کرده.آیادستورداده که حتی الامکان ازعلم پرهیز داشته باشید؟وایا اسلام علم را موجودخطرناک وبه شکل یک رقیب برای موجودیت خود دانسته!یابر عکس در کمال صمیمیت و شجاعتو اطمینان به خودبه علم توصیه کرده وتشویق نموده است؟قسمت دوم این است که نظرعلم درباره اسلام چیست؟چهارده قرن ازظهوراسلامو نزول قران میگذرد.درهمه این چهارده قرن علم در حال تطوروتکامل وپیشرفت بوده مخصوصا درسه چهار قرن اخیرترقی علم به صورت جهش درامد.حالا ببینیم علم پس ازاین همه توفیق وتطوروتکامل که نصیبش شده درباره معارف و اعتقادات اسلام وهمچنین درباره دستورهای عملی واخلاقی واجتماعی اسلام چه نظر میدهد؟ایا اینها را به رسمیت می شناسد یانمی شناسد؟ایا براعتبارآنها افزوده یا ازاعتبارآنها کاسته است؟ هریک ازاین سه قسمت در



خرید و دانلود تحقیق در مورد نظر اسلام در دانش 24 ص