لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
اهمیت هنر در مدارس
مقدمه
بی شک هنر این ابر پدیده بشری که وام دار بخش بزرگی از مواهب الهی بوده در سا حت های گونا گون تمدن انسانی حضوری قابل توجه و تامل برانگیز داشته است ، نیاز بشر اولیه به خوراک و تسخیر عوامل مادی _ طبیعی – بهانه ایی بوده است ، تا او بتواند با تکیه بر ذوق فطری خویش دست به خلاقیت هنری (غالبا تجسمی ) زده که در گاه دیگر با مهار این نیازمندی ها ؛ با دیدگاه زیبا شناختی خود توانسته است احساسات و افکار خود را ابراز دارد ؛ با این روی کرد می شود چنین نتیجه گرفت که آبشخور هنر ، سرچشمه ی نیازمندی های ابتدایی (مادی ) ، درونی (عاطفی) و احساسی بشر بوده که در گذر زمان شکل های متنوعی به خود گرفته است .
گاهی در ساحت تفریح و تفنن ؛ گاهی در رسالت یک رسانه ی فرهنگی اجتماعی و گاهی در قلمرو یک شیوه ی درمانی و چندین ساحت دیگر طی طریق نموده است تا جایی که اگر این ساحت ها و کار ویژه ها را برداریم گویی از پازل زندگی تکه های مهمی گم شده است این مقدمه گونه حاکی از ضرورت هنر در حوزه های زندگی مادی و معنوی بشر بوده که در تمامی دوره های تاریخی همزاد با بوده است ؛ چون تاکید این مقاله بر دامنه ی اثر بخشی هنر ، این میراث فرهنگی بر گروهی ویژه از جامعه یعنی تیپ کودک و دانش آموز است این مقدمه را پیوند هنر دانش آموز پی می گیریم ؛ از آنجایی که فعالیت تجسمی و بصری کودک در قسمت نیمکره راست مغز و امور تحلیلی ، بیانی و علمی کودک به نیمکره چپ او مربوط است بنابراین چنانچه مباحث علمی ، ارقامی و یا دروس کلاسه شده و بعضا خشک و بی روح استفاده ی زیاد از نیمکره ی چپ را بدنبال دارد ؛
ایجاد فعالیت های هنری به ویژه هنر های موسیقیایی و تجسمی استفاده از نیمکره ی راست را در بر می گیرد که این فرایند در بالانس و تعادل قوای فکری و روحی و روانی بچه یا دانش آموز ، شایسته و ضروری به نظر می رسد این تمهیدات زمینه و بستری است تا کودک یا دانش آموز با ارائه ی خلاقیت های هنری است می تواند هم به تخلیه و تحلیه روحی – روانی نائل آید و هم به موجودی دارای ظرفیت قابل فهم و درک برای پذیزش بهتر تغذیه های علمی و آموزشی تبدیل گردد ؛ هنر های تصویری و تجسمی به لحاظ دانش حس دیداری ماندگار تر از هر چیز دیگری در حافظه ی انسان نقش می بندد از تصاویر سنگ نگاره های دوران غار نشینی مانند تصاویر گاوهای وحشی در غار های التامیرا ی اسپانیا و لاسکوی فرانسه گرفته تا نقوش انتزاعی ماندالا های کودکان و تصاویر و نقوش گرافیکی و تجریدی مدرن با ماکتب و دبستان های خاص ؛ همه و همه این نکته را در ذهن متبادر می سازد که دیدن ؛ ماناتر جاودانه تر از شنیدن و گفتن است . این نظریه ما را بدانجا رهنمون میشود که به خاطر جذابیت های هنر های بصری و تجسمی نزد کودکان با این وسیله (شکل وتصویر ) بهتر می توان مسائل غامض مانند ریاضیات و دیگر علوم به ظاهر سخت را به آنان تفهیم نمود ؛ داستان های مصور و تصاویر متحرک (پویا نمایی ) همیشه جذاب تر از داستان هاس شفاهی یا سخنرانی ها نزد بچه ها هستند . البته این قضیه به همین جا تمام نمی شود ؛ اگر قرار است کودک را با دنیای نقاشی یا هنر های تجسمی آشناتر سازیم و استعداد های او را شکوفاتر و جهت مند کنیم باید به عنوان یک مربی از فنون و شیوه های درست ارتباطی ؛ ظرفیت های روحی و پذیرشی کودک یا دانش آموز ؛ عناصر کمی و کیفی هنر های تجسمی و محصولات هنری تاثیر گذار اطلاع کافی داشته باشیم ؛ یکی از این دانش ها دانستن وضعیت مخاطب به لحاظ ظرفیت سنی و روحی اوست .
جدول آمادگی ها :
جدوال آمادگی و ظرفیت های سنی و بصری هنر آموز را از دوران کودکی تا مراحل بلوغ نشان می دهد که مربی یا مدرس هنر ملزم به شناخت آن است .
سن هنر جو
1 تا 5/1 سالگی
کشیدن خطوط ساده و ناهماهنگ
5/1 تا 5/2 سالگی
کشیدن خطوط ساده و مرکب ( تصاویر دیاگرام و ماندالا)
5/2 تا 4 سالگی
دوران قبل از تصویری ( تصاویر ذهنی و انتزاعی )
4 تا 6 سالگی
دوران تصویری ( خلق فضای مناسب از روابط اشیاء)
6 تا 9 سالگی
دوران واقعیت گرایی یا قبل از بلوغ ( ترسیم طبیعی اشیاء)
9 تا 13 سالگی
دوران بلوغ یا تمیز قابلیت های هنری خود
13 تا 15 سالگی
دوران بلوغ فکری و تحلیلی ( ناتورئالیسم گرایی : تصاویر سه بعدی اشیاء با جزئیات)
پس مربی یا مدرس هنر باید نسبت به این پیش زمینه ها و پیش تولید ها آگاهی داشته باشد ؛ او باید بداند هنر آموزش در کدام شرایط سنی وشرایط زندگی به سر می برد تا بتواند فضایی مناسب برای آزادی عمل و هنر خلاقانه ایجاد نماید.
برای مثال : بچه هایی که در جنوب کشور یا روستا های بنادر جنوب ایران زندگی می کنند تا کنون برف ندیده و لمس نکرده اند ؛ چگونه می توان از آنها انتظار داشت که آنها زمستانی برفی با آدم برفی نقاشی کنند ؟ و یا کودکی که تازه به سن دوسالگی رسیده است چگونه می توان انتظار داشت خطوطی منظم ترسیم کند ؟ کشیدن گربه پشت دیدوار خانه (که قاعدتا پشت دیوار قابل دیدن نیست ) و یا تصویر پدر خانواده با هیکلی درشت تر از بقیه (به خاطر نقش کلیدی اش در خانواده ) همه حکایت از تعلقات خاطر و تمتیات کودک دارد که در حوزه روانشاختی کودک قابل تامل و پذیرش است .
هر اندازه سن کودک بالا تر رود احساس واقع گرایی و تجربه اندوزی وی نیز بیشتر می شود و آفرینش های هنری او نیز تغییر می یابند .... در هر مرحله بهتر از قبل می تواند تصویر واقعی بسازد و علمی تر بیاندیشد البته عملی نگری و واقعیت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
اهمیت هنر در مدارس
مقدمه
بی شک هنر این ابر پدیده بشری که وام دار بخش بزرگی از مواهب الهی بوده در سا حت های گونا گون تمدن انسانی حضوری قابل توجه و تامل برانگیز داشته است ، نیاز بشر اولیه به خوراک و تسخیر عوامل مادی _ طبیعی – بهانه ایی بوده است ، تا او بتواند با تکیه بر ذوق فطری خویش دست به خلاقیت هنری (غالبا تجسمی ) زده که در گاه دیگر با مهار این نیازمندی ها ؛ با دیدگاه زیبا شناختی خود توانسته است احساسات و افکار خود را ابراز دارد ؛ با این روی کرد می شود چنین نتیجه گرفت که آبشخور هنر ، سرچشمه ی نیازمندی های ابتدایی (مادی ) ، درونی (عاطفی) و احساسی بشر بوده که در گذر زمان شکل های متنوعی به خود گرفته است .
گاهی در ساحت تفریح و تفنن ؛ گاهی در رسالت یک رسانه ی فرهنگی اجتماعی و گاهی در قلمرو یک شیوه ی درمانی و چندین ساحت دیگر طی طریق نموده است تا جایی که اگر این ساحت ها و کار ویژه ها را برداریم گویی از پازل زندگی تکه های مهمی گم شده است این مقدمه گونه حاکی از ضرورت هنر در حوزه های زندگی مادی و معنوی بشر بوده که در تمامی دوره های تاریخی همزاد با بوده است ؛ چون تاکید این مقاله بر دامنه ی اثر بخشی هنر ، این میراث فرهنگی بر گروهی ویژه از جامعه یعنی تیپ کودک و دانش آموز است این مقدمه را پیوند هنر دانش آموز پی می گیریم ؛ از آنجایی که فعالیت تجسمی و بصری کودک در قسمت نیمکره راست مغز و امور تحلیلی ، بیانی و علمی کودک به نیمکره چپ او مربوط است بنابراین چنانچه مباحث علمی ، ارقامی و یا دروس کلاسه شده و بعضا خشک و بی روح استفاده ی زیاد از نیمکره ی چپ را بدنبال دارد ؛
ایجاد فعالیت های هنری به ویژه هنر های موسیقیایی و تجسمی استفاده از نیمکره ی راست را در بر می گیرد که این فرایند در بالانس و تعادل قوای فکری و روحی و روانی بچه یا دانش آموز ، شایسته و ضروری به نظر می رسد این تمهیدات زمینه و بستری است تا کودک یا دانش آموز با ارائه ی خلاقیت های هنری است می تواند هم به تخلیه و تحلیه روحی – روانی نائل آید و هم به موجودی دارای ظرفیت قابل فهم و درک برای پذیزش بهتر تغذیه های علمی و آموزشی تبدیل گردد ؛ هنر های تصویری و تجسمی به لحاظ دانش حس دیداری ماندگار تر از هر چیز دیگری در حافظه ی انسان نقش می بندد از تصاویر سنگ نگاره های دوران غار نشینی مانند تصاویر گاوهای وحشی در غار های التامیرا ی اسپانیا و لاسکوی فرانسه گرفته تا نقوش انتزاعی ماندالا های کودکان و تصاویر و نقوش گرافیکی و تجریدی مدرن با ماکتب و دبستان های خاص ؛ همه و همه این نکته را در ذهن متبادر می سازد که دیدن ؛ ماناتر جاودانه تر از شنیدن و گفتن است . این نظریه ما را بدانجا رهنمون میشود که به خاطر جذابیت های هنر های بصری و تجسمی نزد کودکان با این وسیله (شکل وتصویر ) بهتر می توان مسائل غامض مانند ریاضیات و دیگر علوم به ظاهر سخت را به آنان تفهیم نمود ؛ داستان های مصور و تصاویر متحرک (پویا نمایی ) همیشه جذاب تر از داستان هاس شفاهی یا سخنرانی ها نزد بچه ها هستند . البته این قضیه به همین جا تمام نمی شود ؛ اگر قرار است کودک را با دنیای نقاشی یا هنر های تجسمی آشناتر سازیم و استعداد های او را شکوفاتر و جهت مند کنیم باید به عنوان یک مربی از فنون و شیوه های درست ارتباطی ؛ ظرفیت های روحی و پذیرشی کودک یا دانش آموز ؛ عناصر کمی و کیفی هنر های تجسمی و محصولات هنری تاثیر گذار اطلاع کافی داشته باشیم ؛ یکی از این دانش ها دانستن وضعیت مخاطب به لحاظ ظرفیت سنی و روحی اوست .
جدول آمادگی ها :
جدوال آمادگی و ظرفیت های سنی و بصری هنر آموز را از دوران کودکی تا مراحل بلوغ نشان می دهد که مربی یا مدرس هنر ملزم به شناخت آن است .
سن هنر جو
1 تا 5/1 سالگی
کشیدن خطوط ساده و ناهماهنگ
5/1 تا 5/2 سالگی
کشیدن خطوط ساده و مرکب ( تصاویر دیاگرام و ماندالا)
5/2 تا 4 سالگی
دوران قبل از تصویری ( تصاویر ذهنی و انتزاعی )
4 تا 6 سالگی
دوران تصویری ( خلق فضای مناسب از روابط اشیاء)
6 تا 9 سالگی
دوران واقعیت گرایی یا قبل از بلوغ ( ترسیم طبیعی اشیاء)
9 تا 13 سالگی
دوران بلوغ یا تمیز قابلیت های هنری خود
13 تا 15 سالگی
دوران بلوغ فکری و تحلیلی ( ناتورئالیسم گرایی : تصاویر سه بعدی اشیاء با جزئیات)
پس مربی یا مدرس هنر باید نسبت به این پیش زمینه ها و پیش تولید ها آگاهی داشته باشد ؛ او باید بداند هنر آموزش در کدام شرایط سنی وشرایط زندگی به سر می برد تا بتواند فضایی مناسب برای آزادی عمل و هنر خلاقانه ایجاد نماید.
برای مثال : بچه هایی که در جنوب کشور یا روستا های بنادر جنوب ایران زندگی می کنند تا کنون برف ندیده و لمس نکرده اند ؛ چگونه می توان از آنها انتظار داشت که آنها زمستانی برفی با آدم برفی نقاشی کنند ؟ و یا کودکی که تازه به سن دوسالگی رسیده است چگونه می توان انتظار داشت خطوطی منظم ترسیم کند ؟ کشیدن گربه پشت دیدوار خانه (که قاعدتا پشت دیوار قابل دیدن نیست ) و یا تصویر پدر خانواده با هیکلی درشت تر از بقیه (به خاطر نقش کلیدی اش در خانواده ) همه حکایت از تعلقات خاطر و تمتیات کودک دارد که در حوزه روانشاختی کودک قابل تامل و پذیرش است .
هر اندازه سن کودک بالا تر رود احساس واقع گرایی و تجربه اندوزی وی نیز بیشتر می شود و آفرینش های هنری او نیز تغییر می یابند .... در هر مرحله بهتر از قبل می تواند تصویر واقعی بسازد و علمی تر بیاندیشد البته عملی نگری و واقعیت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 43
فهرست مطالب
مقدمه
فصل اول:
اصطلاح انتزاع و ظهور هنر انتزاعی
آبستره (انتزاع)
نقاشی انتزاعی و انواع آن
دوره های تاریخی هنر انتزاعی
پیروان هنر انتزاعی
هنرمندان آبستره در سراسر جهان (بلژیک، ایتالیا، آمریکا و …)
فصل دوم:
آبستره مطلق
آبستره اکسپرسیونیسم
فصل سوم:
آبستره (هنر انتزاعی)
مقدمه:
نگارگر امروز چنانکه باید پیرو شیوه نو است و در پی سواد برداشتن از طبیعت نیست در پی آن است که احساس اصیل و نیرومندی را که در خاطرش نقش بسته آشکار کند و شکل ببخشد در این مقصود از همه نقش های عالم و از خطوط و رنگهای گوناگون و ترکیب صورتهای طبیعت مدد می طلبد و هرچه او را به کار آید به هم می پیوندد غم آن ندارد که بعضی شکل ها در دستش می شکند و رنگها از راه به در می روند و خط مستی می کند و زنده و بی جان در هم می آمیزد اگر جلوه رنگها است که خاطرات را از کف برده رنگ بر عالم می باشد و منظری از عشق و عشوه و غوغای رنگها می سازد و یا غم وجود را در دل رنگهای تیره و پر درد می نشاند و یا در مستی رنگها نشانی از عالم بی خودی و بی خبری به دست می دهد با دو خط که نمودار ابرو و بینی است جوهر چهره ای را آشکار می کند، چند گردش قلم آن سادگی باطنی را که در اشکال پیچیده و دشوار طبیعت نهفته است به ما می سپارد اگر نکته ای در دلش رخنه کرده و او را آرام نمی گذارد آن نکته را خواه صورتی باشد و خواه حالتی بصد گونه مکرر می کند و همه عالم را جلوه گاه آن نکته می سازد تا ما نیز با آن نکته که کوچک می نمود خو می کنیم ژرف و پهناور آن پا می گذاریم.
اگر طبع خیال انگیز داشته باشد و دست در کام نهانخانه خاطر کند نقش های بدیعی در برابر دیدگان ما می گسترد.
اگر شوخ طبع و تیز بین باشد اجزاء وجود را به بازی ترکیب می کند و نکته های طنز آمیز خطوط و رنگها را به کنایه و اشاره آشکار می سازد اما بی گمان تنها قرار تقلید طبیعت و در هم ریختن اشکال و خطوط نیز کسی را در صنف نقاشان اصیل و خلاق قرار نمی دهد آن چه هنرمندان اصیل را ممتاز می کند و فاداری به دبد و احساس و شیوه ای شخصی است. نقاش اصیل عالمی خاص خود را دارد و گرفتار آن عالم است.
شیوه نقاشی در هر دوره مانند شیوه فکر و زندگی تابع تمدنی است که در آن دوره چیره است در عهد ما این چیرگی نسیب تمدن غربی است. تمدن مغرب زمین از اواخر قرن 19 نهضت تازه ای در هنر نقاشی و هنرهای دیگر پدیدار کرده که هرچند در آغاز مانند همه جنبشهای نو مخالفان پابرجا داشت امروزه کم و بیش عالم گیر شده و در همه جامعه هایی که فرهنگ و تمدن غربی در آن راه یافته است رسوم و سنتهای دین را دگرگون کرده: نقاشی جدید زبان تازه دارد باید با دستور و لغات و اصطلاحات آن آشنا شد اگر چنین کنیم مشکلات آن آسان خواهد شد و راه بهره مند شدن از آن هموار خواهد گشت.
ظهور هنر انتزاعی و اصطلاح انتزاعی
اصطلاح ((انتزاع)) به معنی چیزی جدا شده از طبیعت. همواره موضوع مشاجره بوده است شاید به این علت که ((انتزاع کردن)) یک چیز را به معنی کاستن از ارزش یا مقام آن تفسیر کرده اند. موسیقی و معماری همواره هنرهایی انتزاعی بشمار رفته اند حال آنکه در سنت کلاسیک از روزگار ارسطو به بعد ادبیات و هنرهای تجسمی، نقاشی و پیکر تراشی هنرهایی تقلیدی تلقی شده اند هنرمندان دست کم از اواسط سده نوزدهم به بعد آگاهانه یا ناآگاهانه در جهت پی ریزی تصویری از نقاشی به عنوان یک پدیده فی نفسه مستقل و نه تقلید از چیزی دیگر گام برداشته اند. دشواری کاربرد واژه انتزاعی در مورد هنری که در طبیعت شبیه سازی نمی کند از اینجا سرچشمه می گیرد که این واژه را در توصیف تمام هنرهایی به کار برده اند که موضوعشان در درجه دوم اهمیت قرار داده یا کج نمایی شده است تا بدین وسیله بر ابزار تجسمی یا بیانی تاکید شود این اصطلاح گاهی مسامحتاً در توصیف برخی از نقاشی های فووسیتی که موضوع بر آنها غالب نیست و نمونه هایی از پیکره تراشی کوبیستی به کار برده می شود لیکن تا زمانی که مختصر اثری از موضوع قابل تشخیص در میان باشد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 30
امام خمینی و هنر
شخصیت عظیـم و افکار بلند حضرت امام خمینی از یک سـو ، گستردگـى مباحث مـربـوط به هنـر و شاخه هاى مختلف آن از سـوى دیگـر ، و محـدودیت صفحات خاص ایـن موضوع از سوى سـوم ، پرداختـن به مـوضـوع امام خمینی و هنر را دشوار مى سازد. اما از آنجـا که جـامعیت شخصیت امـام راحل و دیـدگـاههاى نـو و مترقى حضرت او نسبت به مسایل گوناگون از جمله هنر ، پرداختـن به ایـن موضوع را ضرورى مـى سازد ، هر چند گذرا به مـوضـوع یاد شـده مى پردازیم. گستـره بحث دامنه مبـاحث و شـاخه هاى مـربـوط به هنر ، بسـى گسترده است. از نـویسنـدگـى ، شعر ، قصه ، طنز ، نقاشـى ، مـوسیقـى ، خطـابه و سخنـورى گـرفته ، تـا وادى فیلـم و سینمـا و تـإتـر و برنامه هاى هنرى رادیو و تلـویزیون و کاریکاتـور ، نمایشنامه ها و فیلمهاى عروسکى و کارتـون کودکان و طراحى و گرافیک و خـوشنویسى و آهنگ و آواز و .. . را شـامل مـى شـود. در مقـوله هنر ، زیباشناسى و زیبایی آفرینى از عناصر مهم به شمار مى رود. تخیل و ذهـن خلاق هنرمند ، به کمک احساس بالنده و قـدرت تعبیـر و ظرافت انـدیشه و نکته شنـاسـى و نکته سنجـــــى و خیال انگیزى ، جلـوه هاى مانـدگارى از هنر را پـدیـد مـىآورد. آنکه روحـى لطیف و درکـى زیبا و زبانى نافذ و بیانـى رسا دارد ، در شاخه هاى مختلف هنر ، بهتر مى تـواند انـدیشه و احساس و پیامـى را بـر بـال هنـر بنشانـد و در آفاق انـدیشه هاى بشـرى و در قلمـرو دل و جـان انسـانها به پـرواز آورد. امام امت ، با برخـوردارى از مایه هاى اصلـى و عمـده هنر ، در حـد بالایى ایـن عناصر را در وجـود خـویـش فراهـم آورده بـود. نیروى خطابه و سخنـورى امام امت ، زیبایـى قلـم و قدرت نگارش و تعبیرى او ، تـوان تإثیـرگذارى عمیق بـر دلهاى مخاطبیـن ، قـدرت انگیزش نسبت به جـوانان ، ذوق لطیف شعرى ، خط پخته و زیبـا ، مایه هاى طنز و کنایه و استعاره و صناعات ادبـى در گفتار و نـوشتار ، زیبایـى روح و رفتار ، جمال ظاهر و باطن و حسن صورت و حسـن سیرت و حسـن سریرت ، همه و همه در امام امت جمع بـود. هنر رفتارى و جاذبه فـوق العاده او و هنـر ایجاد تغییـر در رفتار و ساختـار فرد و جامعه نیز از او چهره اى به عنوان معمار حکـومت اسلامى ساخته است. هـم او بود که هنر بسیج توده ها را علیه ستـم در سطح جهان داشت و ایـن کـم هنـرى نیست. خـــــــــداى متعال ، که زیبایـىآفـرین پهنه خلقت است ، هنـرهاى متعددى را در وجـود ایـن انسان پیامبرگـون ، مسیح وار ، ابراهیـمآسا ، على وش یکجا گرد آورده است. در بحث از امام و هنر ، هـم مى تـوان به جلـوه هاى هنرى که در وجـود و فکـر و بیان و قلـم و شعر و ادبیات و ذوقیات امام راحل نهفته است پرداخت ، هـم مى تـوان دیدگاههاى او را در باره هنرهاى مختلفـى چـون: قلـم ، شعر ، مـوسیقـى ، فیلـم و سینمـا ، رادیــو و تلویزیون ، هنرهاى نمایشى و تصـویرى و ... بررسى کرد. دو مقـوله جدا از هـم ، و دو بررسى که هر یک میدانى متفاوت از دیگرى دارد.
هنـر بـرتـر
پیام به هنرمندان
هنر در خدمت تعهد
هنر پیش از انقلاب
موسیقى
فیلمهاى سینمایى و تلویزیونى
هنر طاغوتى
امام ، در جلوه هاى دیگر
هنـر بـرتـر
پیـش از آنکه به مطالعه دیـدگاههاى امام درباره مقـوله هاى هنـرى بپـردازیـم ، گفتنـى است که هنـر ، مبتنـى بــر زیبایـى است ، چه در مرحله درک و شناخت ، چه در مـرتبه خلاقیت و آفرینش هنرى. همچنان که جمال و زیبایـى تنها جمال صـورى و ظاهـرى و حسـى نیست و جمال برترى به نام جمال معنوى داریـم ، هنر نیز ، غیر از شـاخه ها و مقـوله هاى محسـوس و مادى و قالبهاى عینـى ، نـوع بـرتـر هـم دارد که به همان زیباییهاى روح و زیباییهاى عمل و رفتار باز مى گردد. آراستگـى به اخلاق حسنه هنرى است دشـوار ، ارزشمنـد و مهم. به فـرمـوده حضـرت امیرعلیهالسلام: <<زینه البـواطـن اجمل مـن زینه الظواهر>>(1) آراستگـى درونها ، زیباتر از آراستگى ظاهرهاست. و در سخن دیگرى فرموده است: <<حسن الصـوره جمال ظاهر و حسـن العمل جمال باطـن>>(2) زیبایـى چهره ، جمال آشکار است ، ولـى زیبایـى کار و عمل ، جمال و زیبایـى باطنى است. در سخنـان دیگـرى از آن امـام بزرگـوار و معصـومعلیهالسلام ، خصلتهایـى همچـون حلـم و بردبارى ، وقار ، طاعت ، پرهیز از ننگ و زشتـى ، عمل به علـم ، خردمندى و ... به عنوان <<جمال>> براى یک فرد به شمار آمـده است.(3) اینها نشان دهنـده آن است که زیبایـى (و در نتیجه هنر مبتنـى و متکـى بر زیبایى) به زیبایـى حسـى خلاصه نمـى شـود.<<جمـال بـریـن>> و <<هنـر بـرتـر>> هـم وجـود دارد. امام خمینی ، با تـوجه به ایـن دیـدگاه و عنایت به هنر بـرتـر ،
جلـوه هاى ایثار و شهادت طلبـى و جهاد حماسهآفرینان دفاع مقدس را برتریـن هنرى مـى داند که حتـى قابل ترسیم و تجسیـم و ثبت و ضبط نیستنـد. در پیـام سـالگـرد انقلاب ، مـى فـرمـایـد: <
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
هنر مینیاتور
به معنی عام، هر نقاشی به قطع کوچک است. کلمه از واژه لاتین می نیوم (2) مشتق شده است، و آن کلمه برای رنگ آمیزی قرمز در قرون وسطی در نسخه های مذهب بکار رفته است. سه نوع عمده از مینیاتور را ممکن است نام برد: مینیاتورهای ایرانی و هندی که شامل تصویرها و تذهیب کاری نسخه های داستانها است، تذهیب های نسخه های اروپایی قرون وسطی، که در آنها شخصیت های مذهبی و رویدادهای دینی در رنگ های درخشان، طلا و نقره تصویر شده، و حتی گاه در چهارچوب یک خط اصلی قرار گرفته است، و سرانجام تصویرهای کوچک اروپایی و آمریکایی که با روغن نقاشی و یا با رنگ های آبی بر روی کاغذ، مقوای نازک، پوست گوساله، پوست مرغ، آهن، عاج یا میناکاری بر روی آهن تصویر یا حک شده است.از مهم ترین استادان مینیاتور، هنس هولبین (3) در آلمان، جان اسمارت (4) ، نیکولاس هیلارد (5) ، سامیوئل کوپر (6) ، و ریچارد کاسوی (7) در انگلستان، ژان و فرانسواکلوئه (8) ، جی. بی. جی آوگوستین (9) ، وژان آنوره فراگونار (10) در فرانسه، شارل ویلسن پیل (11) ، ادوارد گرین مالبن (12) ، و رابرت فیلد (13) ، در ایالات متحده.
الف: مینیاتورسازی در ایران
چنانکه یاد شد، «مینیاتور» عبارت از هر تصویر یا شکلی که در مقیاس کوچک ساخته باشند . همین طور گفته اند که: مینیاتور (در نقاشی) عبارت از تصویر کوچکی است که در پرداختن آن ریزه کاری بکار رفته باشد.و آن در حقیقت نوعی نقاشی است که خاص مشرق زمین (چین و ژاپن و بویژه ایران) است، که در آن قواعد علم مناظر و مرایا (نورشناسی) و کالبدشناسی رعایت نمی شود (14) ، و رنگ آمیزی در آن جنبه تزیینی دارد، و جزئیات آن با ریزه کاری های خاص نشان داده می شود .تاریخچه. وقتی که شاه اسماعیل در سال 916 ه ق./1510م. هرات را تسخیر کرد، بهزاد هنوز نقاش دربار هرات بود. شاه اسماعیل بهزاد و عده یی دیگر از نقاشان را با خود به تبریز برد. گفته اند که شاه مذکور آنقدر بهزاد را گرامی می داشت که او را به نصف مملکت خود معاوضه نمی کرد. این نقاش مشهور تا زمان پیری (سال 928 ه.ق. /1522م). به کار خود ادامه داد و ریاست کتابخانه سلطنتی را که در حقیقت فرهنگستان هنر یعنی نقاشی، خوشنویسی و صحافی بود بعهده داشت.مینیاتوری بسیاری زیبا و جالب توجه که منظره جنگ شتران را نشان می دهد در تصرف دولت ایران است که می گویند بهزاد در سن 70 سالگی آنرا کشیده. اگرچه عده زیادی از صنعتگران به دربار صفوی در تبریز منتقل شدند، ولی بعضی از آنان در هرات ماندند و سبک مخصوص خود را ادامه دادند. بسیاری از مینیاتورهای عالی هرات پس از رفتن بهزاد ساخته شده این صنعتگران به ریزه کاری که از خصایص سبک تیموری است اهمیت بسیار می دادند. این توجه به جزئیات اشیاء مانند قالی، کف اطاق، لباس و تزئینات معماری نقاشیهای هرات را در میان بزرگترین مینیاتورهای ایران قرار می دهد و ثابت می کند که بهزاد تنها نقاشی بزرگ هرات نبود و رقبایی نیز داشته است. سبک جدیدی که در زمان سلطنت شاه طهماسب توسعه یافته به عقیده بسیاری مینیاتورسازی را به منتهی درجه ترقی رسانید. در اوایل پادشاهی او بهزاد در قید حیات بود. آقامیرک از شاگردان بهزاد و از دوستان نزدیک سلطان بود. یکی از شاگردان وی که سلطان محمد نام داشت به مقام نقاش باشی دربار رسید و پیشوای عده یی از نقاشان معروف گردید. سلطان محمد به شاه جوان درس نقاشی می داد. سه سال بعد از جلوس به تخت سلطنت یک نسخه شاهنامه برای شاه طهماسب تهیه گردید که 256 تصویر داشت. این کتاب در تصرف بارون ادوارد روتشیلد (15) در پاریس است. و نقاشی آن به سلطان محمد نسبت داده شده است. کارهای این استاد از حیث تنوع، رنگ آمیزی نقشه، ترکیب و نیز از نظر توجه مخصوص به ریزه کاری مشهور است. نقاشیهای زمان صفوی روی هم رفته از کارهای بسیار ریز عصر تیموری درشت تر می باشد. با وجود این در بعضی از مینیاتورهای صفوی بقدری دقت در نمودن لباس بعمل آمده که حتی نقشه پارچه بخوبی نمایانده شده. عمامه نخستین شاهان صفوی دور کلاهی پیچیده شده به طوری که نوک کلاه از وسط عمامه بیرون می آمد. این قسم کلاه و عمامه مخصوص خاندان صفوی بود. نوک آن در اوایل همیشه قرمز رنگ بود، ولی بعد رنگهای دیگر نیز در مینیاتورها دیده شده و بسر گذاردن آنها متداول گردیده. تاریخ یک مینیاتور را می توان اغلب از شکل عمامه و لباس تعیین کرد. یکی از معروفترین مجموعه های نقاشی ایران نسخه مصور خمسه نظامی است که اکنون در موزه بریتانیاست. تصاویر این کتاب بوسیله نقاشان مشهور دربار برای شاه طهماسب. وقتی که در حدود بیست سالگی بود، تهیه گردیده . نام اشخاص ذیل زیر مینیاتورهای آن دیده می شود. آقامیرک، سلطان محمد، میرزاعلی، مولانا مظفرعلی و میرسیدعلی. این اشخاص مشهورترین نقاشان عصر خود بودند و در این یک جلد کتاب شاهکارهای هر پنج تن هنرمند جمع آوری شده. چهارده تابلو نقاشی اصلی آن کتاب بوسیله لارنس بینیون (Binyon Lawrence) چاپ رنگی شده و انتشار یافته است. علاوه بر این ها، 396 ورق این کتاب دارای حاشیه تزیین شده بسیار اعلی از طلا می باشد که نقش آن اشکال حیوانات و گل و غیره است. در میان گروه استادان فنی، میرسید علی مقامی بلند دارد، چه وی در تجسم مناظر زندگانی طبیعی و زندگی دهقانی یدی طولی داشته. حیوانات را شبیه به اصل کشیده، چادر را به طرزی زیبا تزیین نموده و هنرمندی صنعتگر حقیقی در اشکال گل و پرنده و اشیای دقیق دیگر مشهود است. همایون پادشاه هند پس از شکست خوردن از افغان به دربار شاه طهماسب گریخت و شاه ایران از او پذیرایی مجلل کرد. او چند سال در دربار شاه طهماسب اقامت نمود و به هنگام بازگشت به محل حکمرانی خود، میرسید علی را که در تبریز با او آشنا شده بود و نیز عبدالصمد شیرازی را با خود برد. این دو هنرمند که در خدمت همایون به هند رفتند، مؤسس سبک مخصوص هنر مغول در شمال هندوستان شدند. بوسیله نقاشی های آنان، سبک جدید از ترکیب عناصر نقاشی ایرانی و مناظر و تصاویر هندوستان ایجاد گردید. تصاویر زمان شاه طهماسب معمولا مناظری از شاهکاری های ادبی قدیم ایران است، مانند شاهنامه فردوسی، خمسه نظامی، اشعار سعدی، حافظ و یوسف و زلیخای جامی. علاوه بر مصور ساختن کتب، تصاویر و نقاشی های جداگانه نیز کشیده می شد. بسیاری از اینها تصویر جوانان خوش اندام است که جامه یی زیبا در بردارند و بعضی از آنها ممکن است تصویر خود شاه طهماسب باشد. از کارهای دیگری که در این زمان به درجه عالی رسید، تزیین حاشیه صفحات کتب بود. در این حاشیه ها درخت، گل و حیوانات به رنگ طلا و نقره در زمینه رنگی کشیده شده و معمولا جداگانه ساخته و تهیه می شد و بعدا به صفحه های کتاب متصل می گردید. در اواخر سلطنت شاه طهماسب نقاشی بنام استاد محمدی شهرت یافت. می گویند که او پسر و شاگرد سلطان محمد بود. علاوه بر نقاشی هایی که وی کشیده، سبکی جدید و زیبا در نقاشی رنگی بوجود آورده است. از سوی دیگر، به سبب ظرافتی که وی در تصویرسازی انسان و جانوران بکار برده، شهرت دارد. در زمان شاه طهماسب سبک مهمی در نقاشی در بخارا ایجاد شد و به درجه عالی رسید. از هنرمندان مشهوری که در این شهر مشغول بودند، شیخ زاده و محمود مذهب مشهور هستند. می گویند شیخ زاده شاگرد بهزاد بود و مینیاتورهای بخارا به سبک کارهای استاد بزرگ مذکور است و آن برای رنگهای روشن مخصوصا رنگ قرمز روشن که در بسیاری مشهود است، معروف می باشد. عمامه هایی که در نقاشی های بخارا دیده می شود وصفی مخصوص دارند و دور کلاه مخروطی شکلی پیچیده شده اند که نوک آن از وسط عمامه بیرون است. شاه عباس معروف به «کبیر» از بزرگترین حامیان و مشوقان این صنعت بود، و خود نیز نقاشی می کرد. در تاریخ های زمان او اسم عده زیادی از نقاشان و خوش نویسان ذکر شده، ولی بسیاری از آنان مشهور نیستند. هنر مینیاتورسازی که در زمان شاه طهماسب به منتهی درجه ترقی خود رسیده بود، در این موقع رو به انحطاط رفت. هنرمندان عصر شاه عباسی وقت خود را به نسخه برداشتن از کتب صرف می کردند. از کتبی که در این عهد مکرر مصور و با مینیاتور تزیین می شده شاهنامه فردوسی است. تصویر اشخاص و نقاشی هایی از زندگانی روزانه و معمولی این زمان مرسوم گردید. تأثیر هنر اروپا در این دوره نیز مشهود می گردد. سعی شده که به جای سبک تزیینی مینیاتورهای نخستین، مناظر طبیعی و تصویر اشخاص و دورنما کشیده شود. روی هم رفته رنگ آمیزی این زمان با اینکه نوع تازه یی از رنگ های پرتقالی و بنفش بکار برده شده به خوبی دوره قبل نیست. وضع لباس در زمان شاه عباس تغییر می کند.
تصاویری که از بانوان این عصر کشیده شده آنان را معمولا با شالی نشان می دهد که روی سر کشیده اند. جامه هایی که همواره در مینیاتورها دیده می شود، قبایی بلند است که تا روی زمین می رسد، ولی در زمان شاه عباس کمرچینی که تا بالای زانو می رسید و روی آن کمربند می بستند، بعضی اوقات در مینیاتورها جای قبا را گرفته. لباس مردم معمولی و بازاری این زمان در بعضی مینیاتورها دیده می شود. از میان صنعتگران این دوره مشهورتر از همه رضای عباسی است. اگر چه او مینیاتورساز نیز بود، ولی بیشتر به جهت نقاشی رنگی معروف است. در این فن وی مؤسس سبکی مخصوص است و دست او در ترسیم خطوط منحنی بسیار قوی است. این خطوط با خطوط دیگر توأم شده و مخصوصا موی سر و ریش خوب نمایش داده شده است. موضوع هایی که کشیده اغلب تصاویر زوار دراویش و جوانان را نشان می دهد. سبک او بعد از وی مورد تقلید دیگران واقع گردید و بسیاری از صنعتگران به شیوه او نقاشی می کردند. یکی از پیروان معروف وی شفیع عباسی پسر اوست که در زمان شاه عباس دوم می زیسته است. باید دانست که در این ایام انحطاط شروع شده و صنعت نقاشی روی به انحطاط نهاده است.