لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
هنر چیست؟ ادبیات چیست؟
از گذشتههای بسیار دور، زمانی که انسان، با پدیدههای ناشناخته و عجیبْ روبهرو میشد، به دنبال چارهای بود تا راهی برای آرامش روح و رفع نیاز فطری خود به معنویت (ارتباط با آسمان و غیب) و زیبایی (درونی و بیرونی) بیابد، تا این که به تدریج آموخت که از طریق ایینهای پرستش و با توسّل به صوت و کلام و آواهای موزون و ادبیات منظوم (آهنگین)، میتواند به مقصود خود برسد. قدیمیترین آثار مکتوبِ بهجای مانده و نخستین آثار بشر در بین اقوام و ملّتهای مختلف، سرودههای دینی یا حماسی منظوم هستند، مانند: گاتا»های زردشت، بخشی از مزامیر داوود، قصائد سلیمان، بخشهایی از وِدا»ها و اوپانیشاد»های هندیان قدیم، ایلیاد» هُمِر و حماسههای ملّی چین و ژاپن. بعدها، نثر، پس از شعر و با گسترش دانش بشری در دورههای بعد، متداول شده است.
اهمیت این مسئله، تا آن جاست که کلام خداوند در قرآن مجید نیز در دوره مکّه (یعنی از آغاز بعثت تا سال سیزدهم)، از جنس شعر و مسجّع و آهنگین است و نیز از این روست که قرآن و اذان و دعاها و مناجاتها هم برای این که تأثیر بیشتری بر دل و جان مؤمنان بگذارند، با صوت خوش خوانده میشوند.
هنر نیز چون مذهب و ادبیات، از گذشته تا به حال، جزء ارکان اصلی زندگی بشر و در پیوند مستقیم با ایینها و باورهای دینی بوده و از آن جا که همواره آدمی، با آفرینش آثار هنری، احساس شعف و لذّت میکرده، با زندگی وی درآمیخته است. از میان انواع هنر، موسیقی، پیش از دیگر رشتههای هنری وجود داشت. موسیقی مذهبی، از قدیمیترین انواع موسیقی در دنیاست. تقریباً تمامی قبایل صحرانشین در افریقا و مغولستان و مَنچوری و اسکیموها و جنگلنشینان آمازون و گینه بیسائو و سرخپوستان سراسر قارّه امریکا و... بیش از دو هزار سال است که در ایینهای مذهبی خود، از سازهای کوبهای و سیمی و بادی و نواهای موزون، بهره میبرند، چه رسد به مردمان متمدّن چین و هند و ایران و بین النّهرین و سواحل نیل و یونان و روم! امروزه، نواختن اُرگ و خواندن آوازهای جمعی، از سنّتهای کلیسا شمرده میشود. در اسلام نیز، البته غنا» ـبه معنای هر نوع آواز مخصوص مجالس گناه و موسیقیای که شنیدنش موجب زَوال عقل و اراده و قدرت تصمیمگیری در انسان شودـ از آغاز، حرام بوده است؛ امّا اغلب فرقههای مذهبی و مکتبهای فقهی، در طول تاریخ اسلام، مخالفتی با آوازهای مذهبی (تلاوت قرآن و مناجات با اَلحان، منقبتخوانی، مولودیخوانی، مدّاحی، ذاکری، مصیبتخوانی و سَماع شرعی) نداشتهاند و به کار بردن سازهایی خاص (مثل دف، طبل، صَنج، سُرنا، نی و نیانبان) را در تعزیه یا مراسم عروسی یا جنگ و تمرین نظامی یا عیدانه و... مُجاز شمردهاند. به علاوه، مجتهدان شیعه، از سَدههای دور تا امروز، شنیدن یا اجرای هر نوع موسیقی غیر غِنایی را که همراه با گناه نباشد، حلال شمردهاند و فقط شنیدن آواز زن از سوی مرد نامَحرم را استثنا کردهاند.1
هنر چیست؟
هنر، انتقال عواطف و احساسات هنرمند به انسان است. هنرمندان چیرهدست، قادر بودهاند در آثارشان، عواطف و تجربیات خود را به صورتی آشکار کنند که باعث برانگیخته شدن احساسات مخاطب شود و با ایجاد عواطف مشترک با مخاطبان، ارتباط و پیوندی معنوی برقرار کنند. هنرمندان، با خلق آثار بدیع، آنچه را که افراد عادی از درک آن عاجز بودهاند، برای همگان، قابل فهم کردهاند. عکاسی، نقّاشی، مجسّمهسازی، آهنگسازی، فیلمسازی، تئاتر، معماری، طرّاحی، طرّاحی کاریکاتور و...، امروزه دیگر از بخشهای ثابت و جذّاب زندگی جوامع انسانی شمرده میشوند.
تولستوی میگوید: هنر، یک فعّالیت انسانی است و مقصدش انتقال عالیترین و بهترین احساساتی است که انسانها بدانها دست یافتهاند».2
ادبیات چیست؟
در ماهیت ادبیات، گفته شده که: ادبیات، عبارت است از آن گونه سخنانی که از حدّ سخنان عادی، برتر و والاتر بوده است و مردم، آن سخنان را در میان خود، ضبط و نقل کردهاند و از خواندن و شنیدن آنها دگرگونه گشته و احساس غم و شادی یا لذّت و اَلَم کردهاند».3
شاعران، با لطف طبع و احساسات دقیق، و نویسندگان چیرهدست، با قدرت اندیشه و نیروی تخیل و به کارگیری بدیع زبان، جلوه و معنای خاصّی به کلام بخشیدهاند و با نفوذ در فکر و جان خواننده، آنان را در غمها و شادیهای خود شریک کردهاند و گاه با ارائه آثار ادبی متنوّعی چون: شعر و ترانه، فیلمنامه، داستان، رمان و نمایشنامه، علاوه بر عاطفه و احساس، آگاهیها و افکار و تجربیات خود را نیز منتقل کرده و جامعه را همدل و متّحد ساخته و موجب پیشرفتهای بزرگ مادّی و معنوی شدهاند؛ بدین طریق، گاه چنان تأثیر ماندگاری به جا گذاشتهاند که موجب دگرگونی و تعالی اخلاق و فرهنگ نسلها شدهاند.
رسالت هنر
زمانی در دنیای غرب، بحث جنجالبرانگیز ایا زیبایی، جزء ذات هنر است یا خیر؟»، مطرح شد. عدّهای معتقد بودند که اساساً هنر، تجربه زیباشناختی بشر از جهان است و برخی دیگر، بر این باور بودند که هنر، تجربهای از زیباییها و زشتیهای جهان است. امّا باید در نظر داشت اگر هنر، تنها وسیلهای برای کسب لذّت و نشان دادن زیبایی باشد، بسیاری از آثار هنری ارزشمند ـکه به عنوان نمونه، فقر و تبعیض یا جنگ و مرگ و آوارگی را به تصویر میکشندـ، از دایره هنر، خارج خواهند شد.
گروهی دیگر از پیروان اخلاق، هنر را وسیلهای برای ارتقای کمالات بشر و کسب فضیلت و معنویت والای انسانی دانستهاند. به گفته لئو تولستوی: هنر، صرفاً تولید آثار دلپذیر نیست. مهمتر از همه، لذّت نیست؛ بلکه وسیله ارتباط انسانهاست برای دوام حیات بشر و برای سیر به سوی سعادت فرد و جامعه انسانی. پس ضروری و لازم است؛ زیرا افراد بشر را با برانگیختن احساساتی یکسان، به یکدیگر پیوند میدهد».4
هنرمند، با ذهن پویای خویش، آثاری تازه میآفریند تا دریچهای از دنیایی متفاوت را در مقابل چشم بینندگان بگشاید. هر جامعهای میتواند از طریق بهرهگیری از هنر خوب و سالم، با وجود تفاوتهای زبانی و فرهنگی، با همه مردم دنیا و در همه زمانها، ارتباط و پیوند برقرار کند و با زبان هنر ـ که زبان مشترک و قابل فهم همگان استـ، به زندگی در جهان هستیـ که جلوهای از ذات حق استـ، معنا و مفهومی عمیق ببخشد.
رسالت ادبیات
تأثیرات عمیق و ارزشمند آثار خوب و سالم ادبی بر جامعه، بر هیچ کس پوشیده نیست و این آثار، با جامعه، پیوندی استوار دارند. ادبیات، به خاطر بیان و ترویج ارزشهای اجتماعی و انسانی، برای کلّ جامعه بشری، مفید بوده است.
رسالت ادبیات، آشنا کردن انسان با شیوههای زندگی بهتر و تلاش برای کمال و پیشرفت، از طریق آموزش، نقد و اصلاحگری، اتّحاد، مهرورزی و همدردی است و همواره بشر را به سوی آرمانهای والای انسانی، هدایت کرده است.
دکتر محمّدعلی اسلامی ندوشن میگوید: ادب ـکه در آغاز، به معنای رسم و ایین خوب زندگی کردن بودـ، ادب فنّی (یعنی ایجاد آثار ادبی) را گسترش داد و در واقع، ادب نفس با ادب درس، پیوند گرفت و ادبیات، وسیلهای شناخته شد برای بهتر و زیباتر زندگی کردن».5
ادبیات، همواره با اخلاق، پیوندی دیرینه داشته و بر مسئله مهم خودشناسی» تأکید فراوان کرده است و از آن جا که در آموزههای اسلامی، خودشناسی، پایه و پیشنیاز خداشناسی معرّفی شده است،6 میتوان به اهمیت و جایگاه ادبیات در رشد اخلاق و تقویت ارزشهای اخلاقی و دینی بیشتر پی بُرد.
تولستوی، هنر و ادبیات را از عالیترین تجلیات جمال الهی و به وجود آورنده عالیترین لذّتهای روحی و معنوی برای انسان، تعریف میکند.7
نظامی (شاعر نامدار ایرانی)، شاعران را پیشرو و راهنمای عالم بشریت دانسته و مرتبه والایی به آنان نسبت داده و مقام آنان را پس از پیامبران خدا میداند و میگوید:
پیش و پَسی یافت صفِ کبریا
پس، شعرا باشد و پیش، انبیا.
کانت، شاعری را والاترینِ هنرها میپندارد و میگوید: شعر، غذای روح و فکر آدمی و آموزنده است».8
در پایان، میتوان چنین گفت که هنر و ادبیات، در تمامی اهداف و رسالتها، دارای ویژگیهای مشترک و یکسانی هستند و هیچ حدّ و مرزی، آنها را از هم جدا نمیکند و شاید بتوان گفت که در اصل، ادبیات، بخشی از هنر است؛ امّا آن بخشی است که به خاطر گستردگی زیاد، تا حدّی استقلال یافته و در نهادهای رسمی آموزش (مدارس، دانشگاهها و...)، جدا بررسی میشود، در حالی که از نظر ماهیت، ـچنان که ارسطو تصریح کرده استـ در شمار هنرهاست. ادبیات، هنر کلامی است، در برابر هنرهای دستی، تصویری ـ تجسّمی، صوتی و... .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 74
هنر مجسمه سازی در یونان باستان
تمدن یونان باستان از تاثیرگذارترین فرهنگ هایی است که حیات بشر به خود دیده است. پتانسیل هنری یونان از چنان نیرویی برخوردار است که با گذشت دهه ها و قرن ها همچنان می توان ردپای هنر هنرمندان آن را در فرهنگ های سرزمین های جهان مشاهده نمود.حضور چهارگزینه از عجایب هفت گانه دنیا در میان آثار یونان باستان نمایانگر فرهنگ غنی و ماندگار این سرزمین است.توجه یونانیان به دو عنصر زیبایی شناختی و انسان گرایی به خلق آثاری انجامید که تا امروز نیز الهام بخش بسیاری از هنرمندان است. در غرب هنر امپراتوری رم باستان آشکارا از هنر یونان تاثیر پذیرفته است. کشورگشایی های آلکساندر کبیر در شرق نیز زمینه ساز حضور هنر یونان باستان در کشورهای آسیای میانه و هندوستان را فراهم آورد و مکتب گرکو ـ بودیست (یونانی ـ هندی) را بنیان نهاد.هنر یونان باستان از نظر سبک به چهار دوره قابل تقسیم است: ۱) هنر هندسی (geometric) ۲) هنر کهن (archaic) ۳) هنر کلاسیک (classical) ۴) هنر هلنی (hellenistic) گرچه یونان باستان را سرزمین ادب و هنر می شناسند ولی جاه طلبی و کشورگشایی های برخی از فرمانروایان سبب نابودی بسیاری از آثار هنری آن شد . دو هنر معماری و مجسمه سازی بیش از سایر هنرها توان مقابله با جنگ و ویرانی را داشتند و امروزه بسیاری از اطلاعاتی که ما از هنر یونان باستان داریم به واسطه آثار باقی مانده از این دو رشته هنری است . درباره بخشی از دوران هنری یونان که به سال های سیاه معروف است هیچگونه اطلاعاتی در دست نیست . از دوران هنر هندسی که به سال های ۱۰۰۰ پیش از میلاد مسیح بر می گردد نیز اطلاعات ناقصی وجود دارد. هنر کهن تنها با فیگورهای سیاه رنگی که روی ظروف نقاشی می شدند قابل بررسی است. در حقیقت نمی توان مرز روشنی از دوره های هنری یونان را مشخص نمود. برخی هنرمندان یونانی در سالهایی از هم نسل های خود گام هایی فراتر برداشتند و این به تولد هنر و سبک جدید در فرهنگ یونان منجر شد. دوران کلاسیک یونان از زمان لشکر کشی یونانیان به سرزمین پارس آغاز شد و عصر هلنی نیز نتیجه التقاط دو فرهنگ یونانی و آسیای شرق (هند و افغانستان) است.آثار به جای مانده از هنر یونان باستان به مجسمه ها، بقایای بناهای معماری، ظروف سفالی و سکه ها ختم می شود .یونانی ها نیز به مانند بسیاری از فرهنگ های اروپایی، اوج بروز خلاقیت را در هنر نقاشی می پنداشتند. از نقاشان مطرح یونانی می توان به «پلی گنوتوس از تاسوس» اشاره کرد. هر چند از وی هیچ اثری بر جای نمانده ولی براساس مکتوبات شهرت و محبوبیت این هنرمند، همتراز با میکلانژ و لئوناردو داوینچی بوده است. نقاشان یونانی عمدتا بر روی بوم های چوبی نقاشی می کردند که همین امر به عمر کوتاه آنها ختم شده است. آشنایی با نقاشی های یونان، امروزه تنها از طریق بررسی سفالینه ها و نقاشی های دیواره های مقبره ها امکان پذیر است . نقاشی بر روی سفالینه ها تنها بخش کوچکی از بعد زیبایی شناسی یونانیان را آشکار می سازد چرا که تکنیک هنرمندان نقاش در نقاشی بر روی ظروف و بوم های بزرگ بسیار متفاوت بود. هنر مجسمه سازی یونان با حضور چند مجسمه که بخش هایی از آن به جای مانده است ، قدرت خالقان آنها را در رعایت تناسبات و توجه به عناصر حقیقت انگاری، آشکار می سازد . در کنار جنگ، آفت دیگری نیز هنر یونان را از ماندگاری محروم ساخت: زلزله. بسیاری از بناهای عظیم معماری یونان باستان توسط یکی از بی شمار زلزله های یونان نابود و تخریب شد. اما همین آثار اندک به جای مانده از معماری همچون پارتنون و معبد هفائستوس در آتن اوج تمدن بشری در عصر باستان را به رخ عصر حاضر می کشد . چهار گنجینه از هفت عجایب دنیا: «مجسمه زئوس در المپیا»، «معبد آرتیمیس در افسوس»، «کولزئوس رودز» و «فانوس دریایی الکساندر» نمایندگان تمدن کهن سرزمین یونان در دنیای معاصر هستند.
یونانیان، خدایان متعدد خود را بصورت مجسمه در معابد خود قرار میدادند و آنها را پرستش می نمودند. مجسمه های سنگی و برنزی بیشماری نیز از قهرمانان خود در میدانها و معابر عمومی میگذاشتند.
مصریان عقیده داشتند که روح هر انسانی پس از مرگ به این جهان بر می گردد و برای اینکه آن روح سرگردان نشود مجسمههایی از سنگ یا برنز یا چوب یا گچ می ساختند و در مکانهای امنی قرار میدادند و چون آن مجسمه ها کاملاً شبیه اشخاصی که مرده بودند ساخته میشد به عقیده آنان روح به آسانی میتوانست در آنها جای گیرد.
بعلاوه مصریان نیز خدایان خود را بصورت موجوداتی در سنگ یا برنز مجسم میکردند و در معابدشان قرار می دادند یونانیان قبل اسلام، هنگامیکه تمام ملل جز ملت نبود به خدایان متعدد اعتقاد داشتند و دارای مذهبی بودند که به توحید خیلی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
مجسمهسازی، تندیسگری یا پیکرتراشی هنر همگذاری یا ریخت دادن به اشیا است و ممکن است در هر اندازه یا با هر سازمایهای (مصالحی) انجام گیرد.
به فرآوردههای این هنر تندیس، پیکره یا مجسمه گفته میشود. هر پیکر سه بعدی که به منظور دارا بودن یک بیان هنری آفریده شده را میتوان تندیس نامید.
البته باید توجه داشت که هر شکل دادنی را مجسمه سازی نمیگویند بلکه باید در ورای ان یک فکر، خلاقیت یا یک نوآوری وجود داشته باشد.
مجسمهسازی و مذهب
یونانیان، خدایان متعدد خود را بصورت مجسمه در معابد خود قرار میدادند و آنها را پرستش مینمودند. مجسمههای سنگی و برنزی بیشماری نیز از قهرمانان خود در میدانها و معابر عمومی میگذاشتند.
مصریان عقیده داشتند که روح هر انسانی پس از مرگ به این جهان بر میگردد و برای اینکه آن روح سرگردان نشود مجسمههایی از سنگ یا برنز یا چوب یا گچ میساختند و در مکانهای امنی قرار میدادند و چون آن مجسمهها کاملاً شبیه اشخاصی که مرده بودند ساخته میشد به عقیده آنان روح به آسانی میتوانست در آنها جای گیرد. افزون برآن مصریان نیز خدایان خود را بصورت موجوداتی در سنگ یا برنز مجسم میکردند و در معابدشان قرار میدادند.
ایرانیان پیش از اسلام، هنگامیکه تمام ملل جز ملت یهود به خدایان متعدد اعتقاد داشتند، دارای مذهبی بودند که به توحید خیلی نزدیک بود. هرودت که ایرانیان دوره هخامنشی را به هم میهنان خود در کتابی با عنوان «تاریخ» معرفی نموده تعجب میکند از اینکه ایرانیان برای خدایان خود معبد و مجسمهای نمیسازند و میگوید آنها برای انجام آیین های مذهبی خودشان روی بلندیها میروند و خداوند خود را به این طریق پرستش میکنند.
مجسمهسازی در ایران
ایرانیان که در تمام رشتههای هنری تزئینی مانند نقاشی، سنگتراشی، منبتکاری و غیره مهارت فوق العاده بخرج دادهاند در فن مجسمه سازی علاقه زیاد از خود نشان ندادهاند و این عدم علاقه به ایجاد مجسمه، در تمام ادوار تاریخی پیش از اسلام و در دوران اسلامی همچنان ادامه داشتهاست.
مجسمه مکشوفی در شمی (از نواحی لرستان) بزرگترین مجسمهای است که تا کنون در خاک ایران پیدا شده، و تنها مجسمه برنزی بزرگی است که از دورانهای قدیم ایرانیان به یادگار باقیماندهاست. ولی مجسمههای کوچک خصوصاً از عهد اشکانیان و ساسانیان در کشور ما زیاد ساخته شده و تمام خصوصیات پیکر تراشی ایران نیز در این مجسمههای کوچک دیده میشود. با این حال مجسمه بزرگی از «اوتان» پادشاه «الحضر» از مرمر تراشیدهاند و اکنون در موزه موصل محفوظ است و۲۲۰ سانتیمتر ارتفاع دارد و حال اینکه ارتفاع مجسمه شمی از ۱۹۰ سانتیمتر تجاوز نمیکند. میگویند یکی از خصایص پیکر تراشی ایرانیان در عهد اشکانیان این بود که مجسمه را از مقابل میتراشیدند و به آن حرکت نمیدادند. مثلاً اگر مجسمهٔ مرمری را که از دوره اشکانیان است و امروز در موزه موصل محفوظ میباشد با مجسمه دیسک انداز، کار «میرون» مجسمه ساز معروف یونان در قرن چهارم پیش از میلاد مقایسه کنیم اختلاف زیاد میان آن دو مجسمه مشاهده مینمائیم. در مجسمه دیسک انداز یک پا عقبتر از پای دیگر قرار داده شده و کمر بطرف جلو خم شده و دست یکی بطرف عقب و یکی بطرف جلو به حرکت درآمده.
در مجسمه «اوتال» پادشاه الحضر پای چپ فقط کمی جلوتر از پای راست قرار داده شده و کفشها کاملاً شبیه به کفشهای مجسمه شمی است. پادشاه الحضر نیز مانند امیر شمی شلوار بلندی بر تن کرده که تا زانویش میرسد و روی قبا کمربندی بسته تا شمشیر خود را به آن آویزان کند ولی کمربند کمی پایین تر از حد معمول بسته شده. شاید شمشیر سنگینی کرده و آن را پایین آورده.
«اوتال» دست چپ خود را روی قبضه شمشیر گذاشته و این عادتی است که حتی در عصر حاضر نیز دیده میشود. ولی دست راست خود را کاملاً بلند کرده مانند اینکه صحبتی میکند و با این حال دهان او بستهاست.روی قبا لباده بلندی بر تن پادشاه الحضر دیده میشود که آستینهای بلندی دارد کلاه وی شباهتی به کلاه درویشان در عصر حاضر دارد. این کلاه نیز با کمال سلیقه و مهارت با نقوش زیبایی برجسته مزین گردیده.
«اوتال» سبیلهای پرپشت و ریش نسبتا بلندی دارد و موهای بلندش از زیر کلاه بیرون آمدهاست. میان این مجسمه با مجسمه شمی شباهت زیاد وجود و فقط لباس آن متفاوت است.
در موزه بغداد نیز سر مجسمهای از سنگ آهکی به اندازه طبیعی تراشیده شده که تمام خصوصیات پیکر تراشی عهد اشکانی را که در مجسمه «اوتال» دیده میشود در بر دارد. در این مجسمه حرکت دیده نمیشود ولی احساسات او را میتوان حدس زد ریش و سبیل او بسیار منظم تراشیده شده و شانه زدهاست. موهای سرش مانند موهای نقوش برجسته عهد هخامنشی مجعد است و مثل این است که از زیر دست آرایشگری بیرون آمده باشد. [۷]
این دومین مجسمهای است که از الحضر بدست آمده ولی مجسمه دیگری نیز در همین محل پیدا شدهاست که امروز در موزه بغداد است و سر یکی از پادشاهان اشکانی را نشان میدهد کلاه این پادشاه همان است که روی سکههای اشکانی دیده میشود و از سوی دیگر شباهت زیاد به کلاه «اوتال» پادشاه الحضر دارد ریش و سبیل وی نیز با کمال دقت تراشیده شده.
این سه مجسمه که خارج از ایران هستند بانضمام مجسمه بزرگ شمی کاملاً خصوصیات هنر پیکر تراشی ایرانیان در عهد اشکانی را بما نشان میدهند و آن را از دورههای دیگر متمایز مینمایند ولی برای تکمیل این خصوصیات مجسمه دیگری را که آن نیز در موزه بغداد است و در الحضر پیدا شده نشان میدهیم.
این مجسمه نیز ۲۰/۲ متر ارتفاع دارد و از مرمر ساخته شده و صاحب آن «سناترک» پادشاه الحضر است. موهای این شخص مانند موهای امیر شمی با نواری بسته شده و در طرفین صورت آویزان است. وی نیز مانند «اوتال» پادشاه الحضر دست راست خود را بلند کرده و در دست چپ بجای شمشیر، یک برگ زیتون یا خرما که علامت صلح است بر دست دارد. لباس و کمر او که دارای تزئینات فراوان است شباهت زیاد به لباس سفرای کبار کشورهای کنونی دارد. شلوار او بلند است و چین دارد بدون شک شلوار بلند چین دار که چیزی شبیه به شلوار مردم امروزی در آذربایجان غربی میباشد در زمان اشکانیان بسیار معمول بودهاست. «سناترک» نیز مانند امیر شمی گردن بندی بر گردن و گوشوارهای بر گوش دارد. در بالای سر او پیکر عقابی دیده میشود که بالهایش را گسترده و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 32
تاثیر آموزش هنر بر خلاقیت کودکان
برای گذر از عصراطلاعات و ورود به دنیای آینده می بایستی کودکان را توانمند ، خلاق ،ارتباط گر و مسلط به فناوریهای جدید روز تربیت کرد ،آن چنان که دارای انگیزش بالا بوده و از شوق زندگی کردن برخوردارباشند تا بتوانند در دنیای پررقابت و پیچیده آینده تاب تحمل داشته و موفق شوند.اگر کودکان ما برای آینده تربیت نشوند ، جوانان آینده ما در یک رقابت سخت دچار شکست شده وبا از دست دادن اعتماد به نفس خود به مشکلات روانی دچار خواهند شد و آنگاه ممکن است شاهد افتادن آنان در دام آسیب های اجتماعی باشیم و چه بسا در آینده با موجی از عارضه های روانی در سطح جامعه روبرو شویم .برای لحظه ای در گوشه ای بنشینیم و چشمان خود را ببندیم و به دنیایی که در آن زندگی می کنیم بیاندیشیم.سرعت و شتاب زندگی و پدید آمدن تحولات شگفت انگیز از ویژگیهای عصر حاضر است و هر لحظه اتفاقی جدید در حال وقوع است و این اتفاقات همچون حلقه های زنجیر به یکدیگر متصل بوده و از دل زمان خارج می شوند . تولید علم و دانش چنان سرعتی به خود گرفته است که بارانی از اطلاعات بر روی سر انسان ها فرو می ریزد .شبکه اینترنت که ریشه های گسترده فناوری اطلاعات را تشکیل می دهد با سرعتی شگفت انگیز به پیش می رود و هر نقطه ای از کره زمین را تحت سیطره خود در می آورد و هر لحظه مغز یک انسان را به هزاران انسان دیگر مرتبط می کند و بدین وسیله او را در میان سیلاب اطلاعات رها می سازد . اگر تا دو دهه پیش به آدمی می آموختند که چگونه به کسب اطلاعات و گردآوری آن بپردازد .اکنون در پی آنند که به انسان بیاموزند که چگونه سدی بسازد تا از یورش سهمگین اطلاعات خود را ایمن سازد و تنها از آن میزان اطلاعات که نیاز واقعی اوست بهره مند شود.امروزه نوزادان متولد می شوند تا بتوانند آینده را مدیریت کنند و این رسالت سنگین بر عهده ماست تا آنان را برای آن دوران آماده نماییم . دورانی که انسان باید علاوه بر زندگی در محیط در حال تغییر ، بتواند خلاقانه بیاندیشد و با ایجاد افکار نو به حل مشکلات بپردازد و با هنرمندی سکان کشتی زندگی خویش را در این دریای متلاطم به پیش ببرد . حال تصور کنید فردی ساعت ها در حال نقاشی کردن است و به دور از هیاهوی دنیای امروز ، در تخیل خود سیر می کند و گویی ذهن او در دریای آرام درون ، قلابی را رها ساخته و ساعت ها به دنبال یافتن چیزی تازه در دل این دریاست .در این میان ممکن است پرنده ذهن او به آسمان پرواز کند و در جستجوی خالق خویش به سیر و سیاحت بپردازد و یا در دل اعماق دریای وجود به جستجوی درون خود بپردازد و هر لحظه تجربه ای کسب کند و در این میان چه بسا اولین جرقه های خلاقیت پدیدار شده و زمینه ساز افکار نو گردد. هنر قادر است شرایطی را فراهم کند که آدمی بتواند به دور از هیاهو در میان زیباییها سیر کند و بدین وسیله به آرامش برسد و در کنار آن عمیق تر بیاندیشد.کودکان امروز، نیازمند هنرند تا در آینده با کمک آن بتوانند بهتر اندیشه نمایند.برای پی بردن به اهمیت هنر در بروز خلاقیت بهتر است تعریفی از خلاقیت داشته و سپس به بیان ویژگیهای فرد خلاق بپردازیم .تعریف خلاقیت
بیان تعریفی جامع از خلاقیت کار سختی است و صاحبنظران تعاریف مختلفی ارائه کرده اند شاید ساده ترین تعریفی که بتوان از خلاقیت داشت عبارت است از : " خلاقیت عبارت است از اینکه فردی فکری نو و متفاوت ارائه دهد .""استیفن رابینز " خلاقیت را به معنای توانایی ترکیب اندیشه ها و نظرات در یک روش منحصر به فرد با ایجاد پیوستگی بین آنان بیان می کند ." گیلفورد " دانشمند آمریکایی خلاقیت را با تفکر واگرا ( دست یافتن به رهیافت های جدید برای مسائل ) در مقابل تفکر همگرا ( دست یافتن به پاسخ ) مترادف دانسته است. افرادی که تفکر واگرا دارند در فکر و عمل خود با دیگران تفاوت دارند و از عرف و عادت دور شده و روش های خلاق و جدید را به کار می برند . برعکس کسانی که از این خصوصیت برخوردار نیستند تفکر همگرا دارند و در فکر و عمل خود از عرف و عادت پیروی می کنند . ویژگی های فرد خلاق مهم ترین ویژگیهای یک افراد خلاق به شرح زیر است :-انگیزه بالایی برای پیشرفت دارندآنها کنجکاو و جستجوگرند-در انجام کارها دارای پشتکار و انضباط هستند-انگیزه فراوانی برای کسب دانسته ها و تجربیات جدید دارند-شوق فراوان برای زندگی کردن دارند -زیباپسند بوده و علاقمند به آثار هنری هستند
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
مقدمه
آموزش عمومی هنر در نظام آموزش و پرورش ایران از غفلت و بی توجهی تاریخی رنج می برد این در حالی است که در طی حدود دو دهه گذشته ، نظام های آموزش و پرورش پیشرفته در جهان فعالیت های گسترده ای را برای بر طرف کردن این نقیصه اساسی آغاز کرده اند .
دامنه این فعالیت ها در حدی است که برخی از این دوران به عنوان دوران « احیای آموزش هنر » نام برده اند .
* مشکلات و ضعف های موجود د رآموزش هنر دوره راهنمایی
نا کافی بودن زمان آموزش هنر خصوصا در پایه دوم و سوم .
اختصاص یک تک زنگ به آموزش هنر در این پایه ها علاوه بر مشکلاتی که برای دبیران درس هنر برای تکمیل ساعات موظف تدریس ایجاد می کند زمینه حذف آن را از صحنه آموزش در مدرسه فراهم می آورد .
کمبود نیروی انسانی متخصص وبه کارگیری دبیران فاقد صلاحیت های حرفه ای لازم برای آموزش هنر که از جمله تحت تاثیر ساعات ناکافی و پراکنده ای است .
که در مجموع به آموزش هنر در این دوره اختصاص یافته است تعداد دبیران شاغل هنر که دارای مدرک فوق دیپلم هستند در کشور از 2800 نفر تجاوز نمی کند ، بر اساس برخی بر آوردها سهمی از آموزش هنر در دوره راهنمایی به عهده دبیران سایر دروس است .
پوشش ناکافی به رشته های مختلف هنری در برنامه های درسی موجود . توجه به طیف محدودی از هنر های تجسمی و غفلت کامل برنامه درسی از قلمرو های دیگر هنر و از جمله هنرهای نمایشی ، عدم توجه به رشته ها و زمینه های هنری که در مناطق مختلف کشور ریشه دارد . نیز بعد دیگری از همین کاستی برنامه درسی است .
نبود عملکرد تلفیقی در برنامه درسی به گونه ای که بتوان از ظرفیت سایر موارد درسی در برنامه نیز ، برای تحقق اهداف برنامه درسی هنر سود جست .
* راهکارها
1- ارائه آموزش های ضمن خدمت به کلیه معلمان به تناسب تغییراتی که در برنامه درسی هنر ایجاد می شود .
2- تربیت یا جذب متخصص آموزش هنر در هر منطقه آموزشی جهت پشتیبانی و نظارت بر کیفیت آموزش هنر در مدارس تحت پوشش
3- تربیت معلمان متخصص هنر برای کلیه دوره های تحصیلی
4- افزایش ساعات آموزش هنر : افزایش ساعات آموزش هنر در پایه های مختلف توصیه می شود . مخصوصا در پایه های دوم وسوم به حداقل دو ساعت در هفته ضرورت دارد .
5- استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات ( IT ) در توسعه و بهبود کیفیت آموزش هنر
استفاده از نرم افزارهای گرافیکی نیز قابلیت های دانش آموزان را به شکل قابل توجهی بهبود خواهد بخشید . ترتیب دادن گفتگو با هنر مندان که حضور فیزیکی آنان در محل امکان پذیر نیست بر افزایش تجربیات یادگیری دانش آموزان به شکل بی سابقه ای خواهد افزود .
6- زیباسازی فضای فیزیکی مدارس یا ایجاد محیط متناسب با حس زیبا شناسی
زیبا سازی فضای فیزیکی مدارس باید در اولویت های نظام آموزشی باشد . فضای فیزیکی زیبا ،علاوه بر اینکه شوق و نشاط خاصی را برای معلمان و دانش آموزان ایجاد می کند و می تواند بر کارآیی آنان بیافزاید از آن جهت اهمیت خاصی پیدا می کند که با حس و ظرفیت زیبا شناسی دانش آموزان ارتباط برقرار می کند .
7 – راه انداز ی مدارس نمونه هنر
8- راه اندازی سایت اینترنتی آموزش هنر
9- فعال ساختن نشریات علمی و آموزش هنری
روش تدریس هنر ( بخش طراحی در دوره اول راهنمایی )
در پایه اول تعریفی از هنر و ارزش و اهمیت درس هنر و از هنر و فرهنگ ایران و قدمت آن یادآوری شود .
سپس آشنایی مختصری با ابزارهای طراحی مانند مداد و انواع آن B ،H ، HB و خصوصیات آن ،مداد کنته و تاثیر آن و مداد رنگی و خصوصیات آن و از هر کدام نمونه ای از کار با ابزار آن با تصاویر نشان داده شود .
روش به دست گرفتن مداد برای طراحی شرح داده شود وهمراه باتصویری دراین رابطه